در این پست از سایت antique-book-treasure.ir چند سالی است فهمیده ام چشمانم شور است و دچار افسردگی شده ام چگونه چشم زخم را درمان کنم؟ را برای شما عزیزان قرار داده ایم . اگر شما هم دچار چشم زخم و چشم شور شده اید و دنبال راههای درمان این بیماری هستید در ادامه مطلب راهکارها و نکات و روشهای درمان چشم زخم و چشم شوری را مشاهده خواهید کرد .

چند سالی است فهمیده ام چشمانم شور است و دچار افسردگی شده ام چگونه چشم زخم را درمان کنم؟,روشهای درمان چشم شور و چشم زخم,بهترین روش درمان چشم شوری,چشم زخم و چشم شور و افسردگی

چند سالی است فهمیده ام چشمانم شور است و دچار افسردگی شده ام چگونه چشم زخم را درمان کنم؟

چشم شورم، کمکم کنيد
مشكل من اين است كه چند سالي مي شود كه فهميده ام چشمانم شور است؛ 2 سال تمام است افسردگي شديد گرفته ام. من چند نفر راچشم زده ام و آنها مرده اند و از دنيا رفته اند؛ چه كار كنم كه ديگه كسي رو چشم نزنم چه دعايي بخوانم چه كنم دارم رواني ميشوم اينهايي كه چشمشان زده ام، آيا من گناهكارم. تكليفم در برابر اينهايي كه چشمشان زده ام چيست تو رو خدا توضيح دهيد هر وقت يه كم بهتر مي شوم و مي خواهم سراغ درس و كاري بروم اين موضوعات يادم مي افتد. از يه نفر شنيدم كه مي گفت اين انسانها كه ديگران را چشم مي زنند گناهكارند. دعايي يا چيزي به من ياد دهيد و خواهش مي كنم در مورد اين كه چه كنم كه حلالم كنند توضيح دهيد و در مورد چشم زخم و راه حل آن توضيح دهيد. از شما مي خواهم برايم دعا كنيد.

پرسشگر گرامي از اينکه با اين مرکز تماس گرفته و مشکل خود را با ما در ميان ‎گذاشته ايد، و به خاطر اعتمادي که به ما داريد، از شما سپاسگزاريم. اميدواريم که بتوانيم پاسخگوي خوب و راهنماي ارزنده اي براي شما باشيم.
من در ابتدا ماجراي يکي از اشخاصي که مسئله اي مشابه شما برايش اتفاق افتاده بود را برايتان نقل مي‌کنم و سپس توضيحي کوتاه و مفيدي پيرامون اين مسئله برايتان مي دهم و آنگاه راهکارهايي براي درمان ذکر مي‌کنم و در آخر نيز به برخي از نکاتي مي پردازم که در نامة خود اشارتي بدانها داشته ايد.
مدتي پيش خانمي همراه شوهرش به يکي از کلينيک هاي مشاوره و روان‌ درماني مراجعه مي کند، شوهرش خطاب به مشاور مي‌گويد: خانم من مدتي است رفتار بسيار عجيبي پيدا کرده مثلا گاهي صبحها از رفتن بچه ها به مدرسه جلو گيري مي‌کند و برخي اوقات مانع حضور من در سرکار مي شود و با گريه و زاري مي گويد که: تو را بخدا امروز سر کار نرو و وقتي ما علت را از او مي پرسيم چيزي نمي گويد و هم اکنون نيز افسردگي بسيار شديدي پيدا کرده، که کل خانواده را دچار نابساماني و آشفتگي کرده است. ما اورا پيش روان‌پزشک هم برده ايم و او داروهايي را تجويز کرده ولي تاثير چنداني نداشته است و بعد از قطع مصرف دارو دوباره اين حالت باز گشته است. درمانگر با سوالاتي که از اين خانم مي پرسد، درمي يابد که اين خانم داراي مشکل OCD[1] (اختلال وسواس