خانه / مسائل شرعی و دینی در اسلام / علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی

علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی را برای شما عزیزان قرار دادیم . در ادامه مطلب علت و دلیل میل به جنس موافق و همجنس بازی و روشهای درمان همجنس گرایی را مشاهده خواهید کرد ./

علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی
علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی

علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی,علت همجنس بازی و همجنس گرایی چیست؟,روشهای درمان افراد همجنس باز و همجنس گرا,علت و دلیل میل و علاقه به جنس موافق چیست؟,راهکارهای برای درمان همجنس بازی در دختران و پسران

علت و درمان همجنس بازی و راهكارهايی براي بی ميلی به جنس موافق و درمان همجنس گرایی

 نياز به محبت ورزيدن به ديگران و مورد محبت ديگران واقع شدن دقيقا يک نياز عاطفي است. اين نياز در طي مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگي شکل هاي مختلفي پيدا مي کند و در هر دوره اي به گونه اي متناسب با آن زمان بايد ارضا شود. در دوره نوزادي از طريق والدين به خصوص مادر با بوسيدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه هاي محبت آميز مادر به او و با چسباندن او به خود نياز کودک ارضا مي شود. در اين دوره تأمين نيازهاي عاطفي کودک به اندازه نيازهاي فيزيولوژيکي مانند آب و غذا و پوشاک براي رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکي تأمين اين نياز توسط اعضاي خانواده و همه کساني که به نحوي با کودک ارتباط دارند تأمين مي شود. در دوره نوجواني از طريق دوستان و گروه همسالان و در دوره جواني از طريق دوستان، خويشاوندان و همسر به اين نياز پاسخ داده مي شود. روان شناسان علت وابستگي انسانها را به يکديگر همين نيازهاي عاطفي مي دانند. اگر اين نيازها از همان اول به طور صحيح و به موقع تأمين شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگي ايمن پيدا مي کند و الا وابستگي ناايمن و مرضي در او شکل مي گيرد يعني در عين حال که به ديگران وابسته است ولي احساس امنيت کافي نيز نمي کند و مستعد انواع اختلالات رواني مانند بيماري هاي اضطرابي، افسردگي و… مي شود و دير يا زود به دامن يکي از اين بيماري هاي رواني فرو مي غلتند.
گفتني است اساس و پايه دوستي ها در سن نوجواني و جواني که با جذبه و شور زيادي همراه است، غالبا بر مبناي عواطف و احساسات شکل مي گيرد و نه بر اساس منطق و عقل.
مقدمه اين دوستي ها ممکن است جاذبيت يک فرد از نظر ظاهري يا شخصيتي يا پاره اي از صفات اخلاقي باشد که او را براي فرد ديگر دوست داشتني مي سازد که توانسته در روح و روان او تأثير عميقي بگذارد و خلأ عاطفي اش را به وسيله آن پر کند. ماهيت اين دوستي گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بي شائبه است، ولي امکان آلوده شدن آن به مسايل ديگر وجود دارد. زماني که اين علاقه به اوج خود مي رسد، آنها را دچار سرگرداني مي کند که اکنون چه بايد بکنند. اين سرگرداني ممکن است با بعضي آثار مخرب ديگري همراه شود.
دوست گرامی، در مورد علل روي آوردن به همجنس گرايي هنوز توضيحي كه مورد قبول همه ي پزشكان وروانشناسان باشد وجود ندارد و برخي متخصصان به علل رواني – اجتماعي وبرخي به ديگر عوامل زيستي (کارکرد نامتعادل غدد و هورمونهای جنسی) اشاره داشته اند. علل هم جنس بازي از ديدگاه رواني ـ اجتماعي آشفته بودن روابط ميان والدين وفرزندان، يادگيري هاي نادرست ومحيط اجتماعي ناسالم مي باشد و به طور خلاصه مي توان به كنترل نداشتن بر غريزه جنسي اشاره داشت. اما آنچه مسلم است اين كه چنين رفتاري حتي از جانب افراد مبتلا به اين عمل نابهنجار تلقي مي شود و لازم است کنار گذاشته شود.
همجنس گرايي (homosexuality) يعني ارضاي غريزه جنسي از طريق همجنس (مانند لواط- در مردان – و مساحقه- در زنان) به هر شکل که باشد حرام و گناه کبيره محسوب مي شود. خوب است بدانید اصل همجنسگرایی، گناه محسوب نمی شود چون یک رفتار نیست بلکه میلی است درونی که گاه بدلیل کارکرد نامناسب هورمونی رخ می دهد و گاه فرد از این حالت بیزار است. البته رفتار جنسی مطابق با این کشش، در اسلام و همه اديان الهي حرام است و علاوه بر عقوبت شديد دنيوي و اخروي اثرات و پيامدهاي شديد و غير قابل جبران در پي دارد. چون همجنس گرايي نوعي انحراف جنسي به حساب مي آيد و مانند هر انحرافي پيامد خاص خود را در بدنبال دارد مانند اينکه موجب تنفر از جنس مخالف و علاقه به جنس موافق مي شود. همجنس بازي علاوه بر مضرات بهداشتي و رواني که دارد با فطرت انساني مغايرت دارد و اين امر باعث تعطيل شدن توالد و تناسل و گرايش افراد به جنس موافق و در نتيجه موجب تعطيلي توالد و تناسل خواهد شد. بديهي است اين امر با هدف آفرينش منافات خواهد داشت. پس همجنس بازي حرام بوده و از گناهان کبيره به حساب مي آيد.
اصولا طبيعت زن و مرد آن چنان آفريده شده است كه آرامش و اشباع غرايز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طريق ازدواج سالم) مي جويد، و هر گونه رفتار جنسي غير اين صورت، انحراف از طبع سالم انساني و يكنوع بيماري رواني است كه اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشديد مي گردد و نتيجه اش بي ميلي به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طريق «جنس موافق» است.
اين گونه روابط نامشروع در ارگانيسم و بدن انسان و حتي در سلسله اعصاب و روح اثرات ويرانگري دارد. در نگاه کلي آدمي را از پدر و مادر خوب بودن باز مي دارد و گاه قدرت بر توليد فرزندان را به كلي از انسان سلب مي کند، افراد همجنس گرا تدريجا به انزوا و بيگانگي از اجتماع و سپس بيگانگي از خويشتن رو مي آورند، و گرفتار تضاد پيچيده رواني مي شوند و اگر به اصلاح خويش نپردازند ممكن است به بيماري هاي جسمي و رواني مختلفي گرفتار مي شوند.
به همين دليل و به دلايل اخلاقي و اجتماعي ديگر، اسلام شديدا همجنس گرايي، را در هر شكل و صورت تحريم كرده و براي آن مجازاتي شديد كه گاه به سر حد اعدام مي رسد قرار داده است.( تفسير نمونه، ج 16، ص 275)

دليل تحريم همجنس گرايي
همجنس گرايي چه درميان مردان باشد و يا زنان، در اسلام از گناهان بسيار بزرگ است و هر دو داراي حد شرعي است. حد همجنس گرايي در زنان پس از چهار بار اقرار و يا ثبوت بوسيله چهار شاهد عادل (به شرايطي كه در فقه گفته شده) صد تازيانه است و بعضي از فقها گفته اند اگر زن شوهر داري اين عمل را انجام بدهد حد او اعدام است.( تفسير نمونه، ج 8، ص 193)
رواياتي كه در مذمت همجنس گرايي از پيشوايان اسلام نقل شده آن قدر زياد و تكان دهنده است كه با مطالعه آن هر كس احساس مي كند كه زشتي اين گناه به اندازه اي است كه كمتر گناهي در پايه آن قرار دارد.
از جمله در روايتي از پيامبر(ص) مي خوانيم: «هنگامي كه قوم لوط آن عمل ننگين را انجام دادن (مردها به مرد و زنها هم به زنان اکتفا کردند) زمين آن چنان ناله و گريه سر داد كه اشكهايش به آسمان رسيد و آسمان چنان گريه كرد كه اشك هايش به عرش رسيد در اين هنگام خداوند به آسمان وحي فرستاد كه آنها را سنگ باران كن و به زمين وحي فرستاد كه آنها را فرو بر».( تفسير نمونه، ج 8، ص 193)
در روايت ديگري از امام علي(ع) مي خوانيم كه فرمود: از پيامبر(ص) شنيدم چنين مي گفت: «لعن الله المشتبهين من الرجال بالنساء و المشتبهات من النساء بالرجال؛ لعنت خدا بر آن مرداني باد كه خود را شبيه زنان مي سازند، (با مردان آميزش جنسي مي كنند) و لعنت خداوند بر زناني باد كه خود را شبيه مردان مي كنند (با هم مساحقه مي نمايند)» (وسائل الشيعه، ص 255، ح 14) صاحب جواهر يكي از فقهاي بزرگ شيعه مي فرمايد: «از بعضي از ائمه(ع) روايت شده مساحقه در زنان مثل لواط در مردان مي باشد لكن مجازات مساحقه صد تازيانه مي باشد زيرا در مساحقه آلتي داخل آلت ديگر نمي شود. در روايت ديگر است كه مساحقه، زناي اكبر است كه دختر ابليس در زنان ايجاد كرده همان طور كه ابليس لواط را ايجاد كرده است.»( جواهر الكلام، ج 41، ص 388)
و نيز در روايت آمده است: «زني از امام صادق(ع) درباره مساحقه سؤال نمود حضرت فرمود: حد زناكار را دارد زن گفت: چگونه؟ در حالي كه در قرآن ذكر نشده است، امام فرمود: چرا در قرآن ذكر شده است زيرا آنان با اين كارشان جز اصحاب «رس» هستند.»( وسائل الشيعه، ج 14، ص 262، ح 8)
در دنياي غرب كه آلودگي هاي جنسي فوق العاده زياد است براي توجيه عملشان مي گويند با هيچ گونه منعي طبي براي آن سراغ نداريم، ولي آنها فراموش كرده اند كه اصولا هر گونه انحراف جنسي در تمام روحيات و ساختمان وجود انسان اثر مي گذارد و تعادل او را بر هم مي زند، زيرا مرد و يا زني كه تمايل به جنس موافق دارند هيچ كدام يك مرد و زن كامل نيستند، در كتاب هاي امور جنسي «هموسکچوآليسم» (همجنس گرايي) به عنوان يكي از مهم ترين انحراف ذكر شده است. ادامه اين كار تمايلات جنسي را نسبت به جنس مخالف در انسان تدريجا مي كشد و احساسات طبيعي را از بين برده و موجب سرگرداني رواني و روآوري به مواد مخدر و مشروبات الكي و انحرافات اخلاقي ديگر خواهد شد.
بنابراين مساحقه، مخالف با فطرت سالم و الهي انسان است و طبق روايات فراوان مرتكب آن مستوجب لعن خداوند متعال و فرشتگان مي گردد، و حتي در در برخي از روايات همان گونه كه ملاحظه شد از اين عمل به زناي اكبر يعني بزرگترين زنا تعبير شده است.