اجباري) است، و وسواس دارد. وقتي به شوهرش قضيه را مي‌گويد او باتعجب مي‌گويد: خانم من مشکل حمّام و دست شويي ندارد که وسواس داشته باشد. درمانگر به او مي‌گويد: وسواس فقط منحصر به حمّام و دستشويي نيست. در برخي از موارد وسواس، يک فکر وسواس گونه برذهن فرد حاکم مي‌شود که روانشناسان[2] نام آنرا تفکر جادويي[3] گذاشته اند. ريشة اين نوع از وسواس به اين برمي‌گردد، که شخص مبتلا به اين نوع وسواس نمي‌تواند، بين عالم ذهنِ‌خود و عالمِ واقع، حدّ و مرزي قائل شود بر
اي همين هرآنچه بذهنشان مي‌آيد، با واقعيت يکي مي‌دانند! لذا هميشه در مورد آينده نگرانند، و مثلاً همينکه زياد خوش بهشان مي‌گذرد يک لحظه سيگنالهاي خطر در ذهنشان فعّال مي‌شود و با خود مي‌گويند که من امشب خيلي بهم خوش گذشت! خدا بخير بگذراند فردا را!، زيرا در ذهنشان اين باور را دارند که اگر خيلي خوش شدي به صورت جبري و قطعي ناخوشي و ناخرسندي به سراغت خواهد آمد، حال يا به صورت يک خبر ناگوار، يا مريضي، يا مرگ يک عزيز. لازم به ذکر است که اين نوع طرزِ تفکراکتسابي است، به اين صورت که شخص مبتلا مثلاً در کودکي به عروسي رفته و خيلي خوش گذشته و هنگامي که به خانه برگشته ديده مادر بزرگش فوت کرده، چند بار شبيه چنين قضايايي اتفاق افتاده حالا براي او اين قطعي شده که پشت سر يک خوشي حتماً يک نا خوشي‌خواهد بود، لذا مي‌گويد من براي جلوگيري از آن حادثه ناگوار نبايد بگذارم خوشي در من به حدّ اعلا برسد و بايد جلوش را بگيرم تا جلوي حادثة ناگواري در واقعيت گرفته شود و اين خلط کردن بين ذهن و واقعيت است. فکر جادويي را اکثر کودکان دارند امّا گاهي در بزرگترهاي وسواسي نيز ديده مي‌شود، در کودکان نيز به اين صورت است که مثلاً مادر بچه را کتک مي زند و بچه در دلش مي‌گويد الهي دستت بشکند و تصادفاً فردا دست مادرش مي شکند و اين فکر در او بوجود مي آيد که چون او در ذهنش شکستن دست مادرش را خواسته در عالم واقعيت نيز دست او شکسته است. به هرحال، درمانگر در روند درمان اين خانم تشخيص مي دهد که وي مبتلا به اختلال وسواس خاصي(OCD) است. و وقتي به اين خانم تشخيص خود را مي گويد وي تعجب مي‌کند. درمانگر به اين خانم مي گويد: وقتي‌که شما مثلاً به يک عروسي مي‌رويد و خيلي به شما خوش مي‌گذرد و يکدفعه اضطراب‌تان بالا مي‌رود؟ او با تعجب مي پرسد بله، همينطور است! امّا شما از کجا فهميديد!، درمانگر مي گويد، افراد مبتلا به OCD ترس و واهمة زيادي از ابراز مشکل خود دارند ودرد شان را نمي‌توانند به کسي بگويند، يعني با خود مي‌انديشند که حتّي گفتن اين هم خطرناک است و اين يک رازي است بين من و خداي من، و يا خجالت مي‌کشند که بگويند، و يا با خود مي‌گويند اگر بگوييم هم اتفاق بدي مي‌افتد! چرا؟ چون اين مکانيزم حاکم برذهن اين فرد است و وي با اين نوع طرز فکر، زندگي مي‌کند و تصور مي‌کند که زنده ماندن شوهر و بچه‌ها و اقوامش را با اين گارانتي و با اين‌مکانيزم، تضمين و تأمين مي‌کند.