راهكارهايي براي بي ميلي به جنس موافق ودرمان همجنس گرایی
1- قبل از هر اقدامي چه خوب است با مراجعه به روان پزشك و انجام برخي معاينات و آزمايشات، از ترشح عادي و نرمال غدد درونريز خود مطمين شويد. چه بسا در اثر ترشح غيرعادي غدد درون ريز چنين تمايلاتي به وجود آمده و با تنظيم ترشح غدد با مصرف دارو تمايلات جنسي شما نرمال شده و به سادگي درمان خواهد شد. يادآوري مي شود از مراجعه به روان پزشك امتناع نكنيد و خجالت نكشيد، كه این مسأله احتمالا يك مشكل جسماني است و همچون ديگر مشكلات قابل درمان. بايد درمان شده و قبل از تشديد بيماري، آن را حل كرد.
2- عدم توجه به ذهنيت ها و افکار مبتني بر تمایل به همجنس و عدم تمايل به جنس مخالف. هیچ گاه به خود تلقین نکنید که: «من به جنس مخالف هیچ علاقه‌ای ندارم و نمی‌توانم این علاقه را در خودم ایجاد کنم». هیچ گاه به خود تلقین نکنید که «علاقه به همجنس و تمایل به برقراری رابطه با جنس مخالف در وجود من نهادینه شده است و امکان تغییر آن وجود ندارد»، چون اولا این گونه نیست و شما با تلاش خود می‌توانید این مشکل را برطرف سازید، و ثانیا، این تصور جلوی هر گونه تلاش اصلاحی شما برای تغییر را می‌گیرد.

3- گاهي اوقات شيطان براي وادار کردن آدمي به گناه از اين کانال بهره مي گيرد يعني مسير هر گناهي را به شکلي هموار مي سازد در اينجا نيز مسير آلوده شدن به برخي گناهان از کانال پشت کردن به جنس مخالف و ازدواج مي گذرد و اين نوع افکار و ذهنيت مقدمه ي ورود به آن وادي است بايد با اين گونه افکار که جز افکار شيطاني نام ديگري بر آن نمي توان نهاد بايد به مقابله پرداخت يعني ذره اي در شيطاني بودن اين افکار ترديد نداشته باشيد.
4 – صحنه هائي از زندگي که در آن شخص همجنس گرا نقش يک مرد، پدر، همسر و پسر خانواده را بر عهده دارد تصور کند و به آن بال و پر دهد و نقش خود را پر رنگ و کاملا مردانه بيان کند. لازم است اين تصوير گري را در قالب ذهن پروري و نوشته ها و رفتار روزانه و تمام حالات واقعي و خيالي و… استمرار دهيد. در يک کلام به مرد بودن خود فکر کند، و همانگونه عمل کند، زندگي مردي و اجتماعي خود را تعقيب کند اگر شش ماه با اين طرز تفكر زندگي كند براي هميشه از آن افكار رهائي خواهد يافت.
5- اجتناب از نگاه شهوت‌آمیز به پسرها. مراقب نگاه خود باشید و همان طور که از نگاه شهوت آمیز به جنس مخالف اجتناب می‌کنید از نگاه هوس آلود به پسرها نیز بپرهیزید. چون از نظر شرعی، نگاه از روی شهوت به همجنس هم حرام است. رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله فتنه جوان زیبا را از فتنه دختر باکره بیش‌تر دانسته است (وسائل الشیعه، ج 14، ص 257).
6 – اجتناب ازتمام ارتباطها، مكانها و موقعيت هائي كه انجام انديشه همجنس گرایی را تداعي مي كند.

7- افکار خود را کنترل کنید. سعی کنید به افکار هوس‌آلود در مورد رابطه جنسی با همجنس فکر نکنید. هیچگاه در ذهنتان به این افکار بال و پر ندهید و آن را برای خود نیارایید. برای این کار، تلاش کنید تنها نمانید، چون این گونه افکار بیشتر در هنگام تنهایی به سراغ انسان می‌آید. اگر این افکار، به طور ناخواسته به سراغتان آمد، آن را قطع کنید، از جای خود برخیزید و به میان دوستان یا اهل خانواده بروید و تا زمانی که این افکار کاملا از ذهنتان خارج نشده، جمع دوستان یا خانواده را ترک نکنید.

8- توجه به آثار و عواقب همجنس بازی: انسان به صورت طبیعی تمایل به جنس مخالف دارد. هرگونه کاری که تمایل طبیعی او را منحرف سازد، یک نوع بیماری تلقی می شود. از دست دادن احساسات طبیعی بر جسم و روح انسان تأثیر می گذارد. چه بسا افرادی که به این بیماری مبتلا باشند، گرفتار ضعف قوه جنسی و به اصطلاح سرد مزاجی شوند. از امام صادق علیه‌السلام در مورد فلسفه تحریم لواط سؤال شد، فرمود: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن‌ها بی نیاز می شدند و این باعث قطع نسل انسان می شد و باعث از بین رفتن آمیزش طبیعی می گشت و این کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می آورد. ازدواج شرعی، چون موافق فطرت است، به فرمایش قرآن آرام بخش است (سوره روم، آیه 21). ولی هم جنس بازی و لواط، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشت، تأثیر سوء دارد، یعنی نه تنها فاعل و مفعول با این عمل به آرامش نمی رسند، بلکه بر تحیر و سرگردانی آن‌ها افزوده می شود. به همین دلیل روایات زیادی درباره هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، می توان به پلید بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است. پیامبر اکرم (صلی الله وعلیه وآله) فرموده‌اند: هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر می‌شود، آن چنان که تمام آب‌های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می‌کند و از رحمت خویش دور میدارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است. سپس فرمود: هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی‌آید (وسائل الشیعه، ج 14، ص 249). البته واضح است‌ که با توبه، این گناه مانند گناهان دیگر بخشیده می‌شود.

9 – از خوابیدن با پسر در یک بستر اجتناب کنید: رسول خدا صلی الله وعلیه وآله می فرماید: بستر فرزندان خود را از سن ده سالگی جدا سازید، یعنی دو برادر یا دو خواهر یا برادر و خواهر زیر یک لحاف نخوابند (وسائل الشیعه، ج 14، ص 171).

10- قطع ارتباط با دوستاني که انسان را به سمت اين گونه رفتارها و افكار دعوت مي كنند و همچنین دوری از موقعيت هایی كه وقتي در كنار آنها قرار مي گيرد اين افكار را برايش تداعي مي کنند.

11- نهایت تلاش خود را بکنید که بیکار نباشید. برای این کار، برای ساعات شبانه روز خود برنامه ریزی کنید. اوقات خود را با مطالعه، گردش با دوستان، ورزش، و… پر کنید.

12- روابط اجتماعی‌تان را گسترش دهید. سعی کنید روابطتان را با دوستان و همکلاسی‌های خوبی که دارید توسعه دهید. با آنان به گردش، سینما، کوهنوردی، شنا، و… بروید و از تنها ماندن دوری کنید. به هر حال، سعی کنید تا حد امکان از انزوا و گوشه‌گیری به در آیید.

در روزها و موقعيت هاي نخستين، عمل كردن به اين راهكارها و دل بريدن از اين حالت سخت و چه بسا ناممكن جلوه كند اما بايد توجه داشته باشيد كه به گفته ي علي(ع) «با ارزش ترين كارها دشوارترين آنهاست» پس اين حالت نشان از ارزشمندي و اهميت تصميم شخص دارد و بايد در مسير عمل كردن به اين تصميم بجا و ارزشمند گامهاي بهتر و بلندتر بردارد.

نکات مهم وقابل توجه
1- حساس ترين دوره ي زندگي جواني است مي توان گفت سعادت وشقاوت انسان در اين دوره رقم مي خورد بنابراين درک اين مطلب در پيدا کردن مسيرها وهمچنين کنترل غرايز نقش مهمي دارد.
2- موارد تحريک کننده اعم از شنيدني ها، خواندني ها، افکار و… همانند جرقه اي است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در اين صورت نتيحه اي جز اشتعال و آتش سوزي مورد انتظار نخواهد بود.
3- معنويات به ويژه نماز نيروهاي خارق العاده اي هستند که خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شياطين گرفتار نشود.
4- تلقين در جهت منفي و مثبت اثر خود را به همراه دارد پس سيگنال هاي منفي راباید كنار گذاشت.
5- آنچه اهميت دارد تعديل وکنترل غريزه جنسي است واين مهم ميسر نمي شود مگر با دور کردن نفس از محرمات ومحرک هايي که خود شخص آن ها را بيشتر از همه مي شناسد.

6- اگر چه لذائذ حرام ونامشروع در ابتدا، قدري خوشايند بوده اما اگر دقت کنيم خواهيم ديد بعد از مدتي پشيماني، ندامت وکدورت رابراي انسان به ارمغان مي آورد.

7- دستور قرآن براي کنترل غريزه جنسي راهگشا است. قرآن مي فرمايد: جوانان مجرد بايد ازدواج کنند واگر نمي توانند عفت به خرج دهند. در واقع راه سومي وجود ندارد واگر باشد به ضرر انسان مي باشد.

8- به دستورات شرعي اعتماد كرده و يقين داشته باشيد سعادت شما در گرو اطاعت از دستورات ديني مي باشد.

9- رسيدگي به خواهش ها نفس را قوي تر کرده وتداوم اين کار باعث ضعيف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد.

10- به خود اميدوار بوده و مصمم باشيد که مي توانيد همه ي گناهان را ترک کنيد.

11- از خداوند وائمه ي اطهار (عليهم السلام) کمک بگيريد و بدانيد اقدام شما براي حل مسايل نفساني نشان از پاک بودن طينت و توجه خداوند به شما است در اين صورت طرد شدن كاملا بي معني خواهد بود.

12- توبه يعني تولد دوباره و باز كردن فصل جديد در زندگي.

13- براي ترك گناه روحيه اي شاد و همراه با نشاط لازم است و با ناراحتي و نا اميدي به جنگ گناهان نمي روند.

14- در خانه خدا هميشه به روي بندگانش باز بوده وخداوند از بازگشت بنده اش بسيار خوشحال مي گردد.

15- فراموش نكنيد بهترين كار كنترل افكار مخربي است كه سراغ انسان مي آيد پس باید اوقات خالي خود را با برنامه هاي مفيد پر کرده، براي زندگي برنامه ريزي داشت و از تنهايي وبيكاري پرهيز نمود.

16- از ازدواج ناامید نباشید. اگر مدتی تمایل خود را به همجنس کنترل کنید، به تدریج خواهید دید که شما هم مانند هر جوان دیگری به جنس مخالف علاقه دارید و خواهان ازدواج هستید.

17- شكست در اين اقدام امري طبيعي است ولي مهم اين است كه شكست باعث پيمودن راه باشد نه توقف در مسير.

18- هر كاري كه عادت انسان شده باشد يك شبه قابل تغيير نيست. در این راه، باید با آگاهی و پشتکار قدم برداشت.
19- باز هم تكرار مي كنم ازدواج بهترين گزينه است.
20- شكست در اين اقدام امري طبيعي است ولي مهم اين است كه شكست باعث پيمودن راه باشد نه توقف در مسير.
 

همچنين بخوانيد: همجنسگرايي در نگاه عقل و علم

منابعی که شما می تواند اطلاعات بیشتری در این موضوع به شما دهد:
ضمنا برای افزایش آگاهی های خود در این موضوع مي توانيد به كتاب هاي زیر مراجعه نمایید:
1. روان شناسي رفتار جنسي، محمد باقر كجباف، نشر روان، تهران، 1381
2. خلاصه روانپزشكي، كاپلان – سادوك، ترجمه نصرت الله پور افكاري، انتشارات آزاده، تهران، 1373.
3. روانشناسی جرائم و انحرافات جنسی، مسعود انصاری، چاپ دوم، تهران، 1359، نشر کتابفروشی اشراقی

منابعی که در این مقاله از آنها استفاده شد:
1- مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، تهران: دارالكتب الاسلاميه، 1363
4- حر عاملي، وسائل الشيعه، تهران: مطبعه الاسلاميه، 1384
5- محمدحسن بن باقر صاحب جواهر، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تهران: دار اکتب الأسلامیه، 1386

دوست خوبم، آینده ای آکنده از روزهایی شیرین را برایتان آرزومندیم و یقین داریم شما با ظرفیت عقلی و معنوی ای که دارید می توانید بر تمام نگرانی ها چیره شوید. چشم براه مکاتبات بعدی شما هستیم.

نويسنده : عباس علي هراتيان
info@porseman.org
    

    

نظر شما راجع به اين مقاله
        نظرات ساير كاربران

       ناشناس : دراین دوره اینچنین تمایلات بیشتر شده به دلیل خوردن یک عده خوراکیهای ناسالم که از خارج وارد میشوند زیاد شده ویک عده داروها مثال خوردن گوشت مورخ باعث شد که کودکان پستون در بیارند

        : سلام خسته نباشید. من یه دختر 19ساله هستم. از سن 14سالگی عاشق معلمم شدم. و …

       ف.م : سلام.من دختري هستم ٢٧ ساله كه در دوران دبيرستان عاشق دوستم شدم دوستم مذهبي بود و چادري ولي به شدت عاشقش شدم طوري كه وقتي دست هم را ميگرفتيم ازمون ترشحي خارج ميشد و لذت ميبرديم اون به خاطر اين مسائل در دوره پيش دانشگاهي مدرسه اش را عوض كرد و سختي بسيار زيادي هر دو به خاطر جداييمون كشيديم من دانشگاه دولتي قبول شدم و اون دانشگاه ازاد در ضمن اين را بگويم كه رقابت اندكي هم سر درس در دبيرستان باهم داشتيم.حالا بعد ده سال بهم اس داده به خاطر روحيه بدي كه داشته اون دچار وسواس در مورد نجاست و پاكي شده هم ميگه به خاطر اعصابشه به خاطر اتفاقات ده سال پيش هم يه جوري ارثيه در خانوادشان بعد از برگشتش ٨ ماه ميگذره توي اين مدت تجربه بوسيدن لب هم و بغل كردن هم را داشتيم در همين حد ولي دبيرستان خيلي مراعات ميكرديم البته بيشتر اون ولي توي اين مدت چون اعصاب و روحيه ش ضعيف بود ميخواست با اغوش و بوسيدن اروم بشه اون چون ادم مذهبي بود اين مسئله را هم به مادرش هم به مشاورش گفت الان اون منو امروز ترك كرده واسه هميشه ميگه اين رابطه خوب نيست و اينا ولي من خيلي دارم اذيت ميشم فكر و عشقش دست از سرم برنميدارم از ترس ابروم هم به كسي نگفتم حتي براي قطع اين رابطه مامانش هم برام اورد واقعا درمونده م خدا من حتي اونو فراموش كرده بودم و داشتم واسه دكتري م اقدام ميكرد اما الان زندگيم تباه شده فكر اين ٨ماه و عشقش طوري ديونم كرده كه دلم ميخواد بميرم هي هم ميگه ميخوام ازدواج كنم و خواستگار دارم حتي شنيدنش هم برام عذاب اوره تقصير من چي بود كه دوباره يهو اومد تو زندگيمو تركم كرد اينم بگم كه من توي دبيرستان چون به اخوند اين حس را گفته بود و گفت جدا شيم يه زخم سطحي به قصد خودازاري روي رگم ايجاد كردم جلوي خودش تروخدا كمكم كنيد نگيد با نماز حل ميشه پيش مشاور هم نميخوام برم چون از بي ابرويي ميترسم،كاش ازدواج ميكردم اما حتي خانوادم خاستگار هم راه نميدن تروخدا كمكم كنيد از عشقش دارم ميميرم امروز از تلگرام بلاكم كرد من عاشقشم بدون اون نميتونم اينم بگم كه من با هرنگاه به همجنسم تحريك نميشم اما تجربه دوبارعاشق شدن به همجنسموداشتم يكي در دوران دبيرستان كه هنوزم دارم ازش ضربه ميخورم يكي هم دوران دانشجويي كه يه سال و نيمه به طور كل تموم شده اينم بگم ميل به جنس مخالف هم داري اما تاحالا هيچ دوستي انجام ندادم چون خانواده مقيدي هستيم ممنون لطفا كمكم كنيد امونم بريده

       ناشناس : هی. ای کاش راهی بود تا اخرش محکومیم. این مقاله هم اخرین امیدم بود همین روزاست که به خودمشی مبادرت کنم. خیلی سخته و ازاردهنده. خوشحالم که تنها نیستم. چیزی که منو به درمان امیدوار میکرد این بود که من از خودم به خاطر تمایلاتم متنفرم، چیزی که بیشتر همجنسگراها نیستن. نشد. حالا هی بگید خدا هر تمایلی رو که در بدن انسان قرار داده پاسخ مناسبش رو هم پیش بینی کرده. زرشک. فردا شب میمیرم دوستان حلالم کنید.