حال بعد از ذکر اين ماجرا براي آن عزيز، مي‌گوييم که با توجه به آنچه که شما در نامة خويش مطرح نموده ايد شما مبتلاي به وسواس تفکر جادويي شده ايد و براي درمان اين نوع وسواس راهکارهاي زير به شما پيشنهاد مي گردد :
1- بازسازي شناختي، چون شما از اعتقادات ديني زلالي برخوردار مي باشيد بازسازي شناختي شما بسيار راحت است. در اين راستا ما از شما مي پرسيم: به نظر شما خدايي که آسمانهايي به آن عظمت و زميني به اين شگفتي و انساني به اين پيچيدگي را خلق کرده و از آفرينش هريک نيز هدفي والا را دنبال مي‌کرده، آنقدرضعيف است! که اختيارش را دست فکر وچشم شما داده است؟ که تقدير افراد را با چشم زدن خود رقم بزنيد!!!؟ قرآن مي‌فرمايد: «اگر خداوند از هوا و هوسها پيروي کند آسمانها و زمين و همة آنهايي که در آن هستند تباه مي گردند»[4] . متاسفانه بايد عرض کنم که اين ديد شما مشرکانه و با توحيد ناسازگار است و اگر زندگي خود را براساس اين ديد بنا نهيد از مشرکان مي‌باشيد و در پيشگاه خداوند مسئول بوده و در دادگاه الهي محاکمه خواهيد شد و در جرگة زيان کاران قرار خواهيد گرفت، زيرا آنچه که دين مي‌گويد: اينست که خدا فَعّال ما يشاء است و تابع بندگان ضعيف خود نيست و تمام کارهاي او از روي تدبير است و هرگز تدبير کارهاي خود را که مثلا چه کسي بميرد و چه کسي زنده بماند را به دست بندگان ضعيف خود نمي‌سپارد و نيز از عدالت او دور است که زندگي و مرگ اشخاصي را که هر يک براي خود سرنوشتي الهي دارند را به دست فکر و ذهن يک بندة ضعيف بسپارد که با چشم کردن او آن شخص بميرد و يا يک مشکلي برايش پيش آيدو تمام زندگي او و خانواده او تحت الشعاع يک نگاه شور! واقع شود.
2- راهکار ديگر ما در اين مورد استفاده از بحث ريلکسيشن است که شما مي توانيد با مراجعه به کلينيک هاي مشاوره اين تکنيک را آموزش ببينيد و بکار ببنديد.
3- براي درمان افسردگي و وسواس، اگر شديد است مي توانيد به يک روان‌پزشک مراجعه نماييد و به کمک دارو مقداري بر خود مسلط شويد و سپس راهکارهاي شناختي پيش گفته را پي بگيريد.
4- در مورد آن بخش از سوالتان که فرموده ايد« آيا من گنهکارم تکليفم در برابر اينهايي که چشمشان زده ام چيست» بايد عرض نمايم که چون اين افکار توهمي بيش نيست و واقعيت خارجي ندارد لذا مرگ تصادفي اين چند نفر هيچ ارتباطي به شما ندارد و طبق حساب و کتابها و قضاءو قدر الهي صورت پذيرفته است.
5- شما در قسمتي از نامة خود فرموده ايد که دعا و ذکري به من ياد دهيد که اين مسئله از بين برود، در اين مورد بايد بگويم که تکرار آية شريفة زير با تمرکز بر معني عميق آن مي تواند يکي از بهترين ذکرهايي باشد که مي تواند اين فکر شوم و مشرکانه را از دل و ذهن شما پاک نمايد. زيرا شما با توجه به مفهوم اين آيه در مي يابيد که همه چيز بدست خداي توانا است و اوست که قادر متعال و فعال مايشاء است، نه اينکه چشم و نظر شما نيز نعوذ بالله در اراده خدا دخيل باشد. در سورة آل عمران آية 26 چنين آمده که: «قل اللهم مالک الملک توتي الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء ، تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدک الخير انک علي کل شيء قدير» يعني بگو: بار الها اي مالک اصلي جانها، و حکومتها به هرکس که تو بخواهي مُلک مي‌بخشي و از هرکه بخواهي آنرا مي‌ستاني، هرکس را که بخواهي عزت مي‌دهي و از هرکس که بخواهي آنرا باز مي ستاني، تمام خوبي ها بدست توست و اين تويي که بر همه چيز قادر و توانايي.
obsessive compulsion disorder[1]
[2]روزشفرون
[3] Magical thinking
[4] سورة مبارکه مومنون/آيه 71