       نووون : سلام.واقعا فک نمیکردم تعداد ادمایی که این مشکل رو دارن انقد زیاد باشه تا اینکه این صفحه رو دیدم . من یه دخترم که گرایش به همجنس دارم وعاشق یه دختر دیگه هستم که باهاش به مرحله عمل هم رسیدم .بعدش اون منو ول کرد که بره دنبال زندگی خودش .گفت که من یه ادم عادی ام و تو هم برو خودتو درمان کن منو وسط سختترین روزا ول کرد منم برا رهایی از غمش یه پسر رو وارد زندگیم کردم که هم اونو فراموش کنم هم تبدیل به یه دختر نرمال بشم ولی هرکاری می کنم نمی تونم با یه پسر باشم و همش دلم رابطه هم جنس می خواد و رابطه ام با اون پسر هم داره به هم میخوره واقعا دیوونه ئ سردرگم شدم ولی همه اینو بدونین که هیچ کس جز خودتون نمیتونه بهتون کمک کنه .بگردید ببینید مشکل از کجاست و از همونجا درستش کنید .من بارها از خدا کمک خواستم ولی به جای نتیجه فقط هرروز ازش دورتر شدم .اونایی که مشکلشون در حد تمایل بوده و هنوز تجربه نکردن هشدار شدید میدم که اصلا انجام ندن اینکارو چون اگه طعم شیرینش رو حس کردن زندگیشون نابود نابود میشه

       isis : سلام.خیلی توضیحات کاملی بود.احسنت به این حوصله برای این همه جزئیات و در نظر گرفتن همه ی حالات ممکن.ممنون واقعا من دخترم و شونزده سالمه.از بچگیم(حدود شیش سال) یه عالمه خاطره دارم که با دخترای هم سن و حتی یه ذره بزرگ تر از خودم رابطه داشتم.یعنی وقتی تنها می شدیم، … (نگم دیگه*) یعنی این میل به هم جنس رو از بچگی دارم.بعد که یکم بزرگ تر شدیم و فهمیدیم کارمون اشتباه بوده،دیگه ادامش ندادیم تا همین پارسال.که دیدیم چقدر رابطه ای که می تونیم داشته باشیم خوبه و باز شروع کردیم.پارسال شرایط من طوری بود که دوست صمیمیم تو مدرسه رو که حسم بهش پاکه پاک بود از دست داده بودم به خاطر همون با خدا لج بودم و شدیدا دچار کمبود های مختلف شده بودم چون نمی خواستم کس دیگه ای رو به جاش بپذیرم. روز به روز بدتر شدم تا اینکه یه دوست تو مدرسه بر مبنای همین احساسات هم جنس گرایای پیدا کردم (چون از رفتار های خودش معلوم بود که فرد پایه ایه).فکر می کردم کاره خوبیه چون اگه اون فرد ارضام میکرد،دیگه همیشه این حس رو نسبت به اکثر دوستام پیدا نمی کردم.ولی دیدم بد تر شد.چون روز به روز حسم نسبت بهش بیشتر میشد ولی چون ما فقط حس همجنس گرایانه داشتیم و هیچ رابطه ای نداشتیم، این حس هام ارضا نمیشد و فقط جمع شد و جمع شد.الانم به جنون رسیدم.هر دختر جذابی که بیشتر از چند دقیقه هم صحبت میشم، می خوام پاشم بهش حمله کنم و خودم رو روش خالی کنم.ولی تقریبا و به زور خودم رو کنترل می کنم. واقعا خسته شدم.خیلی سخته.خسته شدم از مقاومت.می خوام این حس هارو نداشته باشم.یه دوستی دارم که در طول این سال ها عشقم بهش پاک مونده و بهترین دوستمم هست.وقتی همه ی دوستی هام بتونن بدون اون احساس های گند زیبا باشن، چرا نباشن.ولی من نمی تونم کنترلش کنم. جالب این هم هست که از پسرا هم بدم نمیاد.یعنی در اون هم هم جنس باز نیستم.ولی خب اون تمایلات رو دارم تقریبا. خواهشا به جایی ارجاع ندین. همین جا بهم پاسخ بدید که باید چی کار کنم.

       علی : واسم دعا کنید

       سهیل : سلام… من یه پسر پانزده ساله ام …
       پرسمان : سلام و ممنون که به سایت ما سر زدید. با توجه به خصوصی بودن سوالتان لطفا آن را در (صفحه ویژه درج سوال) مطرح فرمایید تا پاسخ خدمتتان ارسال شود. لطفا کدپیگیری را نزد خود نگه دارید. برای پیگیری آماده شدن پاسخ به (صفحه پیگیری و مشاهده پاسخ) مراجعه فرمایید.

       saremi : سلام به همهی دوستان عزی. من از زمان دبیرستان عاشق میشدم عاشق پسرای جذاب از همون زمان برای من اینها متحیر کننده بود،من در اون زمان یک فرد کاملا مذهبی بودم و اینکه حتی تعدادی دوست دختر هم داشتم ول. احساس نارضایتی میکردم همیشه دوست داشتم خاص باشم،همیشه عاشق این بودم یه روز همه بدونن من یک همجنسگرام،همیشه ارزو داشتم با یه پسری باشم ثابت باهاش کار کنم درس بخونم بخندم گریه کنم،وارد خانواده هم بشیم و زندگی سالمی داشته باشیم،به تمام چیزهایی که خواستم کل اعضای خانواده می دونن خانواده ی دوست پسرم هم می دونن،ولی باور کنید احساس پوچه همش کشکه دوتا پسر هیچوقت مکمل هم نمیشن من هم درس خوندم هم کار میکنم و هیچ وقت مورد سرزنش از جانب چه خانواده و نزدیکان قرار نگرفتم چون سبک زندگیم سعی کردم که با جامعه ی همجنسگراها نیز فرق داشته باشه،این روزا ادم مذهبی نیستم،ولی همه چیز برام محترمه،دوستان گلم به خدا بی فایدس این راه و دنبال نکنید اگه به مفعول شدن عادت کردید در اخر یه ادم منزوی و گوشه گیر میشوید اگر فاعلید زندگیتونو جونیتونو باختید،به نظرم ذهنتونو معطوف به کارهای ارزشمند کنید نتیجشو در دراز مدت خواهید دید،به خدا شعار نمیدم،ما که با همه چیز قطع رابطه کردیم و وفادار رفتیم جلو متوجه شدیم که پوچه،به خدا حس کوره،عصبیتون می کنه این رابطه ها،خیلی خنده داره،روزی میرسه مثل من گیر میکنید و با خودتون میگید چرا راه درستو انتخاب نکردیم،به خدا زندگیه سالم با یک دختر خوب و خانواده دارو اصیل خیلی جذاب تره نه استرس دارید نهنگرانی چه نسبت به طرفتون و رفتارش چه ایندتون،این راها ماله کساییه که همه چیزشونو باختند،نه مال شماها،من تازه رفتم تو بیستو پنج سال،یه دختر خوب به همخوابی باهاش فکر نکن به ارامشی که بهت میده فکر کن،به دلسوزیه حقیقیش که فقطو فقط به خاط وجودته فکر کن،به رابطه های شیرینه خانوادگیت فکر کن،به اینکه میری سر کار و اون به تو پایبند و ارامشتو بهم نمیزنه چون خیالت نسبت بهش راحته فکر کن،همجنسگرایی یه حسه که در همه وجود داره بعضی ها این حسو تقویت میکنن بعضی ها هم عقلانی رفتار میکنن،زندگیه تو چارچوب خیلی شیرینتره هر وقت خواستی ذهنت خوب کار کنه کافیه یه چند روزی به جای فیلم های اونجوری جور دیگشو ببینی صرفا به خاطر کمک به درمانت،کافیه برای تنها یک ماه این برنامه های مسخره ی جهان سومی که برای چتو دوست یابیو وقت طلف کردنرو پاک کنی،اون برنامه هایی که اسمشو میدونیمو ببند،چند روز برو سر کار با ادمای معقول و سطح بالا معاشرت کن تازه متوجه میشی کجای کاریم،بین همجنسگراهای ایرانی که دیدم چیزی جز بی فرهنگی بی اخلاقی،بی ثبات. ندیدم ،ادمهایی با سن بالا که کودکانه فکر میکنن کودکانه حرف میزند چرا که فکرشان محدود بوده و هیچ وقت طعم لزادی را حس نخواهند کرد بلکه تجربه ی مهاجرت از قفسی به قفس دیگر را به دست خواهند اورد و اینگونه همیشه کوته فکر خواهند بود،نمی گم توبه کن نمی گم ادمای بدی هستیم ولی گلم عزیزم قبل عشق و حال و هوای نفس و زندگیه کورکورانه رابطه ی یه زوج خانوادگیتونو که معقول باشرو زیر نظر بگیر،و از خودت بپرس ایا میشود تو نیز چنین رابطه ی مستحکمی داشته باشی یا نه?اونوقت میفهمی یعنی چی دو جنس موافق مثل دو خط موازین،من همه این راهارو رفتم مراقب خودتون باشید تجربه درر گرانیست بهایش گزاف تجربه را تجربه کردن خطاست

       ahmadrezapour31… : سلام من شدیدن ادم مذهبیم ولی درگیر این مسعلم اونم از نظر عاطفی و وابستگی شدید چه کنم؟
       پرسمان : سلام و با آرزوی برطرف شدن مشکلتان، خواهشمندیم پرسشتان را با توضیحات لازم در صفحه ویژه درج سؤال: http://www.porseman.org/q/qservice.aspx مطرح فرمایید تا پاسخ خدمتتان ارائه شود. موفق باشید.

       ناشناس : من پسری هستم ۱۷ سالمه، از بچگی دوست داشتم دختر باشم، خیلی وقته با این مشکل سر و کله میزنم، خیلی هم تلاش کردم حل کنم این مشکل رو ولی نتونستم به خاطر بعضی از مشکلات هم نمیتونم به روان پژشک مراجعه کنم، تو بعضی از سایتای دیگه که می خوندم اگه مشکل ژنتیکی باشه هیچ راهی نداره؟! در این صورت باز هم گناه محسوب میشه؟
       پرسمان : پرسشگر گرامي، سلام و خوشحالیم که در رسیدن به پاسخ و برطرف شدن مشکلتان همراهتان هستیم.
در پاسختان گفتنی است، امكان دارد توصيفات و افكار شما در اين زمينه نشان از اختلال تراجنسي باشد و از سوي ديگر نيز ممكن است فقط حاصل تعامل شما با محيط باشد، به هر حال بر اساس توضیحات شما نمي توان يك تشخيص دقيق و نهايي داشت، بنابراين بهترين اقدام در چنين موقعيتي مراجعه به يك روانشناس متدين و مجرب مي باشد،
اما راجع به خواسته هايي كه داريد، بر فرض اينكه شما اختلال تراجنسي نداشته باشيد، بايد گفت كه خواسته هاي شما در نقش يك مرد و يك همسر و يك پدر در زندگي مشترك بر آورده نخواهد شد، چون شخصي كه با شما ازدواج مي كند، طبعا از شما توقع مرد بودن، همسر بودن و پدر بودن دارد و بعيد است كه در اين نقشها شما به خواسته هايتان برسيد، بنابراين شما حتما بايد تحت نظر يك متخصص اقدام به ازدواج نماييد، در ادامه اشاره اي به مساله تراجنسي مي كنيم كه مي تواند اطلاعات خوبي در اختيار شما بگذارد اختلال هويت جنسي (تراجنسي يا ترنسكسواليزم) تَراجـِنسي(transsexual) به افرادي گفته مي‌شود كه هويت جنستي شان از لحاظ فرهنگي با جنس‌شان هماهنگ نباشد. مثلا ممكن است فرد اعضاي جنسي زنانه داشته باشد در حالي‌كه شخصيت جنسيتي‌اش مردانه باشد يا برعكس. هر فرد در هنگام تشكيل نطفه با تركيب مخصوص كروموزومهاي جنسي مشخص مي شود. بنابراين، اين كروموزومها هستند كه موجب ايجاد اندامهاي جنسي مثل رحم تخمدانها و اندام تناسلي خارجي در دختر و سيستم تناسلي مردانه شامل پروستات بيضه ها و … در مسير مي شود و متعاقب آن هورمونهاي مخصوص زنانه و مردانه از اين سيستم توليد شده و موجب خصوصيات ظاهري مردانه يا زنانه در فرد مي شود. بنابراين انحراف از اين سيستم طبيعي با رفتارها و عادتهاي مختلف ممكن است موجب بروز احساسات و رفتارهاي جنس مخالف در فرد شود.
ميزان شيوع اين اختلال مشخص نيست ولي پسران به نسبت بيشتري مبتلا مي‌شوند. عوامل متعددي از جمله تاثير هورمون‌هاي جنسي مردانه يا زنانه روي رشد جنين و همچنين روش و نحوه پرورش كودك كه هماهنگ يا ناهماهنگ با جنس خاصي است كه به آن تعلق دارد، از جمله دلايل اين اختلال ذكر شده است. معمولا اين افراد اگر پسر باشند توسط گروه هم‌سالان و همتا مورد اذيت و آزار قرار مي‌گيرند و يا طرد مي‌شوند. برخي از اين كودكان به خاطر تمسخر ساير بچه‌ها از رفتن به مدرسه خودداري مي‌كنند.
بايد چه كرد؟<\strong> نقطه اصلي تشخيص جنسيت، روحيات و نشانه‌هاي رواني جنسيت است كه با حضور نزد يك روانشناس يا روانپزشك ماهر مشخص مي‌گردد؛ پس از اعلان نظر او به يك جراح و بررسي ويژگي‌هاي فيزيولوژيكي (ظاهر، اندام و غدد) جنسي، عمل جراحي متناسب انجام شده و جنسيت واحد حاصل خواهد شد و مانند افراد عادي، زندگي ادامه خواهد يافت. در ايران نيز بر اساس اجازه‌اي از حضرت امام خميني (رحمه الله)، انجام عمل جراحي و هورمون درماني تغييرجنسيت، قابل اجراست. مراجعه به روان‌شناس از ‌آن جهت ضروريست كه اين احتمال وجود دارد كه تمايل به انجام رفتارهاي جنس مخالف، محيطي (برخورد اطرافيان، بازخوردهاي مثبت رفتارهاي متناسب با جنس مخالف، نوع پوشش و خوگيري با آن، تعدد دوستان جنس مخالف در كودكي و انجام بازهاي متناسب با آنها، وجود نوعي تنفر از همجنس، نقص در شكل گيري هويت، تفاوت برخورد اجتماعي با مونث و مذكر و …) باشد. علائم افراد ترنسكشوال:
1. مثل جنس مخالف خود لباس مي‌پوشند
2. احساس تنهايي مي‌كنند
3. دچار افسردگي يا اضطراب هستند
4. دوست دارند بعنوان جنس مخالف خود زندگي كنند
5. آرزو دارند كه از شر اندام جنسيشان خلاص شوند
فرد بايد به مدت دو سال مداوم و مستمر از آناتومي بدن خود و نقش جنسي كه در جامعه و خانواده دارد، شديداً احساس و ابراز نارضايتي كند و به طور مستمر براي تغيير جنسيت ظاهري خود كوشش و اصرار بورزد، در اين صورت مي توان او را يك تراجنسي دانست.
نكته: افرادي وجود دارند كه اصطلاحا به آنها «مبدل پوش» مي گويند.
اين افراد با وجود سلامت جسمي، رواني و جنسي، صرفاً نوع پوشش ظاهر جنس مخالف را ترجيح مي دهند. به عنوان نمونه مردهايي كه با نحوه آرايش زنانه و موي بلند در جامعه ظاهر مي شوند و يا زنهايي كه با پوشش و سبك موي مردانه در مجالس و ميهماني ها شركت مي كنند كه البته «مبدل پوشها» اغلب اهداف متفاوتي دارند، يا مي خواهند با نوع پوشش خود وابستگي شان را به خرده فرهنگ خاصي مشخص كنند يا اين كه دوست دارند با سايرين متفاوت باشند و از اين طريق خود را مطرح كنند، اما گروهي از مبدل پوشها دچار اختلال شخصيت هستند و به طور ناخودآگاه اين رفتار را انجام مي دهند كه در هر صورت با «ترانسكشوال ها» متفاوت بوده و نبايد آنان را با هم اشتباه كرد.
موفق باشيد.

       سارا : سلام من دختری هستم 22 ساله که از بچگی علاقه ای به هیچ پسری نداشتم ولی علاقه ای شدید به دختران دارم/به خیلی از روانپزشک های مختلفی رجوع کردم ولی نتوانستن کاری انجام بدهند خواهش مندم کمکم کنید
       پرسمان : باتوجه به خصوصی بودن سوالتان و نیاز به اطلاعات بیشتر درباره تحصیلات و دیگر موارد لازم لطفا پرسشتان را در صفحه ویژه درج سؤال: http://www.porseman.org/q/qservice.aspx مطرح فرمایید تا پاسخ خدمتتان ارائه شود. موفق باشید.

       nimajam1… : پیشنهاد میکنم کتاب رفتارهای جنسی انسان مذکر از آلفرد کینزی را مطالعه کنید (همجنسگرایان مرد)تااندکی روشن تر وباواقعیت صحبت کنید ونظر بدهید لطفا هم از نظر علمی وروانشناسی حرف بزنید نه جنبه های دیگر
       پرسمان : ضمن تشكر از ارائه نظر شما، بايد دانست كه كينزي، به همراه فعالان گروه‌هاي LGBT بر جنبه‌هاي تاريخي و سياليت گرايش‌هاي جنسي تأكيد مي‌كرد. مطالعات كينزي همچنين نشان داد كه گرايش جنسي در دوران حيات فرد در جهات مختلف رشد مي‌كند و به ندرت (و نه لزوماً) امكانات جذب شدن به جنسيت متفاوتي را فراهم مي‌كند. بسيار نادر است كه شخصي گرايش‌هاي جنسي خود را تغيير دهد و همچنين بعيد است كه اين اتفاق نادر در صورت رخ دادن «داوطلبانه» باشد. اما گاهي تمايلات جنسي گسترش مي‌يابند و يا دستخوش تغيير شده و جوهرهٔ متفاوتي پيدا مي‌كنند. نظريه فراهنجار[E ۲۱] ايده‌هاي «ساختار اجتماعي» را مرتبط با اين قضيه مي‌داند و معتقد است بايد به تمايلات جنسي تنها در چهارچوب تاريخي آن نگريست. در اين نگاه، گرايش جنسي محصول تأثيرات جامعه‌ است و يك ويژگي تحت كنترل انسان و ارادهٔ او محسوب نمي‌شود.
رونمايي گزارش‌هاي كينزي كه با انتشار كتاب رفتار جنسي در مردان در سال ۱۹۴۸ آغاز و در سال ۱۹۵۳ با كتاب رفتار جنسي در زنان دنبال گشت آنرا به فراز فهرست پرفروش‌ترين كتاب‌ها رساند و به‌يكباره كينزي را به يك ستارهٔ سرشناس بدل ساخت. نوشتارهايي دربارهٔ او در نشرياتي چون تايم، لايف، لوك و مك‌كالز انتشار يافتند. گزارش‌هاي كينزي كه به توفاني از مجادلات انجاميد، از سوي بسياري به‌عنوان زمينه‌ساز انقلاب جنسي دههٔ ۱۹۶۰ شناخته مي‌شود.
كينزي درجلد اول گزارشاتش كه به بررسي اوج لذت جنسي در نابالغين مي‌پردازد از داده‌هاي جداول ۳۰ تا ۳۴ استفاده كرد كه گزارشي بود از مشاهدات اين پديده در بيش از ۳۰۰ كودك از سنين پنج ماهه تا چهارده ساله.گفته شد كه اين اطلاعات از خاطرات كودكي افراد بالغ يا مشاهدات والدين يا آموزگاران آنها گردآورده شده بوده است.كينزي همچنين گفت كه از ۹ مرد كه تجربهٔ رابطهٔ جنسي با كودكان نيز داشته، مصاحبه به عمل آورده كه در رابطه با پاسخ‌ها و واكنش‌هاي كودكان دراين باره گفته‌اند. در آن زمان به اين بخش رسيدگي زيادي نشد، ولي اينكه كينزي اين مطالب را از كجا بدست آورده، امري بود كه حدود ۴۰ سال بعد مورد پرسش قرار گرفت. بعدها آشكار شد كه كينزي اين اطلاعات را از يك مرد داراي انحراف بچه‌بازي و نه از چندين منبع برگرفته بوده است. بولوگ در كتابش دليل را پرده‌پوشي براي اهتراز از افشاي منبع ميداند. كينزي نياز به رازداري و گمنام‌نگاه‌داري مشاركت كننده را لازمهٔ يافتن پاسخ‌هاي صادقانه دررابطه با اين جستارهاي ممنوعه و تابوها ديده بود. چيزي كه به گمان باز-رخ‌دهي اين جرايم به‌دست آن منحرف جنسي مي‌ارزيد.
پس در نتيجه كينزي كسي بود كه با نظرات سخيفش به طبقه ي متوسط قبولاند كه بسياري از اعمال جنسي سنتي كه ممنوع قلمداد ميشد ، اعمالي عادي اند . كسي كه زمينه ي گناه زدايي از حريم خانه و خانواده به نام او نوشته شده است . كسي كه در بيان خانم سو الين براودر پيوسته در كتابهايش به حيوان انساني ارجاع ميدهد . كسي كه در تعريف خانم مارگارت ميد جمعيت شناس آزاديخواه فردي است كه در اعتقادش از نظر اخلاقي هيچ تفاوتي نيست كه يك مرد با يك زن رابطه ي جنسي داشته باشد يا با يك گوسفند . بنابراين حتي روانشناسان غربي نيز اين موضوع را نمي پذيرند كه رفتار جنسي بي مهابا و بدون كنترل در جامعه افزايش يابد بلكه بر اين اصل هستند كه رفتار جنسي در چهارچوب تعيين شده است كه مي تواند ثر خاصي داشته باشد نه هر رفتاري.
اين در حالي است كه نگرش روانشناسي ديني به هيچ وجه اين نگاه غلط كينزي را نمي پذيرد و معتقد است تمايلات افراد با روش هايي قابل تغيير است. درست است كه برخي تمايلات حاصل از تاريخ و گذشته فرد است و در او انحرافاتي را به وجود آورده است ولي نبايدنقش اراده انسان در تغيير اين حالات را ناديده گرفت يا دامن زدن به اين انحرافات را موجب از بين رفتن فطرت اصلي انسان مي شود را عادي دانست.پس لازم است حتي بدون نگاه ديني به اين موضوع نگاه كرد و آن را صرفا به عنوان يك عارضه غير قابل تغيير مد نظر قرار نداد و گسترده تر در مورد آن تحقيق كرد. موفق باشيد.

       محمد : من میتونم به جرات اقرار کنم نصف بیشتر تمایلات همجنسگرایی در ایران به دلیل بسته بودن ارتباطات بین زن و مرد هست.چون طرف میبینه که ارتباط با جنس مخالف چه عواقب بدی براش داره پس یواش یواش اول سرکوب میکنه سپس بعد از مدتی که میل جنسی اش به حالت معمول رسید خودش رو به یه شکل دیگه نشون میده و میگه خب بهتره برم سراغ ارتباطی که نه هزینه ای داره نه کسی میفهمه که انگشت نما کنه نه … به همین راحتی جونی که باید ثمره بده میشینه تو تنهایی خودش دچار نزول شدید فکری میشه و بعدا خودش رو حتی تو تمایلات جنسی فرزندانش هم نشون میده و این سیکل معیوب ادامه پیدا میکنه.
       پرسمان : ضمن قدردانی از شما بابت ارتباطتان با این سایت و مطالعه این مقاله، در پاسخ به نظرتان گفتنی است: علل هم جنس بازي از ديدگاه رواني ـ اجتماعي آشفته بودن روابط ميان والدين وفرزندان، يادگيري هاي نادرست و محيط اجتماعي ناسالم مي باشد و به طور خلاصه مي توان به كنترل نداشتن بر غريزه جنسي اشاره داشت. پس همه اين علتها بخاطر كنترل نداشتن بر غریزه جنسی است. اگر كسی غریزه جنسی خودش را در نوجوانی و جوانی کنترل کند دیگر به سمت این گونه روابط نمی رود.
پرسشگر گرامی در تحليلي دقيق تر بايد گفت : كودك از حدود ۵ سالگي وارد سير همانندسازي با والد جنس موافق مي گردد. يعني پسربچه كه تا به حال با مادر الگوبرداري ناخودآگاه داشته وارد رابطه با پدر مي شود و شروع به همانندسازي با او مي كند. همانندسازي با پدر يعني همانندسازي با مرد. يعني مرد شدن . يعني به دست آوردن هويت مردانه چه از نظر جنسي چه در كل شخصيت. به دست آوردن خصايل مردانه مانند ميل به استقلال طلبي، ميل به پذيرش مسؤوليت، چه در روابط عاطفي چه در مسؤوليت هاي اجتماعي قدرت ابراز وجود و بيان قاطع خود، داشتن دستورمداري (Authority)، جاه طلبي هاي مثبت اجتماعي، غلبه منطق واقعيت سنج بر عواطف كور، و خصايصي از اين قبيل كه ويژگي هاي روان مردانه به شمار مي آيند. براي به دست آوردن اين شخصيت مردانه، مهمترين مسأله رابطه پدر با پسر است. اين رابطه در نوع بهنجار آن بايد ويژگي هاي خاصي داشته باشد مانند اينكه: 1- پدر در رابطه عاطفي با پسر وارد شود يعني رابطه سرد نباشد و انرژي حياتي از پدر به پسر داده شود. اين به پسر پيغام پذيرش مي دهد، پيغام «تو خوبي». و در اين بستر پسر مي تواند بدون ترس به پدر نزديك شود و صميميت و اعتماد شكل بگيرد. اگر رابطه صميمانه نباشد خود به خود فراگرد همانندسازي شكل نمي گيرد. 2- پدر خيلي دور و ايده آليزه نباشد. در دوران كودكي والد هميشه براي كودك ايده آليزه است يعني مظهر قدرت؛ قدرتي كه امنيت دهنده است. پسر مي خواهد شبيه پدر شود. اما ميزان اين ايده آليزه بودن و مسير تغيير آن مهم است. در يك رشد بهنجار و در يك رابطه صميمانه و واقعي در مسير بزرگ تر شدن كودك ميزان اين ايده آليزه بودن به تدريج كم مي شود تا زمان نوجواني كه نوجوان احساس كند نه تنها مي تواند به پدر برسد بلكه مي تواند بهتر و بالاتر از او باشد و در دوران جواني، جوان با چهره واقعي پدر روبه رو مي شود. با ضعف ها و قدرت هايش يعني واقعيت هستي پدر براي جوان ملموس و قابل دسترسي مي شود. اما اگر پدر دور از پسر باشد و بسيار ايده آليزه يعني به عمد يا غيرعمد، پسر فاصله خود را از پدر بسيار دور مي بيند و او را بسيار بالا و قدرتمند و در اين شرايط براي رسيدن به او و در نتيجه رسيدن به تصوير مردانگي خويش آنقدر فاصله را زياد مي بيند كه در خود قدرت طي اين فاصله را درنمي يابد و در نهايت حركت نمي كند. يعني ايده آل آنقدر دور است كه نمي توان به آن دسترسي پيدا كرد. در اين شرايط فرايند همانندسازي يعني الگوبرداري ناخودآگاه با مردانگي پدر كاملاً مختل مي گردد. 3- پدر سختگير نباشد. قانون در خانه، قانون پدر است. پدر تجلي نظم و قانون است و پسر بايد تبعيت كند. اگر پسر ياد نگيرد كه از قانون پدر تبعيت كند در آينده قانون اجتماع را هم پاس نمي دارد و در نتيجه متمدن يعني نظام مند نمي شود. اما اين پديده مرزي مشخص دارد. در يك فراگرد بهنجار از تبعيت صد درصد آغاز مي شود اما به تبعيت صد درصد ختم نمي شود يعني در سير رشد، كودك و نوجوان بايد به تدريج «نه» گفتن را بياموزد. «مي توان قانون پدر را تغيير داد و قانون جديدي جايگزين آن كرد.» اين جمله شناختي بايد در ذهن نوجوان به وجود بيايد. پدر در رابطه با پسر به او قانونمند بودن را مي آموزد. اما اگر بياموزد كه قانون، تنها قانون خودش است، پسر ديگر فرايند مرد شوندگي را طي نمي كند و كودك باقي مي ماند. دستورمداري پدر بايد به پسر انتقال يابد و دستورمداري پسر زماني شكل مي گيرد كه قانون پسر در مواردي جايگزين قانون پدرشود. يعني پسر اين پيغام را از پدر دريافت كند كه تو مي تواني در مواردي قانوني متفاوت از قانون من داشته باشي و باز رابطه صميمانه ما ادامه داشته باشد. اگر پسر از مجازات پدر بترسد چه قانون را رعايت كند چه نكند از نظر رشد رواني كودك باقي خواهد ماند و شكل گيري اخلاق در او در بدوي ترين نوع خود يعني «رعايت قانون از ترس مجازات» باقي خواهد ماند (كه اين خود بحثي پيچيده است كه در اين نوشتار مجال پرداختن به آن نيست). پس اگر پدر اين سه ويژگي را رعايت كند، پسر، مردي بار خواهد آمد با ويژگي هاي مردانه و موفق در زندگي عاطفي و اجتماعي خود در آينده. و اگر اين خصوصيات وجود نداشته باشد، پسر كماكان از نظر رشد رواني در بخشي كه ارضاء نشده است، كودك باقي خواهد ماند و كودك به جامعه بزرگسالي قدم خواهد گذاشت و درگير عواقبي خواهد شد كه عيناً اگر كودكي ۸-۷ ساله را در دنياي بزرگسالي رها كنند به آنها دچار خواهد شد. يعني پسر از نظر رواني، احساس فقدان يا كمبود شديد خصايل مردانه در خود ميكند.
در چنين مواردي امكان وجود تمايل به جنس موافق در پسر به وجود مي آيد (هموسكسواليتي). اين تمايل مي‌تواند فقط شكل عاطفي به خود بگيرد (به اين معنا كه فرد تلاش مي‌كند در روابط خود، خلاءهاي عاطفي خود را با كسي كه نقش پدر را براي او بازسازي مي‌كند پر نمايد) يا فراتر رفته و محتوايي جنسي نيز داشته باشد (تلفيقي از تصوير پدر و مادر: ميل جنسي به بزرگسالان زيبا) همجنس گرايي (homosexuality) يعني گرايش جنسي به همجنس داشتن و ارضاي غريزه جنسي از طريق همجنس (مانند لواط- در مردان – و مساحقه- در زنان و …) به هر شكل كه باشد حرام و گناه كبيره محسوب مي شود. خوب است بدانيد ميل به همجنس گرايي، گناه محسوب نمي شود چون يك رفتار نيست بلكه ميلي است دروني كه گاه بدليل كاركرد نامناسب هورموني رخ مي دهد و گاه فرد از اين حالت بيزار است. البته رفتار جنسي مطابق با اين كشش، در اسلام و همه اديان الهي حرام است و علاوه بر عقوبت شديد دنيوي و اخروي اثرات و پيامدهاي شديد و غير قابل جبران در پي دارد. چون همجنس گرايي نوعي انحراف جنسي به حساب مي آيد و مانند هر انحرافي پيامد خاص خود را در بدنبال دارد مانند اينكه موجب تنفر از جنس مخالف و علاقه به جنس موافق مي شود. همجنس بازي علاوه بر مضرات بهداشتي و رواني كه دارد با فطرت انساني مغايرت دارد و اين امر باعث تعطيل شدن توالد و تناسل و گرايش افراد به جنس موافق و در نتيجه موجب تعطيلي توالد و تناسل خواهد شد. بديهي است اين امر با هدف آفرينش منافات خواهد داشت. پس همجنس بازي حرام بوده و از گناهان كبيره به حساب مي آيد.
پس طبق نظر روانشناسان پويشي(روان تحليل گر)، شخص در دوران كودكي سه وهله ي اصلي رشد را پشت سر مي گذارد، به نام وهله ي دهاني، مقعدي و فاليك يا احليلي، حال اگر فردي مرحله مقعدي و يا احليلي(فاليك) را بسلامت پشست سر نگذارد و به اصطلاح در آن ها تثبيت شود ممكن است در بزرگسالي به مشكلاتي همچون همجنس گرايي گرايش پيدا كند و راه درمان اينست كه اولا به ريشه ي اين گرايش انحرافي خود توسط يك روان تحليلگر آگاه شود و دوم اينكه بعد از آگاهي به ريشه مشكل سعي نمايد از حالتهاي اينچنين با روش تحميل به نفس دوري نمايد.
خوشحال می شویم باز هم با ما مکاتبه نمایید. برای ارسال سوالات و ابهامات خود از صفحه ویژه درج سوال سایت پرسمان: http://www.porseman.org/q/newq.aspx استفاده نمایید. موفق باشید.

       ناشناس : سلام و درود نوجوانی 16 17 ساله هستم و از حدودا 3 سال گذشته طی اتفاقی به فتشیسم مبتلا شدم …
       پرسمان : با سلام و آرزوی قبولی طاعات، با توجه به خصوصی بودن سؤالتان و نیاز به پاسخ کامل و کارشناسی شده، لطفا پرسشتان را با توضیحات لازم در صفحه ویژه درج سوال سایت پرسمان: http://www.porseman.org/q/newq.aspx مطرح فرمایید. موفق باشید.

       srafiee2… : سلام، من کمی از این متن ها را خواندم ولی نه همه را. آقا شما که می گویید در 26 سالگی به اسلام پی بردید و دلیلش را روحانیون بد می دانید بگذاریدرید من هم نظرم را بگم شاید کمک کند. ببین من الان تو آمریکا زندگی میکنم. همه تو ایران فکر می کنند که آمریکا عالی هست. سرانش همه خوبند و… ولی اینطور نیست. اینجا بد تر از ایران سرانش هستند. اینجا فقط مارمولک تر هستند در قایم کردن بدیهاشان و خودشان را خوب جلوه دادن. من از نو جوانی آمدم اینجا و الان بیشتر اینجا زندگی کردم تا در ایران. ببین تو باید بدونی آدم خوب و بد همه جا و در همه گروها و طبقات اجتماع هست. ما خیلی روحانیون خوبی هم داریم. شما چرا همش بد ها را الگو گذاشتید. چرا به بالاترین دین که اسلام و به خالقت لجبازی میکنید چون اون کسی که در قدرت هست آدم خوبی نیست. می دونی آمریکاییها در دینشان از من و تو قویتر هستند و هرجا می روند از دینشان دفاع میکنند. ما حالا برعکسیم چون آقای x و y و … بدهستند. شما کتاب و کلام خدا را زمین نگزارید برای آدمیان. قرآن را بخوان و حدیث های معتبر از پیامبر و اعمه نماز آرامش خواب میدهد و از همه این یوگا و مدیتیشن هم بهتر است. سعی کن تا میتوانی با حظور قلب باشد. حتی تو مدیتیشن هم تمرکزاولین قانون است . شما دین را با مردم قاطی نکن. رابطه مستقیم با خدا داشته باش. بعدش به روحانیونی که خوب هستند نگاه کن اگه الگو می خواهی. اون دنیا نمی شه گفت چون آدمهای قدرتمند بد بودند من هم تصمیم گرفتم رویم را از تو خالقم برگردانم. دوتا خطا یک کار درست نمی شود. (two wrongs don’t make a right) در آخر ببخشید من نمی خوام سعی کنم بی احترامی کنم و فقط می خواستم نظرم را بگم. چون موضوع مثل شما را خیلی شنیدم و امیدوارم که تونسته باشم مفهومم را رسانده باشم و امیدوارم کمکی باشد برای کسانی که این سایت را می خوانند. همیشه موفق و شاد باشید.
       پرسمان : ضمن تشكر از نظر زيبا و دقيق شما مخاطب محترم، پديده اي كه در حال حاضر با آن روبرو هستيم غرب زدگي است كه بر ابعاد زندگي خيلي از افراد سايه انداخته و به قول شما فكر مي كنند زندگي در كشورها ديگ بسيار آسان است.
غرب زدگي به آن نوع گرايشي گفته مي شود كه در آن علاقه مندي زيادي به غرب وجود دارد و اقتباس فرهنگ غربي نه از روي شناخت، بلكه كوركورانه و لجام گسيخته مي باشد و اين تمايل در كليه شؤون زندگي فرد دخالت دارد. انگيزه تمايل به غرب در فرد از روي احساسات يا علاقه به حفظ سنتها و ارزشهاي فرهنگ خودي در برابر هجمه استعماري غرب نيست، بلكه دلبستگي يا وابستگي به غرب مي باشد. اين جريان به از خودبيگانگي منجر مي شود كه در آن شخصيت، هويت اسلامي و مليت شرقي وجود ندارد.
يكي از پيامدهاي غرب زدگي، از خود بيگانگي است. از خود بيگانگي نقطه مقابل اعتماد به نفس است. از نظر اجتماعي- سياسي، ايجاد روحيه اعتماد به نفس و تكيه بر خود، مي تواند در حفظ هويت و استقلال جامعه مؤثر باشد. اولين قدم براي خود اتكايي، حفظ روحيه روي پاي خود ايستادن است. اما فرهنگ استكباري همواره به ما القا مي كند كه هرچه داريد، از صدقه سر غرب است. به دنبال آن، روحيه خود اتكايي را در افراد جامعه ما مي كشد و حس تسليم و بدين روي، دنباله روي در جامعه پرورش يافته، خودكم بيني افراد افزايش مي يابد و در نهايت، با پيروي كوركورانه و با روحيه خوار و مغلوب، جامعه مبتلا به تمايلات غربي خواهد شد.
بنابراين بهتر است طبق همان كلام شما با الگوهاي مناسب شخصيت سالم وئ صالحي براي خود بسازيم و از شكرنعمت دينمان غافل نشويم.
موفق باشيد.

       تبسم : سلام.فکر میکنم حدودن یکسال پیش بود که واستون نوشتم مرسی بابت پاسخ میدونید تنها نقطه ضعفیی که باعث شده خیلی از جوونا در مقابلتون موضع بگیرن چیه؟بسکه توی این جامعه از دین گفتن و با لباس پرهیزگاران برعکس ظاهر و حرفاشون عمل کردن.نسل من ریخت ونابود شد رفت…من یه نفر و یه عده ی کمتری بعد بخاطر کنجکاو بودنمون تونستیم بفهمیم مذهب واقعی چیه.فروغ فرخزاد به من یا داد که اگه پاک زندگی نکنم و اسیر خواسته های تن بشم باختم همه چیزمو.کسی که از ریا به هر نوعش بیزار بود منو جذب خودش کرد.در تمام طول عمرم جذب حرفای هیچ به روحانی نمایی نشدم.و من در حال حاضر یک آدم محکم هستم بدون اینکه توو فکر رابطه با کسی باشم.تنها چیزی که آزار میده منو فضای خونواده منه و اصرار بر ازدواج…بماند…اگه خشک اندیشانی که مذهب رو وسیله کردن وجود نداشتن و بست جامعه و فضاش آزاد بود خانواده هام درکشون نسبت به این مسءله بالال میرفت.نگین نه که اگه بگین قبول ندارم.هیشکی قبول نداره.واقعیت اینه.بس که از آیات قرآن گفته شد و برعکسش عمل شد مردم روانی شدن.من الان 26ساله هستم.یک مدت اصلن لاییک بودم.هیچ بنی بشری با گفتن از جهنم و بهشت نتونست منو براه راست هدایت کنه چون مغزم پر بود از شنیدن این حرف.نزدیک به 8 ماه هستش که دین ابراهیمی دارم و تنها راه نجات رو پرهیزگاری و عشق به خداوند میدونم.چرا یه کم زکاوت به خرج نمیدین و از در دیگه ای با جوونا وارد صحبت نمیشین؟واقعه ی کربلا رو الان دارم میفهمم.تازه دارم میفهمم امام حسین کی بوده.عشق آقای وبلاگ نویس عزیز.عشق…حداقل شما که اینقدر حوصله به خرج میدین از راه عشق با مخاطبینتون وارد بحث شین اگه واقعن میخواین کمک کنین که میدونم میخواین کمک کنین.از مسیح هم بگین.از یوسف و داوود هم بگین.از فروغ وپروین و سهراب هم مثال بزنید.اینجور بهتر میتونید به جوونای ایرانی کمک کنید.و اندیشه ی عمیق رو به ذهنشون القا کنید.برید یه سری به شبکه های اجتماعی بزنید ببینید جوونا از همه چیز خیلیاشون رو برگردوندن.رابطه های چند نفره.شیطان پرستی حتا.کثافت همه جا رو بر داشته.کجا رفت شبهای قشنگی که مادرم میگه همسایه ها کلی با هم رفت و آمد داشتن بدون اینکه جووناشون فکرای بدی توو کله شون بپرورونن؟بازم واستون مینویسم.الان 26ساله هستم و بعد از 5سال تحقیق متوجه شدم مذهب واقعیه چیه.و اسم امام رضاست که اشک رو به چشمم میاره و این رو مدیون اول خدا و بعد پاک دلان واقعی میدونم.شاید متنی که نوشتم منو توو در سر بندازه اما میگم و باکی نیست تا خدا هست.به قول امام حسین ع آنجا که خدا ناظر است هر مصیبتی بر من آسان است…راستی یک جمله ی زیبا از فروغ بانوی شعر خیلی بهم کمک کرد…من نمیخواهم سیر باشم بلکه میخواهم به فضیلت سیری برسم…یه جا دیگه م میگه:کمبودهای من اگر چه به من رنج میدن اما منو از دام چیزای غیر واقعی که در سطح یک رابطه هستند دور میکنن و به مرکز اصلی و واقیتها نزدیکتر.با سپاس.
       پرسمان : سلام و درود بر شما. از اينكه دوباره به جمع ما پیوستید بسیار خوشحال هستیم.
مسائلی که مطرح کردید، واقعیت های دردناکی هستند که جامعه ما ، شدیدا بدان دچار شده است.
امروزه حقایق و زیبایی ها را به گونه ای شیطانی و استادانه وارونه کرده و به صورت کالاهایی بزک کرده و دروغین به نام حقیقت به ما عرضه می دارند. دیگر ما از «زیبایی»، تنها با نام و مفهومش آشنا هستیم و قادر به درک و فهم حقیقتش نیستیم. «عشق» دیگر، وضعش از آن تاسف بار تر است، آنقدر دگرگون گشته که باید نامی دیگر بر آن نهیم تا شاید قداست اسمش را حفظ نماییم.
در عصر حاضر، عشق را تنها در داستانها و قصه ها باید جستجو کرد و در گوشه گوشه کتابخانه ها در حسرت دیدارش به جستجو بپردازیم. امروزه، «عرفان» نیز در منجلابی که عشق و زیبایی در آن گرفتار آمده اند به گونه ای دلخراش تر گرفتار گشته است. دنیایی کنونی، زیبایی، عشق و عرفانی دروغین و کاذب را به ما معرفی و عرضه می دارد؛ عرفانی که در آن دیگر از شناخت و معرفت هیچ خبری نیست، عشقی که دیگر در آن از ایثار، فداکاری، گذشت و اخلاق خبری نیست، زیبایی ای که در آن دیگر از شور و شعف هیچ نشانه ای نیست.
حال در چنین دنیایی که به قول شما ” كثافت همه جای آن را بر داشته” چگونه باید در جستجوی زیبایی، عشق، عرفان و اخلاق بود و از که سراغشان را گرفت.
البته گویا ما انسانهای خیلی خوش شانسی هستیم که در فضایی می اندیشیم و زندگی می کنیم که هنوز تمام راه های نجات و ستارگان امید آن خاموش و بی فروغ نگشته اند.
شما به این چراغ های نورانی و پرفروغ مسیر حرکت سعادت و رستگاری چه خوب اشاره کردید. از “امام حسین (ع)” و از “امام رضا(ع)” نام بردید، کسانی که در این دریایی ظلمانی و طوفانی به گفته شما شیطانی و شیطان پرستی نه تنها کشتی نجات بلکه زنده کننده حقایق گم گشته ای چون “عشق”، “زیبایی” و عرفان هستند. هرسه این حقایق را در ماجرای کربلای امام حسین(ع) به خوبی می توان دید و لمس نمود، عشقی که به خاطرش همه چیز فدا می شود و این فدا شدن ها را چیزی جز زیبایی خوانده نمی شود و همه اینها از معرفت و عرفانی محکم و استوار در دشتی سوزان نشأت گرفته است. حادثه ای که دانسته یا نادانسته، چکامه سرایان و شاعران ما -همان هایی که در سخن تان نامی از آنان برده شد و بسیاری هم که به خاطر کوتاهی مجال ذکری از آنان به میان نیامد- را به طرب واداشته و موجب شکوفایی طبع شیرین شان و سرودن اشعار و ترانه هایی دلنشین گشته است.
چه خوب است که چون از عشق سخن می گوییم از عاشقان نیز حرف و نشانی به زبان آورده شود و چون راجع به زیبایی قرار است گفتگو نماییم، از زیبا سیرتان خوش سیما نیز یادی نماییم و از عرفان تنها از عارفان حقیقی و واصل گشتگان واقعی نام ببریم نه از هر سرگشته و حیرانی که بر سرگردانی و بی خیالی خود نام عرفان نهاده و ادعای کارگشایی نموده است.
دوست گرامی! چه خوب است که در این مسیر پرخطر، کوله بار و توشه حرکت و از همه مهمتر وسیله حرکت ، همگی چیزهایی مطمئن و سالمی باشد نه چیزهایی که تاریخ مصرفشان از سوی کارخانه و سازنده آنها به اتمام رسیده؛ که چنین چیزی را امروزه حتی کودکان نیز به کناری گذاشته و از آنها استفاده ای نمی کنند.
آیا همان خدایی که روزی موسی را به عنوان پیامیر به سوی انسان فرستاد و برای طی این مسیر دستور العمل هایی به او داد، روزی دیگر چون آن رهنمون ها را دگرگون و تحریف شده دید عیسی را با دستورات و رهنمودهای صحیح و نو به سوی انسان ها فرستاد تا این انسان گم گشته در بی راهگی خو ساخته بیشتر سرگردان نماند؛ چنین خدایی چون انسان عصر حاضر را هنوز سرگردان و گمراه دید، دستورالعمل هایی ثابت و جاودان را توسط رسولی دیگر به سوی آنها فرستاد، دستوراتی جهان شمول و ثابت که او خود بنا بر این گذاشت که دیگر از گزند طوفان ها و تهاجمات شیطان صفتان محفوظش دراد. آیا این درست است که ما تنها بخاطر رفتار چند مذهبی نما، پشت پا به این امور بزنیم؟
اگر انسانهای از موبایل یا ماشین و یا هر وسیله ای دیگر به گونه ای نادرست استفاده کنند، آیا ما دیگر به خاطر عمل کردهای آنان دیگر سوار هیچ ماشینی نمی شویم و موبایل و چیزهای دیگر را به کناری می نهیم؟! مطمئنا چنین نخواهیم کرد؛ بلکه خواهیم گفت این گونه وسایل، برای زندگی ما لازم و ضروری اند و نحوه استفاده نادرست این آدم ها موجب بی ارزشی آنها نمی شود.
حال آیا درست است که رهنمودها و دستور العمل های صحیح و درستی چون دین اسلام را تنها به خاطر تعارضات رفتاری کسانی که البته ما خود به غلط آنها را دین شناس و مسلمان خوانده ایم به کناری نهیم و خود را از این نعمت الهی محروم سازیم؟!
باز هم با ما مکاتبه نمایید.

       امیر : سلام من 19سالمه و …
       پرسمان : با توجه به خصوصی بودن سوالتان و نیاز به توضیحات بیشتر درباره شرایط زندگی و تحصیلاتتان، لطفا پرسش‌های خود را در صفحه ویژه درج سوال همین سایت:

       اااا : من هجده ساله هستمو و… و کنکور دارم و از صبح تا شب درس می خونم و درسام خیلی سنگینه و فرصت کارهای عادیو ندارم چه برسه به درمان. چطور اینو با خانواده مطرح کنم، قبول شدن تو کنکور تو بهترین دانشگاه ها برام خیلی مهمه و اصلا هیچ شرایطی برام مهیا نیست. حالا چیکار کنم؟؟؟؟ لطفا سریع جواب بدید
       پرسمان : پاسخ نسبتا مفصلی برای مشکلتان آماده شده که با کد 722733 و گذرواژه pwuth در

       حسین ۲۱ساله : من الان … نه شرایط مهیا شده و نه امیدی به زندگی. دارم
       پرسمان : ضمن عرض تاسف و آرزوی برطرف شدن مشکلاتتان، خواهشمندیم سوالتان را با توضیحات بیشتری از سن و تحصیلاتتان در صفحه ویژه درج سوال به نشانی

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *