خانه / ذکر و دعاهای قرآنی / ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات

ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات را برای شما عزیزان قرار دادیم . مجموعه کاملی از ذکر و دعاهای نایاب و مجرب برای مشکل گشایی و بخت گشایی و گشایش کارها و ادعیه و اذکار و اوراد و دستورالعمل های معنوی برای حل مشکلات و مصائب در زندگی . در ادامه مطلب با انواع ذکر و دعاهای مجرب و بسیار قوی قرآنی + اذکار و ادعیه و اوراد نفیس و معتبر برای مشکل گشایی و حل مشکلات را مشاهده خواهید کرد .

ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات
ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات

ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات,ذکر و دعاهای قوی و مجرب برای مشکل گشایی,دانلود تحقیق و مقاله درباره انواع ذکر و دعاهای قرآنی,ذکر و دعاهای نایاب قرآنی,ادعیه و اذکار مجرب و معتبر برای حل مشکلات,دانلود کتاب کامل در مورد انواع ذکر و دعاهای قرآنی,اوراد و دستورالعمل های معنوی برای حل مشکلات,روشهای معنوی برای حل مشکلات با دعا و ذکر قرآنی,انواع طلسم و سحرهای معتبر و قوی برای حل مشکلات,ادعیه و اذکار قرآنی

ذکر و دعاهای قرآنی مشکل گشا و مجرب اذکار و اوراد روش های معنوی برای حل مشكلات

-برخی از ادعیه رزق و روزی  -برخی از دعاهای قرض و بدهکاری -کلیدها و رازهایی از عرش (سخنان شکوهمند خداوند با پیامبرش در شب معراج)-اذکار،توصیه ها و دستورالعمل های ناب,-محافظت از اموال و پیدا شدن گمشده,محافظت در برابر دشمنان,توانگری,شگردهای محافظت در برابر چشم زخم,رفع سستی و تنبلی,خرید و فروش و برکت در اموال,یادگیری و حافظه,بستن زبان بدگویان,دور کردن کسی از خود,دعای رقعة الجیب,دعای ور,حرز عقداللسان امام سجاد(ع),دعای عظیم الشان چشم نظر,تعویض دفع وحشت,دعای محافظت صبح و شام,دستورالعمل حضرت ولی عصر(عج)برای مشکلات ,ادعیه ی طولانی شدن عمر,کلید فتوحات,دیدن عجائب,باطل السحرشیخ بهائی,دعای برکت موم عسل,ازعجائب سوره ی جن,دستورالعمل های بخت گشایی,مزایای نگهداری کبوترومرغ در خانه,بیداری بین الطلوعین و تعقیبات نماز صبح،کلید رزق و روزی,برخی از تعقیبات نمازصبح,ساعت غفلت و فضیلت نمازصبح

-ساعت غفلت و فضیلت نماز غُفیله,تعویذعافیت از سحر,دعای لیلة المبیت برای امان از ترس و وحشت,برخی از دعاهای عافیت و تندرستی,توصیه به قرائت آیه سُخره,داروی چشم زخم,کلمات فرج,دعای ایمنی از سوء قصد,دعای رفع ترس و وحشت,فضیلت سجده ی شکر,دعای یامن تحل,دعای سریع الاجابة,دعای هر دلسوخته و گرفتار,دعای حضرت زهرا(س)برای پیشامدهای بزرگ,نوشتن نامه برای حاجت رزق و روزی,تعویذ دفع ترس در خواب,بیدارشدن در ساعت خاص,دعای سفر,دعای اهل بیت معمور,اذکارودستورالعملهای شگفت از معصومین(ع)،عرفاوبزرگان,دستورالعملهای ناب از معصومین(ع),دستورالعملهای ناب از عرفا و بزرگان,سفارشها و دستورالعمل های آیت الله قاضی,سفارشها و دستورالعمل های آیت الله سید عبدالکریم کشمیری,عدد و خواص سورههای قرآن,آثاربرخی از اذکارواوراد,ذکریونسیه,شفاوتندزستی با هفت سلام قرآنی,کلمات قصارونصایح آیت الله کشمیری,استخاره ای خاص,بااهل ذکردرگیرنشوید,ذکربه اندازه,پاسخ به یک پرسش,فضائل و خواص دعای یستشیر,سفارشهای آیت الله کشمیری درباره ی ختم برخی از سوره ها و آیات,سفرشها و دستورالعملهای آیت الله بهجت,دستورالعمل شیخ حسنعلی نخودکی به امام خمینی(ره),دستورالعملهای بی نظیربرای تشرف به محضرامام عصر(عج),دستورالعملهای بی نظیربرای تشرف به محضرامام عصر(عج),تلاوت سوره ی اسراءدرشب جمعه,نوشتاری از دکترآقاتهرانی,وصال درپرتوقرآن,توصیه ی آیت الله بهجت,مداومت بردعای عهد,مداومت برزیارت آل یاسین,مداومت برزیارت عاشورا،نمازشبوزیارت جامعه ی کبیره,توصیه شیخ حسنعلی نخودکی,توصیه میرزاجوادآقاتبریزی,توصیه های شیخ رجبعلی خیاط,برتراز ملاقات,

نکته ها و آداب سیر و سلوک

-شروط و آداب سالک,آداب محاوره,مقامات شیخ و صفات او,شرائط مرید,شرائط و آداب ذکر,دعاهای هفتاد بند استغفارحضرت علی(ع),چهل ختم ادریسیه,ختم کلیه ی آیات سوره ی مبارکه ی یاسین,طرز تهیه ی آب شفابخش,(آب نیسان ماه رومی),ختم دعای چهل کلید حضرت زهرا(س),برخی از خواص بی نظیراسماءالله,عجائب و غرائب,صدپندجاودانه ی قابوس,دریچه ای به دانش معصومین(ع),چگونه اسم اعظم متناسب با خود داشته باشیم؟,راهنمای جامع استخاره,قیافه شناسی,تعبیرجهش اعضاءوپیش بینی حوادث بر این اساس,فالنامه ی شیخ بهائی,دانستنی هایی پیرامون فرشتگان,گلچینی از کتا”هدیه های معنوی”,مجموعه ی کامل ادعیة السر,آشنایی بافوائد و فضیلت برخی ادعیه و زیارات دیگر,فضیلت زیارت عاشورا,فضیلت و آداب ختم حدیث کساء,فوائددعای عشرات,آثارو برکات دعای مجیر,دعایی جهت حفظ از شرجن,فضائل دعای جوشن کبیرو دستورخواندن آن,دعای عظیم نبوی جهت حل تمام مشکلات دعای استغفارتوبه ی نصوح,اثارختم دعای احتجاب از آیت الله کشمیری,این اذکارگنجینه ی کلماتند,دعای سریع الاجابة دیگر,دعای قدح,فوائدوآثار شگرف حرزامام جواد(ع),دعای پیامبر(ص)جهت خلاصی از مشکلات,دعایی ارزشمندازامیرالمؤمنین علی(ع),دعای مظلوم علیه ظالم,دعای حضرت ابراهیم(ع)جهت خلاصی از آتش,دعای شش قفل,دعای معراج,دعای عکاشه,طریقه ی ختم نادعلی کبیر,دعای هفت هیکل,دعای ام الصبیان,نقدوبررسی عرفان های کاذب و فرقه های نوظهور

سخن اول

خداوند بزرگ را سپاسگزاریم که ویژه نامه ی کلید های اسرار مورد استقبال و لطف و تشویق مخاطبان و هموطنان گرامی قرار گرفت. استقبال بی نظیری که ما را بر آن داشت مجموعه ی جدید را با همان سبک و سیاق و البته در دو برابر حجم قبلی و محتوایی کامل تر تقدیم کنیم تا به خواست و اصرار و نیاز شما عزیزان در این زمینه پاسخی شایسته داده باشیم.

تردیدی نیست که متون دعا، اذکار و اوراد به عنوان وسیله ای موثر و قابل اعتماد برای راز و نیاز با معبود و استغاثه به درگاه خداوند و توسل به محضر اهل بیت (ع) مورد اهتمام و توجه مومنین بوده و اثرات شگرفی هم در برآوردن حاجات و رفع مشکلات جامعه ی اسلامی بر جای می گذارد.

تلاش ما در این مجموعه آن بوده که در قالب مطالب، مقالات و عناوینی خاص، از منابع معتبر و مجرب، دستورالعمل ها و نکته های ناب را گزینش و در اختیار شما عزیزان قرار دهیم تا بتوان برای حل مشکلات و رسیدن به خواسته ها و چاره جوئی مسائل پیش رو از آن کمک گرفت.

ضمن این که توجه شما را به مطالعه ی توصیه ها و نکته های آغازین کتاب جلب نموده و می خواهیم که این توصیه ها را چند بار به دقت مطالعه بفرمایید، از درگاه خداوند متعال خواهانیم که این تلاش اندک را به لطف و کرم خود بپذیرد و نیز دعای خیر شما عزیزان نصیب ما گردد. ان شاء الله

 

چند تذکر دلسوزانه

در اين بخش به كساني كه مي خواهند از روش هاي معنوي براي حل مشكلات خود بهره ببرند و به ادعيه و  اذكار ، اعتقاد و اعتماد دارند چند تذكر و نكته يادآوري مي گردد تا هم در استفاده از مطالب ، آموزه ها و روش هاي اين مجموعه ، مورد عنايت قرار دهند هم در تمامي مراحل زندگي ایشان:

 

  1. 1. تفاوت دعا با سحر و جادو

اول اين كه بايد بين دعا و سحر و جادو تفاوت قائل شد آنچه جادوگران انجام مي دهند اين است كه با يك سري از اعمال شيطاني و گمراه كننده و از طريق طلسم ها ، به تسخير اجنه و شياطين پرداخته و مدعي هستند از طريق نيروهاي ماورائي ، خواسته هاي شما را عملي مي سازند . اينان يا گروهي شياد و كلاهبردار هستند كه هيچ قدرتي ندارند و يا افرادي هستند كه با زير پا گذاشتن اصول اوليه شرع مقدس اسلام و از طريق روش هاي حرام ، هم خود به تسخير اجنه و شياطين درآمدند و هم اينكه توانستند اجنه و شياطين را تسخير نمايند لذا هر آن چه اينان براي شما انجام دهند ،چون خارج از مسير شرع انور اسلام است ، بنابر نظر كليه علماء و فقهاي دين، حرام شرعي بوده و هرگز براي شما عاقبت به خيري نخواهد آورد . اين كه از طريق طلسم و جادو ، دختر معصومي را بي اراده كنند و به عقد شما درآورند ( جلب محبت ) و يا به زور انواع جادو ها ، مرد يا زني را مجبور كند شرائطي كه قلباً رضايت ندارد ، بپذيرد و يا با سحر ، افرادي را بي اراده كنند كه هر چه مثلاً شما بگوئيد انجام بدهند ، اين عمل دست بردن در حقوق و اختيارات افراد محسوب شده و حق الناس است و هيچ فقيهي چنين روشهايي را براي كسي مباح و جايز نخواهد شمرد . دوم حتي در مورد مسائل حلال ، كسي حق ندارد از طريق سحر و طلسم عمل نمايد ، اگر زن يا مردي براي افزايش محبت همسر شرعي و قانوني خود هم دست به اين كار بزند و به جادوگر و ساحر و رمال مراجعه نمايد نيز گناه كبيره اي انجام داده است كه هرگز جاي بخشودن نمي گذارد . در روايت صحيح آمده است كه زني به پيامبر عرض كرد : من شوهري دارم كه بامن بد رفتاري مي كند ، من با سحر نظرش رابه سوي خودم معطوف كردم ، آيا عمل من ناپسند است يا خير ؟ در پاسخ ، پيامبر اكرم (ص) فرمودند : اف لك ، كدرت البحار و كدرت الطين و … اف بر تو باد ، درياها را مكدر كردي و زمين را مكدر كردي ، اخيار زمين و آسمان به تو لعنت مي كنند زن كه اين حرف را شنيد از آن پس براي استغفار از اين گناه كبيره روزها را روزه گرفت و تمام شب ها را عبادت مي كرد و توبه كرد و لباسهاي مويي پوشيد و سرش را هم تراشيده بود ، اين خبر به پيامبر رسيد فرمودند از او قبول نمي شود . علت اينكه گناهش آمرزيده نمي شود اين است كه اين حق الناس است و بايد شوهرش را راضي نمايد . ( من لا يحضره الفقیه ج 3 ص 282 )

اين در حالي است كه دعا ، آن روي سكه است يعني يك سري اوراد و اذكار و ادعيه از طريق معصومين – عليهم السلام – يا اولياء الهي و برخي عرفاي واصل و عامل كه همگان به صحت و درستي عمل و اعتقادآنها گواهي مي دهند ، ارائه مي شود كه مشتاقان و نيازمندان مي توانند با عمل به آنها ، به حل و رفع مسائل خود بپردازند . مسلم است كه بسياري از اذكار ، اسماء الله الحسني ، آيات الهي و اوراد وجود دارند كه خواص و مزاياي ويژه اي داشته و از نظر ساختار روحاني و ماورائي ، داراي موكلين و همراهاني هستند كه اگر آن اذكار به صورت صحيح گفته شوند ، در عمل ، به كمك گوينده و ذاكر مي شتابند ، لذا بين اين عمل (ذكر) و نوشتن ادعيه صحيح و متوسل شدن به انواع طلسمات و جادو ها بايد تفاوت قائل شد.

 

  1. عارف، دکان باز نمی کند

به یاد داشته باشیم که انسان عارف و صاحب بصیرت و برخوردار از نفس مطمئنه هرگز خود را در معرض امتحان و یا تایید من و شما قرار نمی دهد. او هرگز كرامات و مكاشفات و قدرت معنوي خود را بازاري نمي كند ، يقين داشته باشيد كه يك انسان با كرامت كه از طريق رياضت هاي شرعي و كشتن نفس به رتبه اي از سير و سلوك رسيده كه چشمان حقيقت بيني دارد . هرگز براي خوشامد ما حرفي نمي زند و بازار گرمي نمي كند و اصولاً درب منزل خود را به روي كسي نمي گشايد تا از او اسرار بپرسند ، لذا  آنهايي كه هر از چند گاهي در گوشه و كنار شهرها و روستاهايمان مي بينيم كه مويي بلند مي كنند و هوهو يي مي كنند و براي خود بساط و بازاري به راه انداخته اند و مريداني دور خود جمع كرده اند كه براي آنها تبليغ نمايند تا خبرشان به گوش ما برسدكه اگر مشكلي داشتيم به نزد ايشان برويم و دستي از روي مهر بر سر ما بكشند و مبالغي از ما طلب نمايند ، مشتي شياد و كلاهبردار هستند كه خوب مي دانند چگونه به قلب من و شما وارد شوند و جيب خود را پر بكنند .

هرگز دور و بر چنين افرادي نگرديد . اينان اگر خيلي هنر داشتند مشكل خود را حل مي كردند كه به اين چند ده هزار توماني كه از ما مي گيرند محتاج نباشند.

 

  1. حرام بودن سحر و جادو و احضار جن

بسياري از هموطنان شايد شنيده باشند كه نظام ما با رمالان و افراد جن گير برخورد قانوني مي كند اما هنوز نمي دانند كه كار اين گروه ، شرعاً نيز حرام است . مرحوم صاحب جواهر كه فقهاي اخير رساله عمليه خود را به تأسي از نظريات ايشان پايه گذاري مي نمايند فرمودند :(حرام است و از محرمات است تعليم گرفتن و ياد دادن سحر يا مقداري از آن را عملي كردن و تعليم دادن).امام خميني (ره) هم فرمودند:(عمل سحر،تعليم دادن و فرا گرفتن و كسب به آن حرام است) … ( جواهر الكلام ج 22 ص 75 و تحرير الوسيله ج 1 ص 498 ) .

ارتباط با اجنه نيز شديداً مورد نهي بوده و رفتن به نزد كاهن ، پيشگو و فال گير نزد اسلام حرام شمرده شده است. و پول دادن و پول گرفتن براي احضار جن و كف بيني و آئينه بيني و انواع طلسم ها و سحر ها نيز حرام گرديده است .پس شما خوانندگان عزيزي كه تا اكنون نمي دانستيد ، اكنون بدانيد كه در اسلام هيچ مجوزي شرعي به كسي داده نشده كه براي ما فال بگيرد يا جن و روح احظار كند و راز گذشته و آينده بگويدحتي در مواردي كه ضرركرده ايم بايد به شرائط تن بدهيم ، فرض اگر تمام سرمايه مان را آمدند جمع كردند و بردند بايد خود را سرزنش كنيم كه احتياطات امنيتي را لحاظ نكرديم نه اين كه چراغ به دست دنبال جن گير و رمال و آئينه بين بگرديم كه آن فرد بيايد سارق را به ما معرفي كند . بسياري از آنها دروغ مي گويند فرض كه يكي راست بگويد و جن داشته باشد و به شما اطلاع دهد، اين جا، دو امر خطرناك اتفاق افتاده است: اول اينكه شما با اين عمل به فعل حرامي افتاديد و با تصديق يك رمال و بعداً تبليغ او عملاً مبلغ روشي نادرست او خواهيد شد . دوم اينكه حس انتقام شما را به سمت آن سارق يا سارقين خواهد كشاند و چه بسا جنايتها، قتل و حوادث دلخراش بعداً گريبان گير طرفين گردد. بنده ي خوب خدا، اگر قرار بود من و شما اموري كه از ديد ما مخفي نگه داشته شده است را بدانيم كه آن خداي حكيم و مهربان آن قدرت را به ما مي داد، وقتي او اراده مي كند كه ما ندانيم سارق و دزد مال ما چه كسي است پس حتماً حكمت و مصلحتي داشته است. بردن مال ما دردش و ناراحتي اش بيشتر است يا دانستن نام دزد و تعقيب كردن او و فكر انتقام گرفتن و درگيري و قتل و جنايت هاي بعدي؟ كمي انديشه لازم است كه هرگز به دنبال چنين افرادي راه نيافتيم كه مثلاً چيزهايي را كه ما نمي دانيم براي ما علني كنند. اين يكي از همان مصاديق «ميوه ممنوعه» است كه نبايد به سمت آن برويم. جد بزرگ ما به حرف خدا گوش نكرد و خواست بداند كه مزه آن ميوه درختي كه خدا او را از خوردنش منع نموده است چيست و رفت و به شيطان گوش داد و ميوه را خورد و شد آن چه نبايد مي شد و از بار آن گناه است كه ما فرزندان آدم همچنان در رنج و تعب هستيم، پس چرا ما آن تجربه را تكرار كنيم و ميوه هاي ممنوعه ديگر را بخوريم و به دنبال كشف چيزهايي باشيم كه دستور داده شده و مصلحت دانسته شده كه «ندانيم».

 

  1. باید کینه ها را زدود

علم و روان شناسي و ساير علوم مرتبط با سلامتي بشر ثابت كرده اند كه خشم، قهر و انتقام جوئي، بزرگترين آفت و بلاي سلامتي است. شما خواننده محترم، اگر قصد داريد زندگي آرام و سالمي داشته باشيد، خشم ها، كينه ها و انتقام جوئي ها را بي خيال شويد و به دور اندازيد. قلب هاي نازنين شما بايد مملو از عشق به همنوعان، خويشان و فرزندان شما باشد كه انرژي هاي شما را براي زندگي و بودن در كنار عزيزانتان افزايش دهد، دشمنان شما و آنهايي كه به شما بدي كردند چه ارزشي دارند كه در قلب خود آنها را محكم و دو دستي نگه مي داريد و حاضر نيستيد رهايشان كنيد؟ باور كنيد كينه و نفرت از دشمنان و كساني كه به شما ستم كرده اند آنقدر حجيم و فضاگير هستند كه تمامي قلب شما را اشغال مي كنند و جائي براي عشق و دوست داشتن عزيزانتان باقي نمي گذارند. ديگران اگر به شما بد كردند بهتر است شما بخشيدن را بياموزيد و آنها را ببخشيد، اگر واقعاً نمي توانيد ببخشيد، يك راه ميان بُر وجود دارد، آنها را به خداوند بزرگ واگذار كنيد. مگر نه اين است كه ما همواره به خداوند ايمان و اعتماد داريم و مطمئن هستيم كه او بر خلاف مصلحت  ما عمل نمي كند و بيشتر از پدر و مادر، دوستمان دارد، پس بياييد كينه ها و نفرت ها را رها كنيد و فهرست ستم كنندگان به خود را به خداوند تحويل دهيد و از او بخواهيد هر طور خودش مي خواهد ميان شما قضاوت و عمل نمايد. با اين كار قلب خود را از كينه ها و نفرت ها خارج ساخته و به خود كمك خواهيد كرد تا دعاهاي شما در حق دوستانتان مستجاب شود. قلبي كه از سياهي نفرت و كينه پاك شده باشد مي تواند نور الهي را جذب نمايد و دعاي صاحبان چنين قلب هايي مستجاب تر خواهد بود.

 

  1. دعا و ذکر، شان بالایی دارد

دعاها و ذكرها، اهميت و شأن والايي دارند. هرگز براي كارهاي كوچك و بي ارزش روزانه، اذكار عظيم الشأن را استفاده نكنيد. علم و آگاهي خود را در مورد خواص و فوائد هر ذكر و يا هر اسمي از اسماء الله بالا ببريد. اگر خواستيد به صورت عادي دعايي يا توسلي داشته باشيد، مفاتيح الجنان و صحيفه سجاديه نيازهاي شما را برآورده مي سازند اما اگر حاجاتي داريد كه مي خواهيد با ذكر گفتن براي رسيدن به حاجات خود تلاش كنيد بايد مطالعه بيشتري داشته و كتاب هايي كه در مورد خواص آيات قرآن، اسماء الله الحسني و انواع ذكرها و ختم ها نوشته شده را مطالعه نماييد.

 

  1. اهمیت عدد در ذکر

توجه داشته باشيد كه عدد در ذكر اهميت خاصي دارد . هرگز عدد ذكر را ( حتي به اندازه 1 عدد ) كم يا زياد نكنيد مثلاً اگر گفته شده براي فلان  حاجت 786 بار بسم الله الرحمن الرحيم بگوئيد و بر آب بدميد و … اين براي آن است كه عدد اين آيه 786 است پس اگر شما كم و زياد كنيد هرگز به مقصود نمي رسيد . البته ثواب مي بريد كه آيه اي از قرآن را تلاوت نموديد اما براي رسيدن به حاجت خود ، اين ذكر كمكي به شما نمي كند . اين امر حكم گاوصندوق را دارد كه رمز آن را بايد درست وارد كنيد تا درب گاوصندوق  باز شود . اينجا نيز همين است. كم و زياد شدن ( حتي سهواً ) تعداد يك ذكر باعث مي شود گاوصندوق باز نشود و از داخل آن، پاكتي كه حاوي حاجت و خواسته شماست به دست نيايد.

 

  1. سعی نکنید دیگران را از هم جدا کنید

هرگز براي جدايي و تفرقه كسي عمل نكنيد، چون داراي عواقب مي باشد مثلاً اگر براي تفرقه بخواهيد عمل كنيد و عمل شما به ناحق باشد هرگز نمي توانيد از نتايج رقت باري كه براي شما و خانواده تان به عمل مي آورد در امان باشيد . هر چند سحر و طلسم ها به دست ديگري انجام مي شود اما شما به عنوان عامل و دستور دهنده در معرض خطر هستيد ، ادعيه و اذكار مربوط به جدايي و تفرقه هم اثرات رواني بعضاً خطرناكي دارند . حتماً مراقب خود و خانواده گرامي تان باشيد و به فكر اين اذكار هم نباشيد. در بدترين شرايط هم اگرباشيد فقط بگوئيد :(وافوض امري الي الله ان الله بصيربالعباد) و اين آيه را هر روز ورد خود قرار دهيد و با اين آيه كارهاي خود را به خدا واگذار كنيد هم رهايي خود را از او بخواهيد و هم انتقام از دشمنان و ستمگران را با اين آيه از او طلب كنيد .

 

  1. احتیاط در استفاده از ادعیه دفع دشمن

نكته مهم ديگر اين كه سعي كنيد حتي اذكار و يا روش هايي كه در کتب مختلف براي هلاك دشمن و يا آوارگي او آمده و يا داخل در سحر و طلسم هم نمي باشند را هم استفاده نكنيد چون گاهي ما در قضاوت هاي خود دچار اشتباه مي شويم و هميشه حقيقت آن طور نيست كه ما مي پنداريم . گاهي خيال مي كنيم كه فلاني به ما ستم بزرگي كرده و زندگي ما را به تباهي كشانده يا در موقعيت كاري ، احساس مي كنيم كسي در حال خالي كردن زير پاي ماست در حالي كه شايد واقعاً چنين نباشد . ما يك سري از شواهد ظاهري را مي بينيم و خيال مي كنيم كه داوري ما صحيح است در حالي كه در بسياري از اوقات بعداً مي فهميم كه نوع قضاوت ما نسبت به برخي از افراد اطرافمان ، اشتباه و ناجوانمردانه بوده است .

به همين خاطر است كه شما را شديداً از پرداختن به اذكار مربوطه بر حذر داشته و هشدار

مي دهيم چون اگر به اندازه يك درصد هم احتمال اين باشد كه شما در قضاوت خود اشتباه كرده باشيد ، عوارض آن صد در صد به خودتان بر مي گردد. اگر سر سوزن هم احساس

مي كنيد شايد فلاني دشمن شما نيست يا فلاني واقعاً كاري نكرده و ستمي انجام نداده و يا گناهش در حدي نيست كه اين همه عصبانيت و انتقام جوئي را به دنبال داشته باشد ، از آن ذكر هلاك كننده پرهيز كنيد چرا كه در اين صورت اين فقط شما هستيد كه بايد عوارض آن ذكر را بپردازيد . به او آسيب نخواهد رسيد چون او ستم نكرده و باور شما نادرست بوده است. حتي اگر واقعاً كسي به ما ستم كرده بالاخره برادر يا خواهر ايماني ماست ، چرا بايد براي يك مسلمان، آوارگي و مرگ و نابودي اش را از خداوند بخواهيم . مگر نه اين كه دوست داريم در برترين درجات بهشت و در كنار بهترين بندگان خدا ، ما را جاي دهند؟ با كدام خصيصه و ويژگي بايد قابليت چنين مقامي را داشته باشيم؟ مگر نه اين كه پيامبر اسلام (ص) پيامبر رحمت بود و محبت ، چه ها كه بر سر مباركش نياوردند مشركان مكه و يهوديان و … آيا او نفرين مي كرد يا از خداوند براي هدايتشان دعا مي فرمود؟

توصيه اكيد آن است براي آن كه روحي نوراني و مقامي محمود در نزد پروردگار شامل حال ما بشود ، از بدخواهي حتي براي دشمنان خود بپرهيزيم . براي آنهايي كه به ما ستم مي كنند از خداوند طلب هدايت كنيم و اگر نتوانستيم ، لااقل آنها را به خدا واگذار كنيم و از اقدام شخصي و نفرين و دعاي هلاك كننده استفاده نكنيم چون به هر حال انسان ممكن الخطا هست ، هم او شايد روزي پي به اشتباه خود ببرد و از ما عذر بخواهد و راه جبران طلب نمايد و هم اين كه شايد ما در پيش بيني و قضاوت خود اشتباه كرده باشيم و او آنقدر كه تصور مي كرديم ، مقصر و ستم گر نبوده و عوارض نفرين به خودمان برگردد.

 

  1. آینده، قطعا قابل پیش بینی نیست

يكي از مواردي كه عموم افراد به ويژه بانوان همواره پي گير آن هستند، بحث طالع بيني و فال است كه جا دارد به طور اختصاصي به آن پرداخته شود ( كه در اين مقال نمي گنجد ). ما دوست داريم يكي را پيدا كنيم كه از گذشته و آينده ما خبر دهد و سرشار از اشتياق مي شويم اگر در بين جملات فلان فال گير، چند تا جمله پيدا شود كه با اتفاقات زندگي  مان جور درآيد.

در همين نوشتار اشاره شد كه اصولاً قرار نيست و مصلحت خداوند بر اين نيست كه ما دنبال سرنوشت آينده خود بگرديم و دنيا را پشت سر بگذاريم تا فال گير و پيشگو پيدا كنيم كه از عاقبت ما خبر دهند چون عاقبت ما حاصل عمل ماست، حاصل گذشته ما و نحوه استفاده ما از تجربيات گذشته و مجموعه  افكار و ذهنيات ما و عملكرد آينده  ما به عنوان يك موجود مختار و صاحب اراده، قابل پيش بيني نيست لذا هيچ كس نميتواند حوادث آينده را آنطور كه با واقعيت محض برابر باشد ، پيشگويي كند.

 

  1. طالع بینی ها اعتبار ندارند

اينكه در افواه عمومي رايج است كه طالع فلاني با فلاني جور در مي آيد يا نه و مواردي از اين دست ، چندان معتبر نيست و اساساً لازم نيست شما به دنبال اين باشيد كه در هر كاري ( مثل ازدواج ، شراكت ، دوستي و … ) طالع خود و آن فرد را پيدا  كنيد و بررسي كنيد كه جور در مي آيد يا نه . متأسفانه برخي از فال گير ها از اين نقطه ضعف و كنجكاوي برخي از هموطنان گرامي سوء استفاده نموده و به بهانه هاي مختلف تلاش مي كند كلاهبرداري و اخاذي نمايند . روزي از آنها مي خواهند چون طالع شما با فلاني جور در نمي آيد برويد طلاق بگيريد . يك روز مي گويند برويد اسم خود را عوض كنيد ، بعد مي گويند برويد طلاق بگيريد و با اسم جديد با همسرتان ازدواج كنيد و با اين شگردها براي خود و عاقدين آشناي خود رزق و روزي تقسيم مي نمايند در حالي كه نمي دانند قاسم الارزاق حقيقي خداوند است و اوست كه مي تواند به بندگانش روزي بابركت عطا كند.

متأسفانه حساسيت و خرافاتي بودن اين دست از هموطنان عزيز ما باعث رونق اين قشر از شيادان شده و به انحاء مختلف زندگي خانوادگي شما را تحت تأثير سوء قرار مي دهند.

 

  1. نوشتن ادعیه، آدابی دارد

براي نوشتن ادعيه ، اگر آداب و شرائط ويژه اي ذكر شده باشد ، سعي كنيد اگر مطلع به آن شرائط نيستيد و عمل به آنها برايتان مقدور نيست از نوشتن دعا صرف نظر كنيد. به هر حال هر كاري ، مقدمه اي دارد و شرائطي و خيلي از ما ، به شرائط نوشتن دعا مطلع نيستيم و نمي توانيم آن طور كه بايد و موثر باشد ، بنويسيم . پس بهتر است كه در اين موارد از اذكار استفاده كنيد به همان اندازه كه ادعيه نوشتني و همراه داشتني در مورد چشم زخم يا باطل السحر يا … داريم به همان اندازه ذكر و عبارات خواندني هم داريم و اينطور نيست كه مثلاً فقط دعايي كه نوشته شود و همراه باشد لزوماً از اذكار موثر تر هستند تنها فرقش در اين است كه ما عادت داريم چيزي را بنويسند و بدهند تا همراه مان باشد و حوصله چنداني نداريم كه براي رفع گرفتاري هاي خود ، وقت بگذاريم و ذكر بگوئيم .

البته برخي از دعاهايي كه شرائط خاصي براي نوشتن آنها ذكر نشده را مي توانيد بنويسيد و از آنها استفاده نمائيد .

 

  1. برای ذکر، باید شرائطش را مد نظر داشت

براي ذكر گفتن بايد شرائط خاصي را در نظر داشته باشيد . اگر فرضاً از روي عادت هر روز ذكري را تكرار مي كنيد يقيناً اثر نمي دهد بلكه ذكري موثر است كه شرایط زیر را دارا باشد :

الف-ذاكر ، طاهر و پاكيزه باشد يعني با لباس و بدن آلوده نمي شود ذكر گفت نه فقط نبايد لباس نجس باشد كه حتي با لباس پاك اما كثيف هم نبايد شروع به ذكر كرد .

ب-ذكر بهتر است در ساعتي خاص در همه روز ها باشد .

ج-ذكر بايد پشت سر هم و بلافاصله باشد و ذاكر اجازه ندارد بين رقم هاي اذكار ، به امور ديگر مشغول شود مگر اذكاري كه تعداد شان از حد معمول ، بسيار بيشتر باشد و برآوردن احتياجات جسمي و نيز اداي فريضه نماز به قطع موقت آن موكول باشد .

د-ذكر بايد با وضو همراه باشد حتي براي برخي اذكار ، غسل هم شرط شده اما من حيث المجموع براي ساير اذكار ، وضو ضرورت دارد .

ه-ذكر بايد رو به قبله باشد .

و-ذكر بايد حتي الامكان در محلي خلوت و يا مسجد و يا در محل اقامه نماز هر فرد در منزلش باشد .

ز-ذكر در حالت نشسته دو زانو بهترين حالت است . البته براي برخي اذكار ، سجده ملاك است ( مثلاً گفته شده فلان ذكر را به تعداد فلان عدد در سجده بگوييد) .

ح-ذاكر هنگام اداي كلمات ذكر بايد توجهش به خداوند باشد . ذكري كه فقط از روي عادت و لقلقه زبان باشد اثري ندارد . ذكر واقعي آن است كه ذاكر در طول آن به خداوند و مفهوم آن ذكري كه مي گويد بيانديشد .

ط- ذاکر نباید در ایام ذکر، خود را به گناه کبیره آلوده نماید.

ی- در ایام ذکر، باید برخی غذاها مثل گوشت و پیاز را کمتر مصرف نمود.

ضمناً لازم به ذكر است بهترين وقت براي ادعيه و اذكار صبح موقع قبل از طلوع آفتاب و عصر لحظات قبل از غروب آفتاب ،  وقت نماز مغرب و ظهر( موقع زوال آفتاب ) مي باشد .

در روايات اسلامي  به فضيلت وقت زوال ساعتي قبل از اذان ظهر ، اشارات فراواني شده و از آن به عنوان زمان استجاب دعا ياد شده است . لذا توصيه مي گردد كه اذكار مهم را به وقت نماز ظهر و ساعتي قبل از آن اختصاص دهيد .

 

  1. خود را از چشم مردمان درامان بداريد

مادراين كتاب به كرات درباره چشم بدوادعيه واذكارمربوط به رهايي ازاين پديده ي شوم بحث كرديم، نكته اي كه بايد نسبت به آن هشدار داداين است كه برخلاف تصوربسياري ازعزيزان درباره خرافي بودن عقيده به چشم نظر،اين رویداد دراحاديث و روايات موردتاييد قرارگرفته وشواهدي ازآن در كتاب آمده است،لذابهترآن است كه هموطنان عزيزدوتوصيه اساسي مارادراين رابطه مدنظر خويش قراردهندتاازهرگونه گزندوآسيب درامان بمانند.

اول: استفاده ازاذكارواورادوآيات وسوره هايي مثل چهار قل، آيه الكرسي، و ان يكاد، ادعيه تعويذ و… كه به فراواني دراين مجموعه ذكر شده اند . اين اذكارازآنجامهم وحياتي هستند كه اثر چشم مربوط به اراده ومشيت الهي است وسنت الهي براين قرارگرفته كه چشم بد،اثر سویی كند. از سویي همين سنت الهي حاكي است كه با يك سري از اذكار و اوراد مي توان به راحتي ازآفت چشم نظر دورماند،خاصيت اين اذكار وموكليني ازفرشتگان كه ماموران الهي اين اذكار هستند به گونه اي است كه با گفتن آن اذكار يا خواندن آيات وسوره ها ،عمل مراقبت ازذاكر مورد دستورالهي قرار مي گيرد وفرددرحصن حصین الهي قرار مي گيرد.

دوم: اينكه حتي الامكان ازجلوه گري وعيان ساختن نعمتها وامكانات خود بپرهيزيد، چه لزومي دارد همسايه شمابداندكه چنددستگاه ساختمان داريد.اگر وضع مالي خوبي داريدوبراي هركدام ازاعضاء خانواده اتومبيلي تهيه كرديد به ياد داشته باشيدكه چشمان بدوحسودي دراطراف شما هست كه نعمتهاي شمارارصدمي كند.خانمي كه از مچ دست تاآرنج خودراازانواع طلاها ودستبندها پرمي كندبه يادش باشدكه دراطرافش چشماني حسودوياحتي چشمان دوستاني غيرحسود، اما صاحب نيروي به اصطلاح «شورچشمي» او را مي بينند. به خاطر داشته باشيم كه از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «اگر  قبرها شکافته شود خواهید دید اکثر مردگانِ شما از چشم زدن مرده اند، زيرا «چشم حق است.»»

(بحارالانوار،ج95ص127)

پس شايسته است كه بكوشيم نعمت ها وامكانات خيره كننده زندگي خود رااز انظارپنهان كنيم اين امر علاوه بر اين كه ازنظرخوردن جلوگيري مي كنداز عواقب خطرناكي چون سرقت،گروگان گيري ازشما به خاطرمطالبه وجه،طلايااموال،اقدام به قتل براي تصاحب اموال و… نيز شمارادرامان مي دارد.

مخصوصا بايد توجه نمود كه صفت زشت «چشم وهم چشمي» كه برخي از بانوان به آن مبتلا هستند نيز جزء علل چشم خوردن مي باشد. ما شما را به پنهان كردن مزايا وامكانات خودتوصيه مي كنيم چرا كه چشم وهم چشمي ها ووام گرفتن ها براي خريدوسائل،موجب مي شودكه ديگران شمارابه خاطر داشته هايتان چشم بزنند .آنها حسابگرنيستندكه محاسبه كنند چقدر داشتيد و چقدر وام گرفتند براي تهيه فلان وسيله بلكه عين آن وسيله را مي بينند.يااگر دو پسردرحال دامادي داريد مراسم عروسي آنها را دريك روز نگیريدكه ازخطردرامان نخواهندبود،حتي به قیمت هزينه بيشتر هم باشدمراسم آنهاراجدا گانه بگيريد.

نيز غيرازوسائل،زيبايي هاي ظاهري وصورت واندام فرد نيزگاهي موجب چشم خوردن او مي باشد. گاهي يكي ازموي بلند كسي تعريف وتمجيدمي كند.يادرجمعي زنانه شايدكسي اززيبائي فردي تعريف كندياازبرخي ويژگي هاي زنانه او و اين ها هم موجب مي شود فرد نظر بخورد. اي بسا يك وزنه برداريا كشتي گير ويايك هنرمندوبازيگربرجسته هم درمعرض چشم بدباشد.لذاتوصيه ها به همه آن است كه دورخودهاله وياپوششي نامرئي ازادعيه واذكار قراردهندواورادي را بخوانند تا چشم نخورند ومهم تر آنكه از هر گونه عملي كه به جلب نظر حسودان وشور چشمان منتهي مي گردد بپرهيزند.

 

  1. بي جهت پاي اجنه را به منازل خود باز نكنيد

متاسفانه برخي از عزيزان عادت دارند با هر اتفاق كوچكي به چندين دعانویس و فالگير و رمال مراجعه كنند، غافل ازاينكه مراجعه به افرادي كه با اجنه در ارتباط هستند يا طلسمات را مي نويسند اين احتمال را به وجود مي آورد كه پاي اجنه درزندگي اين عزيزان باز شود.شايداوطلسمي بدهدويا حركتي بخواهد صورت دهد كه مستلزم بردن نوشته اي به منزل شمااست.خب،اين طلسمات ،موكليني از شياطين واجنه دارندكه درحقيقت كارگزاران اين رمالان هستندوشماكه ازهمه جا بي خبرهستيد ناخواسته پاي اين موكلين رابه محل زندگي خودبازمي كنيد واي بسا كه اين اجنه وشياطين پس از ورود به حريم شما ديگر تمايلي به خروج نداشته باشند كه درآن صورت عواقب خطرناكي، ساكنان منزل راتهديد مي نمايد،لذا برادرانه توصيه مي كنم هرگزوهرگزمشتري چنين دكان هايي نشويد،اگرمشكل شمابااذكاروشرائطي كه دراين كتاب وبرخي كتابهاي موجودحل نشده،بگرديدانسان صاحب نفس وبصيروعارفي راپيدا كنيد كه براي حل مشكل شما دعا كند نه اين كه باهرمشكل كوچكي،به هر كسي مراجعه واسباب زحمات بيشترخود وخانواده عزيزتان را فراهم آوريد.

 

  1. مراقب فرزندان خود باشيد

كساني كه ازخداورسولش روي برگرداندند و به دنبال سحر وجادو مي روند،معمولا كينه اي ديرينه دارند و بيشترهمت آنها اين است كه به فرزندان شما (ومخصوصا دختران)آسيب برسانند.براين اساس ضرورت دارد كه مراقب سلامت وروحيات فرزندان خودباشيدوبراي سلامتي آنها واثر نكردن سحرها،ادعيه خاصي كه دراين مجموعه آمده را بخوانيد تاخداوندازآنها مراقبت نمايد.چون براي دختران احتمال سحربراي بستن بخت آنها وجوددارد توصيه مي شود به آنها بياموزيد كه:

1- نزد ديگران،موهاوزيبائي خودراكه اسباب رشك وحسادت ديگران شود نمايان نسازند.

2- مراقب باشند موي آنها به دست كسي نيفتد،درآرايشگاه ها مراقب باشند يا شانه خودرابه كسي ندهندوازشانه كسي استفاده نكنند تا موي آنها جهت سحر وجادودراختيارجادوگران قرار نگيرد.

3- درحمام منزل حتي الامكان درگوشه اي ازسقف يابالاي درب،حرز يا سوره اي ازقرآن به صورتي قرار داده شود كه موجب هتك حرمت نشود.اين كارباعث مي شود كه اجنه و شياطين نتوانند وارد حمام شوند و آنها راببينندواحيانا به فكر بستن بخت آنها بيفتند.

نكته قابل يادآوري آن آست كه گاهي بسته شدن بخت دختران به دست ديگران است وگاهي خوداجنه كه در منزل رفت وآمدمي كنند بخاطرعلاقه اي كه به فردي پيدا مي كنند بخت اورا مي بندندتاازدواج نكندودراختيار كسي قرارنگيردويا اين اجنه از بس شرارت دارند و به هردليلي با صاحب خانه بد هستند وكينه دارند فرزندان او را سحر مي كنند تا انتقام خود رااز صاحب خانه بگيرند.لذانصب واستفاده از تابلوها وحرزهاي حاوي آيه الكرسي،چهارقل،وان يكادونادعلي مي تواند ازميزان حضوروعملكرداجنه درخانه هاي شما بكاهد.

 

  1. اگر دعايتان مستجاب نشد مدعي نشويد

اگر دعاي من مستجاب نشد،حق ندارم در اثر بخش بودن اذكار و ادعيه شك كنم ويا ايمان خودراضعيف كنم وبگويم كه حالا ديديدهرچه دعا كردم مشكلم حل نشد،پس همه چيز دروغ و سركاري است و خداوند ما را فراموش كرده است.حتي برخي پا را فراتر گذاشته و مي گويند خدا ديگر به ما نگاه نمي كند و دارد از ما انتقام مي گيرد،كلمات و عباراتي كه حتي نوشتن آن العياذ بالله، معصيت دارد تاچه رسدبه اين كه كسي معتقد به آن باشد.

اگر فرضا دعاي من مستجاب نشد بايد انديشه كنم كه چه چيز باعث شددعاوذكري كه به آن مشغول بودم اثري برجاي نگذاشت.

اول اين كه بايد بدانم آيا همه شرائط دعا،وجودداشت؟آيا واقعاً از خدا خواستم حاجت خود را و فقط لقلقه زبان نبود؟ آيا هم زمان با خواهش از خدا، ازبنده ي خدا قطع اميد كرده بودم؟

آيا دعا را دروقت مناسب ودرشرائط مناسب خواندم؟آيا قبل ازدعا،گناه ومعصيت كبيره اي بود كه از آن توبه نكرده ام؟آيا عاق والدين نبودم؟آيا دين حق مردم برگردن من نبود؟آيا دعاي من موجب ناديده گرفتن حق همسر يافرزندانم نبود؟

دوم اينكه آيا دعايي كه كردم واقعاً به صلاح من بود؟آيا اگرحاجتم برآورده مي شد؛مصلحت وخير دنيا وآخرتم رابه همراه داشت؟ آيا اگرخداوندخواسته ام را برآورده مي كرد ،ازاودور نمي شدم؟وده ها پرسش ديگر.

عزيزان، اگر دعاها و مناجات شما جواب نداد، آسيب شناسي كنيد، كاغذوقلمي برداريد و نكته به نكته، همه را يادداشت كنيد و ببينيد اشكال كار كجاست، شايد هم زمان با خدا ،چشم اميدي به مخلوق هم داشتيم.

شايد دعا را با دقت و حوصله نخوانديم. شايد آداب آن را رعايت نكرديم.شايد حق آن كسي در گردن مابود كه مانع شد. شايد گناه كبيره اي بود كه توبه نكرديم و همان مانع اجابت دعا شد (و به همين دليل است كه قبل از دعا ، استغفار را توصيه فرمودند تا اول، شرط توبه عملي شده باشد واستغفار را كليد استجابت دعاها دانستند)، شايد پدر  ومادر (چه زنده چه فوت شده ) از ما ناراضي باشند يا به هر دليلي امكان استجابت مهيا نبود و حتي همه اين مقدمات موجود بود اما دعاي ما مصلحت و خير ما نبود. به هرحال بايد كه همه جوانب را بسنجيم و بي خود، خداوند و كارگزاران پاك او را مورد بدگماني خود قرار ندهيم كه العياذ بالله.

 

  1. درجلسات و محافل مراقب باشيد

يكي از مشكلاتي كه دامنگير خيلي ازافراداست ،غيبت وسخن چيني است كه غالباً در مجامع چند نفره بيشتر عيان مي شود.افراد درجلسات ،خواسته يا ناخواسته مبتلا به غيبت و افترا و سخن چيني مي شوند وشروع مي كنند به پشت سرهم حرف زدن ، حتي گاهي تصور مي كنند آنچه مي گويند صفت ويا واقعيتي است آن فرد نيزبدان آگاه است ويا گاه مي گويند ما در مقابل اونيز اين حرفها را مي زنيم.خب اين افعال، از گناهان كبيره است كه حق انساني را برگردن ما مي گذارد و چه بسا كه همين حرف ها مانع اجابت دعاها وتاثير اذكار واوراد ماشوند.مخصوصاعزيزاني كه به محافل وجلسات مذهبي وزيارت عاشورا وختم انعام و…. مي روندبيشتر بايد مراقب باشند كه شيطان براي بي اثر كردن اين گردهم آمدن ها،عمل غيبت وسخن چيني وخداي ناخواسته تهمت وافترا را موجه جلوه مي نمايد تا دامنگير و مانع استجابت دعاهايمان شود. اگر مي خواهيم ادعيه جمعي وجلسات ما، پر بركت و داراي نتيجه باشد بايد مراقب گفتار و پندارخود باشيم و نسبت به ديگران ستمي روا نداريم.

 

  1. در خانه، عود و اسفند بسوزانيد

از سفارش هاي مكرر معصومين(ع) به ما، سوزاندن اسفند در خانه مي باشد چرا كه با هر اسفند، فرشته اي همراه است كه مي تواند با سوزاندن اسفند آزاد شود و تسبيح خدا گويدودرفضاي منزل ما انرژي مثبت ايجاد نمايد و اجنه و شياطين را دور سازد. اين اسفند سوزاندن، علاوه برآن موجب رهائي از چشم نظر بوده و از ديدگاه علم پزشكي هم فوائد و آثار فراواني براي آن ازجمله تخليه از انرژی هاي منفي فضاي زندگي و پاكيزه نمودن آن از انواع ميكروب ها كشف شده است.

سوزاندن عود هم از جمله سفارش هايي است كه به آن توصيه شده ايم. بوي مطلوب دل انگيز عود باعث مي شود كه فرشتگان الهي جلب شده و فضاي زندگي ما همراه با حضور ملائك شود (مشروط بر آن كه آن را با گناهان و معاصي كبيره آلوده نسازيم و ملائك را با تعفن ناشي از آلودگي هاي اخلاقي خود فراري ندهيم ) براي ذكر گفتن، سوزاندن عود تاثير فراواني دارد كه موجب مي شود موكلين اسماء الهي و اذكار احضار شوند و ذكر، اثرات خود را به خوبي بگذارد. لذا وقتي كه ذكر مي گوييد، حتي الامكان در محل ذكر خود عود بسوزانيد.

 

  1. از جمله علت هاي گره خوردن كارها و گشايش نداشتن

گاهي اتفاق مي افتد كه امورزندگي ما و از جمله در بخش مالي و شغلي گره مي خورد و به اصطلاح فاقد گشايش است. اين موضوع مي تواند به دو دليل باشد. اولين دليل به خودمان بر مي گردد و اين كه شايد جزء عوارض اعمال و رفتار ما باشد.گاهي ناخواسته تصميم و يا برنامه غلطي را اجرا مي كنيم و بعدا متوجه مي شويم كه بدون تحقيق و بررسي كامل همه جوانب آن موضوع اقدام كرده ايم و مسلم است كه عواقب آن كه از جمله اشكال در روند درآمد و منافع است دامنگير ما مي شود . گاهي هم گناهان و معاصي كبيره اي كه انجام داده ايم مانع رسيدن روزي به ما مي شود. در بسياري از احاديث به عواقب و نتايج برخي گناهان در بستن روزنه ي رزق و بركت اشاره شده است و در نزد بزرگان ثابت است كه عمده ترين دليل گشايش نداشتن در كارها،گناهان كبيره اند (مانند غيبت، پايمال كردن حق الناس، خوردن مال يتيم، عاق والدين، زنا و…) و لذا بهترين راه براي باز شدن مسير رزق و روزي ازنظر معصومين (ع) و عرفاي عامل، استغفار از گناهان و توبه حقيقي است و براي همين است كه گفته شده «استغفار كنيد تا روزي شما افزايش يابد» لذا توصيه مي شود در اين شرائط بد ابتدا يك بررسي دقيق و همه جانبه صورت دهيم و محاسبه دقيقي از اعمال و رفتار و حتي افكار و نيت هاي خودداشته باشيم كه ببينيم چه گناهي كرديم كه روزي ما مسدود شد يا حتي چه نيٌات وبرنامه هائي براي آينده داريم كه اين نيت ها مغاير با رضاي خداوند است و خداوند به خاطر آن بر روزي ما سخت گرفت.

گاهي فردي قصد دارد كه با پولدار شدن كساني را اجير كند و از ديگران انتقام بگيرد يا به ديگران تفاخر نموده و خود را برتر نشان دهد.لذا همين نيت ها هم سبب مي شود كه خداوند دريچه رزق او را ببندد تا متوجه اشتباه خود درنيت گردد.

البته در برخي موارد، سخت شدن اوضاع معيشت ربطي به گناهان يا مقاصد ما ندارد و دليلي خارج از اراده و توان ما دارد و آن اين است كه مشیت خداوند بر اين قرارگرفته كه ما در چنين شرائطی قرار گيريم. اين كه چرا مشیت خداوند در اين موضوع قرارگرفته امري نيست كه بتوانيم به درستي به علت آن پي ببريم  چرا كه جزء علوم الهي است. شايد خداوند بخواهد امتحان و ابتلائي به وجود آورد تا پله اي باشد براي ترقي و شايد هم به دليل نبودن ظرفيت هايي در ذات ماست كه ما نمي دانيم اما خدا مي داند كه اگر فرض ثروتمند شويم طغيان كنيم و از راه او برگرديم يا به بندگانش جفا كنيم.به هرحال ما مامور به دانستن اين مشیت ها نيستيم ولي در رابطه با بخش اول، ما وظيفه داريم بررسي كنيم و ببينيم كه كجاي كار ما عيب دارد كه نتوانستيم به درجه مورد نظر خود از نظر مالي برسيم و بركت و رزق خود را با كدام گناه مسدود كرديم و اي بسا كه خداوند بعد از گناهان، روزي ما را قطع مي كند تا ما به تكاپو افتاده و علت را پيدا كنيم و با پيداكردن علت، به استغفار و توبه بپردازيم كه همين سخت گرفتن

او بر نعمت، خود موجب توفيق توبه مي گردد و مي توان در اين قضيه هم لطف و محبت عميم خداوند را به بندگان گناهكارش دانست كه چطور آن ها را به مسير توبه هدايت مي سازد. «الحمدلله رب العالمين»

 

  1. ذكرگفتن نبايد منجر به تضييع حقوق ديگران شود

نكته مهم ديگر كه بايد مورد اشاره قرار گردد اين است كه اصولا اعمال مستحبي كه ذكر و اوراد از جمله آن هاست نبايد هيچ منعي براي حقوق ديگران ايجاد نمايد. اگر مرد بخواهد شبانه روز به ذكر بپردازد و از كسب روزي حلال براي معاش خانواده اش باز بماند و بدين صورت ظلمي بر فرزندان و همسرش وارد نمايد اين ذكر و عبادت او اثري ندارد و بر عكس، او را از مسير، دورتر مي كند. يا فرزندي آنقدر بخواهد درگير ذكر شود كه نتواند و فرصت نكند اوامر والدين را اجرا نمايد. چنين ذكري بي تاثير است.

مادري كه آن قدر به عبادت و ذكر مي پردازد كه از فرزند خردسال خود غافل مي شود، در حقيقت به حقوق او بي اعتنايي كرده است و يا زني كه وقت و بي وقت مشغول ذكر و يا حضور درجلسات مختلف مي گردد و از وظيفه شوهر داري باز مي ماند و به خواسته هاي مشروع همسرخود تن نمي دهد تا مبادا در ذكر او خللي وارد شود او درحقيقت به شوهرش ظلم مي كند و حق او را ناديده مي گيرد و نبايد انتظار داشته باشد كه خداوند بر ذكر او و عبادتش، اثري همراه سازد. آري، ذكر بايد در زمان و وقتي گفته شود كه آن زمان، اختصاصا مال خود فرد است و او از استراحت و سايركارهاي خود بزند تا به ذكر خود برسد اما اگر در وقتي باشد كه آن وقت متعلق به شوهر، پدر، مادر يا فرزندباشد، بدون رضايت آن ها، اين ذكر اثري ندارد اما اگر رضايت طرف مقابل را جلب نمايد، ترديدي نيست كه منتهي به اثر خواهدبود. ان شاءالله

 

و اینک چند پرسش و پاسخ

سحر و جادو به چه معناست؟

برای سحر تعریف دقیق و واضحی ارائه نشده است اما در تعریف های موجود، ضمن این که سحر را اخراج باطل به صورت حق و نیز فریب و نیرنگ و حیله دانسته اند به 3 ویژگی در تعریف سحر اشاره شده است:

1-خدعه و خیالات بدون حقیقت و واقعیت، همانند شعبده و تردستی

2-جلب شیطان ها از راه های خاص و کمک گرفتن از آن ها

3-اسم است برای فعلی که گمان می کنند ماهیت و شکل اشخاص و موجودات تغییر یافته است مثلاً انسانی را به صورت حیوانی در می آورند در صورتی که این خیال و پندرای بیش نیست و واقعیت ندارد.

 

         آیا می شود از طریق سحر و جادو کسی را به تسخیر در آورد؟

بله، امکان تسخیر افراد وجود دارد.

اصولاً یکی از اهداف ساحران و نیز کسانی که مشتری های دائمی جادوگران هستند، همین مسأله است. مثلاً پسری و دختری به هم علاقه ای طبیعی دارند ولي یکی از آن ها برای آن که طرف مقابل شیفته و دلبسته گردد از طریق سحر و جادو، آن چنان در قلب او شیدایی و از خود بی خود شدن ایجاد می کند که طرف مقابل چشم و گوش بسته به ازدواج تن می دهد یا خانواده ای با ازدواج دخترشان با پسری مخالف است و خانواده پسر از طریق سحر و جادو زبان خانواده دختر را می بندند. در کتاب های مربوطه، روش ها و طلسم هایی ذکر شده که می توان از طریق مهر و محبت، تسخیرات، زبان بندها و … افراد را به اطاعت محض از خود واداشت.

هر کس که با الفبای کار ساحران و جادوگران آشنا باشد می تواند تأیید نماید که تسخیر دیگران از این طریق بسیار امکان پذیر و شدنی است اما به هر حال، حرام بوده و از نظر فقها موجب حق الناس است زیرا باعث سلب اختیار و اراده آدمی شده و انسان را به کارهایی وادار می کند که در حالت عادی و طبیعی هرگز انجام نمی دهد .

این امر از طریق اجنه و شیاطین صورت گرفته و آن ها با ورود به خواطر انسان و نیز ذهن و اندیشه او به وسوسه گری و ایجاد وهم و خیال (در تایید کسی که قصد تسخیر ایشان را دارد) پرداخته و وانمود می کنند که اطاعت و حرف شنوی از این فرد درست و منطقی است. نیز اجنه و شیاطین این مهارت و توانایی را دارند که شرایط زیبا و دلپذیری را در نگاه و نظر بیننده ایجاد نمایند و او را به اشتباه وادارند تا کاری که مطابق نظر آنان است انجام دهد.

اما نکته ای که در این رابطه باید اشاره شود این است که سحر هر قدر قوی هم باشدقابلیت ابطال نیز دارد. علماء عامل و عرفای حقیقی که به واسطه زهد حقیقی و ریاضیت های پسندیده نفسانی به درجه ای رسیدند که خداوند به آن ها قدرت تسلط بر موجودات و تصرف در عالم را می دهد می توانند به یک اشاره، بند از دست و پای مسحور بگشایند و آزادش کنند. البته کسانی هم هستند که از طریق همان سحر و جادو برای باز کردن فرد سحر شده تلاش می نمایند که در برخی از روایات استفاده از سحر برای باز کردن، جایز دانسته و در برخی روایات نیز مطلقاً حرام شمرده شده است لذا بهتر آن است از طریق عرفای حقیقی و اساتید الهی و یا توسل و اذکار وارد شده در خصوص ابطال سحر وارد شد.

 

           اگر جادوگری بد است و حرام، پس چرا خداوند اجازه چنین کاری را می دهد و آن را باطل نمی کند؟

این ها جزء قوانینی است که مصلحت را پروردگار عالم می داند و این که حکمتش چیست که خداوند عملاً دست ساحران را باز نموده و مشیت خود را بر این قرار داده که عمل سحر آن ها کارگر افتد جزء علومی است كه در اختیار خداوند است اما می توان با مقایسه این عمل با برخی کارها گفت که این هم از شئون اختیارات انسان است . خداوند فرمود «انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اِمّا کَََفوراً» یعنی ما راه راست را نشان دادیم خواه شکرگزار باشید و به آن راه بروید خواه کفر نعمت (هدایت) نمایید. اینجا نیز همین است، خداوند راه را نشان داد. انسان را از عواقب اخروی عمل سحر آگاه ساخت ولی چون قدرت اراده و اختیار نیز به او داد لذا مسیر را باز گذاشت که ببیند این بنده چه می کند. مثلاً قتل عمد و قتل نفس حرام است ولی آیا کسی، کسی را به قتل نمی رساند؟ شاید بگویید این که خداوند برای فاعل حرام و گناه (مثل ساحر یا قاتل) راه را نشان داده و حالا اوست که انتخاب کند به کدام مسیر برود، درست، ولی گناه مسحور یا مقتول چیست که باید به نتیجه عمل ساحر و قاتل جان یا حیثیت یا زندگی خود را از دست بدهد و فرصت کمال، توبه و یا رسیدگی به خانواده اش سلب شود؟ در این جا باید گفت این مسائل هم جزء قوانین و امتحانات الهی و مشیت هایی است که حکمتش را خود او می داند اما آن چه باید به آن اشاره کرد این است که خداوند به احدی ظلم روا نمی دارد و اگر از باب جادو و یا قتل هر عملی که به واسطه آزاد بودن مسیرش و مانع نشدن اراده الهی واقع شود، ضرر و آسیبی به انسان مظلوم وارد شود خداوند به لطف و محبت بی کران خود برای جبران آن آسیب درهای رحمت و مغفرت خود را گشوده و نیک می داند که چگونه آسیب وارد شده به بندگانش را جبران نماید و کمکشان نماید، خواه با آمرزش و غفران خود، خواه به وسیله قرب و نزدیکی به خود، خواه با انتقام از ظالمان و تسویه حساب سنگین در دادگاه آخرت یا هر نوع محبت و لطفی که به بندگان خود روا می دارد به هر حال این ها نیز جزء بلایا و خطرات و مصائبی است که گزند آن ها به نوع بشر جزء مشیت و از امتحان های اسرارگونه الهی است.

 

         اگر سحر و جادو واقعیت دارد و بر زندگی ما تأثیر می گذارد پس باید چه کنیم و چگونه از آسیب های آن در امان بمانیم؟ آیا باید دست روی دست بگذاریم تا هر بلایی خواستند سر ما بیاورند؟

خیر، چون تأثیر سحر به اراده خداوند است لذا ما می توانیم با یک سری از اعمال و ادعیه جلوی اثربخشی آن را بگیریم. این باور که سحر، مطلقاً کارگر می افتد امری است نادرست چون فعل و انفعالات آن در اختیار خداوند است و انسان همان طور که به استناد احادیث و روایات می تواند مشیت هایی چون مرگ را هم تغییر دهد (با صدقه و دعا) می تواند جلوی اثر پذیری سحر را نیز بگیرد. به دیگر سخن، خداوند رأساً برای ابطال سحر و جلوگیری از جادوی ساحران کاری نمی کند و طرف کسی را نمی گیرد اما اگر خود ما برای رهایی از عمل ساحران به استغاذه، توکل، دعا و انفاق و صدقه بپردازیم یقیناً خداوندعالم براساس قاعده لطف و محبت خود، ما را در برابر این عمل ساحران بیمه نموده و به واسطه آثار دعا و استعاذه ها، آثار سحر را زایل می کند. پس توصیه میشود در کتب ادعیه، اعمال و اذکار مربوط به ابطال سحر را پیدا نموده و به آن ها عمل نمایید تا از گزند سحر در امان بمانید.

 

          آیا همه کارهای خارق العاده ای که می بینیم سحر است؟

خیر، بسیاری از چیزها، سحر نیست بلکه نوعی چشم بندی و سرعت عمل است و افراد آن قدر سریع انجام می دهند که ما متوجه زمان نمی شویم. برخی از کارها نیز حاصل آشنایی افراد با آثار فیزیکی اجسام است. مثلاً کسی از مایع یا روغن های مخصوص استفاده نماید و بر دست خود بمالد و دستش را بر آتش قرار دهد و نسوزد خب این سحر و جادوگری نیست بلکه خاصیت آن مایع یا روغن است. یا همان داستان معروف ساحران دوره حضرت موسی (ع) آنها جیوه را برای متحرک به نظر رسیدن ریسمان ها و طناب ها استفاده می کردند و مردم گمان می کردند که طناب ها حرکت می کنند یا چشم آن ها (مانند سراب) اشتباه می دید که انگار آن طناب ها درحال حرکت هستند: ناگهان طناب ها و عصاهایشان به خاطر ساحران، چنان به نظر می رسید که دارند حرکت می کنند

البته اشتباه نکنید، خود ساحر و جادوگر، توانایی خاصی ندارد. او تنها کار مهمی که انجام می دهد این است که شیاطین و جن های شرور را به کار می گمارد (با یک سری حرام ها حتی ریاضت ها و چله نشینی ها که این نوع ریاضت ها هم شدیداً توسط علماء و عرفای اسلامی نهی شده است) و لذا کارهای عجیب و غریبی هم می بینیم توسط شیاطین و اجنه صورت می گیرد چون آن ها موجوداتی نامرئی و مجرد (موجوداتی که جسم نیستند و به آسانی می توانند حرکت نمایند) هستند و می توانند بدون این که کسی آن ها را ببیند و متوجه شود داخل منزل مورد نظر ساحر شوند و از آنجا برای ساحر خبر آورند یا سحری که مدنظر است را انجام دهند و البته این یک نوع معامله حرامی است. بین ساحر و شیاطین و اجنه چرا که آنها بدون تقاضای افعال حرام و گناه، سفارشی را انجام نمی دهند. به همین خاطر است که افراد رمال و ساحر عموماً دارای زندی نکبت بار و فلاکت باری بوده و به خاطر ارتکاب به انواع گناهان کبیره و اعمال نامشروعی که انجام آن ها شرط همکاری اجنه شرور و شیاطین است، حتی ظاهری چندش آور و پلید دارند. در حالی که انسان های ملکوتی و عارف که با ریاضت های سلوکی و ذکر حق و بی توجه شدن به مظاهر دنيا به درجه ای از عرفان می رسند که نورانیت خاصی در چهره داشته و خداوند به آن ها قدرت تسلط بر موجودات را نیز می بخشد (نه با سحر و جادوگری) که با ولایتی که خداوند به آن ها می دهد می توانند گره از سحرها و جادوها بگشایند. لذا اگر کسی احساس کرد که خودش به گناه آلوده است و یا دید که اذکار و ادعیه ای که می خواند سحرش را باطل نکرد، هرگز به دنبال جادوگر دیگری نرود بلکه بگردد و به دنبال انسان عارف و صاحب کرامت و از او بخواهد که با مقام و رتبه ای که نزد حق تعالی دارد برای رفع مشکلش دعایی بفرماید.

 

          آیا چشم زخمی هم نوعی سحر است؟

اثر چشم زخم با اثر سحر شباهت های فراوانی دارد و به همین خاطر است که در متون ادعیه، دستورالعمل های رفع سحر و چشم زخم و نیز دفع آزار و اذیت اجنه و شیاطین به صورت هم زمان و هماهنگ ذکر شده اند اما این که واقعاً چشم زخم نوعی سحر است نمی توان نظر مثبت داد چون سحر عملی ارادی و عامدانه است که فرد ساحر با کمک اجنه شرور و شیاطین انجام می دهد و تلاش دارد موقعیت و نتیجه ای را نصیب سحر شونده نماید اما چشم زخم غیر عمدی است و جزء خاصیت طبیعی چشم برخی افراد است که اگر در چیزی یا شخصی موفقیتی را ببینند که مورد تحسین آن ها باشد به خاطر فعل و انفعالاتی که ازتعجب و شگفتی و تحسین او (که البته علم هنوز اثبات نکرده این فعل و انفعالات چگونه منتج به ضرر می گردد و عمل می کند) ناشي مي شود، آن چيز يا آن شخصي را با نقصان و آسيب مواجه نمايد. به همین خاطر است که فقها گفته اند اگر کسی با سحر یا مانند آن کسی را به قتل برساند باید قصاص شود ولی اگر چشم کردن دلیل قتل کسی باشد نمی توان چشم کننده را قصاص نمود چون او در این امر اختیاری نداشته و مجبور بوده است و نقشی ایفا ننموده است.

 

          آیا زن می تواند شوهر بد اخلاق خود را سحر نماید؟

مرحوم شيخ صدوق در مورد سحر روایتی از رسول گرامی اسلام (ص) نقل کرده که وی از جعفر و از پدر و آبائش و آن ها از پیامبر (ص) روایت کرده اند که پیامبر (ص) در پاسخ زنی که از پیامبر سوال کرد «من شوهری دارم که با من بدرفتاری می کند من با سحر نظرش را به سوی خودم معطوف نموده ام آیا عمل من ناپسند است یا خیر؟» پیامبر (ص) فرمودند: اف بر تو دریاها را مکدر کردی و زمین را مکدر کردی، اخیار زمین و آسمان به تو لعنت می کنند.

(من لا یحضره الفقیه، ج 3 ص 282). لذا می توان دریافت که زن یا شوهر برای خوش اخلاق کردن همسر خود نمی توانند دست به سحر بزنند. علت این است که این حق الناس است شاید همسرش راضی نباشد.

 

 حکم دفع سحر با سحر چیست؟ آیا می شود به وسیله سحر، سحری را از بین بُرد؟

برخی علماء با استناد به روایتی از امام صادق (ع) که به ساحری که از او درباره شغل و اجرتی که از سحر می گیرد، سئوال نمود، فرموده بود: -«سحر از این باز کن ولی کار مردم را مبند.معتقدند دفع سحر به وسیله سحر جایز است ولی نتیجه ای که از اقوال علماء به دست می آید این است که دفع سحر با سحر تنها در صورت ضرورت جایز است نه هر جا. حتی این جوایز را هم خیلی از فقها قائل نیستند و دفع سحر به وسیله سحر را به هر نحوی حرام می دانند.

 

     حکم دعانویسی چیست؟ آیا ما می توانیم برای حل مشکلات خود به

دعانویس ها مراجعه کنیم؟

دعانویسی یکی از کارهایی است که صدها سال سابقه دارد اما همواره مورد بحث و توجه بوده است. از سویی چون گاهی دعانویسی با سحر و جادو و انواع گناهان و امور نکبت بار مثل احظار جن و فالگیری و احضار روح همراه می گردد، علماء دین در این رابطه، حساسیت ها، نقدها و حرف های جدی دارند.

در زمان معاصر، اکثر علما دعانویسی را اگر صرفاً با دلیل و در کتب معتبر از ائمه معصومین (ع) نقل شده باشد بدون اشکال می دانند اما فال گیری و جن گیری و کف بینی را جایز نمی دانند و از مراجعه به این گونه افراد، بر حذر می دارند.

از سوئی هر چند اجرت گرفتن به خاطر نوشتن دعای معتبر و صحیح اشکالی ندارد اما پسنديده نيست كه کسی شغل خود را صرفاً دعانویسی قرار دهد.

نکته مهمی که در این رابطه ضرورت دارد یادآوری شود آن است که مراجعه به این گونه افراد خالی از خطر و دغدغه نیست. باید به خاطر داشت که بسیاری از شیادان و کلاهبرداران حرفه ای در قالب دعانویس و عارف ساختگی، در کمین جوانان به ویژه دختران و زنان هستند و این مراجعه ها، آفات و خطرات فراوانی می تواند به همراه داشته باشد. بهتر است که از منابع اصیل دینی همچون «صحیفه سجادیه» و «مفاتیح الجنان» دعاهای مورد نیاز خود را پیدا کنیم و بخوانیم و از خداوند بزرگ برای حل مشکلات کمک بگیریم که این، بهترین، مؤثرترین و قابل اعتمادترین و در عین حال سریع ترین راه برای حل مشکلات می باشد.

* در این بخش به چند مورد از نظرات مراجع تقلید دراین رابطه اشاره می شود:

آیت الله العظمی مکارم شیرازی:

«نوشتن دعاهایی که از حضرت معصومین (علیهم السلام) رسیده در کتب معتبر موجود است، اشکالی ندارد ولی دعانویسی حرفه ای که شغل افراد سودجوست، صحیح نیست و غالب کتاب هایی که به آن استناد می کنند اعتباری ندارد. »

آیت الله العظمی صانعی گلپایگانی:

«نوشتن دعاهایی که با دلیل معتبر از ائمه معصومین علیهم السلام نقل شده و اجرت گرفتن در مقابل آن، اشکال ندارد ولی مراجعه به فالگیرها یا دعانویسانی که به صورت های مختلف از منابعی که اعتبار شرعی ندارد نقل می کنند یا می نویسند جایز نیست و پول گرفتن این گونه اکل مال به باطل و حرام است. »

آیت الله العظمی علوی گرگانی :

«دعانویسی از نظر شرعی اشکال ندارد ولی فال گیری و جن گیری مورد تأیید نیست ولی دعانویسی که فعلاً در مملکت ما رواج دارد و بیشتر افراد کلاهبردار به این امر مشغول هستند جایز نیست زیرا بسیاری از آن ها معلومات کافی در این امر ندارند و گرفتن چنین پول هایی هم خالی از شبهه نیست و ما نباید خودمان را در معرض سوء استفاده این گونه افراد قرار دهیم. »

آیت الله العظمی محمدعلی سیستانی :

مراجعه به دعانویس اشکالی ندارد ولی سحر و جادو جایز نیست.

 

          شرایط اصلی استجابت دعا چیست؟

مرحوم علامه بزرگوار سید محمد حسین طباطبایی مفسر بزرگ قرن، در این رابطه پاسخ هایی دارند که به صورت خلاصه و به سبک زیر تنظیم و ارائه می گردد.

از آیات «اُدعونی اُستجِب لَکُم (مرا بخوانید تا دعایتان را اجابت کنم غافر / 60 « وَ اِذا سألَکَ عِبادی عَنّی فَانّی قریبٌ اُجیب دَعوَهَ الدّاع اِذا دَعان»هر گاه بندگان من از تو درباره من بپرسند- بگو من نزدیکم و دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا بخواند اجابت می کنم. – بقره / 186 بر می آید که در استجابت دعا و قبولی آن دو قید و شرط وجود دارد:

1-اول این که شخص، حقیقتاً دعا کند و راستی بخواهد. خواستن و طلبی که راستی باشد و لقلقه زبان نباشد. نیز در خواستن او، استهزاء و یا بی توجهی نباشد.

2-دوم این که خواسته خود را فقط از خدا بخواهد و از اسباب و علل خارجی سلب اعتماد نموده باشد. یعنی ذره ای در دل خود امید نداشته باشد که در حل مشکل او، از اسباب و ابزارهای خارجی، مستقلاً کاری بر بیاید و مانند بیماری که دستش از معالجه و درمان کوتاه شده و قلبش از علل مادی و طبیعی مأیوس شده و واقعاً مضطر و درمانده است دعا نماید که این دعا البته طبق وعده الهی حتماً بر آورده خواهد شد؟البته این سخن علامه (ره) به این مفهوم نیست که وقتی دعا می کنیم دیگر نباید دنبال بقیه مراحل و اسباب و وسائط دیگر برویم بلکه منظور آن است که برای ابزار وکسانی که واسط حل مشکلات ما هستند، مستقل از اراده خداوند، اراده ای را

 

تصور نکنیم و معتقد نباشیم. اگر قرار باشد دیگران گرهی از کار بگشایند این لطف و اراده و مشيت خداوند است که خواسته ما به دست آن ها محقق شود نه این که آنها رأساً توان حل مشکل ما را داشته باشند.

 

         اصطلاح «قمر در عقرب» یعنی چه؟ آیا صحت دارد که باید در این روزها از کارهای مهم پرهیز نمود؟

«قمر در عقرب» از اصطلاحات مربوط به علم نجوم است و به این معناست که (برای کسی در روی زمین قرار دارد) کره ماه برابر صورت فلکی «عقرب» واقع شده است.

چون مردم از قدیم به تأثیرات ستارگان (نجوم) و اجرام آسمانی بر زندگی خود پی برده بودند، در برخی از اقوام، آن قدر به این امور توجه شده که آن ها به سوی خرافات کشیده شدند و همه کارهای خود را بر مبنای علم نجوم تنظیم می کردند. اسلام، بسیاری از خرافات مربوط به ستاره شناسی را تعطیل کرد و مسلمانان را از افتادن در آن ها بر حذر داشت اما در مواردی چون دخالت اجرام آسمانی در برخی ازامور زندگی انسان، با احتیاط، آن را پذیرفته اما باید توجه نمود که در این گونه امور نیز باید به مقداری که شرع بیان کرده، اکتفا شود.

در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: «هرکس در هنگامی که قمر در عقرب باشد، مسافرت یا ازدواج نماید، خیری نمی بیند.»

می دانیم که این گونه روایات در مقام بیان علت تامه نیست بلکه در مقام اقتضای امکان و احتمال است، لذا فقهاء، سفر و اجرای صیغه ازدواج را در هنگامی که قمر (ماه) در برج عقرب باشد حمل بر کراهت کرده اند.

بنابراین، با توجه به مطالب مذکور، می توان چنین نتیجه گرفت که موضوع قمر در عقرب امری است که بر طبق آن فتوا داده شده ولی باید در نظر داشت که فتوا ویژه مواردی است که در روایات ذکر شده (سفر و ازدواج) و علاوه بر این حکمی که به آن داده شده کراهت است نه حرمت.

 

اخیراً کتاب های زیادی در رابطه با کرامت بزرگان و علماء چاپ شده است. آیا می توانیم به مطالب این گونه کتاب ها اعتماد کنیم؟

دراین مورد به ذکر چند نکته می پردازیم:

1-بزرگان و عرفای ما همواره توصیه می کردند که حکایت و داستانی از آن ها در محافل عمومی نقل نشود. هر چند بسیار محتاط و مواظب بودند تا کرامات و حرکات فوق العاده آنها به چشم دیگران نیاید و مریدان و حتی خانواده شان متوجه این امور نشوند اما به هر حال برخی از این کرامات، توسط دیگران دیده می شد که ایشان قول و عهد می گرفتند که لااقل تا موقعی که زنده هستند این اتفاقات عجیب را کسی افشا نکند. این هم به خاطر آن بود که نمی خواستند به خاطر نقل این کرامات شیطان طمع نماید که آن عارف یا عالم بر خود ببالد یا حدیث نفس کند که مثلاً به جایی رسیده است. عرفای واقعی ما عموماً این گونه بوده اند و دوست نداشتند کسی خبری از آن ها نقل نماید.

2-مشکلی که در نقل این گونه کرامات وجود دارد به کسانی بر می گردد که نقل می کنند. گاهی اوقات شاگردان عارف بزرگی چون آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبایی یا «آیت الله عبدالکریم كشميري» یا «علامه طباطبایی» از آنها چنین نقل می کنند که البته قابل اعتماد و صحیح است. و منطبق بر واقعیت اما گاهی این کرامات توسط افراد عادی نقل می گردد و چون عموم در اینگونه موارد، اصل ماجرا را کم یا زیاد نموده و گاهی اگر کرامتی مربوط به آن ها شود مثلاً به دست عارفي، شفا یابند یا به دعای کسی خداوند به آن ها فرزند عطا کند) تملق و اغراق هم تا حدودی به اصل داستان راه پیدا می کند، چندان قابل اعتنا نخواهند بود. لذا اگر کسی بخواهد کرامات و یا مقام معنوی استاتید عرفان را بداند بهتر است به آن چه شاگردان ایشان و یا علماء نقل نموده اند توجه نماید.

3-متأسفانه در خصوص شرح حال عرفای معاصر به خاطر ورود ناشرانی که بعضاً به فکر فروش بیشتر بوده و دقت را فدای سود می کنند، نوعی سر در گمی و کلافگی وجود دارد و اغلب نویسندگان این گونه کتاب ها به جمع آوری کرامات و مواعط و رویدادهای زندگی این عرفا از کتابها و منابع دیگر پرداخته و فقط قالب آن را تغییر داده اند تا به خوانندگان بیشتری دسترسی یابند، لذا کتاب های مشابه فراوانی در بازار وجود دارد در حالی که باید نظارتی باشد و شرح حال زندگی و حالات و کرامات این بزرگان توسط اساتید برجسته اخلاق و عرفان، کنترل شود تا از درج مطالب غیر واقعی و بعضاً سبک که در برخی از این کتاب ها وجود دارد جلوگیری به عمل آید.

4-«بازاری» کردن کرامات و مکاشفات عرفا هر چند شاید برای برخي ناشران، فایده مادی خوبی داشته باشد و به بخشی از نیازهای افرادی که تشنه فرصت و خواهان خوشه چینی از خرمن فضائل ایشان می باشند، پاسخ دهد اما در دراز مدت شأن و منزلت رفیع عرفان اسلامی و جایگاه عرفای بزرگ ما را تنزل می دهد گروهی بر این عقیده می شوند که این حرفها اصلاً وجود خارجی نداشته و مشتی ادعای تو خالی است و گروهی هم ساده انگارانه تصور می کنند که این، مقامی است که آن ها نیز می توانند به راحتی به آن دست یابند. دشمن هم بدش نمی آید که در جریان این جبهه فرهنگی و نرم که علیه ما به راه انداخته، با دست خود، باورها و اعتقاداتمان را این گونه ضعیف و سست کنیم، لذا بهتر آن است که اینگونه کتاب ها با نظارت بیشتر عرضه شود.

5-نکته آخر این که بسیاری از اذکار و اورادی که از عرفا در کتاب ها نقل شده، اذکاری است که ان ها به خاطر شرائطی خاص و با اصرار برخی شاگردان و خواص خود، معرفی می کردند و عمومی کردن برخی از این اذکار و مردم عادی را سرگرم آن ها کردن شاید چندان اثری نداشته باشد چون برای هر ذکر یا وردی، شرایط معنوی و روحی ویژه ای نیاز است که آن عارف با در نظر گرفتن آن فرد، نسخه ای به او می داد و جمع این نسخه ها در یک کتاب و ارائه همه آن ها به مردم به صورت یک جا به هیچ وجه نمی تواند منطقی و مؤثر باشد.

 

 در شرایطی که علم و دانش به اوج شکوفایی خود نزدیک می شود، چه توجیهی وجود دارد که برای درمان بیماری ها و مشکلات جسمی و روحی،  همچنان به « دعا و نیایش » متوسل شویم؟

هر چند روایات گوناگونی از ائمه معصومین ( علیهم السلام) در خصوص نقش دعا و نیایش در بهبود و درمان بیماری به ما رسیده و ما نیازی به اثبات این امر نداریم اما علم روان شناسی و پزوهش ها و تحقیق های علمی جدید ثابت کرده است که  دعا و نیایش موجب تقویت روحیه و در نتیجه افزایش مقاومت و بالا رفتن سیستم دفاعی بدن در برابر بیماری های می شود.

امروزه دانشمندان فارغ از جنبه دینی به تاثیرات شگرف دعا توجه نموده و از نظر تجربی ثابت کرده اند که دعا ونیایش در زندگی انسان نقش موثری دارد و سلامتی را به انسان باز می گرداند.

مطالعاتی که در زمینه دعا درمانی از راه دور بر روی افراد مبتلا به بیماری های قلبی ، فشار خون ، سرطان و … انجام گرفته نیز نشان دهنده تاثیرات مثبت دعا در سلامتی این افراد است.مطالعات همچنین حاکی از تاثیر دعا بر رشد میکرو ارگانیسم ها می باشد.1

از طرفی تنها در كشور ما همه ساله دهها و بلکه صدها مورد درمان شگفت انگیز بیماری های صعب العلاج به وسیله دعا و توسل به ائمه اطهار (ع) اتفاق می افتد که به خوبی می تواند دلیلی بر تاثیر فوق العاده دعا و نیایش در بازیابی سلامتی باشد.

در ذیل به چند نمونه از نظرات دانشمندان و پزشکان و نتایج بررسی های علمی در رابطه با نقش دعا ، نیایش و نماز در درمان بیماری ها اشاره می کنیم :

_ دیل کارنگی روان شناس و دانشمند معروف امریکایی معتقد است که نماز و دعا وسیله غلبه بر تشویش و نگرانی است. او در کتاب «آیین زندگی» می نویسد:

« امروز جدیدترین علم پزشکی یعنی روان پزشکی ، همان چیزهایی را تعلیم می دهد که پیامبران تعلیم می دادند زیرا پزشکان روحی ، دریافته اند که دعا ونماز و داشتن یک ایمان محکم ، نگرانی، تشویش ، هیجان و ترس را که موجب نیم بیشتری از بیماری ها و ناخوشی های ماست ، بر طرف می سازد. امروز روان شناسان، نیز مبلغان متجدد و برای نجات از آتش دوزخ همین دنیا ، یعنی زخم معده ، آنژین ، دومواترين، اختلالات عصبی و جنون ، گرویدن به دین را توصیه می کنند. مع الاصف ما فقط هنگامی که تمام درها به رویمان بسته و آخرین نیرویمان تمام می شود متوجه خدا می شویم  . ولی چرا تا آن زمان صبر کنیم ؟ چرا هر روز تجدید قوا نکنیم ؟ من هرگاه به نیایش می پردازم حس می کنم که اعصابم آرامش یافته و در سکون و ثبات بی نظیری فروخته است.»

– « … با تکرار نماز اثر گذاری آن در ترشح « آنکفالین » از هیپوفیز و فضاي بين بطن سه و چهار مغز انسان ، مکرر می شود . در نتیجه ترشح آن به صورت شرطی انجام می شود یعنی با برپایی نماز آن ترشح مغزی انجام می شود ( لازم به ذکر است ترشح انکفالین که در فعال سازی سیستم ایمنی بدن دخالت  دارد ، از طریق تحریک سلول های سیستوتوکسیک صورت می گیرد که نماز و تحریک آنها تاثیر مستقیم دارد. بنابر این نماز در تقویت سیستم دفاعی بدن موثر است و نه تنها در سلامت روان بلکه در سلامت جسم به طور مشخص و موثر است.»

_ « ویلیام جیمز » می گوید : « چنانچه حقایق و واقعیت های پزشکی را قبول داشته باشیم پزشکانی چند اظهار داشته اند که در بسیاری از موارد ، دعا در بهبودی حال بیمار، موثر بوده است ، بنابر این باید دعا را در معالجه بیماران ، یکی از وسائل موثر دانست.»

_ دکتر سعید میر رکنی روانشناس و متخصص ارولوژی می گوید: « نگرش های دینی در اديان مختلف حاکی از این است که پس از انجام دعا ، سیستم ایمنی شناسی عصبی و روانی انسان ها تحت تاثیر قرار می گیرد. تحقیقات نشان داده است که دینداران واقعی به لحاظ سلامت جسمانی سالم تر و از طول عمر بیشتری هم برخوردارند …

انسان زمانی که نیرویی بالاتر از قدرت فانی خود احساس می کند با امید بیشتری به زندگی ادامه می دهد بنابراین بیشتر بیماری های جسمانی و روانی ناشی از ناامید بودن است.»1

_ دکتر فرانک لاباخ ( پزشک آلمانی ) می گوید:

« دعا و عمل در حقیقت لازم وملزوم یکدیگرند . زیرا هر یک به تنهایی ضعیف اند. معتقدترین مردان و زنان در عمل و دعا هر دو نيرومند هستند و بهترین جراح آن کسی است که بهترین عملش وقتی صورت گیرد که دعا و کار را با هم توام نماید.»

_ دکتر فدایی روان شناس و مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و توانبخشی می گوید:

« پژوهش های علمی هم حاکی از آن است که فرد با قرائت قرآن و گوش دادن به آیات الهی به آرامش و امنیت دست می یابد. ضمن اینکه فقط محتوا و مفاهیم قرآن بلکه موسیقی روحانی پنهان در قرائت قرآن نیز اثر شفابخش بر روان و جسم انسان دارد و باعث رفع تنش و افسردگی ، کاهش درد و تسریع در بهبود زخم های پس از عمل جراحی می شود.»

 

( این چند پرسش و پاسخ عیناً از کتاب « پاسخ به پرسش های روز » نوشتعه محمد رضا صادقی سوادکوهی – انتشارات نگاران نور قم – اخد شده است. )

 

 

کلیدها و رازهایی از عرش

سخنان شكوهمند خداوند با پيامبرش در شب معراج:

پيامبر(ص) در شب معراج از خداوند سئوال مي كند:«خدوندا؛كدامين عمل،از ساير اعمال برتر است.»

خداوند متعال مي فرمايند:«هيچ چيز نزد من از توكل برمن ورضايت به آنچه قسمت كرده ام برتر نيست.»

«اي محمد!محبّتم را شامل حال آنانكه همديگر را به خاطر من دوست دارند،نموده ام،محبّت من شامل آنانكه بخاطر من به همديگر مهربان هستند خواهد شد،محبّت من شامل حال آنانكه به خاطرمن پيوند دوستي دارند مي شود،محبّت من بر آنانكه توكل برمن مي كنند،واجب است،براي محبّت من حدود و انتهايي نيست.آنان كساني هستند كه به بندگان خدا به گونه اي نگاه مي كنند كه من به آنها نظر مي كنم وحاجات ونيازمندي هايشان را از مردم نمي خواهند.شكم هايشان از نعمت هاي حلال سنگين وپر نمي گردد اما از حرامش،هيهات..

دل خوشي آنان در دنيا سه چيز است:ياد خدا،محبّت خدا،رضايت وخشنودي خدا،اي محمّد:اگر دوست داري از پارساترين مردم باشي به دنيا بي رغبت باش وبه آخرت تمايل داشته باش.»

پيامبر اكرم(ص)از خداوند سئوال مي كند:«خداوندا،چگونه به زهد دست يابم؟»

«اگر مي خواهي وابسته به دنيا نباشي،بايداز«خوردني ها»و«نوشيدني ها»«پوشيدني ها»كم به مقدار نياز استفاده وبراي روز مبادا نگه نداري وپيوسته به ياد من باش.»

پيامبر(ص)سئوال كرد:«چه كنم كه هميشه به ياد تو باشم»

خداوند در جوابش فرمود:«ازمردمي كه تورا از ياد خدا باز مي دارند اعراض كن وچشم از ترشی ها وشيريني هاي دنيا فرو بند،واين مقدار به اين خوراكي هاي دنيايي فاني ووابسته مباش،هم شكمت را از دنيا خالي بدار وهم خانه ات را»

اي محمّد:مانند كودكان وخردسالان مباش كه چون چشمشان به سبز وزردي بيفتد ويا چيزي به آنها بخشيده شود،فريفته مي شوند.

اي محمّد:به عزت وجلالم سوگند،هر بنده اي كه چهار خصلت را در خود پديد آورد،اورا وارد بهشت مي سازم:1.زبان خود را از بيان آنچه كه براي او لازم و مفيد نيست حفظ نمايد.2.دل خود را از وسوسه نگاه داشته واجازه ورود وسوسه هاي شيطاني را به قلب خويش ندهد 3.متوجه باشد كه من ناظر ومراقب بر همه اعمال وكارهاي او مي باشم 4.گرسنگي را موجب چشم روشني خود بداند.

اي محمّد! اي كاش مي دانستي كه گرسنگي وسكوت چقدر شيرين اند وآثاراين دو چقدر زياد است.»

حضرت عرض مي كند:پروردگارا،ميراث واثر گرسنگي وسكوت چيست؟

خداوند فرمود:«حكمت،حفظ قلب،تقرب به سوي من،حزن واندوه دائم،سبكباري در بين مردم،قول به حق،نيانديشيدن به اينكه آيا روزگار اوبه سختي مي گذرد يا آساني.

اي محمْد! آيا مي داني كه چه وقت بنده ام به من تقرب پيدا مي كند؟»

حضرت عرض كرد:نمي دانم.

خداوند فرمود:«آن هنگام كه بنده ام در حال گرسنگي ويادر حال سجده باشد،به من نزديك مي شود.

اي محمّد،از سه دسته از بندگانم در شگفتم؛دسته اول:بنده اي كه به نمازمي يستد ومي داند دستان خود رابه سمت چه كسي بلند كرده ودر برابر چه كسي ايستاده،ودر چه عين حال خواب آلوده است!ودر شگفتم ازبنده اي كه غذاي امروزش فراهم است و كوشش مي كند،براي فرداي خود غذا ذخيره كند.

و در شگفتم از بنده اي كه نمي داند من از او راضي يا خشمناكم،ودر عين حال همواره شاد و خندان است.»

اي محمّد؛در بهشت قصري است كه از لؤلؤ و دُرّ و مروايدساخته شده وآنها روي هم انباشته شده اند وشكستگي وگرهي ندارد.در اين قصر خاصان درگاه من به سر مي برند و هر روز هفتاد بار به آنها مي نگرم وبا ايشان سخن مي گويم وبه وسعت و گستره ملكشان هفتاد برابر مي افزايم وآنگاه كه اهل بهشت از طعام وشراب بهشتي لذت مي برند،آنان ازياد،سخن وكلام من لذت مي برند.»

پيامبر گرامي سئوال كرد:علامت و نشانه آنها چيست؟

خداي متعال در جواب مي فرمايد:«آنان زندانياني هستند كه زبانهاي خود را از پر حرفي وشكم خود را از پرخوري زنداني وحبس كرده اند.

اي محمّد؛محبّت خدايي،همان محبّت به فقرا وهمنشيني باآنان است.»

پيامبرسئوال كرد:فقرا كيانند؟

فرمود:«آنانكه به كم و اندك راضي وقانعند و بر گرسنگي صابر و شكيبا و بر خوشي شاكرند.از گرسنگي و تشنگي شكايت نمي كنند و هرگز دروغ نمي گويند و بر آنچه به دست مي آورند شادمان نمي شوند.»

اي محمّد؛ محبّت به من،محبّت به فقراست.پس همنشين وهم مجلس فقرا باش واز ثروتمندان واغنيا وهمنشيني باآنان دوري كن كه فقرا دوستان من هستند.

اي محمّد؛زينت خود را در لباس زيبا وغذاي خوب وبستر نرم قرار نده،زيرا نفس جايگاه هرگونه شرّي است ودوست همه بدي هاست.تواورابه اطاعت خدا مي خواني واو تورا به معصيت خدا مي كشاند ودر اطاعت پروردگاربا تو مخالفت مي كند ودر آنچه خدا ناخوشايند است،اطاعت مي كند وهنگام سيري طغيان وهنگام گرسنگي شكايت مي كند،هنگام فقر غضبناك است وهنگام بي نيازي فخر مي فروشد.

در هنگام پيري وبزرگسالي فراموش كار ودر هنگام امنيت وخاطر آسودگي، غفلت مي ورزد.نفس رفیق و قرين شيطان است،مَثَل او مثل شتر مرغ است كه زياد مي خورد،ولي اگر باري بر اونهند پرواز نمي كند ونيز هماند خر هرزه است كه رنگش زيباست ومزه اش تلخ است.

اي محمّد؛دنبا واهل آنرا دشمن بدار وآخرت واهل آخرت را دوست بدار.»

پيامبر از ويژگي هاي اهل دنيا واهل آخرت سئوال مي كند.

خداوند مي فرمايد:«اهل دنيا كسي است كه پر خور وپر خنده وپرخواب وپر غضب است.از ويژگي هاي اهل دنيا اين است كه كم راضي وخرسند مي شوند واز كسي  كه به حقش بدي كرده عذر خواهي نمي كنند واگر كسي ازآنها عذر خواهي كند نمي پذيرند.هنگام عبادت كسل وهنگام معصيت،شجاع وقهرمان است.مرگش نزديك است وآرزوهاي دور ودراز دارد وخود محاسبه نمكند.كم نفع مي رساند وفراوان سخن مي گويد،خوف اواز مقام الهي اندك است وهنگام رسيدن به طعام بسيار شادمان است.اهل دنيا نه به هنگام آسايش شكر مي كنند ونه در بلا صابرند.كارهای مردم نزد انان اندك است وخود را به چيزي كه انجام نداده اند مي ستايند،وچيزي را ادعا مي كنند كه در وجودشان نيست واز آرزوهايشان سخن مي گويند وهمواره بديهاي مردم را بازگو مي كنند وخوبيهايشان رامخفي مي دارند.پيامبر عرض مي كند:خداوندا:آيا اهل دنيا همه عيب دارند؟

اي احمد؛عيوب اهل دنيا فراوان است، از جمله، آنان جاهل واحمقند.در برابر معلم واستاد خويش تواضع ندارند.خود گمان مي كنند در زمره عاقلانند؛ولي در نظر عارفان احمق هايی بيش نيستند.

اي احمد؛چهره هاي اهل آخرت و خير،با نجابت و حيايشان فراوان است.حماقتشان كم است و نفعشان زياد وفريب ومكرشان اندك است.مردم از دستشان در آسايش و امنيتند و خود در سختي ورنج،وسنجيده سخن مي گويند.به محاسبه نفس خود مي پردازند ونفس خودرا به زحمت مي اندازند.چشمانشان به خواب ميرود،ولي دلشان بيدار است.چشمشان گريان ودلشان همواره به ياد خداست.آنگاه كه مردم از غافلان محسوب مي گردند،آنان از ذاكران شمرده مي شوند.

در آغاز نعمت،حمد ودر پايان آن شكر خدارا بجا مي آورند،دعاي آنان بالا مي رود وسخن آنان پذيرفته مي شود و ملائكه از آنان خشنودند.ودعاي آنان در زير حجاب ها دور مي زند،خداوند دوست مي دارد كلام آنان را بشنود همانطور كه،مادر طفل خودرا دوست مي دارد.

اهل آخرت به اندازه يك چشم به هم زدن نيز از ياد خدا غافل نيستند.خواهان پرخوري وپرگويي واسراف در لباس نيستند.مردم در نظر آنان مردگانند وخدادر نظرشان حي وكريم،كساني را كه به آنهاپشت كرده اند از روي بزرگواري به سوي خود مي خوانند وكساني راكه به آنان روي آورده اند،از روي لطف مي پذيرند، دنيا وآخرت در نظرآنان يكسان است.

مردم درعمرشان يكبار مي ميرند،ولي اهل آخرت،در اثر مبارزه با نفس ومخالفت با هوي وهوس ومجاهده باشيطاني كه در درون آنهاست روزي هفتاد بار مي ميرند.

آنقدر ضعيف ولاغرند كه اگر بادي بوزد آنها را تكان مي دهد اما وقتي در برابرمن به عبادت مي ايستند،چونان سدي آهنين خسته نمي شوند وهيچ چيز آنهارا از جاي خود تكان نمي دهد.لحظه اي دلشان به آفريده اي مشغول نمي گردد.به عزت و جلالم به آنها حيات طيب ونيكو مي بخشم.هنگام جداشدن روح از بدنشان،فرشته مرگ را پيش آنها نمي فرستم،بلكه خودعهده دار قبض روحشان مي گردم.وهمه درهاي آسمان را در برابر روح آنها مي گشايم.وتمام حجاب ها وپرده ها ازبين من وآنها كنار مي رود.فرمان ميدهم بهشتها به خود زينت گيرند وحورالعين خود را براي هم آغوشي بيارايند وبه فرشتگان فرمان مي دهم بر بهشتيان درود وسلام بفرستند.به درختان فرمان مي دهم به بار بنشينند وبه ميوه هاي بهشت كه فرو ريزند.فرمان مي دهم بادي ازطرف عرش ورزيدن گيردوكوههاي كافور ومشك خوشبو را به حركت آورد،تا بدان آتشي برافروخته گردند.آنگاه اورا وارد بهشت مي كنند وبين من واو پرده اي وجود ندارد ومن هنگام قبض روحش به او مي گويم:مبارك وميمون باد ورودت برما،با كرامت به سوي مابيا وبشارت باد تورا رحمت ورضوان خداوند وبهشتهايي كه داراي نعمتهاي پايدار،براي مؤمنان است ودرآن جاودانه خواهن بود،همانا نزد خدا پاداشي بس عظيم است.

اي احمد؛سيمای زاهدان از شب زنده داري وروزه گرفتن زرد گشته است وزبانشان از زيادي ذكر خدا خسته شده است.از سكوت فراوان،قلبهايشان در سينه ها مجروح گرديده است وتمام قدرت وتوان خويش را بكار مي گيرند،نه از ترس آتش جهنم وياشوق بهشت،بلكه وقتي به ملكوت،آسمانها وزمين مي نگرند،تنها خداوند را سزاوار و شايسته عبادت مي يابند.

اي احمد؛بر تو باد كه سكوت پيشه سازي همانا بهترين وآبادترين انجمن ها قلبهاي صالحان و ساكتان است وخراب ترين آنها،قلب هاي ياوه گويان است.

اي احمد؛عبادت ده جزء دارد كه نه جزءآن طلب مال حلال است.پس اگر خوردني وآشاميدني خود را پاك وپاكيزه نمايي،همواره تحت حفاظت ودر كنف عنايت خواهي من بود.

«پروردگارا،شروع وآغاز عبادت به چيست؟»

خداوند مي فرمايد:«شروع وآغاز عبادت به سكوت وروزه است.»

پيامبر عرض كرد:«خداوندا؛ميراث وره آورد روزه چيست؟»

خدا فرمود:«ميراث روزه،حكمت است وميراث حكمت،معرفت وميراث معرفت،يقين است.پس هرگاه بنده ام به مقام يقين رسيد،اهميت نمي دهد كه زندگي او به سختي گذشت يا به آساني.

هرگاه بنده مرگش فرارسد،فرشتگان باپيمانه اي از آب كوثر وپيمانه اي ازشراب در دست،بر بالين او حاضر مي شوند وروح اورا سيراب مي سازند تا سكرات وسختي مرگ بر او اثر نگذارد.

اورا بشارت بزرگي مژده مي دهند وبه او مي گويند:توپاك هستي ومنزلگاه تو نيز پاك است.توبر عزيزكريم كه دوست ونزديك به توست،وارد مي شوي،پس روح او از دست فرشتگان پرواز مي كند ودر كمتر از يك چشم بر هم زدن به سوي خدا صعود مي كند.بين او وخداوند متعال همه حجاب ها وپرده ها بر طرف مي گردد.خداوند مشتاق اوست وآن روح،كنار چشمه اي نزديك عرش مي نشيند.

خداوند با او هم سخن مي شود به او مي گويد:چگونه دنيا را ترك كردي؟

مي گويد:خداوندا!به عزت وجلالت سوگند كه به دنيا علم وآگاهي ندارم واز روزي كه تو مرا خلق كردي،از مقام تو ترسان بودم.

خداوند فرمود:راست گفتي اي بنده من،توباجسدخود در دنيا بودي،ولي روحت نزد من بود وآشكارا ونهانت را مي دانم،هرچه مي خواهي از من طلب كن تا به تو عطا كنم وازمن تمنا كن تا به تو كرم كنم.اين بهشت من است پس اندرون آن جاي گزين واين جوار رحمت من است پس در آن اقامت كن.

خداوندا؛تو خود را به من شناساندي وبا شناخت تو از همه خلقت بي نياز شدم.قسم به عزت وجلالت اگررضاي تو در آن باشد كه قطعه قطعه شوم و هفتاد بار به فجيع ترين وضع كشته شوم،در نزدمن رضاي تو از هر چيزي بهتر است.

چگونه به خود مغرور شوم؟وحال اينكه اگر گرفتار كريمانه تو نبودم من ذليل مي بودم.واگر كمكم نمي كردي من شكست خورده بودم،واگر تقويتم نمي كردي ضعيف مي بودم واگر به يادخود مرا زنده نگه نمي داشتي،من مرده بودم،خدايا اگر پرده پوشي تو نبود اولين بار که گناه مي كردم،رسوا مي شدم.

خدايا! چگونه رضاي تو را نطلبم در حالي كه تو عقل مرا كامل ساختي تاتورا شناختم ونيز حق را از باطل وامر را از نهي ونور را از ظلمت وعلم را ازجهالت باز شناختم.

قسم به عزت و جلالم كه هيچگاه بين من وتو حجابي نيست،آري من بادوستان خود چنين رفتار مي كنم.

«اي احمد؛آيا مي داني كدامين زندگي گواراتر وكدامين حيات پايدار تر است؟»

پيامبر عرض مي كند:پروردگارا؛ نمي دانم»

فرمود:«كسي زندگي گوارا دارد که از ياد من غافل نيست، نعمتهاي مرا فراموش نمي كند و به حق من جاهل نيست و شب و روزي رضاي مرا مي طلبد.

اما حيات باقي كسي دارد كه به گونه اي براي خود عمل مي كند كه دنيا براي او حقيرودرچشمش بي ارزش مي شود وآخرت نزد او عظمت مي یابد وخواست مرا برخواست وهواي خود ترجيح مي دهد ورضاي مرا زندگي مي گزيند وحق عظمت مرا بزرگ مي شمارد وفراموش نمي كند كه من ناظر بر اعمال او هستم ودر شب و روز مواظب است كه گناهي از او صادر نگردد.

قلب خويش را آنچه من دوست ندارم پاك مي كند. وشيطان ووسوسه هايش را دشمن مي دارد وبراي ابليس هيچ سلطه اي برقلب وراه نفوذي بر انديشه خود نمي گذارد.

پس وقتي چينين كرد،در قلب اومحبتي جاي مي دهم تا آنجا كه قلبش را براي خويش قرار مي دهم و فراغت ومشغوليت وكوشش وسخن گفتن او را از نعمتهايي قرار ميدهم  كه به دوستان خود ارزاني مي دارم.

چشم دل وگوش قلبش را مي گشايم تا دل  بشنود وبا قلب خود به جلال وعظمت من بنگرد.دنيا  را بر او تنگ مي گردانم ولذت هاي آن را براو مبغوض مي سازم،همواره او را از دنيا وآنچه در اوست بر حذر مي دارم،چنانكه همواره چوپان،گوسفندان خود را از چراگاه هاي مرگ آفرين باز مي دارد.

پس وفتي چنين شد،از مردم فرار مي كند واز خانه فاني دنيا به خانه باقي آخرت واز خانه شيطان به خانه خدا منتقل مي گردد.

اي احمد؛من اورا به هيبت وشكوه زينت مي بخشم واين،زندگي گوارا وحيات جاودانه است ومقام كساني كه راضي به رضاي خدايند.

هركس به خواست ورضاي من عمل كند،سه خلصت به او عطا مي كنم،به او سپاسگزاري را مي آموزم كه باجهل همراه نمي گردد،به او ذكري عطا مي كنم كه با فراموشي همراه نمي گردد ومحبت به او مي دهم كه با داشتن آن هيچ محبتي را بر محبت من ترجيح ندهد.

وقتي كه اومرا دوست داشت،من نيز او را دوست مي دارم وچشم دلش را براي نظاره به جلالم مي گشايم وبندگان خاص وبر گزيده ام را از او پنهان نمي كنم در تاريكي شب وروشني روز با او مناجات مي كنم،تا از سخن گفتن با مردم اجتناب جسته از همنشيني باآنها گريزان گردد.

اي احمد؛همت خودرا به يك چيز متوجه ساز وزبانت را يكسان قرار بده.بدنت را زنده بداروهرگز غافل مباش كسي كه ازمن غافل گردد،براي من مهم نيست كه به كدام وادي هلاكت در افتد.

اي احمد؛عقل خود را به كار انداز قبل از اينكه از دستت برود پس كسي كه از عقل خود استفاده برد،خطا وطغيان نمي كند.

اي احمد؛آيا مي داني چرا تو را بر ساير انبياءبرتري دادم؟

جواب داد:نمي دانم اي پروردگارم.

خداوند فرمود:به واسطه يقين وخوش خلقي وسخاوت نفس ومدارا كردن و با رحمت با مردم، تو را برتري بخشيدم.وهمچنين اوتاد وبزرگان روي زمين اگر چنين نباشند به آن مقام رفيع دست نمي يابند.

اي احمد؛هرگاه بنده من شكمش گرسنه باشد وزبانش را حفظ كند،به او حكمت مي آموزم،اگرچه كافر باشد كه در اين صورت آن حكمت دليلي وحجتي عليه او خواهدبود و اگر مؤمن باشد،حكمت او نور وبرهان وشفا ورحمت است.

پس مؤمن باحكمت مي داند آنچه را نمي دانست ومي بيند چيزي را كه نمي ديد،پس اولين چيزي كه به او مي نمايانم عيبهاي خود اوست تابه عيبهاي ديگران نپردازد و به او دقايق وحقايق علم را نشان مي دهم تا شيطان براو مسلط نشود.

اي احمد؛هيچ عبادتي نزد من محبوتر از روزه وسكوت نيست،كسي كه روزه بگيرد،ولي زبان خود را حفظ نكند،به مانند كسي است كه به نماز بايستد وحمد وسوره وذكرهاي نماز را نخواند كه در اين صورت من فقط به او پاداش قيام مي دهم،نه پاداش عبادت كنندگان را.

اي احمد؛آيا مي داني كه چه وقت بنده من عابد مي شود؟

پيامبر عرض كرد:خير مولاي من.

خداوند فرمود:هرگاه هفت ويژگي وخصلت در او جمع شود،تقوايي كه او را از حرام حفظ كند،سكوتي است كه او را لغوباز دارد،ترسي است كه روز به روز برگريه او مي افزايد،حياتي است كه موجب مي گردد در خلوت نيز ازمن شرم وحيا كند،به اندازه نياز وضرورت غذا تناول كند،بادنيا بغض ودشمني ورزد،چون من با آن بغض ودشمني مي ورزم واخيار ونيكان را دوست بدارد چون من آنان را دوست دارم.

اي احمد؛چنان نيست كه هركس گفت خدا را دوست مي دارم،دوستدار من است،مگر اينكه به اندكي غذا اكتفا كند وبه مختصر لباسي قناعت جويد وخوابش به سجده باشدو قيام نماز را طول دهد وبه سكوت روي آورد.

دوستدار من كسي است كه برمن توكل نمايد وزياد بگويد وكم بخندد وبا هواي خود مخالفت كند و مسجد را چون خانه خود برگزيند وعلم را همراه خود وزهد را همنشين وعلما را  محبوب وفقرا را رفيق خود قرار دهد.

دوستدار من كسي است كه رضاي من را طلب كند واز گنه كاران فرار كند ودوستدارمن همواره به ذكر من مشغول است وفراوان تسبيح مي گويد وبه عهد خودصادق است وبه وعده خود وفا مي كند.

دوستدارمن قلبش پاك ودر نماز برافروخته است ودر انجام واجبات سخت كوشاست.وبه ثوابهايي كه نزدمن است،چشم دوخته باشد واز عذاب من ترسان وهمواره همنشين وهمراه دوستان من باشد.

اي احمد؛اگر بنده اي به اندازه اهل آسمان وزمين نماز بخواند وروزه بگيرد وهمانند فرشتگان از خوردن غذا دوري گزيند ولباس هاي برهنگان را بپوشد؛ولي در قلب او ذره اي از حب دنيا يا ريا وسمعه ويا رياست وزينت دنيوي باشد اورا به جوار خوش راه نمي دهم ومحبّت خود را از دلش خارج مي كنم.

اي محمد؛ بر تو باد سلام،محبّت ورحمت من؛وستايش،خداي جهانيان را سزد.

 

 

 

اذکار، توصیه ها و دستورالعمل های ناب

 

محافظت از اموال و پیدا شدن گمشده

* به تجربه رسيده است كه هر كس اين اوراد را بنويسد و در متاع (كالا و اموال) خويش نهد (قرار دهد)، از تلف شدن محفوظ باشد:يا حيُّ يا قيّوم يا ذالجلال و الاِكرام صَلّ علي محمدٍ وَ آلِ محمد وَاحْفظني و مالي بحق محمد و آل محمد يا حيُّ يا قيّوم.

 

 

(مجمع الدعوات، ص 205)

 

* گويند خواندن اين دعا، 116 مرتبه به جهت ردّ ضالّه (پيدا شدن گمشده)، از مجربات است، چنان كه مرحوم حاجي ابراهيم كرباسي (اعلي الله مقامه) تجربه فرموده بودند در باب قباله‌اي كه از ايشان، گم شده بود:

 

يا رادَّ الشَّمْس لِعَليِّ بنِ ابيطالب عليه السلام اَرْدِدْ عَلَيَّ ضالَّتي

 

(نيز 14 مرتبه قبل از جستجوي شي ء گم شده، گفتن اين ذكر و فرستادن صلوات، قبل و بعد از آن، تجربه شده است).

(شفاخانه معنوي، ص 27 (متن پاورقي))

 

* تلاوت «آية الكرسي» ( از الله لا اله الا هو الحي القيوم) تا (و هو العلي العظيم)، براي محافظت از اموال در برابر سرقت و نابودي و آتش سوزي، مشهور است و آن قدر در ميان عُرفا و راويان احاديث معتبر است كه نيازي به ذكر سند ندارد.

 

* گويند جهت دزديده شده و مالي كه گم شده، هفت يا هفتاد مرتبه اين ذكر را بخوانند

بي شك (به لطف و خواست خداوند) پيدا شود:

 

اَصْبَحْتُ في جَوارِالله، اَمْسَیْتُ في اَمانِ الله.

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 147)

 

محافظت در برابر دشمنان

* گويند از حضرت رضا (ع) روايت است كه هر كه در وقت وضو ساختن، هنگام شستن هر عضوي، 3 بار گويد «يا قادر»، بر دشمنانش پيروز گردد.

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 143)

 

* گويند شيخ شرف الدين بوني گفته است: «هر كه ترسان بود از ممّري (گذرگاه، راه)، در آن حال بگويد:  كهيعص (كاف، هاء، ياء، عين، صاد) حمعسق (حاء، ميم، عين، سين، قاف)وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَليم، از آن چه مي ترسد، ايمن شود». اين معنا به كرّات و مراتب، آزموده شده و مجرب و صحيح است.

(شفاخانه معنوي، ص 88 -89)

 

* گويند جهت دفع اشرار و اعداء و ستمگر، حروف و آيات زير را نوشته با خود، نگاه دارند. بسيار مجرب است:

 

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين فسيكفيكهُمُ الله و هوالسميعُ العليم ك ك ك ل ل ل ص ص ص و و و ه ه ه ي ي ي ف ف ف ع ع ع ح ح ح ط ط ط فَاِن تَوَلّوا فَقُلْ حسْبي اللهُ لا اِلهَ الّا هُوَ عليهِ تَوَكّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العرش العظيم.

(شفاخانه معنوي، ص 149)

 

* براي مطالب مهم و دفع دشمن، گفتن 111 بار ذكر «يا قاهِرَ العدوّ» فوراً تأثير مي بخشد.

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 151)

 

* مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي مي گويد: هر كس را مطلب مهمي است مانند دفع دشمن و غير آن،‌اين شعر را صدر بار بخواند. بي شك به مقصود خويش خواهد رسيد. بسياري از بزرگان با همين عمل به حاجات خويش رسيده اند:

 

يا قاهِرَ العَدوِّ يا والِيَ الوَليِّ            يا مَظْهَرَ العَجائِبِ يا مُرتضي عَليّ

(دو هزار دستورالعمل مجرب، ص 45 نقل از گوهر شب چراغ ج 1 ص 151)

 

* اگر كسي دچار دشمني يا ظالمي شده و يا اراذل او را تسخير كرده اند، يك هفته، روزي هزار بار بگويد « اِنّا كَفَيْناكَ المُسْتَهْزِئين» به اذن خداوند شرّ ظالم و اراذل از او دفع

مي شود.

(دو هزار دستورالعمل مجرب ص 246)

 

* براي متفرق ساختن جمع دشمنان و كساني كه نسبت به شما توطئه چيني مي كنند، 70 بار دعاي زير مفيد است:

بسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرحيم؛ اللّهُمَّ شَتِّتْ شَمْلَهُمْ وَ فَرِّقْ جَمْعَهُمْ وَ قَلِّبْ تَدْبيرَهُمْ وَ خَرِّبْ بُنيانَهُمْ وَ بَدِّلْ اَحْوالَهُمْ وَ قَرِّبْ اجالَهُمْ وَ قَطِّعْ اَعْمارَهُمْ وَ اشْغَلْهُمْ بِاَبْدانِهِمْ وَ خُذْهُمْ اَخْذَ عَزيزٍ مُقتدرٍ يا قهّارُ يا قهّارُ يا قهّارُ يا جبّارُ يا جبّارُ يا جبّار.

(دو هزار دستورالعمل مجرب ص 255)

* راوي گويد: در خدمت امام صادق (ع) بودم، شخصي عرض كرد پادشاه مرا اذيت مي كند و من از او و اتباع (وابستگان) او خوف دارم. حضرت فرمودند اگر چنين است در اطراف خود، شهري و قلعه اي بنا كن.

عرض كرد چگونه بنا كنم؟ فرمود: هر گاه از منزل خود بيرون روي، سوره توحيد را بخوان و به شش طرف خود بِدَم. به اين ترتيب: اوّل از پيش رو، بعد از جانب راست، سپس از طرف پشت سر، بعد از جانب چپ، بعد از آن از بالاي سر و بعد، زير پاي خود، تا براي تو مانند قلعه باشد كه تو را در اين روز از ضرر پادشاه و شيطان، محافظت كند.

(ختوم و اذكار ج 1 ص 194)

* در كتاب كافي مذكور است كه امام زين العابدين (ع) فرمود باك ندارم از اين كه جمع شود بر من جن و انس و من، اين كلمات را خوانده باشم و آن، اين است:

 

بسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ اِليَ اللهِ وَ في سبيلِ اللهِ وَ عَلي مِلّـةَ رَسوُلِ الله اللهُمَّ اِلَيْكَ اَسْلَمتُ نفسي وَ اِلَيْكَ وَجَّهْتُ وَجْهِيَ وَ اِليكَ أ َلْجَأتُ ظَهْري وَ اِلَيْكَ فَوَضّتُ اَمري اللهُمَّ احْفَظْني بِحِفْظٍ الايمانِ مِنْ بَيْنَ يَدِيَّ وَ مِنْ خَلْفي وَ عَنْ يميني وَ عن شِمالي وَ مِنْ فَوْقي وَ ما تحتي وَ ما قِبَلي وَ ادْفَعْ عَنّي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ فَاِنَّهُ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ الّا بِكَ.

(مجمع الدعوات ص 153و حاشیه مفاتیج الجنان، ص 710)

 

* در مهج الدعوات از حضرت اميرالمؤمين (ع) روايت كرده كه فرموده تعويذي است به جهت شيطان مارد و سلطان جابر و سوختن و غرق شدن و فرود آمدن سقف و دزدان ضرر رساننده و قاطعان طريق و حكايتي از يكي از راويان حديث نقل شده كه اين دعا چگونه توانسته مغازه اش را از شر سرقت در امان دارد:

 

 اللّهُمَّ اَحْرُسْنا بِعَيْنِكَ اللّتي لاتَنامُ وَ اكْنُفْني بِرُكْنِكَ الّذي لايُرامُ وَ اَعِدْنا بِسُلْطانِكَ الّذي لا يُضامُ وَ ارْحَمْنا بِقُدْرَتِكَ عَلَيْنا وَ لا تُهْلِكنا وَ اَنْتَ الرَّجاءُ رَبِّ كَمْ مِنْ نِعْمَهٍ اَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ قَلَّ لَكَ عِنْدَها شُكري فَيامَنْ قَلَّ عِنْدَ نِعْمَهٍ شُكري فَلَمْ يَحْرِمْني وَ يا مَنْ قَلَّ عِنْدَ بَليَّهٍ صَبْري فَلَمْ يِخْذُلْني يا ذَالمَعروفِ الّذي لا يَنْقَضي اَبَداً وَ يا ذَالنَّعْماءِ اللّتي لا تُحْصي عَدَداً اَسْأ َلُكَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي محمدٍ وَ الِ محمدٍ الطّاهرينَ و اَدْرَءُ بِكَ في نُحُورِ الاَعْداءِ وَ الجَبّارينَ اللّهُمَّ اَعِنّي عَلي ديني بِدُنيايَ وَ عَلي اخِرَتي بِتَقْوايَ وَ احْفَظْني فيما رُغِبْتُ عَنْهُ وَ لا تَكِلْني اِلي نَفْسي فيما حَضَرْتُهُ يا مَنْ لا تَنْقُصُهُ المَغْفِرَهُ وَ لا تَضِرُّهُ المَعْصيهُ اَسْأ َلُكَ فَرَجاً عاجلاً وَ صَبْراً جميلاً وَ رِزْقاً واسعاً وَالعافيهَ مِنْ جميعِ البَلاءِ والشُّكْرُ عَلَي العافيهِ يا اَرْحَمَ الرّاحمينَ.

 

(مجمع الدعوات، ص 188- 191)

 

ختم عجیب ادریسیه برای عزیز شدن نزد مردم

از مرحوم شيخ بهايي نقل است: هر كس اين اذكار را بخواند دعاي او مستجاب مي شود. اگر كسي اين اسماء را بخواند، هر قدر نزد مردم بي ارزش و بي قدر باشد، محترم و مكرم مي‌گردد و خداي تعالي چندان نعمت ظاهري و باطني به او عنايت فرمايد كه از حساب آن عاجر مي ماند:

يا حميدِي الفِعالِ ذَالمَنِّ عَلي جَميعِ خَلْقِهِ بِلُطْفِهِ.

 

(چهل طلوع، سيد حسين رضوي حائري ص 63- 64 نقل از مهج الدعوات سيد ابن طاووس)

 

توانگری

* گفته شد: هر كس در شب جمعه، هفت بار اين دعا را بخواند و هفتاد بار صلوات بفرستد خداوند تعالي او را غني گرداند:

 

اِلهي بِـحُرْمَةِ طه وَ مَنْ تَلاها وَ بِـحُرْمَةِ يس وَ مَنْ قَرَأَهَا وَ بِـحُرْمةِ كَعْبَة وَ مَنْ بَناها وَ بـِحُرْمَةِ العَصْرِ وَ مَنْ صَلّاها بَلِّغْ نَفْسي اِلي مُناها.

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 115)

 

* از مصباح كفعمي نقل است كه چون كسي سوره «حجر» را بنويسد و در جيب خود يا بازوي خود جاي دهد بيع و كسب و رزق او بسيار شود و همچنين سوره القارعه (چنين خاصيتي دارد).

(مجمع الدعوات كبير، ص 212)

 

* جهت فتوحات بي اندازه و بر آمدن جميع مطالب، تا 15 روز، هر روز، 15 مرتبه رباعي زير را به خضوع و خشوع بخوانند (به عدد اسم يا مفتح الابواب)

اي شيـر خدا، امير حيدر، فتحي / اي قلعه گُشـــاي دَرِ خيبر، فتحي

درهاي اميد بَر رُخَم بسته شـده / اي صاحب ذوالفقار و قنبر، فتحي

(مجمع الدعوات كبير، ص 222)

 

* براي گشايش كارها، اين رباعي ابوسعيد ابوالخير را ورد خود نماييد:

 

اي آن كه به مُلك خويش، پاينده تويي

در ظُلمت شب، صُبحْ نماينده تويي

كارِ من بيچـــاره، قوي بستــه شــده

بگشـاي خدايا كه گشــاينده تويي

(مجمع الدعوات كبير، ص 221 – 222)

 

* گويند به جهت توانگري، چهل شب اين دعا را بخوانند، موثر خواهد بود:

 

بسمِ اللهِ الرحمن الرحيم اللهُمَّ يا غنيُّ يا حميدُ يا رَحيمُ يا وَدُودُ يا مُبْدِيءُ يا مُعيدُ اَغْنِنِي بِحَلالِكَ عَنْ حَرامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِواكَ يا اَرْحَمَ الرّاحمين.

(شفاخانه معنوي، ص 172)

* گويند روايت است آن كه هر كس در روز جمعه ميان دو نماز، اين آيه مباركه را در يك سطر بنويسد و با خود در كيسه اي (يا كيف پول) نگاه دارد، هرگز آن كيسه (كيف) از زر (پول)، خالي نباشد و دولت و گشايش بر وي رو آورد و نعمت و روزي او فراوان گردد و به تجربه رسيده:

 

بسم الله الرحمن الرحيم؛ وَ لَقَدْ مَكَّنّاكُمْ فِي الاَرْض وَ جَعَلنا لَكُمْ فيها مَعايشَ قليلاً ما تَشكُرونَ.

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 18)

 

* اگر كسي قرض بسيار داشته باشد و از اداء آن عاجز باشد به اين اسماء بسيار مداومت نمايد و ورد خود سازد خداوند وسيله سازد كه اعتبار يابد و معتمد گردد و از قرض به زودي خلاص شود و آن اسم، اين است:

 

«يا مَنّان ذَاالاِحْسانِ قَدْ عَمَّ كُلَّ الخَلائِقُ مِنْهُ»

و هم چنين آورده اند كه اگر كسي بگويد:

 

«يا حَميد الفِعالِ ذَالمَنِّ عَلي جميعِ خَلْفِهِ بِلُطْفِهِ»

 

چندان مال و نعمت يابد كه جميع خلق به او محتاج شوند و از او منت پذيرند و ستوده خدا و خلق خدا گردد و در ميان خلق، عزيز و مكرّم گردد، بايد كه در خواندن، تقصير نكند و ملول نشود و ترك نكند.

(مجمع الدعوات كبير، ص 210- 211)

 

گشایش در امور

مرحوم عبدالمطلب در کتاب کلیات مجمع الدعوات (ص 219 و 220) می گوید :

برای گشایش در امور بسیار بگویید :

 

یا فارِسَ الحِجازِ اَدرِکنی یا اَبا صالِحَ المَهدیِّ اَدرِکنیِ یا اَبَاالقاسِمِ اَدرِکنی

 

 

ذکری برای بر آمدن حاجت

می گویند چنانچه به دنبال حاجتی هستید ، روزی 10 مرتبه بگویید : « یا کَیکائیل ». برآورده می شود. ان شاالله تعالی.

(دوهزار دستور العمل مجرب، ص 68)

 

آشتی دادن

استاد سید عباس کاشانی فرماید : برای آشتی دادن این آیه را 3 مرتبه بخواند و بر روی کسی که قهر کرده باشد بدمد . البته آشتی خواهد کرد و عذر خواهد طلبید و این از مجربات است.

 

و تَمَّت کلمهُ ربِّکَ صِدقاً وَ عَدلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ

( انعام، 115 )

(مخازن، ص 466 )

 

شگردهای محافظت در برابر چشم زخم

* براي اثر نكردن چشم بد، آية الكرسي، چهار قُل (سوره هاي ناس، فلق، توحيد و كافرون) دعاي وَ ان يكاد (وَ اِنْ يكادُ الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لمّا سمعوالذكر و يقولون انه لمجنون و ما هو الا ذكر للعالمين) بسيار مفيد است.

 

* علاوه بر خواندن ادعيه و سوره هاي فوق، نوشتن و به همراه داشتن آنها نيز براي محافظت در برابر چشم زخم، فوق العاده مفيد است.

 

* هر صبح هنگام خارج شدن از منزل، تلاوت مُعوّذتين (سوره هاي فلق و ناس) و دمیدن به سر و صورت براي رهايي از آثار چشم بد مفيد است و توصيه شده است.

 

* نيز گفته شد هر كس بخواهد از چشم نظر در امان بماند بايد دستها را در مقابل صورت گرفته و سوره‌هاي حمد و توحيد و معوذتين را خوانده و در پيش سر بكشد.

* اين دعا را بخوانند و بنويسند همراه داشته باشند:

 اللهُمَّ رَبَّ مَطَرَ حابِس و حَجَر يابِسٍ وَ لَيْلٍ دامِسٍ وَ رَطْبٍ وَ يابِسٍ رَدَّ العَين وَ عَيْنَ العاين في كَيدِهِ و سِحْرِهِ وَ مالِهِ فَارْجِعِ البَصَرَ هَلْ تَري مِنْ فُطُورِ ثُمَّ اِرجِع البَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبُ اِلَيْكَ الْبَصَرَ خاسئاً وَ هُوَ حَسير.

(مفاتيح الجنان، ص 1136)

 

* از پيامبر اكرم (ص) نقل كرده اند كه هر كس چيزي ببيند كه او را به شگفتي درآورد و گمان چشم زدن به آن داشته باشد وقتي آن را مشاهده كرد بگويد:الله الله ماشاء الله لا قوة الا بالله كه ان شاء الله ضرري متوجه او نمي‌گردد. نيز گفته شد 3 بار بگويد: ما شاء الله لا حولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بالله العليّ العظيم.

(مفتايح الجنان، ص 1151)

 

* صدقه، قرباني و عقيقه فرزندان نيز براي در امان ماندن از چشم زخم مفيد است.

 

* دود دادن اسفند و كُندُر

 

* پنهان كردن نعمت ها و علوم از چشم ديگران و تلاش براي اينكه صاحبان چشم‌هاي شوم، نتوانند نعمت‌ها و خوبي و آسايش ما را ملاحظه نمايند.

 

* در دست كردن انگشترهاي حرزدار و نگین‌های عقیق و یاقوت

 

 

درمان مشروب خواری

اگر كسي مشروب خوار باشد و نتواند آن را ترك كند، مؤمني اين آيات را بر ظرفي پاك و پاكيزه كه هنوز مصرف نشده باشد، با نيتي خالص و توجه به خدا و معنيِ آن بنويسد و سپس آن نوشته ها را شسته و آب آن را به شراب خوار دهد، (به گونه اي كه نداند)، محبت مشروب از دل او بيرون رود و در تمام مدت عمر به سمت آن نرود.

 

بسم الله الرحمن الرحيم؛ يا ايُّها المُدّثّر قُمْ فَانْذِرْ وَ رَبُّكَ فَكَبّرْ وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ وَ الرُّجْزَ فاهجُرْ وَ لا تَمْنُنْ تَسْتكثر وَ لِرَبِّكَ فَاصْبِر.

(خواص الآيات، ص 190)

 

از خواص سوره یاسین

گويند اگر كسي سوره مباركه يس را بنويسد و در موم بگيرد و بر بازوي راست بندد، عجائب بيند. ان شاء الله تعالي

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 172)

 

باز کردن قفل ها

گويند اسم مادر حضرت موسي كه با آن قفل ها و قيد را باز مي كنند اين است:

طَيْسُومٍ أَيُّومٍ قَيّومٍ دَيْمومٍ دَيّومٍ

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 64)

 

رفع سستی و تنبلی

* امام صادق (ع) فرمودند: «هر كس سوره مباركه «عنكبوت» را بنويسد و بشويد و آن آب را بخورد يا بخوراند، تنبلي و كاهلي از او دور خواهد شد.

(خواص الآيات، ص 100)

 

* ذكر شده، كسي كه در كار دين و دنيا تنبلي مي كند، اين آيه شريفه را در ظرفي (با آب سيب و زعفران) نوشته و بعد با گلاب آن را شسته و تا سه شب هر شب مقداري از آن را بخورد، ان شاء الله نشاط در كار دين و دنيا پيدا مي كند:

 

«وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَاِنَّكَ بِاَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حينَ تَقُومِ و مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ اِدْبارَ النُّجوم»

(خواص الآيات ص 127)

 

خرید و فروش و برکت اموال

* براي فروش اجناس، اين جدول را نوشته و در كالا قرار دهد. (در موقع نوشتن اين جدول، از كلمه ي «حميد» شروع كند).

 

باسط 6 حمید 1 دیان 8
دلیل 7 سود 5 الله 3
موجد 2 حکیم 9 حکم 4

 

 

(دو هزار دستورالعمل مجرب، ص 606)

 

* آيه زير را نوشته در ميان متاع (كالا) گذارد، مشتري از غيب پيدا شود:

 

يا بني اسرائيل اذْكُروُا نِعْمَتيِ اللّتي اَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ اَوْفُوا بِعَهْدِي اُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ اِيّايَ فَارْهَبونَ وَ امِنوا بِما اَنْزَلْتَ مُصَدّقاً لِما مَعَكُمْ وَ لا تَكُونوا اَوَّلَ كافِرٍ بِهِ وَ لا تَشْتَروا بِاياتي ثَمَناً قليلاً وَ اِيّايَ فاتّقون وَ مَنْ اَوْفي بِعَهْدِهِ من الله.

(مجمع الدعوات كبير، ص 200)

* گويند چون در وقت خريد و فروش، آيه «قالوُا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيّن لَنا ما هِيَ اِنَّ البَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ اِنّا اِنْ شاءَ اللهُ لَمُهْتدون» را بخواند در آن معامله ضرر نبيند و نيز اين دعا را بخواند:

 

يا مُخَيَّر يا مُختار يا مَنِ الخَيْرُ بِيَدِهِ يا خَيْرَ دَليلٍ يا دَليلَ الخَيْرِ يا مُرْشِدُ يا هادي

(گوهر شب چراغ، ج2 ص 16)

 

 

* گويند يكي از خواص آية الكرسي آن است كه هر گاه بنويسند و بر آستانه بالاي خانه يا دكان بياويزند موجب غنا و بركت و دولت خواهد بود و همچنين خواندن آن در هنگام بيرون رفتن از خانه، موجب حفظ از آفات و غناي بعد از مراجعت است و نيز خواندن آن باعث حصول اطلاع بر اسرار قرآن شريف است و خواندن آن تا ده روز و روزي 10 مرتبه، موجب دولت خواهد بود. ان شاء الله تعالي

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 54)

 

* گويند بر متاع (كالاي) خود بنويسيد: «بَرْكَةً لَنا» البته نفعي عظيم يابي.

نيز بر كالاي كاسد (مانده و به فروش نرفته) بنويس و بخوان:

 

«قُلْ اِنَّ الفَضْلَ بِيَدِ اللهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ واسِعٌ عليمٌ يختصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ ذوُالفَضْلِ العظيم» (آل عمران/ 73 و 74) و آيه ي«فاسْتَبْشِروا بِبَيْعِكُمُ الّذي با يَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العظيم» (توبه/ 111)

به حد كافي مجرب و آزموده است.

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 251 نقل از جناب الخُلوُد)

 

یادگیری و حافظه

* گويند اسم مبارك «المُقيت» را اگر هفت نوبت بر آب باران بخوانند و به طفل دهند خوش خوي  خوش ذهن مي گردد و هر چه بشنود، ياد گيرد. ان شاء الله

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 143)

 

* گويند هر كس اين حروف را بر پشت كتاب خود نويسد، مشكلات آن كتاب، بر او آسان گردد. (ان شاء الله)

 م لـ و ح معـ ا ه ا ا لا ه

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 257)

 

* گويند اگر خواهي هر چه بشنوي، ياد بگيري، اين اسم را بنويس پشت دست چپ خود و به زبان بليس:

 

 الله موامه با سهليم سعيرا سما عير عمير

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 75)

 

* گويند به جهت افزايش حافظه، بر تخم مرغ نوشته تناول نمايد:

 

«وَ هُوَ القاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفْظَهَ حَتّي اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلَنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطون»

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 181)

 

* گويند هر كه در بامداد (صبحگاهان)، اين دعا را نوشته و بياشامد،‌ هر چه را بشنود، فراموش نكند (ان شاء الله)

 

اللّهُمَّ نَوِّرْ بِكِتابِكَ وَاشْرَح بِهِ صَدْري وَ اطْلَقْ بِهِ لِساني بِقُوَّتِكَ وَ لا حَوْلَ وَ لا قوَّةَ اِلّا بِاللهِ العليِّ العظيم.

(گوهر شب چراغ، ج 1 ص 155)

 

 

بستن زبان بدگویان

* براي بستن زبان بدگويان، مداومت بر آيات زير در منابع مختلف توصيه شده است:

 

– آيه 7 سوره بقره: خَتَمَ اللهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَ عَلي سَمْعِهِمْ …

– آيه 18 سوره بقره: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعونَ.

– آيه 171 سوره بقره: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلون.

– آيه 46 سوره اسراء: وَ جَعَلْنا عَلي قُلُوبِهِمْ اَكِنَّةً …

– آيه 9 سوره يس: وَ جَعَلْنا مَنْ بَيْنِ ايديهم سداً وَ …

– آيه 65 سوره يس:اَلْيوم نختُم عَلي اَفْواهِهِمْ وَ …

 

* امام صادق (ع) فرمود: اگر سوره «زخرف» را بنويسد و به آب بشويد و آن آب را به زن سليطه و بد زبان بدهند، آن زن شيرين زبان و شيرين سخن مي گردد.

(شفا و درمان در قرآن ص 106 نق از خواص الآيات ص 117)

 

* اگر كسي با ايمان، آيه 148 سوره نساء را با نيت خالص و توجهِ به خدا و معني آن بخواند پيش كسي كه پرگو باشد و مُعجب به سخن خود (كسي كه از حرف خودش خيلي راضي و خشنود باشد)، خاموش گردد و سخن كمتر كند:

لا يُحِبُّ اللهُ الجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ القَوْلِ اِلّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللهُ سميعاً عليماً.

(خواص الآیات، ص 46)

 

* براي بستن زبان دشمن، بعد از 3 روز روزه گرفتن، آيه زير را نوشته در ميان شيشه قرار داده و در زميني دفن كند زبان دشمنش بسته مي گردد و اگر بخواهد باز كند بايد آيه را بيرون آورد:

 

يا مَعْشَرَ الجِنِّ وَ الاِنْسِ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَنْ تَنْفُذوا مِنْ اَقْطارِ السّمواتِ وَ الاَرْضِ فانفذوا لا تَنْفذُونَ اِلّا بِسُلطانٍ

نيز بسيار مجرب است اين آيه را بخواند و بر او بِدَمد:

اَلْيَومَ نَخْتِمُ عَلي اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا اَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُم بِما كانُوا يَكْسِبونَ(يس/ 65)

 

(سرالمكتوم، نقل از گنجهاي معنوي، ص 213)

 

دور کردن کسی از خود

* مشهور است كه براي دور ساختن كسي از خود، به نيت دور شدن او، 161 بار سوره «كافرون» قرائت شود.

 

* گويند اگر خواهي كسي را از خود دور بگرداني، 9 مرتبه « انا اعطيناك الكوثر» را بخوان و به جانب (طرف) او بِدَم (فوت كن)، به اختيار خود برود. (ان شاء الله)

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 37)

 

* هر كه 3 مرتبه يا هفت مرتبه، اين دعا را به نيّت حركت كسي از جاي خود بخواند، موثر خواهد بود. ان شاء الله تعالي:

 

 اِعْتَصَمْتُ بِكَ يا رَبِّ مَنْ شَرِّ ما اَجِدُ في نَفْسي فَاعْصِمْني مِنْ ذالِكَ.

(گوهر شب چراغ، ج 2 ص 16)

 

* امام صادق (ع) فرمود: «هر كس سوره «بروج» را براي دفع بدگويان 3 مرتبه بخواند، آن بدگو را از خودش دفع مي كند. نيز فرمودند: اگر كسي سورة «هُمَزه» را براي از بين بردن بدگويان 21 بار بخواند، بدگو را از خودش دور مي كند و همين طور اگر اين سوره را بنويسد و با خود داشته باشد، بدگويان را از خودش دفع مي كند.

(شفا و درمان در قرآن ص 106 – 107 نقل از خواص الآيات ص 149 و 163)

 

رقعه الجیب

این تعویذ، دعایی است که در یقه پیراهن حضرت امام رضا ( ع ) بوده و از آن حضرت نقل است که فرمود: این رقعه ای است که ما هیچ گاه آن را از خود جدا نمی کنیم هر کس این تعویذ را درجیب خود داشته باشد از هر دشمنی و شیطانی محفوظ است.( عیون اخبار الرضا (ع)  ج2   ص 138)  خواندن آن در مقابل ظالم و ستمگر نیز مفید است.

بسم الله الرحمن الرحیم؛ بسم الله انی اعوذُ بالرحمن منکَ اِن کُنتَ تقیّاً اَو غیر تقیّ اَ خذتُ بالله السمیع البصیر علی سَمعِکَ و بَصَرِکَ لا سُلطانَ لَکَ عَلیّ و لا عَلی سَمعی وَ لا علی بَصَری وَ لا علی شَعری وَ لا عَلی بَشَری وَ لا عَلی لَحمی وَ لا عَلی مالی وَ لا عَلی اَهلی و لا عَلی ما رَزَقَنی رَبّی سَتَرتَ بینی و بینکَ بستر النبّوه الذی استَتَر بِهِ انبیاءَ الله من سلطانِ الفَراعَنَه جبرئیل عن یمینی و میکائیلَ عن یساری و اِسرافیلَ من وَرائی و محمد (ص) اَمامی وَاللهُ مُطّلعُ عَلَیّ یَمنَعکُ مِنیّ وَ یَمنَعُ الشیطانَ منّی اللّهمَّ لا  یغلب جُهلَه أناتُکَ اَن یَستَفِزَّنی وَ یَستَخِفّنی اللّهم اِلیکَ اِلتَجأتُ اللهم الیکَ التجأتُ اللهم الیک التجأتُ.

 

دعای نجات بخش و عظیم از علی بن ابی طالب (ع)

به اسناد طولانی و پیوسته آمده است که درسالی حاجیان به تشنگی گرفتار شدند تا حدی که هلاکت و نابودی اشان نزدیک بود. یکی از این ها تا حد مرگ در مکانی نشست و خواب او را فرا گرفت. مولا علی (ع) را در خواب دید. به او فرمود: « چرا از کلمه نجات بخش غافل شده ای؟ به ایشان عرض کردم کلمه نجات بخش چیست ؟ فرمودند:

اِلهی أَدِم مُلکِکَ عَلی مُلکِکَ بِلُطفِکَ الخَفِیِّ

مرد گوید بیدار شدم و آن کلمه دعا را خواندم. در آن هنگام ابری پدید گشت و بر مردم بارید.

 

( ختوم و اذکار، ج 1، ص 283 )

و نیز گفته اند این دعا در محل خلوت و با قدرت و صدای بلند گفته شود.

 

 

دعای حضرت فاطمه (س) برای تب نکردن (دعای نور)

اگر بخواهی که هرگز تب نکنی در هر صبح و شام دعاء حضرت فاطمه (ع) را بخوان که مشهور به دعای نور است، و بزرگی گفته است که از جمله مجربات است. و آن این است:

 

«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ بِسمِ اللهِ النُور، بِسمِ اللهِ نُورَ النُور، بِسمِ اللهِ نورٌ عَلی نورٍ،  الّذی هُوَ مُدَبِّرُ الاُمورِ، بِسمِ اللهِ الّذی خَلَقَ النُّور مِنَ النُّور و أنزَلَ النُّور عَلَی الطّور، فی کتابٍ مَسطور فی رِقّ مَنشُور، بِقَدرِ مقدُورٍ، علی نَبیٍّ محبُورٍ، اَلحَمدُلله الّذی هُوَ العِزّ مَذکورٌ، و الفَخرِ مَشهُورٌ، و عَلی السّرّاء و الضّرّاء مَشکُورٌ، وَ صَلّی الله علی سَیّدِنا مُحَمّدٍ وَ آلِهِ الطاّهِرینَ».

 

حرز امام سجاد (ع)در عقد اللسان (بستن زبان ها)

سيد بن طاووس در مهج الدعوات از امام سجاد (ع) روايت كرده كه هر كه اين حرز را در هر صبح و شام بخواند زبان دشمنان بسته مي شود. در روايتي ديگر آمده كه:

« هر كه اين دعا را بخواند پروا ندارم اگر تمام جن وانس بر او جمع شوند به او ضرري نتوانند رسانيد. »

 

بسم الله وَبالله سَدَدتُ اَفواهَ الجن ِوَالانس ِوَالشياطين وَالـسَّـحـرةِ وَ الأبالِسَـةِ مِنَ الجِنَّ وَالاِنس ِوَ السَّلاطين وَ مَن يَلُوذُبِِهِم باللهِ العزيزِ الاَعَزِّ وَ بالله ِالكبيرِ الاَكبرِ بسم اللهِ الظاهِرِ الباطِن ِالمَكنون ِالمَحزون ِالذّي اقامَ بِهِ السّمواتِ وَالاَرضَ ثمَّ استَوي عَلَي العَرش بسم الله الرحمن الرحيم وَ وَقَع القَولُ عليهِم بِما ظَلَمُوا فَهُم لا ينطقونَ قالَ اخسَئُوا فيها وَ لا تُكَلِّمونَ وَ عَنَتِ الوُجوهُ لِلحَيّ القيومِ وَ قَد خابَ مَن حَمَلَ ظُلماً وَ خَشَعَتِ الاَصواتُ لِلرَّحمنِ وَلا تَسمَعُ اِلاّ هَمساً وَ جَعَلنا عَلي قُلُوبِهِم اَكـنّةً اَن يَفقَهوهُ وَ في اذانِهِم وَقراً وَ اِذا ذَكَرتَ رَبُّكَ في القُرآن ِوَحَدهُ وَلّوا عَلي اَدبارِهم نُفُوراً وَاِذا قَرَأتَ القُرآنَ جَعَلنا بينك و بين الذينَ لا يُؤمنونَ بالاخـرةِ حجاباً مَستوراً وَ جَعَلنا مِن بَين ِايديهِم سَدّاً وَ مِن خَلفِهِم سَدّاً فَاغشَيناهُم فَهُم لا يُبصرون اليومَ نَختِمُ عَلي اَفواهِهِم وَ تُكَلِّمُنا اَيديهم فَهُم لا يَنطِقون لَو اَنفَقتَ ما في الارض ِجميعاً ما اَلَّفتَ بينَ قُلُوبِهِم وَ لكنَّ اللهَ اَلَّفَ بَينَهُم انَّهُ عزيزٌ حكيمٌ وَ صلي اللهُ علي محمدٍ وَ الهٍ الطاهرينَ يا اَرحَمَ الرّاحمين.

 

هشدار: براي بستن زبان بدگويان و بدخواهان بهترين وسيله، همان دستورات و فرمايشاتي است كه از جانب معصومين عليهم السلام وارد شده است و داراي سند و منبع معتبر و قابل ملاحظه باشد ولي پناه بردن به برخي اوراد كه از جانب معصومين(ع) وارد نشده و يا طلسم هايي كه از جانب برخي از دعاگران تجويز شده و ريشه حديثي و روايي ندارند خطرناك بوده و گاهي اثرات معكوس داشته و صدمات فراواني به طرفين وارد مي كند.

 

 

حرز عظیم الشان برای در امان ماندن از چشم زخم

این دعا شامل آیة الکرسی، و ان یکاد، سوره های چهار قل و دعای چشم نظر مورد توصیه پیامبر(ص) می باشد.(نوشته شود و همراه باشد.)

«بسم الله الرحمن الرحیم الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذه سنة ولا نوم له ما فی السموات والارض من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولا یحیطون بشئ من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السموات والارض ولا یوده حفظهما وهو العلی العظیم».

«بسم الله الرحمن الرحیم و ان یکاد الذین کفر و الیزلقونک بابصارهم لما سمعو الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین».

«بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الناس ملک الناس اله الناس من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنه و الناس».

«بسم الله الرحمن الرحیم قل اعوذ برب الفلق من شر ما خلق و من شر غاسق اذا وقب و من شر النفاثات فی العقد و من شر حاسدا اذا حسد».

«بسم الله الرحمن الرحیم. قل یا ایها الکافرون لا اعبد ما تعبدون ولا انتم عابدون ما اعبد ولا انا عابد ما عبدتم ولا انتم عابدون ما اعبد لکم دینکم ولی دین».

«بسم الله الرحمن الرحیم قل هوالله احد الله الصمد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد اعیذ (اسم خودتان را بنویس) بکلمات الله التامات و اسمائه الحسنی کلها عامه من شر السامه الهامه و من شر کل عین لامة و من شر حاسد اذا حسد ـ اللهم رب مطر حابس وحجر یابس و لیل دامس و رطب و یا بس ردالعین و عین العاین فی کیده و سحره و ماله فارجع البصر هل تری من فطور ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک خاسئا و هو حسیر. بسم الله العظیم الشان القوی السلطان الشدید الارکان حبس حابس و حجر یابس و شهاب قابس ولیل دامس وماء قارس فی عین العاین و فی احب خلق الله الیه و فی کبده و کلیتیه فارجع البصر هل تری من فطور ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر».

 

 

تعویذ دفع وحشت

بر گردن بیاویزد یا موقع خواب زیر سر بگذارد ویا در جیب بگذارد

(شامل آیة الکرسی، دعای محافظت امام سجاد (ع) (حاشیه ی مفاتیح الجنان، ص 710) و دعای رقعة الجیب امام رضا (ع) ( از مهج الدعوات سید ابن طاووس) )

 

«بسم الله الرحمن الرحیم؛ لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذه سنه و لا نوم له ما فی السموات و ما فی الارض من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشیء من علمه الا بما شاء وسع کرسیه السموات و الارض و لا یوده حفظهما و هو العلی العظیم. بسم الله وبالله ومن الله و الی الله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله اللهم الیک اسلمت نفسی و الیک و جهت وجهی الیک الجات ظهری و الیک فوضت امری اللهم احفظنی بحفظ الایمان من بین یدی و من خلفی و عن یمینی و عن شمالی و من فوقی و ما تحتی و ما قلبی و ادفع عنی بحولک و قوتک فانه لا حول و لا قوه الابالله… فالله خیر حافظا و هو ارحم الرحمین… بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا او غیر تقی اخذت بالله السمیع البصیر علی سمعک و بصرک لا سلطان لک علی و لا علی سمعی و لا بصری و لا علی شعری و لا علی بشری و لا علی لحمی و لا علی دمی و لا علی مخی و لا علی عصبی و لا علی عظامی و لا علی مالی و لا علی اهلی و لا علی ما رزقنی ربی سترت بینی و بینک بستر النبوه الذی استتر به انبیاءالله من سلطان فراعنه جبرئیل عن یمینی و میکائیل عن یساری و اسرافیل من ورائی و محمد (ص) امامی و الله مطلع علی یمنعک منی و یمنع الشیطان منی اللهم لا یغلب جهلهاناتک ان یستفزنی و یستخفنی اللهم الیک التجات اللهم الیک التجات اللهم الیک التجات».

 

 

دعایی مجرب برای محافظت (دعای صبح و شام)

رسول گرامی اسلام فرمودند: هرکس این دعا را در هر صبح و شام بخواند موکل فرماید حق تعالی به او چهار فرشته را که او را حفظ کنند از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرفش و در امان خداوند عزوجل است و اگر سعی کنند خلایق از جن و انس که به او ضرر برسانند نتوانند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم؛ بسم اللهِ خَیرِ الاَسماءِ بسم اللهِ رَبِّ الارضِ و السّماءِ بسم الله لا یَضُرُّ مَعَ اسمِهِ سمٌّ وَلا داءٌ  بسم اللهِ اَصبَحتُ وَعلی اللهِ تَوَکّلتُ بسم اللهِ عَلی قَلبی وَ نَفسی بسم اللهِ عَلی دینی وَ عَقلی  بسم اللهِ عَلی اَهلی و مالی بسم اللهَ عَلی ما اعطانی رَبّی بسم اللهِ الذی لا یَضُرُّ مَعَ اسمِهِ شیءٌ فی الارضِ وَ لا فی السماءِ و هو السمیع العلیم. اللهُ اللهُ رَبّی لا اُشرِکُ بهِ شیئاً اللهُ اکبر وَ اَعَزُّ وَ اَجَلُّ ممّا اخافُ وَ اَحذَرُ عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَناؤکَ وَ لا اِلهَ غَیرُک اللّهمَّ انی اعوذُ بِکَ مِن شَرِّ نفسی وَ مِن شَرِّ کُلِّ سُلطانٍ شدیدٍ وَ مِن شَرِّ کُلِّ شَیطانٍ مَریدٍ وَ مِن شَرِّ کُلِّ جَبّارٍ عنیدٍ وَ مِن شَرِّ کُلّ قضاءِ السّوءِ وَ مِن کُلّ دابَّـةٍ اَنتَ آخِذ ٌبناصِیتها اِنّکَ علی صراطٍ مستقیمٍ وَ انتَ علی کُلِّ شیءٍ حفیظٌ. اِنَّ وَلیّیَ اللهُ الذی نَزّلَ الکتابَ وَ هُوَ یَتولّیَ الصالحینَ فَاِن تَوَلّوا فَقُل حَسبیَ اللهُ لا اله الا هُوَ علیه تَوَکّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العرشِ العظیم.

 

(باقیات الصالحات حاج شیخ عباس قمی)

 

دستورالعمل حضرت ولی عصر(عج) برای مشکلات

در کتاب «الکلم الطیب» سید علی خان نقل شده است که مردی طلبکاران زیادی داشت و از نظر مالی در مضیقه بود. از این وضع به شدت غمگین بود، ناگاه در جیب خود این دعا را یافت و در خواب حضرت صاحب الزمان (عج ) را زیارت کرد و حضرت به او دستور داد تا آن دعا را بخواند. او دعا را خواند و مشکلش حل شد و به هر کسی سفارش کرد، مشکل او نیز بر طرف گردید. دعا این است :

سه مرتبه در سحرگاه و سه مرتبه در صبحگاه و سه مرتبه در اول شب بخوان :

 

« بسم الله الرحمن الرحیم؛ رَبِّ أَساَلُکَ مَدَداً رُوحَانِیّاً تُقَوِّی بِهِ قُوَی الکَـلِّیَّةِ وَ الـجُزئِیَّةِ حَتَّی أَقهِرَ عبادی نَفسِی کُلُّ نفس قاهـرةٍ فَتَنقَبِضَ لِی اِشـارَةُ رَقَائِقِهَا انقِبَاضاً تَسقُطُ بِهِ قُوَاهَا حَتَّی لَا یَبقَی فِی الکَونِ ذُو رُوحٍ اِلِّا وَ نَارُ قَهرِی قَد أَحرَقَت ظُهُورَهُ یَا شَدِیدُ یَا شَدِیدُ یَا ذَا البَطشِ الشَّدِیدِ یَا قَهَّارُ أَساَلُکَ بَما أَودَعتَهُ عِزرائِیلَ مِن أَسمَائِکَ القَهرِیَّـةِ فَانفَعَلَت لَهُ النُفُّوسُ بِالقَهرِ أَن تُودِعَنِی هَذَا السِّرَّ فِی هَذِهِ السَّاعَـةِ حَتَّی أُلَیِّنَ بِهِ کُلَّ صَعبٍ وَ اُذَلِّلَ بِهِ کُلَّ مَنِیعٍ بِقُوَّتِکَ یَا ذَا القُـوَّةِ المَتِینَ».

 

هروقت مشکل شدید تر شد، بعد از دعای مذکور این عبارت را 30 مرتبه بخوان :

 

« یَا رَحمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرحَمَ الرَّاحِمِینَ أَسأَلُکَ اللُّطفَ بِمَا جَرَت بِهِ المَقَادِیر».

 

 

برای طولانی شدن عمر

* در «بلد الامین» از حضرت امیرالمومنین (ع) روایت کرده است که حضرت رسول (ص) فرمود : هر که خواهد که خدا در اجل او تاخیر کند و او را بر دشمنان یاری دهد و از مرگ های بد او را نگاه دارد، باید که هر بامداد و شامگاه بر این دعا مداومت نماید »

سه مرتبه بگوید:

« سُبحانَ اللَّهِ مِلأَ المیزانِ وَ مُنتَهَی العِلمِ وَ مَبلَغَ الرِّضا وَزِنَـةَ العَرشِ وَسَعَهَ الکُرسِیِّ ».

و سه مرتبه بگوید :

« اَلحَمدُ للهِ مِلأَ المیزانِ وَ مُنتَهَی العِلمِ وَ مَبلَغَ الرِّضا وَزِنَـةَ العَرشِ وَسَعَهَ الکُرسِیِّ ».

و سه مرتبه بگوید :

« لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مِلأَ المیزانِ وَ مُنتَهَی العِلمِ وَ مَبلَغَ الرِّضا وَزِنَـةَ العَرشِ وَسَعَهَ الکُرسِیِّ ».

و سه مرتبه بگوید :

« اَللَّهُ اَکبَرُ مِلأَ المیزانِ وَ مُنتَهَی العِلمِ وَ مَبلَغَ الرِّضا وَزِنَـةَ العَرشِ وَسَعَهَ الکُرسِیِّ ».

 

* جمیل بن درّاج می گوید:

مردی به خدمت امام صادق (ع) وارد شد و عرض کرد : ای آقای من، سنم زیاد شده و بستگانم مرده اند و می ترسم که مرگ مرا دریابد، و کسی ندارم که با او انس بگیرم و همنشین شوم. حضرت فرمود : از برادران مومنت کسانی هستند که از لحاظ نسبی و سببی به تو نزدیک ترند ، و انس تو به آنان از انس تو به بستگانت بهتر است، با وجود این بر تو باد که این دعا را بخوانی، و در تعقیب هر نماز واجب بگو :

 

« أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، أَللّهُمَّ، اِنَّ الصّادِقَ (ع) (در جایی دیگر آمده است :اللهم انّ رَسولِکَ الصّادِقَ المُصَدِّقَ صَلَواتُک علیه و آلِهِ) قالَ : اِنَّکَ قُلتَ : ما تَرَدَّدتَ فی شَیءٍ أَنَا فاعَلُهُ کَتَرَدُّدی فی قَبضِ رُوحِ عَبدِیَ المُؤمِنِ، یَکرَهُ المَوتَ وَ (أَنَا) أَکرَهُ مَسآئَتَهُ. أَللّهُمَّ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَجَ وَ العافِیَهَ وَ النَّصرَ، وَ لا تَسُؤنی فی نَفسی و لا فی أَحَدٍ مِن أَحِبَّتی».

 

سپس اگر خواستی دوستانت را یکایک نام می بری. ( یا به صورت جداگانه ، یا مجموعا )

آن مرد می گوید : به خدا سوگند، آن قدر زنده ماندم تا این که از زندگانی خسته و رنجور شدم.

ابو محمد هارون بن موسی – رحمه الله – می گوید : محمد بن حسن بن شمون بصری پیوسته این دعا را می خواند، تا این که صد وبیست و هشت سال همراه با آسایش زندگانی کرد، تا این که از زندگانی خسته شد و این دعا را ترک کرد و از این دنیا رفت.

* مرحوم نائيني در كتاب گوهر شب چراغ آورده است كه هر كس اين دعا را بعد از نماز عشاء بخواند خداوند او را تا پانزده سال زنده بدارد قطعاً. و آن دعا اين است:

يا اَكْرَمَ مِنْ کُلِّ كَريمِ وَ يا اَعْظَمَ مِنْ كُلِّ عظيمٍ و يا اَعَزَ مِنْ كُلِّ عزيزٍٍ اَغْنِنا بِرَحْمَتِكَ وَ جوُدِكَ وَ كَرَمِكَ وَ مُدَّ عُمْرَنا مُدَّهٌ في عافيةٍ.

(رهنماي گرفتاران، ص 264)

 

 

 

کلید فتوحات و گشایش ها

این دعا برای فتوحات و گشایش ها و خبرهای خوش موثر است  و چنانچه این دعا در خانه یا محل کار نوشته شود و در آن جا بیاویزند منفعت های زیاد دارد و موجب برکت و نعمت است.

بسم الله الرحمن الرحیم. اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.

( مجمع الدعوات، ص 201 – 200 )

هر کس بخواهد خداوند به او دولت و ثروت عنایت فرماید و گشایش های زیاد و فتوحات غیبی به او برسد، این دعا را ورد خود سازد.

 

دیدن عجائب

مرحوم سید اجل سید علی خان کبیر شیرازی در کتاب « کلم الطیب» می گوید : هر کس بخواهد عجائب بر او ظاهر شود و گردنکشان در مقابلش به خضوع افتند این دعا را بنویسد و بر خود بیاویزد :

اللهُمَّ انَّهُ لَیسَ فِی السَّماواتِ دَوَراتٌ وَ لا فِی الاَرضِ غَمَراتٌ وَ لا فِی الشَّجَرِ وَرَقاتٌ وَ لا فِی الاَجسَامِ حَرَکاتٌ وَ لا فِی العُیُونِ لَحَظاتٌ وَ لا فِی النُّفُوسِ خَطَراتٌ اِلّا وَ هِیَ بِکَ عارِفاتٌ وَ لَکَ شاهِداتٌ وَ عَلَیکَ دالّاتٌ وَ فی مُلکِکَ مُتَحَیِّراتٌ فَبِا القُدرَةِ اللّتی سَخَّرتَ بِها اَهلَ السَّماواتِ وَ الاَرضِ سَخِّر لي قُلُوبَ المخَلوقاتِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قدیرٌ وَ بِالاِجابَةِ جَدیرٌ وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ اَجمَعینَ

سپس فرموده است که لازم است بر قرائت آن پس از نماز نیز مداومت داشته باشید که مجرب است.

( رهنمای گرفتاران، ص 260 )

 

نماز مضطر و کن فیکون

برای حاجات مهم و بزرگ، 4 رکعت نماز بخوانند. در رکعت اول بعد از حمد 25 بار بگویید :

اُفَوِّضُ امری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بصیرٌ بِالعِبادِ

و در رکعت دوم پس از حمد 25 بار بگویید :

لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ انّیِ کُنتُ مِنَ الظَّالِمینَ فَاستَجناهُ لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمنینَ

و در رکعت سوم پس از حمد 25 بار بگوید :

حَسبِیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ

و در رکعت چهارم، 25 بار بگوید :

لا حول وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ

و پس از سلام 25 بار صلوات بفرستد و حاجت بطلبد. ان شاالله برآورده شود.

(ختوم و اذکار، ج 1، ص 230 )

 

 

باطل السحر قوی از شیخ بهائی

در کتاب سر المستتر آمده است که جهت دفع هر نوع سحر، آیه 33 سوره الرحمن ( یا معشر الجن والانس ) را بر ظرف آبی بخوانند و آن آب را در اطراف خانه و محل کسب و یا بر سر سحر شده بریزند( مگر در حمام و یا توالت ) که به طور عجیبی سحر از بین می رود. ( ان شاالله )

 

 

نجات از درماندگی

اگر کسی در کاری درمانده باشد که هیچ کسی به فریاد او نرسد و یا در دست ظالمی گرفتار شده باشد، هر روز 99 مرتبه این کلمات را بخواند، خدای مهربان به فریاد او می رسد. :

 

« یا غِیاثی عِندَ کُلِّ شِـدَّةٍ وَ مُجیبي عِندَ کُلِّ دَعـوَةٍ. »

( رهنمای گرفتاران، ص 259 )

 

 

برآورده شدن حاجات مهم

هر کس در حال بیرون رفتن از خانه، این کلمات را بخواند، مهمات او میسر می شود. ( حاجات مهم او برآورده شود. ) :

 

بسم الله الرحمن الرحیم؛ حَسبِیَ اللهُ تَوَکَّلتُ عَلَی اللهِ اللَّهُمَّ اِنّی اَساَلُکَ خَیرَ اُمُوری کُلِّها وَ اَعُوذُبِکَ مِن خِزیِ الدُّنیا وَ عَذابِ الاخِرَةِ

 

(کلیات ختوم و اذکار، ص 52 )

 

برآمدن حاجات و نیازها

گفته می شود برای برآمده شدن حاجات و نیاز ها دوازده هزار مرتبه در یک مجلس آیه زیر قرائت شود، ان شا الله در همان هفته به مراد می رسید :

اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوء

(مجمع الدعوات کبیر، ص 224 )

 

دعای موم عسل

به جهت فتح مهمات و گشایش کارها در کتاب « روضة الاذکار» نقل نموده که این دعا را بنویسید و در موم عسل بگیرید و با خود داشته باشید (توجه داشته باشید که کلمات دعا وصل به موم باشد و کاغذ به سمت موم تا شود و سمت نوشته شده به موم عسل بچسبد )،ان شاالله 3 هفته نمی شود که خداوند متعال شما را توانگر می سازد و نخواهید فهمید این برکت از کجا آمده است و چندان برکت روی دهد که عدد آن را نخواهید دانست :

 

بسم الله الرحمن الرحیم؛ یا الله الرقیب الرئوف الرحمن الرحیم یا اله الحی القیوم یا مسبب الاسباب یا مفتح الابواب افتح علی صاحب کتابی هذا العبد الضعیف ابواب فضلک و ابواب رحمتک و ابواب رزقک و ابواب خیرک و ابواب کرامتک و ابواب نعمتک و ابواب سعادتک و ابواب سلامتک و ابواب عظمتک و ابواب رفعتک و ابواب برکاتک و ابواب منّک و ابواب احسانک و ابواب مرضاتک و ابواب عنایتک و ابواب الغنی و ابواب الجنه اللهم تَکَفَّلتَ بِرِزقیِ وَ رِزقِ کُلِّ دابَّةٍ انتَ اخذٌ بناصیتها انّ ربّی علی صراطٍ المستقیم و انت افضل من اعطی و احسن ما ارعی اللهم انی اسألک بمحمد و اله تفضّل بی و بجمیع المؤمنین و المؤمنات والمسلمین والمسلمات برحمتک یا ارحم الراحمین.

 

(مجمع الدعوات، ص 214-215 )

 

ذکر عظیم الشان حل مشکلات

مرحوم سید علی خان مدنی (ره) می گوید : در اخبار آمده است که رسول اکرم (ص)

می فرمایند : « هر کس مشکلی داشته باشد صد مرتبه بگوید

 

اَللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ خِیـَرَةً فیها عافِیَـةٌ وَ عافِیَـةٌ فیها خِیـَرَةٌ

 

اگر آسمان بر زمین ساقط شود، باز هم مشکل او را خداوند حل خواهد نمود. »

 

(کلم الطیب، ص 26 )

 

ازعجائب سوره «جن»

در روايتي آمده :امام صادق(ع) فرمودند: هركس سوره جن را بسيار قرائت كند در زندگي دنيايي از چشم زخم جن وانس واز شر تسخير كنندگان و دميدن سحر كردن وكيد آنها آسيبي به او نمي رسد.

(مكارم الأخلاق.ص365)

و در كتاب«المصباح ص613»آمده كه آن حضرت فرمودند هركس سوره جن را بنويسد وآب آن را بياشامد هرچيزي را كه ميشنود مي فهمد ودرك مي كند و در مناظره پيروز مي گردد و در جايي كه خوانده شود بر جنيان غلبه گردد.

(نقل از كليد هاي رستگاري.ص468_469)

 

چند دعا و دستورالعمل براي ازدواج دختر

* قرائت سوره يس:

ابوالحسن مرتضوي اصفهاني نقل كرد كه كسي كه مي خواهد ازداواج كند پنج مرتبه سوره ياسين را در يك مجلس با طهارت بخواند،به شرطي اين كه دربين قرائت سخن نگويد واين مجرب است.

(تحفة الرضوية،ص201)

 

* آيه«يَرْجوُنَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ»:رابرآن دختر به كرات بخوانند.گفته شد عده اي تجربه كرده اند.

(تحفة الرضوية،ص201)

 

* سوره طه را بي آن كه به هنگام قرائت سخن گويد،سه مرتبه بخواند.اين عمل را هفت مرتبه پشت سرهم دريك زمان ودرين مكان انجام دهد.

(تحفة الرضوية،ص201)

 

* در«خواص الآيات»آمده است كه هركه اين آيه ودعاي ذيل را بنويسدواز گردن دختران بي شوهر بياويزد فوري ازدواج مي كند

«وَمِن كُلَّ شَيءً خَلَقْنَا زَوجَيْنِ لَعَلُّكُمْ تَذَكِّرُونَ» اللَّهَمَّ بحق قولك هذا،وبحقِّ محمّد أن ترزق هذه المرأة  زوجاًمُوافِقاً غير مخالف بحق محمّد وأجمعين

(مجمع الدعوات،ص164)

 

* شيخ كفعمي گفته هركه سوره احزاب را در پوست آهويي بنويسد ودر كيسه اي نهاده ودر خانه اش قرار دهد دخترش سريع ازدواج كند.

(مصباح كفعمي،ص609)

 

مزاياي نگهداري كبوتر ومرغ در خانه

يكي از توصيه هاي مؤكد امير مؤمنان علي(ع)براي دور كردن شياطين واجنه از محيط سكونت نگه داشتن كبوتر ومرغ مي باشد.

* شيخ صدوق(ره)مي گويد:مردي از وحشت وتنهايي به پيامبر خدا(ص)شكوه كرد.حضرت دستور داد كه يك جفت كبوتر در خانه اش نگه داري كند.وي مي فرمايد:امير مؤمنان علي(ع)فرمود:براستي كه به هم خوردن بال هاي كبوتر شيطان را مي راند.

(من لا يحضره الفقيه.ج3ص350)

 

* رسول گرامي مي فرمايد:در خانه هايتان مرغان خانگي نگهداري كنيد تا شيطان به آنها مشغول شود وبه كودكان شما نپردازد.

(طب الأئمه.ص112)

* امام رضا(ع)فرمودند:شايسته نيست كه خانه هاي شما از چيزي كه موجب آبادي خانه است خالي باشد.گربه،كبوتر،خروس،اگر با خروس مرغي(انيسي)باشد بهتر است اگرنه كسي نمي تواند،اشکالي ندارد.

(طب الأئمه.)

* امام صادق(ع)هم فرمودند:كبوتر از پرندگان پيامبران است كه آنها در خانه هايشان نگهداري مي كردند وهر خانه اي كه كبوتر نداشته باشد آفتي از جن به آنان مي رسد،كم خردان جن در خانه سرگرم مي شوند،آنان با كبوترها سرگرم مي شوند ومردم را رها مي سازند.

(وسائل الشيعه.ج11)

* در حديث است كه محمّد بن كرامه مي گويد:در خانه امام كاظم(ع)يك جفت كبوتر ديدم كه كبوتر نر ،سبز وكبوتر ماده،سياه بود،ديدم آن حضرت از كنار سفره براي آن دو نان خرد مي كند ومي فرمايد:آن دو كبوتراز شب پرمي زنند وبا من مأنوسند،هر حركتي كه از شب انجام مي دهند،خداوند به وسيله آن دو ارواحي را كه وارد خانه مي شوند براي آسيب زدن،دفع مي كند.

(مستدرك الوسائل.ج8ص283)

 

بيداري بين الطلوعين وتعقيبات نماز صبح،كليد رزق و روزي

شيخ حرعاملي در«وسائل الشيعه.ج6ص458»رواياتي را درفضيلت نماز صبح نقل كرده كه اينك،برخي از آنها را مورد اشاره قرار مي دهيم.

* شيخ صدوق با سند خود از عميربن مأمون عطاري نقل مي كند كه گويد:امام حسن بن علي(ع)را ديدم كه پس ازاداي نماز صبح در مصلاي خود مي نشيندتا آفتاب بدمد،واز حضرتش شنيدم كه مي فرمود:از پيامبر خدا شنيدم كه فرمود:هركس نماز صبح را بخواند آنگاه در مصلاي خود بنشيندوتا طلوع آفتاب به ذكر خدا مشغول شود خداوند اورا از آتش دوزخ باز مي دارند،حضرتش سه باراين جمله را تكرار فرمود:

ازمولاوحضرت امام صادق(ع)روايت شده كه فرمود:نشستن بعداز نماز صبح براي تعقيب ودعا تا طلوع آفتاب در طلب رزق وروزي رساتر از سفر كردن در روي زمين(براي تجارت)است.

* عبدالله بن ابي یعفور گويد: به امام صادق(ع)عرض كردم:فدايت گردم روايت شده:رزق وروزي به چيزي همانند تعقيب بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب نازل نشده(آيا چنين است)فرمود:آري(چنين است)…

حماد بن عثمان گويد: از امام صادق(ع)شنيدم كه فرمود:نشستن پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب(درجايگاه خود براي دعا)در طلب رزق و روزي نافذتر از سوارشدن بركشتي ومسافرت دريايي(براي تجارت)است.

(وسائل الشيعه.ج6، ص459)

* در روايتي ديگري از پيشواي ششم امام صادق(ع)نقل شده كه فرمود:كسي كه نماز صبح را بخواند آن گاه تا طلوع آفتاب(درمصلاي خود)بنشيند موفق تر وپيروزمند تر ازكسي است كه در طلب رزق وروزي يك ماه روي زمين مسافرت كند.

* علي(ع)همواره مي فرمود:

والله انّ ذكر الله بعد صلاة الغداة الي طلوع الشمس أسرع في طلب الرزق من الضرب بالسيف في الارض.

به خدا سوگند!به راستي كه مشغول شدن به ذكر خدا پس از نماز صبح تاطلوع،درطلب رزق وروزي  سريع تر از شمشير زدن در روي زمين است.

* حضرت امام صادق(ع)فرمود:

خواب بامدادان شوم است،رزق وروزي رابرمي گرداند،رنگ چهره را زرد،زشت ودگرگون مي سازد.وآن خواب هر فرد شومي است.به راستي كه خداوند رزق وروزي فرزندان آدم را در ما بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسم مي كند پس مبادا در آن ساعت بخوابيد.

* در عيون اخبارالرضا(ع)آمده:رجاءبن ابي ضّحاك گويد:امام رضا(ع)همواره بامدادان،نماز صبح را مي خواند،پس از پايان نماز در مصلاي خود مي نشست وتا طلوع آفتاب خدا را تسبيح،تحميد،تكبيروتهليل مي گفت:وبرپيامبر خدا درود مي فرستاد.

(عيون اخبارالرضا.ج1ص194)

 

برخي ازتعقيبات نماز صبح

 

1.قرائت ده مرتبه سوره قدر

امام صادق(ع) فرمودند:هركس سوره قدر را هفت مرتبه بس از طلوع فجر بخواند هفتاد صف از فرشتگان به هفتاد گونه دردو،به او درود مي فرستند وبا هفتاد نوع رحمت به اورحمت مي فرستند.

(مستدرك الوسائل.ج5ص92)

2.قرائت سوره توحيد،11مرتبه

از امير مؤمنان علي(ع)نقل استكه فرمود:هركس بعد از نماز صبح،11مرتبه سوره توحيد را بخواند،درآن روز به گناهي آلوده نشود گرجه اين برخلاف ميل شيطان است.

(وسائل الشيعه.ج6ص480)

 

3.استغفار،هفتاد مرتبه توبه

امام باقر(ع)فرمود:كسي كه بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه استغفار نمايد خداوند او را مي آمرزد،گرچه درآن روز بيش از هفتاد گناه مرتكب شود وهدكس بيش از هفتاد مرتبه گناه مرتكب شود خيري در او نيست.در روايت ديگري آمده است گرچه بيش ازهفتادگناه مرتكب شود.

(وسائل الشيعه.ج6ص480)

 

معمر بن خلاد از امام رضا(ع)نقل كرد كه فرمود«شايسته است انسان پس از نماز صبح بعد از تعقيبات آن پنجاه آيه قرآن تلاوت كند.

(وسائل الشيعه.ج4ص849)

 

5.خواندن برخي از دعاهاي وارده از جانب معصومين(ع)

* دعايي براي عافيت از كوري وديوانگي كه به توصيه پيامبر(ص)ده مرتبه خوانده شود:

 

سُبحانَ اللهِ العَظِيْمِ وَبِحَمْدِهِ وَلَا حَوَلَ وَلَا قُوَةِ إلَّا بِاللهِ العلَّي العَظِيْمِ.

(روضة الواعظين.ص475)

 

* تسبيح وتهليل وتكبير خداوند مانند:

 

لَا إلِهِ إلَّا اللهَ وَحْدَهُ لَا شَريْكَ لَهُ،لَهُ الْمُلْكَ وَلَه الحَمْدَ،وَهُوَ عَلَي كُلَّ شَيءٍ قَديرُ.

(مستدرك الوسائل.ج58ص88)

 

* ونيز پيامبر فرمود:هركس نماز صبح را بخواند وبيش ازآنكه از حال نماز خارج شود،ده مرتبه بگويد:

 

لَا إلهِ إلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَريْكَ لَهُ،لَهُ الْمُلْكَ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحيي وَيُميتُ،وَيُميتُ وَيُحيي،وَهُوَ حَيَّ لَا يَمْوتُ،بَيدِهِ الخَيرُ،وَهُوَ عَلَي كُلَّ شَيءٍ قديرٌ

 

و همين سان پس از نماز مغرب بگويد:هيچ بنه اي خدارا با عملي برتر از عمل او ملاقات نمي كند مگر اينكه همانند عمل او را انجام دهد.

(وسائل الشيعه.ج6ص477)

 

* دعايي براي آمرزش كه از پيامبر(ص)نقل شده پس از نماز صبح قرائت شود:

 

سُبْحَانَكَ لَا إلِهِ إلَّا أنْتَ إغْفِرْ لي ذُنوبي كُلَّهَا جميعاً فَاِنِّهُ لَا يَغْفِرُ الّذنوب كُلَّهَا جَمِيْعاًإلَّاأنْتَ

(فلاح السائل ص409)

 

* دعاي صباح منقول از حضرت علي(ع) در «جلد84 بحارالأنوارص339»

 

* دعاي منقول از امام علي (ع)كه «در مسند زيدبن علي ص160»از آن حضرت نقل شده است:

اللَّهَمَ صَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاجْعَلْ اللَّهُمَّ فِي قَلْبِي نُوْرَاً،وَفِي بَصَري نُوْرَاً،وَفي سَمْعِي نُوْرَاً،وَعَلَي لِسَاني نُوْرَاً،وَمِنْ بَيْنِ يَدَيَّ نُوْرَاً،وَمِنْ خَلْفِي نُوْرَاً، وَمِنْ فَوْقي نُوْرَاً،وَمِنْ تَحْتِي نُوْرَاً،وَعَنْ يَمِيْنِي نُوْرَاً،وَعَنْ شِمَالي نُوْرَاً، اللَّهُمَّ أعْظِمَ لِيَ النُّوْرَ يَوْمَ الْقِيَامةِ،وَاجْعَل لَِي نُوْرَاً أَمْشَي بِهِ فِي النَّاسِ،وَلَاتَحْرِمْنِي نُوْرِيْ يَوْمَ ألْقَاكَ لَا إلهَ إلَّا أنْتَ.

 

* دعاي حاجت نقل از امام باقر(ع)«درج92بحارالأنوارص293»كه پس از هر نماز صبح پس از تشهد،سه مرتبه بايد گفت:

 

اللَّهَمَّ إنَّي غَدَوْتُ ألْتَمِسُ مِنْ فَضْلِكَ كَمَا أمرْتَني،فَارْزُقني مِنْ فَضْلِكَ رِزْقَاً حَلالاً طَيِّباً،وَأعْطِني فِيْمَا تَرْزُقُني العافِيَة.

 

* دعاي براي پرداخت بدهي:

عبدالله بن سنان گويد:به مولايم امام صادق (ع) شِكوه كردم.امام صادق(ع)فرمود:آيا دوست داري دعايي براي توياد دهم كه هرگاه بخواني خداوند بدهي تو را ادا كند وحال تورا بهبود بخشد؟

عرض كردم چقدر به اين دعا نيازمندم.حضرت اين دعا را به او آموخت وفرمود پس از نماز صبح بگو:

 

تَوَكَّلْتُ عَلَي الحَيِّ القَيَّومِ الَّذِي لَا يَمُوتُ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدَاً، وَلَمْ يَكُن لَهُ شَريْكُ فِي المُلْكِ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيِّ مِنَ الذُّلِّ، وَكَبِّرْهُ تَكْبيراً.

 

اللَّهُمَّ إنِّي أَعُوْذُ بِكَ مِنَ الْبَؤْسِ وَالْفَقْرِ،وَمِنْ غَلَبَة الَّديْنِ وَالسُّقْمِ،وَأَسأَلُكَ أَنْ تُعِيْنَني عَلَي أَدَاءِ حَقِّكَ إِليْكَ وَإِلَي النَّاسِ.

(مستدرك الوسائل.ج5ص87)

* دعاجهت دفع بلا وگرفتاري:

شيخ مفيد از محمذبن مسلم نقل كرده كه گويد:امام صادق(ع)فرمود هركس از بعد نماز صبح پيش از آن كه سخني بگويد بخواند:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَن الرَّحِيمِ،لَا حَوَلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ العَليِّ الْعَظِيم

و اين ذكر را هفت مرتبه تكرار كند خداوند هفتاد نوع از انواع بلاها را از وي دفع مي كند كه آسان ترين آنها بيماري جذام وپيسي است.

* ابو بصير گويد:امام صادق(ع)فرمود:هركه بعد از نماز صبح ونماز مغرب هفت مرتبه بگويد:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيْمِ لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَلِيَّ العَظيم.

خداوند هفتاد نوع از انواع بلاها را از وي دفع مي كند كه آسان ترين آنها بيماري ريح،پيسي وجنون است واگر شقي وبدبخت باشد از دفتر شقاوت پاك وجزو سعادتمندان نوشته مي شود.

(مستدرك الوسائل.ج5ص90)

* دعا براي بهبودي ازبيماري:

شيخ بزرگوار كفعمي در دو كتاب«الجنّة الواقيه»و«البلد الأمين»مي نويسد:

در برخي از كتاب هاي اصحابمان ديدم كه نقل شده:امام صادق(ع)فرمود:هركه بيماري داشته باشد بعد از نماز صبح چهل مرتبه بگويد:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَن الرَّحِيْم،الْحَمْدُللهِ رَبَّ الْعَالميْنَ،حَسْبُنا اللهُ وَنِعْمَ الْوَكيلَ،وَلَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إَالَّا بِاللهِ العَليِّ الْعَظيْم.

 

آنگاه دستش را بر محل درد بكشد إن شاءاللهَ تعالي بهبود مي يابد.

(مستدرك الوسائل.ج5ص91)

 

* استعاذه وپناه بردن به اهل بيت(ع)

* دعا براي دفع مكروه در همان روز:

حمِادبن عثمان گويد:از مولايم امام صادق(ع)شنيدم كه مي فرمود:هركه بعد از نماز صبح صد مرتبه بگويد:

مَا شَاءَ اللهَ كَانَ،وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَليَّ الْعَظيم.

درآن روز چيزي مكروه وناپسندي نمي بيند.

(وسائل الشيعه.ج6ص478)

* دعاي عهد كه در مفاتيح الجنان آمده است:

سيد بن طاووس در«مصباح الزائر» (ص 235) مي نويسد:

در دوران غيبت امام زمان(ع) به قرائت دعاي عهد امر شده ايم. امام صادق (ع) می فرمایند: «هركه بااين دعا،چهل صبح به درگاه خدا دعا كند.ازياران قائم ما خواهد بود،واگر هم پيش از ظهور آن بزرگوار بميرد،خداوند(به هنگام ظهور) اورا از قبرش بيرون خواهد كرد ودر ازاي هركلمه،هزار حسنه به او عطا مي كند و هزار گناه از او محو مي نمايد…»

* دعايي جامع براي دنيا وآخرت وآساني كارها:

سُبحانَ اللهِ العظيم وَبَحْمدِهِ أسْتغْفِرُ اللهَ وَأَتُوبُ إلَيْهِ وَأسْألُهُ مِنْ فَضْلِهِ.

اين دعا از امام كاظم(ع)در( اصولي كافي.ج5ص315)نقل شده است.

برای گشایش کار

برای گشایش کار این دعا را نوشته و 99 بار بخواند :

مِنَ العَبدِ الذَلیلِ اِلَی الرَّبِّ الجَلیلِ رَبِّ اِنّی مَسَّنِیَ الضُرُّ وَ اَنتَ اَرحَمُ الرّاحِمینَ

سپس نوشته را در آب جاری بیندازد.

در نسخه ای دیگر آمده است که هنگام انداختن کاغذ به آب بگوید :

اللّهُمَّ بِمُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطّاهِرینَ اِفتَح عَلَیَّ اَبوابَ فَضلِکَ وَ جُودِکَ یا اَکرَمَ الاَکرَمین

(مجمع الدعوات کبیر، ص 216 )

ساعت «غفلت»وفضيلت نماز«غُفيله»

* امام باقر(ع)فرمودند:ابليس لشكريان شبانه خود را از هنگام غروب آفتاب تا هنگام شفق ولشكريان روزانه خود را از هنگام طلوع فجر تا هنگام طلوع آفتاب پخش مي نمايد.

آن گاه،ياد آور شدند كه رسول اكرم(ص)مي فرمود:«اكثر و اذكر الله في هاتين السّاعتين،فَاِنَّهُما ساعتا غفلة»خداوند را در اين دوهنگام بسيار ياد كنيد چرا كه آن دو هنگام،هنگام غفلت و بي خبري است.

(من لا يحضره الفقية.ج501)

* اسماعيل بن ابن زياد مي گويد:امام صادق(ع) از پدر بزرگوارش نقل مي كند كه فرمود:رسول خدا(ص)فرمود: در ساعت غفلت_گرچه دو ركعت_نماز بخوانيد چرا كه همين دو ركعت،شمارا به خانه كرامت و بعثت وارد مي نمايد.گفته شد:اي رسول خدا!ساعت غفلت كدام ساعت است؟فرمود:بين نماز مغرب وعشاء است.

(فلاح السائل، ص430)

* نماز غفيله:

از حضرت امام صادق(ع)نقل شده وايشان فرمودند:هركه بين نماز مغرب وعشاء دو ركعت نماز بخواند…(نحوه خواندن نماز)…

و حاجت خود را از خدا بخواهد،خداوند آن چه را كه خواسته عطا مي فرمايد.  ( نحوه خواندن نماز غفیله را در مفاتیح الجنان مطالعه فرمایید. )

(فلاح السائل.ص43)

دعا براي آمرزش گناهان

قطب راوندي در«دعوات»خود(ص15) مي نويسد:اميرمؤمنان علي(ع) به براء بن عازب فرمود:آيا تو رابه عملي راهنمايي كنم كه هرگاه انجام دهي وليّ ودوست حقيقي خدا شوي؟گفتم اري.حضرتش فرمود:بعد هرنماز ده مرتبه«سبحان الله»ده مرتبه«الحمدلله»وده مرتبه«الله اكبر» مي گويي،سپس ده مرتبه «لا إله ألّا الله» مي گويي.اين عمل هزار بلاي دنيايي را از توباز مي دارد كه آسان ترين آن ها،بازگشت وخارج شدن از دين است و هزار منزلت را براي تودر جهان آخرت ذخيره مي كند كه كمترين آنها،همسايگي با پيامبرت حضرت محمّد(ص) است.

دعا براي آمرزش گناهان

امام ابو جعفر(ع)فرمود:هركه بعداز نماز واجبش،پيش از آنكه از حال نماز خارج شود،سه مرتبه بگويد:

أسْتَغْفِرُاللهَ الَّذِي لا إلَهَ إلَّاهُوَ الحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَالإكْرَامِ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ.

خداوند گناهان اورا مي آمرزد،گرچه همانند كف دريا باشد.

(كافي:ج2ص521)

دعاي شيعيان درحق اهل بيت(ع)

دركتاب «جمال الصالحين» ازمولايمان امام صادق(ع) روايت شده كه حضرتش فرمود:ازجمله حقوق مانسبت به شيعيان ما اين است كه بعد از هر نمازي واجب،دست بر محاسن خود بگيرندوسه مرتبه بگويند:

 

يَارَبَّ مُحَمَّدٍ،عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ،يَارَبَّ مُحَمَّدٍ،احْفَظْ غَيبَةَ محَمَّدٍ،انْتَقِمْ لابْنَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ.

 

(مكيال المكارم:ج2ص9)

دعايي براي طلب رزق و روزي

در روايتي آمده:امام رضا(ع)فرمود:به جهت طلب رزق وروزي بعد هر نماز واجب بگويد:

 

يَا مَنْ يَمْلِكُ حَوَائِجَ السَّائِلِيْنَ،يَامَنْ لِكُلِّ مَسْأَلَةٍ مِنْكَ سَمْعُ حَاضِرٌ وَجَوَابٌ عَتيدٌ،وَلِكُلِّ صَامِتٍ مِنْكَ عِلْمٌ بَاطِنٌ مُحِيطٌ،أسْأَلُكَ بِمَوَاعِيدِكَ الصَّادِقَةِ،وَأيَادِيكَ الْفَاضِلَةِ،وَرَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ،وَسُلْطَانِكَ الْقاهِرِ،ئَمُلْكِكَ الدَّائِمِ،وَكَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ،يَامَنْ لا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ المُطِيْعِيْنَ،وَلَا تَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ الْعَاصِيْنَ،صَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍ،وَارْزُقْنِي وَأَعطِنِي فِيْمَا تَرْزُقُنِي الْعَافِيَةَ مِنْ فَضْلِكَ،بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ.

(البلدالأمين:ص30)

دعا براي طلب خير ودفع شر

در روايتي آمده:اميرمؤمنان علي(ع)فرمود:هركه به هنگام شب سه مرتبه بگويد:

 

سُبْحَانَ اللهِ حِيْنَ تُمْسُنَ وَحِيْنَ تُصْبِحُونَ،وَلَهُ الْحَمْدُ فِي الَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَعَشِيَّاً وَحِيْنَ تُظْهِرُونَ.

 

هيچ خيري را درآن شب از دست نمي دهدو همه شرها از او دور مي گردند.وهركه همانند اين دعا را به هنگام صبح بخواند،هيچ خيري را درآن روز از دست نمي دهد وهمه شرها از اودور مي گردند.

(روضة الواعظين:ص328)

تعویذ عافیت از سحر

در دعاهاي رازگونه وسرّي كه از مولايمان امام باقر(ع)ازاميرمؤمنان(ع)از پيامبرخدا نقل شده ،آمده:اي محمّد!سحر،همواره از قديم بوده وآن آسيبي نمي رساند،مگربه اجازه من.پس هركه دوست دارد از عافيت شدگان من از سحرباشد،بگويد:

 

اللَّهُمَّ رَبَّ مُوْسَي وَخَاصَّهُ بِكَلَامِهِ،وَهَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ،وَمُعِيْدَهَا بَعْدَ الَعْوْدِ ثُعْبَاناً،وَمُلْقِفَهَا اِنَّكَ أهْلَ الأفْكِ،وَمُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِيْنَ،وَمَبْطِلَ كَيْدِ أهْلِ الفَسَادِ،مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أوْ بِضُرٍّ عَامِداً أوْ غَيْرَ عَامِدٍ،أعْلَمُهُ أوْلَا أعْلَمُهُ وَأخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلُهُ حَتَّي تُرْجِعَهُ عَنَّي غَيْرَ نَافِذٍ وَلَا ضَارَّ لِي،وَلَا شَامِتٍ بِي،إنَّي أدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الأعْدَاءِ،فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَأتَمَّهَا يَا كَرِيمُ.

چراكه هرگاه اين دعا را بخواند،هرگز سحر جنّي وانسي به اوآسيب نمي رساند.

(بحارالانوار:ج92ص319)

دعايليله المبيت (براي امان از ترس و وحشت)

در كتاب «فلاح السائل» آمده:

ازجمله دعاهاي مهم به هنگام صبح وشام،دعايي است كه مولايمان اميرمؤمنان علي(ع)به هنگام خوابيدن در بستر پيامبرخدا(ص)خواند، آن بزرگوار در بستر حضرتش خوابيد تا با خون دل و تمام وجودش از او محافظت كند.

در روايتي امده است:هنگامي كه مولايمان امام صادق(ع)_طبق خواسته منصور-وارد عراق شد،مردم گرد حضرتش جمع شدند وگفتند:مولاي ما!تربت قبر حسين (ص)شفابخش هر دردي است،ايا موجب امان از هر ترس و بيم ووحشت نيز هست؟

فرمود: آري،يكي از شما خواست از هر ترسي ايمن باشد،بايستي تسبيحي از تربت آن حضرت را گرفته وسه بار دعاي«ليلة المبيت» علي(ع)در بستر پيامبر خدارا بخواند.وان دعا به اين صورت است:

 

« أمْسَيْتُ اللَّهُمَّ مُعْتَصِمًاً بِذِمَامِكَ وَ جَوَارِكَ الْمَنِييع الَّذِي لَا يُطَاوَلُ وَ لَا يُحَاوَلُ مِنْ شَرِّكُلِّ غَاشِمٍ وَطَارِقٍ مِنْ سَائِرِ مَنْ خَلَقْتَ وَمَا خَلَقْتَ وَمَا خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِكَ الصَّامِتِ وَالنَّاطِقِ،مِنْ كُلِّ مَخُوفٍ بِلبَاسٍ سَابِغَةٍ حَصِيْنَةٍ وِلَاءِ أهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِمُ الَّسلَامُ،مُحْتَجِبَاً مِنْ كُلِّ قَاصِدٍ لِي إلَي أذِيَّةٍ بِجِدارٍ حَصِينٍ الإخْلَاصِ فِي الاعْتِرَافِ بِحَقِّهِمْ،وَالتَّمَسُّكِ بِحَبْلِهِمْ،مُوقِناً أنَّ الحَقَّ لَهُمْ وَمَعَهُمْ وَفِيهِمْ وَبِهِمْ،أُوَالِي مَنْ وَالَوْا وَ اُجَانِبُ مَنْ جَانَبُوا وَ أُعَالِي مَنْ عَادَوْا،فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِذْنِي اللَّهُمَّ بِهِمْ مَنْ شَرِّ كُلِّ مَا أَتَّقِيْهِ،يَا عَظِيمُ حَجَزْتُ الأعَادِيَ عَنِّي بِبَديْعِ السَّمَواتِ وَ الأرضِ،إنَّا جَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أيْديهِمْ سَدَّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدَّاً،فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبصِروُنَ. »

 

سپس تسبيح را بوسيده وبر ديدگانش بگذارد و بگويد:

 

اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَبِحَقِّ جَدِّهِ وَأبيهِ وَبِحَقِّ أخِيْهِ وَوُلْدِهِ الطَّاهِرِيْنَ،اِجْعَلْهِا شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ،وَحِفْظَاً مِنْ كُلِّ سُوْءٍ.

 

آنگاه آن را در دو طرف پيشاني خود بگذارد.اگر اين دستور را صبح انجام دهد،پيوسته تا شب در امان خدا خواهد بود واگر شبانگاه انجام دهد،پيوسته تا صبح در امان خواهد بود.

(فلاح السائل:ص392)

برخي از ادعيه رزق و روزي

* اسماعيل بن عبدالخالق گويد:يكي از اصحاب پيامبر(ص)چند روزي از ديدار حضرتش بازماند،سپس خدمتش شرفياب شدوپيامبر خدا(ص)فرمود:چه چيزي تورا از ديدار مابازداشت؟

عرض كرد: بيماري و فقر.

فرمود: آيا دعايي به تو بياموزم كه خداوند به وسيله آن بيماري و فقر را از تو دور كند؟

گفت: آري،اي رسول خدا!

فرمود:بگو:

لَا حَوْلَ وَلَاقُوَّةَ إلَّا بااللهِ العَلِيَّ العَظِيمِ تَوَكَّلْتُ عَلَي الحَيِّ الَّذي لَا يَمُوتُ، وَالحَمْدُ للهِ الِّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدَاً وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي المُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيُّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرهُ تَكْبِيْرَاً.

راوي گويد:ديري نپاييد كه آن مرد خدمت پيامبر خدا(ص) شرفياب شد وعرض كرد:اي پيامبر خدا!به راستي كه خداوند بيماري وناداري را از من زدود.

(كافي:ج2ص550)

 

* احمد بن عامر گويد:امام رضا (ع) ،از پدران گرامش(ع)نقل مي كند كه پيامبر خدا (ص) فرمود:

هركه هر روز صدمرتبه بگويد:لَا إلَهَ إلِّا اللهُ المُلِكُ الحَقُّ المُبِيْنُ.ثروت به او روي آورد و فقر و ناداري از او دور گردد ودروازه دوزخ بر او بسته و دروازه بهشت بر اوگشوده شود.

(امالي شيخ طوسي:ص279)

 

* زيد شحّام گويد:امام باقر(ع)فرمود:براي طلب روزي در سجده نماز  واجب دعا كن و بگو:

 

يَاخَيْرَ المسْؤُوْلِيْنَ وَيَا خَيْرَ المُعْطِيْنَ اُرْزُقْنِي وَارْزُقْ عِيَالِي مِنْ فَضْلِكَ الوَاسِعِ فَإنَّكَ ذُو الفَضْلِ العَظِيْمِ.

(كافي:ج2ص551)

 

* معاويه بن عمّار گويد: از امام صادق(ع)درخواست نمودم كه دعاي رزق وروزي براي من بياموزد.حضرتش دعايي آموخت كه جالب تر از آن دعا براي  روزي نيافتم.فرمود:بگو:

 

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي مِنْ فَضْلِكَ الوَاسِعِ الحَلالِ الطَّيَّبِ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالَاً طَيِّبَاً بَلَاغاً لِلدُّنْيَا وَالآخِرَةِ صَبَّاً صَبَّاً هَنِيْئَاً مَرِيْئَاً مِنْ غَيْرِ كَدٍّ وَلَا مَنٍّ مِنْ أحَدٍ مِِنْ خَلْقِكَ إلَّا سَعَةً مِنْ فَضْلِكَ الوَاسِعِ فَإنَّكَ قُلْتَ:(وَاسْأَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ)،فَمِنْ فَضلِكَ أسْأَلُ وَمِنْ عَطِیَّتِکَ اَساَلُ وَ مِن يَدِكَ المَلأَئِ أسْأَلُ.

راوي مي گويد:ما اين دعا را درموارد بسياري تجربه كرديم و آن گونه بود كه اين عمّار گفته است.

(عدة الداعي،ص53)

 

* ابوبصير گويد:به امام صادق(ع) درمورد حاجت و نيازي شكوه كردم و از حضرتش درخواست كردم كه دعايي در طلب رزق وروزي براي من بياموزد.حضرتش دعايي براي من آموخت كه از هنگامي كه آن را خواندم ديگر محتاج كسي نشدم.فرمود:بعداز نماز شب در حال سجده بگو:

يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ،وَيَا خَيْرَ مَسْؤُولٍ،وَيَا أوْسَعَ مَنْ أعْطَي،وَيَا خَيْرَ مُرتَجَيً اُرْزُقْنِي وَأوْسِعْ عَلَيَّ مِن رِزقِکَ،وَسَبِّبْ لِي رِزْقَاً مِنْ قِبَلِكَ إنِّكَ عَلَي  كُلِّ شَيءٍ قَدِيرُ.

(كافي،ج2ص5519)

 

* سيد بن طاووس دركتاب«المجتني»درفصل«دعاي مجرّب در وسعت رزق» مي نويسد: درتاريخ علي بن رنجب،معروف به ابن ساعي_كه دانشمندي يگانه در علوم خود بود_ديدم كه در خصوص سال 621هجري نوشته بود:نقل شده كه احمد بن محمّد قادسي،فقيرانه درحالي كه هيچ سرمايه اي دنيوي نداشت،وارد بغداد شد.زماني بدين منوال زندگي كرد،ولي عرصه بر او تنگ گشت،دعايي به او ملهم شد.اوهمواره ان دعارا مي خواند.به آن مواظبت مي نمود.در نتيجه خداوند روزي را بر او ميسر و  اسباب آن را آسان كرد.به گونه اي كه او به مال و دارايي دست يافت وثروتمند شدوصاحب ملك و املاك گشت.

علي بن انجب گويد:من در مورد آن دعا از او پرسيدم.گفت:اين دعا بود:

 

اللَّهُمَّ يَاسَبَبَ مَنْ لَا سَبَبَ لَهُ،يَاسَبَبَ كُلِّ ذِي سَبَبَ،يَامُسَبِّبَ الأسْبَابِ مِنْ غَيْرِ سَبَبَ،صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأغْنِ بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ،وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ،يَاحَيُّ يَا قَيُّومُ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَتُبْ عَلَيَّ يَا كَرِيْمُ، وَاغْفِرْ لِي يَاحَلِيْمُ،وَتَقَبَّلْ مِنِّي، وَاسْمَعْ دُعَائِي،وَلَا تُعْرِضْ عَنَّي،فَإنَّي عَبْذُكَ وَابْنُ أمَتِكَ،فَقِيرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ،سَائِلُكَ بِبَابِكَ،وَاقِفٌ بِفِنَائِكَ،أرْجُو مِنْكَ وَ أطْلُبُ مَا عِنْدَكَ، وَأسْتَفْتِحُ مِنْ خَزَائِنِكَ،سُبْحَانَكَ أنْتَ اللهُ العَظِيْمُ الحَلِيْمُ الجَوَادُ الكَرِيْمُ،جُدْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَ تَكَرَّمْ(عَلَيَّ) مِنْ رَحْمَتِكَ،وَتُبْ عَلَيَّ يَا سيّدي تَوْبَةً نَصُوحاً،فَإنِّي أسْتَغْفِرُكَ وَأتُوبُ إلَيْكَ،وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوِّةَ اِلَّا بِاللهِ العَليَّ العَظيْمِ،(وَالحَمْدُللهِ رَبَّ العَالَمِيْنَ)،وَصَلَی اللهُ عَلَي سيّدنا مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ وَآلِهِ الطَّاهِرِيْنَ،وَسَلِّمَ كَثِيْرَاً،بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ.

(المجتني من دعاءالمجتبي،ص110-111)

* ابراهيم بن صالح از مردي از جعفريان نقل مي كند و مي گويد:درمدينه فردي به نام قمقام در كنار ما زندگي مي كرد،او براي خود شغلي داشت،روزي نزد ابا الحسن(ع) آمد واز شغل و حرفه خود شكوه كرد وگفت: به هر كاري دست مي زنم نتيجه نمي دهد. ابوالحسن(ع)فرمود: در آخرين دعاي خود در نماز صبح ده مرتبه بگو:

سُبْحَانَ اللهِ العَظِيْمِ وَ بِحَمْدِهِ،أستَغْفِرُ اللهَ وَ أتُوبُ إلَيْهِ،وَ أسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِهِ.

ابا قمقام گويد:من به اين دعا ملازمت نمودم،به خدا سوگند!اندكي نگذشت كه گروهي از باديه نشينان نزد من آمدندو گفتند:مردي از خويشان تو فوت كرده كه جز تو وارثي براي شناسايي نشده است.من به باديه رفتم وميراث اورا دريافت نمودم اينك بي نيازم.

(كافي،ج5ص316)

* عالم جليل القدر،سيد علي طاووس در«مهج الدعوات» مي نويسد:امير مؤمنان علي(ع)فرمود:هركه رزقش اندك وبه دست اوردن ان دشوار است وراه هاي درآمد زندگيش بسته شود،اين دعا در پوست آهو،يا تكه اي پوست براي اونوشته شود وبر او آويخته گردد،يا لباسي كه همواره مي پوشد واز تنش در نمي آورد،قرار دهد،خداوند روزي اورا گسترش مي دهدو درهاي درآمدها را از جايي كه گمان نمي كند،براو مي گشايد:

 

اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِفُلَانِ ابْنِ فُلَانٍ بِالْجُهْدِ،وَ لا صَبرَ لَهُ عَلَي البَلَاءِ،وَلَا قُوَّةَ لَهُ عَلَي الفَقْرِ وَالفَاقَةِ،اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَلَا تَحْظُرْ عَلَي فُلَانِ بِنْ فُلَانٍ،وَلَا تُقَتِّرْ عَلَيْهِ سِعَةَ مَا عِندَكَ،وَلَا تَحْرِمْهُ فَضْلَكَ وَلَا تَحْرِمْهُ مِنْ جَزِيْلِ قَسْمِكَ،وَلَا تَكِلْهُ إلَي خَلْقَكَ،وَلَا إلَي نَفْسِهِ فَيَعْجَزَ عَنْهَا،وَيَضْعُفَ عَنِ القِيَامِ فِيْمَا يُصْلِحُهُ وَ يُصْلِحُ مَا قِبَلَهُ،بَلْ تَفَرَّدْ بِلَمِّ شَعَثِهِ وَتَوَلَّ كِفَايَتَهُ،وَانْظَرْ إلَيْهِ فيي جَمِيْعِ أمَورِهِ،فَإنَّكَ إنْ وَكَّلْتَهُ إلَي خَلْقِكَ لَمْ يَنْفَعُوهِ،وَإنْ ألْجَأتَهُ إلَي أقرِبَائِهِ حَرَمُوهُ،وَإنْ أعْطَوْهُ أعْطَوا قَلِيلاً نَكدَاً،وَإنْ مَنَعُهُ مَنَعُوا كَثِيْرَاً،وَإنْ بَخِلُوا فَهُمْ لِلْبُخْلِ أهْلٌ،اللَّهُمَّ أغْنِ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ مِنْ فَضْلِكَ،وَلَا تُخْلِهِ مِنْهُ،فَإنَّهُ مُضْطَرٌّ إلَيْكَ،فَقِيرٌ إلَي مَافِي يَدَيْكَ،وَأنْتَ بِهِ خَبِيْرٌ عَلِيْمٌ(وَمَنْ يَتَوكَّلْ عَلَي اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إنَّ اللهِ بَالِغُ أمْرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرَاً)(إنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْرَاً)(إنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْرَاً)وَمَنْ يَتَّقِ اللهِ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجَاً وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ).

(مهج الدعوات، ص126)

 

نماز براي جلب رزق و روزي

سيّد بزرگوار سيّدعلي بن طاووس در«فلاح السائل»مي نويسد:احمدبن محمّد بن سعيد گويد:قاسم بن حاتم وجعفربن عبدالله محمّدي به من گفتند:محمّمدبن ابي عمير به ما گفت:هرچه پيش از دفن كتاب هايم و پس از آن،روايت كرده ام،به شما اجازه مي دهم كه از آنها نفل نماييد.ابن عمير افزود:هشام بن سالم گفت:امام صادق(ع)فرمود: دو ركعت نماز مرا بعد از نماز عشاء رها نكنيد چراكه آن دو ركعت جلب كننده روزي است،در ركعت اول،سوره حمد،آية الكرسي و«قل يا أيّها الكافرون»ودر ركعت دوم،سوره حمدو سيزده مرتبه«قل هوالله أحد»را مي خواني،وقتي سلام دادي،دست هايت را بلند كن و بگو:

 

اللَّهُمَّ إنَّي أسْأَلُكَ يَا مَنْ لَا تَرَاهُ العُيُونُ،وَلَا تُخَالِطُهُ الظُّنُونُ، وَ لَا يَصِفُهُ الوَاصِفُونَ، يَا مَنْ لَا تُغَيِّرهُ الدُّهُورُ،وَلَا تُبْلِيلهِ الأزْمِنَةُ، وَلَا تُحِيْلُهُ الأمُورُ،يَامَنْ لَا يَذُوقُ المَوْتَ،وَلَا يَخَافُ الفَوْتَ،يَا مَنْ لَا تَضُرُّهُ الذُّنُوبُ،وَلَا تَنْقُصُهُ المَغْفِرَةُ،صَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ،وَهَبْ لِي مَا لَا يَنْقُصُكَ،وَاغْفِرْ لِي لَا يَضُرُّكَ،وَافْعَلْ بِي كذاوكذا

و حاجت خود را مي خواهي.

حضرتش فرمود:هركه اين نماز را بخواند،خداوند خانه اي دربهشت براي او بنا مي كند.

(مستدرك الوسائل،ج6ص305)

نيز محدّث عالي مقام ميرزاي نوري مي نويسد:نماز رزق وروزي در دو ركعت است:در هر ركعت بعد از سوره حمد،15مرتبه سوره قريش را مي خواند و پس از سلام،ده مرتبه بر پيامبر خدا(ص)صلوات مي فرستد وسجده مي كند و ده مرتبه مي گويد:

 

اللَّهُمَّ أغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَنْ خَلْقِكَ.

(مستدرك الوسائل:ج6ص306)

برخي از دعا هاي قرض و بدهكاري

* دعاي سرّ:

اين دعا،از دعا هاي سرّاست كه خداي تبارك و تعالي در شب معراج به پيامبرش(ص)تعليم فرمود.محدّث عالي مقام ميرزاي نوري(ره)گويد:از جمله دعا ها،دعاي سرّ است كه به سند معروفش از پيامبرخدا(ص)نقل شده كه حضرتش فرمود:شب معراج خداوند متعال فرمود:

يا محمّد!و من ملأه همّ دين من أمّتك،فلينزل بي،وليقل:

اي محمّد!هركه رااز امّت تو اندوه بدهكاري فرا گرفت وبه او چيره شد،به سوي من فرود آيد وبگويد:

 

يَا مُبْتَلِيَ الفَرِيْقَيْنِ أهلِ الفَقْرِ وَأهْلِ الغِنَي، وَجَازِيَهُمْ بِالصَّبْرِ فِي الَّذِي ابْتَلَاهُمْ بِهِ،وَيَا مُزيَّنَ حُبِّ المَالِ عِنْدَ عِبادِهِ، وَمُلْهِمَ الأنْفُسِ الشُّحَّ وَالسَّخَاءَ،وَفَاطِرَ الخَلْقِ عَلَي الفَظَاظَةِ وَاللِّيْنِ،غَمَّنِي دَيْنُ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ (نام طلبکار را بگو) وَفَضَحَنِي بِمَنَّهِ عَلَيَّ بِهِ، وَأعْيَانِي بَابُ طَلِبَتِهِ الَّا مِنْكَ،يَا خَيرَ مَطْلُوبٍ إلَيْهِ الحَوَائِجُ، يَا مَفَرِّجَ الإهَاوِيْلِ،فَرَّجْ هَمّي وَأهَاوِيْلي فِي الَّذِي لَزِمَنِي مِن دَيْنِ فُلَانٍ،(بِتَيْسِيْرِكَهُ لِي)مِنْ رِزْقِكَ،فَاقْضِهِ يَا قَدييْرُ،وَلَا تُهِمَّنِي بِتَأخِيْرِ أدَائِهِ،وَلَا بِتَضْيِيْقِهِ عَلَيَّ،وَيَسِّرْ لِي أدَاءَهُ،فَإنِّي بِهِ مُسْتَرِقُّ فَافْكُكْ رِقِّي،مِنْ سِعَتِكَ الَّتِي لَا تَبِيْدُ وَلَا تَغِیضُ أبَدَأً.

هرگاه چنين گويد،صاحب قرض را از او بر مي گردانم واز عوض او،بدهكاريش را ادا مي كنم.

(مستدرك الوسائل:ج13ص289)

 

* دعايي كه پيامبر خدا(ص) به اميرمؤمنان علي(ع)تعليم فرمود:

شيخ صدوق(ره)در«امالي»مي نويسد:جابرگويد:امام باقر،از پدرش،او از جدّش از علي(ع)نقل مي كند كه حضرتش فرمود:از بدهكاري كه داشتم به رسول خدا(ص)شكوه كردم.فرمود:اي علي!بگو:

اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ،وَبِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ.

اگر بدهكاري تو همانند كوه صبير_كه بزرگترين كوه يمن است_باشد،خداوند بدهكاري تو را ادا مي كند.

(مستدرك الوسائل:ج13ص287)

* دعاي مستجاب پيامبر(ص):

دو دعاي مستجابي است كه پيامبر خدا(ص)به اهل بيت(ع)يادگار گذاشته است.يكي به هنگام مشكلات وسختي ها،ذيگري براي حوائج وپرداخت بدهي ها

شيخ ابراهيم كفعمي در«جنّة الواقيه»مي نويسد:امام صادق(ع)فرمود:هر پيامبري در خاندانش دعاي مستجابي به يادگار گذاشته،پيامبر ما نيز براي ما دو دعاي مستجاب به يادگار گذاشته است:يكي كه در مشكلات و سختي هاست،كه اين دعاست:

 

يَادَائِمَاً لَمْ يَزَلْ،إلَْهِي اِلهَ آبَائِي،يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ، صَل عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَافْعَلْ بِي كذاوكذا.

دومي براي حوايج وپرداخت بدهي هاي ماست،اين دعاست:

يَامَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيءٍ،وَلَا يَكْفِي مِنْهُ شَيءُ،يَارَبِّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ،وَ اقْضِ عَنَّي الدَّيْنَ وَ افْعَلْ بِي كذاوكذا.( به جای کذا و کذا حاجت خود را بگویید.)

(مستدرك الوسائل:ج13ص289)

* دعاي كه پيامبر به معاذ بن جبل آموخت:

قطب راوندي(ره)در«لب اللباب»مي نويسد:معاذ بن جبل گويد:پيامبر خدا(ص)اين آيه_يعني آيه الملك_را به من آموخت كه:

«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ*تُوْلِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُوْلِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْل وَتُخرِجُ الْحَيَّ مِنَ المَيِّتِ وَ تُخْرِجَُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ»

و فرمود:هرمسلماني كه در روي زمين زندگي مي كند،اين دعارابخواند،درحالي كه اندوهگين و گرفتار باشد،يا بدهي داشته باشد،خداوند اندوه او را مي گشايد،وغم وغصه اش را مي زدايد وبدهكاري او را مي پردازد.آنگاه بعد از اين آيه بگويد:

يَا رَحْمَنَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَرَحِيمَهُمَا،تُعْطِي مِنْهُما مَا تَشَاءُ،وَتَمْنَعُ مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ اِقْضِ عَنّي دَيْنِي،وَفَرِّجْ هَمِّي.

اگر بدهي تو به اندازه كره ي زمين طلا باشد،خداوند از جانب تو مي پردازد.

(مستدرك الوسائل:ج13ص289)

* دعاي كه عيساي پيامبر(ع)به مردي آموخت:

در كتاب«نثراللآلي»آمده:مردي از بدهي خود به عيسي(ع)شكوه كرد.حضرت به او فرمود:بگو:

اللَّهُمَّ يَا فَارِجَ الهَمِّ، وَمُنَفِّسَ الغَمِّ،وَمُذْهِبَ الأحْزَانَ،وَمُجيْبَ دَعْوَةِ المُضْطَرِّيْنَ،وَرَحْمَنَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَرَحِيمَهُمَا،أنْتَ رَحْمَانِي وَ رَحْمَانُ كُلِّ شَيءٍ،فَارْحَمْنِي رَحْمَةً تُغْنِيْنِي بِهَا عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِوَاكَ،وَتَقْضِي بِهَا عَنِّيَ الذَّيْنَ.

اگر بدهي تو به اندازه كره ي زمين طلا باشد،خداوندبه احسانش از جانب تو مي پردازد.

(مستدرك الوسائل:خ13ص289)

 

* دعايي كه امام صادق(ع)به عبدالله بن سنان آموخت:

عبدالله بن سنان گويد:به امام صادق(ع)(از بدهي هايي داشتم)شكايت كردم.

فرمود:آيا دعايي را براي تو بياموزم كه هرگاه بخواني خداوند بدهي تو را ادا نمايد وحالت راخوش و زندگيت را رونق دهد؟

عرض كردم:چقدر به اين دعا نيازمندم.حضرتش اين دعا را آموخت كه بعداز نماز صبح بگو:

تَوَکَّلْتُ عَلَي الحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَالحَمْدَ للهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدَاً وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيْكُ فِي المُلْكِ، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَکْبِيراً اللَّهُمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنَ البُؤْسِ وَالفَقْرِ،وَمِنْ غَلَبَة الدَّيْنِ وَالسُّقْمِ،وَأسْأَلُكَ أنْ تُعِيْنَنِي عَلَي أدَاءِ حَقِّكَ إلَيْكَ وَإلَي النَّاسِ.

(تفسير عياشي:ج2ص320)

* دعايي براي دريافت طلب:

در روايتي آمده مردي به امام كاظم(ع)از بدهيش شكايت كرد.حضرت فرمود:نماز زياد بخوان،وهرگاه از گروهي طلب داشتي كه گرفتنش براي تو سخت و مشكل باشد،اين دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ لَحْظَةً مِنْ لَحَظَاتِكَ تُيَسِّرُ عَلَی غُرَمَائِي بِهَا القَضَاءَ،وَتُيَسِّرُ لِي بِهَا مِنْهُمُ الإقْتِضَاءَ إنَّكَ عَلَي كُلِّ شَیءٍ قَدِيرٌ.

هرگاه بدهي داشتي بگو:

اللَّهُمَّ أغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ،وَأغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَن فَضْلِ مَنْ سِواكَ.

چراكه ما از پيامبر خدا(ص)روايت مي كنيم كه حضرتش در روايتي فرمود:اگر بدهي توهمانند كوه صبير-كوهي بزرگي در يمن_باشد،ادا مي گردد.

(كافي:ج2ص554)

* دعايي از امام كاظم(ع):

حسن بن فضل طبرسي در«مكارم الأخلاق»مي نويسد:حسن  بن خالد:سيصد هزار درهم بدهكار شدم،در حالي كه چهارصد هزار درهم،طلبكار بودم،ولي طلبكارانم فرصت نمي دادند تا طلبم را بستانم وبدهي خودرا بپردازم.ازاين رو،هنگام مراسم حج فرارسيد،من پنهاني از بغداد خارج شدم مي خواستم خدمت امام كاظم(ع)برسم،ولي نتوانستم،تااين كه طي نامه اي شرح حال خود را به حضرتش بيان كردم.حضرتش در حاشيه نامه ام مرقوم فرموده بود:بعد هرنماز بگو:

 

اللَّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ يَا لَا إلَهَ إلَّا أنْتَ،بِحَقِّ لَا ألَهَ إلَّا أنْتَ أنْ تَرْحَمَنِي بَلَا إلَهَ اِلّا أنْتَ،اللَّهُمَّ إنَّي أسْألُكَ يَالَا إلَهَ إلَّا أنْتَ،بِحَقِّ لَا اِلهَ إلَّا أنْتَ،أنْ تَرْضَي عَنَّي بَلا إلهَ إلَّا أنْتَ،اللَّهَمَّ إنَّي أسْألُكَ يَا لَا إلهَ إلَّا أنْتَ،بِحَقِّ لَا إلهَ إلَّا أنْتَ،أنْ تَغْفِرَ لِي بَلا إلهَ إلَّا أنْتَ

اين دعا را بعد از هرنماز واجب،سه مرتبه تكرار كن،چراكه حاجت تو برآورده مي شود.

حسن بن خالد گويد:من براين دعا مداومت نمودم وآن را ادامه دادم،هنوز چهار ماه نگذشته بود كه بدهي ام را پرداخت كردم و طلبم وصول شد ويكصد هزار درهم نيز براي من اضافه ماند.

(مستدرك الوسائل،ج13ص287)

* قرائت سوره ي طلاق وعاديات:

سيّد هبت الله راوندي در«مجموع الرائق»در خواص آيات قرآن مي نويسد:

هركه سوره طلاق رابر بيمار بخواند،دردش تسكين مي يابد،واگر به بدهكار بخواند،ازبدهي رهايي مي يابد وخواندن سوره عاديات به كسي كه مي ترسد،موجب ايمني او مي گردد…واگر براي بدهكار خوانده شود،موجب اداي بدهي اوست.شهيد در مجموع خود مي نويسد:امام صادق(ع)فرمود:من أدمن قراءتها،قضي دينه من حيث لا يحتسب

هركه به خواندن سوره عاديات مداومت كند،بدهي اواز جايي كه گمان نمي كرد،پرداخت مي شود.

(مستدرك الوسائل:ج13ص289)

برخي از دعاهاي عافيت وتندرستي

* عالم جليل القدر شيخ كفعمي در«بلدالأمين»مي نويسد:در كتاب هاي اصحابمان ديدم كه از امام صادق(ع) نقل شده كه حضرتش فرمود:هركه دردي داشته باشد، بعد از نماز صبح چهل مرتبه بگويد:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمْ، الحَمْدُ للهِ رَبَّ العَالَمِينْ،حَسْبُنَا اللهُ وَ نِعْمَ الوَكِيْلُ،وَلَاحَولَ وَلَا قُوةَ إلِّا باللهِ العَلِيّ العَظِيمِ.

آنگاه دستش را به جايي كه درد مي كند،بكشد،إن شاءالله تعالي بهبود مي يابد.

 

* مسعده بن صدقه گويد:امام صادق(ع)فرمود:پيامبر خدا(ص)بااين دعا افسون مي كرد كه دست خود را بر جاي درد مي گذاري و مي گويي:

أيُّهَا الوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِيْنَةِ اللهِ،وَقُرَّ بِوَقَارِ اللهِ،وَانْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللهِ،وَاهْدَأْ بِهَدَاءِ اللهِ،أُعِيْذُكَ أيُّها الإنْسَانُ بِمَا أعَاذَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهّ عَرْشَهُ وَمَلَائِكَتَهُ يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَالزَّلَازِلِ.

اين دعا را هفت مرتبه _ودسته كم سه مرتبه_تكرار مي كني.

(كافي، ج2ص567)

* ابراهيم بن عبدالحميد گويد:مردي نقل مي كند ومي گويد:خدمت امام صادق(ع)شرفياب شدم واز دردي كه داشتم به حضرتش شكوه كردم.امام صادق(ع)فرمود:بگو:

بِسْمِ اللهِ،انگاه دست برجاي درد بكش و هفت مرتبه بگو:

أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللهِ،وَإعُوذُ بِقُدْرَةِ اللهِ،وَأعُوذُ بِجَلَال اللهِ، وَأعُوذُ بِعَظَمَةِ اللهِ،وَأعُوذُ بِجَمْعِ اللهِ،وَأعُوذُ بِرَسُولِ اللهِ،وَاعُوذُ بِأسْمَاءِ اللهِ مِنْ شَرِّ مَا أحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا أخَافُ عَلَي نَفْسِي.

راوي گويد:من اين كار را انجام دادم،خداوند متعال آن درد را از من زودود.

(كافي:ج2ص566)

دعاي مادر در حق فرزند بيمارش

* در روايتي آمده:اسماعيل بن الأرقط_كه مادرش اُمّ سلمه،دختر امام صادق(ع)است-مي گويد:در ماه مبارك رمضان به بيماري سختي مبتلا شدم،به گونه اي كه بني هاشم شبانه دور جنازه من اجتماع كردندو مي ديدند كه من مرده ام،مادرم بي تابي مي كرد.دائيم امام صادق(ع)به او فرمود:بالاي پشت بام برو وزير آسمان قرار گيرو ودو ركعت نماز بخوان وهرگاه سلام نماز را دادي بگو:

اللَّهُمَّ إنَّكَ وَهَبْتَهُ لِي وَلَمْ يَكُ شَيْئاً،اللَّهُمَّ وَإنَّي إسْتَوْهِبَكَهُ مُبْتَدِئاً فَأعِرْنِيْهِ.

مادرم دستور آن حضرت را انجام داد ودعا كرد.من خوب شدم و نشستم.خانواده ام براي سحري حليم خوردند،من هم با آنها سحري خوردم.

(كافي،ج3ص487)

* در روايت ابن سابور از الإرقط-كه فرزند خواهر امام صادق(ع)بود_آمده است:ارقط گويد:به بيماري سختي مبتلا شدم،مادرم را به حضور دائيم فرستام.حضرتش امد درحالي كه مادرم_كه همان اُمّ سلمه،دخترمحمّدبن علي(ع)است_بيرون خانه بودئ مي گفت:واي جوانم!

دائيم اين صحنه را ديد،به او فرمود:چادرت را سر كن،هنگاه پشت بام برو،سپس مقنعه از سر بردار و موهايت را به طرف آسمان آشكار كن،انگاه بگو:

أنْتَ أعْطَيْتَنِيْهِ وَأنْتَ وَهَبْتَهُ لِي،اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَكَ اليَوْمَ جَدِيْدُةً أنَّكَ قَادِرٌ مُقْتَدِرٌ.

آنگاه سربه سجده بگذار كه هنوز سراز سجده برنداشتي،فرزندت بهبود مي يابد.اواز فرمايش امام صادق(ع)اطاعت كرد وان را بكار بربست.من همان ساعت از بستر بيماري برخاستم وبه همراه دائيم به مسجد رفتم.

(طب الأئمه،ص122)

دعايي براي شفاي بيمار

عالم بزرگوار شيخ طبرسي در«مكارم الأخلاق»مي نويسد:امام صادق(ع)مي فرمايد:دست خود را به سر بيمار بگذار،آنگاه بگو:

 

بِسْمِ اللهِ وَبَاللهِ وَمِنَ اللهِ وَالَي اللهِ وَمَا شَاءَ اللهُ،وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلّا بِاللهِ،إبْرَاهِيْمُ خَلِيلُ اللهِ،مُوْسَي كَلِيْمُ اللهِ،نُوْحٌ نَجِيُّ اللهِ،عِيْسَي رُوْحُ اللهِ،مُحَمَّدٌ رَسُولَ اللهِ وَأعُوذُ بِاللهِ مِنَ الرِّياحِ وَالأرْوَاحِ وَالأوْجَاعِ،بِاسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَعَزَائِمُ مِنَ اللهِ لِفُلَانٍ بْنِ فُلانَةَ لَا يَقْرَبُهُ إلَّا كُلُّ مُسْلِمٍ،وَأُعِيْذُهُ بِكَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ كُلِّهَا الَّتِي سَأَلَ بُهَا آدَمُ فَتَابَ عَلَيْهِ إنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيْمَ،إلَّا انْزَجَرْتِ أيَّتُهَا الأرْوَاحُ وَالأوْجَاعُ بِإذْنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ،لَاإلهَ إلَّا اللهُ،ألَا لَهُ الْخَلْقُ وَالأمْرُ تَبَارَكَ اللهُ رَبَّ العَالَمِيْنَ.

آنگاه آية الكرسي،سوره حمد،معوذّتين،«قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدُ»و ده آيه از آغاز سوره يس را بخوان،سپس بگو:اللَّهَمَّ اشْفِهِ بِشِفَائِكَ،وَدَاوِهِ بِدَوَائِكَ، وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِكَ.

و خدا را به حق محمد و خاندان او(ص) فرا مي خواني.

(مكارم الأخلاق، ص390-391)

دعای بیمار برای خود

عالم بزرگوار شيخ طبرسي در«مكارم الأخلاق»مي نويسد:مستحب است بيماراين دعا را(جهت بهبودي خودش)تكرار كندوبگويد:

 

لَا إلهَ إلَّا اللهُ وَحْدَهَ لَا شَرِيْكَ لَهُ،لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيْتُ، وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَموُتُ،سُبْحَانَ اللهِ رَبَّ العِبَادِ وَالبِلَادِ،وَالحَمْدُللهِ حَمْداً كَثِيْرَاً طَيِّيَاً مُبَارَكَاً فِيْهِ عَلَي كُلِّ حَالٍ وَاللهُ أكْبَرُ كَبِيْرَاً، كِبْرِيَاءُ رَبَّنَا وَ جَلَالُهُ وَ قُدْرَتُهُ بِكُلِّ مَكَانٍ،اللَّهُمَّ إنْ كُنْتَ أمرَضْتَنِي لِقَبْضِ رُوْحِي فِي مَرَضِي هَذَا فَاجْعَلْ رُوْحِي فِي أرْوَاحِ مَنْ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْكَ الحُسْنَي، وَبَاعِدْنِي مِنَ النَّار كَمَا بَاعَدْتَ أوْلِيَائَكَ الَّذِيْنَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنْكَ الحُسْنَي.

(مكارم الاخلاق،ص387)

دعاي مكروب ودردمند

محمّم بن مسلم گويد:يكي از فرزندان امام باقر(ع)بيمار بود،حضرت به بالين او امد اورا بوسيد،آنگاه فرمؤد:فرزندم!حالت چطور است؟گفت:درد دارم.فرمود:وقتي نماز ظهر را خواندي ده مرتبه بگو:يَا اللهُ يَا اللهُ.چراكه هر مكروب ودردمندي چنين گويد،خداوند مي فرمايد:بلي بنده ام!حاجت تو چيست؟در روايتي ديگر امام صادق(ع) مي فرمايد:دعاي مكروب ودردمند به هنگامه شب اين گونه است:

يَامُنْزِلَ الشِفَاءِبِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ،وَمُذْهِبَ الدَّاءِ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَار،أَنْزِلْ عَلَيَّ شِفَاءً لِكُلِّ مَا بِي مِنَ الدَّاءِ

(طب الأئمه:ص121)

استشفا با قرآن

* قرائت صد آيه از قرآن:

در روايتي آمده:ابي الحسن(ع)فرمود:

إذا خفت أمراً فاقرأآية من القرآن من حيث شئت،ثمّ قل:«اللَّهَمَّ ادْفَعْ عَنَّي البَلَاء» ثلاث مرات.

هرگاه از چيزي بيم داشتي،صد آيه از قرآن_ازهرجا كه خواستي_بخوان،آنگاه سه مرتبه بگو:

اللَّهُمَّ ادْفَعْ عَنِّي البَلَاء.

* در روايتي ديگري آمده:امام صادق(ع)فرمود: « هركه صدآيه از قرآن_هرآيه اي كه بخواهد_بخواند،آنگاه هفت مرتبه بگويد: يَا اللهَ، اگر برسنگ هاي سفت وسخت بخواند،مي شكافد.

دعاي مادر در حق فرزند بيمارش

علامه مجلس در«بحارالأنوار»از سيّد بن طاووس در كتاب «الأمان من أخطار الأسفار»نقل مي كند كه فصل سوم آن،در مورد درمان بيماري ها است.وي مي نويسد:ما اين دعا را تجربه كرده و به نهايت آرمان ها وآرزوها رسيده ايم كه براي درمان بيماري ها در كاغذي اين گونه بنويسد:

 

يَامَنِ اسْمُهُ دَوَاءُ،وَذِكْرُهُ شِفَاءً،يَا مَن يَجْعَلُ الشِّفَاءَ فِيْمَا يَشَاءُ مِنَ الأشْيَاء،صَلَّ عَلَي مَحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَ اجْعَلْ شِفَائِي مِنْ هَذَا الدَّاءِ فِي اسْمِكَ هَذَا،يَااللهَ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَااللهُ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ يَارَبَّ،يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِين،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَاأرْحَمَ الرَُّاحِمِِينَ،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَاأرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

(بحارالأنوار:ج92ص67)

توصیه به قرائت آیه «سُخره»

در كتاب «غنية الداعي» نوشته علي ابن محمّد بن عبدالصمد، آمده: پيامبر خدا (ص)فرمود: اي علي! هر كه از شيطان يا ساحري بترسد، بايستي بخواند:

«إِنَّ رَبَّكُمُ اللهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَي عَلَي الْعَرْشِ يُغشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ ألاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأمْرُ تَبَارَكَ اللهُ رَبَّ الْعَالَمِيْنَ» (اعراف،آيه 54)

(بحار الانوار، ج 92، ص 132)

داروي چشم زخم

* در«جامع الأخبار»آمده:در روايتي نقل شده:اسماءبنت عميس به پيامبر خدا(ص)عرض كرد:اي پيامبر خدا!فرزندان جعفر را چشم زخم مي زننذ،آياآنهارا با دعاوتعويذي افسون كنم؟فرمود:آري،اگرچيزي از قدرالهي پيشي گيرد،همان چشم زخم است.حسن گويد:داروي چشم زخم اين است كه انسان اين آيه را بخواند:

«وَإن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقوُنَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونَ*وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ»

(جامع الإخبار:ص183)

* عالم بزرگوار كفعمي در«جنّة الأمان» مي نويسد:عبدالكريم بن محمّدبن مظفر سمعاني در كتابش

مي نويسد:جبرئيل بر پيامبر خدا(ص)فرود آمد،ديدحضرتش غمگين است،از غم واندوهش پرسيد.

پاسخ داد:حسن وحسين(ع)راچشم زده اند.

عرض كرد:اي محمّد!چشم زخم حق است وحقيقت دارد.بااين تعويذآن راتعويذكن:

 

اللَّهُمَّ يَاذَا السُّلْطَانِ العَظِيْمِ، وَالمَنِّ القَدِيْمِ، وَالوَجْهِ الكَرِيْمِ، یا ذَا الكَلِمَاتِ النَّامَّاتِ، وَالدَّعَوَاتِ المُسْتَجابَاتِ، عَافِ الحَسَنَ وَالحُسَيْنَ مِنْ أنْفُسِ الجِنَّ وَأعْيُنِ الإنْسِ.( به جای حسن (ع) و حسین (ع) نام فرد را بنویس)

باز در آن كتاب مي نويسد:دردست نوشت مؤيّدالدين ابن علقمي براي كسي كه چشم زخم خورده،اين گونه آمده:

بِسْمِ اللهِ العَظِيْمِ الشَّأنِ،القَوِيِّ السُّلْطَانِ،الشَّدِيْد الأرْكَانِ،حَبْسُ حَابِسٌ،وَحَجَرٌ يَابِسٌ،وَشِهَابٌ قَابِسٌ،وَلَيْلٌ دَامِسٌ،وَمَاءٌ قَارِسٌ فِي عَيْنِ العَائِنِ،وَفِي أحَبَّ خَلْقِ اللهِ إلَيْهِ،وَفِي كَبِدِهِ وَكُلْيَتَيْهِ،«فَارْجعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَي مِن فُطُورٍ*ثُمَّ ارْجعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسئاً وَهُوَ حَسِيرٌ.

(بحارالانوار:ج92ص132_133)

* در روايتي ديگري امام صادق(ع)فرمود:هركه درمورد چيزي از برادر مؤمنش در شگفت شد،براو تكبيرگويد،چراكه چشم زخم،حق است و حقيقت دارد.در عبارت ديگر حضرتش فرمود:

من أعجبه من أخيه شيء فليبارك عليه فأنّ العين حقّ. هركه در موردچيزي از برادرش در شگفت باشد،بر او بارك الله گويد،چراكه چشم زخم واقعيت دارد.

در روايتي آمده: پيامبرخدا (ص) فرمود:

أنّ العين ليدخل الرجل القبر،والجمل القدر. به راستي كه چشم زخم،مردرا به گور وشتر رابه ديگ مي فرستد.

درروايتي ديگري مي خوانيم:صفوان جمال گويد:امام صادق(ع)فرمود:اگرقبرها نبش گردد،مي بينبد كه بيشتر مردگانتان به وسيله چشم زخم مرده اند،چشم زخم،واقعيت دارد.

هان كه پيامبر خدا(ص)فرمود:چشم زخم واقعيت دارد،پس هر كه درمورد چيزي از برادرش در شگفت شد،خدارا دراين مورد يادآورد،چراكه اگر خدا راياد اورد،آسيبي به او نمي رسد.

(طب الائمه:ص121)

* شيخ بزرگوار حسن بن فضل طبرسي گويد:براي كسي كه چشم زخم خورده:سوره حمدرا بخواندوبنويسد:

بسم الله أعيذ فلان بن فلانة بكلمات الله التامات من شرما خلق وذرأوبرأ،ومن كل عين ناظرة،وأذن سامعة،ولسان ناطق،إن ربي علي صراط مستيقم،ومن شر الشيطان،وخيله  ورجله،(وقال:يابني لاتدخلوا من باب واحد وادخلوا من أبواب متفرقة)

* دركتاب«طب الأئمة» درمورد چشم زخم آمده:

سوره حمد و معوذّتين،«قل هو الله أحد»،آية الكرسي ودعاي ذيل را خوانده يانوشته شود واز گردن شخص آويزان گردد:

اللَّهُمَّ أنْتَ رَبّي لَا إلهَ إلَّا أنْتَ،عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَأنْتَ رَبُّ العَرْشِ العَظِيْمِ،حَسْبِيَ اللهُ وَنِعْمَ الوَكِيْلُ،مَاشَاءَ اللهُ كَانَ،وَ ما لَمْ يَشَأْ  لَمْ يَكُنْ،أشْهَدُ أنَّ اللهَ عَلَي كُلَّ شَيءٍ قَدِيْرٌ،وَأنَّ اللهَ قَدْ أحَاطَ بِكُلِّ شَیءٍ عِلْمُاً وَأحْصَي كُلَّ شَیءٍ عَدَدَاً،اللَّهُمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي،وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إنَّ رَبَّي عَلَي صِرَاطٍ مَسْتَقِيْمٍ،فَإنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللهُ لَا ألهَ إلَْا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرْشِ العَظِْمِ.

بِسْمِ اللهِ رَبِّ عِيْسَي،عَبْسَ عَابِسٌ،وَحَجَرٌ يَابِسٌ،وَمَاءٌ فَارِسٌ،وَشِهَابٌ قَابِسٌ مِنْ نَفْسِ نَافِسٍ،وَعَيْنِ العَاينِ رَدَدْتُ عَيْنَ العَاينِ عَلَيْهِ،وَعَلَي أحَبِّ النَّاسِ أِلَيْهِ فِي كَبِدِهِ وَكُلْيَتِهِ.دَمٌ رَقِيْقٌ، وَشَحْمٌ وَسِيْقٌ، وَعَظْمٌ دَقِيْقٌ،فِي مَالِهِ يَلِيْقُ،بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيْمِ وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيْهَا أنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ،وَالعَيْنَ بِالعَيْنِ، وَالأنْفِ بِالاَنفِ،وَالأُذُنَ بِالأذُنِ،وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ،وَالجُرُوْحَ قِصاصُ،وَصَلَّي اللهُ عَلَي سيّدنَا و نَبِيَّنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِريْنَ.

(طب الأئمة:ص140)

* در روايتي آمده:معمّربن خلابد گويد:در خراسان متصدّي كارهاي امام رضا(ع)بودم،حضرتش دستور داد كه برايش عطر تهيّه كنم،وقتي تهيّه كردم باشگفتگي به من نگريست و فرمود:اي معمّر!چشم زخم واقعّيت دارد،بركاغذي الحمد لله،و«قل هوالله أحد»ومعوذّتين وآية الكرسي را بنويس آن راجلد قاروره و شيشه قرار ده.

(مكارم الأخلاق:ص443)

حرز«شب كلاه»براي سردرد

* در كتاب «مكارم الأخلاق»آمده:نجاشي،پادشاه حبشه سردردي داشت.او طي نامه اي بيماري خود را به پيامبر خدا(ص)نوشت.پيامبر خدا(ص) اين حرز را براي او نوشت. نجاشي اين حرز را در شب كلاه خود دوخت وبه سرش گذاشت وسردردش ارام گرفت.آن حرز اين بود:

بِسم الله الرحمن الرحيم بسم الله الحق المبين،(شهد الله أنه لا إله إلّا هو و الملائكه وأولوا العلم قائماً بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحكيم)لله نوروحكمة،وعزة وقوة،وبرهان وقدرة،وسلطان ورحمة،يامن لا ينام، لا إله إلا الله ابراهيم خليل الله،لا إله إله موسي كليم الله،لاإله إلا الله عيسي روح الله و كلمته،لا إله إلا الله محمّد رسول الله وصفيه وصفوته،صلي الله عليه وآله و عليهم أجمعين،اسكن سكنتك بما سكن له ما في السماوات والأرض،وبمن يسكن له في الليل والنهار،وهو السميع العليم(فسخرنا له الريح تجري بأمره رخاء حيث أصاب والشياطين كل بناءو غواص) (ألا ألي الله تصير الأمور).

* در« بحارالأنور»آمده:براي بهبودي سردرد دعاي ذيل در پوست نازكي نوشته شود وبا نخي به سر بسته شود:

بِسْمُ اللهِ الرّحْمَنِ الرَّحِيمِ«الم*اللهُ لا ألهَ إلّا هُوََالْحَيُّ الْقَيَّومُ*نَزَّلَ عَلَيْكَ بِالْحَقّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ*مِن قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ اَنزَل الفرقانَ أِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللهُ عَزِيزُ ذُو انتِقامٍ*إِنَّ اللهَ لَا يَخْفَيَ عَلَيْهِ شَيءُ فِي الأَرضِ وَلَا فِي السَّمَاء*هُوَ الذی یُصَوِّرکم فی الارحام کیفَ یَشاءُ لا الهَ الّا هُوَ العَزِيزُ الْحَكِيمُ*هُوَ الَّذِي اَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ إُمُّ الْكِتَابِ»،واخرج منها مذموماً مدحوراً.

(بحارالأنوار:ج92ص49)

 

كلمات فرج براي هر گرفتاري وسختي

* عبد الله بن جعفر گويد:علي بي ابي طالب(ع)،كلمات فرج را براي من تلقين كرد وبه من خبر داد كه پيامبر خدا(ص)آنها را به حضرتش تلقين كرده ودستور داده كه هرگاه گرفتار شود،ياسختي پيش آيد بگويد:

 

لَا إلِهَ إلَّا اللهُ الحَلِيمُ الكَرِيْمَ، لَا إلِهَ إلَّا اللهُ العَلِيُّ العَظِيْمُ،سُبْحَانَ اللهِ وَتَبَارَكَ اللهُ،رَبُّ السَّمَوَاتِ السَّبْعِ، وَرَبُّ العَرْشِ العَظِيْمِ،وَالحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِيْنَ.

(مكارم الاخلاق:ص351)

 

* ازجمله دعاهاي فرج اين دعاست:

يَامَنْ يَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيءٍ،وَلَا يَكْفِي مِنْهُ شَيءٌ،اكْفِنِي مَا أهَمَّنِي.

(مهج الدعوات:ص51)

دعايي براي ايمني از سوءِ قصد

 

در روايتي آمده:شعيري گويد:امام صادق(ع)فرمود:پيامبرخدا(ص)فرمود:هر كه از سوءِ قصد فردي بهراسد و بخواهد خدا بين او مانع گردد،بايد هنگامي كه او را ديد بگويد:

أعُوْذُ بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِ خَلْقِهِ وَقُوَّتِهِمْ وَأعُوذُ بِرَبَّ الفَلَقِ مِنْ شَرَّ مَا خَلَقَ.

آنگاه بخواند آنچه را كه خدا به پيامبر(ص)فرمود:

«فَإن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللهُ لا إلهَ إلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهَوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ»

خداوند كيد هر كيد كننده،مكر هر مكر كننده وحسادت هر حسد ورزنده را از او دور گرداند.اين گفتارحتماً بايد به صورت آن فرد خوانده شود،چراكه خداوند به حول خودش،از شرّ او كفايت مي كند.

(طب الأئمه:ص122_123)

دعايي براي رفع ترس و وحشت

* ابن منذر گويد:در حضور امام صادق(ع)سخن از وحشت به ميان آورم.حضرتش فرمود: آياچيزي به شما بگويم كه هرگاه آن را بخوانيد شب وروز،ترس ووحشت نداشته باشيد(اين دعارا بخوانيد):

بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَي اللهِ وَإنَّهُ مَنْ يَتَوَكِّلْ عَلَي اللهِ فَهَوَ حَسْبُهُ إنَّ اللهِ بَالِغُ أمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرَاً،الَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي كَنَفِكَ وَفِي جِوَارِكَ،وَاجْعَلْنِي فِي أمانِكَ وَفِي مَنْعِكَ.

راوي گويد:به ما گفته شد كه مردي سي سال اين دعا را مي خواند،شبي آن ترك كرد،هممان شب عقرب اورا گزيد.

(كافي:ج2ص568)

* درروايت ديگري حلبي گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: هرگاه تنها هستم، ترس و وحشتي مرا فرا مي گيرد، وقتي با مردم هستم، چيزي احساس نمي كنم. امام صادق(ع) فرمود: دست بر دلت بگذار و بگو:

بِسْمِ اللهِ بِسْمِ اللهِ بِسْمِ اللهِ.

آن گاه دست خود را به دلت بكش وهفت مرتبه بگو:

أعُوذُ بِعِزَّةِ اللهِ،وَإعُوذُ بِقُدْرَةِ اللهِ،وَأعُوذُ بِجَلَالِ اللهِ،وَأعُوذُ بِعَظَمَةِ اللهِ،وَأعُوذُ بِجَمْعِ اللهِ،وَأعُوذُ بِرَسولِ اللهِ وَ اَعوذُ بِأَسْمَاءِ اللهِ مِنْ شَرَّ مَا أحْذَرُ،وَمِنْ شَرِّ مَا أخَافُ عَلَي نَفْسِي.

حلبي گويد:اين عمل را انجام دادم وخداوند وحشت را از من زودود وتبديل به انس وايمني كرد.

(طب الائمه:ص117)

* در روايتي دیگر آمده كه آن حضرت فرمود: هركه به تنهايي در خانه واتاقي بخوابد، آيه الكرسي را بخواند و بگويد:

اللَّهُمَّ آنِسْ وَحْشَتِي،وَ آمِنْ رَوْعَتِي،وَأَعِنَّي عَلَي وَحْدَتِي.

(كافي:ج2ص573)

آياتي براي دفع شرّومحفوظ ماندن

در«مصباح»كفعمي وغير آن آمده: آيات مباركه اي از قرآن كريم است كه براي دفع شرّ خوانده مي شود.كفعمي گويد:هركه اين ايات را بخواند،ياهمراه خود داشته باشد همواره درحفظ وپناه خدا خواهد بود.

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيْمِ

«وَلَا يَؤودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ العَظِيْمُ»«فَاللهُ خَيْرٌ حَافِظاً وَهُوَ أرْحَمُ الرَّاحِمِيْنَ»«لَهَ مُعَقِّبَاتُ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أمْرِ اللهِ»«إنَّ رَبِّي عَلَيَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ»«إُنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّ كْرَ وَإِنِّا لَهُ لَحَافِظُونَ»«وَحَفظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيم»«وَحِفْظاً مِّن كُلِّ شَيطَانٍ مِّاردٍ»«إن كُلُّ نَفْسٍ لَمّا عَلَيْهَا حَافِظٌ»«إنَّ بَطْشَ رَبَّكَ لَشَديدٌ،إنَّهُ هوش يُِبْدِيٌ وَ يُعيدُ،وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدَودُ،ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ،فَعَّالٌ لّمَا يُريدُ،هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ،فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ، بَلِ الَّذينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ، وَاللهُ مِن وَرَائِهِمِ مُّحِيطٌ،بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ، فِي لَوْحٍ مِّحْ»

 

فضيلت سجده شكر

* آيت الله سيّد كاظم يزدي در«عروة الوثقي»مي نويسد:بعد ازهر نماز-چه واجب چه مستحب_مستحب است انسان سجده شكر به جا آورد.

علامه حلّي در«تذكره» مي نويسد:سجده شكر طبق  مذهب علما ودانشمندان ما_برخلاف اهل سنت_بعد ازهر نماز،انجام مي شود.

روايات بسياري بيانگر انجام سجده شكر هستند.در روايت صحيح مرازم مي خوانيم:امام صادق(ع) مي فرمايد:سجده شكر برهر مسلماني واجب است،چرا كه به آن نماز خودرابه پايان مي رساني وخشنودي پرورگارت را فراهم مي نمايي وفرشتگان از تو خوششان مي آيد.براستي هرگاه بنده اي نماز بگزارد،آنگاه سجده شكررا به جاي آورد،پروردگار متعال پرده ميان بنده وفرشتگان رابرمي دارد وبه فرشتگان مي فرمايد:اي فرشتگان من!به بنده ام بنگريدكه نماز واجب خودرا انجام دادو عهدمرا به پايان رساند.آنگاه به جهت سپاسگزاري از نعمتي كه به او ارزاني داشته ام،دربرابرمن سربه سجده گذاشت.فرشتگانم!چه چيزي براي اودر درگاه من است؟

 

فرشتگان گويند:اي پروردگارما!رحمت ومهرورزي تو.

پروردگار متعال مي فرمايد:ديگرچه؟

مي گويند:اي پروردگارما!بهشت تو.

مي فرمايد:ديگرچه؟

مي گويند:اي پروردگارما!كفايت امورمهمّ او.

مفرمايد:ديگر چه؟

امام صادق(ع)فرمود:چيزي ازخيرونيكي نمي ماند،مگرآنكه فرشتگان بازگو مي كنند.

خداي مهربان مي فرمايد:فرشتگانم!ديگرچه؟

مي گويند:پروردگارا!ماديگر نمي دانيم.

خداي مهربان مي فرمايد:ازاوسپاسگزاري مي كنم،آن سان كه اواز من سپاسگزاري كرد وازفضل خود به او روي مي آورم وجه خود را به او نشان مي دهم.

در«تهذيب الاحكام»آمده:ورحمتم رابه او نشان مي دهم.

در روايتي:ابوبصير گويد:امام صادق(ع)فرمود:أقرب ما يكون العبد إلَي الله وهو ساجد،فادع الله و اسأله الرزق.

«نزديكترين موقع بنده به سوي خدا،درحال سجده است.پس خدا را (در آن حال) بخوان و از او رزق و روزي بخواه.»

(كهفي:ج3ص324)

* ساييدن گونه ها بر خاك در سجده شكر:

علامه حلِّي در«منتهي المطلب»مي نويسد:

مستحب است انسان در سجده شكر گونه هاي خود را بر خاك بسايد،يعني بعداز سجده،گونه راست و چپ خود را برخاك بسايد.همه دانشمندان ما براين امر نظر داده اند،ولي علماي اهل سنت اين موضوع رامعتبر ندانسته اند.

دليل ما اين است كه چنين موقعيتي جاي فروتني و تذلّل است وآنچه  گفتيم بيانگر اين مطلب است.پس چنين عملي مطلوب است.

مؤيّدما،روايت موثّقي است كه اسحاق بن عمار گويد:ازامام صادق(ع)شنيدم كه فرمود:

كان موسي بن عمران(ع)إذا صلّي لم ينفتل حتّي يلصق خدّه الأيمن بالأرض،وخدّه الأيسر بالأرض.

موسي بن عمران همواره وهرگاه نماز مي خواند،از حال نماز خارج نمي شد مگراين گونه راست وچپ خود را بر زمين مي چسباند.

اسحاق_كه همان ابن عمار بن موسي ساباطي است_گويد:پدرانم را ديدم كه اين گونه عمل مي كردند

 

در روايتي آمده:امام محمد باقر(ع)فرمود:

خداوند به موسي (ع) وحي فرمود:آيا مي داني چرا تورا به عنوان كليم خود از ميان مردم برگزيدم؟موسي(ع)عرض كرد:نه،پروردگارم!

فرمود:اي موسي!من درون وبرون بندگانم را بررسي كردم،بين آنان كسي را نسبت به خودم ازتو ذليل تر وبافروتنی تر نيافتم،اي موسي!تو هر گاه نماز مي خواني گونه هاي خود را برخاك مي گذاري.

(مكارم الاخلاق:ص286)

 

دعای ایمنی(دعای یامَ تُحَلُ)

در«صحیفه سجادیّه»امام زين العابدين آمده: ازجمله دعاهاي آن حضرت اين بود كه هرگاه براي حضرتش كار دشوار ياسختي پيش مي آمد، به هنگام گرفتاي اين دعا را مي خواند:

يَامَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ المَكَارِهِ،وَيَامَنْ يُفْثَأُ بِهِ الشَّدَائِدِ،وَيا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إلَي رَوْحِ الفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدرَتِكَ الصِّعابُ،وَتَسَبَّبَتْ بَلُطْفِكَ الإَسْبَابُ،وَجَرَي بقُدْرَتِكَ القَضَاءُ،وَمَضَتْ عَلَي إرَادَتِكَ الأشْيَاءُ،فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُوْنَ قوْلِكَ مُؤْتَمِرَةُ،وَبارَادَتِكَ دُوْنَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ،أنْتَ المَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ،وَأنْتَ المَفزَعُ فِي المُلِمَّاتِ،لَايَنْدَفِعُ مِنْهَا الَّا مَا دَفَعتَ،وَلَا يَنكَشِفُ مِنْهَا إلَّا ما کَشَفتَ وَ قَد نَزَلَ بی یا رَبِّ ما قَد تَکَاَدَنی ثِقلُهُ وَ اَلَمَّ بي مَا قَد بَهَظَني حَمْلُهُ،وَ بِقُدرَتِكَ أوْرَدْتَهَ عَلَيَّ وَبِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إلَيَّ،فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أوْرَدْتَ وَلَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ،وَلَا فَاتِحَ لِمَا أغْلَقْتَ،وَلَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ،وَلَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ،وَلِمَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَافْتَحْ لِي يَارَبِّ بَابَ الفَرَجِ بِطَوْلِكَ،وَاكْسُرْ عَنَّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ،وَأنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيْمَا شَكَوْتُ،وَأذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيْمَا سَألْتُ وَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَفَرَجَاً هَنِيْئَاً،وَاجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدَكَ مَخْرَجاً وَحِيَّاً،وَلَا تَشْغَلْنِي بِالإهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ وَاسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ،فَفَدْ ضِقْتُ لَمَا نَزَلَ بِي يَارَبَّ ذَرْعَاً،وَامْتَلَأتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمَّاً،وَأنْتَ القَادِرُ عَلَي كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ،وَدَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَأِنْ لَمْ أسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ يَا ذَا العَرْشِ العَظِيْمِ،وَذَا المَنِّ الكَرِيْمِ،فَأنْتَ قَادِرٌ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ،آمِيْنَ رَبَّ العَالَمييْنَ.

 

يَامَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ المَكَارِهِ،وَيَامَنْ يُفْثَأُ بِهِ الشَّدَائِدِ،وَيا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إلَي رَوْحِ الفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدرَتِكَ الصِّعابُ،وَتَسَبَّبَتْ بَلُطْفِكَ الإَسْبَابُ،وَجَرَي بقُدْرَتِكَ القَضَاءُ،وَمَضَتْ عَلَي إرَادَتِكَ الأشْيَاءُ،فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُوْنَ قوْلِكَ مُؤْتَمِرَةُ،وَبارَادَتِكَ دُوْنَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ،أنْتَ المَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ،وَأنْتَ المَفزَعُ فِي المُلِمَّاتِ،لَايَنْدَفِعُ مِنْهَا الَّا مَا دَفَعتَ،وَلَا يَنكَشِفُ مِنْهَا إلَّا ما کَشَفتَ وَ قَد نَزَلَ بی یا رَبِّ ما قَد تَکَاَدَنی ثِقلُهُ وَ اَلَمَّ بي مَا قَد بَهَظَني حَمْلُهُ،وَ بِقُدرَتِكَ أوْرَدْتَهَ عَلَيَّ وَبِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إلَيَّ،فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أوْرَدْتَ وَلَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ،وَلَا فَاتِحَ لِمَا أغْلَقْتَ،وَلَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ،وَلَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ،وَلِمَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَافْتَحْ لِي يَارَبِّ بَابَ الفَرَجِ بِطَوْلِكَ،وَاكْسُرْ عَنَّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ،وَأنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيْمَا شَكَوْتُ،وَأذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيْمَا سَألْتُ وَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَفَرَجَاً هَنِيْئَاً،وَاجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدَكَ مَخْرَجاً وَحِيَّاً،وَلَا تَشْغَلْنِي بِالإهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ وَاسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ،فَفَدْ ضِقْتُ لَمَا نَزَلَ بِي يَارَبَّ ذَرْعَاً،وَامْتَلَأتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمَّاً،وَأنْتَ القَادِرُ عَلَي كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ،وَدَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَأِنْ لَمْ أسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ يَا ذَا العَرْشِ العَظِيْمِ،وَذَا المَنِّ الكَرِيْمِ،فَأنْتَ قَادِرٌ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ،آمِيْنَ رَبَّ العَالَ(صحيفه سجاديه:ص54)

 

دعای سریع الاجابه

معاويه بن عمّارگويد:امام صادق(ع)پيش از اين كه من سخني بگويم فرمود:اي معاويه!ايا نمي داني كه مردي خدمت اميرمؤمنان علي(ع)آمد واز تأخير استجابت دعايش به آن حضرت شكوه كرد؟

فرمود:چرا دعاي سريع الإجابه رانخواندي؟

آن مرد گفت:كدام دعا است؟فرمود بگو:

 

اللَّهُمَّ إنِّي أسْأَلُكَ بِاسْمِكَ العَظِيْمِ الأعْظَمِ،الأجَلَّ الأكْرَمِ المَخْزُونِ المَكْنُونِ،النُّوْرِ الحَقِّ البُرْهَانِ المُبِيْنِ،الَّذِي هُوَ نُورٌ مَعَ نُوْرٍ،وَنُوْرٌ مِنْ نُورٍ،وَنُوْرٌ فِي نورٍ عَلَي نُوْرٍ،وَنُوْرٌ فَوْقَ كُلِّ نُوْرٍ،وَنُوْرٌ يُضِيْئُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ،وَيُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ،وَكَلُّ شَيْطَانٍ مَرِيْدٍ،وَكُلُّ جَبَّارٍ عَنِيْدٍ،لَا تَقَرُّ بِهِ أرْضٌ،وَلَا تَقُومُ بِهِ سَمَاءٌ،وَ يَأمَنُ بِهِ كُلُّ خَائِفٍ،وَيَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ كُلِّ سَاحِرٍ وَ بَغیُ کُلِّ باغٍ وَ حَسَدُ کُلِّ حاسِدٍ وَ یَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ البَرُّ وَ البَحرُ،وَيَسْتَقِلُّ بِهِ الفُلْكُ حِيْنَ يَتَكَلَّمُ بِهِ المَلْكَ فَلَا يَكُونُ لِلْمَوْجِ عَلَيْهِ سَبِيْلٌ،وَهُوَ اسْمُكَ الأعْظَمُ الأعْظَمُ الأَجَلُّ الأَجَلُّ النُّوْرُ الأكْبَرُ،الَّذِي سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ،وَاسْتَوَيْتَ بِهِ عَلَي عَرْشِكَ،وَأتَوَجَّهُ إلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَأهْلِ بَيْتِهِ أسْلُكَ بِكَ وَبِهِمْ أنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأنْ تَفْعَلَ بِي كذاوكذا.( به جای کذا و کذا حاجت بخواهید. )

(كافي:ج2ص582)

 

دعای هر دلسوخته و گرفتار

ابن عبّاس گويد:علي بن ابي طالب(ع)به پيامبر خدا(ص)روآورد واز حضرتش چيزي پرسيد.

پيامبر خدا فرمود:

اي علي!سوگند به خدايي که مرا به حق به پيامبري برانگيخت!نزدمن چيز اندك وزيادي نيست،ولي چيزي را به تو مي آموزم كه دوستم جبرئيل براي من آورد وگفت:اي محمّد!اين هديه اي از جانب خداوند متعال است،خدا به وسيله آن تو را گرامي داشته، پيش از تو به هيچ پيامبري نداده وآن نوزده حرف است،هردل سوخته،گرفتار،افسرده و غمگين آن را بخواند،وبه هنگام سرقت و آتش سوزي خوانده مي شود،هربنده اي كه از سلطان بترسد اين را بخواند،خداوند گشايش براي آنها قرار مي دهد،وآن نوزده حرف است،چهار حرف از آن بر پيشاني اسرافيل،چهار حرف بر پيشاني ميكائيل، چهار حرف بر پيرامون عرش الهي،چهار حرف برپيشاني جبرئيل وسه حرف بر هرجاكه خدا خواسته،نوشته شده است.

علي بن ابي طالب(ع)عرض كرد:اي رسول خدا!چگونه بخوانيم.فرمود:بگو:

 

يَا عِمَادَ مَن لَا عِمَادَ لَهُ،وَيَا ذُخْرَ مَنْ لَا ذُخْرَلَه،وَيَاسَنَدَ مَنْ لَا سَنَدَ لَهُ،وَيَا حِرْزَ مَنْ لَا حَرْزَ لَهُ،وَيَا  غیاثَ مَن لا غِيَاثَ لَهُ،وَيَا كَرِيْمَ العَفْوِ،وَيَا حَسَنَ البَلاءِ،وَيَا عَظِيْمَ الرَّجَاءِ،وَيَا عَوْنَ الضُّعَفاءِ،وَيَامَنْقِذُ الغَرقَي،وَيَا مُنْجيَ الهَلْكَي،يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفضِلُ،أنْتَ الَّذِي سَجَدَ لَكَ سَوَادَ اللَّيْلِ،وَنُوْرُ النَّهَار،وَضَوْءُ القَمَرِ،وَشُعَاعُ الشَّمْسِ،وَدَوِيُّ المَاءِ،وَحَفِيفُ الشَّجَرِ،يَا اللهَ يَا اللهُ يَا اللهُ،أنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيْكَ لَكَ_آنگاه مي گويي_اللَّهَمَّ افْعَلْ بِي_كذا وكذا.

تو از جايگاهت بر نمي خيزي،تا اين كه دعايت مستجاب گردد.

احمد بن عبد الله گويد:ابو صالح گفت:اين دعا را به كم خردان تعليم ندهيد.

(خصال:ص510)

 

 

دعایی برای دفع غم و اندوه

* در روايتي آمده:پيامبر خدا(ص)فرمود:هر كه اين دعا را بخواند:

اللَّهُمّ إنِّي عَبْدُكَ وابْنِ عَبْدِكَ،وَابنُ أَمَتِكَ،نَاصِيَتي بِيَدِكَ،مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ،عَدْلٌ  فِيَّ قَضَاؤُكَ،أسَْلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ،سَمِّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ،أوْ أنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ،أوْعَلَّمْتَهُ أحَدَاً مِنْ خَلْقِكَ إو اسْتَأثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الغَيْبِ عِنْدَكَ،أنْ تَجْعَلَ القُرْآنَ رَبِيْعَ قَلْبِي، وَنُوْرَ صَدْرِي، وَجَلَاءَ حُزْنِي،وَذَهَابَ هَمِّي.

خداوند غم و اندوه او را می برد و به شادي تبديل مي كند.

(بحار الانوار:ج92ص193)

* در«دعوات»راوندي آمده:

رسول خدا(ص)فرمود:

هركه اندوهگين شود،يا گرفتار گردد،يابلا و غمي به او برسد،بگويد:

اللهُ اللهُ رَبَّي لَا أُشرِكُ بِهِ شَيئاً،تَوَكَّلْتُ عَلي الحَيِّ الذي لَايَمُوتُ.

(دعوات راوندي:ص50_51)

 

دعای پیامبردر جنگ احزاب(آسان شدن کارها)

در روايتي آمده:اين دعا را امام صادق(ع)پيش از آنكه نزد منصور دوانيقي برود،خواند،منصور تصميم به قتل حضرتش گرفته بود تا جايي كه يك وجب از شمشيرش را از غلاف بيرون آورده بود،آنگاه پس از لحظاتي جوشش منصور آرامش پيدا كردو آن حضرت را آزاد كردو اختيار داد كه نزد او بماند،يا به مدينه جدّش باز گردد.

هنگامي كه حضرتش از نزد منصور بيرون آمد،ربيع پرسيد:در صحن قصر با حركت لبانت چه خواندي؟

امام فرمود:آنچه مي خواندم دعاي رسول خدا(ص)در جنگ احزاب بود،پدرم از جدّش از امير مؤمنان علي(ع)براي من نقل كرد كه حضرت فرمود:به هنگام جنگ احزاب مدينه همانند گياه اکليل از لشكريان مشرك پر بود.

پيامبر خدا(ص)اين دعا را خواند واميرمؤمنان علي(ع)همواره هنگامي كه كار سخت حضرتش را غمگين مي ساخت مي خواند:

اللَّهُمَّ احْرُسْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لَا تَنَامُ،واْكنُفنِي برُكْنِكَ الَّذِي لَا يُضَامُ،وَاغْفِرْلِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ،رَبِّ لَا أهْلَكُ وَأنْتَ الرَّجَاءُ،اللَّهُمَّ أنْتَ أعَزُّ وَ أكبَرُ،مِمَّا أخَافُ وَ أَحذَرُ،بِاللهِ أسْتَفْتِحُ،وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللهِ أتَوَجَّهُ،يَا كَافِيَ إبرَاهِيمَ نَممرُودَ،وَمُوسَي فِرعَونَ،اكْفِنِي مِمَّا أنا فِيهِ.

اللهُ رَبِّي لَا أُشرِكُ بِهِ شَيئاً،حَسبِيَ الرَّبَ مِنَ المَربُوبِينَ،حَسبِيَ الخَالِقُ مِنَ المَخلُوقِينَ،حَسبِي المَانِعُ مِنَ المَمنُوعِينَ،حَسبِي مَنْ لَمْ يَزلْ حَسبِي مُذْقَطٌّ،حَسبِي اللهُ لَا إلهِ إلّا هُوَ عَلَيِهِ تَوكَّلتُ وَهُوَ رَبُّ العَرْشِ العَظِيْم.

(بحار الانوار:ج91ص291_292)

 

 

دعای حضرت زهرابرای پیشامدهای بزرگ

* در روايتي آمده:امام زين العابدين(ع)فرمود:

روزي كه پدرم كشته شد،در حالي كه خون از زخم هايش مي جوشيد مرا به سينه خود چسبانيد وگفت: دعايي از من حفظ كن كه فاطمه(س)به من آموخت اين دعا را از پيامبر خدا(ص)تعليم داده بود كه براي حاجت وكارهاي مهم وبه هنگام غم واندوه،يا پيشامد بزرگ وناگوار خوانده شد.

فرمود بخوان:

 

بِحَقِّ يَاسِيْنَ وَالقُرآنِ الحَكِيْمِ،وَبِحَقِّ طَهَ وَالقَرآنِ العَظِيْمِ،يَامَن يَقْدِرُ عَلَي حَوآئِجِ السَّائِلِينَ،يَامَنْ يَعْلَمُ مَا فِي الضَّمِيرِ يَا مُنَفِّسَ عَنِ المَكْرُوبِيْنَ،يَا مُفَرِّجَ عَنِ المَغْمُومِيْنَ،يَارَاحِمَ الشَّيْخِ الكَبِيْرِ،يَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِيْرِ،يَامَنْ لَا يَحْتَاجُ إلَي التَّفْسِيْرِ،صَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَافْعَلْ بِي كذاوكذا.

حضرت فرمود:پيامبر خدا(ص)فرمود:جبرئيل به من گفت:آيا به تو كلماتي را كه موسي(ع)به هنگام شكافتن دريا خواند را بياموزم؟

عرض كردم:آري.

فرمود بگو:

 

اللَّهُمّ لَكَ الْحَمْدُ وَإلَيِْكَ المُشتَكَي وَ بِكَ المُسْتَغَاثُ،وَ اَنْتَ المُسْتَعَانُ،وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَْا بِاللهِ العَلِيَّ العَظِيْمِ.

(مهج الدعوات:ص54)

 

* در روايت آمده:پيامبر خدا(ص)به علي مرتضي(ع)فرمود:

هرگاه در گرفتاري و وضع ناگواري قرار گرفتي،بگو:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيْمِ،لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَلِيَّ العَظِيْم،اللَّهَمَ إيَّاكَ نَعْبُدُ وَإيَّاكَ نَسْتَعِيْنُ.

براستي كه خداي سبحان بلا را از تو دور مي كند.

(بحارالانوار:ج92ص194)

 

* بُكَير در روايت ديگري مي گويد:از اميرمؤمنان علي(ع)شنيدم كه مي فرمود:

پيامبر خدا(ص)به من فرمود:اي علي!آياكلماتي به تو بياموزم؟هرگاه در وضع ناگوار،يا بلايي قرار گرفتي،بگو

:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَن الرَّحِيْمِ،وَ لا حَولَ وَ لَا قُوََّةَ إلَّابِاللهِ العَلِيِّ العَظِيْمِ.

براستي كه خداي متعال به وسيله اين دعا انواع بلاهايي را كه بخواهد،از تو دور مي كند.

(كافي:ج2ص573)

دعای برای ایمنی ازبلاوشکست دادن دشمنان و مخالفان

اين دعاي امير مؤمنان علي(ع)است كه هرگاه اين دعا را مي خواند،بالشكري روبه رو مي شد آن را شكست مي داد وبا هر جنگجويي رزم مي كرد براو پيروز مي شد،واين دعا ايمني از بلاست كه چنين است:

 

(اللَّهُمَّ)بِكَ أُسَاوِرُ،وَ بِكَ أُحَاوِلُ،وَ بِكَ أُجَاوِرُ،وَ بِكَ أَصُولُ،وَ بِكَ أَنْتَصِرُ،وَبِكَ أَمُوتُ،وَ بِكَ أحْيَا،أسْلَمْتُ نََفْسِي إلَيْكَ،وَفَوَّضْتُ أمْرِي ألَيْكَ،وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَلِيَّ العَظِيْمِ،اللَّهُمَّ إنَّكَ خَلَقْتَنِي وَرَزَقْتَنِي وَ ستَرْتَنِي عَنِ العِبَادِ بِلُطْفِ مَا خَوَّلْتَنِي وَأغْنَيْتَني،أذَا هَوَيْتُ رَدَدْتَنِي،وَ أذَا عَثَرْتُ قَوَّمْتَنِي،وَإذَا مَرِضْتُ شَفَيْتَنِي،وَإذَا دَعَوْتُ أجَبْتَنِي،يَاسيّدي ارْضَ عَنِّي فَقَدْ أرْضَيْتَني.

اين دعاي شريف از باب الحوائج امام موسي بن جعفر(ع)از جدّ بزرگوارش اميرمؤمنان علي(ع)نقل شده كه به بركت اين دعا خداوند متعال اورا از شرّ هارون الرشيد،آنگاه كه بر قتل وآسيب او تصيم گرفت، نجات پيدا كرد.

(عيون أخبار الرضا:ج2ص75)

دعای برای رهایی از زندان و تگنا

سيّدبن الطاووس در كتاب«مهج الدعوات» دعاي ارزشمندي از سرورمان فاطمه زهرا(س) در آزادي از زندان و تنگنا نقل كرده،مي گويد:در روايتي آمده:

مردي به مدت طولاني در شام زندان بود،در زندان براوسخت مي گرفتند،در عالم خواب ديدگويي حضرت زهرا(س)نزداو آمدوبه اوفرمود:اين دعا را بخوان!

آنگاه دعايي به آموخت.اوآن دعا را خواند واز زندان آزاد شدوبه خانه اش بازگشت.دعا بدين قرار است:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ العَرْشِ وَ مَنْ عَلَاهُ،وَبِحَقِّ الوَحْيَ وَمَنْ أوْحَاهُ،وَ بِحَقِّ النَّبِيِّي وَ مَنْ نَبَّاهُ،وَبِحَقَ البَيْتِ وَ مَنْ بَنَاهُ،يَاسَامِعَ كُلَّ صَوتٍ،يَا جَامِعَ كُلِّ فَوْتٍ يَا بَارِئَ النُّفُوسِ بَعْد الممَوْتِ،صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ أهْلِ بَيْتِهِ،وَآتِنَا وَجَمِيْعِ المُؤُمِنِيْنَ وَالمَؤُمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الأرْضِ وَمَغَارِبِهَا فَرَجَاً مِنْ عِنْدِكَ عَاجِلاً بِشَهَادَةِ أنْ لَا إلهِ إلَّا اللهُ،وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،وَعَلَي ذُرَّيَّتِهِ الطَّيَّبِيْنَ الطَّاهِرِيْنَ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً.

 

(مهج الدعوات:ص142)

آیات شش گانه برای غم واندوه و بدهی و زندان

كفعمي دركتاب«الجنة الواقيه»مي نويسد:

صاحب كتاب«الدلائل»مي نويسد:محمد بن علي شريف علوي گرفتار غم اندوه شد،دارايي وآبرويش رفت و بيم و هراس از پادشاه در دلش جاي گرفت،شبي پيامبر خدا(ص) را در خواب ديد و از حالش شكوه كرد.

پيامبرخدا(ص)فرمود:اين آيات شش گانه را با پاسخ هايشان در هر سختي بخوان، چرا كه خداوند متعال براي تو جاي خروجي قرار مي دهد.ودارايي وآبرويت را بر مي گرداند،ازپادشاه ايمني مي بخشدوكارهاي دو جهان تورا كفايت مي كن،هيچ غمگيني آنهارا نمي خواند مگر اين كه خداوند بدهي اورا مي پردازدوهيچ زنداني آنها را نمي خواند،مگراين كه خداوند وسيله آزادي او فراهم مي سازد.

علوي مي گويد:ازخواب بيدار شدم،بعد نمازم آن دعارا خواندم،ناگاه فرستاده پادشاه مرا خواست وپيغام اورا گفت(كه پادشاه مي گويد:تو)مرادر خواب ترساندي وگمان ميكنم برمن دعا كرده اي.به خدا سوگند!ازمن بيم وهراس به تو نخواه رسي.آنگاه آنچه ازمن گرفته بودند،برگرداند واز مال خود نيز برآنها بيفزود.آيه ها ازاين قرار است:

 

آيه يكم:«الَّذِينَ إِذَا أصَابَتْهُم مُصِيبَةُ قَالواْ إنَّا للهِ وَإنَّا إلَيْهِ رَاجِعونَ»

پاسخ آن:«أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتُ مِن رَّبَّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِكَ هُمُ الُمُهَتَدُونَ»

آيه دوم:«الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْجَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»

پاسخ آن:«فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءُ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللهِ وَاللهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ»

آيه سوم:«وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَی في الظُّلُمَاتِ أنَ لَّاإلهِ إلَّا أنْتَ سُبْحَانَكَ إِنّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»

پاسخ آن:«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُومِنِينَ»

آيه چهارم:«وَأيُّوبَ إذْ نَادَي رَبَّهُ أنَّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أنْتَ أرْحَمُ الرَّاحِمِيْنَ»

پاسخ آن:«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَذِكْرَي للْعَابِدِينَ»

آيه پنجم:«وَأُفَوَّضُ أمْرِي إِلي اللَّهِ إنَّ اللهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَاد»

پاسخ آن:«فَوَقَاهُ اللهُ سَيِئَاتِ مَا مَكَرُوا وَ حَاقَ بِالِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ»

 

آيه ششم:«وَالَّذِينَ إذا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إلَّا اللهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَي مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ»

پاسخ آن:«أُوْلَئِكَ جَزَآوُهُم مَّغْفِرُةٌ مِنَّ رَِبّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهآ الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ»

روش نوشتن نامه برای حاجت مهم و کمی رزق و روزی

علّامه مجلسي از كتاب«بلد الأمين» اين گونه نقل مي كند:امام صادق(ع)فرمود:

إذا كان لك حاجة إلي الله تعالي أو خفت شيئا فاكتب في بياض بعد البسلمة:

هرگاه حاجتي به سوي خداي متعال داشتي،يا از چيزي ترسيدي در كاغذ سفيدي پس از«بسم الله الرحمن الرحيم»بنويس:

اللهم إنّي أتوجّه إليك بأحبّ الأسماء اِليك،وأعظمها لديك،و أتقرب وأتوسّل إليك،بمن أوجبت حقّه عليك،بمحمّد وعلي وفاطمة والحسن والحسين والأئمة-حاجت خود را نام ببر_اكفني كذاوكذا.

آنگاه كاغذ را مي پيچي ودر درون گِل قرار مي دهي و در آب روان،يا چاه مي اندازي كه خداوند متعال در كار تو گشايش قرار خواهد داد.

آنگه ادامه مي دهد:در روايتي آمده:امام صادق(ع)فرمود:

هركه رزق وروزي اش اندك گردد،يا در زندگي او در تنگنا قرار گيرد،يا حاجت مهم دنيايي يا آخرتي داشته باشد، بايستي در كاغذ سفيد بنويسد و آن را به هنگام  طلوع آفتاب در آب روان بيندازد.اسامي بايستي در يك سطر باشد:

بسم الله الرحمن الرحيم،الملك الحق المبين،من العبد الذليل،إلي المولي الجليل، سلام علي محمدوعلي فاطمة والحسن والحسين وعلي ومحمدوجعفروموسي وعلي و محمدوعلي والحسن والقائم سيّدنا ومولانا صلوات الله عليهم أجمعين،رب مسني الضروالخوف،فاكشف ضري،وآمن خوفي،بحق محمد وآل محمد،وأسألك بكل نبي ووصي وصديق وشهيد،أن تصلي علي محمد و آل محمد،يا أرحم الراحمين،اشفعوا لي ساداتي بالشأن الذي لكم عند الله،فإن لكم عند الله لشأناً من الشأن،فقد مسني الضر يا ساداتي والله أرحم الراحمين،فافعل بي يا رب كذاوكذا.

 

آنگاه مي افزايد:ازجمله رقعه ها،اين است كه متن ذيل بر كاغذنوشته شود و به آب انداخته شود:

 

بسم الله الرحمن الرحيم،من العبد الذليل إلي المولي الجليل،رب إني مسني الضروأنت أرحم الراحمين،بحق محمدو آله،صلي علي محمد وآله و اكشف همي وفرج عني غمي،برحمتك يا أرحم الراحمين.

(بحارالانوار:ج99ص235)

 

 

نمازودعابرای برطرف شدن گرفتاری

محدث ارجمند،شيخ كليني در كتاب«كافي»مي نويسد:

ابوحمزه گويد:از علي بن الحسين(ع)شنيدم كه به فرزندش مي فرمود:اي پسرم!اگربراي هر كدام از شما مصيبتي رسيد،ياامر ناگواري رخ داد،بايد وضوي كاملي بسازد،وآنگاه دو_يا چهار_ركعت نماز بخواند ودر آخرش(در سجده يا بعداز نماز)بگويد:

يا مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوي،وَيا سامِعَ كُلَّ نَجْوي،وَشاهِدَ كُلَّ مَلَأٍ،وَعَالِمَ كُلِّ خَفِيَّةٍ، ويا دَافِعَ ما يَشاءُمِنْ بَلِيَّةٍ،وَيَا خَليلَ إبراهيمَ،وَيَا نَجِيَّ مُوسي،وَيَا مُصْطَفِيَ مُحُمَّدٍ صَلَّي اللهُ عليه وآلهِ أدْعُوكَ دُعاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ،وَقَلَّتْ حِيلَتُهُ،وضَعُفَتْ قُوَّتُهُ،دُعاءَ الْغَرِيقِ الْغَريبِ المُضْطَرِّ الَّذي لا يَجِدُ لِكَشْفِ ما هَوَ فيه إلّا أَنْتَ يا أَرحَمَ الرَّاحِمِيْن.

زيرا هركه اين دعا را بخواند،خداوند گرفتاريش را بر طرف مي سازد.

(اصول كافي:ج2ص560)

نمازحاجت در مسجدکوفه

در روايتي آمده:علي بن حسن بن علي بن فضّال گويد:اصحاب ما به نام عبدالرحمان بن ابراهيم گويد:صباح حذاء به من گفت:امام صادق(ع)فرمود:

هركه حاجتي داشته باشدبه مسجد كوفه برود،وضوي كامل بگيردو دو ركعت نماز بخواند كه در هر ركعت،يك مرتبه سوره حمد وهفت سوره با معوذتين بخواند_كه عبارت اند از:سوره  های ناس، فلق، توحيد،كافرون،نصر،اعلي و قدر_وقتي نماز به پايان رسيّدو تشهّدو سلام داد،از خدا حاجت خود را بخواند كه _ان شاء الله_به ياري خدا،بر آورده خواهد شد.

علي بن حسن فضّال گويد:اين شيخ به من گفت:من اين دستور را انجام دادم از خدا خواستم كه روزي مرا توسعه دهد،اكنون از جانب خدا همه نعمت ها را دارم.سپس بار ديگر انجام دادم،تا خداوند به من حج روزي كند،روزي كرد.

من اين عمل را به يكي از اصحابمان_كه تنگدست  وروزيش اندك بود_ياد دادم و خداوند در روزي او وسعت داد.

(وسائل الشيه:ج8ص134)

 

تعویض برای کسی که در خواب بترسد

در كتاب«مكارم الأخلاق»آمده:

هركه در خواب بترسدو وحشت نمايد،بايستي هنگام خوابيدن سوره هاي معوذتين(فلق وناس)و آية الكرسي را بخواند.

وي مي گويد:وهرگاه در شب بترسي،ده مرتبه بگو:

أعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللهِ مِنْ غَضَبِهِ،وَمِنْ عِقَابِهِ،وَمِنْ شَرِّ عِبَادِهِ،وَمِنْ هَمَزَاتِ الشِّياطيْنَ وَ أنْ يَحْضُرُنِ.

چرا كه پيامبر خدا(ص)به اين عمل دستور مي داد وسوره هاي معوذتين وآية الكرسي،آيه«إذْ يُغَشَّيكُمُ النُّاسَ أمَنَةً مّنْهُ»و آيه«وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتاً»را بخوان.

(مكارم الأخلاق:ص289)

 

دعایی برای بیدارشدن در ساعتی خاص

در روايتي آمده:امام صادق(ع)فرمود:پيامبر خدا(ص)فرمود:هركه مي خواهد در ساعتي از شب بيدار گردد،به هنگام خواب بگويد:

اللَّهَمَّ لَا تُؤْمِنِّي مَكْرَكَ،وَلَا تَنْسِنِي ذِكْرَكَ،وَ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الغَافِلِيْنَ،أقُوْمُ سَاعَهِ كذاوكذا.

چرا كه خداوند فرشته اي به او مي گمارد،تا درآن ساعت او را بيدار كند.

* در روايتي ديگري آمده:امام صادق(ع)فرمود:هر بنده اي كه به هنگام خواب آخرين آيه از سوره كهف را بخواند،درآن ساعتي كه مي خواهد، بيدار مي شود.آيه شريفه چنين است:

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلَكُمْ يُوحَي إلَيَّ أنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعّبَادَة رَبّهِ أِحِداً.

(مكارم الأخلاق:ص291)

 

دعایی ارزشمندبرای سفر

عالم بزرگوار شيخ ابراهيم كفعمي در«جنّة الواقيه»بعداز بيان دعايي كه در «كافي»و«محاسن»ازامام باقر نقل شده مي نويسد:آنگاه بگو:

مَوْلَايَ انْقَطَعَ الرَّجَاء إلَّا مِنْكَ،وَخَابَتَ الآمَالُ ألَّا فِيْكَ،أسْأَلُكَ إلهِي بِحَقِّ واجِبَ عَلَيْكَ،مَمَّنْ جَعَلْتَ لَهُ الْحَقَّ عِنْدَكَ،أنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَأنِل تَقْضِيَ حَاجَتِي.

سپس دعاي سفر را بخوان و سه مرتبه بگو:

مُحَمَّدٌ رَسُولُ َاللهِ أَمَامِي،وَعَلِيٌّ وَرَائِي، وَفَاطِمَةُ فَوْقَ رَأسِي، وَالحَسَنُ عَنْ يَمِيْنِي،وَالحُسَينُ عَنْ يَسَاري،وَعَلَِيُّ وَمُحَمَّدُوَجَعْفَرٌ وَمُوسَي وَعَلِيُّ وَمُحَمَّدٌ وَعَلَيُّ وَالحَسَنُ وَالحُجِّةُ،حَوْلِي.

إلهِي مَا خَلَقْتَ خَلْقاً خَيْرَاً مِنْهُمْ،فَاجْعَلْ صَلَوَاتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً،وَدَعَوَاتِي بِهِمْ مُسْتَجَابَةً،وَحَوَائِجِي بِهِمْ مَقْضِيَّةً، وَذُنُوبِي بِهِمْ مَغْفُورَةً، وَآفَاتِي بِهِمْ مَدْفُوْعَةً،وَأعْدَائِي بِهِمْ مَقْهُورَةً، وَأرزاقِي بِهِمْ مَبْسُوطَةً، اللَّهَمَّ صَلَّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ.

آنگاه كلمات فرج را مي خواني.

و در حاشيه اين كتاب مي نويسد:اين دعاي سفر ارزشمند وعظيم الشأن است كه مسافربه وسيله آن ايمن مي گردد.

(مستدرك الوسائل:ج8ص128)

 

دعای معروف”اهل بیت معمور”

 

عالم بزرگوار شيخ صدوق در كتاب«توحيد»خود مي نويسد: عمر بن شعيب،از پدرش از جدش نقل مي كند كه مي گويد:پيامبر خدا فرمود:روزي جبرئيل بااين دعا از آسمان فرود آمدودر حالي كه مي خنديدومژده مي داد،گفت:سلام بر اي تو محمّد!

حضرتش پاسخ داد:سلام بر تو اي جبرئيل!

جبرئيل عرض كرد:خداي متعال هديه اي به تو فرستاد است.

حضرت فرمود:اي جبرئيل!آن هديه چيست؟

جبرئبل عرض كرد:سخناني از گنج هاي عرش است كه خداوند تو را به وسيله آن گرامي داشته است.

حضرت فرمود:اي جبرئيل!آن سخنان كدامند؟

جبرئيل گفت:بگو:

يَا مَنْ أظْهَرَ الجَمِيْلَ وَسَتَرَ القَبِيْحَ،يَامَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالجَرَيْرَةِ وَلَمْ يَهْتِكَ السِّتْرَ،يَا عَظِيْمَ العَفْوِ،يَا حَسَنَ التِّجَاوُزِ،يَاوَاسِعَ المَغْفِرَةِ،يَا باسِطَ اليَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ،يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوي،وَيَامُنتَهَي كُلِّ شَكْوَي،يَا مُقِيْلَ العَثَراتِ،يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ،يَا عَظِيْمَ المَنَّ،يَا مَبْتَدِئاًبِالنَّعَمَ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا،يَا رَبَّنَا وَيا سيّدنَا وَيَا مُوْلَانَا وَيَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أسْألُكَ يَا اللهُ أنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِني بِالنِّارِ.

رسول خدا فرمود:اي جبرئيل!پاداش اين سخنان چيست؟

عرض كرد:هيهات،هيهات؛علم ودانش(هيچ فردي)به آن نرسد.اگر فرشتگان هفت آسمان وهفت زمين تاروز رستاخيز گردهم آيند نمي توانند پاداش يك جز آن را توصيف كنند.هنگامي كه بنده اي بگويد:

(يَا مَنْ أظْهَرَ الجَمِيْلَ وَسَتَرَ القَبِيْحَ)

خداوند او را در دنيا به مهر ورحمت خود بپوشاند وحال اورا در جهان آخرت نيكو گرداند ودر دنيا وآخرت هزار پرده از گناهان او بپوشاند.

وهنگامي بگويد:

(بَامَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالجَرِيْرَةِ وَلَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ)

خداوند در روز رستاخيز از او حساب رسي ننمايد وپرده(آبروي)اورا در روزي كه پرده ها دريده شود،ندرد.

وچون بگويد(يَاعَظيِمَ العَفْوِ)خداوند گناهان اورا بيامرزد،گرچه گناهش هم چون كف دريا باشد.

وچون بگويد:(ياحَسَن التَّجَاوز)خداوند  از او در گذرد،حتي اگر گناه دزدي،مي خواري،وخودبيني هاي دنيايي وگناهان كبيره باشد.

وچون بگويد:«يَاواسِعَ المَغْفِرَةِ»خداوند براي او هفتاد در ار مهر ورحمت بگشايد.پس اودر رحمت خداي عزوجل فرو رود تا از دنيا برود.

وهر گاه بگويد:«يَابَاسِطَ اليَدَيْنَ بِالرَّحمةِ»خداوند دست رحمت خود را بر او بگشايد.

وآنگاه بگويد:«يَا صَاحِِبَ كُلِّ نَجْوي،وَيا مُنْتَهَي كُلِّ شَكْوي»خداوند پاداش هر مصيبت زده،تندرست،بيماروهر گزند رسيده و بيچاره وفقيروناداري راتا روز رستاخيز به او عطا فرمايد.

وچون گويد:«يَا كَرِيمَ الصِّفْحِ»خدا اورا به گرامي داشت پيامبران گرامي ميدارد.

وهنگامي كه بگويد:«يَاعَظِيْمَ المَنِّ»خداوند روز رستاخيز آرزوي اورا آرزوي همه ي افريدگار را به او عطا كند.

وچون بگويد:«يَا مَبْتَدِئاً بِالنِّعمِ قَبْلَ استِحْقَاقِهَا»خداوند پاداش او را به مقدار هركه نعمت هايش را سپاس گزاري كرده قرار مي دهد.

وچون بگويد:«يَا رَبَّنَا وَيَا سيّدنَا وَيَا موْلَانَا»خداوند مي فر مايد:اي فرشتگان من!شاهد باشيد كه من اورا آمرزيده ام وبه شمارهرچه در بهشت،دوزخ،آسمان هاي هفت گانه و زمين هاي هفتگانه،آفتاب ماه،ستارگان وقطره هاي باران ها وانواع آفريدگان كوه ها،سنگريزه ها وخاك آن وعرش،كرسي آفريده ام،پاداش مي دهم.

وچون گويد:«يَا مَوْلَانَا»خداوند دل اورا از ايمان لبريز كند.

وآنگاه بگويد:«يَا غَايَةَ رَغْبَتِنا»خداوند در روز رستاخيز خواهش او وهمانند خواهش همه آفريدگان رابه او عطا مي كند.وچون بگويد:«أسْألُكَ يَا اللهَ أنْ لَا تُشَوِّهِ خَلْقِي بِالنَّارِ»خداوندجبار مي فرمايد:بنده ام ازمن خواهش كرد كه اورا از آتش دوزخ آزاد كنم.اي فرشتگان من!گواه باشيد كه من اورا،پدر،مادر،برادران،خواهران،خاندان،فرزندان وهمسايگانش را از آتش دوزخ آزاد كردم و شفاعت اورا در حق هزار فرد از افرادي كه آتش دوزخ برلي آنها حتمي شده بود،پذيرفتم واورا از آتش پناه دادم.

ازاين رو،اي محمّد!اين سخنان را به پرهيزكاران بياموز وبه منافقان میاموز،چرا كه اين دعاي مستجاب است هركه آن رابخواند،پذيرفته مي شود واين دعا،همان دعاي اهل بيت معمور است كه هرگاه در گرداگرد آن طواف كنندوبه دور آن بگردند،اين دعا را مي خوانند.

شايان ياد اوري است كه در«بلدالأمين»و«جنِة الواقيه»بعد از:يَا سيّداهُ يَا غَايَةَ رَغْبَتَاهُ اين گونه آمده:

 

أسْألُكَ بِكَ وَ بِمُحَمَّدٍ صَلِّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلهِ وَعَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْن الحُسَيْنَ وَمَحَمَّدِ بْن عَلِيٍّ وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمِّدٍ وَمُوْسَي بْنِ جَعْفَرٍ وَعَلِيِّ بْنِ مُوسَي وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيَّ وَعَلِيِّ بْنِ مُحَمِّدٍ وَالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَالْقَائِمِ المَهْدِيِّ الأئِمِّةِ الهَادِيَةِ عَلَيْهِمُ السِّلامُ أنْ تُصَلِّيَ عَلَي مُحَمِّدٍ وَآلِ مُحَمِّدٍ وَأسْألُكَ يَا اللهُ يَا اللهَ أَن لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بِالنِّار،وَأنْ تَفْعَلْ بِي مَا أنْتَ أهْلُهُ.

اين دعا،به دعاي اهل بيت معمور ناميده شده ودعاي جليل الشأن عظيم القدر مي باشد.

 

اذکار و دستورالعمل هایی شگفت از معصومین (ع)، عرفا و بزرگان

دستورالعمل های ناب ازمعصومین (ع)

* ذکرایمنی از مکر و حیله

«دعای حجاب» امام صادق(ع)برای محفوظ ماندن از مکر وحیله و اندیشه های نامناسب انسان های پلید بسیار مفیدو مجرب است وآن دعا این است:

 

بِسمُ الللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

وَ إِذا قَرَأَتَ القُرآنَ جَعَلنَا بَینَکَ وَ بَینَ الَّذینَ لَا یَؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَاباً مَستُوراً وَ جَعَلنَا عَلَی قُلُوبِهِم أَکِنَّةً أَن یَفقَهُوهُ وَ فی آذَانِهِم وَ قراً وَ إِذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فی القُرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُراً.اللَّهُمَّ أإِنَّی أَسئَلُکَ بِالإِسمِ الَّذی بهِ تُحیی وَتُمیتُ وَ تَرزُقُ وَ تُعطی وَ تَمنَعُ یا ذَالجَلالِ وَ الإِکرامِ.اللَّهُمَّ مَن أَرادَنا بِسُوءٍ مِن جَمیعِ خَلقِکَ فَاَعمِ عَنّا عَینَهُ وَاصمُم عَنّا سَمعَهُ وَ اشغَل عَنّبا قَلبَهُ وَ اغلِل عَنّا یَدَهُ وَ اصرِف عَنّا کَیدَهُ وَ خُذهُ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَن یَمینهِ وَ عَن شِمالِهِ وَ مِن تَحتِهِ وَ مِن فَوقِهِ یا ذَاالجَلالِ وَ الإِکرامِ.

(نامه برنامه ها.استاد حسن زاده آملی.ص7)

* دعا به جهت دفع دشمن

از حضرت سیدالساجیدن(ع)مروی است که:به جهت دفع دشمن،بعد از نماز صبح بلافاصله بخواند:

اللَّهُمَّ إِنَّی ضَعیفٌ وَ أَعدائی أَقوِیاء وَ أَنتَ الأَقوی وَقنِی شَرَّهُم وَ اکفِنی أَمرَهُم وَ أَعِنّی عَلَیهِم بِحَولِکَ وَ قُوَّتِکَ یا قَوِیُّ.

با خواندن این ذکر،دشمن مقهور می شود.

* ذکر غلبه بر دشمن

امام رضا(ع)فرموده اند: پیامبر خدا(ص)فرمودند:هرکس خواهد او را بیشتر از مجاهدین در ملأ اعلی ثنا گویند،پس هر روز این دعا را بخواند.اگر حاجتی داشته باشد،برآورده شود واگر دشمنی داشته باشد،براو غلبه گردد و اگر قرض ودینی داشته باشد،ادا شود واگر غمی وهمی داشته باشد،زایل و برطرف گردد.این دعا از هفت آسمان بالا رود تا در لوح محفوظ برای او ثبت گردد:

سُبحانَ اللهِ کَما یَنبَغی للهِ وَ الحَمدُللهِ کَما یَنبَغی للهِ وَ لا اِلهَ اِلّا اللهُ کَما یَنبَغی للهِ وَ اللهُ اَکبَرُ کَما یَنبَغی للهِ وَ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ وَصَلَِی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ عَلی اَهلِ بَیتِهِ وَ جَمیعُ المُرسَلینَ وَ النَّبیَّینَ حَتّی یَرضی اللهُ.

(مفاتیح الجنان.ادعیه هر روز.)

* کیفیت نفرین علیه دشمن

از امام رضا(ع)روایت شده است که:هرگاه یکی از شماخواست علیه دشمنش دعا کند،بگوید:

اللَّهُمَُّ اطرُقهُ بِلَیلَةٍ لا أُختَ لَها وَ اَبح حَریمَهُ.

(بحارالانوار.ج95ص222)

* طریقه مخفی ماندن از دید دشمنان

مرحوم مجلسی میگوید:امام رضا فرمودند:هرکس این سه آیه را بخواند،ازچشم دشمنان خویش مخفی خواهد گشت واو را نخواهند دید.

آن سه آیه این است:

«أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهَ اللهُ عَلَی عِلمٍ وَ خَتَمَ عَلَی سَمعِهِ وَ قَلبِهِ وَ جَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهدِیهِ مِن بَعدِ اللهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ»

«أَولَئِکَ الَّذینَ طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِم وَ سَمعِهِم وَ أَبصَارِهِم وَ أَولَئِکَ هُمُ الغَافِلُونَ.»

« وَمَن أَظلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعرَضَ عَنهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَت یَدَاهُ إِنَّا جَعَلنَا عَلَی قُلُوبِهِم أَکِنَّةً أَن یَفقَهُوهُ وَ فی آذانِهِم وَ قراً وَ إِن تَدعُهُم إِلی الهُدَی فَلَن یَهتَدُوا إِذاً أَبَداً.»

(بحارالانوار.ج92ص284)

* ذکری برای دفع دشمن

آقا سید هاشم حداد می فرمودند:مرحوم آقای قاضی فرمودند:

قرائت«کهیعص حم عسق،وَ عَنَتِ الوُجُوهِ لِلحَیِّ القَیُّومِ وَ قَد خابَ مَن حَمَلَ ظُلماً»برای دفع دشمنمفید است.

(اسوه عارفان.ص105)

* دعا برای دور شدن شر مزاحم در زندگی

امام صادق(ع)فرمود:هرگاه از شر کسی ترسان و بیمناک بودی،این دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ إِنَّکَ لا یَکفی مِنکَ أَحَدٌ وَ اَنتَ تَکفی مِن کُلِّ أَحَدٍ مِن خَلقِکَ فَاکفینی شَرَّ(نام فرد شرور در اینجا آورده شود)

بار خدایا،هیچ کس شر تو را بازنمی گرداند و تو شر همگان را باز می گردانی،خدایا،شر فلان کس را ازمن بازگردان.

(اصول کافی.ج2ص557)

* دعای امام جواد(ع)برای آزادی شدن زندانی

علی بن مهزیار می گوید:محمد بن حمزه غنوی به من نوشت واز من خواست که به حضرت جواد(ع)نامه بنویسم که دعایی به او بیاموزد که با آن وسیله،گشایشی برایم حاصل گردد(واز زندانی که در آن گرفتار شده بود،خلاص گردد)پس آن حضرت(ع)به من نوشت:اما آنچه محمدبن حمزه در خواست کرده که دعایی بیاموزد که با آن فرج و گشایش یابد،پس به او بگو که ملازم این دعا باشد و همیشه بگوید:

یا مَن یَکفی مِن کُلِّ شَیءٍ وَ لا یَکفی مِنهُ شَیءٌ اکفِنی ما أَهَمَّنی مِمّا أَنَا فیهِ.

(کافی.ج4ص345)

* ختم صلوات حضرت زهرا(ع)و آزادی از زندان

یکی از خطباء و سخنوران اهل بیت عصمت وطهارت(ع)با توجه به مشکلی که برایشان ایجاد می شود، دچار گرفتاری شده وبه هشت سال حبس محکوم می گردد.او پس از آنکه یک سال واندی از زمان حبس را سپری می کند،به ناگاه ذکری که علامه طباطبایی به او تعلیم داده را به خاطر می آورد و این ذکر را که در حقیقت،ختم صلوات صدیقه طاهره(س)است شروع می کند ووقتی این صلوات به پایان می رسد،خبر آزادی او نیز از بلندگوی زندان اعلام می کنند و اینگونه با توسل به ساحت مقدس بی بی دو عالم،حضرت فاطمه زهرا(س)از گرفتاری و زندان نجات پیدا می کند.صلوات یاد شده مطابق دستور علامه طباطبایی اینگونه می باشد:530 مرتبه بر حضرت زهرا(س)به این شکل خوانده شود:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بَعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ.

وعدد530 به حساب حروف ابجد،کاملً با شماره حروف فاطمه منطبق است:

ف=80+الف=1+ط=9+م=40+ت=400که مجموعاً میشود530.

(کرامات وعنایات حضرت زهرا.ص269.)

* آیات ایمنی بخش از دزد و آتش سوزی

اگر بر مکانی یا متاعی که از دزد یا آتش گرفتن بترسید،این دو آیه را با آیة الکرسی بر حلقه های در وبر قفل آن بخوانید،انشاءالله از دزد و آتش گرفتن حفظ بماند:

قُلِ ادعُوا اللهُ أَوِ ادعُوا الرَّحمنَ أَیّاً مَا تَدعُوا فَلَهُ الأَسمَاءُ الحُسنَی وَ لا تَجهَر بِصَلَاتِکَ وَ لا تُخَافِت بِها وَابتَغِ بَینَ ذَلِکَ سَبِیلاً وَ قُل الحَمدُ للهِ الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَُلیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبّرِهُ تکبیراً.

(ختوم واذکار.ج2ص336.)

 

* ذکر بلا گردان

پیامبر خدا(ص)فرمودند:هرکس،هنگام بامداد بگوید:

بِسمِ اللهِ الَّذی لا بَضُرُّ مَعَ اسمِهِ شَیءٌ فی الأَرضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ.

تا هنگام شب،هیچ بلایی به او نرسد وهرکس به هنگام شب آن را بگوید،تا وقت بامداد،هیچ بلایی به او نرسد.

(شفا بخش و مشکل گشا.ص77)

* چنین کسی از بلاها محفوظ است

پیامبر خدا(ص)فرمودند:هرگاه کسی از خانه بیرون بیاید وبگوید:«بِسمِ الله»ملائکه به او می گویند:درسلامت هستی.

وقتی بگوید:«لا حَولَ وَ لا قُوُّةَ اِلّا بِاللهِ»ملائکه به او گویند:کارهایت ساخته شد.

و وقتی بگوید:«تَوَکَّلتُ عَلی اللهِ»ملائکه به او گویند:از بلاها،محفوظ ودر امان ماندی.

(حلیلة المتقین.ص273)

* ذکر حفاظت از بلایا

از پیامبر خدا(ص)روایت شده است که:کسی که هر روز صیح،هفت بار این ذکر را بخواند،خداوند عزوجل در آن روز،اورا ازبلایا حفظ می کند:

فَا للهُ خَیرٌ حَافِظاً وَ هُوَ أَرحَمَ الرَّاحِمین إِنَّ وَلیِّی اللهُ الَّذِی نَزَّلَ الکِتَابَ وَ هُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحینَ فَإِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِیَ اللهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَزشِ العَظیم.

(بحارالانوار.ج86ص298)

* ذکری مجرب برای رهایی از بلاها وسختی ها

مرحوم عارف کامل سید علی آقا شوشتری فرمودند:حضرت صدیقه طاهره(س)این ختم را تعلیم فرمودند وبسیار مجرب است.چون به شدت وبلیه ای مبتلا شدی،با حضور قلب،1001 مرتبه آیه کریمه«رَبَّ أَنّیِ مَسَّنیَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرحَمُ الرَّاحمینَ»را با خضوع وخشوع وتضرع بخوان،نجات خواهی یافت.

(هزارو یک تحفه.ص405)

* دعای مظلوم علیه ظالم

مردی خدمت امام صادق(ع)آمد وشکایت کرد از شخصی که به او ظلم کرده بود،حضرت(ع)فرمودند:چرا دعای مظلوم علیه ظالم را که پیامبر خدا(ص)به امیرالمؤمنین امام علی(ع) تعلیم فرمودند نمی خوانی؛زیرا مظلومی این دعا را نمی خواند،مگر انکه خداوند او را یاری می دهد واز شر ظالم وستمگر کفایت می فرماید.

وآن دعا این است:

اللَّهُمّ طُمَّهُ بِالبَلاءِ طَمّاً وَ غَمُّهَ بِالبَلاءِ وَ قُمَّهُ بِالأَذی قُمّاً وَ اَرمِهِ بِیَومٍ لا مَُعادَلَهُ وَ ساعَةٍ لا مَرَدَّلَها وَ أَبح حَریمَهُ وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهلِ بَیتِهِ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَ قِنی شَرَّهُ وَ اکفنِی أَمرَهُ وَ اصرِف عَنّی کَیدَهُ وَ احرِج قَلبَهُ وَ سُدَّ فاهُ عَنّی وَ خَشَعَتِ الأَصواتُ لِلرَّحُمنِ فَلاتُسمَعُ إِلّا هَمساً وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَیِّ القَیُّومِ وَ قَد حَمَلَ ظُلمَاً اِخسَئُوا فیها وَ لا تُکلِّمُونِ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَه.

(کلیات مفاتیح الحاجات.ص196)

* خانواده خود را با گفتن این ذکر،تعویذ کنید

از حضرت امیر مؤمنان نقل شده است که:غمی به پیامبر خدا(ص)عارض شد،جبرییل خدمت آن حضرت آمد وعرض کرد:ای محمد،این چه غمی است که در روی شما می بینم؟

پیامبر خدا(ص)فرمودند:حسن وحسین چشم زخم خورده اند.

جبرییل عرض کرد:چشم زخم حق است،چرا با این کلمات آن دو را تعویذ نمی کنی؟

پیامبر خدا(ص)فرمودند:کدام کلمات ای جبرییل؟

جبرییل عرض کرد بگو:

اللَّهُمَّ یا ذَا السُّلطانِ العَظیمِ وَ المَنّیِّ القَدیمِ وَ الوَجهِ الکَریم،یا ذَا الکَلِماتِ التّامّاتِ وَ الدَّعَواتِ المُستَجاباتِ،عافِ الحَسَنَ وَ الحُسَین(به جای این دو اسم ،اسم مریض را ببر)مِن أَنفُسِ الجِنِّ وَ أَعیُنَ الإِنسِ.

حضرت این دعا را خواندند،سپس هر دو بر خاستند وبه راه افتادند.پیامبر خدا(ص)به اصحاب خود فرمودند:زن ها وبچه هایتان را با این تعویذ،پناه دهید.

(ختوم واذکار.ج2ص275)

* طریقه بطلان سحر ودفع چشم زخم

شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت پرسید:کسی که سحر شده باشد یا دچار چشم زخم شده باشد،برای بطلان سحر ودفع چشم زخم باید چه کند؟

ایشان فرمودند:موارد زیر را رعایت وعمل کنید:

1.همیشه قرآن کوچکی همراه داشته باشید.

2.«معوذتین»را بخوانید وتکرار کنید.

3.«آیة الکرسی»را بخوانید وتکرار کنید.

4.«چهار قل»را بخوانید وتکرار کنید؛مخصوصاً وقت خواب.

5.در مواقع اذان صبح،با صدای نسبتاً بلند اذان بگویید.

6.روزی 50 آیه از قرآن کریم با صدای نسبتاً بلند بخوانید.

(پرسش های شما و پاسخ های آیت الله بهجت.ص102)

 

* طریقه دفع شر شیاطین وجادوگران

از پیامبر خدا(ص)روایت شده است که:برای دفع شیاطین و جادوگران، آیه سُخره را بخوانند:

إِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَ الأَرضَ فی سِتَّةِ أَیَّام ثَمَّ استَوَی عَلَی  العَرشِ یُغشِی اللَّیلَ النَّهارَ یَطلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخّرَاتٍ بِأَمرِهِ أَلا لَهُ الخَلقُ وَ الأَمرُ تَبَارَکَ اللهُ رَبُّ العَالَمینَ ادعُوا رَبَّکُم تََضَرُّعاً وَ خُفیَةً إِنَّهُ لَا یُحِبُّ المُعتَدینَ وَ لا تُفسِدُوا فی الأَرضِ بَعدَ إِصلَاحِهَا وَ ادعُوهُ خَوفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحمَةَ اللهِ قَرِیبُ مِنَ المُحسِنینَ.

(حلیة المتقین.ص320)

* دعای ایمنی از شر حاسران

مرحوم شیخ حر عاملی می گوید:خداوند متعال در شب معراج به پیامبر اکرم(ص)فرمود:هرکه می خواهد از اهل سلامت باشد واز سحر مصون بماند وسحر هیچ ساحری در او اثر نکند،خواه ساحر جنی باشد یا انسی،این دعا را بخواند:

اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسی وَ خاصَّةَ بِکَلامِهِ وَ هازِمَ مَن کادَهُ بِسِحرِهُ بِعَصاهُ وَ مُعیدُها بَعدَ العَودِ ثُعباناً وَ تَلقَفُها إِفکَ أَهلِ الإفکِ وَ مُفسِدُ عَمِلَ السّاحِرینَ وَ مُبطِلَ کَیدِ أَهلِ الفِسادِ مَن کادَنی بِسِحرٍ أَو بِضُرٍّ أَعلمُهُ أَو لا أَعلمُهُ أَخافُهُ فَاقطَع مِن أَسباب السَّمواتِ عَمَلَهُ حَتّی تُرجِعَهُ عَنّی غَیرَ نافِذٍ وَ لا ضارٍّ وَ لا شامِتٍ،إِنّی أَدرَ أُبِعَظمَتِکَ فی نُحُور الأَعدادِ فَکُن لی مِنهُم مُدافِعاً أَحسَنَ مُدافِعَةً وَ أَتَمَّها یا کریمُ.

این دعا مجرب است.

(مخزن تعویذات.ص45)

* تعویذی که باطل کننده سحر است

محمد بن مسلم می گوید:این تعویذ را امام صادق(ع)برای شاگردان خویش املاء فرمودند ونیز فرمودند:از گذشتگان به ارث رسیده وباطل کننده سحر است.

آن را بر کاغذی نوشته وبر گردن سحر شده آویزان کنند:

قَالَ مُوسی ما جِئتُم بِهِ السَّحرُ إِنَّ اللهَ سَیبُطِلُهُ إِنَّ اللهَ لا یُصلِحُ عَمَلَ المُفسِدینَ وَ یُحِقُّ اللهُ الحَقَّ بِکَلِماتهِ وَ لَو کَرِهَ المُجرمُونَ أَأَنتُم أَشَدُّ خَلقاً أَم السَّمَاءُ بَنَاها رَفَعَ سَمکَها فَسَوَّاها فَوَقَعَ الحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانوا یَعمَلونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَ انقَلَبُوا صَاغِرینَ وَ أُلقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدینَ قَالوا آمَنَّا بِرَبَّ العَالَمینَ.

(بحارالانوار.ج95ص127)

 

* چنین کسی به دعای ابطال سحر نیاز ندارد

مرحوم کوهستانی می فرمودند:اگر انسان،تعقیبات نمازهای روزانه را مرتب بخواند،همه چیز در آنها است ونیاز به دعاهای ابطال سحر ندارد.

(بر قله پارسایی.ص306)

* دستورالعمل نیل به حاجات

جناب آقای سید عباس کاشانی فرموده اند:در حدیث نبوی آمده است که برای نیل به حاجات خود،قبل از عزم و اراده به سوی آن،این کریمه را چهارده بار بخواند:

«وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ آوَی إِلیهِ أَخَاهُ قَالَ إِنّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبتَئس بِما کانُوا یَعمَلونَ»

آنگاه فرموده اند که:به تجربه رسیده است که قرائت این کریمه،چنانچه قول صادق صادق القول است،قاری آن به تحصیل خواسته مشروع وخیر وصواب،نایل می نماید.

(آب حیات.ص227)

* دعای اجابت دعا

سید بن طاووس در کتاب«فلاح السائل»روایت کرده است که:امام صادق(ع)فرمودند:کسی که دوست دارد دعایش بر نگردد واجابت شود،این دعا را قبل از هر دعایی که می کند بخواند:

ما شاءَ اللهُ تَوَجُّهاً اِلی اللهُ،ما شاءَ اللهِ تَعَبُّداً للهِ،ما شاءَ اللهُ تَلَطُّفاً للهِّ،ما شاءَ اللهَ تَذَلُّلاً للهِ،ما شاءَ اللهُ استِنصاراً بِاللهِ،ما شاءَ اللهُ إِستِکانَةً للهِ،ما شاءَ اللهُ تَضَرُّعاً اِلی اللهِ، ما شاءَ اللهُ اِستِغاثَةً بِاللهِ ما شاءَ اللهُ اِستِعانَةً بِاللهِ،ما شاءَ اللهُ لا حَولَ وَ لا قُوُّةَ إِلّا بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم.

(کلیات مفاتیح الحاجات.ص62)

* این ذکر را قبل از بیان هر حاجت بر زبان آور

محمد بن فضیل نامه ای خدمت امام جواد(ع)نوشت واز آن حضرت خواست تا دعایی به او بیاموزد،امام(ع)ذکری نوشتند وفرمودند:این را قبل از هر در خواست هر حاجتی از خداوند،به زبان بیاور.

وذکر چنین است:

«اللهُ اللهُ اللهُ رَبَّی الرَّحمنُ الرَّحیمُ،لا شَریکَ بِهِ شَیئاً.»

(باقیات صالحات.ص566)

* دستورالعمل برای آمدن خواستگار

در«جنة الواقیه»ودر کتاب«الخواص»آمده است که:امام صادق(ع)فرمودند:اگر دختری در خانه مانده باشد وکسی به خواستگاری او نیامد،سوره مبارکه احزاب را بر پوست آهو یا پاره ای کاغذ بنویسد ودر کوزه کوچکی قرار دهند وآن کوزه را در خانه ای که در آن دختر زندگی می کند،قرار دهند؛پس خواستگاران آن دختر زیاد می شوند.

در کتاب«جنة الامان»آمده که این کار برای سریع آمدن خواستگار نیز مفید است.

(کلیات مفاتیح الحاجات.ص190)

* دعا برای طلب مال وفرزند

امام سجاد(ع)فرمودند:هرکس این دعا را زیاد بخواند،هرچه از مال وفرزند و خیر دنیا وآخرت که بخواهد،خداوند به او عطا می فرماید:

«رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ،وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ وَلیّاً یَرِثُنی فی حََیاتی وَ یَستَغفِرُ لی بَعدَ وَ اَجعَلهُ سَویّاً ولا تَجعَل لِلشیَّطانِ فیه نَصیباً،اللَّهُمَّ إِنّی أَستُغفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ اِنَّکَ،إِنتَ الغفُورُ الرَّحیمُ»

وبرای فرزنددار شدن،هفتاد مرتبه این دعا را بخواند.

(حلیة المتقین.ص102)

* صاحب فرزند پسر شدن

از حضرت امام جعفر صادق(ع)روایت شده است که فرمودند:

هرگاه زنی باردار شد وچهارماه براو گذشت،روی اورا به سوی قبله کن،و«آیة الکرسی»بخوان ودست بر پهلوی او بزن وبگو:«اللَّهُمَّ إِنّی قَد سَمَّیتُهَ مُحمَّداً»

یعنی«خدایا،من این فرزندم را محمد نام کردم»

چون چنین کند،خداوند آن فرزند را پسر گرداند،پس اگر او را محمد نام کند،مبارک باشد واگر نام نکند،خدا اگر خواهد،از او بگیرد واگر بخواهد به او ببخشد.

(مفاتیح الجنان.ص967)

* برای فرزنددار شدن این دو آیه را بخوان

امام صادق(ع)فرمودند:

برای فرزند دار شدن در سجده،این دو آیه خوانده شود:

«رَبِّ هَب لِي مَن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ،رَبِّ لا تَذَرنِی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ.»

(حلیة المتقین.101)

* دستورالعمل امام هادی(ع)برای فرزند دار شدن

علی بن محمد صیمری می گوید:با دختر جعفر کاتب ازدواج کردم وچنان به او علاقه مند گردیدم که کسی را مانند او دوست نداشتم،اما بچه دار نمی شدیم.نزد امام هادی(ع)رفتم وجریان را خدمت آن حضرت(ع)عرض کردم.

حضرت امام هادی(ع)تبسمی نمودند وفرمودند:انگشتری را که نگین آن فیروزه باشد بگیر وبر نگین آن بنویس:

«رَبِّ لا تَذَرنِی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوارثینَ»

علی صیمری می گوید:فرمایش امام(ع) را انجام دادیم،یک سال بر ما نگذشت که خداوند فرزندی پسر به ما روزی داد.

(بحارالانوار.ج95ص343)

* دستورالعمل برای کاهش گریه کودک

از حضرت امام جعفر صادق(ع)روایت شده است که آن حضرت(ع) فرمودند:

هرکس سوره مبارکه ابراهیم را بر قطعه ای از حریر سفید بنویسد،مشروط بر اینکه با طهارت باشد وبر طفلی که گریه می کند ببندد،گریه او بر طرف می شود واز چشم زخم محفوظ می ماند وبه سهولت از شیر گرفته می شود.

(مفاتیح الحاجات.ص174)

* اثر یک آیه بر آرام شدن کودک

امام علی(ع)فرمودند:اگر کودکی زیاد گریه می کند وبه خواب نمی رود،این آیه را بر او بخوانند،از گریه بازایستد وآرام گیرد:

«فَضَرَبنَا عَلَیِ آذانِهم فی الکَهفِ سِنینَ عَدَداً ثُمَّ بَعَثنَاهُم لِنَعلَمَ أَیُّ الحِزبینِ أَحصَی لِما لَبَثُوا أَمَداً»

(منهاج العارفین.ص240)

* اثر سوره ناس وفلق

از امام صادق(ع)روایت شده است که فرمودند:

هرکس سوره ناس وفلق را بنویسد وبر گردن کودکان ببندد،از دیو وپری وهمه جنبدگان واز بیمازی که به آن«ام الصبیان»گویند محفوظ می ماند.

(مفاتیح الحاجات.ص174)

* تأثیر سوره رعد بر آرامش کودک

امام صادق(ع)فرمودند:سوره رعد را بنویسید وآن را برگهواره ی کودک ببندید،ترک گریه کردن می کند.

(کلیات مفاتیح الحاجات.ص175)

* تأثیر صلوات برای پیدا کردن گمشده

پیامبر خدا(ص)فرمودند:هنگامی که چیزی را گم کردید،برمن صلوات بفرستید؛زیرا موجب به یاد آمدن چیزی خواهد شد.

(جلاءالافهام.ص255)

* ذکر یافتن چیزهای گمشده

جناب آقای رضوی می گوید:بعضی از علماء گفته اند:کسی که چیزی از او گم شده است سه مرتبه بگوید:

«أَصبَحتُ فی جوار اللهِ وَ أَمسَیتُ فی أَمانِ الله»

حتماً به آن شیء گمشده خواهد رسید وبعضی آن را مجرب دانسته اند وبعضی دیگر می گویند:هفتاد مرتبه صبح بگوید:

«أَصبَحتُ فی جَوارِ اللهِ» وهفتاد مرتبه در شب بگوید: «أَمسَیتُ فی جَوارِ الله»

(التحفة الرضویة.ص295)

* دعای امام رضا(ع)برای یافتن گمشده

از حضرت امام رضا(ع)روایت شده:هرگاه متاع ویا حیوانی از تو گم شد، آیه شریفه ی«وَعِنَدَهُ مَفاتیحَ الغَیب» را تا آخر بخوان،سپس بگو:

«اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَهدی مِنَ الضّالَّةِ،وَ تُنجی مِنَ العَمی وَ تَرُدُّ الضّالَّةَ،صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍوَ آلهِ وَ اغفِرلی وَ رُدَّ ضالَّتی.

(مستدرک.ج8ص25)

* دعای تقویت حافظه

پیامبر خدا(ص)این دعارا برای حافظه به امیر مؤمنان علی(ع)تعلیم فرمودندکه خوب است بعد از نماز های واجب خوانده شود:

سُبحانَ مَن لا یَعتَدی عَلی أَهلِ مَملِکَتِهِ،سُبحانَ مَن لا یَأَخُذُ أَهلَ الأَرضِ بِأَلوانِ العَذابِ،سُبحانَ الرَّؤُوفِ الرَّحیم،اللَّهُمَّ اجعَل لی فی قَلبی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهماً وَعِلماً،إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیءٍ قَدیر.

(مفاتیح الجنان.ص34)

* آثار مداومت بر زیارت عاشورا

شیخ جعفر آقا مجتهدی می فرمودند:مداومت بر زیارت عاشورا آثار شگرفی دارد و آدمی را درحصن حصین خود،از خطرات احتمالی در امان نگاه می دارد.

(در محضر لاهوتیان.ج1ص439)

* ذکرهای دور کننده مرگ های ناگوار

پیامبر خدا(ص)فرمودند:پس از فراغت از نماز واجب بگو:«سُبحانَ اللهِ وَالحَمدَ للهِ وَ لا إِلهَ إِلّا وَ اللهُ أَکبرَ»که این ذکر مرگ ناگوار وبلایی را که آن روز از آسمان بربنده می رسد،می رانند,وباقیات اینها هستند.

(مرگ سخت وناگهانی.)

* بر عمر همچین کسی یازده سال افزوده شود

مرحوم ملا محمد باقر فشارکی در رساله ای که در اعمال ماه رجب وشعبان ورمضان تألیف فرموده،از بعضی کتب نقل می کند که هر کس در روز جمعه آخر ماه رجب این دعا را بخواند،یازده سال برعمر او اضافه می شود:

یا أَجَلَّ مِن کُلِّ جَلیلٍ،یا أَکرَمَ مِن کُلِّ کَریمٍ،وَیا أَعَزَّ مِن کُلَّ عَزیزٍ،أَغِثنی یا غِیاثَ المُستَغیثینَ بِفَضلِکَ وَ جُودِکَ وَ کَرِمِکَ وَ مُدَّ عَمرَنَا وَ هَب لَنا مِن لَدُنکَ عُمراً بِالعافِیَةِ یا ذَاالجَلالِ وَ الإِکرامِ.

(گنج های معنوی.ص84)

* این دستو،از اسرار عجیبه مجرب است

شیخ بهایی در کتاب«مفتاح الفلاح»از کتاب«کافی شیخ کلینی»نقل کرده که از امام صادق روایت شده است که فرمودند:هرکس هنگام خوابیدن،آیه آخر سوره کهف را بخواند،هر ساعتی که بخواهد بیدار شود ونیت داشته باشد،بیدار می شود.

شیخ فرموده که این،از اسرار عجیبه مجرب است که شکی در آن نیست.

قُل إِنَّما بَشَرٌ مِثلُکُم یَوحَی إِلیَّ أَنَّما إِلَهُکُم إِلهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صَالِحاً وَ لا یُشرِک بِعِبادَةِ رَبّهِ أَحَداً.

* ذکر بیدار شدن از خواب

امام موسی بن جعفر(ع)فرمودند:کسی که دوست دارد شب بیدار شود،پس در هنگام خوابیدن بگوید:

اللَّهُمَّ لا تُنسِنی ذِکرَکَ وَ لا تُؤمِنّی مَکرَکَ وَ لا تَجعَلَنی مِن الغافِلینَ وَ انبِهنی لِأَحَبِّ السّاعاتِ إِلَیکَ أَدعُوکَ فیها فَتَسجیبَ لی وَ أَسئَلُکَ فَتُعطِینی وَ استَغفُرَکَ فَتَغفِرَ لی،إِنَّهُ لا یَغفِرُ الذُّنوبَ إِلّا أَنتَ،یا أَرحَمَ الرَّاحمینَ.

(صحیفة الکاظمیه.ص65)

* دعا برای رفع بی خوابی

امیر مؤمنان علی(ع)فرمودند:حضرت فاطمه زهرا(س)از بی خوابی نزد پیامبر خدا(ص)شکایت کرد،پیامبر خدا(ص)نیز فرمودند:دخترم،این دعا را خوان.

ودعا این است:

یا مُشبعَ البُطُونِ الجائعَة،وَ یا کاسِیَ الجُسُومِ العاریَةِ وَ یا ساکِنَ العُرُوقِ الضّاربَةِ وش یا مُنَوِّمَ السّاهِرة،سَکِّن عُرُوقیَ الضّاربةِ وَ أَذَن لِعَینی نَوماً عاجِلاً.

(بحارالانوار.ج76ص213)

* دعا برای خوابیدن در تنهایی

از معصوم(ع)روایت شده که فرمود:هرکس تنها در خانه ای شب را به سر ببرد،باید آیة الکرسی را بخواند وبگوید:

اللَّهُمَّ آنِس وَحشَتی وَ آمن رَوعَتی وَ أَعنّی عَلی وَحدَتی.

بارخدایا،هراسم را آرام کن وترسم را به آسایش مبدل نما ودر تنهایی کمکم کن.

(اصول کافی.ص573)

* تأثیر خواندن آیه الکرسی هنگام خارج شدن از خانه

پیامبر خدا(ص)به امام علی(ع)فرمودند:یا علی،زمانی که برای حاجتی از منزل خارج شدی،«آیة الکرسی»را بخوان؛به درستی که حاجتت برآورده می شود.خواندن آیة الکرسی علاوه بر برآورده شدن حاجات،سبب حفاظت جان ومال انسان نیز می گردد.

(بحارالانوار.ج95ص159)

* ذکری برای ندیدن چیزهای ناراحت کننده

امیر مؤمنان امام علی(ع)فرمودند:هرکس بیرون آمدن از خانه،انگشترش را به باطن کف دستش برگرداند وسوره«إِنَّا أَنزَلنَاهُ فی لَیلَة القَدرِ»را بخواند،سپس بگوید:«آمنتُ بِاللهِ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ،آمَنتُ بِسِرِّ آل مَحَمَّدٍ وَ عَلانِیِّتهِم»در آن روز،چیزی که باعث ناراحتی اش شود نمی بیند.

(مکارم الأخلاق.ص325)

* تأثیر قرائت سوره توحید هنگام خروج از خانه

امام صادق(ع)فرمودند:هنگامی که کسی از منزلش خارج می شود،ده بار سوره«قُل هُوُ اللهُ اَحَد»را بخواند،پیوسته در حفظ ونگهداری خدای عزوجل باشد تا به منزل برگردد.

(اصول کافی.ج4ص537)

* اثر ذکر«لا حَولَ وَ قُوُّةَ إِلّا بِاللهِ» برای توفیق حج

امام صادق(ع)فرمودند:کسی که هزار مرتبه«لا حَولَ و لا قُوّةَ إِلّا بِاللهِ»گوید،خداوند توفیق به جای آوردن اعمال حج را روزی او می کند؛پس اگر مرگش نزدیک شده باشد،آن را به تأخیر انداخته تا اینکه به حج برود.

(بحارالانوار.ج99ص27)

* توفیق یافتن به حج با گفتن ذکر«ما شَاءَ الله»

امام صادق(ع)فرمودند:کسی که در یک مجلس،هزار مرتبه بگوید:«ما شَاءَ الله»خداوند بلافاصله اورا به حج موفق می دارد.

(بحارالانوار.ج99ص27)

* دوازده آیة الکرسی برابر با دوازده لشکر

در کتاب«جواهر المکنونة»و«شرح من لا یحضره الفقیه»آمده است که:دوازده مرتبه«آیة الکرسی»خواندن در سفر وحضر مانند این است دوازده لشکر مجهز برای حفاظت از هر حادثه از جانب خداوند گماشته شده است.

(گل های ارغوان.ج1ص82)

* اثر ده بار سوره توحید

امام صادق فرمودند:وقتی کسی از منزل خارج می شود،ده بار سوره«قُل هُوَ اللهُ اَحد»را بخواند،پیوسته در حفظ خدای عزوجل باشد ودر نگهداری او،تابه منزل بازگردد.

(اصول کافی.ج4ص537)

* بر ملا نشدن گناهان

حاج شیخ حسنعلی نخودکی می گویند:پیامبر خدا(ص)می فرمایند:هر کس بخواهد که خداوند اورا به کارهای زشت وناپسند موفق ندارد ونامه معاصیش را بر ملا نسازد،پس ازهر نماز،این ذکر را بخواند:

اللَّهُمّ إِنّ مَغفِرَتِکَ أَرجی مِن عَمَلی وَ إِنَّ رَحمَتِکَ أَوسَعُ من ذَنبی.اللَّهُمَّ اِن لَم أَکُن أَهلاً أَن أَبلُغَ رَحمَتُکَ،فَرَحمَتُکَ أَهلٌ أَن یَبلُغنی لأَنَّها وَسِعت کُلَّ شَیءٍ بِرَحمَتِکَ یا أَرحَم الرَّاحمینَ.

(معراج السعادة.ص684.)

* بر چنین کسی تا یک سال گناهی نوشته نشود

از امام صادق(ع)روایت شده است که:هرکس در روز جمعه،بعداز نماز صبح بگوید:

اللَّهُمَّ اجعَل صَلَواتِکَ وَ صَلَواتِ مَلائکَتِکَ وَ حَمَلَةِ عَرشِکَ وَ جَمیعِ خَلقِکَ وَ سَمائِکَ وَ أَرضِکَ وَ أَنبیاءَکَ وَ رُسُلِکَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ.

تا یک سال هیچ گناهی بر او نوشته نمی شود

(بحارالانوار.ج89ص354)

* صلوات بنیات گناه را ویران می کند

شیخ الصدوق از امام رضا(ع)نقل می کند که آن حضرت فرمودند:کسی که توانایی کاری که کفاره گناهانش گردد ندارد،باید بر محمد وآل محمد(ص)زیاد صلوات بفرستد:زیرا صلوات بنیان گناه را ویران می سازد وآن را نابود می کند.

(بحارالانوار.ج94ص47)

* ذکر برای عاقبت به خیر شدن

پیامبر خدا فرمودند:هنگامی که از نماز فارغ شدی بگو:

اللَّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِکَلِماتِکَ وَمَعاقِدِ عَرشِکَ وَ سُکّانِ سَماواتِکَ وَ أَنبیائِکَ وَ رُسُلِکَ أَن تَستَجیبَ لی فَقَد رَهقَنی مِن أَمری عُسراً فَأَسئَلُکَ أَن یُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مَحَمَّدٍ وَأَن تَجعَل لی مِن أَمری یُسراً.

همانا با گفتن این ذکر،خداوند عزوجل امر تورا آسان کرده،سینه ات را می گشاید وبه تو شهادت به لا اله الا الله را دروقت جان دادن تلقین می کند.

(عیون.ص59)

* هنگام احساس ترس بگویید

از امام صادق(ع)روایت شده است که فرمودند:هرگاه در خود احساس خوف وترس کردی،بگویید:

یا کافیاً مِن کُلِّ شَیءٍ وَ لا یَکفی مِنکَ شَیءٌ فی السَّمواتِ وش الأرضِ،أِکفنی ما أَهَمَّنی مِن أَمرِ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آله.

(مفاتیح الجنان.ص12)

* ذکر دست یافتن به گنجی از علم

در«مصباح کفعمی»آمده است که امام صادق(ع)فرمودند:هرکس به مدت دوماه پی درپی،هر روز چهار صد بار این ذکر را بگوید،گنجی ازعلم یا گنجی از مال به او داده می شود:

أَستَغفِرُ اللهُ الَّذی لا إِلهَ إِلّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ الرَّحمنُ الرَّحیمُ بَدیعُ السَّمواتِ وَ الأَرضِ مِن جَمیع ظُلمی وَ جُرمی وَ إسرافی علی نَفسی وَ أَتُوبُ أِلیهِ.

(مصباح کفعمی.ص63)

* حل مشکلات علمی

مرحوم آیت الله العظمی آقای اراکی می فرمودند:من هرگاه مشکلی پیدا میکنم،یک دور تسبیح صلوات می فرستم و ثواب آن را نثار چهارده معصوم می کنم؛آنگاه مشکل من به آسانی حل می شود؛البته این کار را بیشتر در مورد مشکلات علمی انجام می دهم.

(روزنه هایی از عالم غیب.ص58)

* سلامتی چشم

حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمودند:برای سلامتی چشم،بعد از نمازها،آیة الکرسی خوانده شود،وپس از خواندن آن دست ها را بر روی چشم ها گذاشته و بگوید:

اللَّهُمَّ اِحفظ حَدَقَتی بِحَقِّ حَدَقَتیَّ عَلیِّ بن أَبی طالب اَمیر المؤمنینَ؛

یعنی خدایا به حق دو حدقه چشم حضرت علی(ع)دو حدقه چشم مرا حفظ کن

البته آیة الکرسی برای تمام خطرها نافع می باشد وبعد از نمازهای یومیه خیلی فواید دارد.

(هزارو یک تحفه.ص144)

* دعای هنگام درد دندان

ابا بصیر می گوید:به امام محمد باقر(ع)عرض کردم:دندان دردی دارم که شب ها خواب را از سرم بیرون می کند.

امام(ع)فرمودند:ای ابا بصیر،زمانی که درد را احساس کردی،دستت را بر آن موضع بگذار وسوره حمد وتوحید را بخوان وسپس بگو:

 

وَتَرَی الجِبَالَ تَحسَبُها جَامِدَةً وَ هیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب صُنعَ اللهِ الَّذی أَتقَنَ کُلَّ شَیءٍ إِنَّهُ خَبیرُ بِما تَفعَلُون.

درد ساکن می شود وبرنمی گردد.

(بحارالانوار.ج95ص92)

*درمان سردرد

داود رقی می گوید:امام موسی کاظم(ع)عرض کردم:ای پسر پیامبر خدا،سر دردی دارم که پیوسته مرا اذیت می کند وچه بسا که شب ها در اثر درد،آن خوابم نمی برد ومرا از انجام نماز شب باز می دارد.

امام(ع)فرمودند:ای داود،هرگاه احساس دردی کردی،دست خود را بر روی موضع درد بکش واین دعا را بخوان,به درستی که بعد از آن،احساس درد نخواهی کرد:

أَعُوذُ بِاللهِ وَ أُعیذُ نَفسی مِن جَمیع ما إِعتِرانی،بِاسمِ اللهِ العَظیمِ وَ کَلِماتهِ التَّامّاتِ لا یُجاوزُهُنَّ بِرُّ وَ لا فاجِرٌ،أَعیذُ نَفسی بِاللهِ عَزَّ وَجَلۀَ وَ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلهِ الطّاهِرینَ الأَخیارِ،اللَّهُمَّ بِحَقِّهم عَلَیکَ إِلّا أَجرتَنی مِن شَکاتی هذه.

(صحیفة الکاظمیه.ص375)

* از عمربن حنظله نقل شده:به حضرت امام صادق(ع)از سردرد شکایت کردم،حضرت(ع)فرمودند:دست بر بالای سرت بگذار واین دو آیه را بخوان:

قُل لَو کَانَ مَعَهُ آلِهةٌ کَما یَقُولونَ إِذاً لا بتَغَوا إِلیَ ذِی العَرشِ سَبیلاً.

وَإِذاَ قیلَ لَهُم تَعَالَوا إِلی مَا أَنزَلَ اللهُ وَإِلی الرَّسُولِ رَأَیتَ المُنافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنکَ صُدُوداً.

(عین الحیات.ج2ص245)

* دستورالعملی برای درمان سردرد

مردی به امام صادق(ع)از سردرد شکایت کرد،حضرت(ع)فرمودند:دستت را بر موضع درد بگذار و«آیة الکرسی»و«فاتحة الکتاب» رابخوان وعد بگو:

اللهُ أَکبَرُ،اللهُ أَکبَرُ،لا إِله إِلّا اللهُ وَاللهُ أَکبَرُ،اللهُ أَجَلُّ وَ أَکبرُ مِمّا أَخافُ وَ أَحذَرُ،أَعُوذُ بِاللهِ مِن عِرقٍ نَعّارٍ وَ أَعُوذُ بِاللهِ مِن حَرَّ النّار.

(مکارم الأخلاق.ج2ص201)

* تعویذی برای دردمندان

امام علی(ع)فرمودند:کسی که به جسمش دردی رسیده باشد،خودش را تعویذ کند وبگوید:

 

أَعُوذُ بِعزَّة اللهِ وَ قُدرَتُهُ عَلَی الأَشیاءِ،أُعیذُ نَفسی بِجَبّارِ السَّماءَ،أُعیذُ نَفسی بِمن لا یَضُرُّ مَعَ اسمِهِ داءٌ، أُعیذُ نَفسی بِالَّذی إِسمُهُ بَرَکَةٌ وَ شِفاءٌ.

زمانی که این دعا را بخواند،نه درد به او ضرری می رساند ونه بیماری.

(بحارالانوار.ج95ص53)

* دعاي رفع سختي ها ومشكلات

شخصي خدمت پيامبر خدا(ص)عرض كرد:اي پيامبر خدا،من مردي ثروتمند وسالم در ميان مردم عزيز بودم.شادمان زندگي مي كردم،اما اكنون فقير وبيمار ونزد مردم،خوار وذليل شده ام و اندوه جهان بر دل من هجوم آورده است.تمام روز در تلاش معاش زندگي وكفاف،رنج مي برم،ليكن چیزی فراهم نمي توانم بكنم؛گويي كه نام من از ديوان روزي و روزي خوران حذف شده است.

پيامبر خدا(ص)فرمودند:اي مرد،شايد اعمالي مرتكب مي شوي كه موجب غم و اندوه است؟شايد نشسته عمامه مي پيچي يا ايستاده شلوار مي پوشي؟شايد ناخن هايت را با دندان مي گيري يا صورت خود را با لباس پاك  مي كني؟شايد در آب راكد بول مي كني يا به رو مي خوابي؟سپس پيامبر(ص)به آن شخص توصيه كردكه:تقوا و پارسايي را پيشه خود ساز ودل از شوائب پاك كن و با اين دعا،از خداي تعالي رفع سختي ومشكل خود را بخواه؛كه آن دعاي فرج است:

إِلهي طمُوحُ الآمالِ قَد خابَت إِلّا لَدَيكَ وَ مَعاکِفَ الهِمَم قَد تَقَطَّعَت إِلّا عَلَيكَ وَ مَذاهِبَ العُقُولِ قَد سَمَعتَ إِلّا إِلَيكَ،فَإِلَيكَ الرَّجاءُ وَ إِلَيكَ المُرتَجي،يا أَكرَمُ مَقصُودٌ وَ يا أَجوَدُ مَسؤُولٌ،هَرَبتُ إِلَيكَ بِنَفسي يا مَلجَأَ الهاربينَ بِأَثقالِ الذُّنُوبِ إِحمَلها عَلي ظَهري وَ ما أَجِدُ بي إِلَيكَ شافِعاً سِوي مَعرِفَتي بِأَنَّكَ أَقرَبُ مِن رَجاهُ الطّالِبُونَ وَ لَجَأَ إِليهِ المُضطَرُونَ وَ أَمَلٌ ما لَدَيهِ الرّاغِبُونَ،يا مَن فَتَقَ العُقُولِ بَمَعرِفَتِهِ وَ أَطلَقَ الأَلسُنِ بَحَمدِهِ وَ جَعَلَ ما اِمتَنَ بهِ عَلي عِبادِهِ بِتَأَدِيةِ حَقِّهِ صَلَّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَ لا تَجعَلِ لِلهُمُومِ عَلي عَقلي سَبيلاً وَ لا لِلباطِلِ عَلي عَمَلي دَليلاً،بِرَحمَتِكَ يا أَرحَمَ الرَّاحمينَ.

(نشان از بي نشانها.ص381)

* دعاي هنگام مواجهه با غم ها وسختي ها

از امام زين العابدين(ع)روايت شذه است كه پدرم امام حسين(ع)در روز عاشورا در حالي كه خون ها از بدن او مي جوشيد،مرا در آغوش گرفت وفرمود:فرزندم،اين دعا را از من حفظ كن؛كه ماذرم فاطمه زهرا(س)آن را به من آموخت و اورا از پيامبرخدا(ص)واو از جبرييل،فراگرفته ودر هر حاجت و امر مهم و غم ها و پيش آمدها و معصيت هاي شديد اين دعا را بخوان:

 

بِحَقِّ يس والقُرآنِ الحَكيم،وَ بِحَقِّ طه وَ القُرآنِ العَظيمِ،يا مَن يَقدِرُ عَلي حَوائِجِ السّائِلينَ،يا مَن يَعلَمُ ما فِي الضَّمير،يا مُنَفِّسَ عَنِ المَكرُوبينَ،يا مُفَرِّجَ عَنِ المَغمُومينَ،يا راحِمَ الشِّيخِ الكَبيرِ،يا رازقَ الطِّفلِ الصِّغير،يا من لا يَحتاجُ اَلي التَّفسيرِ،صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وََ افعَل بي كَذا وَ كذا

شخص دعا كننده به جاي گفتن كذا وكذا،بايد حاجت خويش را از خداوند طلب كند.

(بحارالانوار.ج92.ص196)

* ذكر دفع سختي ها و گرفتاري ها

مرحوم سيد علي خان مدني مي گويد:اين دعا از امام صادق(ع)است و مجرب نيز مي باشد.حضرت(ع)فرمودند:براي دفع سختي ها وگرفتاري ها وبلا ها ده مرتبه بگويد:

حَسبيِيَ اللهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ،عَلَيهِ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظيمِ.

سپس ده مرتبه بگويد:

حَسبيَ اللهُ لِمَن بَغي عَلَيَّ،حَسبِيَ اللهُ لِمَن أَرادَني بِسُوءٍ.

(كلم الطبيب.ص32)

* رفع گرفتاري ومشكلات

مرحوم كوهستاني براي رفع گرفتاري ومشكلات،به يكي از دوستان خويش فرموده بود:اين ذكر را هفتاد مرتبه و حداقل هفت مرتبه بخوان كه بسيار مجرب است:

يا مُسَبِّبُ سَِّبب،يا مُفَرِّجُ فَرِّج،يا مُفَتِّحُ فَتِّح،يا مُدَبِّرُ دَبِّر،يا مُسَهِّلُ سَهِّل،يا ميُسِّرُ يَسِّر،يا مُتَمِّمُ تَمِّم،بِرَحمَتَكَ يا أَرحَمَ الرّاحِمينَ وَ أَنتَ الجَوادُ الكَريمُ.

بر قله پارسايي.ص280)

 

* راه بيرون آمدن از بن بست ها وگرفتاري ها

مرحوم سيد علي آقاي قاضي در پاسخ يكي از شاگردان خويش براي رفع اضطرار و گرفتاري دنيوي و اخروي و بيرون آمدن از بن بست فرمودند:

پنج مرتبه صلوات بفرست و آية الكرسي را نيز بخوان،سپس بدون آنكه بر زبان جاري كني،در دلت بسيار بگو:

اللَّهُمَّ اجعَلني في دِرعِكَ الحَصينَةِ الَّتي تُجعَلُ فيها تَشاءَ.

تا آنكه در كارت گشايش يابد.

(معاد شناسي.ج7ص237)

* قرائت سوره يس و رفع گرفتاري

يكي از معتمدين اهل علم،قضيه اي در مورد خاصيت سوره مباركه«يس»نقل كرده است كه:شخصي از بندگان خدا در شهر يزد،گرفتاري سختي داشت.خدمت حضرت صاحب الزمان_ارواحنا فداه_مشرف مي شود،ولي آن بزرگوار را نمي شناسد،حضرت(ع)به او فرموده بودند:«سوره يس را بخوان،چون به كلمه مبين كه در شش مورد آمده رسيدي،حاجت خود را نيت كن وبعد از قرائت سوره،نيز حاجت خود را در خواست كن،تا خداوند دعاي تو را مستجاب گرداند.»

او مي گويد:«من به سوره يس نگاه كردم،ديدم كلمه مبين درهفت مورد ذكر شده،تعجب كردم،اما با تأمل دقت كرده فهميدم در شش مورد بدون الف و لام است(مبين)ودر يك مورد با الف ولام (المبين)سپس گفت:سوره را همان طوري كه حضرت فرموده بودند،خواندم و خداوند دعايم را مستجاب كرد.»

(صحيفه مهديه.ص412)

* ذكري براي رسيدن ياري از سوي امام زمان(عج)

روايت شده است:هرمومني كه امري از امور دنيوي يا اخروي بر او دشوار گردد،به صحرا رود،واين دعا را هفتاد مرتبه بخواند،ياري حضرت صاحب الزمان(عج)به او برسد:

«يا فارِسَ الحِجازِ أَدرِكني،يا أَبا صالِحَ المَهديَّ أَدرِكني،يا أباالقاسِمِ أَدرِكني أَدرِكني وَلا تَدَعني،فَإِنِّي عاجِزٌ ذَليلٌ.»

(منتخب الختوم.ص196)

* فوايد وآثار صلوات

حضرت آيت الله العظمي بهجت مي فرمودند:صلوات،ذكر شريف وبزرگي است.در بعضي روايات آمده است كه انبياي به امت خود مي گفتند:

«ذكري به شما مي آموزيم كه حق نداريد آن را در هرجا بگوييد،اگر در جايي مضطر شديد ومسائل شديدي برايتان پيش آمد،آن وقت اجازه داريد آن دعا را بخوانيد،آن دعا يكي از اسرار الهي است،بايد دست هركسي نيفتد.»آنگاه ذكر باعظمت و شريف صلوات را به آنها مي آموختند.

در روايت است كه رسولان قوم بني اسراييل،فرستادن صلوات را به آنها سفارش مي كردند؛اما متأسفانه ما از اين موهبت الهي كه به این صورت در اختيارمان است بي بهره ايم.گاهي اوقات با فكر كوچك و ناقص خودمان صحبت مي كنيم يا دعايي مي كنيم،اما وقتي مي بينيم دعايمان مستجاب نمي شود،اعتراض مي كنيم و مي گوييم:چرا دعايي كه با صلوات بود اجابت نشد؟

(پرده نشين.ص172)

 

* ذكري براي رفع سختي وگرفتاري

در روايت ديگر آمده است كه:هركس گرفتار سختي و مصيبتي شد.هفتاد مرتبه بگويد:

يا اللهُ يا مُحَمَّدُ،يا عَلَيُّ،يا فاطِمَةُ،يا صاحِبَ الزَّمانِ أَدركني وَ لا تُهلِكني.

(منهاج العارفين.ص483)

* دعاي نصرت بر دشمن

از رسول اكرم روايت شده كه حضرت(ص)فرمودند:

زماني كه سختي و اندوهي يا ترس از سلطاني به شما روي آورد،يا اراده حاجتي كرديد،به اين دعا،دعا كنيد؛قسم به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث كرد،نخواندم آن را در صورتي،مگر اينكه بر او نصرت يافتم ونخواندم آن را بر دشمني،مگر اينكه بر او ظفر يافتم وچيزي دوست داشتني ترو نزديك تر از آن،پيش من نيست ودعا اين است:

«يا عالِمَ الغُيوبِ وَ السَّرائِرِ،يا مُطاعُ يا عَزيزُ يا عَليم،يا هازِمَ الأَحزابِ لِأَحمَدٍ،يا كائِدَ فِرعَونَ لِموسي،يا مُنجِيَ عيسي مِن أَيدِي الظَّلَمَةِ،يا مُخلَّصَ نُوحٌ مِنَ الغَرقِ،يا قَصِدَ كُلَّ خَيرٍ،يا ذَاالجَلالِ وَ الإِكرامِ،يا خالِقَ الخَيرِ،يا أَهلَ الخَيرِ،رَغبتُ إِلَيكَ في كذا وَكذا،فَصَلِّ اللَّهُمَّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلهِ وَ فَرَّج عَنّي،أَغثِني وَ استَجِب لي وَ ارحَمني يا أَرحَمَ الرَّاحمينَ.»

(بحارالانوار.ج95ص282)

* اگر كسي بر تو غلبه كرد اين ذكر را بگو

از پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي(ص)نقل شده است كه:

اگر كسي بر تو غلبه كند،پيوسته بخوان:«حَسبيَ اللهُ وَنِعمَ الوَكيل»كه به بركت اين ذكر،تو غالب خواهي شد.

(مخزن تعويذات.ص27)

 

دعا به جهت بیماری فرزند

دعا به جهت فرزند که بیمار باشد:مادر بر بالای بام رود ومقنعه از سر بردارد وموی سر به آسمان گشوده وبگوید:

اللهم أنت أعطیتنیه وأنت وهبتنیه فاجعل هبتک الیوم جدیدة إنک قادر مقتدر.

وهرگاه زن عربی نداند بهتر آن است که بعد از دعا ترجمه آن را به زبانی که داند نیز بگوید که فرزندش شفا یابد. ان شا الله تعالی

(خزائن، ص 229)

 

دعای توسل به امام کاظم(ع)

دعا توسل به حضرت کاظم(ع)به جهت جمیع دردها خصوصاً درد چشم مجربست بگوید:

اللهم بحق ولیک موسی بن جعفر کاظم(ع)إلا سلمتنی جوانحی ما ظهر منها وما بطن،یا جواد یا کریم وصلی علی محمد وآل أجمعین.

(خزائن، ص 229)

دعای قلنسوه برای بیمار

سه دفعه بر بیمار خوانند این است:

بسم الله الرحمن الرحیم،بسم الملک الحق المبین،شهد الله لا إله إلا هو الملائکه واولوا العلم قائماً بالقسط،لا إله إلا هو العزیز الحکیم،إن الدین عندالله الإسلام نور وحکمة وسلطان و هیبة وَرحمة وحول و قوة وبرهان وقدرة وقیوم لا یناله،لا إلهَ إلا الله نوح نجی الله،لا إله إلا الله ابراهیم خلیل الله،لا إله إلا الله موسی کلیم الله،لا إلهَ إلا الله عیسی روح الله وکلمته،لا إله إلا الله محمد رسول  و حبیبه لا الهَ اِلَّا الله علی ولی الله اسکن أیها المرض باذن الله الذی سکن له ما فی السماوات وما فی الأرض وهو العزیز الحکیم وصلی الله علی محمد وآل طاهرین.

(خزائن، ص 230،229)

در هنگام ناامیدی

هنگامی که امیدت به تمام وسائل لوازم قطع شد بر درب مسجدی با نیت ورو به قبله بگو:

یامن علمه لا یحتاج إلی مثال،ویا من جوده لا یحتاج إلی سئوال إن العرب إذا وقف علی ابوابهم أجابوا و أنت یا سیدی رب العرب والعجم وأنا واقف علی باب بیت من بیوتک أغثنی یا مغیث_ثلاثاً_لهذه رجوت.(این دعا را سه بار بگویید)

( خزائن نراقی، ص 423 )

 

 

برای حصول رویای صاقه

یا علی یا ایلیا یا ابالحسن یا ابا تراب        حل مشکل سرور دین شافع یوم الحساب

مداومت بر این کلمات بعداز نماز مغرب و عشاء پانصد مرتبه منشأ حصول رؤیای صادقانه ووصول سیر به مفاتیح شارقه است ومشخص است که وجود شرائط در همه حال ضرور است.

( خزائن، ص 472 )

دستورالعمل های ناب از عرفا و بزرگان

 

* جبران کوتاهی در حق والدین

ممکن است افراد نسبت به پدر ومادر خویش کوتاهی کرده وآنهانیز از دنیا رفته باشند،این عدم رضایت،برای بسیاری از فرزندان،خصوصاً زمانی که به گذشته خویش باز می گردند،فوق العاده دردناک است.اینها ناراحت هستند که چرا در زمان جوانی،آن طور که شایسته بود با پدر ومادر خویش ،خوش رفتاری و سلوک نکردندو حقوق آنها را ضایع نمودند.

برای این دسته از افراد،روایاتی در کتب حدیثی و روایتی ذکر شده،به عنوان نمونه،به روایتی جالب در این زمینه اشاره کنیم:از پیامبر خدا(ص)نقل شده است که:

«هرکس در شب پنج شنبه،میان نمازشام وخفتن،دو رکعت نماز بخواند،درهر رکعت سوره«حمد»یکبار،«آیةالکرسی»وسوره های«کافرون»و«توحید»و«فلق»و«ناس»هرکدام پنج بار،وبعداز سلام نماز،پانزده نوبت استغفار وطلب آمرزش کند وثواب آنرا به والدین خود ببخشد،به درستی که حق والدین را ادا کرده است.»

* رفع اضطراب

«مرحوم حجه السلام والمسلمین حاج شیخ صدرالدین حائری»گفت:در زندان بودم،می خواستم بخوابم که قضیه ای پیش آمد وباعث اضطراب من شد.ناگاه دیدم که علامه طباطبایی حاضر شدو به من فرمود:دست روی قلب خود بگذار وآیه 35سوره نور را بخوان.

من متوجه خود شدم وآیه نور را خواندم وقلبم آرام گرفت ودیدم که کسی آنجا نیست.

(ذکرهای شگفت انگیز معصومین.ص38)

* نفی خواطر

شخصی خدمت«حضرت آیت الله بهجت»رسید وعرض کرد:«برای نفی خواطر(پاکیزه کردن دل وذهن از هر چیز جز خدا)چه کنیم؟آقا فرمودند:ضدش را انجام دهید؛یعنی استغفار کنید وصلوات بفرستید که ضد آن خواطر هستند.»

(نفس مطمئنه.ص56)

* دعا برای رفع وسوسه

شخصی گوید:به امام صادق(ع)گفتم:گاهی تصورات کفرآمیزی در دلم خطور می کند،برای رهایی از آن چه کنم؟

حضرت فرمود:هرگاه این حالت برایت پیش آمد بگو:«لا الهِ اِلَّا الله».

راوی گوید:از آن پس هرگاه وسوسه ای در دلم ایجاد می شد،این ذکر را می گفتم وآن وسوسه بر طرف می شد.

رسول گرامی اسلام حضرت محمّد(ص)فرمودند:خواندن سوره ناس،وسواس را منع می کند.

(دعاهای مشکل گشا.ص18)

* رفع اضطراب ودغدغه فکری

حضرت آقای قاضی برای رفع اضطراب ودغدغه های فکری و ناراحتی های روحی،خواندن ذکر زیر را سفارش کردند:

«لا اِلّا اللهُ وحدهُ لا شریک لهُ،لهُ الحمدُ ولهُ المُلکُ و هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٍ،أَعُوذُ بِاللهِ مِن هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ أَعُوذُ بِکَ مِن أَن یَحضُرونَ،إِنَّ اللهَ هُوَ السَّمیعُ العَلیم»

* حصول رؤیای صادقه

«علامه حسن زاده آملی»می گویند:قبل از خواب سوره«وَالضُّحی»و«اَلَم نَشرَح»را بخوان ونیز اذکار مأثوره را قرائت کن؛این عمل موجب حصول رؤیای صادقه خواهد شد.

(1001کلمه.نکته 10)

* دعا با اسم اعظم

علامه حسن راده آملی می فرمایند:هرگاه بخواهی خدا را به اسم اعظم وی بخوانی،شش آیه اول سوره مبارکه حدید از«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم»تا«وَهُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»وسه آیه آخر سوره حشر از آیه 22«هُوَ اللهُ الَّذی لا إلهَ إلَّا هُوَ…»تا آخر سوره بخوان،وپس از آن بگو:ای کسی که چنانی بامن چنین کن!(یعنی حاجت خود را بخواه)که سوگند به خدا،بر شقی بخوانی،سعید می گردد.»

(نور علی نور.ص30)

* خواندن اسم اعظم در جنگ

امیر المؤمنان(ع)فرمود:حضرت خضر را شب پیش از جنگ بدر،در خواب دیدم وبه او گفتم:چیزی به من بیاموز تابر دشمنان خود فایق آیم!

او گفت:این را بر زبان جاری ساز:«یَا هُوَ یَا مَن لا هُوَ إِلَّا هُوَ»

پس چون صبح شد،خوابم را برای رسول خدا(ص)باز گفتم.ایشان فرمود:

«ای علی،تو اسم اعظم را آموخته ای،پس در روز جنگ بدر همین جمله بر زبانم جاری بود.»

(رساله القاء الله.ص124)

* اسم اعظم در کلام امام سجاد(ع)

«مرحوم طبرسی»می گوید:از امام سجاد(ع)نقل شده است که فرمودند:من بعد از هر نمازی،به مدت یک سال،از خداوند متعال در خواست اسم اعظم کردم تا اینکه یک روز بعد از نماز صبح،چشمانم به خواب رفت،در حالی که نشسته بودم،ناگهان دیدم شخصی در مقابل من ایستاده و به من

می گوید:آیا از خدا درخواست اسم اعظم نمودی؟

گفتم:بلی.

گفت بگو:«اَللَّهُمَّ إِنَّی أَسئَلُکَ بّاسمِ اللهِ اللهِ اللهِ اللهِ اللهِ،الَّذی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ.»

سپس امام سجاد(ع)می فرمایند:قسم به خدا،هیچ در خواستی با این ذکر نکردم،مگر آنکه اثر اجابت آن را دیدم.

(مکارم الأخلاق.ص325)

* اسم اعظم در سوره فاتحه متفرق است

آیت الله العظمی بهجت می فرمودند:«روایت دارد که اسم اعظم در سوره فاتحه متفرق می باشد.اگر کسی فاتحه را به این نیت بخواند،مثل این است که اسم اعظم را هم می داند.کسی که حاجت داشته باشد؛واسم اعظم را قصد بکند،می تواند همین فاتحه که این آثار دارد،بخواند.این به خاطر جمعیت آن است که تلخیص تمام قرآن است.در روایت آمده است که:«کُلُّ ما فِی القُرآنِ فِی الفاتِحِةِ»این سبب می شود از برای ازدیاد دین،که مرده را زنده کند.

(صدای سخن عشق،ص31)

* اسم اعظم در کلام امیر المؤمنین علی(ع)

«براءبن عازب»می گوید:بر امیر مؤمنان وارد شدم وآن حضرت را به خدا سوگند دادم که مرا به اعظم اسمایی که خداوند رحمان،جبرئیل را به ارسال آن مخصوص داشت واو،رسول خدا(ص)را وآن حضرت شما را مخصوص گردان.»

حضرت(ع)فرمودند:اگر سؤال تو نمی بود،من اراده داشتم که آن را تا لحد نهاده شدم،پوشیده دارم.هرگاه خواهی خدا را به«اسم اعظم»وی بخوانی،شش آیه اول(سوره)حدید بعد از«بِسمِ اللهِ الرَُّحمنِ الرَّحیم»تا«وَهُوَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»وآیات آخر(سوره حشر)از«هُوَ الَّذی لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ»تا آخر سوره را بخوان وپس از آن بگو:ای کسی که چنانی،بامن چنین کن! که سوگند به خداوند،اگر بر شقی بخوانی،سعید می گردد.

براءگفت:قسم به خدا،من آن را برای دنیا نمی خوانم.

امام(ع)فرمودند:«همین صواب است.رسول خدا(ص)مرا هم این چنین وصیت فرمود،جز اینکه مرا امر کرد که خدا را بدان کارهای بزرگ ودشوار روزگار بخوانم.»

(رساله نور علی نور.ص29)

* رفع گرفتاری در شغل

«ابراهیم بن صالح»از مردی از جعفری ها نقل می کند که گفت:در مدینه کسی بود که کنیه اش«ابوالقمقام»بود وپیشه وری می کرد.اوخدمت امام موسی کاظم(ع)رسید واز حرفه اش شکایت کرده،به آن حضرت خبر داد که به هر کارو حاجتی روی می آورد،بر آورده نمی شود.امام موسی کاظم(ع)به او فرمودند:بعداز نماز صبح در آخر دعایت ده مرتبه بگو:

«سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِهِ،أَستَغفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَیهِ وَ أَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ».

(صحیفیه کاظمیه.ص411)

* ذکر رسیدن یاری از جانب خدا در آغاز کارها

پیامبر خدا(ص)فرمودند:جبرییل به من گفت:آیا کلماتی را به تو بیاموزم که موسی آنها را گفت ودریا برایش شکافته شد.

گفتم:آری.جبرییل گفت بگو:

«اَللَّهُمَّ لَکَ وَ إِلَیکَ المُشتَکی وَ بِکَ المُستَغاثُ وَ أَنتَ المُستَعانُ وَ لا حَولَ وَقُوَّةَ إِلّا بِاللهِ العَلیَّ العَظیم»

بدون شک،هرکس در آغاز کارش،این ذکر را بگوید،از جانب خداوند کمک به او می رسد.

(مشکل گشای معنوی.ص33)

* قسم دادن به نام حضرت زهرا(س)وگشایش در کار

در«خزائن نراقی.ص36»آمده است که هرگاه حاجتی داشتی این دعا را در کاغذی سفید،بعد از نوشتن بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم بنویس،سپس آن را لابه لای گِل پیچیده،در آب جاری یا در بیابان بیندازد؛به درستی که این عمل،باعث گشایش وفرج در کارت خواهد شد واین دعا این است:

«اللَّهُمَّ اِنَّی أَتَوَجَّهُ اِلَیکَ بِأَحَبَّ الأَسماءِ اِلَیکَ وَ أَعظَمِها لَدَیکَ وَ أَتَقَرَّبُ وَ أَتَوَسَّلُ اِلَیکَ بِمَن أَتَوجَبَتَ حَقَّهُ عَلَیکَ بِمُحَمَّدٍ وَعَلیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینُ وَ الأَئِمَّةِ وَ تُسَمِّیهِمُ بِاَسمائِهِم الشَّریفَةِ اِکفنی…»ودر ابن جا حاجت خویش را بنویس.

(خزائن نراقی.368)

* تأثیر سوره یاسین در گشایش کار

شخصی از مریدان«حاج شیخ حسنعلی اصفهانی»می گوید:به خدمت شیخ عرض کردم:دستوری مرحمت فرمایید که توفیق تهجد یابم و گشایش در کارم حاصل شود!

حاج شیخ فرمودند:هر صبح از تلاوت قرآن،مخصوصاً سوره یاسین غفلت منما!انشاء الله توفیق رفیق تو خواهد گشت!

به شهر خود بازگشتم،وهر بامداد،در حین راه رفتن به قرائت سوره یاسین مداومت می کردم،اما نتیجه به دست نیامد.سال دیگر به مشهد مشرف شدم به فکرم رسید که به خدمت ایشان بروم واز عدم حصول نتیجه او را آگاه کنم.با این فکر به منزل حاج شیخ آمدم،دیدم که جماعتی در اتاق هستند ودر بسته است وایشان مشغول موعظه می باشند،با خود گفتم:اگر در این حال به اتاق بروم،ممکن است که جایی برای نشستن من نباشد ودیگر آنکه شاید سخن حضرت شیخ به سبب ورود من قطع شود!

از این رو بود که پشت در نشستم وبه سخنان ایشان گوش دادم تا مجلس تمام شود وبه حضورشان مشرف شوم.در همین زمان ناگهان شنیدم که مرحوم حاج شیخ موضوع فرمایشات خود را تغییر دادن وفرمودن:برخی از من دعای توفیق سحری وگشایش امور می خواهند،دستور می دهم که قرآن را تلاوت کنند،لیکن به جای آنکه رو به قبله ودر حال توجه به قرائت قرآن بپردازند،درحال راه رفتن،سوره یاسین را می خوانند وبعد به قصد گله می آیند که دستور من حاصلی نگرفته اند…اینکه شرط انصاف نیست.خوب است بروند وهر بامداد رو به قبله با توجه و تدبر ونه لقلقه زبان به تلاوت کلام الله بپردازند.آنگاه اگر مقصودشان حاصل نشد،گله مند گردند.

ایشان پس از گفتن این سخنان،باز به موضوع اصلی سخن خود پرداختند.

(تهذیب اخلاق.ص222)

* ذکر گشایش امر وزیاد شدن روزی

«حضرت آیت الله شبیری زنجانی»فرموند:مرحوم پدرم آیت الله سید احمد زنجانی نزد مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رفتند واز مطالبه تعلیم علم کیمیا کرده بودند،ایشان از تعلیم آن خود داری کرده وسپس فرمودند:به جای آن بهتر است برای گشایش امر وزیاد شدن روزی بعد از نماز،سه بار سوره توحید وسه ببار صلوات وسه بار این آیات را خوانده شود:

«وَمَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لَا یَحتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدراً.»

(روزنه های از عالم غیب.ص392)

* ذکر ازدیاد روزی

امام صادق(ع)به «ابن طیار»دعایی برای ازدیاد روزی تعلیم فرموند.حضرت(ع)فرمودند:قبل از خروج از منزل برای کسب وکار،دو رکعت یا جهار رکعت نماز بخوان وبعد از نماز بگو:

«تَوَجَّهتُ بِلا حَولٍ مِنَّی وَ لا قُوَّةٍ،وَلکِن بِحَولِکَ وَ قُوَّتِکَ أَبرَءُ إِلَیکَ مِنَ الحَولِ وَ القُوَّةِ إِلَّا بِکَ،فَأَنتَ حَولی وَ مِنکَ قَوَّتی،اللَّهُمَّ فَارزُقنی مِن فَضلِکَ الواسِعِ رِزقاً کَثیراً طَیِّباً وَأَنَا خافِضٌ فی عافِیَتِکَ فَإِنَّهُ لا یَملِکُها أَحَدٌ غَیرُکَ»

ابن طیار می گوید من این عمل را برای مدتی انجام دادم بعد از مدتی،آنجنان روزی من زیاد شد که بر اسب های فراوانی سوار شده و غلامان ومنازل فراوانی خریداری کردم.

(اصول کافی.ص474)

* طریقه یافتن شغل

مرحوم سقازاده می گوید:در «الدر النظیم»می نویسد:هرکس بیکار وشغل ندارد،سوره یوسف را بنویسد وهنگام شب از خانه خارج گشته ودر شکاف دیواری پنهان کند وموقع برگشتن به پشت سر خود نگاه نکند،بعد از سه روز،اورا برای شغلی دعوت می کنند ومشغول به کار خواهد شد.کراراًتجربه شده است.

(سر المستتر.ص173)

* تأثیر ذکر استغفار در گشایش کاسبی

فردی که دچار مشکلات شده وهمه چیز خود را در مسیر کاسبی از دست داده بود از آیت الله العظمی بهجت استمداد می طلبد واز او می خواهد تا برایش دعا کند ایشان نیز به او می فرمایند:«ذکر شریف استغفار را زیاد تکرار کن وخسته نشوید،خداوند به شما توفیق خواهد داد.

(نکته های ناب.ص28)

* ذکر سهولت در کارها

امام صادق(ع)فرموده اند:برای سهولت در کارها وخلاصی از دشواری ها وحوادث،صد مرتبه این دعا را بخواند وباخود داشته باشد،موثر است و آزموده شده:

«بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،سَهلاً بِفَضلِکَ یا عَزیز،بِرَحمَتِکَ یا أَرحَم الرَّاحِمینَ» این ذکر مجرب است.

(کشکول سیاح.ج2ص397)

* بهبود شغل ودر آمد

شخصی از آیت الله العظمی بهجت پرسید:دست بر هر شغلی که میزنم،ناکام می شوم،برای بهبودی درآمد وزیاد شدن روزی چه کنم؟

ایشان فرمودند:زیاذ استغفار کنیدو اگر نتیجه ندیدید،بدانید یا کم استغفار کرده اید یا با اعتقاد کامل نگفته اید.در روایات باهر سه لفظ آمده است که اگر کسی ملازم استغفار باشد،یا پیوسته استغفار کرد یا زیاد استغفار کرد،خداوند او را از هر هم و غمی رها می کند واز تنگنایی راه برون رفت برای وی قرار میدهد واز جایی که گمان نمی کند روزی اش را می دهد.

(نفس مطمئنه.ص54)

* ذکر یافتن شغل

از ححضرت آیت الله العظمی بهجت پرسیدند:برای پیدا کردن شغل چه دعایی خوب است؟

ایشان فرمودند:بعد از نماز صبح،این دعا را زیاد تکرار کنید وقبل وبعد از آن صلوات بفرستید تا انشاءالله فرج حاصل گردد:

«اللَّهُمَّ اَغنِنی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سَواکَ.»

(پرسش های شما وپاسخ های آیت الله بهجت.ص93)

* کیفیت صلوات حضرت فاطمه زهرا(س)برای وسعت رزق

برای وسعت رزق،هر روز430مرتبه خوانده شود:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ.

مرحوم لواسلنی به آخر آن اضافه کرده است:«وَأَحصاهُ کِتابُکَ»وسپس فرمودند:اگر روزی 70مرتبه خوانده شود،برای رفع گرفتاری ها و وسعت رزق وروزی مجرب است.

(رهنمای گرفتاران.ص268)

* بهترین دعا برای گشایش رزق و روزی

روزی معاویة بن عمار از امام صادق(ع)در خواست کرد که دعایی برای رزق وروزی با او بیاموزد.امام صادق(ع)در پاسخ درخواست،دعایی زیر را به او آموخت.معاویه بعد از آنکه مدتی این دعا را خواند گت:هیچ چیز را همچون این دعا برای گشایش روزی سودمند نیافتم.ودعا این است:

«اللَّهُمَّ ارزُقنی مِن فَضلِکَ الواسِعِ الحَلالِ الطَّیَّبِ رِزقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلاغاً لِلدُّنیا وَ الآخِرَةِ صَبّاً هَنیئاً مَریئاًمِن غَیرِ کَدٍّ وَ لا مَنٍّ مِن أَحَدٍ مِن خَلقِکَ إِلَّا سَعَةً مِن فَضلِکَ الواسِع فَإِنَّکَ قُلتَ وَ اسأَلُوا اللهَ مِن فَضلِهِ فَمِن فَضلِکَ أَسأَلُ مِن عَطِیَّنِکَ أَسأَلُ وَ مِن یَدِکَ المَلَأَ أَسأَلُ.»

(باقیات صالحات،ص596)

* رسیدن روزی از جایی که گمان نداری

روایت شده است که:هر کس در وقت صبح،قبل از تکلم سه بار آیه زیر را بخواند،روزی او ازجایی که گمان نمی کند می رسد:

«بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،رَبَّنَا أَنزِل عَلَینَا مَائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِاَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا وَ آیَةً مِنکَ وَ ارزُقنَا وَأَنتَ خَیرُ الرَّازِقینَ»

(الصحیفة المهذیة،ص333)

* اثر ذکر شریف«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللهِ»

ذکر شریف«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللهِ»تأثیری شگفت در برآورده شدن حاجات وباز شدن روزی دارد.این ذکر دارای خاصیت های زیادی است ودرباره روزی وتأثیر این ذکر،به روایتی اشاره می کنیم که امام صادق(ع)فرمودند:تعجب می کنم از کسی که مال و متاع دنیایی می خواهد وبه این کلمه

لا حَولَ وَ لا قُوّشةَ إِلّا بِاللهِ پناه نمی برد.

وهمچین امام صادق(ع)فرمودند:هرکس روزی صد بار این ذکر را به زبان آورد،حق تعالی هفتاد نوع بلا را از او دور می کند؛که کمترین آنها فقر و غم است.ونیز فرمودند:هرکس صد مرتبه این ذکر را بگوید فقر او را در نمی یابد.

(باقیات صالحات.ص333)

* نجات از سختی ها وگشایش روزی

مرحوم نخودکی برای رفع بلا وگشایش روزی سفارش می فرمودند که بعد از نماز،سه مرتبه سوره توحید بخوانید وسه مرتبه صلوات بفرستد وسپس سه مرتبه دو آیه شریفه سوره طلاق را بخوانید:

وَمَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّل عَلی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ.

یعنی:وهرکس خدا ترس شود،خدا راه بیرون شدن از گناهان و بلا و حوادث سخت عالم رابر او می گشاید واز آنجایی که گمان نبرد به او روزی عطا می کند وهر که در هر امر،بر خدا توکل کند،خدا او را کفایت خواهد کرد.

(سوره طلاق.آیات2_3)

* آیات گره گشای رزق و روزی

خطیب توانا جناب آقای صدیقی می گویند:از مرحوم سید احمد خمینی شنیدم که فرمود:روزی در خدمت پدرم به حرم امام رضا(ع)مشرف می شدیم،در بین راه مرحوم نخودکی را دیدم،به پدرم گفتم ایشان جناب نخودکی است.

پدرم گفت:خوب است ذکری از ایشان یاد گرفته وبه کار ببندیم.

همین که نزدیک مرحوم نخودکی شدیم،بدون آنکه صحبتی شده باشد،ایشان فوراً فرمودند:برای رزق وروزی این آیات را بعد از نمازها سه مرتبه بخوانید مجرب است:

وَمَن یَتَّقَ اللهَ یَجعَل لشهُ مَخرَجاً وَیَرزُقهُ مِن لَا یَحتَسِبُ وَمِن یَتَوَکَّلُ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ  اللهَ بَالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلّ شَیءٍ قَدراً.

(آب حیات.ص9)

* دستو العمل حضرت حجت برای ازدیاد رزق

ملا محمد صادق عراقی در نهایت سختی و پریشانی وبدحالی بود وبه هیچ وجه برای او گشایش نمی شد، تا این که شبی در عالم خواب،خدمت حضرت حجت(ع)رسید وعرض حال کرد.حضرت حجت(ع)فرمودند:به نزد سید محمد سلطان آبادی برو به دستور العمل آن عمل کن:

اول آنکه بعد از فجر،دست بر سینه گذاشته،هفتاد مرتبه بگو:«یا فَتّاحُ»

دوم آنکه مواظبت کن خواندن دعای:

لا حَولَ وَلا قُوُّةِ إِلّا بِاللهِ تَوَکَّلتُ عَلی الحَیَّ الَّذی لا یَمُوتُ وَالحَمدُللهِ الَّذی لَم یَتَّخِذ صاحِبَةً وَلا وَلَداً وَلَم یَکُن لَهُ شَریکُ فی المُلکِ وَ لَم یَکُن لَهُ وَلِیُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبَّرهُ تَکبیراً

سوم آنکه بعد از هر نماز صبح این جملات را بخوان:

بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أُفَوّضُ أَمرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصیر بِالعِبَادِ فَوَقَاهُ اللهُ سَیِّئاتِ مَا مَکَرُوا،لا إِلهَ إِلّاَ أَنتَ سُبحَانَکَ إِنّی کُنتُ مِنَ الطَّالِمینَ فَاستَجَبنَا لَهُ وَ نَجَّینَاهُ مِنَ الغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنجِی المُؤمنینَ،حَسبُنا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ،فَانقَلَبُوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوءُ،ما شاءَ اللهُ لا ما شاءَ لا حَولَ وَ لا قُوُّةَ إِلّا بِاللهِ،ما شاءَاللهُ لا ما شاءَ النّاسَ،ماشاءَ اللهُ أَن یَرَهُ النّاسَ حَسبیَ الرَّبُّ مِنَ المَربُوبینَ،حَسبیَ الخالِقُ مِنَ المَخلُوقینَ،حَسبَی الرّازِقُ مِنَ المَرزُوقینَ،حَسبیَ اللهُ رَبُّ العالِمینَ،حَسبیَ مَن هُوَ حَسبی،حَسبِیَ مَن لَم یَزَل حَسبِیَ،حَسبِیَ مَن کانَ مُنذُ کُنتَ حَسبِیَ،حَسبِیَ اللهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ،عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ وَ الحَمدَاللهِ رَبّ العالَمین.

(گنج های معنوی.ص143)

* دستورالعمل رسیدن به توانگری و غنی

پیامبر خدا(ص)فرمودند:بسیاریاد کردن خدا وبرمن صلوات فرستادن،موجب برطرف شدن فقر می شود.

همچنین حضرت در پاسخ کسی که نزدش از فقر شکایت کرده بود،فرمودند:وقتی داخل خانه خود شدی،سلام کن؛خواه کسی در خانه باشد خواه نباشد،وبرمن سلام وصلوات بفرست؛وبعد از آن سوره «اخلاص»را بخوان.آن مرد به این دستور پیامبر خدا(ص)عمل کرد وچند روزی نگذشته بود که آثار توانگری و غنی را مشاهده کرد؛به طوری که به دیگران نیز کمک می کرد.

(جلاءالافهام.ص252)

* چهار ذکر را بگویید تا نعمت ها دور نشوند

امام علی(ع)می فرمایند:پیامبر خدا(ص)فرمودند:کسی که صبح کند وچهار چیز را نگوید،می ترسم که نعمت از او دور شود:

اول اینکه بگوید:«الحَمدَللهَ الَّذی عَرَفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عَمیانَ القَلبِ»

دوم بگوید:«الحَمدُللهِ الَّذی جَعَلَنی مِن أُمَّةِ مُحَمَّدٍ»

سوم بگوید:«الحَمدِللهِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقی فی أَیدِی النّاسِ»

چهارم بگوید:«الحَمدِللهِ الَّذی سَتَرَ ذُنُوبی وَ عُیُوبی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النَّاسِ»

(الدعوات.ص81)

* ذکر ثروتمند شدن تا هفت نسل

از پیامبر اکرم خدا(ص)روایت شده است که هرکس می خواهد رزق وروزی او زیاد شود وبه آسانی به او برسد،باید هرصبح وهر شب،سه مرتبه این دعا را بخواند،و گفته شده:این دعا به حدی نتیجه می دهد که فرزندان شخص دعا کننده هم تا هفت بطن،محتاج نمی گردند،بعون الله تعالی.

ودعا این است:

«یا اللهُ یا اللهُ یا اللهُ،یا رَبُّ یا رَبُّ یا رَبُّ،یا حَیُّ یا قََیُّومُ،یا ذَالجَلالِ وَ الإِکرامِ،أَسئَلُکَ بِاسمِکَ

العَظیمِ الأَعظَمِ،أَن تَرزُقَنی رِزقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً،بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرَّاحِمینَ»

(کلیات مفاتیح الحاجات.ص87)

* ذکری که از اسرار پنهانی است

به خط عالم ربانی سید مرتضی کشمیری نوشته شده است که:برای پولدار شدن فرموده بودند:هر روز هفت مرتبه دعای زیر را بخواند،بسیار مجرب است واز اسرار پنهان است:

«بِسمُ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،اللَّهُمَّ إِنّی ضَعیفٌ فَقَوِّنی،اللَّهُمَّ إِنّی ذَلیلٌ فَأَعِزَّنی،اللَّهُمَّ إِنّی فَقیرٌ فَاَغنِنی،بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ.

(تحفة رضوی.ص38)

* تأثیر قرائت سوره واقعه در شب

علامه حسن زاده می فرمایند:از«ابن مسعود»نقل شده است که پیامبر اکرم(ص)شنیدم که:هرکس سوره واقعه را هر شب بخواند،هیچ گاه محتاج نمی شود.

(پندهای حکیمانه 3.ص67)

* دستورالعمل امام هشتم(ع)برای رفع فقر

جناب آقای سید عباس کاشانی می گوید:پدر بزرگوارم از مرحوم علامه زین العابدین گلپایگانی نقل می کرد که ایشان در عالم خواب،مشرف به حضور امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) گشته واز ایشان برای معشیت نسخه ای نموده بودند.حضرت(ع)فرموده بودند:هر روز صبح،بعد از نماز صبح،110مرتبه بخوان:

«اللَّهُمَّ أَغنِنی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواکَ»

پدرم می فرمود:براین دعا مواظبت کردم واثرات عجیبی در روزی ام دیدم.

(مخازن.ج1ص185)

* طریقه توسعه رزق و روزی

برای توسعه رزق وروزی و امر معشیت ورسیدن به ثروت وتوانگری،نزدیک صبح برخیزد ودو رکعت نماز حاجت به جای آورد:در رکعت اول بعد از خواندن سوره «حمد»،هفده مرتبه سوره «کافرون» ودررکعت دوم هفده مرتبه سوره« توحید» را در رکوع هر دو رکعت،هفده مرتبه ذکر رکوع ودر سجود هفده مرتبه ذکر سجود وبعد از نماز هفده مرتبه آیة الکرسی را بخواند که انشاءالله مجرب است وگفته اند که:این عمل از گنج های مخفی است،به هر کسی نیاموزید.

(گلزار اکبری.ص228)

* هر کس این کلمات را صد بار بخواند،ثروتمند می شود

مرحوم نایینی می گوید:هرکس این کلمات را صد مرتبه بخواند،ثروتمند می گردد ومجرب است:

«بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم،یا کَثیرَ الخَیرِ یا ذَالمَعرُفِ یا قَدیمَ الإِحسانِ أَحسِن إِلَینا بِإِحسانِکَ القَدیمِ بِرَحمَتِکَ یا أَرحَمَ الرّاحمینَ»

(گوهر شب چراغ.ج21ص52)

* اثر صد بار ذکر«یا مُحسِن»در ثروتمند شدن

از پیامبر خدا(ص)نقل شده است که:هرکس در شبانه روز صد مرتبه بگوید:«یا مُحسِنُ»ثروتمند خواهد شد.این ذکر به تجربه ثابت شده است.

(ختوم واذکار،ص124)

* دعا برای به دست آوردن مال بسیار

پیامبر خدا(ص)هرکس در دو ماه پیاپی،هر روز چهار صد مرتبه این دعا را بخواند،خدا علم بسیار او را کرامت فرماید:

«أَستَغفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلهِ إِلّا هُوَ الحیُّ القَیُّومُ الرَّحمن الرَّحیمُ بَدیعُ السَّمواتِ وَ الأَرضِ مِن جَمیعِ ظُلمی وَ جُرمی وَإِسرافی عَلی نَفسی وَ أَتُوبُ إِلَیهِ»

(درمان با دعا.ص68)

* ادای قرض ورفع سختی با صلوات خاصه خضرت زهرا(س)

جناب آقای رضوی می گوید:صلوات حضرت فاطمه(س)دعایی است مجرب برای پرداخت قرض ها و رفع سختی های زندگی:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها وَبَعلِها وََ بَنیها بِعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ»

این ذکر را 430 مرتبه وبه گفته بعضی از علماء 70 مرتبه بخواند تا حاجتش بر آورده شود. عده ای گفته اند:«430 مرتبه در طی چند روز بخواند،ودر آخر دعا«وَأَحصاهُ کِتابُکَ»نیز بگوید.»

(تحفة رضوی.ص41)

* دعای ادای دین

از امام جواد(ع)روایت شده است که:شخصی نزد امام رضا آمدو گفت: ای فرزند پیامبر خدا،فرزندان زیادی دارم ودینی بر گردن دارم و دچار مشکلی شده ام،دعایی به من بیاموز که هرگاه خداوند را به آن دعا بخوانم،خداوند روزی به من عنایت فرماید.

امام رضا(ع)فرمودند:ای بنده خدا،وضو بگیر و آن را زیبا به عمل آور، سپس دو رکعت نماز به جا آور که رکوع و سجده ی آن را کامل انجام دهی سپس بگو:

«یا ماجِدُ یا کَریمُ،یا واحِدُ یا کَریمُ،أَتَوَجَّهُ إِلَیکَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحمَةِ:یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللهِ،إِنِّ أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَی اللهِ رَبِّکَ وَ رَبِّ کُلۀِ شَیءٍ أَن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ عَلی أَهلِ بَیتِهِ وَ أَسئَلُکَ نَفحَةَ مِن نَفَحاتِکَ وَ فَتحاً یَسیراً وَرِزقاً واسِعاً،اَلَمُّ بِهِ شَعتی وَ اَقضی بِهِ دَینی وَ أَستَعینُ بهِ عَلی عِیالی.»

(صحیفة الرضا(ع).ص135)

* تأثیر دعای توسل به امام جواد(ع)برای ادای قرض

برای ادای قرض ورسیدن به نعمت های پی در پی،خواندن دعای توسل به مولایمان امام جواد(ع)بسیار مجرب است وآن دعا این است:

«اللَّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلیَّکَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ إِلّا جُدتَ بهِ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ وَ تَفَضَّلتَ بهِ عَلَیَّ مِن وُسعِکَ وَ  وَسَّعتَ عَلَیَّ مِن رِزقِکَ وَ أَغننی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ جَعَلتَ حالی إِلَیکَ إِنَّکَ لِما تَشاءُ قَدیرٌ.»

کلیات مفاتیح الحاجات.ص84)

* ذکری که سبب رفع تمامی گرفتاری ها می گردد

امام موسی بن جعفر(ع)از پدران گرامی اش روایت می کند که پیامبر خدا(ص)به امام علی(ع)فرمودند:یا علی،هرگاه سختی وناگواری به تو روی آورد،بگو:

«اللَّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ،وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَأَن تُنجِیَنی مِن هذَا الغَمِّ»

(صحیفة کاظمیه.ص289)

از علامه مجلسی نقل گردیده که سنت است بعد از نماز واجب،این دعا را بخوانندو سید بن طاووس می فرماید که این از مستحبات یقینی است؛پس مداومت نمایید به این دعا؛که تمامی گرفتاری ها و سختی ها را بر طرف می سازد واین است:

«اللَّهُمّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،أَسأَلُ اللهَ العَفوَ وَ العافِیةَ وَ المُعافاةَ فی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ.»

(کلیات مفاتیح الحاجات.ص72)

سفارش ها و دستورالعمل هاي آيت الله سيد علي آقا قاضي

  1. 1. همواره به تسبيح حضرت فاطمه (ع) بعد از نماز ها و نيز خواندن آيه الكرسي و سوره «يس» بعد از نماز صبح و سوره «واقعه» در شب ها سفارش مي نمودند .
  2. 2. مواظبت بر نوافل شب و گفتن 70 مرتبه استغفار بعد از نماز عصر از ديگر سفارش هاي ايشان بود .
  3. 3. خواندن ذكر زير را بعد از نماز صبح و مغرب ده مرتبه سفارش مي نمودند .

« لا اله الا الله وحده لا شريك له ؛ له الحمد و له الملك و هو علي كل شي ء قدير ؛ اعوذبالله من هَمَزاتِ الشياطين و اعوذُ بِك رَبي اَن يَحضَرون ؛ ان الله هو السميع العليم »

(اسوره عارفان :ص129)

  1. 4. خواندن نوافل كه 51 ركعت است ؛ پس اگر نتوانستيد 44 ركعت و در صورت اشتغالات دنيوي حداقل نماز توابين را بخوانيد ( نماز اهل توبه كه هشت ركعت هنگام زوال است ).
  2. 5. قرائت قرآن در شب با صداي رسا ؛ اگر يك جزء خوانده شود ؛ بهتر است .
  3. 6. دعاي فرج امام زمان (ع) در همه حال به خصوص در قنوت نماز وتر .
  4. 7. قرائت زيارت جامعه كبيره در روزهاي جمعه .
  5. 8. زيارت اهل قبور .
  6. 9. خواندن صد مرتبه سوره قدر در شب و روز جمعه .

 

  1. 10. خواندن «مسبٌحات» قبل از خوابيدن .

 

علامه طباطبايي فرموده اند:

« … سوره هاي مسٌبحات كه با يسٌبح و سٌبح شروع مي شود پنج عدد است : سوره حديد؛ حشر؛ صف؛ جمعه و تغابن و سوره اعلي كه با «سبح» به فعل امر شروع مي شود؛ جز مسبٌحات نيست ؛ گرچه در روايتي وارد شده است وليكن در روايت معتبره مسٌبحات را همان پنج سوره تعيين كرده است.»

 

 

سفارش ها و دستورالعمل هاي آيت الله سيد عبدالکریم کشمیری

نكته هاي اخلاقي و معنوي حاضر حاصل تجارت عملي و دستورات و سفارش هاي عرفاني آيت الله كشميري (ره) است كه براي آشنايي بيشتر خوانندگان در اين جا ذكر مي شود .

  1. 1. قرائت ذكر يونسيه ( آيه شريفه ی: «لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين» )
  2. 2. قرائت سوره « انا فتحنا لك فتحنا مبينا » براي رفع حجاب ها ؛ بسيار خوب است .
  3. 3. ادعيه و اذكار ماثوره همه خوبند ؛ ولكن در دعاها از دعاي يستشير در صبح و شب و در اذكار از ذكر « يا حي؛ يا قيٌوم » استفاده بيشتري مي برده ام .
  4. 4. تلاوت 400 مرتبه آيه نور « الله نور الٌسٌماوات والارض مثل نوركمشكاه »
  5. 5. قرائت يك حمد و يازده سوره توحيد و هديه آن به ارواح مومنين بسيار مفيد است .
  6. 6. در زمان هجوم گرفتاري ها و مشكلات ؛ قرائت سوره و يا ذكري به نيت هديه به امام جواد (ع) موثر و مجٌرب است .
  7. 7. اثر دعاها و يا اذكار زماني ظاهر مي گردد كه يك سال كامل از استمرار آن بگذرد .
  8. 8. بهترين حالت براي سالك حالت سجده است . يا اذكاري همچون ذكر يونسيه و يا ذكر امام كاظم (ع) « فليحسن العفو من عندك » كه هيچ عملي همچون سجده براي شياطين سخت و ناراحت كننده نيست .
  9. 9. مداومت بر قرائت سوره توحيد باعث ازدياد يقين مي گردد .
  10. 10. براي حديث نفس ذكر تهليل « لا اله الا الله » بسيار موثر است .
  11. 11. در ميان ادعيه وارده ؛ قرائت دعاي احتجاب : « يا من احتجب بشعاع نوره عن نواظر خلقه ..» براي نورانيت قلب موثر و مجرب است .
  12. 12. قرائت 21 مرتبه آيه الكرسي در روز براي تقويت حافظه بسيار موثر است و مراد از آيه الكرسي سه آيه از سوره بقره است نه تنها يك آيه كه برخي مي گويند .
  13. 13. يك بار از مرحوم آقاي قاضي درخواست كيميا و راهنمايي رسيده بدان را كردم ؛ ايشان فرمود: اين ذكر را بسيار بگو : « اللهم اَغغنِني بحلالك عن حرامك و بِفَضلِكَ عمنٌ سواك » كه اين خود كيمياست.

* عدد و خواص سوره هاي قرآن

* آيت الله كشميري در باره سوره توحيد « قل هو الله احدٌ » مي فرمود:

در تمام ماه رجب هزار مرتبه سوره توحيد وارد شده است و براي همه چيز خوب است كه تقريبا روزي 333 مرتبه مي شود .

استاد موقع ورود به خانه ؛ ابن سوره را مي خواند و مي فرمود : فقر از خانه بيرون مي رود.

 

* درباره سوره قدر « انا انزلناه في ليلة القدر » مي فرمود:

خواندن اين سوره مخصوصا در شب هاي ماه رمضان ؛ شبي 1000 مرتبه بسيار خوب است و اگر كسي از شب اول ماه رمضان تا شب بيست و سوم هر شبي 1000 مرتبه بخواند در خواب يا بيداري آينده آن كس را به او نشان مي دهند ؛ خودم هم چند سال انجام دادم .

صد مرتبه سوره قدر ؛ در عصر جمعه براي رزق حلال مفيد است و طبق روايت از 100 رحمت ؛ عصر جمعه 99 تاي آن براي خواننده آن است . بعضي به جاي هزار مرتبه سوره قدر در شب هاي ماه رمضان صد مرتبه سوره دخان مي خوانند.

* درباره سوره حشر مي فرمود:

سوره حشر مخصوصا چهار آيه آخر آن داراي امتيازات بسيار است : از جمله يك روش خواندن آن به اين طريق است كه يك اربعين از روز اول يك مرتبه ؛ روز دوم دو مرتبه ؛ تا روز چهلم چهل مرتبه و براي مرتبه ديگر به عكس اول شروع مي شود تا اربعين دوم تمام شود . اين ختم براي استجابت دعا خوب است.

* درباره سوره فتح « انا فتحنا لك فتحا مبينا » مي فرمود:

براي سالك خواندن اين سوره ؛ به جهت رفع حجب و گشايش قلب لازم است.

* درباره سوره النجم « و النٌجم اذا هوي * ما ضلٌ ضاحبكم و ما غوي » مي فرمود: براي امراض صعب العلاج هر روز خوانده شود و به امام زين العابدين (ع) تقديم گردد.

* درباره سوره يس مي فرمود: در شب نيمه شعبان ؛ سه بار اين سوره خوانده شود : يكي به نيت سلامتي ؛ ديگر به نيت رزقٌ ؛ خواندن اين دو سوره موثر است.

* درباره سوره والذريات مي فرمود : براي توسعه رزق ؛ خواندنش موثر است.

 

* در باره سوره انشراح مي فرمود : براي كساني كه سينه شان تنگ و مغموم است ؛ خواندنش خوب است و سينه را باز مي كند و مرحوم آقا سيد هاشم حداد اين مطلب را گفته اند و تجربه هم نشان داده است .

* درباره سوره والعاديات مي فرمود:

روزي 110 مرتبه خوانده شود؛ روزي حلال فراواني به انسان خواهد رسيد.

* درباره سوره حمد مي فرمود: براي قضاي حوائج به مدت خاص روزي 149 مرتبه مجٌرب است.

* درباره سوره نور مي فرمودند: براي روشنايي دل و قلب ؛ صبح يك مرتبه ؛ ظهر يك مرتبه ؛ شب يك مرتبه خوانده شود و تقديم به اميرالمومنين (ع) شود.

* آثار و خواص اذكار و اوراد

آيت الله كشميري (رح) معمولا به سه ذكر نسبت به درخواست كننده ها ؛ توجه تام داشتند:

« يا حي يا قيوم »، «͵بسم الله الٌرحمن الٌرحيم » و « ذكر يونسيه »

* مي فرمود: « يا مفتح الابواب يا مقلب القلوب والبصار يا دليل المُتِحَیّرين يا غياث المستغيثين توكلت عليك يا رب واقض حاجتي واكف مهمٌي ولا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم وصلي الله علي محمد وآله اجمعين » 100 مرتبه براي قضاي حوائج موثر است . ( شروع روز چهارشنبه تا جمعه هفته آينده ده روز ؛ هر روز 100 مرتبه .)

* ذكر « يا حيُّ يا قيومُ بِرحمتكَ اَستغيثُ » براي روحانيت و معنويت مفيد است.

* هزار مرتبه « اللهم العن معاويه بن ابي سفيان » براي قضاي حوائج موثر مي باشد.

* 1400 صلوات نذر موسي بن جعفر (ع) براي حوائج.

* « استغفرالله الذي لا اله الا هو الحَيُّ القَيُّومُ ذوالجلال والاكرام و اَتُوبُ اِليه » ( روايت در كافي از امام باقر (ع) بعد از نماز واجب پيش از آن كه پاهاي خود را بگرداند سه مرتبه اين دعا را بخواند خدا گناهان او را بيامرزد اگر چه مانند كف دريا باشد سه مرتبه بعد از هر نماز براي نورانيت دل مفيد است.

( مفاتيح الجنان )

* « الله الصٌمد » براي قوي شدن اراده به عدد كثير ؛ اما « الله لا اله هو الحي  القَيوم » روزي 1001 مرتبه؛ بعد از نماز صبح براي نورانيت قلب مفيد مي باشد.

 

* « لا حول ولا قوة الا بالله » روي صد مرتبه براي دور نمودن هفتاد نوع بلا كه كمترين آن غم و اندوه موثر است. بر گفتن ذكر « لا اله الا الله » براي نفي خواطر خوب است.

* 70 مرتبه « استغفار » بعد از نماز عصر براي روشنايي دل ؛ خوب است .

صد مرتبه « استغفار » هنگام خوابيدن ؛ براي آمرزش گناهان موثر است .

مرحوم سيد علي آقا قاضي (ره) همواره به اين دو استغفار سفارش مي كردند.

* ذكر يونسيه

ذكر يونسيه مراد آيه 87 سوره انبيا است: « لا اله الّا انت سبحانك اني كنت من الظّالمين » سلسله عرفاي قرن اخير؛ از آيه الله سيد علي شوشتري؛ ملا حسينقلي همداني؛ سيد احمد كربلائي و سيد علي آقا قاضي تا آيت الله كشميري؛ همگي اتفاق و تاكيد بر اين ذكر در سجده داشتند.

* آيت الله كشميري در آثار اين ذكر مي فرمود:

  1. 1. براي ديدن حالات برزخي موثر است و در نجف برايم كراراً اتفاق مي افتاد .
  2. 2. براي تقويت نفس و قلب بسيار خوب است .
  3. 3. چيزي بهتر از ذكر يونسيه براي پيشرفت راه ندارم .
  4. 4. براي رفع حجب و نورانيت موثر است .
  5. 5. استجابت دعا و نجات مومنين ؛ از طرف خدا شامل گوينده آن مي شود . آخوند ملا حسينقلي همداني فرموده بود: هر قدر در هر وقت بتوانيد اين ذكر را بگوييد و مرحوم شيخ محمد بهاري در تذكرة المتقين فرموده بود: « سالك در اواسط كارش اين ذكر را بگويد ». ( عددش به ابجد 2374 مي شود )

* آيت الله كشميري از قول مرحوم سيد هاشم حداد نقل كرد كه ذكر يونسيه براي معرفت نفس و معرفت رب موثر است و خودش به ذكر يونسيه مشغول بود.

* شفا و تندرستی با هفت سلام قرآني

از جمله مطالبي كه آيت الله كشميري براي شفاي مريض مي فرمود ؛ اين بود: كه هفت سلام قرآني با زعفران بر كاسه مثلا چيني نوشته شود و بعد شسته شده و آب آن را مريض بدهند كه نافع است.

  1. « سلام قولا من ربٍّ رحيم » (سوره يس: آيه 58)
  2. « سلام هي حتي مطلع الفجر» ( سوره قدر : آيه 5
  3. « سلام علي نُوحٍ فی العالَمین » ( سوره صافات آيه 79)
  4. « سلام علي ابراهيم » ( سوره صافات : آيه 109)
  5. « سلام علي موسي و هارون » ( سوره صافات آيه 120)
  6. « سلام علیكمْ طبتم فادخلوها خالدين » ( سوره زمر : آيه 73)
  7. « سلام علي آل ياسين » ( سوره صافات آيه 30)

 

از قول مرحوم آقاي سيد هاشم حداد اين سلام ها به همين شكل براي تقويت حافظه نقل شده است.

(عارف في الرحاب القدسيه : ص 217)

* آيه الكرسي و معوذتين

در مراجعات به محضر آيت الله كشميري؛ بعضي شكايت از اذيت شياطين و وسوسه در خيال و نفس مي كردند؛ ايشان مي فرمود: آية الكرسي و سوره « قل اعوذ برب الناس » و سوره « قل اعوذ بربِّ الفلق » تكرار شود؛ خواندنش براي دفع شياطين خوب است.

 

 

 

كلمات قصار و نصايح آیت الله سید عبدالکریم کشمیری

  1. مكاشفات از صفاي باطن برمي خيزد.
  2. اگر كسي واقعا حقائق را ديد ؛ به مطالب صوري دل نمي بندد .
  3. حالات اگر ملكه نشوند ؛ به اندك غفلتي از بين مي روند .
  4. داشتن استاد براي سالك ضروري است .
  5. كسي كه هم خدا و هم خرما را بخواهد ترقٌي نمي كند .
  6. بهترين طريق مجاهدت نفساني آن است كه با ذكر دائم و مراقبه همراه باشد .
  7. مراقبه نفس از واجبات است .
  8. با تنبلي كسي به جائي نمي رسد .
  9. علما شخص متلون را نمي پذيرند .
  10. توسٌلات و ادعيه ؛ زاد هميشگي سالكان است .
  11. رعايت اغذيه روحاني هميشگي است و تاثير آن هميشگي .
  12. تا نفس مطمئنه نشود ؛ مي ترسد .
  13. صحو بهتر از سُكر است.
  14. جاي ظهور الهام ؛ قلب و صدر است.
  15. سعيد در كنون ذاتش سعيد است نه بعداً.
  16. ذكر قلبي توجه و اثرش بهتر از ذكر لفظي است .
  17. همه اذكار؛ تُروك در اعمال آن دخيل است .
  18. با تخليه و تجليه هم مي آيد .
  19. بيداري سحر افضل از بيداري بين الطلوٌعين است .
  20. سٌر ؛ آخرين مرحله معنوي نفس انساني است .
  21. خلاصه سلوك؛ در ترك ماسوي الله است .
  22. با زحمت و استقامت مي توان به مقامي رسيد.
  23. ما بايد لياقت پيدا كنيم تا به مقامي برسيم .
  24. نفي خواطر با مراقبه موثرتر است .
  25. خوب درس دادن معيار نيست ؛ تدريس با تهذيب معيار خوبي نزد خداست .
  26. شرف اهل علم ؛ فقر است .
  27. شيطان از سجده خوشش نمي آيد ؛ سالك لازم است سجده را ترك ننمايد .
  28. از اعمالي كه جنبه تسخير جن و امثال اينها را دارد ؛ پرهيز بايد كرد .
  29. دوري از غذاهاي لذيذ براي تهذيب نفس بهتر است .
  30. از علمي كه غرور بياورد دوري بايد كرد .
  31. حكمت ؛ معرفت به حقايق اشياست .
  32. مراقبه كامل و رياضات مشروعه موجب ظهور معاينات و مكاشفات مي شود .
  33. وقتي عبد فاني في الله مي شود كه كارهايش براي خدا شود و خوديٌت خود را نبيند .
  34. ادمان ذكر يونسٌيه موجب باز شدن چشم برزخي مي شود .
  35. كنه حق تعالي ادراك نمي شود نه در دنيا و نه در آخرت .
  36. وجود مرض و فقر از حق است ؛ امٌا ماهيتش كه اسباب باشد از بنده است .
  37. براي سالك مبتدي ترك هر چيزي كه جنبه صفات بهيمي داشته باشد ضروري است .
  38. اذكار و ادعيه با شرائط تاثير دارد ولكن مراقبه از شرايط لازم سلوك است كه حرف اول را مي زند .
  39. مومني كه مخلص باشد با صفت استقامت ؛ ملائكه بر او نازل مي شوند .
  40. هم ملك و هم جنٌ مومن ؛ مومنين را براي نماز شب بيدار مي كنند .
  41. راه براي همگان باز است و راهگشايي با ذكر يونسٌيه بهتر است .
  42. قلب وقتي روشن شد كشف برايش حاصل مي شود به نحو لزوم و التزام .
  43. سالك به همت و نفس مردان خدا راه مي رود تا به مقصد برسد.
  44. نفي خواطر با ذكر و فكر باشد تا شيطان نفوذ نكند .
  45. عمٌامه گذاشتن شرط دارد و آن اين كه دائم انسان در حضور خدا باشد و غفلت نكند .
  46. بزرگان اخلاق و عرفان همه رفتند ؛ شما زحمت بكشيد و جاي آنها را پر كنيد .
  47. هر گاه يكي از استخوانهاي تقوا(عارفي) بميرد ؛ معمولا بعدش بلا مي آيد .
  48. آنهايي كه من ديدم الان ديگر نيستند .
  49. اگر كسي دل به دنيا و ( ادعاي عرفان نمود ) او عارف حقيقي نيست .
  50. يك علت غفلت اهل دانش ؛ نبود استاد اخلاقي است .
  51. افراط و زياده روي در مصرف سهم امام سبب ابتلائات مي شود .
  52. زهد در علماي گذشته بيشتر بوده است .
  53. مصرف اول سهم امام ؛ فقراي اهل شيعه است وبراي غير تجويز نمي گردد .
  54. در حوزه ها بايد استاد ولايت مطلقه كه خود طعم آن را چشيده باشند زياد شوند و تدريس كنند.
  55. داشتن تقوا موثر در فوق العادگي انسان است نه دانستن علوم غربيه .
  56. حزن فرع و شعبه اي از تفكٌر اشت.
  57. امامان مقام جمع الجمعي وولايت مطلقه را دارند و غير ايشان ندارند.
  58. با خدا دوست شويد ( يا خير حبيب و محبوبْ ) و توجه به خدا داشته باشيد .
  59. ذبح (قرباني) براي همه چيز خوب است .
  60. وجود همه تابع واشعه وجود حقيقي حق تعالي است كه در غايت خفاست .
  61. تهليل ( لا اله الا الله ) براي درمان حديث نفس خوب است .
  62. اولياء خدا در بهشت عند مليك مقتدر هستند ؛ به بهشت خاص نه بهشت عمومي .
  63. براي تمركز قواي فكري ؛ بستن چشم خوب است ؛ چه آنكه چشم باز است ( ذهن ) مشغول مي گردد.
  64. مومن ( كامل ) اگر در جايي باشد صد هزار خانه اطراف در رحمت و آسايش هستند .
  65. نجف همه جايش منٌور است ؛ گفتن يا الله يا هو هم در نجف عظمتي دارد .
  66. ملكوت هر چيزي روحانيت و باطن آن چيز است .
  67. اگر صفتي يا حالي ملكه شده باشد مي ماند .
  68. قرآن زياد خواندن ؛ نماز شب وامثال اينها مقام مي آورد .
  69. اگر كسي به مطالب دنيوي دل بست عارف حقيقي نيست .
  70. چون عبد غفلت نكند به مجاورت حق مي رسد .
  71. آنجا ( افراد در بهشت برزخي ) به حقايق ملكوتي متنعٌم هستند .
  72. با آمدن مرگ؛ همه رعايتهاي جسماني پايان مي پذيرد.
  73. با خدا رفيق شويد ؛ نه او رفيق بلكه شفيق هم مي باشد .
  74. همه استعداد دارند ؛ لكن توفيق الهي بايد شامل حال شود .
  75. براي ورود به وادي سلوك بدون استاد نمي شود .
  76. نجف و مسجد كوفه روح و ريحان بود .
  77. ختم ذكر يونسيه؛ ختم همه عرفاء است .
  78. درون صفت رضا ؛ تسليم خوابيده است .
  79. خوب است هر روز ساعتي با حضرت بقيةالله ارتباطي ( از ذكر ؛ دعا و توسل ) داشته باشد .
  80. در حضور خدا باشيد .
  81. اوٌل نجف بعد قم خوب است . تهران بخاطر بچه ها ميل دارم ولي مردم (اصيل) شان خوبند .
  82. ( مهرماه 1375) اهل نجف با اهل علم خوب تا نكردند كه كارشان به اينجا رسيد .
  83. غذاي طلبگي موضوعيت دارد ؛ جوريكه بهترين آبگوشت در خانه درست كنند ؛ مانند غذاي طلبگي حجره نمي شود .
  84. اين هائي كه چشم به اشياء مردم از قبيل انگشتر و تسبيح و ديگر لوازم دارند ؛ آدمهاي خوبي نيستند و اين كار بسيار بدي است .
  85. دارنده اسم اعظم در مقامي است كه توجٌه مي كند و اثر مي نمايد.
  86. براي راه گشايي ذكر يونسيه نافع است .
  87. بهترين ياد خداوند ؛ قرآن خواندن است .
  88. ترك واجب و عمل به محٌرم از كمال هر چيزي مي كاهد .
  89. هر چه انسان از اهل منصب دور باشد بهتر است .
  90. ذكر را با طرب بايد گفت نه به كسالت .
  91. رابطه شاگرد با استاد مثل عبد در برابر مولا باشد .
  92. زن و بچه كه ملاصدرا نمي شوند كه هر چه گفته مي شود تفهيم شوند .
  93. به ذكر و رياضت ؛ انسان نورانيت پيدا مي كند .
  94. خيلي مهم است كه به نفس بهاء داده نشود .
  95. جزئي اخبار ( غير سلوكي ؛ براي سالك ) هم بسيار است .
  96. با اهل ذكر ور نرويد و درگير نشويد كه اثر وضعي دارد .
  97. نبايد از دستور استاد بيشتر ذكر گفت .
  98. آن هائي كه زحمت مي كشند و ثمره خوبي نمي يابند براي اين است كه شرايط در آنها جمع نيست .

* استخاره اي خاص

در سال 1367 فرمودند : هر گاه انسان سه مرتبه صلوات بفرستد ؛ و صد مرتبه «اَستَخيرُالله بِرَحمَتِهِ خِيَرَةً في عافيه» بگويد؛ بعد يك قبضه تسبيح را بگيرد؛ يكي بيايد بسيار خوب ؛ دو تا ميانه مايل به بدي ؛ سه تا زحمت دارد و عاقبتش خوب و چهار تا بسيار بد است . اين استخاره رد خور ندارد و (براي اهلش) به دل الهام شود.

* با اهل ذكر درگير نشويد

در سال 1367 فرمودند: با اهل ذكر كه ياد خدا مي كنند حتي از مذاهب ديگر ور نرويد و درگير نشويدكه اثر وضعي دارد.

فرمود: من (در جواني ) به مسجد سهله رفتم ؛ ديدم مرادي با مريدانش ذكر مي گويند با حالتي مخصوص كه به صورت ظاهر زيبنده نبود . با بزرگ آنان برخورد كردم و گفتم : زيبنده نيست به اين حالت ( گردشي و دوري ) ذكر مي گوئيد .

اين واقعه سبب شد كه مدت هاي بسيار زياد موفق به رفتن مسجد سهله نشدم ؛ تا اينكه بزرگ آنان و من آشتي كرديم . چهار روز پس از اين قضيه موفق به رفتن مسجد سهله شدم.

* ذكر به اندازه

سيره استاد بر اين بود كه هر چه استاد طريق گفت به همان اندازه بايد ذكر گفت . از پيش خود وبا خواندن از كتابي ؛ نبايد اذكار را گفت.

ظرف و مظروف چون تطابق نداشته باشند عوارض پيدا مي كند . مي فرمودند : فلان اهل دانش در نجف اشرف عدد ذكر محبت را بيشتر گفته بود و ستون ( مسجد يا تكيه اي را ) مي بوسيد . فلان عوام ذكري در اين باره مي خواند و ديدند الاغي را مي بوسيد .

فرمودند نبايد از دستور استاد بيشتر گفت و تجاوز كرد ( كه افراد ناقابل و بي ظرفيت براي آنان مشكل ايجاد می شود ).

* تسبيحات اربعه

جناب استاد مي فرمود : تسبيحات اربعه يعني سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر بعد از هر نماز 30 مرتبه براي نورانيت قلب خوب است و مرحوم سيد علي آقا قاضي به آن امر مي كردند.

از امام رضا (ع) روايت است كسي تسبيح تربت امام حسين را داشته باشد و آنرا بگرداند و تسبيحات اربعه را بگويد ؛ براي هر يك دانه ؛ خداوند براي گوينده آن 6000 حسنه بنويسد و 6000 گناه را محو كند و 6000 شفاعت درجه او را بلند كند .

( مفاتيح الجنان ص 830 )

پس سزاوار است سالكين الي الله با تسبيح تربت مخصوصا قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آفتاب صد مرتبه تسبيحات اربعه را با توجه بگويند تا مصداق اين آيه « و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها » تسبيح خدا قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آفتاب كن. ( طه : 130 ) بشوند .

 

* پاسخ به یک پرسش ( از کتاب «روح و ریحان» سید علی اکبر صداقت)

دوستي از اهل سلوك گفته بود: چرا بعضي از اذكار كه در كتاب ها ذكر مي شود؛ بعضي ها عمل مي كنند و نتيجه نمي گيرند و بعد هم ناراحت مي شوند؟

حقير گفتم: اذكار و اوراد بمنزله دوا هستند كه طبيب حاذق به بيماران روحي و به حاجتمندان به تناسب مي دهد و به خاطرهمين نكته اجازه استاد عامل لازم است .

برنيامدن حاجت دليل غلط بودن در نوشتار كتابي نيست بلكه مشكل از حاجتمندان است كه با ده ها معايب نفساني و عدم درك حكمت الهي وبا عجله مي خواهند جواب بگيرند و بقول استاد (عبدالکریم کشمیری) پرونده قبلي آنها كه خراب است را مطالعه نمي كنند ؛ بعد ناراحت مي شوند كه چرا خوانديم و نشد!!

براي نمونه در كتاب محجة البيضاء فيض آمده است كه:

1- بني اسرائيل هفت سال در خشكسالي به صحرا مي رفتندودعاي باران مي خواندندونتيجه نمي گرفتند . خدا به پيامبرشان وحي فرمود كه : تا حقوق به ظلم گرفته را به صاحبانشان ردٌ نكنند ؛ دعايشان را اجابت نمي كنم .

2- در ميان قومي از بني اسرائيل قحطي شديدي پديد آمد . هر چه دعا مي كردند به اجابت نمي رسيد . خداوند به پيامبرشان وحي فرمود با آنان بگو : چون شكم هايتان از حرام پرشده ؛ بدنهايتان نجس و دستهايتان به خون بي گناهان آلوده است دعاي شما را خدا مستجاب نمي كند .

پس صرف خواندن ذكر و دعا از كتابي ؛ دليل بر قطعي بودن استجابت نيست .

البته اساتيد ما مي فرمودند: سه چيز براي همگان نافع و اجازه لازم ندارد و عوارض هم ندارد :

اوٌل استغفار ؛ دوم صلوات و سوم صدقه دادن است.

فضائل و خواص دعاي يستشير

از اميرالمومنين(ع) مروي است كه دعاي يستشير را پيامبر (ص) به من آموخت و امر كرد كه آن را در همه حال در سختي و راحتي حفظش كنم و به خلفاء بعد از خودم تعليم نمايم و فرمود : از خودت در مدت عمرت جدا مكن ؛ تا زمان ملاقات خدا ؛ بدرستي كه اين دعا گنجي است از گنجهاي عرش .

عرض كردم : يا رسول الله چگونه بخوانم؟ فرمود : در صبح و شام اين دعا را بخوان . ابي بن كعب انصاري از پيامبر (ص) ثواب اين دعا را طلب نمود . حضرت فرمود : اي ابي ؛ ساكت باش كه از كثرت ثواب آن همه علماء از حيرت مبهوت و زبانشان زبانشان از كثرت و زيادتي ثواب اين دعا نزد خداوند عزٌ و جل براي صاحب اين دعا بند مي آيد.

ابن كعب گفت: يا رسول الله پدر و مادرم فداي تو باد ما را از ثواب اين دعا ؛ آگاه فرما . پيغمبر (ص) تبسم كرد و فرمود : همانا انسان بر آنچه منع شود حريص تر است ؛ سپس فرمود : شما را به برخي از ثوابهاي اين دعا آگاه مي كنم:

اول: كسي كه اين دعا را بخواند خير و بركت از فرق سرش تا زمين از آسمان بر او مي بارد و او را آرامش و رحمت مي پوشاند و براي اين دعا انتهائي جز عرش خدا نيست . زمزمه اي حول عرش دارد همچون زمزمه زنبور عسل و خداوند بر خواننده اين دعا به نظررحمت مي نگرد .

دوم اينكه: هر كس سه نوبت اين دعا را بخواند خداوند هر حاجت خيري كه داشته باشد در دنيا و آخرت برآورده گرداند.

سوم: خداي تبارك و تعالي او را از عذاب قبر برهاند .

چهارم: تنگي سينه او را برطرف فرموده و به او شرح صدر عطا فرمايد .

پنجم: چون روز قيامت فرا رسد ؛ خواننده اين دعا سوار بر شتري تندرو و سفيد مزين و آراسته به مرواريد نزد حق برخيزدو خداوند مي فرمايد همه كرامتها را به او بدهيد و گويد بنده ام در هر جاي بهشت كه خواهي ساكن شو وآنقدر كرامت و فضيلت به او عطا كند كه هيچ چشمي نديده و نه گوشي شنيده و نه بر قلب بشري خطور كرده است و هيچ زباني گوياي وصف آن نتواند بود .

سلمان فارسي عرض كرد : فدايت شوم يا رسول الله از ثواب اين دعا بيشتر بفرمائيد ! حضرت فرمود :

ششم: به خدائي كه مرا به نبوت مبعوث كرد اگر اين دعا بر مجنون خوانده شود همان ساعت از آن حالت باز آيد .

هفتم: اگر زني زايمان بر او مشكل شده باشد و اين دعا بر او خوانده شود خدا زايمان او را آسان و فرزند را در طرفة العيني متولد گرداند.

هشتم: اگر بر شخصي كه عاق والدين شده بخواند همانا خداوند آن را اصلاح كند .

نهم: هر بنده اي كه چهل شب جمعه اين دعا را بخواند خداوند عز و جل آنچه از گناهان بين او و خدا و بندگان است را بيامرزد .

دهم: هر كس اين دعا را بخواند خداوند همٌ و غمها ودردهاي دنيا را از دلش بيرون كند .

يازدهم: هر كس در هنگام خواب بخواند و بخوابد حتي اگر خوب نخوانده باشد ولي باميد ثواب باشد؛ خدا به هر حرفي از اين دعا هزار فرشته كرّوبي كه رويهاي ايشان نوراني تر باشد از آفتاب و ماه شب چهارده، بر او بفرستد.

سلمان عرض كرد: آيا خدا اين همه ثواب به بنده اش عطا خواهد كرد ؟

حضرت فرمود: از اين ثوابها مردم را مطلع مكن تا بزرگتر از آنچه بتو گفتم بگويم . سلمان عرض كرد : يا رسول الله چرا به كتمان آن ثوابها امر مي فرمائيد؟

فرمود : مي ترسم مردم اعمال نيكو را ترك كنند و تكيه براين ثوابها نمايند .

سلمان عرض كرد : آن ثواب بزرگتررا بفرمائيد. حضرت فرمود :

دوازدهم: هر گنهكاري كه مرتكب كبائر شده باشد و قبل از مردن اين دعا را بخواند ؛ شب بميرد يا روز ؛ همچون شهيد از دنيا رفته واگر موفق به توبه نشده باشد خدا به كرم وعفوش او را بيامرزد.

 (مهج الدعوات ص 122)

خوانندگان استبعاد نكنند .روزي دوبار؛ يكبار صبح و يكبار شب با توجه (دعا تند تند وبا عجله خوانده نشود و با اخلاص و حال و با عنايت و توجه به ترجمه ومعاني دعا ؛ تا امتيازات دعا هم داده شود.)

اين دعا را كسي بخواند خوب است و خداوند اين همه اجرو ثواب دهد !! اين دعا يادگار جدٌ و پدر جناب استاد عبدالکریم کشمیری بود؛ كه خود مي خواندندودوستانشان را امر به خواندن مي كردند.

( روح و ریحان، ص 127 )

 

 

سفارش هاي آيت الله كشميري درباره ي ختم برخي سوره ها و آيات

عدد و خواص سوره ها

* خواندن 1000مرتبه سوره ی توحید در هر روز براي نورانيت ؛ روحانيت قلب ؛ آسان شدن امور و رزق بسيار نافع است و در روايت از پيامبر(ص) نقل شده است كه كسي كه 1000 بار بخواند خود را از خدا خريده واز بندگان خالص الهي شود .

( بحارالانوار ج 92 ص 356)

* بي عدد كسي سوره ی توحید را بخواند و مداومت كند طيٌ الارض به او داده مي شود . هميشه خواندنش يقين انسان را زياد مي كند .

* تلاوت سوره ی قدر خصوصا در شب هاي ماه رمضان؛ شبي 1000 مرتبه بسيار خوب است و اگر كسي از شب اول ماه رمضان تا شب بيست و سوم هر شبي هزار مرتبه بخواند در خواب يا بيداري آينده آن كس را به او نشان مي دهند ؛ خودم هم چند سال انجام دادم.

* مرحوم آيت الله خوئي به دستور مرحوم سيد علي آقاي قاضي (ق.س) آن را قبل از مرجعيت مي خواندند و آينده خود را در عالم خواب ديدند كه به مرجعيت مي رسند و در كنار انبوهي از بيت المال مي شنوند منادي در گلدسته و مأذنه صدا مي زند : آقا ابوالقاسم خوئي وفات يافت !!

* خواندن اين سوره براي رويت ملائكه خوبست .

 * 100مرتبه عصر جمعه براي رزق حلال مفيد است و طبق روايت از 100 رحمت عصر جمعه 99 تاي آن براي خواننده آن است .(سوره ی قدر)

* بعضي به جاي هزار انا انزلناه در شب هاي ماه رمضان صد مرتبه سوره حم دخان مي خوانند.

خواندن صد مرتبه اين سوره شب جمعه و عصر جمعه از مرحوم سيد علي آقا قاضي به ما رسيده است.

* درباره سوره حشر مي فرمودند :

سوره حشر مخصوصا چهار آيه آخر آن داراي امتيازات بسيار است : از جمله يك روش خواندن آن به اين طريق است كه يك اربعين از روز اول يك مرتبه ؛ روز دوم دو مرتبه ؛ تا روز چهلم چهل مرتبه و براي مرتبه ديگر به عكس اول شروع مي شود تا اربعين دوم تمام شود . براي استجابت دعا خوب است. چون چهار آيه آخر سوره حشر داراي اسم اعظم است.

* درباره سوره فتح « انٌا فتحنا مبينا» مي فرموده اند :

براي سالك خواندن اين سوره ؛ به جهت رفع حجب و گشايش قلب لازم است .

* درباره سوره والنٌجم ( والنجم ذا هوي ما ضل صاحبكم و ما غوي ) مي فرمودند: براي امراض صعب العلاج هر روز خوانده شود وبه امام زين العابدين (ع) تقديم گردد.

* درباره ی سوره يس مي فرمودند:

سوره يس قلب قرآن شد به خاطر چهارده معصوم است كه اين طور وارد شده يس ( صلي الله علي محٌمد و آل محٌمد ) والقرآن الحكيم .

در شب نيمه شعبان ؛ سه بار اين سوره خوانده شود : يكي به نيٌت سلامتي ؛ ديگر به نيت رزق و سومي براي طول عمر .

نوعي خواندن اين سوره اين است كه از يك تا چهل هم خوانده مي شود و براي حوائج دنيوي تقديم به امام جواد (ع) روزي يك بار .

به قصد فرزند وحامله شدن و ذريه، خواندنش خوب است ولازم نيست به كسي اين سوره را هديه كند .

نسخه اي دارم كه هفت بار سوره يس خوانده مي شود و هر يك را به يك سلطان معنوي مانند اويس قرن و … هديه مي كنند و در هر دفعه به لفظ مبين مي رسند ؛ حاجت را از خاطر مي گذرانند.

* درباره ی سوره بقره و آل عمران مي فرمودند: براي رزق ؛ خواندنش اثر دارد .

* درباره سوره والذريات مي فرمودند: براي رزق ؛ خواندنش موثر است و شنيدم به بعضي ها دستوري مي دادند كه اين سوره را براي تنگي روزي بخوانند.

* درباره سوره انشراح مي فرمودند: براي كساني كه قبض دارند و سينه شان تنگ و مغموم است ؛ خواندنش خوب است وسينه را فتح و باز مي كند و مرحوم آقا سيد هاشم حداد اين مطلب را گفته اند و تجربه هم نشان داده است.

* درباره سوره زلزال مي فرمودند : يك اربعين براي مشاهدات و تقويت باطن كنار جوي آب به عدد خواندنش نيك است ( لكن براي بعضي مسائل چوب و عوارض دارد ).

* درباره سوره والعاديات مي فرمودند :

روزي 110 مرتبه خوانده شود روزي حلال فراواني خواهد آمد و ربطش به امير المؤمنين (ع) است.

* درباره سوره نور مي فرمودند : براي روشنائي دل و قلب ؛ صبح يك مرتبه ؛ ظهر يك مرتبه ؛ شب يك مرتبه خوانده شود و تقديم به اميرالمومنين (ع) شود . به اضافه ( يانور) به عدد مضبوط .

* درباره سوره هاي ششگانه ؛ يعني مسبٌحات ستٌ ؛ سوره حديد ؛ حشر ؛ صف ؛ جمعه ؛ تغابن ؛ اعلي مي فرمودند كه مرحوم سيد علي آقا قاضي ؛ خود شبها قبل از خواب مي خواند ؛ چه آنكه روايت دارد پيامبر هم قبل از خواب مي خواندندو مي فرمودند در اين سوره ها آيه اي است كه بهتر از هزار آيه است .« ( انٌ رسول الله كان يقرالمسبحات قبل ان يرقد و قال انٌ فيهن آية أفضل من الف آية .»

و امام باقر (ع) فرمود: كسي كه قبل از خواب بخواند نمي ميرد تا آنكه حضرت قائم (ع) را درك مي كند و اگر بميرد در جوار پيامبر مي باشد .

(رسالة نورٌ علي نور ص 132- اصول كافي ج 2ص 454)

* سوره جنٌ با عدد مخصوص و زمان معيٌن براي تسخير است و سلطان دارد و كسي دنبال تسخير نرود.

خواص برخي آيات

* استاد درباره خواص بعضي آيات مي فرمودند: « آية الكرسي سه آيه است » روزي 21 مرتبه براي حافظه خوب است .

* آيه « اليس الله بكاف عبده » ( زمر:36) با عدد مضبوط و ملازمت به شرايط آن براي محتاج نشدن به خلق.

* آيه « أزفت الأزفة ليس لها منْ دون الله كا شفه » ( نجم : 58)يا  عدد كثير ؛ براي مكاشفات موثر و مفيد است.

* آيه « قال الذٌي عنده علم من الكتاب..تا غنيٌ كريم » ( نمل 40 ) يك اربعين به عدد مضبوط؛ رياضت اصف برخيا است براي اسم اعظم . (اين ذكر را وقتي استاد به ايران آمدند و علامه طباطبايي به ملاقات ايشان آمدند دو چيز به استاد هديه دادند يكي همين ذكر است.)

* آيه «و عنده مفاتح الغيب…تا.. كتاب مبين» ( انعام:59) از پنج شنبه تا پنج شنبه ؛ شبي 1000 مرتبه به اضافه « يا حيٌ يا قيومٌ » در هر روز به عدد خاص براي نورانيت قلب .

* شش آيه اول سوره حديد « سبح لله ما في السموات و الارض … تا … عليم بذات الصدور » و چهار آيه آخر سوره حشر، « لو انزلنا هذا القرآن … تا … و هوالعزيز الحكيم» براي قضاء حوائج موثر است . آيه نور « الله نورالسٌموات و الارض…تا … بكل شييء عليم» (سوره مباركه نور : 35)

* براي ديدن امام زمان (ع) يك اربعين به عدد نور ؛ بين اذان صبح تا طلوع آفتاب . نوع ديگر از اول ماه تا پانزدهم ؛ بين الطلوعين به عددي خاص و از پانزدهم تا آخر ماه به همان عدد لا اله الا الله .

« آيه نور» به عدد 256 مرتبه ؛ براي معنويت و رزق مخصوصا بعد از نماز عشاء آيه « سلام قولا منْ رب رحيم » ( يس :58)

* به عدد جمع آيه به ابجد كبير ؛ براي اسم اعظم آيه « بسم الله  الرحمن الرحيم » براي قضاء حوائج در يك هفته بعد از نماز عشاء به عدد ابجد خودش به اضافه 132 صلوات در مجلس واحد .

* در بسم الله خيلي چبزهاست و مداومت برآن انسان را مستجاب الدعوه مي كند . در ايام خاص به عدد 19000 مرتبه براي اطلاع بر وقايع و آينده .       

سفارش ها و دستورالعمل هاي آيت الله بهجت

* دستورهايي براي شفا از بيماري

  1. مقدار كمي از خاك پاك مدفن سيدالشهدا (ع) را در آب زمزم مخلوط كرده و 70 مرتبه سوره « حمد » برآن بخوانيد و در نوبت هاي متعدد ؛ هر روز به بيمار بخورانيد ؛ تا زماني كه شفا يابد .
  2. به فقيران « متعدد» صدقه بدهيد ؛ گرچه صدقه اي كه به هر كدام مي دهيد ؛ كم باشد .
  3. روزي هفت مرتبه سوره « حمد » را به نيت شفاي او بخوانيد .
  4. هر كس نزد بيمار مي رود ؛ براي شفايش سوره «حمد» بخواند.
  5. بيمار را به مشاهد مشرفه ( مزار معصومان (ص) و…) ببريد.
  6. در حضور بيمار ؛ مرثيه بخوانيد ؛ به طوري كه او منقلب و متاثر شود .
  7. حديث كساء را «مكررا» براي شفاي او بخوانيد .(و هنگام خواندن در مجلسي كه اين حديث را مي خوانيد ؛ عود روشن كنيد )
  8. گوسفند نذر فقيران كنيد .
  9. بيمار پس از نماز صبح ؛ دو ركعت نماز حاجت خواند ؛ پس از آن سه بار بگويد :

« اللهُ اِشفِني بِشفائِكَ و دَواني بِدَوائِكَ و عافِني بِعافِيَتِكَ  مِن بَلائِكَ فَاِني عَبدُكَ و ابنُ عَبدُك» خداوندا!مرا با شفاي خودت ؛ شفا ده و با داروي خودت ؛ درمان كن و از گرفتاري ات ؛ نجات و رهايي بخش!چرا كه من بنده تو و فرزند بنده توام !

و پس از آن ؛ يك بار هم بگويد :

« بحرمة الامام الكاظم (ع) » به حرمت و آبرو و مقام امام كاظم (ع)

 

* باطل كننده هاي سحر

كسي كه سحر شده ( يا چشم خورده يا احتمال آن ها را مي دهد ) اين هفت دستور را عمل كند:

  1. هنگام اذان در جايي كه زندگي مي كند ؛ با صداي بلند و آشكار اذان بگويد .
  2. پس از نماز صبح ؛ 50 آيه از قرآن را با صداي آشكار تلاوت كند .
  3. دو سوره فلق و ناس را بسيار بخواند .
  4. پيش از خواب ؛ « چهار قل » ( يعني سوره هاي كافرون ؛ توحيد ؛ فلق و ناس ) را بخواند .
  5. همراه خود ؛ قرآن داشته باشد.
  6. آية الكرسي را فراوان بخواند و آن را نوشته ؛ در خانه نصب كند .
  7. حرز امام جواد (ع) را همراه داشته باشد ( مثلا در انگشتري )

* براي يافتن هر چه كه گم شده يا دزديده شده باشد ؛ اين ذكر را تا زماني كه يافته شود بسيار بخوانيد:

« اَصبَحتُ في امانِ الله؛ اَمسَيتُ في جوار الله » در پناه خدا صبح كردم ؛ در پناه خدا وارد شب شدم.

* فراوان شدن روزي

كسي كه مي خواهد روزي اش فراوان شود ؛ اين ذكر را بسيار بگويد و در آغاز و پايان آن؛ يك صلوات هم بفرستد ( مثلا اگر مي خواهد 110 بار بگويد ؛ يك صلوات بفرستد ؛ سپس اين ذكر را 110 بار بگويد و در پي آن صلواتي ديگر بفرستد ):

« اللهم  اَغنِني بِحَلالك عَن حَرامِكَ وَ بِفَضلِك عَمَّن سِواكَ » خدايا !مرا به وسيله حلالت از حرام خويش بي نياز كن و با فضل و بخشش خودت از هر چه غير خودت است ؛ بي نيازم ساز !

 * اهليت فرزند

پدر براي اهليت فرزند خود چهار ركعت نماز كند به اين صورت كه در ركعت اول بعد از حمد 10 مرتبه اين آيه را بخواند:

« ربنا وَ اجعَلنا مسلمين لك ومن ذَرِّيتنا اُمَّةً مسلمة لك و اَرِنا مَناسِكَنا و تُب عَلينا اِنَّكَ اَنتَ التَّوابُ الرَّحيم » (سوره بقره :آيه 128)

و در ركعت دوم بعد از حمد 10 مرتبه اين آيه را بخواند :

« ربِّ اجعلني مقيم الصَّلاة و من ذريتَي ربَّناو تقبَّل دُعا * ربَّنا اِغفر لي و لِوالدیَّ وللمومنين يوم يقومُ الحساب » (سوره ابراهيم : آيات 41-40)

و در ركعت سوم بعد از حمد 10 مرتبه اين آيه را بخواند:

«ربٌناهب لنا من ازواجنا و ذريّاتنا قرّة عين و اجعلنا للمتّقين اِماماً » ( سوره فرقان : آيه 74)

و در ركعت چهارم بعد از حمد 10 مرتبه اين آيه را بخواند:

«رب اَوزِعني ان شكر نعمتك التي اَنعَمتَ عَلَيَّ وَ عَلي والِدَیَّ وَ اَن اَعمَلَ صالِحاً تَرضاهُ وَ اَصلِح˚ لي في ذُريتي اني تُبتُ اِلَيكَ وَ اِنّي مِنَ المُسلِمين » ( سوره احقاف آيه 15)

و بعداز نماز 10 مرتبه بگويد:

« ربنا هب لنا من ازواجنا و ذرِّياتنا قرَّة اَعيُنٍ وَ اجعَلنا لِلمتقين اِماما» ( سوره فرقان : آيه 74)

* نماز جعفر به جاي نوافل

پرسش: آيا مي توان نمازجعفر طيار را به عنوان نافله شب خواند ؟

پاسخ: بله ؛ در روايتي  از امام صادق (ع) وارد شده كه مي تواني نماز جعفر را از نافله هاي شب (يا روز) قرار دهي.

(الهداية : ص 154)

* سرشار شدن روزي

پرسش: دست به هر شغلي مي زنم؛ ناكام مي شوم ؛ براي بهبود درآمد و زياد شدن روزي چه كنم؟

پاسخ: زياد استغفار كنيد و اگر نتيجه نديديد؛ بدانيد يا كم استغفار كرده ايد يا با اعتقاد كامل «استغفرالله» نگفته ايد.

در روايات با هر سه لفظ آمده است كه اگر كسي « ملازم » استغفارشد يا « پيوسته » استغفار كرد؛ خداوند او را از هر هٌم و غمي رها مي كند و از هر تنگنايي ؛ راه برون رفت براي وي قرار مي دهد و از جايي كه گمان نمي كرد ؛ روزي اش مي دهد .

* نجات بي گناه از زندان

پرسش: بي گناهي به زندان افتاده است ؛ چه كاري انجام دهد؟

پاسخ: هر صبح و شام سه بار بگويد : « اَللَّهُمَ اجعَلني في دِرعِكَ الحَصينةَ الّتي تَجعَلُ فيها مَن تُريدُ»

« خدايا !مرا در زره و دژ بي گزندخود كه هر كس را بخواهي ؛ در آن قرار مي دهي قرار بده ».

(الكافي: ج2ص 534)

* نفي خواطر

پرسش: براي نفي خواطر  پاكيزه كردن دل و ذهن از هر چه جز خدا چه كنيم ؟

پاسخ: ضدش را انجام دهيد؛ استغفار كنيد و صلوات بفرستيد كه ضد آن خواطر هستند.

* چگونه دعا كنيم؟

چگونه مي شود كاري بدون مقدمات و شرايط انجام گيرد؟ اگر مي خواهيد دعا كنيد و واقعا دعا و خواستن از خدا باشد ؛ دعا تشريفاتي دارد.

جهت دعا اين امور لازم است:

  1. ثنا و تعظيم و تمجيد ساحت مقدس حضرت حق
  2. اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن ؛ كه تقريبا به منزله توبه يا ملازم آن است .
  3. صلوات بر محمد و آل محمد (ع) كه وسيله وواسطه فيض هستند .
  4. بكاء وگريه و اگر نشد تباكي ؛ ولو خيلي مختصر .

و بعد از اين ها درخواست حاجت كه در اين صورت ؛ برآورده شدن حاجت قطعي است .

البته اگر اين مطالب ( يعني ثنا و تعظيم و تمجيد …) در سجده باشد ؛ مناسب تر است.

* ازدواج دختران

براي دختراني كه خواستگار براي آن ها مي آيد ؛ ولي اين خواستگاري ها به نتيجه اي نمي رسد حضرت عالي چه دعايي را توصيه مي كنيد؟

به مدت پنج هفته؛ شب هاي جمعه عبايي بر سر دختر قرار دهند و حديث كساء را بخوانند؛ ان شاءالله تعالي رفع مي شود .

* سه سفارش مهم

آيت الله بهجت فرمودند :

حاج آقا منير اصفهاني مي گويد: در سامرا نزد آخوند ملا فتحعلي (سلطان آبادي ) رفتم. ايشان نامه اي را كه علماي اصفهان به ميرزاي شيرازي نوشته بودند و در جيب من بود؛ خواند! به ايشان گفتم: شما به من سفارشي بفرماييد. گفت: شما (خودتان) علامه ايد! اصرار كردم. فرمود: خيلي خوب! سه چيز را ملتزم شويد؛

  1. زيارت عاشورا
  2. نماز اول ماه
  3. هر شب نماز ليلة الدفن بخوانيد و هديه كنيد براي همه كساني كه از دنيا رفته اند.

نقل شده كه شخصي؛ مرده اي را خواب مي بيند كه به او مي گويد : نمازي كه ملا فتحعلي براي من خواند ؛ مشكلم را حل كرد خواب بيننده ؛ ملا فتحعلي را نمي شناخته است . تحقيق مي كند. معلوم مي شود كه مطلب ؛ همان طور است.

* حل مشكلات پيچيده با نماز جعفر طيار

از آيت الله بهجت پرسيدند : براي حل مشكلات پيچيده چه كنيم؟ فرمودند: مداومت بر نماز جعفر طيار داشته باشيد؛ خداوند شما را موفق مي كند.

(مسيح پارسايي ص 129)

 

دستورالعمل پیچیده با نمازجعفرطیار

امام خميني (ره) در جواني ؛ همراه با سيد محمد صادق لواساني در مشهد با شيخ حسنعلي نخودكي ؛ ديداري داشته اند و ايشان به وي دستور العملي داده كه بعد از هر نماز واجب ؛ سه بار سوره توحيد بخواند و سه بار صلوات بفرستد و سه بار آيه « و من يَتَوَكَّل عَلی الله فَهُوَ حَسبَه اِنَّ اللهَ بالِغَ اَمرِهِ قَد جَعَلَ اللهُ لكلِّ شَيءٍ قَدراً »

( سوره طلاق آيه 2)

استجابت دعا

شيخ حسنعلي نخودكي مي گوبد : از امير المومنين (ع) روايت شده است كه فرمود : هر زمان كه تو را به خداوند حاجتي باشد ؛ در آغاز دعاي خود براي رسول خدا صلوات و رحمت مسالت كن و پس از آن حاجت بخواه كه خداوند كريم تر و بخشاينده تر از آن است كه يك دعا و خواهش را اجابت فرمايد و حاجت ديگر را روا نكند.

( نشان از بي نشان ها ص 364 )

برطرف شدن گرفتاری ها

مرحوم آيت الله آخوند همداني مي فرمايد : براي برطرف شدن گرفتاري ها و ناملايمات و حوادث ناگوار و برآورده شدن حوائج توسل به حضرت زهرا (ع) پيدا كنيد و 530 مرتبه اين دعا را بخوانيد.

« اللهم بحقِّ فاطمةَ واَبيها وَبَعلِها وَ بَنيها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُكَ »

( همچو سلمان ص 122)

رسیدن به حوائج

آيت الله بهاء الديني مي فرمودند : ما تجربه زيادي به دست آورده ايم ووجدان نموده ايم كه براي رهايي از مشكلات ؛ راه هايي هست كه بهترين آن ها كه خود ما حس كرده ايم و به كمك آن ها به حاجت هايمان رسيده ايم ؛ چهار چيز است ؛ نذر كردن گوسفند براي فقرا ؛ خواندن حديث كساء به طور پي در پي، دادن صدقه و ختم صلوات ( چهارده هزار صلوات ).

(آيت بصيرت : ص 68)

رهای از خطرات احتمالی

شيخ جعفر مجتهدي مداومت بر زيارت عاشورا آثار شگفتي دارد وآدمي را در حصن حصين خود از خطرات احتمالي در امان نگاه مي دارد .

(در محضر لاهوتيان ج1پ ص 439)

صالح شدن اولاد

آيت الله ميانجي مي فرمودند: در قنوت نماز صبح اين آيه را كه در آخر سوره فرقان آمده است بخوان ؛ تا خداوند اولاد و فرزندان تو را صالح نمايد ؛ وآن دعا اينست:

« ربَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا و ذُرّيّاتِنا قُرَّةَ عَينٍ واجعَلنا للمتَّقين اِماما »

( سوره پارسايان: ص 53)

رفع مهمات

ملا حسن فيض كاشاني (رح) در« اللئالي المخزونة » نقل مي نمايد كه هر كس را حاجت مهمي پيش آيد از براي رفع آن مهم و حصول آن مطلب بدين طريق كند : اول بخواند:

« بسم الله الرحمن الٌرحيم* الحمدلله رب العالمين * الرحمن الرحيم * مالك يوم الدين * اياك نعبد و اياك نستعين »

پس سه مرتبه سوره « توحيد » را بخواند و بعد از آن اين دعا را بخواند:

« اللهم كَما  جَمَعتُ بَينَ صِفاتِك وَ اَسمائِكَ و اَفعالِكَ فَاجمَع بينَ حاجتي بحقِّ محمد و اله اجمعين ».

پس بقيه سوره حمد را بخواند:

« اهدنا الصراط المستقيم * صراط الذين اَنعمت عليهمْ غير المغضوب عليهمْ و لاالضالين »

( الئالي مخزونة ص 57)

در امان بودن ازآفات وبلاها

علامه حسن زاده از قول بزرگان فرموده اند : هر كه بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار « بسم الله الرحمن الرحيم  لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم » و سي مرتبه « سبحان الله و الحمدلله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر » بگويد ؛ از جميع آفات و بلاها در امان خداي تعالي است.

(تازيانه سلوك ص 17) 

 

وسعت رزق

فيض كاشاني نقل كرده است كه هر كس در اول وقت هر روز 308 مرتبه « الرزاق » بگويد ؛ البته روزي او را واسع گردد .

( مفاتيح الجنان ص 81)

طولانی شدن عمرو دفع مرگ ناگهانی

فيض كاشاني نقل مي كند : جهت طول عمر و دفع مرگ مفاجات (ناگهاني) و توسعه معاش بعد از هر نماز 18 مرتبه ذكر « يا حي » را مداومت كند .

( كليات مفاتيح الحاجات :ص 26)

 

دعابرای رفع ترس درخواب

امام باقر (ع) فرمود : هر كس در خواب بترسد ؛ در وقت خوابيدن سوره هاي «ناس» و «فلق» و آية الكرسي را بخواند .

(حلية المتقين ص 132)

دستورالعمل هاي بي نظير براي تشرّف به محضر امام عصر (عج الله)

تلاوت سوره اسراءدرشبهای جمعه

 

امام صادق (س) : « من قر سورة بني اسرائيل في كل ليلة الجمعة لم يمت حتي يدرك القائم فيكون من صحابه: ( حرٌ عاملي ؛ وسائل الشيعه؛ ج 7ص410 ) هركس سوره بني اسرائيل را در هر شب جمعه قرائت نمايد ؛ نميرد تا آن كه قائم (ع) را درك نمايد و از ياوران آن حضرت باشد ».

 

فرازی ازنوشتاردکترمرتضی اقاتهرانی

…آري؛ به شهادت اين روايت شريف ؛ قرائت همراه با تدبٌر سوره اسراء در شب هاي جمعه و تمسٌك به دستورالعمل هاي ويژه آيات آن ؛ مي تواند راهگشاي سير و سلوكي عارفانه به سوي حضرت دوست و برترين ولي خاص او گردد … آيات 78 تا 81 اين سوره در بر دارنده راهكارهايي عملي براي رسيدن به ولايت و ملاقات امام زمان (ع) است ؛ به ويژه آيه 80 اين سوره كه تعداد قابل توجهي از شاگردان شيخ رجبعلي خياط ؛ از طريق مداومت بر اين ذكر خدمت امام زمان (ع) تشرف پيدا كرده اند ؛ هر چند برخي از ايشان به هنگام تشرف امام را نشناخته اند … اين آيه نوراني ؛ در بردارنده تقاضاي ارتباط خاص ولايي با حضرت مولاست تا آن حضرت به اذن و مشيت الهي خود ولايت و نصر ما را بر عهده گيرد … دستورالعمل هاي عرفاني دو آيه قبل نيزگويا در حكم مقدمه لازم براي نيل به ولايت خاص مولاست : 1. دستور به نماز اول وقت 2. تاكيد بر شب زنده داري و نماز شب.

( ر ك: آقا تهراني ؛ سوداي روي دوست ص 57 62)

وصال درپرتوقرآن

براي تشرف به محضر امام زمان (ع) در حال بيداري آيه 80 سوره اسراء را شبي 100 مرتبه تا 40 شب قرائت نماييد : « قل ربِّ ادخلني مدخل صدق و اَخرِجني مَخرَج صِدق وَاجعَل لي مِن لَدُنكَ سُلطاناً نصيراً» ؛ بگو : پروردگارا! مرا همراه صداقت و راستي ( به آستان ولايت) وارد و با صداقت و راستي از آن خارج گردان ! و از جانب خود سلطان و حجتي ياري بخش برايم قرار ده !

( شيخ رجبعلي خياط )

تلاوت سوره های مسبحات پیش از خواب

( فاقرووا ما تيسٌر من القران ( مٌزمٌل (73) 20) هر آنچه مي توانيد ؛ قرآن بخوانيد ! )

امام صادق (ص) : « من قر المسٌبحات كلهاٌ قبل ان ینام لم يمت حتيٌ يدرك القائم و ان كان في جوار محمٌد النٌبي » ( كليني ؛ الكافي ج 2 ص 630)

هر كس قبل از آن كه بخوابد ؛سوره هاي مسبٌحات ( حديد ؛ حشر؛ صف ؛ جمعه ؛ تغابن ) را قرائت كند؛ نمي ميرد مگر آن كه قائم (ع) را درك مي كند و اگر بميرد در همسايگي محمد پيامبر خدا (ص) خواهد بود.

 

توصیه ای از حضرت آیت الله بهجت

جوانی از حضرت آيت الله بهجت تقاضا كرده است كه اين حقير مشتاق زيارت امام عصر (س) مي باشم . از حضرت عالي تقاضا دارم كه مرا دعا كنيد تا به اين سعادت نايل شوم . آن بزرگوار در پاسخ فرموده اند : ( زياد صلوات اهداي وجود مقدسش نماييد ؛ مقرون با دعاي تعجيل فرجش و زياد به مسجد جمكران مشرف شويد با اداي نمازهايش ).

(ساعي ؛ به سوي محبوب ص 58)

 

مداومت بردعای عهد(دعای نور)

امام صادق (ع) : «من دعا الي الله تعالي اربعين صباحا بهذا العهد كان من انصار قائمنا؛ فان مات قبله خرجه الله من قبره و عطاه بكل كلمة الف حسنة و محي عنه ألف سيئة و هو اللهم رب النورالعظيم …» ( علامه مجلسي بحارالانوار ج 53 ص 95) هر كس چهل صبح خدا را با اين عهد بخواند ؛ از انصار قائم ما خواهد بود و اگر قبل از ظهور او بميرد ؛ خداوند او را از قبرش زنده بيرون خواهد آورد ( تا در ركاب مولايش خدمت نمايد ) و در برابر هر كلمه 1000 حسنه براو بنويسد و 1000 گناه از او محو نمايد و آن عهد اين است : …

آيت الله موسوي  اصفهاني در كتاب نوراني « مكيال المكارم في فوائد الدعا ء للقائم (س) » كه آن را به دستور مستقيم امام زمان (ع) و با نامگذاري آن حضرت نگاشته است؛ در مجموعه 102 فايده و نتيجه را ويژه دعاكنندگان در حق امام زمان (ع) و طلب كنندگان تعجيل فرجش بر مي شمارد .

در اين ميان ؛ يكي از بهترين ادعيه اي كه شايسته است در دوران غيبت ؛ سرود و ترنم صبگاهي شيعيان گردد ؛ دعاي نور يا دعاي عهد است كه در بر دارنده معارفي بس عظيم است . در عظمت و فضيلت اين دعا همين بس كه مداومت كننده برآن تا 40 روز به مقام « ياوران قائم » و در شمار « رجعت كنندگان پس از ظهور » قرار مي گيرد و به ازاي هر كلمه 1000 حسنه براي او نوشته و 1000 سيئه از پرونده اعمالش محو و پاك مي گردد . خداوند توفيق انس روزانه با اين دعاي پر عظمت را به همه پر عظمت را به همه ما عنايت فرمايد .

 

مداومت برزیارت آل یاسین

امام زمان (ع): « … السلام علينا و علي عباد الله الصالحين؛ اذا اردتم التوجه بنا الي الله تعالي و الينا فقولوا كما قال الله تعالي: سلام علي آل ياسين …؛ (علامه مجلسي ؛ بحارالانوار ج 53 ص 171) سلام برما و بر بندگان صالح خداوند ! هر گاه خواستيد به وسيله ما به خداوند و به ما اهل بيت عليهم السلام توجه و تقرب پيدا كنيد ؛ پس بگوييد همان گونه كه خداوند متعال فرموده است : سلام بر شما خاندان پيامبر! …»

امام زمان (ع) در توقيع شريف خويش به محمد حميري ؛ براي توجه و تقرب شيعيان به خداوند و اهل بيت عليهم السلام ؛ زيارت آل ياسين را توصيه فرموده اند بدين سان « زيارت آل ياسين » دستورالعملي ويژه از ناحيه مولايمان حضرت ولي عصر (ع) براي برقراري ارتباط قلبي با آن حضرت است كه مي بايست در دستور كار شيعيان و محبان آن حضرت قرار گيرد : « سلام بر تو اي درگاه خدا و اي محافظ دين خدا ! …سلام بر تو آن هنگام كه قيام و ظهور فرمايي ! سلام ما بر تو آن هنگام كه در پرده غيبت نشسته اي ! سلام بر نماز و بر قنوت تو ! سلام ما بر ركوع و بر سجود تو ! سلام ما بر تهليل و تكبير تو ! سلام ما بر ستايش و استغفار تو ! »

( فرازهايي از زيارت آل ياسين ؛ مفاتيح الجنان ؛ زيارت حضرت صاحب الا مر (ع) )

مداومت برزیارت عاشورا؛نافله و زیارت جامعه

در بخش فضیلت زیارت عاشورا خواهد آمد که امام زمان (ع) خطاب به سيد احمد موسوي رشتي رضوان الله تعالي عليه كه از قافله اش عقب مانده و راه را گم كرده بود ؛ به زبان فارسي فرمود : « عاشورا را بخوان تا راه را پيدا كني! ! … شما چرا نافله نمي خوانيد ؟ نافله! نافله!نافله! شما چرا عاشورا نمي خوانيد ؟! عاشورا ! عاشورا! شما چرا جامعه نمي خوانيد ؟ جامعه !جامعه!جامعه !»

 

 

 

توصیه جناب شیخ حسنعلی نخودکی برای توفیق در

سیروسلوک معنوی و تقرب به ساحت امام زمان(ع)

  1. پرهيز شديد از گناه : « اگر در اين راه تقوا ( پرهيز از گناه ) نباشد ؛ رياضات و مجاهدات را هرگز اثري نيست و جز خسران و دوري از درگاه حق تعالي ثمري نخواهد داشت. »
  2. نماز اول وقت : « سفارش مي كنم كه نمازهاي يوميه خويش را در اول وقت آنها به جاي آوري. اگر آدمي ؛ يك اربعين به رياضت پردازد ؛ اما يك نماز صبح از او قضا شود ؛ نتيجه آن اربعين؛ هباء منثورا ( گرد و غبار هوا ) خواهد گرديد »
  3. خدمت به خلق خدا : « در انجام حوايج مردم؛ هر قدر كه مي تواني ؛ بكوش و هرگز مينديش كه فلان كار بزرگ از من ساخته نيست ؛ زيرا اگر بنده خدا در راه حق گامي بردارد ؛ خداوند نيز او را ياري خواهد كرد . بيهوده تصور مكن كه خدمت به خلق ؛ تو را از رياضيت وعبادت و تحصيل علم باز مي دارد ! تنها تكليف و رياضت تو ؛ خدمت به خلق خداست. »
  4. احترام و خدمت به سادات : « سادات را بسيار گرامي و محترم شمار!و هر چه داري ؛ در راه ايشان صرف و خرج كن ! از فقر و درويشي در اين راه پروا منما ! كه اگر تهيدست گشتي ؛ ديگر تو را وظيفه اي نيست. »
  5. تحصيل علم و معرفت : « به آن مقدار تحصيل كن كه از قيد تقليد وارهي ! »

 

 

 

توصیه های میرزاجوادآقاتبریزی برای ارتباط و دیداربا امام زمان(ع)

آن عارف واصل ؛ براي ارتباط و ديدار با امام زمان (ع) بيش از هر چيز بر چهار امر تاكيد مي ورزيد :

هديه كردن سه سوره توحيد ( قل هو الله احد ) پس از هر نماز واجب به ساحت امام زمان (ع)، خواندن دعاي (اللهم عرفني نفسك… ) پس از هر نماز واجب  و خواندن دعاي عهد در هر صبحگاه پس از نماز صبح و خواندن آن ( دعاي عهد ) در ماه رمضان پيش از افطار.

(ر.ك: ملكي تبريزي ؛ المراقبات)

 

* توسل مداوم به ساحت اهل بيت عليهم السلام به ويژه امام زمان (ع)

و استمداد و استعانت از آن حضرت

 آن جناب در كتاب المراقبات چنين توصيه فرموده است : (( اهل بيت عليهم السلام ؛ همگي وسيله برآوردن حوايج بندگان خدا هستند ؛ اما توسل به هر كدام از آن بزرگواران آثار و بركاتي ويژه را در پي خواهد داشت : 1. توسل به رسول خدا و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام براي طلب توفيق در طاعت و عبادت و كسب رضاي حق ؛ 2. توسل به امير المومنين علي (ع) براي ايمن ماندن از شر ستمگران و انتقام از دشمنان ؛ 3. توسل به امام سجاد (ع) براي ايمن ماندن از وسوسه شياطين و ايمني از شر سلاطين ؛ 4. توسل به امام باقر و امام صادق عليهماالسلام براي توفيق در امور اخروي و معنوي و علمي ؛ 5. توسل به امام كاظم (ع) براي سلامتي و عافيت و شفاي دردها و بيماري ها ؛ 6. توسل به امام رضا (ع) براي سلامت ماندن در مسافرت ( و سير و سلوك معنوي ) 7. توسل به امام جواد (ع) براي توسعه روزي و بي نيازي از آنچه در دست مردم است ؛ 8. توسل به امام هادي (ع) براي توفيق يافتن بر نوافل (مستحبات) و نيكي كردن به مردم و اطاعت از خداوند؛ 9. توسل به امام حسن عسگري(ع) براي توفيق در امور اخروي ؛ 10. توسل به حضرت ولي عصر ارواحنافداء براي برآورده شدن هر گونه نياز و حاجتي ( چه دنيوي و چه اخروي ؛ چه مادي و چه معنوي ).

( ر.ك: ملكي تبريزي ؛ المراقبات)

 

* توصيه هاي جناب شيخ رجبعلی خیاط براي ارتباط و ديدار با امام عصر (ارواحنافداه)

جناب شيخ براي رسيدن به توفيق ديدار با امام زمان (ع) برسه امر تاكيد مي ورزيد:

  1. اختصاص هميشگي شيخ اين بود : « كوشش كن كه قلب تو فقط براي خدا باشد . وقتي قلب تو براي خدا شد ؛ خدا در آن جا است . وقتي خدا در قلب تو باشد ؛ همه چيز در آن جا حاضر و ظاهر خواهد شد وچون خدا آن جا است ؛ ارواح تمام انبياو اوليا آن جا است (امام زمان (ع)آن جا است ) اراده كني مكه ومدينه و…همه نزد تو هستند … پس كوشش كن قلبت فقط براي خدا باشد !»
  2. دعا براي تعجيل فرج و كار براي امام زمان (ع)

جناب شيخ مي فرمود : « اغلب مردم اظهار مي كنند كه امام زمان (ع) را از خويشتن نيز بيشتر دوست دارند ؛ حال آنكه اين گونه نيست ؛ زيرا اگر او را از خود بيشتر دوست داشته باشيم ؛ بايد براي او كار كنيم ؛ نه براي خود همه دعا كنيد كه خداوند موانع ظهور آن حضرت را برطرف كند و دل شما را با آن وجود مبارك يكي كند ! »

جناب شيخ خود هميشه متوجه آن حضرت بود و ذكر صلوات را هيچگاه بدون « و عجل فرجهم » نمي گفت و جلسات ايشان بدون ياد و تجليل فرج آن حضرت برگزار نمي شد.

  1. انس با قرآن و قرائت آيه 80 سوره اسراء شبي 100 مرتبه تا چهل شب

جناب شيخ بر تلاوت قرآن ؛ به ويژه تلاوت سوره صافات در صبحگاهان و تلاوت سوره حشر در شبانگاهان؛ تاكيد مي ورزيد وتلاوت اين دو سوره را در صبح و شام براي يافتن به صفاي باطن مفيد مي دانست.

آن بزرگوار ؛ براي تشرف به محضر حضرت ولي عصر (ع) قرائت كريمه ( رب ادخلني مدخل صدق و اخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنك سلطانا نصيرا ) را تا 40 شب ؛ شبي 100 مرتبه؛ توصيه مي فرمود .

يكي از شاگردان شيخ به نزد شيخ مي آيد و عرض مي نمايد : « اين دستور العمل را انجام دادم ؛ ولي موفق نشدم !» جناب شيخ توجهي مي كند و مي فرمايد : « هنگامي كه در مسجد نماز مي خوانديد ؛ سيدي به شما فرمود : «انگشتر به دست چپ كردن كراهت دارد» وشما گفتيد : كل مكروه جائز» هم ايشان امام زمان (ع) بودند. »

دو نفر مغازه دار عهده دار زندگي خانواده سيدي مي شوند . يكي از آن دو ؛ براي تشرف به محضر امام زمان (ع) ذكر سفارش شده شيخ را شروع مي كند . پيش از شب چهلم ؛ يكي از فرزندان سيد نزد او مي آيد و يك قالب صابون مي خواهد . مغازه دار مي گويد : « مادرت هم فقط ما را شناخته است . فلاني هم هست . مي توانيد از او بگيريد. » اين شخص مي گويد: « شب كه خوابيدم ؛ ناگهان متوجه شدم از بيرون حياط مرا صدا مي زنند … در منزل را كه گشودم ؛ ديدم سيدي روي خود را پوشانده است و مي گويد : « ما خود مي توانيم بچه هايمان را اداره كنيم ؛ ولي مي خواهيم شما به جايي برسيد ! » »

برترازملاقات

حضرت آيت الله العظمي بهجت: «لازم نيست انسان در پي اين باشد كه به خدمت حضرت ولي عصر (ع) تشرف حاصل كند ؛ بلكه شايد خواندن دو ركعت نماز ؛ سپس توسل به ائمه عليهم السلام براي ما بهتر از تشرف باشد ؛ زيرا هرجا كه باشيم ؛ آن حضرت مي بيند و مي شنود».

( رخشاد600 نكته در محضر بهجت ص 187 نكته 277)

از جمله خطرها و آسيب هايي كه در عصر غيبت براي منتظران اتفاق مي افتد ؛ «ملاقات گرايي » است ؛ بدين معنا كه شخص از وظايف واجب خويش غافل شود ؛ مهم ترين وظيفه خويش را ديدار امام زمان (ع) بپندارد و ديگران را تنها به تلاش براي ديدار به عنوان برترين وظيفه؛ فراخواند و ساده ترين خواب يا اتفاقي را ملاقات بينگارد . پيامد هاي آين آسيب ؛ ياس و نااميدي بر اثر عدم توفيق ديدار ؛ رويكرد به شيادان و مدعيان دروغين ملاقات و دور ماندن از انجام وظايف اصلي منتظران است.

مهم ترين راه درمان اين آسيب ؛ رويكرد به منابع و معارف ناب دين وبررسي احوال وسيره تشرف يافتگان راستين مي باشد تا بدانيم وظيفه اصلي منتظران بيش از هر چيزي ايمان ؛ تقوا ؛ تزكيه نفس ؛ خودسازي؛ انجام تكاليف فردي و اجتماعي و انتظار حقيقي به همراه ورع و محاسن اخلاق مي باشد ؛ تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد.

( ر.ك: فصلنامه تخصصي انتظار موعود ؛ ش15 مقاله انديشه مهدويت وآسيب ها)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نکته ها و آداب سیر و سلوک

(از خزائن ملا احمد نراقی)

 

شروط و آداب سالک

 

* بدان که از برای سالک شروط بسیار است از آن جمله چند شرط ذکر می شود:

1.آن که ملتفت به شبهات سراً و علانیه نشود ودر امور کائنات واحکام شرعیات وتقدیرات قضاء به«لم»و«لا»و«لعل»و«عسی»مشغول نگردد بلکه بر جاده شرع مستقیم باشد.

2.اینکه پیوسته با طهارت باشد قال عزوجل:إن الله یُحبٌ المتطهرین.

3.اینکه خلوت اختیار کند واز جمیع شواغل عزلت جسته در خانه تاریک نشیند.

4.آنکه پیوسته ساکت باشد إلا از ذکر.

5.آنکه از مطعوم وملبوس شبهه ناک احتراز کند.

6.آنکه از أکل وشرب اعتدال نماید بلکه تقلیل کند سیما به روزه.

7.آنکه خواب بسیار کم کند و تا به حد ضرورت نرسد نخوابد قال الله تعالی:«کانوا قیلا من اللیل ما یهجعون»

8.دوام ذکر با حضور قلب،به حثیتی که جمله بدن و اعضاء به آن مستغرق باشد وأفضل «لا إله إلا الله» است.

9.نفی خواطر واین دشوارترین عقبه ها است بر سالک.

10.تخلق به اخلاق حمیده و انخلاع از صفات ذمیمه.

11.ربط قلب به شیخ همچنان که بعضی گفته اند.

* از برای سالک آدابی چند است:

1.آنکه تا تواند در سؤال از حق تعالی خطاب به امر ونهی نکند بلکه طریق ادب ملاحظه کند چنانچه گوید خداوندا اگر من گناهکارم تو آمرزنده ای و به فلان چیز محتاجم وتو لجه ی رحمتی،یا فلان چیز خائفم وتو مالجأ ومأمنی و امثال این.

2.آنکه رسول را به ظاهر وباطن خود مطلع داند واز مخالفت او حذر کند.

3.آن که در متابعت سنت او غایت مبذول دارد.

4.هرکه به او نسبت دارد به صورت همچو سادات یا به معنی چون علماء همه از برای محبت او دوست دارد وتعظیم واحترام ایشان واجب داند.

5.آنکه تا تواند رو به قبله نشیند خصوص در خلوت.

6.آنکه پیوسته بهیئت تشهد نشیند و با خود چنان تصور کند که بر بساط ری العزة در حضور او نشسته است و رسول(ص)آنجا حاضر است تا به قید وقار و احترام مقید بود.

آداب محاوره

آداب محاوره از جمله لوازم است مر کسانی را که با مردم معاشرت می نمایند وآن بسیار است از جمله:

چون به مجلس بزرگی حاضر شود وبه دو زانوی ادب نشیند واز زانو به زانو نگردد چه آن دلالت بر عدم ثبات وقلت مبالات می کند،واگر بزرگی با او سخن گوید به غیر او ملتفت نشود،واگر بزرگی او را به فضیلتی تحسین کند و بر فقدان بر خود تأسف نماید به آن نازش و افتخار نکند بلکه به وجهی عذر آن خواهد که بر خاطرش فوت آن آسان شود،ودر محاورت به ألفاظی که سامع بر آنها تطیر نماید احتراز کند؛واز نقل چیزی که صدق او معلوم نباشد در نزد بزرگان، همچنین از اراجیف احتراز نماید و از کذب و لاف و گزاف خصوص نزد بزرگان و از راستی که دروغ نماید واز کثرت مزاح وهزل دوری کند،واز خبث ومعایب کسان احتراز نماید،وپیوسته نیکوگو باشد تا پیش همه کس محبوب باشد،واگر کسی حکایتی یا سخنی بگوید بگذارد تا او حدیث را تمام کند واگر او مطلع باشد و وقوف آن از آن سخن بیشتر باشد آنها را ظهار نکند،تا گوینده منفعل نشود وبا جهال و سفله مجادله ومناظره نکند،وتا سامع راغب در استماع حدیث وسخن نبیند شروع در سخن نکند،واز کثرت مکالمه مجانبت لازم شمرد؛وآنچه از غیر او پرسند او جواب نگوید،واگر کسی به جواب مشغول شود واو بهتر قادر باشد صبر کند تا سخن او تمام شود پس خود بر وجهی که جواب اول مطعون نشود تقریر کند،واگر سخن از او پوشیده دارند استراق سمع نکند،ودر مجالس اکابر با کسی سر نگوید،ودر نوشته کسان نظر نکند مگر به اذن ایشان،وبه اطراف خانه وسقف ودیوار مکرر نظر نیندازذ،واز چیزی که شأن او نیست سئوال نکند،واگر دو نفر باهم سخنی گویند بی جهت از آن استفسار نکند،ودر نزد بزرگان در دعا و تملّق مبالغه وافراط نکند که آن علامت ضعف نفس است،وآنچه خواهد بگوید اول در خاطر مقرر گرداند وبه اطراف آن برخورد ودر اثناء سخن به دست و چشم وابرو اشارت نکند،وحرکات و افعال واقوال کسی را محاکمات یعنی تقلید نکند و تا تواند سخن چنان گوید که از میزان شرع و عقل خارج نیفتد و اندیشه نکند،که اگر من به خلاف خواهش مستمع سخن گویم او را خوش نیاید چه مستمع اگر دانا وخردمند بود از سخن پسندیده نرنجد،ودر حضرت سلاطین و حکام بسیار دعوای فضل ودانش نکند،ودر الزام ایشان نکوشد واز کثرت مجالست ومحاورت با ایشان گستاخ نگردد،وبر معاشرت مبادرت ننماید چه مؤاخذه ایشان سخت وتمهید معذرت دشوار باشد،وتاممکن باشد سخنی که بر خاطر بعضی از مستمعان گران باشد نگوید.

در مقامات شیخ و صفات او

بعضی عرفا در مقامات شیخ وصفات او گفته قال الله سبحان«فوجد اعبداًمن عبادنا آتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علماً» از اینجا پنج رکن مقام رکنیت دست می آید:

اول.عبدیت حق که در بند هیچ چیز به جز خدا نباشد تا درهمی باقی ما عبد است آن را،هرچه در بند آنی بنده آنی.

دوم.استحقاق قبول حقایق از حضرت بی واسطه «آتیناه رحمة من عندنا» و آن میسر نشود تا به کلی از حجاب بشری و روحانی خلاصی نیابد.

سیم.آنکه خصوصیت دریافت رحمت خاص از مقام عبدیّت.

چهارم.تعلّم علم از حضرت بی واسطه.

پنجم.تعلّم علم لدنی بی واسطه ومراد از علم لدنی علم به ذات وصفات حضرت است بی واسطه وسائط

* و علاوه بر این پنج ارکان بیست صفت دیگر باید در او وجود داشته باشد:

1.آنکه به قدر حاجت از علم شریف با خبر باشد.

2.آنکه اعتقاد اها بدعت را نداشته باشد.

3.عقل معاش.

4.سخاوت تا مرید را تواند از مایحتاج فارغ دارد.

  1. شجاعت تا از ملامت خلق وزبان ایشان نیندیشد.

6.عفت تا محل تهمت نشود.

  1. علوّ همّت که به دنیا و اهل دنیا التفات نکند إلا به قدر ضرورت همچو التفات مردم به مستراح اگرچه او را مضر نباشد واگر بی اختیار دنیا رو به او آورد ایثار کند،ودر جمع مال وضیاع وعقار نکوشد وطمع در مال مرید نکند.

8.شفقت بر مرید وسایر ناس وباید از احوال دنیوی مرید غافل نباشد.

9.حلم به هر حرکت زود خشم نبود،مرید را نرنجاند مگر به قدر ضرورت.

10.عفو اگر از مریدی حرکتی ناپسند بیند عفو را کار فرماید وبه نصیحت مشفقانه معلجه نماید.

11.حسن خلق وخوشخوئی.

12.ایثار.

13.کرم.

14.توکل.

15تسلیم.

16.رضا به قضاء.

17.وقار.

18.طمأنینه در امور.

19.ثبات قدم وعزیمت.

20.هیبت.

مخفی نماند که به جز معصوم را کسی چه می تواند دانست که پنج رکن اول از برای او حاصل است خصوص مبتدی،ومنتهی خود چه احتیاج به شیخ ومرشد دارد پس باید شیخ ومرشد را از أئمه معصومین گرفت.

 

شرایط مرید

 

مرید را نیز بیست شرط است:

  1. توبه نصوح از جملگی امور مخالف شرع.
  2. زهد از دنیا به کلی.
  3. تجرید و قطع جمله تعلقات سببی ونسبی به أحسن الوجوه.
  4. اعتقاد پاک.
  5. تقوی واحتیاط در لقمه ولباس نه آنقدر که به وسواس افتد.
  6. صبر در تحت تصرفات اوامر ونواهی وتجرع کاسات نامرادی.
  7. مجاهدت وبا نفس رفق ومدارا نکند إلا به قدر ضرورت.
  8. شجاعت ومردانه بودن.
  9. بذل وباید گاهی از سروجان بر خیزد.
  10. فتوّت وجوانمردی وحق هرکسی را در جای خود به قدر وسع به عمل آورد.
  11. صدق.
  12. علم فرائض وسنن به قدر ضرورت.
  13. نیاز.
  14. عیار پیشگی چه در این راه کارهایی خطرناک پیش آید باید لاابالی وار خود را در اندازد وعاقبت اندیشی نکند.
  15. ملامت وقلندری صفت نه آنکه امر خلاف شرع کند وپندارد ملامت است حاشا این راه شیطان است بلکه به ابن معنی که در قید مدح وذم ورد وقبول و نام ننگ نباشد وهمه نزد او یکسان باشد به دوستی و دشمنی خلایق فربه و لاغر نشود.
  16. عقل.
  17. ادب سیّما در حضور شیخ وراه انبساط و مزایح بر خود بسته دارد و آنچه گوید به اطمینان و وقار گوید وعذرها به طریق احسن جوید.
  18. حسن خلق پیوسته گشاده طبع و خوشخوئی کند واز تکبر وتفاخر وعجب ودعوی وطلب جاه دور باشد وبار خود را بر یاران ننهد بلکه بارکش باشد و از مخالفت دور،ونصیحت گو شنو باشد،ورا نازعات ومعارضات و مجادلات وخصومات بسته دارد وبه نظر حرمت به یاران نگرد.

19.تسلیم سیما به ظاهر وباطن تصرفات شیخ.

20.تفویض واگر هزار بار خطاب رسد که مطلب نیابی دست بر ندارد.

 

شرایط و آداب ذکر

برای شرایط و آداب ذکر اموری گفته اند:

1.صدق ارادت.

2.ورد طلب و داعیه سلوک.

3.انس با ذکر واستیحاش از خلق«قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون.»

4.توبه نصوح از محرمات.

5.اهتمام در عدم غفلت از ذکر یک نفس یعنی دوام ذکر وفکر.

6.دوام وضو.

7.طهارت از نجاسات ومظالم و محرمات شرعیه از ابریشم خالص ونحو آن وواز رعونت.

8.آن که مربع نشیند ودست راست را بر بالای ران چپ وبه دست چپ ساق دست راست را بدارد ودل حاضر دارد وچشم برهم نهد وبه تعظیم تمام شروع در ذکر کند واگر ابتداء به ذکر«لا إله إلا الله»کند بهتر است وکیفیت آن را چنین گفته اندـلا إله إلا الله»از ناف بر آورد وزیر  پستان ببرد واز آنجا «لا إله إلا الله» را به زیر پستان چپ برده برگرداند به زیر پستان راست به شرطی که زبان حرکت ننماید،وهر وقت که در دل نظر کند وچیزی راکه بیند که به آن پیوند دارد اورا در نظر آورد ودل بامبدء داده به ولایت ولی ومرشد متوسل شده، استمداد کند و به نفی «لا اله» آن پیوند باطل کند و هیچ چیز نمی خواهم و هیچ مطلوب ندارم.

پس به تدریج محبت آن چیز باطل می شود وتصرف«إلا الله»محبت حق قائم مقام محبت او می گردد ومداومت نمودن بر این ترتیب به تدریج دل را از همه مألوفات فارغ می دارد.

9.مراقبه دل خویش وپیوسته دل خویش را با دل شیخ دارد واز آن مدد طلبد چه اول سالک به واسطه حجب متوجه وپیوند حضرت نتواند شد که او از عالم غیب است وچون صورت شیخ از عالم شهود است وتوجه آن به دل شیخ آسان دست بدهد وپیوسته همت شیخ را دلیل وبدرقه خود شناسد وچون خوفی یا آفتی پدید آید در حال پناه به ولایت شیخ آورد ودر را اندرون از دل شیخ مدد طلبد.

10.دوام سکوت زیاده بر قدر ضرورت سخن نگوید.

11.ترک اعتراض بر خدا در جمیع واردات وهمچنین ترک اعتراضات بر شیخ تا مردود شیخ نشود که دیگر مقبول هیچ شیخی نگردد.

12.تقلیل طعام نه بقدری که ضعف آورد بلکه بقدری که همیشه سبک باشد وطعام او را با ذکر وحضور دل  خورد ولقمه را کوچک بردارد وخوب بجاید واز قدر حاجت زیادتر نخورد وچون از منزل بیرون رود نگاه به اطراف وجوانب نکند.

ومخفی نماند که در همه آنچه مذکور شد اگر مراد از شیخ یکی از ائمه باشد خوب است و إلا فلا.

دعای 70 بند استغفار حضرت علی (ع)

 

دعای70بنداستغفارحضرت علی(ع)

علامه نوری در «دار السلام»می نویسد:حضرت امام رضا(ع)ازپدران بزرگوارش(ع)از ابا عبد الله الحسین(ع)نقل کرده است که فرمود:روزی نزد امیر المومنین(ع)نشسته بودم،عربی وارد شد وعرض کرد:یا امیر المومنین،من مردی عیالمند وفقیر هستم،ومالی که مرا کفایت کند ندارم.حضرت فرمود:ای برادر عرب!چرا استغفار نمی کنی تا حالت نیکو گردد؟عرض کرد:من زیاد استغفارمیکنم،امّا تغییری در وضعم پیدا نمی شود.امیرالمومنین(ع)فرمود:ای برادر عرب،خداوند می فرماید«اِستَغفِرُوا رَبَّکُم إنَّهُ کانَ غَفّارًا یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدرَارًا وَیُمدِدکُم بِأَموالٍ وَ بَنینَ وَیَجعل لَکُم جَنّات وَیَجعَل لَکُم أنهارًا»

«وبه درگاه خدای خود توبه کنید وآمرزش طلبید که او خدایی بسیار آمرزنده است تا خدا باران فراوانی بر شما فرو فرستد وشما را با ثروت و اولاد مدد فرماید،وباغ ها ونهرهای جاری به شما عطا کند»(یعنی استغفار تو ناقص است،زیرا چون به گناه بودن بعضی از اعمالت آگاه نیستی خود بخود از آنها استغفار نمی کنی و نتیجه نمی گیری)،پس من به تو استغفاری یاد می دهم که در وقت خواب بخوانی،تاخداوند بزرگ به تو وسعت رزق دهد.پس دعارا نوشته به اعرابی داده وفرمودنند:

شب قبل از خوابیدن،این استغفار را بخوان وگریه کن واگر اشکت جاری نشد تباکی کن.امام حسین(ع)فرمود:سال بعد اعرابی آمده وعرض کرد:یا امیرالمومنین!خداوند به من نعمتهای زیادی عطا فرمود،بطوری که آنقدر شتران وگوسفندانم زیاد شده که محلی برای جان دادن آنها نمی یابم.امیرالمومنین فرمود:ای برادر عرب!قسم به حق آن کسی که محمّد(ص)رابه نبوت فرستاد،هیچ بنده ای نیست که با این دعا استغفار کند،مگر اینکه خدای تعالی به برکت خواندن آن،گناهانش را آمرزیده وحوائج مشرعش را بر آورد ومال و اولادش را زیادکند.ومتن استغفار این است.

 

1.اللَّهُمَّ إنَّیِ اُثنیِ عَلَیکَ بِمعُونَتِکَ عَلی ما نِلتُ بِهِ الثَّناءَ عَلَیکَ،وَ اُقِرُّلَکَ عَلی نَفسِی بِما أَنتَ أَهلُهُ وَالمَستَوجِبُ لَهُ،فِی قَدرِ فِسادِ نِیَّتی وَضَعفِ یَقِینِی،اللَّهُمَّ نِعمَ الا لهُ أَنتَ وَنِعمَ الرَّبُّ أَنتَ،وَبِئسَ المَربُوبُ أنَا،وَنِعمَ المَولی أَنتَ،وَبِئسَ العَبدُ أَنَا،وَنِعمَ المالِکُ أَنتَ،وَبِئسَ المَملُوکُ اَنَا،فَکَم قَد اَذنَبتُ فَعَفَوتَ عَن ذَنبِی،وَکَم قَد أَجرَمتُ فَصَفَحتَ عَن جُرمِی،وَکَم قَد أَخطَأتُ فَلَم تُؤاخِذنِی وَکَم قَد تَعَمَّدتُ فَتَجاوَزتَ عَنّی،وَکَم قَد عَثَرتُ فَاقَلتَنِی عَثَرتِی وَلَم تَأخُذنی عَلی غِرَّتِی،فَأَنَا الظَّالِمُ لِنَفسِی،المُقرُّ بِذَنبی،المُعتَرِفُ بِخَطَیئتی،فَیا غَافِرَ الذُّنُوبِ،أَستَغفِرُکَ لِذَنبی وَأستَقِیلُکَ لعَثرَتی،فَأَحسِن اِجابَتی،فَإنَّکَ أَهلُ الِاجابَةِ،وَأَهلُ التَّقوی وَأَهلُ المَغفِرَةِ

 

2.اللَّهُمَّ اِنَّی أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ قَوِیَ بَدَنِی عَلَیهِ بِعافِیَتِکَ أَوِ نالَتَهُ قُدرَتی بِفَضلِ نِعمَتِکَ،أَو بَسَطتُ إِلَیهِ یَدِی بِتوسِعَةِّ رِزقِکَ،أَو احتَجَبتُ فِیه مِنَ النّاسِ بِسِترِکَ،أَوِ اتَّکَلتُ فِیهِ عِندَ خَوفِی مِنهُ عَلی أَناتِکَ،وَ وَثِقتُ مِن سَطوَتِکَ عَلَیَّ فِیهِ بِحَِلمِکَ،وَعَوَّلتُ فیهِ عَلی کَرَمَ عَفوِکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلهِ،وَاغفِرهُ لی یا خَیرَ الغافِرینَ

 

3.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یَدعو إلی غَضَبِکَ،أَو یُدنِی مِن سَخَطِکَ،أَو یَمیلُ بی إلی ما نَهَیتَنی عَنهُ،أَو یَنآنی عَمَّا دَعَوتَنِی إِلَیهِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلهِ، وَاغفِرهُ لی یا خَیرَالغافِرینَ.

 

4.اللَّهَمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ استَمَلتُ إَلَیهِ إحَدًا مِن خَلقِکَ بِغوایَتِی أَو خَدَعتُهُ بِحِیلَتِی، فَعَلَّمتُهُ مِنهُ ما جَهِلَ،وَعَمَّیتُ عَلَیهِ مِنهُ ما عَلَمَ،وَلَقِیتُکَ غَدًا بِأَوزارِی وَأَوزار مَعَ أَوزارِی،فَصَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلهِ،وَاغفِرهُ لی یا خَیر الغافِرینَ.

 

5.اللَّهُمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلِ ذَنب یَدعو الَی الغَیّ وَیَُضلُّ عَن الرُّشدِ،وَیُقِلُّ الرّزقَ،وَ یَمحُوالبَرکَةَ(وَیَمحَقُ التّلِدَ)،وَیُخمِلُ الذّکرَ،فَصَلَّ عَلی مَحَمدٍ وَآلهِ وَاغفِرهُ لِی یا خَیرَ الغافِرین.

 

6.اللَّهَمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ اَتعَبتُ فِیه جَوارِحِی فی لَیلی وَنَهارِی، وَقَدِ استَتَرتُ مِن عِبادِکَ بِسِتری وَلا سَترَ إِلّا ما سَتَرتَنِی،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلهِ وَاغفِرهُ لی یا خَیرَالغافِرینَ.

 

7.اللَّهُمَ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ رَصَدَنِی فِیه اَعدائِي لِهتکِی،فَصَرَفتَ کَیدَهُم عَنّی،وَلَم تُعِنَهُم عَلی فَضِیحَتی،کَأَنّی لَکَ وَلِیُّ فَنَصَرتَنی،وَاِلی مَتی یا رَبِّ أَعصِی فَتُمهِلُنِی،وَطالَ ما عَصَیتُکَ فَلَم تَؤاخِذنی،وَ سَأَلتُکَ عَلی سُوءِ فِعلِی فَأعطَیتَنی،فَأَیُّ شُکرٍ یَقُومُ عِندَکَ بِنِعمَةٍ مِن نِعَمِکَ عَلَیَّ،فَصَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلهِ مُحَمَّدٍ،وَاِغفِرهُ لِی یا خَیرَالغافِرینَ.

 

8.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ قَدَّمتُ اِلَیکَ فِِیهِ تُوبَتی،ثُمَّ واجَهتُ بِتَکَرُّمِ قَسَمِی بِکَ وَ أَشَهدتُ عَلی نَفسِی بِذلِکَ أَولِیاءَکَ مِن عِبادِکَ اَنَّی غَیرُ عائِدٍ اِلی مَعصِیَتِکَ،فَلَمَّا قَصَدَنی بِکَیدِهِ الشَّیطانُ

وَمالَ بِی إِلَیهِ الخذلانُ،وَدَعَتنِی نَفسی اِلَی العِصیانِ،اِستَتَرتُ حَیاءً مِن عِبادِکَ جُرأَةً مِیَّی عَلَیکَ،وَ  اَنَا اَعلَمُ أَنَّهُ لا یُکِنُّنی مِنکَ سِترٌ وَلا بابٌ وَ لا یَحجُبُ نَظَرَکَ اِلَیَّ حِجابٌ،فَخالَفتُکَ فی المَعصِیَةَ اِلی ما نَهَیتَنی عَنهُ،ثُمَّ کَشَفتُ السِّترَ عَنّی،وَساوَیتُ أَولِیاءَکَ کَأَنّیِ لَم إَزَل لَکَ طائِعًا وَالی اَمرَکَ مُسارِعًا،وَمِن وَعِیدِکَ فازِعًا،فَلَبَّستُ عَلی عِبادِکَ وَلا یَعرِفُ بِسیِرَتی غَیرُکَ،فَلَم تَسِمِنی بِغَیرِ سِمَتهِم بَل أَسبَغتَ عَلَیَّ مِثلَ نِعَمِهم،ثُمَّ فَضَّلتَنی فی ذالِکَ عَلَیهِم حَتَّی کَأَنّی عِندَکَ فی دَرَجَتهم،وَما ذلِکَ إلّا بِحِلمِکَ وَفَضلِ نِعمَتِکَ،فَلَکَ الحَمدُ مَولای،فَاَسئَلُکَ  یا اللهُ کَما سَتَرتَهُ عَلَیَّ فی الدُّنیا أَن لا تَفضَحَني بِهِ فی القِیامَةِ یا أَرحَمَ الرّاحِمینَ.

 

9.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ سَهَرتُ لَهُ لَیلِی فی التَّأَنّی لإتیانِهِ وَالتَّخَلُّصِ الی وُجُودِهِ حَتّی اذا اَصبَحتُ تَخَطَّأتُ اِلَیکَ بِحِلیةِ الصّالِحِینَ،وَاَنَا مُضمِررٌ خِلافَ رِضاکَ یا رَبَّّ العالَمینَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لی یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

10.اللَّهُمۀَ وَاستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ ظَلَمتُ بِسَبَبَهِ وَلیًّا مِن أَولِیائِکَ و أَو نَصَرتُ بِهِ عَدُوًّا مِن أَعدائِکَ،أَو تَکَلَّمتُ فِیه بِغَیر مَحَبَتِکَ،أَو نَهَضتُ فِیه اِلی غَیر طاعَتِکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لی یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

11.اللَّهُمَّ وَ استَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ نَهَیتنی عَنهُ،فَخالفَتُکَ إِلیهِ،أَو حَذَّرتني اِیّاهُ،فَاَقَمتُ عَلَیهِ،أَو قَبَّحتَهُ لی فَزَیَّنتُهُ لِنفسی،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمُّدٍ،وَاغفرهُ لی یا خَیر الغافِرینَ.

 

12.اللَّهُمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ نَسِیتُهُ فَاَحصَیتَهُ،وَ تَهاوَنتُ بِهِ فَأَثبَتَّهُ،وَجاهَرتُ بِهِ فَسَتَرتَهُ عَلیَّ،وَلَو تُبتُ اِلَیکَ مِنهُ لَغَفغَرتَهُ،فَصَلِّ عَلی مُحَمُّدٍ وَآلِ مُحَمُّدٍ،وَاغفرهُ لی یا خَیر الغافِرینَ.

 

  1. اللَّهُمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ تَوَقَّعتُ فِیه قَبلَ انقِضائهِ تَعجِیلَ العُقُوبَةِ،فَأَمهَلتَنِی وَ أَدلَیتَ عَلیَّ سِترًا،فَلم آلُ فی هَتکِهِ عَنِیّ جُهدًا،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمُّدٍ،وَاغفرهُ لی یا خَیرَ الغافِرینَ.

 

14.اللَّهُمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یَصرِفُ عَنّی رَحمَتَکَ،أَو یُحِلُّ بی نَقِمَتَکَ،أَویُحرِمُنی کَرامَتَکَ أَو یُزِیلُ عَنی نِعمَتَکَ،فَصَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لی یا خَیرَ الغافِرینَ.

 

15.اللَّهُمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُورِثُ الفَنَاءَ،أَو یُحِلُّ البَلاءَ،أَو یُشمِتُ الأعداءَ،أَو یَکشِفُ الغِطاءَ،أَو یَحبِسُ قَطرَ السَّماءَ،فَصَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لی یا خَیر الغافیرینَ.

 

 

16.اللَّهُمَّ  وَاستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ عَیَّرتُ بِهِ اَحَدًا مِن خَلقِکَ،أَو قَبَّحتُهُ مِن فِعلِ اَحَدٍ مِن بَرِیَّتِکَ،ثُمَّ تَقَحَّمتُ عَلَیهِ وَ انتَهَکتُهُ،جُرءَةً مِنی عَلی مَعصِیتَکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لی یاخیر الغافِرینَ.

 

17.اللَّهَمَ وَاستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ تُبتَ إِلَیکَ مِنهُ وَ أَقدَمتُ عَلی فِعلِهِ فَاستَحیَیتُ مِنکَ وَ أَنا عَلَیه،وَ رَهِبِتُکَ وَ أَنا فِیه،ثُمَّ استَقَلتُکَ مِنهُ وَ عُدتُ إِلَیهِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لی یا خَیر الغافِرینَ.

 

18.اللَّهَمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ ثَوَّرَکَ عَلیَّ،وَ وَجَبَ فِي فِعلِی بِسَبَبِ عَهدٍ عاهَدتُکَ عَلَیهِ اَو عَقدٍ عَقَدتُهُ لَکَ،أَو ذِمَّةٍ آلَیتُ بها مِن اَجلِکَ لِأحَدٍ مِن خَلقِکَ،ثُمَّ نَقَضتُ ذلِکَ مِن غَیرِ ضَرُورَةٍ،لِرَغبَتی فِیه، بَل استَزَلَّنِی عَنِ الوَفاءَ بهِ البَطَرُ،وَاستَحَطَّنی عَن رِعایَتِهِ الأشَرُ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍٍ،وَاغفرهُ لی یا خیر الغافِرینَ.

 

19.اللَّهُمَّ وَ استَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لَحِقَنی بِسَبَبِ نِعمَةٍ أَنعَمتَ بها عَلَیّش،فَقَوِیتُ بها علی مَغصِیَتِکَ،وَ خالَفتُ بها اَمرَکَ،وَ قَدَمتُ بها عَلی وَعیدِکَ،فَصَلّ عَلی مُحَمَُّدٍ وَ آل مُحَمُّدٍ،وَاغفرهُ لی یا خیر الغافرینَ.

 

20.اللَّهُمّ وَ استَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ قَدَمتُ فِیه شَهوَتِی عِلی طاعَتِکَ،وَآثَرتُ فِیه مَحَبَّتی عَلی أَمرِکَ،وَأَرضَیتُ نَفسِی فِیه بِسَخَطِکَ،اِذ رَهَّبتَنی مِنهُ بِنَهیِکَ،وَ قَدَّمتَ الَیَّ فِیه بإعذارِکَ،وَاحتَجَجتَ عَلیَّ فِیه بِوَعیدِکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدرياٍ وَآل مُحَمَّدٍ،وَاغفرهُ لی یا خیر الغافرینَ.

 

21.اللَّهُمَّ وَاستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ عَلِمتُهُ مِن نَفسِی،أَو نَسِیتُهُ أَو ذَکَرتُهُ أَو تَعَمَّدتُهُ أَو أخطَاتُ فیما لا أََشُکُّ أَنَّکَ سائِلی عَنهُ،وَأَنَّ نَفسِی مُرتَهَنَةُ بهِ لَدََیکَ،وَأِن کُنتُ قَد تَسِیتُهُ أَو غَفَلتُ عَنهُ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ،وَاغفرهَ لی یا خیر الغافربنَ.

 

22.اللَّهَمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ واجَهتُکَ به وَ قَد أَیقَنتُ أَنَّکَ تَرانِي عَلَیه،وَ اُغفِلتُ أَن أَتُوبَ إلَیکَ مِنهُ،وَ اُنسِیتُ أَن أَستَغفِرَکَ لَهُ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ،وَاغفرهُ لی یا خَیرَ الغافرینَ.

 

23.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ دَخَلتُ فِیه بِحُسنِ ظَنّی بِکَ أَلَّا تُعَذِّبنی عَلیهِ وَ  رَجَوتُکَ لمَغفِرَتِهِ فَاَقدَمتُ عَلیهِ وَ قَد عَوَّلَت نَفسِی عَلی مَعرِفَتِی بِکَرمِکَ اَن لا تَفضَحَنِی بَعدَ اَن سَتَرتَهُ عَلَیَّ،فَصَلِّ عَلی مُحَمُّدٍ وَُ آلِ مُحَمَّدٍ،واغفرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

24.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ استَوجَبتُ مِنکَ بِهِ رَدَّ الدُّعاءِ وَ حِرمانَ الإِجابَةِ وَ خَیبَةَ الطَّمَع وَانفِساخَ الرَّجاءَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

25.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُعَقِّبُ الحَسرَةَ،وَ یَورِثُ النَّدامَةَ،وَ یَحبِسُ الرِّزقَ،وَ یَرُدُّ الدُّعاءَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

26.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُورِثُ الأَسقامَ وَ الفَناءَ،وَ یُوجِبُ النِّقَمَ وَ البَلاءَ،وَ یبَکُونُ فِي القیامَةِ حَسرَةً وَ نَدامَةً،وَ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیَر الغافِرِینَ.

 

27.اللَّهُمّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ مَدَحتُهُ بِلِسانِی أَو اَضمَرَهُ جَنانی أَو هَشَّت إِلَیهِ نَفَسی أَو اَتَیتهُ بِفَعالی،أَو کَتَبتُهُ بَیدِی،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

28.اللَّهَمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ خَلَوتُ بهِ فِي لَیلٍ أَو نَهارٍ،وَ اَرخَیتَ عَلَیَّ فِیهِ الأستارَ حَیثُ لا یَرانی إلّا أَنتَ یا جَبّارُ،فَار تابَت فِیهِ نَفسِی،وَ مَیَّزتُ بَینَ تَرکِهِ الخِوَفِکَ وَ انتِها کهِ لِحُسنِ الظَّنِّ بِکَ،فَسَوَّلَت لِي نَفسِیَ الاِقدامَ عَلَیه،فَواقَعتُهُ وَ أَنا عارِفٌ بِمَعصِیَتی فِیه لَکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمدٍوَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

29.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ استَقلَلتُهُ أَوِ استَکثَرتُهُ أَوِ استَعظَمتُهُ أَوِ استَصغَرتُهُ،أَو وَرَّطِنی جَهلِی فِیهِ، فَصَلِّ عَلِی مَحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

30.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ مالَأتُ فِیهِ عَلی أَحَدٍ مِن خَلقِکَ أَو اَسَأتُ بِسَبَبِهِ اِلی أَحَدٍ مِن  بِرَتَّیِکَ، أو زَیَّنَتهُ لِي نَفسِي أو أشَرتُ به اِلی غَیرِی أَو دَلَلتُ عَلَیهِ سِوایَ أَو ءَصرَرتُ عَلیه بِعَمدِی،أَو أَقَمتُ عَلَیهِ بِجَهِلی،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

31.اللَّهُمَّ وَ استَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ خُنتُ فِیهِ أَمانَتی،أَو بَخَستُ بِفِعلِهِ نَفسِی،أَو أَخطَاتُ بهِ عَلی بَدَني،أَو آثَرتُ فِیهِ شَهواتِی،أَو قَدَّمتُ فِیهِ لَذّاتي،أَو سَعَیتُ فِیهِ لِغَیرِی،أَوِ استَغوَیتُ إلَیهِ مَن تابَعَنِی،أَو کاثَرتُ فِیهِ مَن مَنَعِی،أَو قَهَرتُ عَلَیهِ مَن غالَبَنِی،أَو غَلَبتُ عَلَیهِ بِحیلَتِیِ أَوِ استَزَلَّنی إِلَیهِ مَیلِی،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي خَیرَ الغافِرِینَ.

 

32.اللَّهُمَّ وَ استَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ استَعَنتُ عَلیه بِحیلَةٍ تُدنِی مِن غَضَبِکَ أَوِ استَظهَرتُ بِنَیلِهِ عَلی أَهلِ طاعَتِکَ، اَوِ استَمَلتُ به اَحَدًا الی مَعصِیَتِکَ،أَو رائیتُ فِیهِ عِبادَکَ،أَو لَبَّستُ عَلَیهِم بِفَعالِي،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

33.اللَّهُمَّ استَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ کَتَبتَهُ عَلَیَّ بِسَبَبِ عُجبٍ کانَ مِنّی بِنَفسِی،أَو رِیاءٍ أَو سُمعَةٍ أَو خُیَلاءَ أَوِ فَرَحٍ أَو مَرَُحٍ أَو أَشرٍ أَو بَطَرٍ حَمِیَّةٍ أَو عَصَبِیَّةٍ أَو رِضیً أَو سَخَطٍ أَو سَخاءٍ أَو شُحٍّ أَو ظُلمً أَو خِیانَةٍ أَو سَرِقَةٍ أَو کَذِبٍ أَو نمِیمَةٍ اَو لَعِبٍ أَو نَوعٍ مِمّا یُکتَسَبُ بِمِثِلهِ الذُّنُوبُ،وَیَکُونُ فِي اجتِراحِهِ العَطَبُ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

34.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ سَبَقَ فی عِلمِکَ أنِّی فاعِلُهُ بِقُدرَتِکَ الَّتِی قَدَرتَ بِها عَلی کُلّ شَیءٍ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

35.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ رَهبتُ فِیهِ سِواکَ،أَو عادَیتُ فیه اَولِیاءَکَ،أَو والَیتُ فِیه اَعداءَکَ،أَو خَذَلتُ فیه اَحِبّاءَکَ،أَو تَعَرَّضتُ فیه لِشَیءٍ مِن غَضَبِکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

36.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ تُبتُ إِلَیکَ سِنهُ،ثُمَّ عُدتُ فِیهِ وَ نَقَضتُ العَهدَ فِیما بَینِی وَ بَینَکَ جَرءَةً مِنِّی اَلَیکَ لِمَعرِفَتی بِکَرَمِکَ وَ عَفوکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

37.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ أَدنانِی مِن عَذابِکَ أَو نَآنِی عَن ثَوابِکَ،أَو حَجَبَ عَنِّی رَحمَتَکَ،أَو کَدَّرَ عَلَیَّ نِعمَتَکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

38.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ حَلَلتُ بهِ عَقدًا شَدَدتَهُ،أَو حَرَمتُ بهِ نَفسِی خَیرًا وَعَدتَنِی بهِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِۀ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

39.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ ارتَکَبتُهُ بِشُمُولِ عافِیَتِکَ،أَو تَمَکَّنتُ مِنهُ بِفَضلِ نِعمَتِکَ أَو قَوِیتُ عَلَیهِ بِسابغِ رِزقِکَ،أَو خَیرٍ اَرَدتُ بهِ وَجهَکَ،فَخَالَطَنی فِیهِ وَ شارَکَ فِعلِي ما لا یَخلُصُ لَکَ،أَو وَجَبَ عَلَیّ ما اَرَدتُ به سِواکَ فَکَثِیرٌ ما یَکُونُ کَذالِکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

40.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ دَعَتنی الرُّخصَةُ،فَحَلَّلتُهُ لِنَفسِی وَ هُوَ فِیما عِندَکَ مُحَرَّمٌ،فَصَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ  مُحمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

41.اللَّهُمَّ وَ أَسَتغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ خَفِیَ عَن خَلَقِکَ وَلَم یَعزُب عَنکَ،فَاستَقَلتُکَ مِنهُ،فَأقَلتَنِی،ثُمَّ عُدتُ فیهِ فَسَتَرتَهُ عَلَیَّ،فَصَلِّ عَلِی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

42.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ خَطَوتُ إِلَیهِ بِرِجلِی،أَو مَدَدتُ إِلَیهِ یَدِی،أَو تَأَمَّلَهُ بَصَری،اَو اَصغَیتُ إِلَیهِ بِسَمعی،أَو نَطَقَ بِه لِسانِی،أَو أَنفَقَتُ فِیهِ ما رَزَقتَنِی،ثُمَّ استَرزَقتُکَ عَلی عِصیانِی،فَرَزَقتَنی،ثُمَّ استَعَنتُ بِرِزقِکَ عَلی مَعصِیتَکَ،فَسَترتَ عَلَیَّ،ثُمَّ سَأَلتُکَ الزَّیادَةَ،فَلَم تُخیِّینِی وَ جاهَرتُکَ فِیهِ فَلَم تَفضَحنِی،فَلا اَزالُ مُصِرًّا علی مَعصییَتِکَ وَ لا تَزالُ عائِدًا عَلَیَّ بِحِلمِکَ وَ مَغفِرَتِکَ،یا اَکرَمَ الأکرَمینَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي خَیرَ الغافِرِینَ.

 

43.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ یُوجِبُ عَلَیَّ صَغِیرُهُ اَلیمَ عَذابِکَ،وَیُحِلُِ بی کَبِیرُهُ شَدِیدَ عِقابِکَ،وَ فی اِتیانِهِ تَعجِیلُ نَقِمَتِکَ،وَ فِي الإصرارِ عَلَیهِ زَوالُ نِعمَتِکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

44.اللَّهُمَّ وَ أَسـتَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لَم یَطَّلِع عَلَیه اَحَدٌ سِواکَ وَ لا عَلِمَهُ اَحَدٌ غَیرُکَ،وَلا یُنجِینِی مِنهُ إلّا حِلمُکَ، وَ لا یَسَعُهُ إلّا عَفوُکَ،فَصَلِّ عَلی مُحُمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ، وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

45.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُزیِلُ النِّعَمَ أَو یُحِلُّ النِّقَمَ،أَویُعَجّلُِ العَدَمَ،أَو یُکَثِّرُ النّدَمَ،فَصَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

46.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یَمحَقُ الحَسناتِ وَ یُضاعِفُ السَّیَّئاتِ وَ یُعَجِّلُ النَّقماتِ وَ یُغضِبُکَ یا رَبَّ السَّمواتِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

47.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ أنتَ أَحَقُّ بِمَعرِفَتِهِ اذ کُنتَ اَولی بِسُتَرتهِ،فَاِنَّکَ اَهلَ التَّقوی وَ أهلُ المَغفرَةِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

48.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ تَجَهَّمتُ فیهِ وَلِیًّا مِن اَولِیائِکَ مُساعَدَةً فیه لِأعدائِکَ،اَو مَیلاً مَعَ أَهلِ مَعصِیَتکَ عَلی أَهلِ طاعَتِکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

  1. اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ اَلبَسَنِی کِبرَةً وَ انهما کِی فیه ذِلَّةٌ،أَو آیَسَني مِن وَجُودِ رَحمَتِکَ،أَو قَصَّرَ بِیَ الیَأسُ عَنِ الرُّجُوعَ الی طاعَتِکَ،لِمَعرفَتی بِعَظیمِ جُرمِی وَسُوءِ ظَنّی بِنَفسی،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

50.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ِذَنبٍ أَورَدَنِي الهَلَکَةَ لَو لا رَحمَتُکَ،وَ اَحَلَّنِی دارَ البَوارِ لَو لا تَغَمُّدُکَ،وَسَلَکَ بی سَبیلِ الغَیِّ لوَلا رُشدُکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

51.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ أَلهانِی عَمّا هَدَیتَنِی اِلَیهِ أو اَمَرتَنِی بِهِ،أَو نَهَیتَنی عَنهُ أَو دَلَلتَنِی عَلَیهِ فیما فیه الحَظُّ لِبُلُوغِ رِضاکَ،وَ اِیثارِ مَحَبَّتِکَ وَالقُربِ مِنکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

52.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یَرُدُّ عَنکَ دُعائِی أَو یَقطَعُ مِنکَ رَجائِی أَو یُطِیلُ فی سَخَطِکَ عَنائِی أَو یُقصِّرُ عِندَکَ اَمَليٍ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

53.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُمیِتُ القَلبَ وَ یُشعِلُ الکَربَ وَ یُرضِی الشَّیطانَ وَ یُسخِطُ الرَّحمنَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

54.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُعَقِّبُ الیَأسَ مِن رَحمَتِکَ،وَ القُنُوطَ مِن مَغفِرَتِکَ،وَ الحرِمانَ مِن سَعَةِ ما عِندَکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

55.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ مَقَتُّ نَفسِی عَلَیهِ اِجلالاً لَکَ فأظهَرتُ لَکَ التَّوبَةَ، فَقَبِلتَ،وَ سَأَلتُکَ العَفوَ فَعَفوتَ، ثُمَّ مالَ بِیَ الهَوی الی مُعاوَدَتِهِ طَمَعًا فی سَعَةِ رَحمَتِکَ وَ کَرِیمِ عَفوِکَ ناسِیًا لِوَعیدِکَُ راجِیًا لجمیلِ وَعَدِکَ،فَصَلَِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

56.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُوجِبُ سَوادَ الوُجُوهِ یَومَ تَبیضُّ وُجوهُ اَولِیائِکَ وَ تَسوَدُّ وَجُوهُ اعدائِکَ،اِذ اَقبَلَ بَعضُهم علی بَعضٍ یَتَلاوَمُونَ فَقِیلَ لَهُم لا تختَصِموا لَدَیَّ وَ قَد قَدَّمتُ اِلَیکُم بِالوَعیدِ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مُقَلِیلها،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

57.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یَدعو الی الکُفر وَ یُطِیلُ الفِکرَ وَ یُورِثُ الفَقرَ وَ یَجلُبُ العُسرَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

58.اللَّهُمَّ وَأَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یُدنِی الآجالَ،وَیَقطَعُ الآمالَ وَ یَبتُرُ الأعمارَ،فُهتُ بهِ اَو صَمَتُّ عَنهُ حَیاءً مِنکَ عِندَ ذَکرِهِ,أَو أَکنَنتُهُ فِی صَدرِی،أَو عَلِمَتهُ مِنّیِ،فَاِّنَّکَ تَعلَمُ السّرَّ وَ اَخفی ،فَصَلِّ ِ

عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

59.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ یَکُونُ فِی اجتِراحِهِ قَطعُ الرّزقِ وَ رَدَّ الدُّعاءِ، وَ تَواتُرُ البَلاءِ وَ وُرُودُ الهُمُومِ، وَ تَضاعُفُ الغُمُومِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

60.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ یُبَغِّضُنِی اِلی عِبادِکَ وَ یُنَفِّرُ عَنیّ اَولِیاءَکَ،أَو یُوحِشُ مِنِّی اَهلَ طاعَتِکَ،لِوَحشَةِ المعاصِی وَ رُکُوبِ الحُوبِ،وَ کَآبَةِ الذُّنوبِ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

61.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ دَلَّستُ بهُ مِنِّی ما اظهَرتَهُ،أَو کَشَفَتُ عَنّي بهِ ما سَترتهُ،اَو قَبَّحتُ بهِ مِنِّی ما زَیَّنتَهُ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

62.اللَّهُمَّ وَ أَُستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لا یُنالُ بهِ عَهدُکَ وَلا یُؤمَنُ مَعَهُ غَضَبُکَ وَ لا تَنزِلُ مَعَهُ رَحمَتُکَ وَ لا تَدُومُ مَعَهُ نِعمَتُکَ،فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

63.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ استَخَفَیتُ لَهُ ضَوءَ النَّهارِ مِن عِبادِکَ،وَ بارَزتُ بِهِ فی ظُلمَةِ اللَّیلِ جُرأةً مِنّی عَلَیکَ،عَلی اَنَّیَ اَعلَمُ أَنَّ السّرَّ عِندَکَ عَلانِیةٌ وَ اَنَّ الخُفیَةَ عِندَکَ بارِزَةٌ وَ اآَنَّهُ لَن یَمنعَنِی مِنکَ مانِعٌ،وَ لا یَنفَعَنِی عِندَکَ نافِعٌ مِن مالٍ وَ بَینِینَ إلّا اَن اَتَیتُکَ بِقلبٍ سَلیم.فَصَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

64اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ یُورِثُ النّسیانَ لِذِکرِکَ،وَیُعَقِّبُ الغَفلَةَ عَن تَحذِیرِکَ اَو یُمادِی فِي الأمنِ مِن مَکرِکَ أَو یُطمعُ فِي طَلَبِ الرِّزقِ مِن عِندِ غَیرِکَ أو یُؤَیسُّ مِن خَیرَ مِن عِندَکَ،فَصَلِّ عَلی  مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

65.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ لَحِقَنی بِسَبَبِ عَتَبِی عَلَیکَ فِی احتِباس الرِّزقِ عنَی وَ اِعراضِی وَعَنَکَ وَ مَیلِی اِلی عِبادَِکَ بِالإسِتکانَة لَهُم وَ التَّضَرُّع الَیهِم،وَ قَد قَلَکَ فِي مُحکُمِ کِتابِکَ:فَما استَکانُوا لِرَبّهم وَما یَتَضَرَّعُونَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

66.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ لَزمَنی بِسَبَبِ کُربَةٍ استَعَنتُ عِندَها بّغَیرِکَ،أَو استَبَدَدتُ بِاَحدٍ فیها دُونَکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

67.اللَّهُمَّ وَأَُستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنَبٍ حَمَلنِی عَلی الخَوفِ مِن غَیرِکَ أَو دَعانی اِلی التَّواضُع لِأحَدٍ مِن خَلَقِکَ،أَوِ استَمالَنِی إِلَیهِ الطَّمَعُ فِیما عِندَهُ،أَو زَیَّنَ لی طاعَتَهُ فی مَعصِیَتِکَ اِستِجرارًا لِما فی یَدِهِ وَ اَنا اَعلَمُ بِحاجَتِی اِلَیکَ،لا غِنا لِي عَنکَ،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَاغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

68.اللَّهُمَّ وَ أَسـتَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ مَدَحتُهُ بِلِسانی أَو هَشَّت إِلَیهِ نَفسی،أَو حَسَّنتُهُ بِفَعالِی،اَو حَثَثتُ إلَیهِ بِمَقالی وَ هُوَُ عِندَکَ قَبِیحٌ تُعَذّبُنی عَلَیه،فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

  1. اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلّ ذَنبٍ مَثَّلتُهُ فِی نفسِی اِستِقلالاً لَهُ وَ صوَّرَت لِی استِصغارَهُ وَ هَوَّنَت عَلَیَّ الإستِخفافَ بِهِ حَتَّی اَورَطَتَنِی فِیهِ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،وَ اغفِرهُ لِي یا خَیرَ الغافِرِینَ.

 

70.اللَّهُمَّ وَ أَستَغفِرُکَ لِکُلِّ ذَنبٍ جَری به عِلمُکَ فِیَّ وَ عَلَیَّ إِلی آخِرِ عُمرِی بِجَمِیعِ ذُنُوبِی لأوَّلِها وَ آخرها عَمدِها وَ خَطاءِها وَ قَلِیلها وَ کَثیرِِها وَ دَ قِیقها وَجَلِیلها وَقَدِیمها وَ حَدِیثها وَ سِرّها وَ عَلانِتَها وَ جَمِیعِ ما اَنا مُذنِبُهُ اَن وَ اَتُوبُ اِلَیکَ وَ اَسئَلُکَ اَن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَن تَغفِّرَ لی جَمیعَ ما اَحصَیتَ مِن مَظالمِ العِبادِ قِبَلي،فَإِنَّ لِعِبادِکَ عَلیَّ حُقُوقًا اَنا مُرتَهَنٌ بِها تَغفِرُها لِي،کَیفَ شِئتَ وَاَنَّی شِئتَ،یا أَرحَمَ الرّاحمِینَ.

چهل ختم ادریسیه

 

 

سید بن طاووس درمهج الدعوات از حسن بصری نقل می کند که می گوید:

زمانی که خداوند ادریس پیامبر(ص)را به سوی قومش فرستاد،این اسماء را به ایشان وحی فرمود وبه اودستور داد که این کلمات درونش پنهانی بخواند وبرای قومش آشکار نکند.ادریس پیامبر(ع)آن کلمات را خواندند،خداوند جایگاهش را بالا برد،آنگاه خداوند متعال آن کلمات را به حضرت موسی(ع)آموخت،سپس به رسول خدا(ص)محمدبن عبدالله آموخت که آن حضرت درجنگ احزاب آن دعا را خواندند.

حسن بصری می گوید:من درحالی که از حجاج مخفی شده بودم،خداوند را با این کلمات خواندم،خداوند مانع ایشان شد،شش بار بر من داخل شدند،خداوند را با این کلمات خواندم،خداوند متعال چشمان ایشان راگرفت.

حسن بصری می گوید:برای آمرزش همۀ گناهان خداوند را با این کلمات بخوان،آنگاه حوائج دنیوی واُخروی خودت را نام ببر،انشاءالله آنچه که خواستید،عطا میکند.این کلمات چهل اسم اند که به عدد روزی های توبه می باشد. شیخ طوسی و کفعمی این اسماء را در داخل اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان ذکر نموده اند.

حسن بصری می گوید:ادریس

 

1.اثر این اسم ان است که هرکس قصد رفتن به حضور سلاطین را دارد وآن سلطان با او خوب معامله نمی کند،این اسم را هفتاد مرتبه بخواند محبتش در قلب سلطان قرار می گیرد،واگر مداومت بر این اسم کند،قلبش به درجه ای از نورانی می رسد که حل مشکلات برایش آسان می گردند وشرک از قلبش بیرون می رود و وجاهت ومرتبه او نزد مردم زیاد می گردد.

در روز چهار شنبه چهل ودو بار بخواند هرحاجتی را از خدا طلب کند روا بشود.

«سُبحانَکَ لا الهَ الّا انت یا ربِّ کلّ شیئیٍ وَ وارثَه»

 

2.اگر در نظر مخلوق پست وحقیر نماید وتهی دست باشد مدت بیست روز هر روزی بیست وپنج مرتبه بخواند توانگر وبی نیاز گردد.«یا الهَ الآلِهَةِ الرّفیعِ فی جلالِهِ»

 

3.روز جمعه در وقت نماز،اول غسل کند وجامه پاکیزه بپوشد وبه مسجد رود چون از نماز جمعه فارغ شود دویست مرتبه به هر حاجتی که بخواند روا گردد.«یا اللهُ المَحمُودُ کِلِّ فعالهِ»

 

4.اگر بخواهد عاطفه ومحبت کسی را بر انگیزاند واز ستمگری آن شخص کاسته شود این اسم را به نام مادرش با مشک وزعفران نوشته در جایگاه او دفن کند وجهت محبت ودوستی سه روز روزه بگیرد واین اسم را هر روز 500مرتبه بخواند.«یا رحمنَ کُلِّ شئیٍ وَ راحِمهُ»

5.اگر کسی سخت مریض باشد در کاسه چینی نویسد وبا نبات حل کند وبخورد شفا یابد.«یا حَیُّ لا حیَّ فی دَیموُمَیّةِ مُلکِهِ وَ بَقائِهِ».

 

  1. اگر کسی کم حافظه باشد مدت چهل روز وهر روز 21ویا24 مرتبه بخواند قوه حافظه او زیاد وقلبش نورانی می گردد واگر چیزی را گم کرده،در روز شنبه 120مرتبه این اسم را بخواند در خواب محلّش را نشان می دهند.«یا قَیّومُ فَلا یَفُوتُ شَیء مِن عِلمِهِ وَ لا یَؤُدُهُ»

 

7.اگر کسی بخواهد از زیر سلطه اشخاص فاسق وفاجر دور شود وراحت گردد به خواندن این اسم مداومت نماید«یا واحِدُ الباقی،اَوِّلَ کُلِّ شیئی وآخرَهُ»

 

8.هرکه بخواهد در هر امری ثبات قدم باشد مدت سه روز روزه بگیرد وهر روز با وضو سیصد مرتبه این اسم را بخواند.«یا دائمَ بِلا فناءوَ لا زَوالَ لِمُلکهِ وَ بَقائهِ»

 

9.اگر بین زوج وزوجه خصومت باشد،این اسم را بر ظرف چینی با مشک وزعفران بنویسد،سپس آن ظرف را بشوید وآبش را بخورد خصومت از بینشان می رود«یا صَمَدَ مِن غَیر شَبیهٍ ولا شئیٍ کَمِثلهِ»

 

10.اگر کسی بخواهد زبان بد گویان خود را ببندد در لوح سُربی نقش کرده در زمین نمناکی دفن نماید«یا باریءُ فَلا شیئی کُفوُهُ وَ لا مُدانِیَ لِوَصفِهِ»

 

11.اگر کسی از دشمنی بترسد هفت روز روزه بگیرد ودر این مدت ترک حیوانی کند وهر روزی هزار مرتبه بخواند که دشمنش مقهور می شود واگر قرضی دارد اداء می شود«یا کبیرُ اَنتَ الّذی لا تَهتدی العُقُولُ لِوصفِ عَظَمَتةِ»

 

12.برای کسیکه سحر وجادو کرده باشند ومتحیر شود در لوح هفت جوش نقش کرده وبا خود نگاه دارد ایمن گردد واگر کسی این اسم را همراه داشته باشد از جذام وبرص در امان خواهد بود.«یا بارءَ النّفوسِ بِلا مثالٍ خلا مِن غَیره.»

 

13.جهت تسخیر هفت روز روزه بگیرد که آخرش روز چهارشنبه باشد وهر روز غسل کند ولباس طاهر بپوشد،واین اسم را(1051)مرتبه بخواند.«یا زاکِی الطّاهِرِ من کُلِّ آفةٍ بِقُدسهِ»

 

14.اگر با مقامی یا با هرکسی امید خیر و وجوهی داشته باشد وبخواهد زودتر به مطلوب خود برسد این اسم را در پوست آهو نوشته در خانه مطلوب مدفون سازد.«یا کافِی المَوسّعِ لِما خَلَقَ مِن عَطایا فَضله»

15.هرگاه کسی در دست ظالمی گرفتار باشد با طهارت با این اسم مداومت نماید خلاص شود.

«یا نقیّاً مِن کُلّ جَورٍ وَ لَم یَرضهِ وَ لَم یُخالِطُهُ فَعالُهُ»

 

16.اگر بر قلِت نور چشم وناامیدی لز دید آن بسیار بخواند نور در دیده هایش زیادتر می گردد وهمچنین اگر زبان ودستش از کار افتاده باشد«یا حَنّانُ اَنتَ الّذی وَسَعتُ کُلّ شَیءٍ رَحمةً وَ عِلماً».

 

  1. اگر کسی در فقر وتنگدستی باشد،این اسم را زیاد بخواند از فقر نجات پیدا می کند.«یا مَنّانُ ذا الاحسانِ قَد عَمَّ کُلَّ الخلایِقُ مَنُّهُ»

 

  1. اگر کسی چیزی به کسی سپارد این اسم را بر پارچه حریری نوشته در روی آن امانت نهد تا تلف نشود وضایع نگردد.«یا دیّانَ العِبادِ فَکُلُّ یَقُومُ خاضِعاً لِهیبَتهِ و رغبِتِهِ»

 

19.برای اطلاع از حال غایب به نیت آن پنج هزار بار بخواند انشاءالله آن غایب بر می گردد«یا خالقَ مَن فی السَّمواتِ وَ الارضینَ وَ کُلُّ الیه مَعادَهُ»

 

20.اگر کسی بخواهد محبت کسی رل برای خود جلب کند این اسم رات با مشک وزعفران نوشته ودر آب روان اندازد وبه نیت اسم خحودش واسم مادرش واسم شخص مطلوب واسم مادرش هزار مرتبه بخواند انشاءالله دوستدارش می گردد«یا رَحیمَ کُلَّ صَریخِ وَ مَکروبٍ وَ غیاثَهُ وَ معاذَه»

 

21.هرکس این اسم را دوازده روز وهر روز هزار مرتبه بخواند عجایب زیادی برایش مکشوف می گردد ودر نزد بزرگان مقبول اقول می شود«یا تامّ(بارّ) فَلا تَصِفُ الاَلسُنُ کُنهُ جَلالهِ وَ مُلکهِ وعزِّهِ»

 

22.اگرکسی این اسم را هر روز نود مرتبه بخواند امور مخفی زیادی برایش کشف می شود.«یا مُبدِئَیَ البَدایا لَم یبغ فی اِنشائها عَوناً مِن خَلقهِ»

 

23.اگر کسی در هر روز هزار مرتبه این اسماء را بخواند صاحب سلطه ومحبت می شود ودر بین مردم عزیز می گردد.«یا علّام الغُیُوب فلا یَفوتُ شیءُ مِن عِلمهِ ولا یَؤُدُهُ مِن شیءٍ حَفظُهُ»

 

24.هر که زیاد مداومت نماید در هر شغل ومقانمی که هست ترقی نماید ومقبو القول می گردد.

«یا حلیمَ ذا الاناة فَلا یُعادِلُهُ شَیئی مِن خلقِهِ»

 

25.اگر کسی از وطنش هجرت کرده،این اسم را 99مرتبه بخواند به وطنش باز می گردد.«یا مُعید ما اَفناهُ اِذا بَرزَ الخَلایقُ لِدَعوَتهِ مِن مَخافَتِهِ»

 

26.مداومت کننده به این اسم عزت وشکوت نصیبش شود.«یا حَمیدَ الفِعالِ ذَا المنّ عَلی جمیع خَلقهِ بِلطفهِ»

 

27.اگر دو لشکر با هم به جنگ بیفتد این اسم را بخوانند تبدیل به صلح می شود،ونیز انسان در نزد مردم عزیز می شود.«یا عزیزَ المنیع الغالِب علی اَمرهِ فَلا شیئی یُعادِلُهُ مِن خَلِقه»

 

28.اگر چیزی گم کرده ویا امانتی نزد کسی گذاشته وبر نمی گرداند این اسم را 200مرتبه بخواند آن امانت را بر می گرداند.واگر انسانی گرفتار شده باشد این اسم را بر کاسه چینی با مشک وزعفران بنویسد و از آن طرف بیاشامد حل می گردد.«یا قاهرَ ذا البَطشِ الشدیدِ اَنتَ الّذی لا یُطاقُ انتقامُهُ»

 

  1. برای دوستی ومقهوری خصم وعقداللسان وعقد النوم در یک مجلس با توجه بخواند بلکه به هر کار بزرگی بخواند عجایب بی شمار بیند.«یا قَریبَ المُتعالی فَوقَ کُلِّ شَیئیٍ عُلُوّ ارتِفاعهِ»

 

30.اگر کسی بخواهد خوشبخت وکامروا گردد یک عدد دل گوسفند بگیرد وهفتصد بار این اسم را بر او بخواند واسم نوشته در جوف آن دل قرار دهد درآستانه مسجدی در زیر سقف پنهان کند.«یا مُذِلَّ کُلّ جبّارٍ بِقَهرِ عَزیزِ سُلطانهِ»

 

31.جهت غلبه بر دشمن روز یکشنبه روزه بگیرد سپس غسل کند ولباس طاهر بپوشد وبه مکانی برود که غیر از اوکسی نباشد واین اسم را هزار وهفتصد مرتبه بخواند بر دشمن غلبه می کند.

«یا نُور کُلِّ شیئیٍ وَ هُداهُ اَنتَ الّذی فَلَقَ الظُّلماتِ الکَلمات بِنورِهِ»

 

32.اگر دولت یا عزت کسی را بخواهد یک ماه تمام این اسم را بخواند.«یا عالی الشّامِخِ فوقَ کُلِّ شیءٍ عُلوُّ ارتفاعهِ»

 

33.مداومت بر این اسم کارهای صعب ولا ینحل را آسان وبه صلاح مبدل گرداند یک عدد دل بزند را بگیرد وهفتصد مرتبه بخواند«یا قُدّوسَ الطّاهر مِن کُلِّ سوءِ فلا شیءَ یُعادِلُهُ مِن خَلقهِ»

 

34.مداومت این اسم باعث تقرب در درگاه خدای متعال است وموجب استحکام در اعمال دینی ودنیوی می شود.«یا مُبدءَ البَرایا وَ مُعیدَها بَعدَ فناءها بِقُدرتِهِ»

35.کسی که بیماری شدید دارد ودر حال احتضار است،ویا کسی که محکوم به اعدام شده سه مرتبه بخواند«یا جَلیلَ المُتکبِّر عَلی کُلّ شیئیٍ فَالعَدلُ اَمرُهُ وَ الصِّدقُ وَعدُهُ»

 

36.اگر در خواندن این اسم عجایبی مشاهده کرد افشاء نکند وبه مقامات بالا می رسد«یا محمودَ فَلا تبلُغُ الاَوهامَ کَنَه ثنائِهِ وَ مَجدِهِ وَ حَمدِهِ»

 

37.جهت آمرزش گناهان بخواند«یا کریمَ العَفوِ ذا العَدلِ اَنتَ الّذی مَلا کُلِّ شیئیٍ عَدلُهُ»

 

38.جهت ادای دیون وبدهکاری بخواند«یا عَظیم ذی الثّناءِ الفاخِرِ و ذی العِزِّ وَ المَجدِ وَ الکبریاءِ فَلا یَذُلِّ عِزَّهُ»

 

39.جهت رسیدن به امور دنیایی یا دیگر بخواند«یا عَجیبَ فلا تنطِقُ الالسُنُ بِکُلِّ آلائهِ و ثنائهِ»

 

  1. جهت عزت وکرامت بخواند«یا غیاثی عِندَ کُلُّ کُربةٍ وَ معاذی عِندَ کُلِّ شدّةِ وَمُجیبی عَندَ کُلّ دَعوةٍ اَسئَلُکَ اَن تُصلّی علی مُحمدٍ وآل مُحمَّد وَ ایماناً وَ أمناً مِن عُقُوباتِ الدّنیا وَ الآخِرَةِ و اَسئَلُکَ أَن تَصرفَ مِنِّی اَبصارَ الظِّلمَةِ المُریدینَ بِیَ السّوءَ وَ اَن تَصرفَ قَلُوبُهُم عَن شرّها اللَّهُمَّ تَقَبل هذا الدعاءِ منّی وَ منکَ حَسبُنا اللهُ و نعَم الوَکیلُ نِعمَ المَولی و نعمَ النَّصیر»

 

 

ختم کلیه آیات سوره مبارکه یاسین

(نقل از ختوم و اذکار)

سوره «یس» 83 آیه است تام و غیر تام با شرائط از آن ها استفاده کنید.

1- جهت آمرزش و شفاعت 142 بار فقط کلمه «یس» خوانده شود.

 

2- جهت زیادی نعمت هر روز صد بار «والقُرانِ الحکیمِ»

 

3- به دیوانه و مصروع 131 بار آیه «اِنَکَ لََةَمِنَ المُرسلینَ» را بدمد انشاءالله صحت یابد.

 

4- جهت دوستی با خدای تعالی بعد از نماز صبح صد بار « عَلی صراطٍ مُستَقِیمٍ»بخواند.

 

5= جهت تسخیر ملوک بعد از نماز صبح (40 روز) «تَنزِیلَ الَعزِیزِ الرَّحِیم»

 

6- جهت خوف از دشمن بخواند و با خود دارد «لِتُنذِرَ قَوماً ما اُنذِرَ آباؤُهُم فَهُم غافِلُونَ»

 

7- جهت تنهایی و خوف صد بار «لَقَد حَقَّ القَولُ عَلی أَکثَرِهِم فَهُم لا یُؤمِنُونَ».

 

8- جهت تسخیر نقش انگشتر کند «إنّا جَعَلنا فِی اَعناقِهِم أَغلالاً فَهِیَ إلَی الأَذقانِ فَهُم مُقمَحُونَ».

 

9- جهت دفع اعداء بر فلفل سفید بخواند و به آتش افکند «وَجَعَلنا مِن بَینِ أیدِیهِم سَدًّا وَ مِن خَلفِهِم سَدًّا فَأَغشَیناهُم فَهُم لا یُبصِروُنَ»

 

10- جهت فتح بر نخ کبود بخواند و در قبرستان دفن کند «وَسَواءٌ عَلَیهِم أَ أَنذَرتَهُم أَم لَم تُنذِرهُم لا یُومنُونَ».

 

11- جهت بستن زبان بر خاک قبر کهنه  بخواند و گل کند «إنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمنَ بِالغَیبِ فَبشِّرهُ بِمَغفِرَهٍ وَ أجرٍ کَرِیمٍ».

 

12- جهت عزت در نظر امراء و ملوک به مشک و زعفران نوشته و با خود دارد «إنّا نَحنُ نُحی المَوتی وَ نَکتُبُ ما قَدَّموا وَ آثارَهُم وَ کُلَّ شَیءٍ أَحصَیناهُ فِی إمامٍ مُبِینٍ».

 

13- جهت گشایش بخت بر کاغذ نویسد و به گلاب بشوید و بخورد «وَ اضرِب لَهُم مَثَلاً أَصحابَ القَریهِ إذ جاءَهَا المُرسَلُونَ».

 

14- جهت شفای آبله یا برص به مشک و زعفران نبشته با خود دارد «قالُوا ما أنتُم إلاّ بَشَرٌ مِثلُنا وَ ما أَنزَلَ الرَّحمنُ مِن شَیءٍ إن أنتُم إلاّ تَکذِبُونَ».

 

15- جهت مرض خناق (خفگی) به مشک و زعفران نبشته با خود دارد «قالُوا رَبُّنا یَعلَمُ إنّا إلَیکُم لَمُرسَلُونَ».

 

16- جهت رفع خصومت بنویسد و با خود دارد «وَما عَلَینا إلاَّ البَلاغُ الُمُبِینُ»

 

17- جهت رفع رام کردن سرکش بر کاغذ بنویسد و بر او بندد «إنّا تَطَیَّرنا بِکُم لَئِن لَم تَنتَهُو لَنَرجُمَنَّکُم وَ لَیَمَسَّنَّکُم مِنّا عَذابٌ أَلِیمُ».

 

18- جهت عسر ولادت به گلاب نبشته و بخورد «قالُوا طائِرُکُم مَعَکُم أَ إن ذُکِّرتُم بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفُونَ».

 

19- جهت پسر شدن زنی که فرزندش نشود با مشک و زعفران نوشته با خود دارد «وَ جاءَ مِن أَقصَا المَدِینَةِ رَجُلٌ یَسعی فالَ یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلِینَ اتَّبِعُوا مَن لا یَسئَلُکُم أجراٌ وَ هُم مُهتَدونَ».

 

20- به جهت دفع زنان به نام آن زن نویسد با خود دارد «وَما لِیَ لا أعبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَ إلَیهِ وَ هُم مُهتَدوُنَ».

 

21- جهت رفع بیماری نبشته به آب اندازد و سه روز ناشتا آبش را بخورد

«أَ أَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَهً إن یُرِدنِ الرّحمنُ بِضُرٍّ لا تُغنی عَنِّی شَفاعَتُهُم شَیئاً وَ لا یُنقِذُونِ».

 

22- جهت رفع چله زنان بشوید در آبش غسل کند «إنِّی إذاً لَفِی ضَلالٍ مُبینٍ».

 

23- جهت دفع تب بر نخی بخواند و به گردن ببندد « إنَّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعُونِ».

 

24- بنویسد و بر کعب پا بندد مانده نمی شود «قِیلَ الدخُلِ الجَنَّهَ قالَ یا لَیتَ قَومِی یَعلَمُونَ».

 

25- جهت درد کمر به مشک و زعفران نوشته با خود دارد «بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ المُکرَمِینَ».

 

26- جهت قبض و سستی کمر بنویسد و به بام افکند «وَ ما أنزَلنا عَلی قَومِهِ مِن بَعدِهِ مِن جُنذٍ مِنَ السّماءِ وَ ما کُنّا مُنزِلِینَ».

 

27- جهت دفع بیخوابی اطفال بنویسد زیر گهواره نهد «إن کانَت إلاّ صَیحَهً واحِدَهً فَإذاهُم خامِدُونَ».

 

28- جهت دفع مضرات اعداء به مشک و زعفران نویسد با خود دارد «یا حَسرَهً عَلَی العِبادِ ما یَاتِیهِم مِن رَسُولٍ إلاّ کانُوا بِهِ یَستَهزِؤُنَ».

 

 

29- جهت تقهر خصم نوشته با خود دارد «ألَم یَرَواکُم أَهلَکنا قَبلَهُم مِنَ القُرُونِ أنّهُم إلَیهِم لا یَرجِعُونَ».

 

30- جهت جن زده بنویسد و با خود دارد «وَ إن کُلٌّ لَمّا جَمِیعٌ لَدَینا مُحضَرُونَ».

 

31- جهت دفع برص و جذام به مشک و زعفران نبشته با خود دارد «وَ آیَهٌ لَهُمُ الاَرضُ المَیتَهُ أَحیَیناها وَ أخرَجنا مِنها حَبًّا فَمِنهُ یَاکُلُونَ».

 

32- جهت عقداللسان نبشته زیر سنگ گران نهد «وَجَعلنا فِیها جَنّاتٍ مِن نَخِیلٍ وَ أعنابٍ وَ فَجَّرنا فِیها مِنَ العُیُونِ لِیَاکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتهُ أیدِیهِم أفَلا یَشکُرُونَ».

 

33- جهت رفع فشار قبر در جامه میت نویسند «سُبحانَ الَّذِی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ وَ مِن أنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمُونَ».

 

34- جهت رام شدن خلایق در خلوت سی بار هر روز بخواند «وَ آیَهٌ لَهُمُ اللَّیلُ نَسلَخُ مِنهُ النَّهارَ فَاذا هُم مُظلِمُونَ».

 

35- جهت خواری خصم در برابر او به این ترتیب بخواند «وَ الشَّمسُ تَجرِی لِمُستَقَرٍّ لَها ذلِکَ تَقدِیرُ الَعزِیزِ العَلیمِ».

 

36- جهت رفع جنون بنویسد و برگردن مجنون آویزد«وَ القَمَرَ قَدَّرناهُ مَنازِلَ حَتّی عادَ کَالعُرجُونِ القَدِیمِ».

 

37- شب جمعه هفت بار بخواند حاجت روا شود «لاَ الشَّمسُ یَنبَغِی لَها أن تُدرِکَ القَمَرَ وَ لاَ اللَّیلُ سابِقُ النَّهارِ وَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسبَحُونَ».

 

38- جهت آسان گذشتن از صراط مداومت کند «وَ آیَةٌ لَهُم أنّا حَمَلنا ذُرّیَّتَهُم فِی الفُلکِ المَشحُونِ».

 

39- سه شب هر شبی سی بار بخواند پیغمبر را به خواب ببیند (نه در رختخواب و فراش غصبی) «وَخَلَقنا لَهُم مِن مِثلِهِ ما یَرکَبُونَ».

 

40- هر که هر روز صد بار بخواند با ایمان کامل از دنیا می رود «وَ إن نَشَأنُغرِقهُم فَلا صَرِیخَ لَهُم وَ لا هُم یُنقَذُونَ».

 

41- هر که هر روز مداومت کند رستگار و بهشتی است «إلاّ رَحمَةً مِنّا وَ مَتاعاً إلی حِینٍ».

 

42- مداوت بر آن موجب صلاحیت کارها است «وَ إذا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَینَ أیدِیکُم وَ ما خَلفَکُم لَعَلَّکُم تُرحَمُونَ».

43- هر که ورد خود کند محتاج نشود «وَما تَاتِیهِم مِن آیَةٍ مِن آیاتِ رَبِّهِم إلاّ کانُوا عَنها مُعرِضِینَ».

 

44- هر که ورد خود کند سوال قبر بر او آسان شود «وَ إذا قِیلَ لَهُم أنفِقُوا مِمّا رَزَقَکُم اللهُ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا أنُطعِمُ مَن لَو یَشاءُ اللهُ أطعَمَهُ إن أنتُم إلاّ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ».

 

45- هر که با خود دارد از غرق شدن حفظ ماند «وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الوَعدُ إن کُنتُم صادِقِینَ»

 

46- هر که با خود دارد از سنگ باران ایمن است «ما یَنظُرُونَ إلاّ صَیحَهً واحِدَهً تَأخُذُهُم وَ هُم یَخِصِّمُونَ».

 

47- جهت کشف اسرار عجیبه بخواند «فَلا یَستَطِیعُونَ تَوصِیَهً وَ لا إلی أهلِهِم یَرجِعُونَ».

 

48- هر کس هفت بارصلوات فرستد بعد آن را بخواند مرادش برآید «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإذا هُم مِنَ الأجداتِ إلی رَبِّهِم یَنسِلُونَ».

 

49- در نشادر بخواند و به آتش اندازد زبان خلق بر او بسته شود «قالُوا یا وَیلَنا مَن بَعَثَنا مَن مَرقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحمنُ وَ صَدَقَ المُرسَلُونَ».

 

50- جهت ضرر خصم که از او دفع شود ورد خود سازد «إن کانَت إلاّ صَیحَةً واحِدَهً فَإذا هُم جَمِیعٌ مُحضَرُونَ».

 

51- مداومت آن موجب عدالت است «فَالیَومَ لا تُظلَمُ نَفسٌ شَیئاً وَ لا تُجزَونَ إلاّ ما کُنتُم تَعمَلُونَ».

 

52- در مربع نویسد با خود دارد گزنده ای او را نگزد«إنَّ أصحابَ الجَنَّهِ الیَومَ فِی شُغُلٍ فاکِهُونَ».

 

53- هر که با خود دارد محتاج و به ظالم گرفتار نشود «هُم وَ أزواجُهُم فِی ظِلالٍ عَلَی الأرائِکِ مُتَّکِؤُونَ».

 

54- هر که با خود دارد در عمر و مال او برکت آید «لَهُم فِیها فاکِهَهٌ وَ لَهُم ما یَدَّعُونَ».

 

55- هر که ورد خود سازد از ثواب شهداء بهره مند گردد و در عمرش برکت یابد «سَلامٌ قَولاً مِن رَبٍّ رَحِیمٍ». هرکه آن را از چهار شنبه پانزده روز روزی 818 بار بخواند به حاجت رسد و برای حاجتی در یک مجلس با وضو و توجه 1479 بار بخواند به حاجت رسد.

 

56- هر که مداومت کند مثل آن است که هزار ختم قرآن کرده باشد «وَ امتازُوا الیَومَ أیُّهَا المُجرِمُونَ».

 

57- در مربع نبشته با خود دارد در چشم مردم عزیز و مکرم آید«ألَم أعهَد إلَیکُم یا بَنِی آدَمَ أن لا تَعبُدُوا الشَّیطانَ إنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبِینٌ».

 

58- هر که بخواند همزاد از او بترسد «وَ أنِِ اعبُدُونِی هذا صِراطٌ مُستَقِیمٌ».

 

59- هر که مداومت کند رستگار و بهشتی گردد «وَ لَقَد أضَلَّ مِنکُم جِبِلاًّ کَثِیراً جِبِلاًّ کَثِیراً أفلَم تَکُونُو تَعقِلُون».

 

60- اگر بر کفن میت نویسد از عذاب و تاریکی قبر ایمن گردد «هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُم تُوعَدُونَ» (واجعلنی رَوضهً مِن ریاضِ الجنه)

 

61- جهت ایمنی از مضرات دنیا بخواند «اصلَوهَا الیَومَ بِما کُنتُم تَکفُرُونَ».

 

62- جهت اسهال بخواند و بخورد «الیَومَ نَختِمُ عَلی أفواهِهِم وَ تُکَلِّمُنا أیدِیهِم وَ تَشهَدُ أرجُلُهُم بِما کانُوا یَکسِبُونَ».

 

63- سینه پهلو بنویسد و بر پهلو بندد «وَ لَو نَشاءُ لَطَمَسنا عَلی أعیُنِهِم فَاستَبَقُوا الصِّراطَ فَأنّی یُبصِرُونَ».

 

64- جهت وسوسه شیطان روزی سه بار بخواند «وَ لَو نَشاءُ لَمَسَخناهُم عَلی مَکانَتِهِم فَمَا استَطاعُوا مُضِیًّا وَ لا یَرجِعُونَ». و اگر کسی بسیار قی می کند یا قولنج باشد این آیه و آیه بعدی را بنویسد و بشوید و بخورد و شفا یابد.

 

65- جهت رفع فقر هر بامداد بخواند «وَ مَن نُعَمِّرهُ نُنَکِّسهُ فِی الخَلقِ أفَلا یَعقِلُونَ».

 

66- جهت درد چشم هفتاد بار بخواند و بر چشم دمد «وَ ما عَلَّمناهُ الشِّعرَ وَ ما یَنبَغِی القَولُ عَلَی الکافِرِینَ».

 

67- جهت سنگ مثانه و به مشک و زعفران نویسد و بخورد «لِیُنذِرَ مَن کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ القَولُ عَلَی الکافِرِینَ».

 

68- جهت ورم سه بار نوشته بشوید آبش را بخورد «أ وَ لَم یَرَوا أنّا خَلَقنا لَهُم مِمّا عَمِلَت أیدِینا أنعاماً فَهُم لَها مالِکُونَ».

 

69- جهت افزونی شیر زنان و حیوانات نوشته و به آنها ببندد «وَ ذَلَّلناها لَهُم فَمِنها رَکُوبُهُم وَ مِنها یَأکُلُونَ».

 

70- جهت دفع گریه اطفال نوشته بر ایشان بندد «وَ لَهُم فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أفَلا یَشکُرُونَ».

 

71- جهت مرض آبله به ظرفی نوشته آبش را به آکله بپاشد «وَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللهِ آلِهَةً لَعَلَّهُم یُنصَرُونَ».

 

72- بر کفن میت نویسند از عذاب قبر ایمن گردد «لا یَستَطِیعوُنَ نَصرَهُم وَ هُم لَهُم جُندٌ مُحضَرُونَ».

 

73- جهت طلب فرزند بر پوست آهو مربع نویسد و با خود دارد «فَلا یَحزُنکَ قَولُهُم إنّا نَعلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعلِنُونَ».

 

74- جهت دفع غش بر کرباس سیاه نویسد با خود دارد «أ وَ لَم یَرَ الإنسانُ أنّا خَلَقناهُ مِن نُطفَهٍ فَإذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ». از حضرت امیرالمومنین روایت شده است جهت درد دندان این آیه را تا آخر یس «باوَلَهُ ماسَکَن فی اللیل و النّهارِ وَ هو السمیعُ العلیمُ» بنویسد و بر خود آویزد.

 

75- جهت دفع بیهوشی و صداع هفتاد بار بخواند و با خود دارد «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلقَهُ قالَ مَن یُحیِ العِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ».

 

76- جهت چشم زخم نوشته با خود دارد «قُل یُحیِیهَا الَّذِی أنشَأها أوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلقٍ عَلِیمٌ».

 

77- جهت دفع دشمن بر کلوخ پاک نبشته در آب اندازد «الّذِی جَعَلَ لَکُم مِنَ الشَّجَرِ الأخضَرِ ناراً فَإذا أنتُم مِنهُ تُوقِدُونَ».

 

78- جهت پنهان شدن از دشمن در راه رفتن بخواند دشمن او را نه بینید «أ وَ لَیسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ و الأرضَ بِقادِرٍ عَلی أن یَخلُقَ مِثلَهُم بَلی وَ هُوَ الخَلاّقُ العَلِیمُ».

 

79- جهت باد سرخ بر کاغذ بنویسد بر آن موضع ببندد «إنَّما أمرُهُ إذا أرادَ شَیئاً أن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ».

 

80- جهت بر آمدن حوائج بخواند «فَسُبحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیءٍ وَ إلَیهِ تُرجَعُونَ».

 

 

طرز تهیه آب شفابخش (آب باران ماه نیسان رومی)

سید جلیل علی بن طاوس (ره) روایت کرده است که روزی جمعی از اصحاب نشسته بودند حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله داخل شد و برایشان سلام فرمود و ایشان جواب سلام گفتند پس حضرت فرمود که می خواهید تعلیم نمایم شما را دوایی که جبرئیل مرا تعلیم کرده است که محتاج به دوای اطبا نبوده باشم پس حضرت امیر المومنین (ع) و سلمان و دیگران سوال نمودند که آن دوا چیست حضرت رسول (ص) به حضرت امیر المومنین (ع) خطاب نمود و فرمود که در ماه نیسان رومی آب باران می گیری و سوره فاتحة الکتاب و آیة الکرسی و قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ و قُل اَعُوذُ بِرَبِّ النّاس و قُل یا ایها الکافرونَ هر یک را هفتاد بار می خوانی و به روایت دیگر سوره اِنّا اَنزَلناهُ را نیز هفتاد مرتبه می خوانی و هفتاد مرتبه اَللهُ اَکبَرُو هفتاد مرتبه لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ می گویی و هفتاد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد می فرستی و هفت روز در بامداد و آخر شب از آن آب می آشامی به حق آن خداوندی که مرا به راستی بر خلق مبعوث گردانیده است سوگند یاد می کنم که جبرئیل گفت که حق تعالی بردارد از کسی که این آب را میاشامد هر دردی را که در بدنش باشد و عافیت بخشد او را و بیرون کند دردها را از بدن او و استخوان های او و اگر در لوح دردی برای او مقدر شده باشد محو نماید و به حق پرودگاری که مرا به حق فرستاده اگر فرزند نداشته باشد و فرزند خواهد آب نیسان را به آن نیت بیاشامد او را فرزند روزی گردد و اگر زن عقیم باشد و فرزند نیاورد و از این آب بیاشامد فرزند از او به وجود آید و اگر مرد و زن پسر خواهند یا دختر از آن آب بیاشامند مقصود ایشان به عمل آید چنان چه حق تعالی می فرماید یَهَبُ لِمَن یَشاءُ اِناثاً وَیَهَبُ لِمَن یَشاءُ الذُّکُورَ اَویُزَوِّجُهُم ذُکراناً وَاِناثاً وَیَجعَلُ مَن یَشاءُ عَقیماً یعنی حق تعالی می بخشد هرکه را خواهد دختران و هرکه را خواهد پسران یا جفت می گرداند برای ایشان پسران و دختران یعنی هر دو را به ایشان عطا می کند و هرکه را خواهد عقیم و بی فرزند گرداند. پس حضرت فرمود که اگر کسی درد سر داشته باشد و از این آب بیاشامد صداع او ساکن گردد به قدرت الهی و اگر درد چشم داشته باشد و در چشم های خود قطره از این آب بچکاند و بیاشامد و چشم های خود را از آن آب بشوید به اذن خدای تعالی شفا یابد و آشامیدن از آن آب بُن دندان ها را محکم گرداند و دهان را خوشبو کند و لعاب بن دندان ها را کم کند و بلغم را کم کند و تخمه و امتلا به سبب خوردن طعام و آشامیدن آب به هم نرساند و از بادهای قولنج  غیر آن متاذّی نگردد و درد پشت و درد شکم به هم نرساند و از کام آزار نکشد و درد دندان به هم نرساند و درد معده و کرم معده را زایل گرداند و محتاج به حجامت نگردد و از مرض بواسیر و خارش بدن و آبله و دیوانگی و خوره و پیسی و رُعاف و قیّ نجات یابد و کور و لال و کر و ز مین گیر نشود و آب سیاه در دیده اش نزول نکند و دردی که موجب افطار روزه و نقصان نماز او باشد او را عارض نگردد و از وسوسه های جنیان و شیاطین متاذی نگردد. پس حضرت رسول (ص) فرمود که جبرئیل گفت هرکه از این آب بیاشامد و به جمیع دردهایی که در مردم می باشد مبتلا باشد موجب شفای از جمیع آن ها گردد پس جبرئیل گفت به حق خداوند که تو را به راستی فرستاده هرکه این آیات را بر این آب بخواند و بیاشامد حق تعالی دلش را مملو گرداند از نور و روشنی و الهام خود را در دل او وارد سازد و حکمت بر زبان او جاری گرداند و پر کند دل او را از فهم و بینایی و به او عطا کند از کرامت ها آن چه به احدی از عالمیان عطا نکرده باشد و هزار مغفرت و هزار رحمت به او بفرستد و غش و خیانت و غیبت و حسد و بغی و کبر و بخل و حرص و غضب را از دل او بردارد و از عداوت و دشمنی مردم و بدگویی ایشان نجات یابد و موجب شفا جمیع امراض گردد و مولف گوید که این روایت مشهور به عبدالله بن عمر منتهی می شود و به این سبب سندش ضعیف است و فقیر به خط شیخ شهید دیدم که این روایت را از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت کرده بود با همین خواص و سوره ها اما آیات و اذکار را به این روش روایت کره است که می خوانی بر آب نیسان فاتحة الکتاب و آیة الکرسی وقُل یا اَیُهَا الکافِرونَ و سَبِّحِ اسم ربّک الاَعلی و قُل اَعُوذ بِرَبّ الفَلَق و قُل اَعوذ برب النّاس و قُل هُوَ اللهُ اَحَداًهر یک را هفتاد مرتبه و می گویی هفتاد مرتبه لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ و هفتاد مرتبهاَللهُ اَکبَرُ و هشتاد مرتبهاَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَالٍ مُحَمَّدٍ و هفتاد مرتبه سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلاَ اِلَّا اللهُ وَاللهُ اَکبَرُ و در خواص آن مذکور است که اگر در زندان باشد و از آن آب بیاشامد، از حبس نجات یابد و سردی بر طبع او غالب نگردد و اکثر آن خواص که مذکور شده در این روایت نیز مذکور است و آب باران مطلقاً مبارک است و منفعت دارد خواه در نیسان ببارد و خواه در غیر آن چنان چه در حدیث معتبر از حضرت امیرالمومنین (ع) منقول است که بیاشامید آب آسمانی را که پاک کننده بدن شماها است و دردها را دفع می کند حق تعالی می فرماید: وَ یُنَزِّلُ عَلَیکُم مِنَ السَّماءٍ ماءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ وَ یُذهِبُ عَنکُم رِجزَ الشِّیطانِ وَلِیَربِطَ عَلی قُلُوبِکُم وَ یُثَبِّتَ بِهِ الاَقدامَ یعنی می فرستد حق تعالی بر شما از آسمان آبی برای آن که پاک گرداند شما را به آن و ببرد از شما وسوسه شیطان را و دل های شما را محکم گرداند و ثابت گرداند به آن قدم های شما را و در عمل نیسان بهتر آن است که اگر جمعی خوانند هر یک مجموع آن سوره ها و اذکار را هفتاد مرتبه بخوانند و از برای آن که می خوانند فایده اش عظیم تر و ثوابش بیشتر است و در این سال ها بعد از بیست و سه روز که از نوروز بگذرد تقریباً داخل نیسان ماه رومی می شوند و ماه نیسان سی روز است.

 

ختم دعای چهل کلید از حضرت زهرا (ع)

از فضه خاتون روایت شده که روز جمعه برخاتون خود حضرت زهرا(ع)وارد شدم.دیدم ظرف آبی در دست دارد و دعایی می خواند و می دمد.عرض کردم:فدایت شوم سبب خواندن ودمیدن دعا چیست؟ فرمود: این دعا چهل کلید است هرکه این دعا رادر روز جمعه بخواند و غسل کند و آب پاکی آورد واین دعا رابخواند وبر آن بدمد و بخورد بخت پنجاه ساله اش باز می شود واگر در بین زن و شوهر الفتی نباشد و این دعا رابر آب بخواند و آن رادر طعام ریزد وآن را بخوراند به قدرت حق تعالی به محبت یوسف وزلیخا رسد وجهت جادو آن  رابه گلاب و زعفران ونبات بخواند و بخورد وبا آبی که این دعا راخوانده غسل کند به فرمان حق تعالی بازگردد واگر کسی نزد سلاطین رود واین دعا را برگلاب بخواند و برروی خود مالد با حرمت گردد واگر درآبش غسل کند حق تعالی او را از جمیع بلیات حفظ کند واز مکر مکاران وسحر ساحران وشر جمیع خلقان در امان خدا باشد و این دعا این است:

«1- بِسمِ الّلهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ إِنّا فَتَحنا لَکَ مُبیناً(سوره فتح ،آیه1.)

2- سَلامُ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلُوها خالِدِینَ(سوره زمر ،آیه 73.)

3- لَقَد جائکُم رَسُولٌ مِن اَنفُسِکُم عزیزٌ علیه ماَعِنِتُّم حریصٌ عَلَیکُم بِالمُومِنینَ رؤفٌ رحیمٌ (سوره توبه،آیه128.)

4- رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانًکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ(سوره ال عمران،آیه191.)

5- وَتِلکَ حُجَّتُنا آتَیناها إبراهِیمَ عَلی قَومِهِ نَرفَعُ دَرَجاتٍ مَن نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلِیمٌ(سوره انعام،آیه83.)

6- وَقُل جاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ الباطِلُ إنَّ  الباطِلَ کانَ زَهُوقاٍ (سوره اسراء،آیه81.)

7- وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ماهُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمؤمِنِینَ ولا یَزِیدُ الظّالِمِینَ إِلّاّ خَساراً (سوره اسراء،آیه82.)

8- قُلنا یا نارُکُونِی بَرداً وَ سَلاماً علی إبراهِیمَ

9- وَاَرادُوا بِهِ کیداً

10- فَجَعلناهُمُ الا خسرین (سوره انبیاء،آیه69-70.)

11- فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَن لا إلهَ إلاّ أنتَ سُبحانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظِالمِینَ (سوره انبیاء،آیه87)

12- وَلاتُمسِکُوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ (سوره ممتحنه،آیه10.)

13- و اَلقِیَ السِّحرة ساجدین. (سوره اعراف.آیه120)

14- وَمِنَ النّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ اللهِ أَنداداً یُحِبُّونَهُم کَحُبِّ اللهِ وَ الَّذینَ آمَنوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلّهِ (سوره بقره،آیه 165)

15- بَیّنّاها بَینَ آَدَمَ وَحَوّاءِ وَ بَینَ یوسفَ وَ زُلیخا وَفاطمة الزهراء علیُّ المرتضی.

16-  وَبِحَقّ مُحَمَّدٍالمُصطَفی صَلّی الّلهُ علیهِ وآلِه

17- وَ بِحَقّ جبرئیلَ وَ میکائیلَ وَ اسرافیلَ وَ عزرائیلَ یا حنّانُ یامنّانُ یادیّانُ یابرهانُ یا رضوانُ یا سلطانُ یاغفرانُ

18- بِسم اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم

19-إِذاجاءَ نَصرُاللّهِ وَالفَتحُ

20- وَرأَیتَ النّاسَ یَدخُلُونَ فِی دین اللهِ أَفواجاً.ِ

21- فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ إنَّهُ کانَ تَوّاباً (سوره نصر،آیه3-1)

22- نَصرٌ مِنَ اللّهِ وَ فَتحٌ قَریبٌ وَ بَشِّرِ المؤمِنینَ (سوره صف،آیه13)

23- یا ایُّها الَّذین آمنُوا (صف.آیه 14وسوره های متعدد دیگر قرآن)

24- قُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ اللّهُ الصَّمَدٌ لَم یَلِد وَلَم یُولد وَ لم یَکُن لَهُ کُفُواً أحَدٌ (سوره اخلاص،آیه4-1)

25- لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ العلیمُ (سوره شوری،آیه11)

26- قُل أعُوذُ بِرَبِّ  الفَلَقِ مِن شَرِّما خَلَقَ ومِن شَرِّ غاسِقٍ إذا وَقَبَ (سوره فلق.آیه3-1)

27- قُل أعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ (سوره ناس،آیه1)

28- قُل کَفی بِاللّهِ شَهیداً بَینی وَ بَینَکُم (سوره رعد،آیه43)

29- قُل جاءَ الحَقُّ وزَهَقَ الباطِلُ إنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً (اسراء،آیه81)

30- قُل یجمعُ بیننا وَ رَبُّنا (سبأ،آیه26)

31- ثُمَّ یَفتَحُ بَینَنا بِالحَقِّ وَ هُوَ الفَتّاحُ العَلِیمُ (سبأ،آیه26)

32- قُل أرَأیتُم إن أهلَکَنِیَ اللّهُ ومَن مَعِیَ أو رَحِمَنا فَمَن یُجِیرُ الکافِرینَ مِن عَذابٍ ألیمٍ (ملک،آیه28)

33- قُل أرَأیتُم إن أصبَحَ ماؤکُم غَورا ًفَمَن یَأتِیِکُم بِماءٍ مَعِینٍ (ملک،آیه30)

34- قُلنا یا نارُکُونِی بَردا ًوَ َُسلاماً علی إبراهِیمَ وَالَ ابراهیمَ (انبیاء،آیه69)

35- قُل یا ایُّها الکافِرُونَ لا أعبُدُ ما تَعبُدُونَ قُل کُونوا قِرَدةً خاسئینَ (بقره،آیه65 و سوره اعراف،آیه166)

36- قُل سیروا فِی الارضِ (انعام،آیه11)

37- ثُمَّ انظُرُوا کَیفَ کانَ عاقِبَةُ المُکَذِّبِینَ (انعام،آیه11)

38- قُل مَن یَکلَؤُکُم بِالّلیلِ والنّهارِ (انبیاء،آیه42)

39- قُل هَل نُنَبِّئُکُم بالاَخسَرینَ اَعمالاً (کهف،آیه103)

40- قُل إنَّما أنا بَشَرٌ مِثلُکُم یُوحی إلَیَّ أنَّما إلهُکُم إلهٌ واحِدٌ (همان،آیه110.) سُبحانَ رَبّکَ ربِّ العِزّةِ عمّا یصفِون َوسلامٌ عَلَی المرسلینَ. (سوره صافات.آیه 110)

 

برخي از خواص بي نظير « اسماء الله»

« نقل از خواص و مفاهیم اسماء الله الحسنی ملاحبیب الله شریف کاشانی»

* در برخي روايات معتبر نقل شده است كه هر كسي از روي اخلاص ؛ ده مرتبه بگويد « يا اللٌه در خواستش رد نشود ؛ پاسخش گويند (ص 33)

* اگر كسي در يك جلسه دوازده رتبه بگويد « يا اللٌه يا هو « خداوند متعال ؛ جن و انس و پرندگان ووحوش را طوري مسخر مي فرمايد كه از آن شخص اطاعت كنند . (ص 36)

* هر كس تا 70 روز و هر روزي 15404 بار بگويد «الاٌول الاخر الظٌاهر الباطن»  اسرار پوشيده مردم بر او نمايان شود و به ظاهر و باطن هر موجودي بينا و دانا شود . (ص 53-54)

* اگر كسي تا 15 روز و هر روز 1780 مرتبه آيه « و افٌرض امري الي اللٌه انٌ اللٌه بصير بالعباد» را بخواند ؛ هر مطلبي داشته باشد ؛ برآورده مي شود و اگر نشد تا چهل روز بخواند كه مجرب است. (ص 61)

* هر كسي در محاق ماه در آخر شب بگويد « يا قاهِرُ يا قَهَّار يا ذَالبَطشِ الشَّديدِ انتَ الَّذي لايُطاقُ انتِقامَهُ» پس بردشمن نفرين كند به زودي آن دشمن مقهور شود و از شراو ايمن شود. (ص69)

* اگر كسي بخواهد كسي ديگر را مطيع خود سازد « هفتاد بار بگويد : « وَ عَفَتِ الوُجُوهُ لِلحَي القَيُّومِ »  (ص 102)

* اگر كسي در يك مجلس 1001 بار بگويد « انَّا نَحنُ نَزَّلنا الذِّكرِ و انا لَة لحافِظون » دشمن او هلاك شود وزبان دشمنان بسته مي گردد. (ص 121)

* خواندن اسم شريف « الحق » تا 108 مرتبه براي احقاق حق مفيد است. (ص 123)

* خواندن اسم « الحسيب» يا 80 مرتبه براي دفع شر سخن چنان و حاسدان نافع است و براي دفع شر دشمن قوي نيز مجرب است. (ص 125)

* اگر كسي در روز جمعه پس از نماز 200 مرتبه بگويد « ياالله المحمود في كل فعاله» هر حاجتي كه از خدا مي خواهد ؛ روا گردد. ( ص 129)

* اگر كسي 60 روز و هر روز 432 بار بگويد « وليٌ حميدُ » تمام خلائق دوستدار او شوند و مقبول همه دلها حتي سلاطين گردد و هميشه مسرور و خرم باشد و مشهور آفاق گردد. (ص 130 )

* هر كسي اسم « الخالق » را تا 5107 بار بگويد بلافاصله پس از اتمام آن دعايش مستجاب شود و هر چه اراده كند برايش ظاهر گردد . ان شاءاللٌه . (ص 147)

 

* اگر كسي به قصد مراجعت غايبي ؛ 5 هزار بگويد « يا خالِقَ مَن فِي السَّمواتِ و الارَضينَ وَ كُل اليه مَعاذُهُ » آن غائب در آمدن ( و برگشتن) بي قرار شود . (ص148)

* بسيار گفتن ذكر شريف « الرزاق» در شب نيمه شعبان  توسعه رزق اثري عظيم دارد . (ص 150)

* براي دفع فقر و فاقه پيش از نماز صبح در چهار زاويه خانه و در هر زاويه ؛ ده بار بگويد « الرزاق » به نحوي كه از سمت راست قبله شروع كند بسيار مجرب است. (ص 151)

* براي اينكه شخصي را مسخرخود گرداند ؛ و روز جمعه پس از نماز ؛ اسم «الرَئوف» را در بيست مرتبه برآب يا شيريني بخواند وآن را به آن شخص بخوراند مقصود حاصل گردد. (ص 156)

* اگر كسي اسم « السلام» را 318 مرتبه بر شيريني بخواند و به دشمن بخوراند مهربان گردد (ص 160 )

* براي در امان ماندن از وسواس ؛ 120 مرتبه ذكر « المومن » مفيد است. (ص162)

* در بعضي كتب است كه هر كه طالب اسرار باطن است ؛ روزي يك بار غسل كند تا چهل روز ؛روزي 1040 مرتبه اسم «الْمُهَيمِنْ» را پس از غسل بخواند بر قلوب خلائق مطلع شود . ان شاءالله (ص 165)

* بعضي گفته اند هر كسي روزي 41 مرتبه بگويد « العزيز » دولتي عظيم يابد (توانگر شود ) ( ص 167 )

* اگر كسي در هر روز 11 بار ذكر « المغنيْ» را بخواند خداوند فقر او را تبديل به غنا مي نمايد و سختي هاي او را به آساني تبديل نمايد و چيزي از خدا نخواهد مگر آنكه به او عطا شود . (ص 199)

* اگر كسي در كاري مانده يا در دست ظالمي گرفتار باشد كه هيچ كسي به فرياد او نرسد و هيچ راه نجاتي نداشته باشد 99 مرتبه بگويد : « يا عياتيْ عندكلِّ كُربَةٍ ومعادي عندَ كلٌ شدٌه ومجيبي‌‍ عند كلٌ دعوةِ اَسأَلُكَ انْ تُصلِّي علي محمدْ  و آل محمٌد و امانا منْ عقوبات الدنٌيا والاخرة » (ص201)

* اگر كسي را نزد سلطان يا بزرگي حاجت باشد خواسته اي از بزرگان يا روسا داشته باشد ؛ سوره مباركه فاطر را تا آخر سورة ؛ 75 مرتبه بخواند . حاجت او روا شود. ان شاءالله ( ص 204)

* اگر كسي طالب خلوت است و مي خواهد كه عوام به سمت او هجوم نبرند و انقطاع الي الله برايش حاصل شود 284 مرتبه بگويد « الفرد» (ص206)

 

* اگر كسي اسم « الوليْ » را به كوزه اي آب نويسد آن را از آب پر كند و بر چهار حٌد خانه و بام آن بپاشد ؛ آن خانه از درد ايمن گردد و نيز از صاعقه و سيل و زلزله نيز در امان ماند. (ص238)

* اگر كسي بر ذكر « نعم لموْلي و نعم النصر» مداومت كند در همه حركات و سكنات بر دشمنان خود پيروز گردد و هر حاجتي از خدا بخواهد برآورده شود و در يك مجلس2060 مرتبه گفتن «ربٌ انيْ مغلوبٌ فانتصرْ » مجرب است. (ص 267)

 

گنجینه ای از اسرار اسماء الله

نقل از «بحرالغرائب» شیخ محمد هروی

* بعضي از بزرگان گفته اند كه هر كه در يك مجلس ، دوازده هزار نوبت بگويد « يا الله يا هو » جن و انس و وحوش و طيور با او انس گيرند و در آن صحرا مطيع او گردند و جميع مخلوقات و خواص اشياء و علوم مخفٌيات( پنهاني) بر وي مكشوف گردد. (ص88)

* جمعي فرموده اند كه در شرح يكي از بزرگان يافتيم كه هر كه را كاري صعب (دشوار ) واقع شود و امر مشكلي كه بيم كشتن بود ؛ جهت دفع آن بليٌٍه يا فتح كارها به يك مجلس ؛ هزار بار سوره اخلاص بخواند ؛ نجات يابد. (ص 96 )

* يكي از بزرگان صاحب ورد و اين اسماء « يا الله يا هو » چنين فرموده اند كه هر كه خواهد صاحب صدق و يقين گردد و از عالم غيب انواع فتوحات ظاهري و باطني متواتر به وي نازل گردد ؛ هر روز پس از فراغ فرايض صبح ( اتمام نماز و مستحبات صبح ) هزار بار اين اسماء را به اين نوع بخواند « يا اللٌة يا هُوَ » ( ص100 )

* بزرگی فرموده كه هر كه نيم شب با طهارت كامل روي به آسمان كند و نود و نه (99) باراين اسم را بگويد مستجاب الدعوه گردد و چشمه هاي معرفت از دل وي سر بزند و از علوم لدنٌي با نصيب گردد . ( ص 100 )

* بزرگي فرموده كه هر كه هر روز صد بار بخواند « هو الله الَّذي الّا له الا هُوَ » و بدين ( ذكر ) مداومت كند . حق تعالي او را از اهل يقين گرداند و به مقام اهل تحقيق و درجات اهل توحيد برسد و آنچه خواهد براو كشف شود. ( ص 102 )

* حضرت سلطان اولياء و برهان اتقياء ؛ تاج الاصفيا سلطان علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) در شرح اسماء چنين فرموده كه هر كه بعد از هر نماز ؛ دويست ونودوهشت (298) بار بگويد.‌« الٌرحمن » ؛ جمله مخلوقات او را دوست دوست دارند و دشمنان بروي مهربان گردند. ( ص 104)

* دو نفر از اكابر فرموده اند كه هر كه چهل شبانه روز ؛ هر شبانه روزي پنج هزار و پانصد نوبت اين اسم بخواند « الرحمٌن الرٌحيم  » ؛ جميع مخلوقات از پرنده و غيره بر او انس گيرند و حكام و سلاطين ؛ مطيع و فرمان بردار وي گردند و مقاصد اهل عالم از او كفايت شود . اما چون مراد حاصل شود نبايد كه دست از دعوت بردارد ( دست از ذكر گفتن نكشد ) و اگر بدان عدد نتواند خواند ؛ بعد از دعوت به آن قدر كه ميسر گردد بخواند .( ص 108 )

* بزرگان گفته اند هر كه در حين خوف و فرو ماندگي و اضطراب و غم و حزن و شدت و گرفتاري در امور دنيا به قرض يا حبس و غيره بدين اسماء « الٌرحمنُ الرٌحيم » مداومت نمايد ؛ كسانِ قاهر و شديد ( افراد سخت گيرنده واو) رحيم و مهربان او گردند ؛ نه شبانه روز ؛ هر شبانه روز 557 مرتبه ( ص 109 )

* هر كسي به دعوت (ذكر ) اسم « يا مَلِك » مداومت نمايد و شرائط را به جاي آورد و هر شبانه روز نه هزار بار تكرار كند به مرتبه سلطنت و پادشاهي رسد و اين ؛ نسبت به همت قاري ( گوينده ذكر وورد ) است ؛ كسي باشد كه پادشاهي در عالم معني خواهد و كسي باشد كه در عالم صورت (ظاهر) ( ص 111)

* امام هشتم (ع) فرمودند كه هر كه يكصد وسي و يك نوبت بر سر بيمار ؛ « السلام  : مبارك اسم  خواند به نسبت صحت ؛ آن بيمار از رنج خلاص شود و اگر سيصد و هجده نوبت بر شربتي خواند و به دشمن بدهد تا بخورد ؛ مهربان گردد . ( ص 113 )

* اگر كسي بعد از نماز صبح ؛ پيش از سخن گفتن ؛ دو نوبت ؛ اين آيه « لقدْجاْءكم رسولٌ مِن اَنفُسِكُم عَزيزٌ عَليه ما ﺍَعنتم حريص عَلَيكُم بِالمُومِنينَ رَؤُفٌ رحيمٌ » را بخواند و باد بر دو كف خود دمد ( كف دست خود را فوت كند ) و بر روي تمامي اعضاء بمالد در آن روز هيچ بلائي به وي نرسد.  ( ص 121 )

* حضرت امام رضا ( ع) فرمودند : هر كه هر جمعه ؛ صد بار بگويد اين اسم « البا͵ري » حق تعالي در قبر ؛ او را تنها نگدارد و مونسي فرستد . ( ص 125 )

* حضرت امام رضا (ع) فرمودند هر زن عقيم كه طالب فرزند باشد بايد كه هفت روز ؛ روزه بدارد و در وقت افطار ( هر روز 2) بيت و يك نوبت به صدق دل بخواند  ذكر« المصٌور » را  و بر آب دهد و بيان حق تعالي اورا ولدي ( فرزندي ) صالح كرامت فرمايد. ( ص 126 )

 

* از امام رضا (ع) نقل است كه ميان فرض و سنت نماز جمعه ( بين نماز جمعه و نماز عصر ) به هر نسبت قهر دشمن ؛ صد بار بخواند  « القٌهار»؛ خصمانِ ( دشمنان ) وي مقهور شوند و صفاي باطن ؛ او را حاصل آيد. ( ص 129 )

* اهل تحقيق گويند هر كه ورد سازد و هر روز هزار و سي و پنج بار گويد« يا وهٌاب يا الطٌول»؛ روزي بر وي فراخ گردد ( گشاده روزي شود ) و اگر مداومت نمايد به اين اسم ؛ از جايي كه گمان نداشته باشد روزي او برسد . (ص 130)

* اهل طريقت گويند هر كه چهار طرف خانه خود در هر ركني صدبار بگويد « يارزاقٌ »؛ فقر و درويشي را راه در آن خانه نباشد و اين ؛ مناسب كساني است كه تنك روزي و درويش حال باشند.( ص 133 )

* امام رضا (ع) فرموده اند هر كه را دشمني قوي باشد و از او مي ترسد ؛ اين اسم را سه شب هر شب به شب او ؛ هزار بار بخواند ؛ البته آن دشمن ؛ دوست گردد و يا هلاك شود يا آواره گردد. (ص 137 )

* اهل طريقت گويند هر كه را خصمي قوي باشد جابر و قهار و ظالم و خائف ( ترسان ) باشد ؛ وضو ساز در دو ركعت نماز بگذارد و سر به سجده نهد و هفتاد و پنج نوبت ( پس از مسلم نماز )؛ اسم « المُدِلٌ  » را به تضرع تمام بخواند و از حق جل جلاله بخواهد خداي تعالي او را ايمن گرداند و خصم او را ذليل و از مرتبه اي كه باشد معزول گرداند ( از مقام خود بركنار سازد ) ( ص 149 )

* اهل تحقيق گويند هر كه شب جمعه اسم « لعدل » را بر بيت ويك پاره نان حلال نويسد و بخورد؛ خداوند او را از گناه باز دارد و خلائق را مسخر او گرداند ( ص 159 )

* امام رضا (ع) فرمودند « هر كه براي فرو كشتن آتش غضب پادشاه؛ صد بار بگويد «الحليم»؛ خشم سلطان به حلم مبدل گردد و اگر در وقت آب دادن كشت و جهت بركت : باعث اين اسم در كاغذ بنويسد و بر آن آب بشويد؛ آب به هر زمين كه داده ؛ در آن ؛ بركت زيادت شود و از حاصل؛ متمتع و برخورد ارگردد و آن مزرعه؛ از آفت سالم ماند.» ( ص 165)

* حضرت امام رضا (ع) مي فرمايد اگر دفع غم و كدورت را خواهد ؛ چهل نوبت « الشكور» بخواند و بر آب بدمد و بياشامد ؛ غمهاي او دفع گردد و بزرگان گويند هر كه را معيشت تنگ شده باشد و روزگار به دشواري گذراند ؛ بايد كه به ذكر اين اسم مداومت كند تا معيشت وي گشاده گردد. (ص 171)

* هر كه از جهت دفع دشمني قوي ورد كند ؛ هر روز هشتاد نوبت بگويد و از روز پنج شنبه شروع كند از شر او خلاص شود . ( ص 182 )

* شيخ ابوسعيد گويد كه هر كه در آخر هر دعائي بيست و شش بار بگويد « يا سَريعُ يا مُجيبُ»

به زودي دعا ي او اجابت گردد. ( ص 191)

* به فرموده امام رضا (ع) هر كس كه شهوتش را بسته باشند ؛ هر روز ؛ هر روز پانصد بار بگويد «الباعثْ». ( ص 200)

* آورده اند كه در جميع مهمات و مشكلات ؛ شصت و شش بار « الوكيل » گفته شود. (ص 204 )

* اگر كسي زن سليطه اي داشته باشد ؛ اسم مبارك « الولي »  را در حضور او آهسته؛ بسيار بخواند؛ خداوند او را خوش اخلاق گرداند . اگر كسي پس از هر نماز؛ چهل و شش نوبت بخواند؛ حق تعالي همه خلق را با او دوست و مهربان گرداند. (ص 211)

* براي درازي عمرو عاصي شدن مرادها و آرزوها وغالب شدن بر دشمنان و تصرف در دل ها ؛ بنا به توصيه امام رضا (ع) مداومت بر ذكر دو اسم« الحي » و « القيوم » بسيار موثر است. ( ص 225 )

* امام رضا (ع) فرمودند هر كه در وقت وضو ساختن ؛ بر هر عضوي ؛ سه بار « القادر»  بگويد ؛ بر خصمان ( دشمنان ) غالب آيد ( پيروز شده ) اگر چه ضعيف بود. (ص236)

* يكي از اكابر فرموده هر كه در محل قتال و جِدال با خصم ( يا در مناظره و مباحثه و داوري ) ؛ به ذكر اسم « القادر » مداومت نمايد؛ غالب گردد بر خصمان (ص 236 )

* امام رضا (ع) فرمودند : هر كه را عمر ؛ به آخر رسيده باشد و اعمال خير نداشته باشد به اسم « الموخر » مداومت نمايد . عمر او دراز گردد و عمل او مقبول گردد و يقين او به حق تعالي زياده گردد و در آن متمكن بماند « ان شاء الله »  ( ص 241 )

* گفتن ذكر « الظاهر » پس از طلوع آفتاب به تعداد هزار بار به فرموده امام رضا (ع) موجب محافظت از « نابينايي» است . ( ص 245 )

* امام رضا (ع) فرمودند « هر كس بر جفاي خصم صبر نتواند كرد ؛ اين رسم « اَلمُنتَقِم » ورد نمايد ؛ هر جمعه ششصد و شصت و يك نوبت بخواند . چون سه جمعه بگذرد ؛ خصم راضي يا مقهور گردد » (ص 255-256)

 

* شيخ مقرب فرموده هر كه در سجده ؛ بيست و يكبار بگويد « يا ذا الجلال الاكرام » هر حاجت كه خواهد ؛ رواگردد و كامروا گردد. ( ص 261 )

* اگر ميان دو نفر از دوستان يا ميان زن و شوهر ؛ عداوت باشد كه سبب تفرقه شود ؛ اين اسم را بخوانند « يا جامع » به نسبت جمعيت هر كدام خواهند . خاصه وقتي كه در جامه ( لباس ) خواب در آيند . ( ص 265 )

* حضرت رضا (ع) فرمودند هر محنت زده و از خلق؛ نا اميد گشته كه هر روز ده هزار بار بگويد

« الْمُغنِي»؛ به زودي اورا خداي تعالي؛ توانگر گرددواگر ميسر شود كه به عدد مذكور (ده هزار بار ) در يك مجلسي با آداب بخواند. چون فارغ شود غني گردد و او را به عالميان هيچ احتياجي نباشد. ( ص 269 )

* امام رضا (ع) فرمودند : هر كه را جفتي ناسازگار باشد به هنگام خواب اين نام « المالع » بسيار گويد. سازگار شود . ( ص 276 )

* بزرگي فرموده هر كس هر شب ؛ صد بار اسم ؛« الضار» را بخواند از خواري و مذلت ايمن گردد وبه دولت و سعادت برسد . ( ص 277 )

* هر كس جاه و مقام و موقعيتي دارد طبق سفارش امام رضا (ع) هر شب جمعه و هر شب ايام البيض ( شب هاي سيزدهم ؛ چهاردهم ؛ شانزدهم هر ماه قمري اسم « الضار » را صد بار بگويد تا در آن دولت ؛ پايدار بماند . ( ص 278 )

* گفته اند : هر كه را مهمي پيش آيد و در آن مضطرب گردد اين اسم « يا قريب الفرج » را ده هزار بار بگويد ؛ مجرب است و اگر ده هزار بار نتواند ؛ پس از نماز بامداد صبح هزار بار بخواند همين خاصيت را دارد . ( ص296 )

* دو نكته براي ورد ساختن اسماء الله

در اين جا ؛ ضرورت دارد كه دو نكته ظريف را در خصوص استفاده از اسماء الله به عنوان ورد و ذكر ياد آور شويم :

* كسي كه بنا دارد ؛ اسماء الله را ورد خود كند بايد كه دست كم چهل روز رعايت تقوا نمايد و از غذا و لباس حلال بهره مند شود ؛ به زيارت برود ؛ فحش نگويد و بد زباني نكند ؛ در ميان مردم ؛ زياد حاضر نباشد و حرف از دنيا نزند ؛ تا تواند صدقه بدهد ؛ اگر ميسر بود ؛ هر روز غسل كند و دائم با وضو باشد ؛ از عطر و لباس هاي خوشبو استفاده نمايد ؛ در ايام شريف ؛ روزه بدارد ؛ زياد به ديدار والدين برود ؛ حق الناس از گردن خود خارج نمايد و گناه و معصيت نكند.

* بايد كه به الزامات هر ذكر پاي بند بود. مثلا شرط گفتن ذكر « السبوح القدوس » كم خوردن و كم خوابيدن و اجتناب از خلق است ؛ شرط ذكر « الصبور » آن است كه ذاكره كارهاي روزمره ؛ شتاب نكند و هر بلا و شدت و سختي كه به وي رسيده را از خدا بداند ؛ شرط ذكر « الستار» آن است كه بر بندگان خدا رحم آورد و گناهان و عيوب آنها را بپوشاند تا خداوند به او رحم كند و يا شرط ذكر « الغفور » اين است كه فرد ؛ خودش ؛ اشتباهات و ستم ديگران را نسبت به خود ببخشد تا خدا گناهانش را بيامرزد . در ساير ذكرها هم بايد به همين صورت به معاني الفاظ و نتايج مطلوب آن ذكر توجه شود.

فواید برخی از اذکار مهم

 

* فوائد و خواص بسم الله الرحمن الرحيم

* رسول خدا(ص) فرمود : « اولين چيزي كه قلم به نگارش در آورد « بسم الله الرحمن الرحيم » بود ؛ پس آن گاه كه شما چيزي مي نويسيد در آغاز آن« بسم الله » را بنويسد كه « بسم الله » آغاز و كليد هر كتابي است كه از آسمان نازل شده است».

( تفسير البصائر : ج1ص230)

* امير مومنان (ع) فرمود : « پيامبر اكرم (ص) از خداي عزوجل براي براي من نقل كرد كه هر كارمهم كه با نام خدا آغاز نگردد ؛ ناقص و ناتمام خواهد ماند».

( تفسير البصائر: ج1 ص 225)

* رسول خدا (ص) فرمود: « هنگامي كه بنده بگويد:« بسم الله الرحمن الرحيم »خداوند متعال مي فرمايد:

بنده ام با نام من آغاز كرد و بر من سزاوار است كه كارهايش را به پايان رسانم و به احوال او ؛ بركت دهم».

( تفسير نورالثقلين : ج 1؛ ص5)

* عبدالله بن يحيي از امير مومنان (ع) پرسيد : تفسير « بسم الله الرحمن الرحيم » چيست؟ حضرت فرمود : همانا بنده هنگامي كه مي خواهد چيزي بخواند يا كاري انجام دهد ؛ پس بگويد : «بسم الله الرحمن الرحيم» يعني به ياري اين نام مقدس اين كار را شروع مي كنم ؛ پس هر كاري كه انجام مي دهد اگر با « بسم الله الرحمن الرحيم » آغاز كند ؛ در آن كار برايش بركت خواهد بود.

( البرهان : ج 1؛ ص 46 )

 

* استغفرالله

* رسول خدا (ص) فرمود : « هر كس پيوسته استغفار كند خداوند براي هر غم او ؛ گشايشي نمايد و از هر تنگنايي راه خروجي براي او گذارد و از جايي كه فكرش نرسد ؛ روزيش رساند.»

( خواص الايات : ص3 )

* امام صادق (ع) از پدر گراميش و ايشان از رسول خدا (ص) نقل نمود كه آن حضرت فرمود:

« خوشا به حال كسي كه روز قيامت در نامه عملش زير هر گناهي يك استغفرالله » باشد.

( شفابخش و مشكل گشا :ص 81 )

* امام صادق (ع) فرمود : « هر كس هنگام خواب يكصد مرتبه استغفار كند . به خواب رود در حالي كه گناهانش هرچه هست ؛ بريزد ؛ مانند برگي كه از درخت مي ريزد و صبح كند در حالي كه از گناه پاك شده باشد ».

(همان : ص 365)

* رسول خدا (ص) فرمود : «براي هر دردي درماني است و درمان گناهان استغفار مي باشد».

(همان : ص 364)

* امام باقر (ع) فرمود : هركس بعد از نماز واجب ؛ پيش از آن كه پاهاي خود را بگرداند ؛ سه مرتبه اين دعا را بخواند . خدا گناهان او را بيامرزد ؛ اگر چه به اندازه كف دريا باشد و آن دعا اين است:

« استغفرالله الذي لا اله الا هوالحي القيوم بديع السموات و الارض ذوالجلال والاكرام و اَسئَلُهُ اَن يَتُوب عليَّ »

* امام صادق (ع) فرمود : اگر مومني در يك روز چهل گناه كبيره بكند ؛ پس از روي ندامت و پشيماني اين استغفار را بخواند ؛ خداوند گناهان او را مي آمرزد : « استغفرالله الذي لا اله هو الحي  القيوم بديع السموات و الارض؛ ذوالجلال و الاكرام و اَسئَلُهُ اَن يَتُوبَ عليَّ ».

(همان)

* جابر جعفي گويد : امام باقر (ع) فرمود : « هركس بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه « استغفرالله » بگويد؛ خداوند او را بيامرزد ؛ هر چند در آن روز هفتاد هزار گناه كرده باشد و هر كس بيش از هفتاد هزار گناه از او سر بزند ؛ خيري در او نخواهد بود ».

( ثواب الاعمال : ص 367)

* رسول خدا (ص) فرمود : « هر كس به او بدبختي يا فشار و ناراحتي برسد ؛ سي هزار مرتبه بگويد: « استغفرالله ربي و اتوب اليه » خداوند براي او گشايش حاصل فرمايد».

* امام صادق (ع) فرمود : هر كس در دو ماه پي در پي هر روز 400 مرتبه اين دعا را بخواند ؛ خدا به او علم بسيار كرامت مي فرمايد ؛ و دعا اين است:

« اَستَغفِرُ اللهَ الذي لا اله لا هُوَ الحَيُ القَيومُ بديعُ السمواتِ والارضِ مِن جَميعِ ظُلمي و جُرمي و اِسرافي علي نفسي واَتوبُ اِليه ».

( مفتايح الجنان : حاشيه)

* مرحوم سيد علي آقا قاضي (رحمه الله) براي روشنايي قلب ؛ هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز ظهر و عصر را تجويز مي كرد .

( اذكار نافعه : ص 34 )

* امير مومنان (ع) فرمود : « در شگفتم از كسي كه نااميد مي گردد در حالي كه به همراه خود استغفار دارد». و نيز آن حضرت فرمود : « استغفار روزي را زياد مي كند ».

( بحارالانوار : ج 93؛ ص 277)

 

* لا حول ولا قوه الّا بالله العليِّ العظيم

* رسول خدا (ص) فرمود « ذكر « لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم » گنجي از گنج هاي بهشت است ؛ و آن شفاي درد مي باشد كه كمترين آن ها ؛ همّ است».

( همان)

* امام كاظم (ع) فرمود : « گفتن : « لا حول ولا قوَّة الا بالله » بلاهاي گوناگون را دفع مي كند».

(همان ص79)

* امام صادق (ع) فرمود : « چون غم هاي پي در پي به تو روي آورد ؛ بگو :

« لا حول و لا قوة الا بالله» ».

* رسول خدا (ع) فرمود : « اگر كسي هنگامي كه از منزل خارج مي شود ؛ بگويد « بسم الله » دو ملك گويند: هدايت شدي و اگر گويد : « لا حول  و لا قوة الا بالله » مي گويند: نگه داشته شدي و اگر بگويد « توكلت علي الله » مي گويند: كفايت شدي ؛ پس شيطان مي گويد : براي من چه راهي است به بنده اي كه هدايت شده ؛ نگه داشته شده و كفايت گشته است ».

( ثواب الاعمال : ص 25)

* رسول خدا (ع) فرمود : « اي علي !هرگاه در مصيبتي واقع شدي ؛ بگو اين ذكر را كه خداوند عز و جل از تو آن چه بخواهد از انواع بلا را دفع مي كند و آن ذكر اين است :

بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم»

( مفاتيح الجنان : حاشيه)

* شيخ عباس قمي (رح) در باقيات الصالحات از رسول خدا (ص) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: هر كس هر روز ده مرتبه اين ذكر را بگويد ؛ از مرض فلج رهايي پيدا مي كند وآن ذكر اين است:

« بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم ».

(همان)

* امام صادق (ع) فرمود : « هركس بعد از نماز صبح و مغرب هفت مرتبه اين ذكر را بگويد اگر شقي بوده باشد ؛ پروردگار عالم او را از ديوان اشقيا محو و در ديوان نيكان مي نويسد و ذكر اين است : بسم الله الرحمن الرحيم لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم»

(همان)

* رسول خدا (ص) فرمود : هنگامي كه در ورطه اي گرفتار شدي اين دعا را بخوان كه پروردگار عالم تو را به سبب اين دعا از بلا خارج مي كند و دعا اين است:

« لاحول ولا قوة الا بالله العلي العظيم اللهمُ اياك نعبد و اياك نستعين »

( مكارم اخلاق ص 352)

* امام صادق (ع) فرمود: « هر كس هر روز صد مرتبه اين ذكر را بگويد ؛ حق تعالي هفتاد نوع بلا را از دور مي گرداند كه كمترين آن ها هم و غم مي باشد و آن ذكر اين است:

لا حول و لا قوة الا بالله العلیِّ العظيم »

(مفاتيح الجنان : حاشيه)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عجائب و غرائب

* حل معمای گل وپوچ(برای یافتن انگشتر که در کدام دست است)

اگر کسی انگشتری یا چیز دیگری در یک دست بگیرد وخواهی بدانی که در کدام دست است او را امر کن که از برای دستی که انگشتر دارد یک عدد زوجی بگیرد واز برای دست خالی یک عدد فردی،پس آنرا امر کن که ضرب کند عدد دست راست را در عدد زوجی وحاصل را با عدد دست چپ جمع کند،پس مجموع اگر فرد باشد انگشتر در دست راستش است واگر زوج باشد در دست چپ است.

(خزائن.ص32)

* معالجه کسی که اورا سگ بگزد

هرگاه سگی کسی را بگزد ونداند که آن سگ دیوانه بوده است یا نه،قدری خمیر برهمان موضع که سگ گزیده باشد بمالد،اگر سگان دیگر آن خمیر را بخورند،آن سگ دیوانه(هار)نبوده است،واگر نخورند دیوانه بوده است واگر آن خمیر را به خروس دهند،بخورد و بمیرد،دیوانه بوده.

(خزائن.ص174)

* فایده آب پیاز

اگر از آب پیاز بر کاغذ چیزی نویسند ظاهر نباشد چون نزدیک آتش برند خطی سبز ظاهر شود

(خزائن.ص266)

* فایده نوشتن بسم الله در سردر منزل

کفعمی در «مصباح»گوید:در مفاتیح الغیب است که کسی که لفظ یسم الله را بر خارج درب خانه اش بنویسد از هلاکت ایمنی یابد هرچند کافر باشد.

(خزائن.386)

* مرحوم آيت الله كوهستاني(ره) در كلامي عجيب مي فرمايد:

«درگذشته فكرمي كردم بااستفاده ازآيات «سوره نور» چراغي سازم كه هميشه روشن باشدونيازي به سوخت نداشته باشد!!وهمچنين مي خواستم ماشين سواري درست كنم كه بدون سوخت حركت كند!! ولي استخاره كردم ومصلحت نديدم… ونيزدر فكر بودم با استفاده« ازآيه نور»چيزي درست كنم كه وقتي بيرون مي روم به چراغ احتياجي نداشته باشم!!

(برقله پارسائي ص305)

* مرحوم آيت الله سيدعبدالكريم كشميري مي فرمود:«هركسي بدون عدد» خداوند برخواندن سوره «توحيد» داشته باشد،«طي الارض»به اوداده خواهد شد.»

(روح وريحان ص78)

* مرحوم«ابن العلم» مي گويد: مرحوم كفعمي از امام صادق (ع) نقل كرده كه اگرسوره «فاتحه الكتاب»را40 مرتبه(دربرخي منابع80مرتبه)برمرده بخوانند،زنده گردد(ازبس سوره ي حمد بافضيلت است). مرحوم ابن العلم مي گويد:اين حديث به تجربه رسيده وداستان هائي نيز دراين باب نقل شده است.

(كشكول ابن العلم ص 345و344 )

* مرحوم محدث نوري مي گويد:پيامبر اكرم(ص)مي فرمايد:هركس 100 مرتبه سوره حمد رابرمرده اي بخواند ولوآنكه روح از جسد خارج شده باشد ، خداوند متعال آن رابرمي گرداند.

(مستدرك الوسائل ص430و229)

* هروي مي گويد: اگركسي سوره«اذاجاءونصرالله وافتح» راهرروز41 مرتبه بخواند، ازعالم غيب فتحي وگشايشي براي اوخواهدشد.

 

* اگركسي آيه الكرسي را در روزجمعه پس از نماز عصر در مكاني خلوت،هفتادمرتبه بخواند،درقلب او كيفيتي پيدا ميشودكه به واسطه آن هر دعايي كه بخواندمستجاب خواهدبود(ان شاءالله)

(مخزن تعويذات عهليه ص87)

* جناب آقاي مقدم مي گويد: اگرمي خواهي به ثروتي دست يابي كه قابل جمع كردن نباشي از روز جمعه تا 41روزوهرروز41مرتبه اين ذكر را تكرار كن.

« يا مفَتح فَتِّح يا مُفَرِّجْ فَرِّجْ يا مُسَبِّبْ سَبِّبْ يا ميَسِّرْ يَسِّرْ يا مُسَهِّلْ سَهِّلْ يا مُتَمِّمْ تَمِّمْ وَ حَبْسُناَ الله نعْم الوَكيل »

اين ذكر را بايد با حضور قلب ودوري از گناهان به جاي آورد ونبايد فاصله اي دربين ايام ختم صورت گيرد .

(ختوم اذكار ص133)

 

 

 

 

 

 

صد پند جاودانه از پندنامه قابوس بن وُشمگیر

امیر عنصر کیکاوس بن اسکندر و قابوس بن وُشمگیر در پند نامه ای که به جهت فرزند خود مسعود گیلانشاه نوشته نصایح بی شمار در آنجا ذکر نموده مختصری از آن یعنی چند نصیحت که فائده آن اتم است ذکر می شود.

1.چون گفتی بنده ام در بند بندگی باید بودن،وچون گفتی او خداوند است در حکم خدا باید بود.

2.ای فرزند بدان نماز وروزه خاص خدای است در آن تقصیر مکن که چون در خاص خدای تقصیری کنی از عام همه جهان بازمانی،زنهار ای پسر که در نماز مستی واستهزاء نکنی برناتمامی رکوع وسجود ومطایبه کردن هلاک دین ودنیا بود.

3.با مادر وپدر چنان باش که از فرزندان خویش طمع داری که با تو باشند.

4.منگر به حال کسی که حال او ازحال تو بهتر باشد،بنگر به حال کسی که حال او از حال توکمتر بود تا دائم از خدای تعالی خوشنود باشی.

5.سخن ناپسندیه مگو،وکسی را که پند نشنود پند مده،وبرملا کس را پند مده.

6.تا بتوانی از کسی نیکوئی دریغ مدار که یک روز نیکو بر دهد.

7.اگر غم وشادیت بود غم وشادی خویش پیش مردم اظهار مکن ودلتنگ مشو که این فعل کودکان باشد.

8.اگر کسی با تو ستیزه کند به خاموشی آن ستیزه را بنشان وجواب احمق خاموشی است.

9.پیران قبیله خویشتن را حرمت کن.

10.کاهلی فساد تن بود زنهار کاهلی مکن.

11.اگر تن تو را فرمانبرداری نکند به ستم تن خویش را فرمانبردار کن،وبه قهر آن را به طاعت درآور.

12.از گفتار وکردار به اصلاح شرم مدار که بسیار مردم بود که شرمگینی از غرض های خویش باز ماند.

13.به تیزی وتندی عادت مکن واز حلم خالی مباش ولیکن چنان نرم نباش که به خورندت.

14.با همه گروه موافق باش واز دوست ودشمن مراد تو حاصل گردد.

15.چون ترا شغلی پیش آید هرچند ترا کفایت آن باشد مستبد بر رأی خود مباش که هر مستبد به رای بود پشیمان شود،واز مشورت کردن عیب مدار با پیران عاقل و دوستان مشفق.

16.ای پسر در سخن راستگو باش ودرغگو مباش،وخود را به راستگوئی معروف کن.

17.زنهار آنچه به دروغ ماند نگوئی که دروغی که به راست ماند بهتر است از راستی که به دروغ ماند.

18.چنانچه سخنی دانی که موافق مذهب عامه ناس نباشد مگوی که موجب غوغای عامه بود.

19.چنانچه عیب دوستی یا عیب شخص محتشم ترا معلوم شود زنهار مگوئی.

20.پیش مردمان ناکس راز مگوی که اگر سخن نیکوئی بود گمان زشت برند.

21.در دانستن رازی که بدو نیک تو تعلق ندارد سعی مکن.

22.هرچه بگوئی نا اندیشیده مگوی تا بر گفتار پشیمان نشوی.

23.سر سخن مباش که سخن سرد تخمی است که از آن دشمنی روید.

24بسیار دان وکم گو باش،ونه کم دان وبسیار گوی که بسیارگوی اگرچه خردمند باشد مردم آن را بی خرد دانند.

25.باهرکه سخن گوئی نگر که سخن ترا خریدار هست یا نه اگر مشتری یابی بفروش واگر نه بگذار.

26.زنهار دوست خود مخوان کسی که دشمن دوستان تو باشد.

27.بپرهیز از نادانی که خود را دانا شمرد.

28.اگر خواهی راز ترا دشمن نداند با دوست مگوئی.

29.هر که نسبت به تو زشتی گوید معذورتر از آن دارکه  کسی آن سخن به تو رساند.

30.اگر خواهی مردم نکوگوی تو باشند زنهار نکوگوی مردم باش.

31.اگر خواهی بر دلت جراحتی نباشد که به هیچ مرهم به نشود با هیچ نادانی مناظره مکن.

32.شب طعام خوردن سخت زیان کار است که آدمی دایم به تُخَمَه است.

33.چون مهمان کنی در خوبی وبدی خوردنیها از مهمان عذر مخواه که این طبع بازاریاست،هر ساعت مگو که فلان چیز بخور خوبست یا چرا نمی خوری یا من نتوانستم سزای تو کنم این ها سخن محتمشان نباشد سخن کسانی است که یک بار مهمان کنند.

34.چاکران مهمان را نکو دار نام نیک ایشان بیرون برند.

35.اگر چاکران تو خطائی کنند در پیش مهمان با ایشان جنگ مکن ومؤاخذه مکن.

36.مهمان هرکس مشو که حشمت را زیان دارد.

37.با چاکران میزبان مگوی که ای فلان این طبق را فلان جای نه،وبنان وکاسه دیگر کسی تکلیف مکن،خلاصه مهمان فضول نباش.

38.از مزاح ناخوش وفحش شرم دار ومکن.

39.زنهار باکمتر از خویش مزاح مگوی ومکن تا حشمت خویش در سر آن کار نکنی،بدان که خوار کننده همه قدرها مزاح است،آنچه گوئی شنوی.

40 با هیچ کس جنگ مکن که جنگ نه کار محتشمان است بلکه شغل زنان است با کودکان.

41.طریقه محتشمان چنین است که در تابستان نیم روز قیلوله کنند واگر  خواب نیاید در خلوت خانه خود باشند تا گرما شکسته بود.

42.چون بر اسب نشینی بر اسب کوچک منشین که مرد اگر چه بزرگ منظر باشد بر اسب کوچک حقیر نماید،واگر چه حقیر بود بر اسب بزرگ به شکوه نماید.

43.از مرگ مترس وبدان که تا تن خود را بخورد سگان ندهی خود را به نام شیران نتوان کرد،هرکه بزاید روزی بمیرد.

44.مال را نگاه دار که چیزی به دشمن بگذاری به که از دوستان بخواهی،چیزی اگر چه کم بود نگاهداشتی ان واجب دان،که هر که چیز کم نگاه نتواند داشت بسیار را هم نگاه ندارد.

45.امانت نگاهداری مکن زنهار که سعی عبث به تو ماند،هر گاه رد کنی خائن وتبه روزگار خواهی بود،وچنانچه رد کنی کاری نکرده باشی مال مردم را داده باشی واصلاً صاحب آن ممنون نباشد وچنانچه تلف شود بد نام شوی.

46.تا توانی سوگند مخور.

47.در معادله از مماسکه وسعی در قیمت کوتاهی مکن که آن نیمی از تجارت است.

48.صبور باش که صبوری دوم عاقلی است.

49.در خانه خریدن اول همسایه را ملاحظه کن.

50.سعی کن تا خانه در جائی خری که توانگرترین همسایگاه باشی، وفقیرتر بلکه مساوی نباشی.

51.همسایگان را هدیه فرست وطعام ده تا محتشم ترین ایشان باشی.

52.طفلان همسایگان را بنواز.

53.بام خود را از بام همسایه بلندتر کن تا مردمان را در تو دیدار نباشد.

54.زنی که محتشم تر از توباشد مخواه.

55.هیچ بزرگی را در خانه خود در برابر زن راه مده اگرچه پیر وسیاه باشد

56.با فرزندان وبرادران خود هیوب باش تا ترا خوار ندارند واز تو ترسان باشند.

57.فرزندان را پیشه بیاموز که آن عیب نیست بلکه هنر است هرچند از محتشمان باشند.

58.هرچه داری اول خرج دخترکن وشغل وی بساز و وی را در گردن کسی بند تا از غم او برهی،اما دختر دوشیزه را شوی دوشیزه گزین.

59.داماد باید که از تو فروتر بود هم به نعمت وهم به حشمت تا اوبه تو فخر کند نه تو به او.

60.دوستی که از تو بدون حجت پرگله شود به دوستی آن اعتماد مکن.

61.با نیکان وبدان دوستی کن که با نیکان بدل با بدان به زبان

.62.به دوستی کسی که به دشمن تو دوست باشد زنهار هزار زنهار اعتماد مکن

63.اگر ترا دشمنی باشد دلتنگ مشو که هر که را دشمن نباشد بی قدر وبها باشد.

64.خویشتن را به دشمن بزرگ نما اگر چه افتاده باشی،جسارت را کاربر وخود را از افتادگان منمای.

65.بیشتر از دشمن خانگی وهمسایگان وخویشان حذر کن.

66.با هیچ کس یک دل دوستی مکن ولیک دوستی مجازی کن.

67.از سفیهان وجنگجویان واوباش یعنی کسانی که از سخن بد گفتن مضایقه ندارند بردبار باش ولیکن با گردنکشان گردنکش باش.

68.با دوست ودشمن آهستگی وچرب گوی،وهرچه گوئی از نیک وبد همان را چشم دار.

69.هرچه نخواهی بشنوی مردمان را مشنوان البته.

70.هرچه پیش مردمان نتوانی گفتن از پس مردم گوی.

71.بر ناکرده لاف مزن وچون کنم مگوی وچون کردم گوی.

72.زبان خویش را بر کسی بسته دار که اگر خواهد زبان خویش بر تو تواند گشاد.

73.از اژدهای هفت سر مترس واز مردم سخن چین بترس.

74.هیچ کسی را بی قدر ستایش مکن که اگر وقتی بیاید نکوهیده ندانی.

75.هرکه دانی به کار تو آید از اعراض وخشم خویش مترسان،واگر گناهی کند در گذران.

76.هرسخن را که شنیدی انگشت در آن مپیچ.

77.زود بهر چیز خشمناک مشو ودر وقت خشم خشم فروبر.

78.اگر جائی باید ترا عفو وعذر خواست ننگ مدار.

  1. ای پسر اگر واعظ شوی بر سر منبر باک مدار وچنان دان که مجلسیان تو بهائمند تا به سخن در نمانی واگر به سخن احیاناً درمانی باک مدار وبه صلوات وتهلیل و أمثال آن بگذران وبه زودی به سخن دیگر رو،وبه سر منبر ترش رو مباش.

80.ای پسر اگر قاضی ومفتی شوی باید در مجلس حکم هیوب باشی وبی خنده وترش رو،واندک گوی باش وبسیار شنو.

81.اگر تاجر شوی معامله با گروهی کن که زیر دست تو باشند،واگر با قوی تر از خود معامله کنی با کسی کن که صاحب مروّت ودیانت باشد.

82.تا توانی بنسیه معامله مکن،نقد کم نفع به از نسیه بسیار سود است.

83.بهترین متاع های تجارت آن بود که به من وسنگ خرند وبه مثقال ودرم فروشند.

84.تاجر باید چیزی که تغییر در آن به هم رسد ومردنی وشکستنی باشد نخرد.

85.تاجر باید به هر شهر رود خبر اراجیف ندهد ودر خبر خوش مطلقاً تقصیر نکند،وخبر مردن احدی را بدون ضرورت نگویید.

86.در سفر باید مکاری را از خود خوشنود نگاه دارد.

87.در شهری که وارد شد با سه طایفه آشنائی کند؛توانگران با مروت،جوانمردان عیار پیشه،راه بانان ویوم شناسان.

88.اگر لابدی معامله بنسیه کنی با چند طایفه مکن:کم چیزو نوکیسه وکودک وقاضی ومفتی وشیخ الاسلام.

89.هیچ نوشته را بر خود حجت مساز یعنی چیزی منویس که روزی بر تو حجت شود.

90.زود به زود با اهل حساب خود محاسبه کن.

91.ای فرزند اکتفا به دوستان مکن وپیوسته دوستان نوگیر،اما دوستان کهن را از دست مده.

92.اگر دهقان باشی نگذار هرچه کاری که از وقت بگزرد واگر ده روز پیش از وقت کاری بهتر از آن است که ده روز از پس از وقت.

93.چونزراعت کنی تدبیر سال دیگر امسال کن.

94.اگر کاسب باشی زود کار باش وبه اندک سود قناعت کن تایک باره ده یازده کنی دوباره ده نیم توان کرد،ومردم را بلجاج ومکابره مگریزان.

95.ای فرزند اگر مقرّب پادشاه باشی بدون ضرورت سخن بر خلاف مراد پادشاه مگوی وبا او لجاج مکن اورا جز نیکوئی میاموز.

96.در پیش پادشاه عیب کسی مگوی که تو را بد نفس شناسد.

97..از آن سفره که نان خوری بدگویی مکن.

98..جوانمرد باش واصل جوانمردی سه چیز است:هرچه بگوئی بکنی،خلاف راست نگوئی،شکیب وصبر را کاربندی.

99.زنهار که مال خود را ضایع نگذاری اگر چه پوست خربزه باشد که گاه است تو را بکار آید،واگرچه زیادتی شربت آب یا برگ درختان باشد.

100.قانع باش وقناعت پیشه کن که اصل همه پندها این است وسایر فرعند والله علم.

 

دریچه ای به دانش معصومین (ع)

از كتاب علل الشرائع شيخ صدوق ، جلد اوٌل

 

* باب دهم: سر ناميده شدن جناب آدم به آدم

از حضرت ابي عبدالله نقل شده كه آن حضرت فرمودند: به خاطر اين آدم را آدم ناميدند كه آزاديم آفريده شده است.

مصنٌف اين كتاب عليه الرحمه مي گويد : نام زمين چهارم اديم بوده وجناب آدم ازآن آفريده وبه همين جهت گفته شده كه آدم ازاديم الارض خلق گرديده .

 

* باب يازدهم: سر ناميده شدن انسان به انسان

علي بن احمد بن محمد مي گويد: محمٌدبن ابي عبدالله كوفي از معاويه بن حكيم ، از ابن ابي عمير، از برخي اصحاب از حضرت ابي عبدالله نقل كرده كه آن حضرت فرمودند : بخاطر اين انسان رات انسان ناميده اند كه نيسان وفراموشي دارد ، خداوند عزٌوجلٌ مي فرمايد : (ما قبلا» با آدم عهدي بستيم ، پس او آن را فراموش كرد)

 

* باب شانزدهم: سر ناميدن نساء (زنان) به نساء

پدرم مي فرمايد : سعدبن عبدالله ، از احمد بن محمٌد خالد ، از پدرش ، از محمٌدبن نسان،از اسماعيل بن جابر وعبدالكريم بن عمرو،از عبدالحميد بن ابي الديلم، از حضرت ابي عبدالله در ضمن حديث طولاني فرمودند: نساء (زنان) را از اين جهت نساء خوانده اند كه براي آدم مونسي غير از حوٌاء نبود.

مترجم گويد : از فرموده امام استفاده مي شود كه ماده كلمه نساء بمعناي انس مي باشد.

* باب بيستم: سرناميدن نوح را به نوح

از حضرت ابي عبدالله امام صادق (ع) نقل است كه آن جناب فرمودند : اسم نوح عبدالغٌفار بود وازاين جهت به نوح ناميده شد كه بر نفس خويش نوحه وزاري مي نمود .

نيز ايشان فرمودند: اسم نوح عبدالملك بود واز اين جهت اورانوح خواندند كه پانصد سال گريست.

* باب سي وهفتم: سر ناميدن ذوالقرنين به ذوالقرنين

پدرم رحمه الله عليه فرمودند : محمدٌبن يحيي عطاٌر، از حسين بن حسن بن ابان ، از محمٌدبن اورمه، از قاسم بن عروه ، از بريد عجلي ، از اصبغ بن نباته ، وي مي گويد :

در حالي كه اميرالمومنين عليه بر منبر بودند ابن كوٌاء در مقابل آن حضرت ايستاد وعرض كرد : يا اميرالمومنين از ذوالقرنين به من خبر ده آيا پيغمبر بود يا سلطان؟ ونيز به من خبر ده كه فرق او از طلا بود يا نقره؟

حضرت به او فرمودند : ذوالقرنين نه پيامبر بود ونه سلطان ودو فرقش نه از طلا بود نه از نقره بلكه او بنده اي بود كه حق تعالي را دوست مي داشت وخداي عزٌوجلٌ نيز اورا دوست مي داشت، براي خدا خير خواهي كرد وخداي عزٌوجلٌ نيز خير خواهي اورانمود .

وامٌا سٌر اين كه به او ذوالقرنين گفتند اين است كه وي قوم خود را به حٌق عزٌوجلٌ دعوت نمود ولي آنها بر فرقش كوبيده واو را زدند ،پس براي زماني از ايشان غايب شد وسپس بسويشان بازگشت ودوباره آنها را دعوت كرد وآنها اين بار برفرق ديگرش كوبيده وبدين وسيله اورا مضروب ساختند . سپس امير المومنين فرمودند : ودرميان شما مثل او مي باشد .

* باب چهل و پنجم: سٌر اين كه يعقوب بوي يوسف را از فاصله ده روزسير يافت

از حضرت ابي عبدالله امام صادق (ع) نقل شده كه آن حضرت فرمودند : پيراهني كه از بهشت بر ابراهيم نازل شد درفي از نفره بود وهر گاه حضرت آن را مي پوشيد براندام مباركش گشاد وبزرگ بود . باري هنگامي كه كاروان بيرون آمد ويعقوب در رمله ويوسف در مصر بود جناب يعقوب فرمودند از بوي يوسف ، بوي بهشت بود يعني : هنگامي كه كاروانيان پيراهن را بطرف يعقوب مي آوردند حضرتش فرمودند : من بوي بهشت را استشمام مي كنم چه آن كه آن پيراهن از بهشت بود.

* باب پنجاه و هفتم :سٌر ناميده شدن كوهي كه جناب موسي هنگام سخن گفتن با خدا به آن می رفت به طور سينا

از عبدالله بن عباس نقل شده كه كوهي كه موسي برآن رفت به خاطر اين به طور سينا ناميده شد كه بر آن درخت زيتون بود وهركوهي كه برآن گياه ودرخت قابل استفاده اي روييده باشد طور سينا وطور سنين ناميده مي شود و كوهي را كه گياه ودرخت قابل استفاده اي برآن روييده نشده باشد طور گفته نه طورسيناونه طور سنين .

* باب شصت وهفتم: سٌر ناميده شدن اسماعيل بن حزقيل به صادق الوند

از حضرت ابي الحسن الرضا نقل شده كه آن جناب فرمودند : آيا مي داني چرا اسماعيل را صادق الوعد مي نامند؟ عرض كردم : نمي دانم .

حضرت فرمودند : زيرا با مردي وعده گذاشته بود لذا يكسال در وعده گاه به انتظار آن مرد نشست.

* باب هفتادوسوٌم: سٌر اين كه كودكان را بخاطر گريه نمودن نمي توان زد

نافع ازابن نقل كرده كه وي گفت: رسول خدا فرمودند :

« كودكانتان را به خاطر گريه كردن نزنيد زيرا گريه آنها در چهار ماه اوٌل شهادت به توحيد واين كه معبودي نيست مگر خداوند يگانه بوده وچهار ماه دوٌم صلوات برنبٌي اكرم (ع) است وچهار ماه بعد دعاء براي پدر ومادرش مي باشد. »

* باب هشتادوهفتم: اسرار آفرينش اعضاء وجوارح در انسان

ابوالعٌباس طالقاني با اسنادش نقل نموده كه حضرت امام صادق (ع) روزي به مجلس منصور وارد شدند ودرآنجا مردي از اهل هندبود كه كتابهاي طٌبي را مي خواند ، حضرت به خاطر خواندن وي سكوت كرده وچيزي نفرمودند ، خواندن هندي كه تمام شد به امام (ع) عرض كرد :

اي ابوعبدالله ازآنچه با من هست طالب چيزي هستي ( يعني مي خواهي از علم طب به شما تعليم كنم)؟

حضرت فرمودند : خير،زيرابا من چيزي هست بهتر ازآنچه با تو مي باشد .

عرضه داشت :آن چه مي باشد؟حضرت فرمودند:طبيعت حاروگرم را با ماكولات ومشروبات باردوسردوبالعكس طبيعت سرد راباحاروگرم مداوانموده ونيز مزاح هاي مرطوبي را با ماكولات ومشروبات خشك وبالعكس امزجه خشك رابا ادويه رطوبي معالجه كرده ودرعين حال شفا رااز خداي

عزٌوجٌل خواستاربوده وفرموده رسول خدا(ع) را به كار گرفته كه فرمودند :

معده مركز وجايگاه بيماري است وپرهيز ومراقبت دارومحسوب مي شود وبدن را باآنچه عادت كرده مراعات ومراقبت مي كنم .

هندي گفت : طب فقط همين است وچيز ديگري نيست .

امام(ع)فرمودند:آيا مي پنداري اين دستورات راازكتب طبي برداشته واستفاده كرده ام ؟

مرد هندي عرض كرد:بلي

امام (ع) فرمودند: اين طور نيست به خدا سوگند اين دستورات را فقط از خداوند سبحان گرفته ام.

پس حضرت به وي فرمودند:من به علم طٌب آگاه ترهستم ياتو؟

هندي عرض كرد:بپرسيد.

امام(ع)فرمودند:چرا درسرچند استخوان بودهوبا هم پيوند خورده اند وعلتٌش چيست كه سرازيك استخوان تشكيل شده است ؟

هندي عرض داشت:نمي دانم.

امام(ع)فرمودند:براي چه مو بالاي سرقرار داده شده است؟

هندي عرض كرد: نمي دانم.

حضرت فرمودند: چرا پیشانی از مو خالی است؟

هندی عرض کرد: نمی دانم.

حضرت فرمودند:براي چه ابروها بالاي چشمان مي باشند؟

هندي عرض كرد:نمي دانم؟

حضرت فرمودند:چراهيئت چشم هاهمچون بادام وبه شكل آن مي باشد؟

هندي عرض كرد: نمي دانم؟

حضرت فرمودند:براي چه بيني بين دوچشم واقع شده؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:براي چه منفذ بيني در قسمت پائيين قرار داده شده؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند: براي چه لب وشارب(بيل) بالاي دهان قرار داده شد؟

هندي عرض كرد :نمي دانم.

حضرت فرمودند:براي چه دندان هاي جلو تيزودندان هاي عقب(دندان آسيا) عريض وپهن ودندان نيش درازمي باشد؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:براي چه مردان ريش دارند؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:براي چه دركف دستها مو نيست؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:براي چه ناخن و موي روح ندارد؟

هندي عرض كرد نمي دانم؟

حضرت فرمودند:چراقلب شكل دانه صنوبرمي باشد؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:چرا ريه وشش دوقطعه بوده وحركتش سيري نبوده بلكه در جان خودش

مي باشد؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:چرا كبد وجگرمنحني شكل است؟

هندي عرض كرد:نمي دانم؟

حضرت فرمودند: چرا كليه به شكل دانه لوبيا است؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:چرادروقت حركت مفصل زانوبه طرف عقب مي رود؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:چرا وسط قدم پا به زمين نرسيده وجلو وقسمت مؤخرش تنها روي زمين گذارده مي شود؟

هندي عرض كرد:نمي دانم.

حضرت فرمودند:من جواب اين سوالات را مي دانم.

هندي عرض كرد:جواب ها رابيان فرمائيد.

حضرت فرمودند:اين كه سر از يك استخوان درست نشده بلكه از چند تكه استخوان كه به هم پيوند شده اند تشكيل يافته جهتش آن است كه چون سر مجٌوف وتوخالي است لذا اگر از استخوان يك تٌكه درست مي شد شكستن وشكافته شدنش به مراتب سهل تر وزودتر صورت مي گرفت تا حالا كه از چند تكه تشكيل شده است و اما اين كه مو بالاي سر قرار داده شده جهتش آن است كه روغن وقتي به موي رسد وبه وسيله آن به مغز خواهد رسيد وچون موها توخالي ومجٌوف مي باشند از سرآنها بخار داخل مغز خارج مي شوند ونيز حرارت وسرمايي كه بر مغز وارد مي شوند به وسيله همين موها بيرون مي روند و اما جهت خالي بودن پيشاني از موآن است كه نور ازطريق آن به چشم ها مي رسد ولازمه آن اين است كه مصب نور مو نداشته باشد.

وحٌق تبارك وتعالي در پيشاني خطوط وشيارها را به خاطر اين قرار داد كه عرق هاي سرازير از طرف سر به جانب چشم را حبس نموده وبه مقداري كه انسان آنها را ازخوددورمي كند مهارشان نمايند همچون نهرهاي روي زمين كه آب ها را حبس ونگاهداري مي كنند.

وابروها رابه خاطرآن بالاي چشم ها آفريد تا از ورود نور زائد بر مقدار حاجت بر چشم جلوگيري نمايندوشاهد اين گفتارآن است كه وقتي نور زائدي به چشم ها متوجه شده وموجب ايذاء و آزارمي گردد انسان دست خود رابالاي دوچشم به حالت سايبان قرار داده تا فقط ازمقدار مورد حاجت وكفايت آن بهره ببرد.

و بيني را به خاطر آن بين دوچشم قرارداده تا نور به واسطه آن به دو قسمت مساوي تقسيم شده وهر كدام به نحو تساوي به چشم ها وارد شوند.

وچشم را به اين جهت به شكل بادام آفريد تا ميلي كه حامل دواءودارواست درآن جريان وحركت پيدا كندوبيماري ازآن خارج گرددچه آن كه اگربه شكل مربع با دائره مي بود هرگز ميل درآن جريان پيدا نمي كرد وداروبه چشم نمي رسيد درنتيجه بيماري ازآن خارج نمي شد.

ومنفذ بيني را به خاطرآن در قسمت پائين قرارداد تا بيماري هاي سرازير از مغزدرآن جريان پيدا نموده وبه سهولت خارج شده واز طرفي بوها درآن متصاعد شده وبه مشام برسنددرحالي كه اگر منفذ بيني دربالا بودنه بيماري ناشي از مغز خارج مي گشت ونه بوها به مشام مي رسيدند.

وشارب(سبيل)ولب را بالاي دهان به خاطراين جهت آفريد تا ارجاس وآلودگي هايي كه از مغز سرازير شده واز منافذ بيني خارج مي گردند وارد دهان نشده تا مزه وطعم غذا وشراب را بر انسان دگرگون نمايند.

وبراي مردان ريش گذارد تا به واسطه اش مرد از زن ممتاز شده وبراي اين منظور نيازي به نظر كردن به عورت نباشد.

و دندان هاي جلو را به خاطر آن تيز قرارداده كه به واسطه آن شخص بتواند گاز بگيرد چنانچه پهن بودن دندان هاي عقب به اين جهت است كه شخص بتواند با آنها اشياء را خرد ونرم كرده وغذا را نيك بجود ودراز بودن دندان نيش علتش آن است كه اين دندان از سائر دندان ها قوي تر و ثابت تر بوده لاجرم اتٌصال واعتماد آنها براين دندان موجب حفاظت واستحكام آنها بوده نظير استوانه وتير كه در ساختمان ها بكار گذاشته تاموجب محفوظ ماندن آجرها وخشت ها گردد . ودوكف دست را از مو خالي قرار داده زيرا لمس كردن اشياء با آنها صورت مي گيرد لذا اگر در آنها مو روييده باشد انسان نمي تواند نرمي وزبري اشياء را بالمس كردن درك كند.

و مو و ناخن را از روح و داشتن حيات خالي قرار دادزيرادرازي وبلندي آنها در انسان چركي وآلودگي به حساب آمده وموجب قبح منظر مي شوند چنانچه كوتاهي آنها حسن وجمال محسوب مي گردد از اين رو انسان ملزم است آنها را كوتاه كرده واز بلند شدن جلوگيري كند .

حال اگر درآنها روح وحيات باشد كوتاه كردنشان موجب درد و الم خواهد بود از اين رو خداوند منٌان آنها را فاقد روح وحيات قرار داده .

و اما اين كه چرا قلب به شكل دانه صنوبر يعني كاج مي باشد سر آن است كه قلب وارونه قرار گرفته وحق عزوجل سرآن را باريك نموده تادر ريه وشش داخل گشته وبه خنكي ريه آن نيز خنك شده وبدين ترتيب مغز از سوخته شدن در اثر حرارت وگرمي قلب مصون مي ماند وشش را دو قطعه نمود تا با حركت آن برودت وخنكي به تمام منافذ ومساقطش برسد.

وكبد را منحني آفريد به خاطر آن كه تمامش برروي معده قرار گرفته وآن را سنگين نموده وفشار به آن دهد تا از بخار در معده هست بيرون رود .

وكليه را به خاطر به شكل دانه لوبيا آفريد كه مني نقطه به نقطه از روي آن رد مي شود لذا اگر به شكل مربع يا دائره مي بود نقطه اول ، نقطه دوم را حبس مي كرد ومني جريان پيدا نمي نمود در نتيجه خروج وحركتش موجب التذاذ انسان نمي گشت چه آن كه مني از ستون فقرات پشت فروريخته وبه طرف كليه حركت مي كند ونحوه حركتش همچون حركت كرم بوده كه هر گاه قسمت مقدم بدنش قبض وجمع شود مؤخرش منبسط وباز مي گردد وبه عكس اگر قسمت اخير بدنش قبض وجمع گردد مقدم آن منبسط وباز مي شود مني نيز از طرف ستون فقرات به جانب كليه پرتاب شده واولا وثانيا جريان پيدا مي كند يعني ابتداء قسمت مقدم رشته مني منبسط شده وبه طرف جلو كشيده مي شود بعد قسمت مؤخر اين رشته منبسط مي گردد نظيرگلوله اي كه ازكمان پرتاب شده ومسافتي را طي مي كند

و اما اين كه دروقت حركت مفصل زانو به عقب داده مي شود جهتش آن است كه انسان دروقت حركت وراه رفتن قسمت بالاي بدنش به طرف جلو ميل پيدامي كند لاجرم لازم است قسمت پائين بدن كه مفصل زانومي باشدبه طرف عقب مايل شود تا بدين ترتيب تعادل در حركت پيدا گردد پرواضح است اگر مفصل زانو نيزبه طرف جلوميل پيدا كند به طور حتم انسان در موقع راه رفتن به زمين خورده و مي افتد.

و اما اين كه قدم هاي پا را چرا اين طور قرارداده كه جلو و پاشنه اش روي زمين واقع شده و قسمت وسط آن از زمين بالا مي ايستد؟جهتش اين است كه اگرتمام اجزاء قدم وهمه كف پاروي زمين واقع شود مانندسنگ آسيا سنگين شده به طوري كه حمل ونقلش بدون وسيله امكان ندارد و چون سنگ آسيا برسرگردي خود قرارگيردكودك نيز آن را به سهولت حركت مي دهدواگربه روي زمين افتادمردبزرگ به سختي آن را جابجا كرده وحركتش مي دهد.

هندي عرض داشت: اين علم را از كجا تحصيل نموده ايد؟

حضرت فرمودند: از پدرانم و ايشان از رسول خدا اخذ كرده و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از پروردگار عالميان جل و جلاله كه تمام اجساد و ارواح را خلق كرده اخذ نموده است.

هندي عرضه داشت:راست فرموديد ومن شهادت مي دهم كه عبودي غير از معبود يگانه وجود نداشته ونيز شهادت مي دهم كه محمد (ع) رسول خدا وبنده اوبوده وتوداناترين اهل زمان خود مي باشي.

* باب صدويكم: سر ناميدن پيامبران اولوالعزم به اين نام

از حضرت ابي جعفر نقل شده كه آن جناب درذيل فرموده خداوند:(ما با آدم عهدي بستيم ودرآن عهد او را استوار و ثابت قدم نيافتيم « ولقد عهدنا الي ادم من قبل فَنسي ولم تجد له عَزما» فرمودند:

خداوندمتعال با آدم راجع به حضرت محمد وائمه بعدازآن حضرت (ع)عهدي بست ولي آدم آن عهدراترك نمودوعزمي از خودشان نشان نداد كه دلالت كندبراين كه اقرارداردمحمدوآل محمد آن طوري كه هستندمي باشندواساسا اوالوالعزم به كساني گفته مي شود كه راجع به مقام پيامبر اكرم و اوصياء آن حضرت صلوات الله (ع) اجمعين وحضرت مهدي وسيره آن جناب واين كه اين حضرات اولياء مطلق حق تعالي هستند باآنها عهد بسته شده والتزام داده اند كه به اين مقام اقرار كرده و عزمشان را استوار نمايند.

* باب صدوبيست وپنجم:سٌراين كه رسول خدا كينه اميرالمومنين(ع)راابوتراب قرار داد.

 

حديث(1)

از سليمان بن مهران ازعباية ابن ربعي وي مي گويد:به عبدالله بن عبٌاس گفتم:چرا رسول خدا(ع) كينه علي(ع)راابوتراب قرارداد؟ابن عباس گفت:زيرااميرالمومنين صاحب زمين وحجٌت خدابعدازرسول الله(ع)براهل زمين بوده وبه وجودحضرتش زمين باقي است وآرامش آن منتهي به آن جناب مي شود،ازرسول خدا(ع)شنيدم كه فرمودند:

روزقيامت وقتي كفٌار ثواب وقرب وكرامتي راكه حقٌ تبارك وتعالي براي شيعيان اميرالمومنين

(ع)آماده نموده ملاحظه كردند مي گويند:كاش ما خاك بوديم يعني كاش شيعه علي بوديم وبه همين معنا اشاره است آيه شريفه ويقول الكافر يا ليتني كنت ترابا»

 

حديث (4)

ازمجاهد،ازابن عمروي مي گويد:نبي اكرم(ع) در نخلستان هاي مدينه از علي(ع) تفحٌص وجستجو

مينمودومن نيز همراهش بودم كه به باغي رسيديم،پيامبرچشمشان به اميرالمومنين(ع)افتاد كه درزمين مشغول كاربودند وسروروي آن جناب غبارآلودبودنبٌي اكرم فرمودند:من مردم راسرزنش نمي كنم اگر كنیه تو را ابوتراب صدابزند.

راوي مي گويد:صورت علي(ع)دگرگون ورنگ چهره اش تغييركرده وبسيار در رنج بود پيامبر اكرم(ع) فرمودندآيا توراخشنود وخرسند بكنم؟

علي(ع)عرضه داشت:آري يا رسول الله.

حضرت دست اميرالمومنين (ع)را گرفت وفرمودند:توبرادر ووزير وخليفه من در بين اهلم بوده دين من را تو اداء كرده وذمٌه ام را تواجراء مي نمايي، كسي كه در زمان حيات من تو را دوست بدارد اهل بهشت است وآن كه بعد از من تو را بخواهد خداوند متعال امنيٌت وايمان به او مي دهد وآن كس كه تو را نديده بعد از تو دوستت بدارد خداوند امنيٌت وايمان به اوداده ودرروز قيامت درامان خودش وي را قرار مي دهد وكسي كه بميرد وتو را دشمن بدارد به مرگ جاهٌليت از دنيا رفته ولي به آنچه در اسلام عمل كرده مورد محاسبه قرار مي گيرد.

* باب صد و بيست و نهم: سٌر اين كه علي بن ابي طالب به اميرالمومنين وشمشير آن جناب به ذوالفقار موسوم شده وعلت ناميده شدن قائم به قائم ومهدي به مهدي

ابوحمزه ثابت بن دينار ثمالي گويد: از حضرت ابو جعفرمحمٌدبن علي الباقر سوال نموده وعرض كردم : اي فرزند رسول خدا(ع)براي چه علي (ع)به اميرالمومنين موسوم گرديده واين اسمي است كه احدي قبل ازآن حضرت به آن ناميده نشده وبراي احدي بعد ازآن جناب جايز نيست موسوم به آن گردد.

حضرت فرمودند:زيرا حضرتش سلام الله عليه طعام وخواربار علم بود كه از او ديگران تغذيه مي كردندواحدي غيرازآن حضرت اين طور نبود.

عرض كردم :چرا شمشيرش را ذوالفقار مي نامند ؟

حضرت فرمودند:زيرا احدي راباآن ضربت نمي زد مگر آن كه در اين دنيا اورااز اهل وفرزند ودرآخرت ازبهشت مايوس وممنوع مي نمود.

عرض كردم:اي پسر رسول خدا،مگر شما همگي قائم به حق نيستيد؟

فرمودند:آري

عرض كردم:پس چرا خصوص حضرت قائم (ع)را به اين نام خوانده ايد؟

فرمودند:هنگامي كه جدٌم امام حسين(ع)كشته شد فرشتگان گريستند وضجٌه زده وبه درگاه الهي ناليده وگفتند:اي خداواي سرورماآياازكسي كه برگزيده وفرزندبرگزيده وبهترين خلق تورا كشته غافل هستي؟

خداي عزٌوجٌل به ايشان وحي نمود:اي ملائكه من آرام باشيد قسم به عزٌت وجلال خودم از قاتلين اوانتقام خواهم گرفت اگر چه درزمان بعد باشد، سپس ائمهٌ اي كه ازفرزندان امام حسين هستند را به ايشان نشان داد،آنها مسروروخوشحال شدند در بين فرزندان حضرت يكي ازآنها ايستاده ونماز

مي خواند،حقٌ تعالي فرمود:بااين قائم از قاتلين انتقام خواهم گرفت.

* باب دويست وپنجاه وپنجم: سٌرآب پاشيدن برروي قبر

از حضرت امام صادق(ع) پرسيده شد:سٌر پاشيدن آب برروي قبر چيست؟

حضرت فرمودند:تامادامي كه خاك فبرتازه ومرطوب است عذاب از صاحب قبربرداشته مي شود.

از كتاب علل الشرائع شيخ صدوق،جلددوم

 

* باب دوم: سٌراين كه حق عزٌوجلٌ نماز را واجب فرمود

 

حديث(1)

از محمٌدبن اسماعيل برقي،از علي بن عبٌاس،ازمحمد بن عبدالعزيزازهشام بن الحكم نقل است كه وي مي گويد:راجع به علٌت وجوب نماز از حضرت امام صادق(ع)سوال كرده ومحضرش عرض كردم:بااين كه عبادت مردم را ازبرآوردن نيازمنديهايشان مشغول نموده وبدنهايشان را به رنج مي اندازد چطور حق تعالي آن رابرايشان واجب كرده؟

حضرت فرمودند:درآن اسرار وعللي است وتوضيح آن اين است كه:

اگر مردم به حال خود واگذارده شده وهيچ تنبيه وتذكيري ازناحيه نبي اكرم(ع)متوجه ايشان نمي شدوكتاب خداسرفا»دردستشان باقي مي ماند حالشان همچون حال مردمان اوٌل مي گشت چه آنكه آنها اگر چه دين رااخذ نموده وكتب راوضع وجعل كرده ومردماني راهم به كيش وآيين خودفراخوانده واحيانا»با آنها به مقاتله نيز پرداختند ولي پس ازرفتن ازاين دنيا اسمشان ازيادهارفت وامرشان مندرس وكهنه گرديد گويا اصلا» ايشان دراين دنيا نبوده اند وخداوند تبارك وتعالي اراده كرددين وآئين را امر محمٌد فراموش نشودوبدين جهت برامتش نمازرافرض وواجب قرار داددراين نماز هرروزه مردم پنج بار با صداي بلند اسم نامي پيامبر را برده وباانجام افعال نماز خدارا عبادت كرده و او ياری مي نمايند و بدين ترتيب از آن حضرت غافل نشده وفراموشش نمي كنند ودرنتيجه ذكرش مندرس و كهنه نمي گردد.

حديث (2)

امام رضا(ع)درجواب سوالاتي كه كتبا ازايشان شده بودندمرقوم فرمودند: علت وسرواجب شدن نماز اموري است:اقراربه ربوبيت حق عزوجل وخلع اندادواضدادازاو،ايستادن درمقابل جبارجل جلاله با حالتي خوار ونيازمندانه، خضوع واعتراف به گناه ودرخواست عفوازآنها ، گذاردن صورت درهر روز پنج بار روي خاك به خاطر تعظيم وبزرگداشت حق عزوجل،متذكرخدابودن وفراموش كردن او، خاشع وخاضع بودن در مقابل حضرتش وراغب وطالب بودن در زيادي دين ودنيا وانزجار از غير خدا،مداومت برذكرحق عز.جل در شب وروز تا بدين ترتيب بنده سيد وسرور ومدبر وخالق خود را فراموش نكند تا به طغيان او منتهي گردد ودراين به يادبودن بنده پروردگارخود را فائده اي كه هست آن است كه از معاصي منزجرگرديده وباعث مي شود ازانواع فسادكناره بگيرد.

* باب يازدهم: سر رخصت در جمع نمودن بين دو نماز

حديث(1)

حضرت ابي عبدالله(ع) نقل است كه فرمودند:رسول خدا(ص) نمازظهروعصررابدون هيچ سببي در يكجا خواندندعمركه باجرات ترين افرادبرپيامبراكرم(ص) بود به حضرت عرض كرد:آيادرباره نماز حكمي نازل شده؟

حضرت فرمودند:خيرمنتهي خواستم برامتم توسعه بدهم.

حديث(2)

عبدالملك القمي مي گويد: محضرامام صادق عرضه داشتم:آيا بدون هيچ علت وسببي مي توانم بين دو نماز جمع كنم؟

حضرت فرمودند:رسول خدا(ع) اين كارراكردندوقصدشان تخفيف برامت بود.

* باب سي وچهارم: سرمستحب بودن خواندن نماز صبح با طلوع فجر

از اسحاق بن عمارنقل شده كه وي گفت: محضر ابي عبدالله (ع)عرض كردم:خبر دهيد به ماازافضل اوقات در نماز صبح؟حضرت فرمودند:افضل اوقات نمازصبح با طلوع فجر است.

زيرا حق تعالي مي فرمايد :«ان قرآن الفجر كان مشهودا » يعني نماز صبح را ملائكه شب وفرشتگان روز حاضر مي باشند پس وقتي بنده نمازصبح رابا طلوع فجر خوانده دوباربرايش ثبت مي شود يكبار فرشتگان شب آن را ثبت نموده وبار ديگر فرشتگان روز ثبتش مي كنند.

باب سي ونهم: سراين كه مستحب است سجده را طولاني كنند.

حديث(1)

حضرت ابو عبدالله امام صادق(ع) فرمودند: اي ابا محمٌد، بر تو باد به طولاني كردن سجده زيرا اين از سٌنت هاي توبه كنندگان مي باشد.

حديث(2)

ازحضرت ابي عبدالله نقل كرده كه آن جناب فرمودند:پدرم ازجدٌم،ازآباء گرامش(ع)نقل كردند كه رسول خدا فرمودند:سجودرا طولاني كنيد زيرا هيچ عملي سخت تربرابليس نيست ازاين كه ببينيد فرزندآدم درحالسجده است چه آنكه خودش مامور به سجده شد ولي عصيان كرد حال مي بيند كه اين بنده امر به سجده شده ودرآوردنش امتثال مي كند.

* باب پنجاهم: سر اين كه در هنگام دعاء دودست را به طرف آسمان بلند مي كنند بااين كه حق عزوجل در هر مكاني مي باشد.

حضرت ابي عبدالله(ع)نقل شده كه آن جناب فرمودند:پدرم از پدرش از پدران گرامش (ع) نقل كرده اند كه اميرالمومنين (ع) فرمودند:هرگاه يكي از شما نمازش تمام شد دودستش را به طرف آسمان بلند كند ودعاء نمايد.

ابن سبا عرض كرد:يااميرالمومنين آيا خدا در همه مكانها نيست؟

اميرالمومنين(ع)فرمودند:آري

عرضه داشت:پس چرا دستها را به طرف آسمان بلند كنيم؟

حضرت فرمودند:مگراين آيه را نخوانده اي ؟ وفي السمٌا رزقكم وما تو عدون.

(روزي شما با همه وعده ها كه به شما داده انددرآسمان مي باشد) پس روزي را طلب نمي كنند مگر از مكان وجايگاه روزي وجايگاه روزي وآنچه حق تعالي وعده اش را داده است آسمان مي باشد.

* باب پنجاه ودوم: سر اين كه شارب الخمر وقتي خمرآشاميدن نمازش تا چهل روز مقبول نيست.

نبي اكرم فرمودند: كسي كه خمر بياشامد تا چهل روز نمازش مقبول نيست،آيا اين روايت صحيح است؟

حضرت فرمودند:راويان اين حديث راست گفته وحديث را صحيح نقل كرده اند.

عرض كردم:چرانمازش تا چهل روز مقبول نيست نه كمترازآن نه بيشتر؟

حضرت فرمودند:براي اين كه حق تعالي خلقت انسان را مقدر ومعين فرموده با اين بيان:نطفه را بعد از چهل روز ايجاد كرده پس آن را به مرحله بعدي منتقل نموده وپس از چهل روزمضغه اش مينمايد

و همچنين تا مرحله بعدي منتقل نموده وپس از خورد بقاياي آن شراب چهل روز در مثانه اش ميماند همان طوري كه غذا وماكولات ومشروبات ديگر نيز ذراٌت وبقاياي آنها تا چهل روز در مثانه مي مانند لاجرم تا وقتي كه اين بقايا در مثانه او هست نماز نبايد مقبول درگاه الهي واقع شود . البته اين بدان معنا نيست كه كسي شراب خمر كرده چهل روز نماز نخواند چون در اينصورت علاوه بر گناه شرب خمر، گناه ترك صلوة نيز به پرونده اش اضافه مي شود.وظيفه شرعي ايجاب مي كند كه چنين فردي نمازش رابخواند وآنرا ترك نكند تا مشمول احكام وعواقب ترك صلوة نشود.

* باب صد و سي و نهم: سٌر ناميده شدن بيت الله الحرام به اين نام

حديث (1)

از ابي غبدالله سوال شد: چرا بيت الله الحرام به اين نام موسوم گرديده؟

حضرت فرمودند:زيرابرمشركين حرام است درآن داخل شوند.

* باب دويست وچهل وپنجم: سراين كه گاو چشم برهم مي نهد وسرش را به آسمان بلند نمي كند.

حديث(1)

حضرت علي بن ابي طالب فرمودند:مردي از اهل شام راجع به مسائلي از من سوال نمود ودر ضمن سوالاتش پرسيدند:چرا گاو چشم هايش را برهم مي نهد وسربه آسمان بلند نمي كند ؟

حضرت فرمودند:به جهت شرم ازخدازيراهنگامي كه قوم موسي گوساله پرستيدنداين حيوان سرش را بزير افكند.

حديث (2)

رسول خدافرمودند:گاو را اكرام كنيد زيرا بزرگ وسرور چهارپايان است،اين حيوان از شرم وحيا نسبت به خداوندمتعال اززماني كه گوساله پرستيده شد سر به آسمان بلند نكرد.

* باب دويست ونود وپنجم: سرمكروه بودن سيروپيازوتره

حديث (1)

از حضرت ابي جعفر (ع) راجع به سيد پرسشي شد.

حضرت فرمودند:رسول خدا (ص) به خاطر بويش از آن نهي نموده و فرمودند:كسي كه اين گياه بدبوي را تناول كندبه مسجدما نزديك نشودولي اگرآن را خوردولي به مسجد نيايد اشكالي ندارد.

 

حديث(2)

راجع به خوردن پياز وتره از حضرت ابي عبدالله پرسيده شد.

حضرت فرمودند:اين دورا چه پخته وچه خام بخورند اشكالي ندارد منتهي اگر بود ازاينها رامشخص خورد به مسجد نرود زيرابوي آن هم نشينان شخص در مسجد رااذيت مي كند.

حديث (3)

رسول خدا فرمودند:هركسي اين سبزي را خورد به مسجد نرودونفرمودندكه حرام است.

* باب سيصدوچهاردهم: سرمكروه بودن پاره اي از حرفه ها

از اسحاق بن عمٌار نقل كرده كه وي گفت:محضرمبارك امام صادق رسيدم وعرضه داشتم خداوند فرزندي به من عطاء فرموده.

حضرت فرمودند:آيانامش رامحمدنگذاشتن؟

عرض كردم:چرااورابه اين نام موسوم كردم.

حضرت فرمودند:محمٌدرانزن ودشنامش نده خداونداورادرهنگام حياتت نورچشمت وبعد از مماتت خلف وجانشين صالحي قرار داده است.

عرضه داشتم:فدايت شوم،اورابه چه شغل وحرفه اي مشغول نمايم؟

حضرت فرمودند:از پنج حرفه بازش داروبه هرشغل ديگري كه مشغولش نمودي اشكالي ندارد.

اورا به زرگر مسپار وبه اين حرفه سرگرمش مكن زيرا زرگرازربا سالم نمي ماندونيزاورانزدكفن فروش مگذار زيرا ازمبتلا شدن مردم به مرض وبا ومردن آنها مسرور مي شود وهمچنين وي را به طعام فروش مسپارچه آنكه اين گروه از سوداگران از احتكار سالم نيستند وبه سٌلاح نيزاوراتسليم مكن

زيرا مهرباني ازايشان سلب شده وقساوت قلب دارند و بالاخره او را نزد برده فروش مگذار زيرا رسول خدا فرمودند: بدترين مردم كساني هستند كه مردم را مي فروشند.

* باب سيصدوسي وهشتم: سر اين كه ساحر مسلمانان را مي كشد ولي ساحر كفار را نمي كشند.

از جعفر بن محمد از پدر بزرگوارشان نقل شدة كه آن جناب فرمودند:رسول خدا(ص)فرمودند:

ساحر مسلمانان را بايد كشت ولي ساحر كفار را نبايد كشت.

محضر مباركش عرض شد:يا رسول الله چرا ساحر كفار را نبايد كشت؟

حضرت فرمودند:زيرا شركي كه دارد بزرگترازساحربودنش مي باشددرحالي كه به خاطر شركش اورا نمي كشند چه آنكه سحرومشرك دراوباهم قرين مي باشند.

واز معصوم مروي است كه توبه ساحرآن است كه مشكلات راباز كندوعقدنكرده وگره نزند.

* باب سيصدوچهل وپنجم: سر بدتر بودن غيبت از عمل فحشاء و زنا

از حضرت نبي اكرم نقل شده كه آن حضرت فرمودند:غيبت بدتراز زنا است.

محضر مباركش عرض شد، يارسول الله براي چه غيبت اززنا شديدتر است؟

حضرت فرمودند:زيراصاحب زناتوبه مي كندوخداوندتوبه اش را مي پذيرد ولي صاحب غيبت توبه

مي نمايدوخداوندتوبه اش رانمي پذيرد تا وقتي كه شخص غيبت شده اوراحلال كند.

 

چگونه اسم اعظم متناسب با عدد خود داشته باشيم؟

در كتاب « غم عشق » آمده است :

« يكي از بزرگان را در قم زيارت كردم . ايشان فرمودند : هر مومني اسم اعظم خاص خودش را بايد شناسايي كند و در شدائد و مشكلات از معنويت آن استفاده نمايد . كيفيت شناخت آن بدين ترتيب است:

اول بايد « ابجد كبير » معادل عدد نام خود را استخراج كنيد و سپس اسمي از اسماءالله عز و جل را پيدا كنيد كه هم نام عدد خودتان باشد . سپس با استاد خود مشورت كنيد . مواظب باشيد از اسماء جلاليه نباشد كه سبب بروز مشكل گردد.

كيفيت استمداد از اسم اعظم خاص معادل نام خود به اين ترتيب است كه يك مرتبه به تعداد عدد معادل اسم اعظم خاص ؛ اسم مبارك را تلاوت نموده و سپس عرض حاجت نماييد . »

جدول ابجد كبير

علم ابجد از علوم سري انبياء (ع) است و به اين صورت است كه براي هر حرف ؛ عددي ؛ مشخص شده است و مجمع اعداد مربوط به حروف هر كلمه ؛ عدد آن كلمه محسوب مي شود .

اين جدول به شرح زير مي باشد . ابجد ؛ هوز ؛ حطي ؛ كلمن ، سعفص، قرشت ، ثخذ ، ضظغ.

ا ب ج د ه و ز ح ط ی
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

 

ک ل م ن س ع ف ص ق
20 30 40 50 60 70 80 90 100

 

ر ش ت ث خ د ض ظ غ
200 300 400 500 600 700 800 900 1000

 

مثلا براي استخراج عدد اسم « رضا » به شرح زير عمل مي كنيم :

ر=200

ض=800             200+800+1=1001= پس، عدد رضا

ا=1

پس كسي كه نامش رضا ست عدد مخصوص براي كليه اذكارش 1001 مي باشد و اسم اعظمي از خداوند كه با او هم عدد هست نيز اسم مبارك « رضا » و « من جعل الشمس والقمر » مي باشد .

مثالي ديگر :

محمد رضا : م+ح+م+د+ر+ض+ا=40+8+40+4+200+800+1=1093

لذا عدد ويژه اذكار و اوراد براي كسي كه اسمش محمدرضا هست ، «1093» مي باشد كه با اسم مبارك « خير مونس وانيس » از اسامي خداوند، هم عدد است و به اصطلاح ، اسم اعظم اختصاصي كسي كه اسمش محمد رضا ست ، « خير مونس وانيس » مي باشد .

در زيرجدول برخي از اسماء الهي را با ذكر عدد آنها به نقل از كتاب سرالمستتر حجت الاسلام والمسلمين سقازاده (واعظ) تهراني و «غم عشق» عبدالقائم شوشتري تقديم شما عزيزان مي كنيم:

* تذكرات

1- ما حق نداريم از پيش خود براي خداوند اسم انتخاب كنيم بلكه اسماء الله بايد از جانب خود خداوند و معصومين (ع) معرفي شده باشند.

2- اگر اسم اعظم هم عدد با اسم شما در اين جدول پيدا نشد از تركيب دو اسم از اسماءالله كه مجموع عدد آن دو اسم برابر با عدد اسم شماست بهره ببريد.

3- چون ابتداي ذكر غالبا از حرف نداي « يا» استفاده مي كنيم و عدد كلمه «يا» 11 مي باشد لذا مي توانيد به عدد خود 11 تا بيافزاييد و به جاي تكرار خالي اسم خداوند ، حرف « يا » را هم بياوريد . مثلا هر چند عدد اسم محمدرضا 1093 است ولي موقع ذكر گفتن از عدد 1104 استفاده مي شود بگويد « يا خير مونس و انيس » اسم محمد رضا = اسم مبارك خير مونس و انيس از اسماء الله 1093=1093 1093+11(يا…) = 1104 ( يا خير مونس وانيس )

 

 

 

11 هو
12 احد
4 وهاب
14 واهب
14 واجد
14 جواد
14 اجود
17 بادی
18 حی
19 واحد
19 وهوب
20 بدوح
20 ودود
29 هادی
22 حبیب
23 طبیب

 

28 وحید
31 دوائی
34 اجل
36 اله
37 زکی
37 اول
38 ازل
42 طالب
43 جلی
46 ولی
46 الهی
47 والی
48 حم
48 ماجد
48 امجد
50 محب

 

 

50 ن
51 مجدد
51 ادوم
53 حامد
53 موجد
54 مودد
55 دائم
55 مجیب
56 مبدءی
57 مجید
59 موجود
59 ماحی
59 رب اللیل والنهار
60 مودود
60 مجزی
61 مجازی
62 واجب الوجود
62 حمید
62 باطن
65 دیان
66 الله
66 وکیل
66 ماهی
66 واهب الهدیا
67 محیط

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

68 محیی
68 حَکَم
69 حاکم
69 طس
70 یس
71 الم
71 حاسب
72 باسط
73 جلیل
74 دلیل
74 سید
76 مبدل
76 سبوح
77 مزکی
78 اعز
78 حکیم
79 حامل
79 لایزال
79 محال
80 حسیب
80 ملی
80 سیداه
81 کاین
82 مولاه
82 جمیل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

84 ملجای
84 محول
84 مُمحد
85 داعی
86 مولی
86 بدیع
87 مطلوب
87 الهنا
88 حلیم
90 ملک
90 مالک
91 ملاک
91 کامل
92 مُحمد
92 اول بلابدایة
94 عزیز
95 مهلک
96 وفی
97 وافی
98 حَفی
98 محمود
99 مانح
99 مناح
  المآت
100 ق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

100 ملیک
101 امین
101 صباح
101 صاحب
101 مُهون
102 مُبین
102 منزه
102 منجی
102 انیس المسؤحشین
103 هازم الاحزاب
104 عدل
104 جاعل
104 مسبب
105 عادل
107 مزین
108 مسدد
108 حق
108 اله الالهه
109 طسم
109 سماح
109 سامح
109 حنان
110 لااله الاهو
110 علی
110 مسبح

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

163 سابق
164 قدوس
165 اول الاولین
165 لااله الاالله
165 مفهم
165 عطوف
170 قسط
170 قدوس
170 منیع
170 معین
171 سامع
172 مقلب
173 احب من کل حبیب
173 اجودمن کل جواد
175 جزیل العطیه
176 موسع
177 واصف
177 وصاف
178 اله الناس
179 مطلق
180 صفی
180 سمیع
181 فعال
184 مقدم
185 من یَهدی ولایُهدی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

187 من هوالمجیب
190 دائم البقاء
190 معین
191 حبیب القلوب
195 کهیعص
195 صادق
195 جمیل العطاء
198 اله الاعین
199 معطف
200 حبیب من لاحبیب له
200 منعم
201 قاسم
201 نافع
201 معافی
201 مسبب الاسباب
202 طبیب من لاطبیب له
202 رب
202 بر
203 بار
204 مقدس
205 رجاء
205 دائم اللطف
206 وفی العهد
206 جبار
206 جابر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

209 دهر
209 مُسِط
211 منجزالوعد
211 صانع
212 مالک الملک
213 باری
213 لطیف بعباده
213 نعم اللطیف
215 طاهر
216 دیان یژم الدین
218 حی قبل کل حی
218 مالک الملوک
218 بدیع اسماء
218 مالک الملوک
220 دیهار
220 ملقن
220 صاحب کل نجوی
221 دائم بلافناء
222 موصوف
224 رجائی
225 دیهور
226 موفق
228 قائم بلازوال
229 احکم الحاکمین
229 طالب کل طالب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

231 الر
231 قاصم
232 کبیر
233 قدیم الی الابد
234 مبدع البدایع
237 قدیم لایبلی
240 مقصود
240 کهف اللاجین
241 آمر
242 مالک یؤم الدین
245 مراد
246 نعم المجیب
246 موفی العهد
249 راحم
250 نعم الموجود
252 فالق الحب
253 مجیر
253 ربنا
254 مُرید
254 مُروح
254 مُطهر
256 نور
257 انوار
257 نعم الوکیل
258 رحیم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

258 برهان
258 سامع النداء
259 واسع العطاء
259 ماکر
261 اکرم
264 مُدرک
265 نعم الدلیل
266 مجیب من لا مجیب له
270 کریم
271 المر
271 نعم الحسیب
274 ولی المؤمنین
274 من لا ملجاء الاالیه
274 حمیدالفعال
276 مزین القلوب
277 مالک کل مملوک
277 من لایزول ملکه ابدا
277 نعمالمولی
278 حم عسق
282 من لایحصی الآئه
282 من هوالعلیم
284 فرد
284 فارج
285 معبود بکل مکان
286 جمیل الفعال

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

287 سمیع الدعاء
287 رؤف
288 قیوم لاینال
290 فاطر
291 نامر
293 صابر
293 جبار
294 باقی لایفنی
294 فرید
295 جمیل
296 منور
298 صبور
299 محب المحسنین
299 من له لایزول
300 مکرم
300 منیر
300 مبدیءالبرایا
301 اعدل العادلین
302 بصیر
303 اقرب
303 من هوحکمه لطیف
304 دلیل من لا دلیل له
304 سرمد
305 قدیم الاحسان
305 قادر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

305 رب العزة
306 قاهر
306 قهار
306 صادق الوعد
308 رازق
308 رزاق
308 من له الجنة المأوی
308 من له یدوم الاملکه
310 شاهد
310 میسر
311 حسن النعماء
312 راقب
312 قریب
313 نعم المعبود
314 قدیر
316 من له حدله ولامکان
318 شدید
319 شهید
322 من هوالقیم
323 مفرج
323 جامع کل مجموع
324 من سأله و لا یسأل
325 من یعطی و لا یعطی
326 ملجأالعاصین
328 مفرج

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

332 مبصر
334 انیس الاصفیاء
336 مصور
338 من لا ملک الاملکه
339 من ملکه قدیم
339 من قوله حق
339 ناصر
340 مکفر
341 مقلب القلوب
342 مقرب
342 مرقب
342 من هوفی حکمه حکیم
344 مقدر
344 فالق الاصباح
346 هاشم
347 من له الملک و الجلال
350 من هو ملکه قدیم
350 محب المقسطین
350 نصیر
351 رافع
351 محق الآمال
353 قاسم بالقسط
353 من هوحکمه لطف
355 فالق الحب و النوی
356 من هولمن دعاه مجیب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

359 من لیس لملکه زوال
360 فارج الهم
360 رفیع
361 نعم المعین
  جلیس من لا جلیس له
365 من له القوة و الجلال
369 من احسانه قدیم
369 من وعده صدق
369 من هو عادل فی حکمه
370 لطیف الصنع
372 ملک لا یرام
373 اقوی من کل قوی
374 ربالعلام
375 جامع الکبریاء
376 رزاق کل حی
377 من لا تعدنعمائه
380 من هواحسانه قدیم
384 من هوالعلی الاعلی
386 من هوملکه قدیم
388 من جعل اللیل لباسا
389 کافی الامور
389  الطف من کل لطیف
390 رفیق
390 من هوالرحیم
391 شافی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

396 معروف
398 انیس من لا انیس له
400 کهف الراجین
401 شفائی
401 کاشف
402 من هوالکریم
403 من هومحیط فی علمه
404 من امره حکم
409 تواب
410 باسط الرزاق
410 مقدرالاجال
412 من وفقنی و هدانی
414 قاهرالاعداء
418 من له الاسماءالحسنی
421 ناصرالاولیاء
433 اسمع السامعین
433 هوالفارق
434 محب اصابرین
435 حبیب الفقراء
436 من لا معقب لحکمه
438 مدبرالاحوال و الآمال
439 رب الارباب
440 باری النفوس
441 تام
442 سریع الحساب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

443 من دبربعلمه
450 جبار
450 فکاک الرقاب
452 من لیس کفوولاعدیل
456 مروج المحزونین
458 مدبرالاحوال و الزمان
459 مهتدی
460 شفیع
461 راحم المساکین
462 من هوفی سلطانه قوی
464 باسط الیدین بالرحمة
465 کاشف البلاء
465 فارج کل مهموم
465 منورالقلوب
465 شدیدالقوی
466 انیس المریدین
470 من هوفی احسانه قدیم
472 من لا شبیه له
475 من لا یقلب القلوب الا هو
476 من هو فی ملکه مقیم
474 ملتجاء
475 من هوفی حکمه مقیم
476 فعال لمایرید
479 کریم الصفح
479 کاشف البلیه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

480 واقف الاسرار
481 کاشف البلوی
481 اصدق الصادقین
482 مطلق الاساری
482 دائم المعروف
483 میسرالاعمال
484 رافع السماء
485 متطول
488 ممتاز
489 فاتح
490 فتاح
490 کنزالفقراء
493 شفیق
496 اسرع الحاسبین
499 من لا معین له
500 کاشف الاحزان
500 من هوفی سلطانه قدیم
500 مطلق کل اسیر
505 متین
505 حی لایموت
505 معدن الجودوالکرم
502 منتهی
503 منشی السحاب
506 نعم القریب
  من لیس له کفل ولاعدیل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

509 حاشر
510 من هوفی البرعبیده
510 تقی
512 مبدءکلشیءومحوله
512 بشیر
512 لطیف لمن یشاء
513 متحمل
514 رشید
515 مستجیب
517 صانع کل مصنوع
518 من یسمع نداءالسائلین
520 مشفق
520 مُتمم
521 شاکر
522 شدیدالعقاب
522 حبیب التوابین
524 مدبرالامور
526 شکور
526 حایل بین المرء وقلبه
528 من فی البحرسبیله
527 من هولایدرکه الافهام
528 مفتح
530 حی لایحتاج الی الحی
530 متکلم
534 الرعد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

535 من هولطیف فی صنعه
538 عالم السروالنجوی
539 رحیم الرحماء
541 نعم النصیر
542 مبشر
544 مُرشد
545 نورالانوار
546 جابرکل کبیر
546 رب النون والقلم
547 محیی الاموات
548 محشر
550 مقیت
551 متعالی
551 ناشر
551 من هوعلاکلَ شیء
551 محدث
552 مشیب
552 رازق البریا
556 من جعل الاشیاءََازواجاٌ
557 مولج اللیل والنهار
557 رب الحل والحرام
562 نورکل نور
563 مدرک الهاربین
564 جارمن لاجارله
565 من هوامات واحیی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

566 حبیب الاتقیاء
566 مشکور
566 حسن التجاوز
567 من جعل السماء
567 من یری ولایُری
567 مجیب الدعوات
567 من له علوفوق کل عال
569 من هوکلشیءهالک الاوجهه
569 رزاق المقلین
570 منزل الآیات
571 سیدالسادات
571 من الکبریاءردائه
571 مفتح الابواب
572 قابل التواب
573 باعث
578 مبدل السیئات
579 رب الجنة والنار
580 مرسل الریاح
581 متقدم
582 دائم لایفوت
582 من تجاوزبحکمه
583 رب الحبوب والثمار
586 حرزمن لاحرز له
588 میسرالامور
589 ارحم الراحمین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

590 جزیل الثواب
593 من له القدرة والکمال
596 مونس کل فقیر
596 ولی الحسنات
596 قریب الرحمة
600 ماحی السیئات
602 فارج کل مکروب
605 من هوعالم بکلشیء
606 وتر
609 قرة عیون العابدین
609 من هوقادربلامعین
610 من یحب التوابین
611 مستأنس
613 من تعالی جده
613 اکرم الاکرمین
617 من احاط بکلشیء علمه
621 من فی کلشیء دلائله
621 مستعان
621 قاصم کل جبار
624 بدیع السموات
624 منزل السرور
626 من یقلب اللیل و النهار
628 کافی المهمات
629 دافع البلیات
630 منتقم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

633 من یفعل مایشاء
633 شریف الجزاء
637 محب المتوکلین
638 نوربعدکل نور
639 من لم یلدولم یولدولم یکن له کفواً احد
642 مرتب
647 من هوالمقدس
648 ارحم من کل رحیم
648 من کل یؤم هوفی شأن
648 رازق الارزاق
653 مُرتجی
654 راحم من لا راحم له
654 متطهر
658 مُعطی السئولات
661 ستار
661 ساتر
662 متکبر
662 راحم الفقراء
670 خلیل
671 اکرم من کل کریم
671 نورعلی کل نور
673 من جعل اللیل اؤتادا
677 والی المتقین
677 ولی المتقین
686 من لاشریک له

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

688 رب القفاروالبلاد
680 واقف الاسرار
681 مستحسن
690 خفی
691 یامن یعزلمن یشاء
693 منان الحسنات
694 نو رقبل کل نور
696 قاهرکل جبارعنید
698 کافی المتوکلین
700 سامع الاصوات
700 متکرم
700 مستتر
701 اقدرالقادرین
701 راتق
703 انت له المجیدالحمید
705 قادرکل مقدور
706 منجی من الآنات
707 وارث
708 اهل اثناء والحمد
710 رب العزة
711 رازق کل مرزوق
713 من لا یصرف القلوب الاهو
714 من عنده ام الکتاب
719 کاشف کل مکروب
722 شافی اصدور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

731 خالق
731 خلاق
731 حی لیس کمثله حی
733 بازل
734 من لا یتوکل الاالیه
734 متقرر
734 من له العزة والجلال
735 البصرمنکل بصیر
736 من لا مثل له
738 من لا یخفی عباده ایاته
741 من یرجع الامرکل الیه
744 مقتدر
748 نورفوق کل نور
748 راحت القلوب
752 رازق المرزوقین
755 ذوالابدیه
755 اقرب من کل قریب
760 مکسر
760 مخلص
761 مطلع علی السرائر
767 من بیده السفم والشفاء
767 من تقدس اسماؤه
768 من لا تعدنعماؤه
768 کافی من استکفاه
770 مذل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

771 من عطاؤه شریف
771 بلاذل
777 ناصرکل منصور
778 من لیس احدمثله
778 راحت القلوب
780 منتصر
780 ساترالعیوب
781 منزلالبرکات
782 ذوالطول
790 ذوالازلیه
795 محب المتطهرین
796 من بابه مفتوح للطالبین
797 اله الخلق
798 مأوی کل خائف
800 مذلل
800 من لاحدلملکه ولا منتهی
801 آخر
804 من له السموات العلی
805 ذوالحلم
806 ذوالجودوالحیاء
807 متمم النور
812 خبیر
813 من اعتصم العبد علیه هداه
819 من تبارک اسمهُ
820 باعث الارواح

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

821 معاذی
821 من جعل القمرنورا
823 دلیل المتحیرین
824 نعم المولی و نعم النصیر
824 رب التحیةوالسلام
826 اله الملائکة الصافون
826 من جعل النهار مرصادا
829 ذوالامان
830 من یعلم المرادالمریدین
830 ذوالبهاء والمجد
831 من له الآیات الکبری
833 ذوالعلوی
834 ذوالاناتیر
838 ناصرمن له ناصر له
838 ساترکل معیوب
841 ذوتالبقاء
842 کثیرالعطایاء
845 من یحق الحق بکلماته
846 مؤخر
848 کثیرالنوال
849 کثیر الوفا
850 احدبلاضد
851 ارفع من کل رفیع
853 ذوالصفة العالیة
856 مقدرالآیات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

857 ذوالاحسان
867 ذوالوهب والعطاء
868 من له المثل الاعلی
869 من لهالصفات العلیا
869 من قدربحمله
874 امان الخائفین
876 باعث السرایا
877 من هوقادرعلی کل شیء
878 من یقبل التوبة عن عباده
881 باعث البرایا
881 فاخر
881 مقدرالاقوات
884 رب الهیبة والانتقام
872 کثیرالقوة
873 ذوالسلامه
878 من لا توفیق الاغیره
889 من جعل الشمس سراجا
891 منتهی کل شکوی
892 من جعل النهار معاشا
897 ذوالحول والمحال
900 مسخر
902 ثابت
903 قابض
905 آخربلانهایه
907 ذوالجودوالاحسان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

908 ذوالهیبة القارحه
908 سرورالعارفین
910 ذوالحکمة والبیان
910 ذوالعزة الدائمة
911 قاضی
914 من هورب الشعری
917 کثیرالعفو
919 رحمن کلشیءوراحمه
920 من فی الجبال خزائنه
920 ذوالعزة والجلال
921 کثیر النعم
922 مونسی عندکربتی
922 من فی الجنة رحمته
925 رب بیت الحرام
929 ذوالول والقوة
933 ذوالمجدوالسناء
935 قابض الجود
936 من هوکبیرالمتعال
936 رفیق من لارفیق له
939 ذوالقوة الدائمه
941 ذوالعهدوالوفا
942 احسن الخالقین
942 مثبت
942 ذوالعطاءوالنوال
944 معقق الرقاب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

945 ذوالمن والعطاء
948 ذوالاراده
950 مفضل
953 قمراریاح بارادته
954 خیرالحامدین
957 ذوالامن والامان
958 من هواضل واهدی
958 رب الابرار والفجار
960 ذوالعزة والبقاء
960 نذیر
960 مذکر
964 خالق الانس والجان
966 مذکور
969 من هواضحک وابکی
969 ذوالحجة القاطعه
970 خیر الحاکمین
978 خالق الارواح
978 قاضی کل حاجته
981 هادی المضلین
981 من لا شریک له و لا وزیر
983 ذوالحکمة الواسعه
983 من الی عبادة اقرب الیهم من حبل الورید
984 ذوالمن والسلطان
987 کاشفی عندبلیئتی
989 حافظ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

993 ذوالانام والمجد
995 قدیم الخیر
997 من لایخلف المیعاد
998 حفیظ
999 رفیع الدرجات
1000 مغنی
1001 ضار
1001 من جعل الشمس والقمر
1010 من استأنس المریدون
1010 ذوالجلال والکرام
1018 خالق النور
1020 ذوافرج
1020 عظیم
1020 ذوالسلطان المنین
1020 رب البوادی والصحاری والعقار
1025 من هو بحوائج عباده خبیر
1026 من استقرباسمه الجمیل
1026 انیس المستوحشین
1028 خیرالمنزلین
1032 رب الانهاروالاشجار
1032 راحم الضعفاء
1033 غالب
1034 من استسلم کلشیء
1043 ذوالبطش
1044 قاضی المنایا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1044 من ذکره حیات
1048 ذوالحجة والبرهان
1048 ذوالشهادة
1050 مرضی
1050 قاضی الحق
1051 ذوالمعارج
1051 اشفع من کل شفیع
1055 کاشف الکربات
1059 ذوالصفة العالیه
1062 اله الاولین والآخرین
1062 من یعرف سرائرالمجین
1067 ذوالکرم والآلاء
1075 من لا تدرکه الابصار
1079 ذوالکرم والطول
1079 من ذل کلشیء لوحدانیة
1092 باعث من فی القبور
1092 ذوالمشیة
1095 قدیم الفضل
1096 من لیس کمثله شیء
1104 مغنی
1104 رب العرش الکریم
1104 انیس الضعفا
1106 ظاهر
1107 قوی لا یضعف
1109 عون الضعفاء

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1112 خالق السماء والبروج
1115 ظهیر
1115 من هوعصمته للخائفین
1129 مکفرالذنوب
1132 راحم المذنبین
1134 من فضله لطیف
1153 معین الضعفا
1162 خیر الماکرین
1164 ناظر
1168 فاطر
1173 ذوالقدرة الکاملة
1174 عالم الغیب
1177 مرادالمشتاقین
1190 علام الغیوب
1207 عظیم العفو
1209 خیر الرازقین
1236 معین کل مظلوم
1247 خیر اناصرین
1263 عالم الخفیات
1281 غافر
1286 غفور
1320 مغفر
1361 ساترالعورات
1369 داعی الی الخیرات
1382 مقیل العثرات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1397 ذوالبطش الشدید
1399 ذوالعرش المجید
1402 عظیم الشأن
1412 غنی عن العالمین
1448 ناصرالمظلومین
1463 مخرجالحی من المیت
1463 مخرج المیت من الحی
1473 کاشف الغم
1481 حافض
1493 واسع المغفره
1536 عالم الغیب والشهادة
1541 مضاعف الحسنات
1550 مغیت
1557 خالق کل مخلوق
1560 عالم السروالخفیات
1584 علیم بذات الصدور
1687 عظیم البرکات
1723 مونسی عندالغربة
1731 فاتح الخیرات
1731 قیوم الارض والسموات
1782 جبارالسموات ولارض
1742 نورالسموات والارض
1753 رب العرش العظیم
1867 قاهرغیرمقهور
1881 غنی لایفتقر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1926 فاطرالسموات ولارضین
1954 ذوالفضل والکرم
1604 غافرالذنب
2070 یرزق من یشاء بغیر حساب
2261 اغنی من کل غنی
2182 خیرالغافرین
2254 رب المشارق والمغارب
2332 غافرالخطیئات
2616 مغیث کل مظلوم
2699 ذوالفضل العظیم
3311 غاذی الصغیروالکبیر
3612 غیاث المستغیثین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

66 یاالله
298 یارحمن
258 یارحیم
270 یاکریم
190 یامقیم
1020 یاعظیم
154 یاقدیم
150 یاعلیم
88 یاحلیم
78 یاحکیم
550 یالااله الاانت
202 یارب
571 یاسیدالسادات
576 یامجیب الدعوات
990 یارافع الدرجات
596 یاولی الحسنات
4333 یاغافرالخطیئات
692 یامعطی المسئلات
973 یاقابل التوبات
700 یاسامع الاصوات
1263 یاعالم الخفیات
629 یادافع البلیات
2182 یاخیرالغافرین
1390 یاخیرالفاتحین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1242 یاخیرالناصرین
970 یاخیرالحاکمین
1209 یاخیرالرازقین
1608 یاخیرالوارثین
954 یاخیرالحامدین
1822 یاخیرالذاکرین
1028 یاخیرالمنزلین
1059 یاخیرالمحسنین
744 یامن له العزة والجماد
936 یامن هوالکبیرالمتعال
347 یامن له الملک والجلال
988 یامن هوالکبیرالمتعال
1165 یامنشیء الحساب الثقال
529 یامن هوشدیدالمحال
543 یامن هوسریع الحساب
623 یامن هوشدیدالعقاب
877 یامن عنده حسن الثواب
714 یامن عنده ام الکتاب
109 یاحنان
141 یامنان
65 یادیان
258 یابرهان
150 یاسلطان
1057 یارضوان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1331 یاغفران
121 یاسبحان
621 یامستعان
922 یاذلمن والبیان
3173 یامن تواضع کل شیء لعظمته
1553 یامن استسلم کل شیء لقدرته
1693 یامن خَضَعَ کل شیء لعزته
2273 یامخَضَعَ کل شیء لهیبة
2164 یاغافرالمذنبین
1657 یامجیب دعوة المضطرین
902 یاذاالجودوالاحسان
2221 یاذاالفضل والامتنان
952 یاذاالأمن والأمان
1024 یاذاالقدس والسبحان
1300 یاذاالحکمة والبیان
2474 یاذاالرحمة والرضوان
1438 یاذاالحجة والبرهان
2329 یاذاالعظمة والسلطان
207 یاذاالرأفة والمستعان
2256 یاذاالعفووالغفران
663 یامن هورب کل شیء
498 یامن هواله کل شیء
1193 یامن هوخالق کل شیء
673 یامن هوصانع کل شیء

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

594 یامن هوقبل کل شیء
538 یامن هو بعد کل شیء
648 یامن هو فوق کل شیء
605 یامن هوعالم بکل شیء
878 یامن هو قادرعلی کل شیء
740 یامن هو یبقی ویفنی کل شیء
137 یامؤمن
145 یامهیمن
116 یامکون
220 یاملقن
102 یامبین
101 یامهون
1190 یاعلام الغیوب
2070 یاغفارالذنوب
780 یاستارالعیوب
660 یاکاشف الکروب
341 یا مقلب القلوب
192 یاطبیب القلوب
465 یامنورالقلوب
290 یاانیس القلوب
445 یامفرج الهموم
1347 یامنفس الغموم
73 یاجلیل
83 یا جمیل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

66 یاوکیل
140 یاکفیل
74 یادلیل
142 یاقبیل
84 یامُدیل
130 یامُنیل
180 یامُقیل
88 یامُحیل
823 یادلیل المتحیرین
1361 یاغیاث المستغیثین
2381 یاصریخ المستصرخین
1008 یاجارالمستحبرین
865 یاامان الخائفین
354 یاعون المؤمنین
821 یاراحم المساکین
326 یاملجأالعاصین
351 یارافع
211 یاصانع
201 یانافع
171 یاسامع
114 یاجامع
451 یاشافع
137 یاواسع
176 یامُوسع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

517 یاصانع کل مصنوع
1557 یاخالق کُل مخلوق
711 یارازق کل مرزوق
277 یامالک کل مملوک
719 یاکاشف کل مکروب
465 یافارج کل مهموم
593 یاراحم کل مرحوم
1767 یاناصر کل مخذول
839 یاساترکل معیوب
383 یاملجأکل مطرود
1322 یاعدتی عندشدتی
891 یارجائی عند مصیبتی
1014 یامونسی عند وحشتی
1847 یاصاحبی عندغربتی
550 یاولیی عندنعمتی
2277 یاغیاثی عندکربتی
836 یادلیلی عندحیرتی
1987 یاغنائی عندافتقاری
1429 یاملجأی عنداضطراری
511 یامعینی عندمفزعی
2012 یامن انقادکل شیءمن خشیته
2673 یامن تشققت الجبال من مخافته
1417 یامن قامت السموات بأمره
3097 یامن استقرت الأرضون بإذنه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

534 یامن یسبح الرعدبحمده
1256 یامن لا یعتدی علی اهل مملکته
1933 یاغافرالخطایا
476 یاکاشف البلایا
751 یامنتهی الرجایا
202 یامجزل العطایا
66 یاواهب الهدایا
553 یارازق البرایا
1044 یاقاضی المنایا
534 یاسامع الشکایا
818 یاباعث البرایا
482 یامطلق الأساری
1373 یاذاالحمدوالثناء
1658 یاذاالفخروالبهاء
928 یاذاالمجدوالسناء
936 یاذاالعهدوالوفاء
1927 یاذاالعفووالرضاء
940 یاذاالمن والعطاء
1871 یاذاالفصل والقضاء
950 یاذاالعزوالبقاء
1443 یاذاالجودوالسخاء
963 یاذاالآلاء والنعماء
161 یامانع
155 یادافع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

150 یامُمَکن
107 یامزین
190 یامُعلن
250 یامقسم
476 یامن هوفی ملکه مقیم
460 یامن هوفی سلطلنه قدیم
1280 یامن هوفی جلاله عظیم
551 یامن هوعلی عباده رحیم
614 یامن هو بکل شیء علیم
447 یامن هوبمن عصاه حلیم
672 یامن هو بمن رجاه کریم
484 یامن هو فی صنعه حکیم
793 یامن هو فی صنعه حکیم
469 یامن هو فی لطفه قدیم
1291 یامن هولایرجی الا فضله
415 یامن هو لایسئل الاعفوه
1520 یامن لاینظرالابره
953 یامن لا یخاف الاعدله
308 یامن لا یدوم الاملکه
458 یامن لاسلطان الا سلطانه
1640 یامن وسعت کل شیء رجمته
1312 یامن سبقت رحمته غضبه
554 یامن احاط بکل شیء علمه
778 یامن لیس احدمثل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

360 یامن فارج الهم
1472 یاکاشف الغم
2067 یاغافرالذنب
572 یاقابل التوب
1492 یاخالق الخلق
306 یاصادق الوعد
246 یاموفی العهد
432 یاعالم السر
252 یافالق الحب
431 یارازق الانام
110 یاعلی
96 یاوفی
1060 یاغنی
80 یاملی
98 یاحفی
1010 یارضی
37 یازکی
16 یابدی
116 یاقوی
46 یاولی
1310 یامن اظهرالجمیل
901 یامن سَتَرَ القبیح
2324 یامن لویؤخذبالجریرة
1286 یامن لم یهتک السر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1207 یاعظیم العفو
566 یاحسن التجاوز
1888 یاواسع المغفرة
858 یاباسط الیدین بالرحمة
220 یاصاحبکل نجوی
336 یامنتهی کل شکوی
2786 یاذاالنعمة السابقة
1948 یاذاالرحمة الواسعة
1948 یاذاالنعمة السابقة
2646 یاذاالحکمة البالغة
1958 یاذاالقدرة الکاملة
1754 یاذاالحجة القاطعة
2930 یاذاالکرامة الظاهرة
1686 یاذاالعزة الدائمة
2169 یاذاالقوةالمینة
2743 یاذاالقوة المنیعة
624 یابدیع السموات
1506 یاجاعل الظلمات
953 یاراحم العبرات
1372 یامقیل العثرات
1369 یاساترالعورات
527 یامحیی الاموات
570 یامنزل الایات
1540 یامضعف الحسنات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

562 یامحی السیئات
940 یاشدید النتقمات
336 یامصور
334 یامُقدر
246 یامُدبر
254 یامُطهر
296 یامُنور
310 یامُیسر
542 یامُبشر
990 یامنذر
184 یامقدم
847 یامؤخر
925 یارب البیت الحرام
1017 یارب الشهرالحرام
549 یارب البَلَدِالحرام
721 یارب الرکن والمقام
1123 یارب المشعرالحرام
620 یارب المسجدالحرام
557 یارب الحل والحرام
1497 یارب النوروالظلام
1219 یارب التَحیةِ والسلام
755 یارب القدرة فی الانام
229 یااحکم الحاکمین
301 یااعدل العادلین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

481 یااصدق الصادقین
521 یااطهرالطاهرین
941 یااحسن الخالقین
493 یااسرع الحاسبین
433 یااسمع السامعین
1535 یاابصر الناظرین
511 یااشفع الشافعین
613 یااکرم الاکرمین
386 یاعماد من لا عماد له
384 یاسند من لاسند له
3156 یاذخرمن له ذخرله
586 یاحرزمن له حرز له
3178 یاغیاث من لاغیاث له
1916 یافخرمن له فخرله
310 یاعز من لاعزله
496 یامعین من لا معین له
398 یا انیس من لا انیس له
340 یا امان من لا امان له
201 یا عاصم
142 یا قائم
46 یا دائم
249 یا راحم
131 یا سالم
69 یا حاکم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

141 یاعالم
111 یاقاسم
813 یاقابض
72 یاباسط
957 یاعاصم من استعصمه
1053 یاراحم من استرحمه
3117 یاغفر من استغفره
1237 یاناصر من استنصره
2533 یاحافظ من استحفظه
1116 یامکرم من استکرمه
1604 یامرشد من اسرشده
2346 یاصریخ من استصرخه
847 یامعین من استعانه
3607 یامغیث من استغاثه
977 یاعزیزاٌلا یضام
412 یا لطیفا لا یرام
289 یاقوما لا ینام
574 لادائما لایفوت
506 یاحیا لا یموت
175 یاملکا لایزول
295 یاباقیالایفنی
221 یاعالما لایجهل
295 یاصمدا لا یطعم
1208 یاقویا لا یضعف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

13 یااحد
29 یا واحد
310 یاشاهد
48 یاماجد
53 یاحامد
505 یاراشد
573 یاباعث
707 یاوارث
1001 یاضار
201 یانافع
971 یااعظم من کل عظیم
671 یااکرم من کل کریم
647 یاارحم من کل رحیم
431 یااعلم من کل علیم
287 یااحکم من کل حکیم
439 یااقدم من کل قدیم
595 یااکبرمن کل کبیر
389 یاالطف من کل لطیف
247 یااجل من کل جلیل
312 یااَعز من کل عزیز
479 یاکریم الصفح
1141 یاعظیم المن
1571 یاکثیرالخیر
1095 یاقدیم الفضل166

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

166 یادائم اللطف
370 یالطیف الصنع
483 یامنفس الکرب
1432 یاکاشف الضر
212 یامالک المُلک
1050 یاقاضی الحق
371 یامن هو فی عهده وفی
400 یامن هو فی وفائه قوی
812 یامن هو فی قوته علی
614 یا من هوفی علوه قریب
549 یا من هو فی قربه لطیف
878 یا من هوفی لُطفُهُ شریف
870 یا من فی شرفه عزیز
1293 یا من هوفی عزه عظیم
1663 یا من هوفی عظمته مجید
305 یا من هو فی مجده حمید
111 یا کافی
391 یاشافی
97 یاوافی
201 یامعافی
20 یاهادی
85 یاداعی
911 یاقاضی
1011 یاراضی

 

 

 

 

111 یاعالی
113 یاباقی
1957 یامن کل شیء خاضع له
1457 یامن کل شیء خاشع له
558 یامن کل شیء کائن له
517 یامن کل شیء موجود به
599 یامن کل شیء منیب الیه
1228 یامن کل شیء خائف منه
600 یامن کل شیء قائم به
789 من کل شیء صاتر الیه
590 یا من کل شیء یسبح بحمده
553 یامن کل شیءهالک الاوجهه
519 یا من لامفرالاالیه
396 یا من مفزع الاالیه
433 یا من لا مقصد الا الیه
388 یا ممن لا منجامنه الیه
1411 یا من لا یرغب الا الیه
747 یا من لا حول و لا قوة الا به
751 یامن لا یستعان الا به
734 یامن لا یتوکل الا علیه
387 یامن لا یرجی الاهو
250 یامن لا یعبد الاهو
1154 یاخیر المرهوبین
2158 یا خیر المرغوبین

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   
   

 

راهنماي جامع استخاره

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

استخاره در لغت عبارت است از« بهترين خواستن » ، « طلب خير كردن »، « نيكويي جستن » و « خير خواستن از خداوند متعال» ( لغت نامه دهخدا )

اگر انسان در مورد كارهايي كه در پيش رو دارد ، پس از تحقيق و مشورت با عقلا و كارشناسان ، نتوانست به نتيجه مطلوب برسد و تصميم گيري نمايد و هم چنان مردد باشد ، بهترين راه آن است كه به وسيله قرآن كريم با خداوند مشورت نمايد چرا كه پيامبراسلام (ص) به امام علي بن ابيطالب(ع) فرمود كه: « يا علي تيرش به خطا نمي رود هر كس كه در كاري از خدا طلب خير نمايد و پشيمان نمي شود هر كس كه در كاري مشورت كند .»

از طرفي استخاره كردن از امور مستحب شناخته شده و امام صادق (ع) فرمودند :« خداوند عزيز و بزرگوار در حديث قدسي مي فرمايند ، از شقاوت و بدبختي بنده من آن است كه كارهايش را انجام مي دهد ولي از من طلب خير نمي كند .»

 

 

 

اول بايد وضو گرفت و سپس يك مرتبه حمد و 3 مرتبه سوره مباركه توحيد را خواند و آن گاه 3 ( و بهتر است 7 بار ) صلوات بر محمد و ال محمد (ص) فرستاد ( صلوات كامل يعني تا وعجل فرجهم )، سپس يكي از دعاهاي استخاره وارد شده در مفاتيح الجنان و يا صحيفه سجاديه را خواند و يا حتي به فارسي گفت : « اي خداوند داناي نهان و آشكار ، اي خداوند آگاه از عاقبت هر كار ، به حق محمد (صلي الله عليه واله وسلم ) آنچه كه خير است در اين كار ، مرا راهنمايي كن و به پيروزي بشارتم ده »

سپس با نيت خالص ، قرآن كريم را گشوده آيه اول صفحه سمت راست را جواب خود دانست . اگر آيه رحمت و بشارت و بهشت است ، آن كار خيلي خوب است و اگر آيه عذاب و دوزخ ووعده جهنم است ، بد است و اگر نه آيه رحمت است و نه آيه عذاب ، وسط است و مي توان آن كار را انجام داد يا انجام نداد.

 

 

 

* 3 بار « اَستَخيرُ اللهِ بِرَحمَتِهِ خِيَرَةً في عافِيةً »

* يا صاحب الزمان ادركني ولا تُهلِكني

* يا دَليل المُتَحَيّرين

* اللهم اني تَفَاَّلتُ بكتابك و توكلت عليك فَاَرِني من كِتابِكَ ما هُوَ مكتوم من سِرّكَ المَكنون في غَيبِكَ

 

 

* شيخ مفيد مي فرمايد : سزاوار نيست استخاره در امري كه حق تعالي از آن نهي كرده است و براي انجام فعل واجب نيز ضرورت ندارد بلكه استخاره در امور مباح است و يا در ميان دو امر سنت ( مستحب ) كه هر دو را با هم به عمل نتوانند آورد ، مانند جهاد مستحب و حج مستحب يا مردد باشد ميان زيارت دو امام معصوم يا صله دو برادر مومن

( مفاتيح الغيب ص 70 و 71 )

* بايد كه به پاسخ استخاره  وفادار ماند .

* اگر براي امري استخاره كرديد ، مجددا با آن نيت نبايد استخاره نكنيد مگر اين كه زمان بگذرد و برخي شرايط تغيير نمايد .

* قبل از استخاره ، بهتر است كه براي سلامتي امام عصر (عج) صدقه داده شود .

* نبايد در جزيي ترين مسائل زندگي به استخاره متوسل شد و بايد كه استخاره براي امور مهم و حساس ، انجام شود .

* قرآن براي استخاره كردن است و مشورت با خداوند براي انتخاب راه درست ، لذا از «تفأل»زدن به قرآن براي كارها بايد پرهيز نمود .

* هنگام استخاره ، بايد خاضعانه ، رو به قبله نشست و از خداوند طلب نمايان كردن راه درست را نمود .

* پس از گشودن قرآن بايد در معنا و مفهوم آيه اول صفحه ي راست آن دقت نمود و سعي كرد به بهترين نحو ، از ترجمه و تفسير بهره برد تا دقيقا مشخص شود جواب چيست .

* براي استخاره كردن، خود فرد سزاوارتر است و بهتر است فرد براي خودش ، استخاره كند ولي لازم است راهنمايي ها و آموزش هاي لازم داده شود .

* بايد كه از نتيجه استخاره راضي بود و هنگام استخاره ، گرايش قلبي خود را صاف نمود تا براي ما تفاوتي نكند كه دستور چه باشد.

 

***

توضيح: استخاره كردن داراي آداب ويژه اي است كه از جمله آن مي توان به ساعات نيك و بد آن اشاره نمود ، يعني در ساعاتي كه استخاره بد است بهتر است كه صرف نظر نموده و صبر كرد و آن گاه در ساعت با فضيلت استخاره نمود . ضمنا ساعات با فضيلت استخاره در هر روز هفته نسبت به بقيه روزها متفاوت است . ( خزائن الاسرار)

 

***

در اين بخش جدول دقيق و كامل آيات اول صفحات فرد (سمت راست) قرآن مصحف « عثمان طه « كه غالبا در دسترس بوده واكثر مردم در دهه هاي اخير از اين نوع مصحف استفاده مي نمايند ،

مي آيدبه اين اميد كه اين خدمت ناچيز بتواند راهنمايي مختصري براي شما عزيزان در رابطه با استخاره تلقي شود . (ان شاء الله )

 

 

 

 

 

 

 

 

قيافه شناسي

فلاسفه ارجمند و حكماء دانشمند ، جوارح انسان را براي دريافت كردن اخلاق حسنه و صفات سيئه مقرر كردند و تجربه نمودند كه هر عضو از اعضاء بدن و ظاهر انساني دليل است بر صفات بطون ومعاني سعادت و صداقت . نقل است مردي در روشنايي چراغ مطالعه مي كرد و در كتاب خواند سر كوچك و ريش دراز نشانه حماقت است چون ريش خود را ديد خيلي زياد است و از اندازه بيرون است فورا چراغ را پيش كشيد و يك قبضه از ريش بماند و به اين خيال اين كار را كرد چون شعله گرفت تمام ريشش سوخت لهذا مرتكب شدن به اين امر دليل حماقت بود.

 

سر

سر بزرگ دليل بر عقل و سخاوت است و خردي و كوچكي و ناهمواري سر نشان حماقت و جهالت است .

 

پيشاني

ناصيه ي پنهان نشانه بد نفسي و تكبر و گزاف است . و ( ناصيه ي متوسط نشانه صدق و محبت و مدير است و ناصيه ي تنگ دليل ناداني و جبن و عسرت و افلاس است و شكن پهن و شفتين و ناصيه ي بلند دليل غصه و غمناكي است و بعضي گفته اند خطوط شكن دليل است بر زيادي عمر يعني يك خط جبين نشاني ده سال و دو خط نشانه بيست سال است و هكذا قياس كن ) .

 

مژه

مژه بسيار بزرگ و دراز و كشيده و پر مو نشانه زشتي وتند خويي و غرور و جهالت است مژه كنجان دليل الفت و مهرباني و مردان را الفت بسيار به سوي زنان و زنان را به سوي مردان است . مژه متوسط و سياه نشانه فهم و ديانت و سخاوت و لطافت مزاج و ابروي بلند نشاني ابلهي و غرور است.

 

چشم

چشم سياه و بزرگ دليل بر سستي و كاهلي است و چشم خرد و كوچك دليل سبك سري و هم كم فهمي و چشم متوسط نشانه وفا و حياء ومايل به جانب اندرون نشانه تكبر وبدي و خيانت وبلند شده از روي نشاني و بي حيايي و رنج است زود زود چشم زدن دليل مكر و حيله و دزديست وسرخي زياد بي درد كثرت عمر و شجاعت است و چشم ارزق بدترين چشم هاست دليل بخل و بي حيايي و بي همتي است، موي چشم ارزق موي ميگون رنگ زرد اين چنين كس با كسي نيكو نكرد ،وچشم سبز و خرد و لرزان دليل بر مكر و حيله و بسيار دارد و گول نشان نحوست و مائل به درازي نشان نيك بختي است و مباركي است ودراز اخلاق جميله است .

 

گوش

گوش بزرگ نشانه خوبي و قوت حافظه و طول عمر وتند خويي در بعضي اوقات است و گوش خرد نشان جهالت وناداني است ومتوسط نشان دانايي ونيك بختي است . گوش پر گوشت هم دليل دولت است .

 

بيني

بيني باريك سبك عقل است وپهن وفراخي سوراخ دليل غلبه شهوت وغضبناكي است. به طرف چپ خميده نشان نفاق وشرارت است و بزرگ ودراز ونوك خميده مانند نوك طوطي دليل دولت و گشادگي رزق است و متوسط در بلندي وپستي وفراخي وتنگي دليل صحت حواس باطن كمي پست نشاني افلاس است.

 

لب ها

درازي لب نشان حماقت وغلظت طبيعت وكينه ورزيست ولب باريك نشاني فهم لطافت مزاح وسرخي لب نشان نيك بختي وخوش اصلي است . سبزي وسياهي لب ها بربد نفسي وبد اصلي است وسفيدي لب ها دليل مرض است .

 

دهان

گشاده دهان دليل بر شجاعت ودهان تنگ دليل هراس است . فراخي دهان براي زنان نشاني كثرت خواهش مباشرت است .

 

دندان ها

دندان بزرگ و كنجان دليل شرارت و خردمتفرق دليل صحت بدن است ودندان كج و ناهموار دليل مكر و حيله و خيانت ومتفرق ناهموار ومتوسط در بزرگي وكوچكي نشان بختي وامانت وعدالت است وتعداد دندان 30 تا 32 نشاني دولت وفراخي روزي وكمتر از 30 دليل بر افلاس است .

 

كام و زبان

كام وزبان سرخ دليل بر نيك بختي وسياه وزرد نشاني نحوست وزشتي وبدخويي است.

گردن

گردن كوتاه نشاني مكر وخيانت وگردن دراز وبلند دليل جبن وحماقت است و خطوطي كه ميان گردن باشد دليل درازي عمر وهنرمندي است سه خط، نشاني دولت است.

 

چهره

چهره فرد به دليل كاهلي وجهل ونسيان وسخت مزاجي وخشك وكم گوشت نشاني خبائت باطن است ومتوسط دليل نيك خويي و زردي رنگ چهره نشاني بدي مرض باطن است .

 

ريش

ريش كوسه دليل بزرگي بر زيركي ودانايي است وگول نشاني وقار وتمكيني ودراز نشاني حماقت وپرموئي دليل عبادت است.

 

 

كتف

لاغري كتفين دليل بد سيرتي و پرموئي نشانه بي دولتي است وصاف ومتوسط دليل عقل و دولتمندي وسعادت ولطف فراخي.

 

بغل و بازو

بازوي دراز بغل پر گوشت نشاني نيك بختي وفراخي رزق وبازوي خرد وبغل خشك نشاني بي دولتي است.

 

سينه

سينه گشاده و پرگوشت نشاني نيك بختي وسينه تنگ وصاف علامت نحوست وبدبختي است .

 

پشت

پشت پهن دليل بر قوت وغضب وتكبر وپشت كج نشانه بداخلاقي وپشت دراز نحوست. پشت متوسط دليل سعادت.

 

رنگ

رنگ سرخ آتشين دليل زود رنجي است ودركار كردن است. رنگ سبز دليل بدي باطن .رنگ سرخ وسفيد دليل اخلاق مبارك . رنگ سرخ مايل به سياهي دليل بربداخلاقي است. گندم گون دليل براخلاق حسنه وعقل ودانايي وادراك ونيك بختي است .

 

نرمي بدن

نرمي بدن نشان قوت فهم ولطافت طبيعت وسختي بدن دليل برقوت بدن وقوت طبيعت ووسعت فهم وپوست نرم باريك نشاني مباركي ونيكي است.

 

نرمي مو

موي سخت دليل شجاعت واستقلال وموي بسيار نرم دليل ترسيدن است وكثرت موي برسينه دليل اجتماعي بودن است وكمي موي دليلي لطافت ودانايي است وموي بي رنگ دليل بر حماقت وموي ميگون دليل شجاعت ومتوسط به سياهي وسختي ونرمي موي دليل عقل واعتدال .

 

آواز

آواز بلند وبزرگ دليل برجهالت ونرم وباريك ، دليل اخلاق نيك وآواز غشه دليل برتكبر وغرور است وآواز ناخوش دليل حماقت وبد اصل وسخن آهسته سخن تيز گفتن دليل بربد خلقي است وسخن در حالت دست زدن گفتند دليل دانايي است .

 

خنده

خنده به قهقهه ، دليل برسفاهت وبيحيايي است وتبسم ، دليل حياء ووقار وتمكين وخوش اخلاقي است .

 

قد

قد طويل دليل بر سادگي وقد قصير (كوتاه) دليل برفتنه انگيزي است وقد دوتا دليل بر كينه وعداوت .قدميانه ، دليل حكمت ودانايي است وحكما گفته اند كه قد احسن آن است كه به حساب انگشتان يكصد وبيست باشد وازاين مقداربرقدري كم وبيش باشد نهايت بداست.

 

رفتار

كسي در رفتن او كجي باشد دليل است براين كه بد گوينده بزرگان باشد وآنكه در راه رفتن سرين را حركت دهد دليل بيماري آتيه است وتيزوتند رفتن دليل قهر وغضب وجهالت است وبه آهستگي راه رفتن دليل غمناكي است ورفتار متوسط تيز ونرمي دليل ظاهري وباطني است وبه وقت رفتن هردو پا را برزمين با زور زدن نشاني بدبختي است .

 

كف دست

كف دست پرگوشت دولت وخوبي وپاكيزگي طبيعت وزردي كف دست دليل فسق وفجور است وسفيد وسياه ، دليل بربدبختي است وخطوط اكثر واندك برهر دو كف دست زبونند وبه درجه اوسط دليل سعادت مندي است.

 

انگشتان

انگشتان دراز دليل طول عمر است وباريك ونرم ودليل نيك بختي است وفربه سخت وكج دليل بدبختي است ودر وقت پيوست كردن انگشتان سوراخ ظاهر گردد بي دولتي است چون سوراخ ظاهر نگردد دليل دولت است .

 

 

ناخن

ناخن هاي سرخ رنگ دليل علم وعقل ودانايي وفراخ دستي ، زرد وسياه دليل پريشاني وافلاس و بدبختي است.

 

كعب

كعبين پرگوشت دليل آسودگي است .اگر بركه بين مو باشد دليل قلت اولاد است ويك كعب خرد ويكي بزرگ ، دليل اكثر مسجون گشتن است و يكي خرد وديگري گول نشاني دولت است ويكي بلند ويكي كج، دليل غمناكي وافلاس است.

 

پاشنه ها

پاشنه ها خرد وملايم ، دليل توانگري وبزرگ وكج، دليل سختي و پاشنه پرگوشت ودروقت حركت پنهان داشتن دليل بردزدي اوست.

 

پشت پا

پشت پاي بلند و كم مو نشانه نيكي و سعادت و مباركي است.

 

كف پا

كف پاي زرد وسياه دليل برقلت اولاد وفسق وفجور است وكف پاي خالي از خط دليل بر محرومي از سواري اوست وكف پاي سرخ دليل عقل ودولت است ونشان بيرق وناقوس در كف پا دليل دولت ودبدبه است.

 

ناخن ها

اگر ناخن هاي پازرد وسياه باشد دليل بيماري است وسرخ وصاف دليل هنر ودانائي .

 

اقتباس از : خزائن الاسرار حاج ميرزا ايوب صادقي نژاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جهش اعضا وپيش بيني حوادث براين اساس

(ازقول امام صادق (ع)ودانيال پيامبر (ع)، نقل از: جنات الخلود )

* جهش درسر

مراد ، جستن تمام سر است دلالت كند بر پيدا شدن شادي وطرب ورفع غم و يا تازه شدن دوستي با كسي است كه نگران باشد و به قول اسكندر دال است بر عزت وبزرگي و به قول حكما، حكومت است .

 

* در بالاي سر

دليل است بر توسعه رزق وآساني معيشت و یا شرف و بلندي است و یا غنيمت يافتن از سفر به قول حكما فرس وبه قول حكماي روم گويند به طلب امري بزرگ خواهد رفت.

 

* در جمجمه

مراد كلٌه سر است كه مشتمل بر هفت استخوان است ، سواي فك اسفل و اسنان و جستن آن دلالت كند براين كه اندك فكري خواهد ديد و يا آزاري از ديگري به او خواهد رسيد ونجات خواهد يافت وبه قولي سعادت وشرفي عظيم به مشقت به دست او آيد .

 

* پيشاني

پيشاني است جستن آن موجب شهرت كردن به نيكي ويا رسيدن به شرف بزرگي وعزت بين الناس ويا بلند شدن رتبه است نزد سلطان ويا شادي به وي روي دهد وبعضي گويند حكومت يابد .

 

* در طرف راست سر

روزي وسيع نزد سلطاني روي به وي كند و يا نجات يابد از ترسي كه در دل او باشد ويا به سفري رود وسودبسيار از آن يابد ويا از غم نجات يابد وازسفر غنيمت يابد .

 

 

* در طرف چپ سر

ترقي عظيم در هر مراتب خواهد يافت ويا روزي وي فراخ گردد و يا بركت يابد از هر چه بيند وبه قول بعضي حكما تنگي سينه به هم رساند وبعضي گويند نفعي به هم رساند در مال بسيار و….

 

* شقيقه راست

شقيقه راست است دال بر آنكه بعضي از اقرباي او بميرند ويا غم او زياد شود و اسكندر گويد دلگيري به هم رساند وبه قولي مصيبتي به وي روي كند ويا مكروهي به وي رسد.

 

* در بازوي چپ

نشان صحت بدن است ويا به هم رسيدن شادي وخرمي تازه ونزد اسكندر مردن يكي از خويشان است كه از آن خوشحال گردد ويا مالي از وي به او رسد ونزد برخي از ظفر بردشمن است ويا شادي از چيزي تازه كه به وي رسد .

 

* در گوش راست

نشانه فكر فاسد است ويا خبري شنود كه از آن دلگير شود واسكندر گويد كه تنگي به وي روي كند و زود برطرف شود ويا نعمتي يابد بعد از تنگدستي ونزد حاكمان روم نشان خرمي است بعد از ترس .

 

* در گوش چپ

از شنيدن خبري يا واقع شدن آن شاد گردد ويا غايب او رسد ويا توسعه معيشت يابد بعد از تنگدستي وحاكمان روم گويند خرمي يابد بعد از غم وايمني يابد بعد از خوف .

 

* ميان ابروها

جستن ميان دو ابرو نشان سرزدن عمل زشت است يا شنيدن حرفي كه از آن به خشم آيد وبعضي گويند مكروهي يابد وحاكمان روم گويند به او خبري رسد كه ازآن ترسناك باشد.

 

* در ابروي راست

دليل برشادي وچشم روشني است ويا خرمي وصرفه است وبه قول اسكندر : خير ونيك است وبه قول حكما بهره عظيم از مال ونيك نامي وخير بسيار است.

 

* در ابروي چپ

دليل است بر چشم روشني وخرمي وصرفه يافتن ونزد اسكندر شادي احوال است وحكماي روم بشارت دادند وحكماي عجم گويند چيزي بسيار به وي رسد .

 

* پلك بالاي چشم

جستن پلك بالاي چشم از راست علامت خوشحالي بعد از تنگدستي واز چپ نشان رسيدن غايب است واز راست غم واز چپ رسيدن خبري است كه در آرزوي آن باشد ويا از راست بيماري واز چپ خوشحالي است.

 

* در پلك زيرين

جستن پلك زيرين راست رسيدن مكروه است وازچپ نشان سفر دور ويا از راست علامت گريه واز چپ غم واندوه وبه قولي دور شدن است واز چيزي كه دوست دارد واز چپ خبر هولناك ويااز راست ضعف در وجود واز چپ كم كردن چيز محبوب .

 

* در گوشه چشم

مراد گوشه چشم است از طرف بيني كه جستن آن از راست نيكويي كردن است يا به اصلاح آمدن حال يا برطرف شدن يا ظفر بر دشمن واز چپ آمدن کسی است كه از آن شاد گردد . يا تازه شدن خوشحالي يا رو دادن سعادت سلطان يا صرفه يافتن است.

 

* انتهاي دو چشم

از راست علامت رسيدن غايب است يا مذكور شدن به نيك نامي يا صحت از مرض يا بيرون آمدن از درويشي يا سعادت واز چپ خوشحالي وشفا از مرض يا دفع مكروه يا سعادتمند شدن يا گشايش است.

 

* در كل چشم

مراد تمامي چشم است. پس اگر ديده راست جهد ؛ بعد از زحمت يا صحٌت بعد از مرض يا برطرف شدن شر وديدن خير ويا بلند شدن مرتبه است واز چپ شكوهمند شدن وبرطرف گرديدن بيم وزوال يا بشارت وسلامتي صرفه .

 

* در طرف راست بيني

جستن طرف راست بيني دلالت كند برديدن خبري كه از آن شاد گردد ويا دلگير شدن به نحوي كه مشغول آن گردد ويا واقع شدن چيزي در او كه فعل او نباشد ويا فرقت يافتن زير حرف دشمنان

 

* طرف چپ بيني

دال است بر ديدن چيزي مگر كه طبع از آن نفرت كند يا رسيدن چيزي كه دوست داشته باشد ويافتن سعادت تازه ويا ظفر بر دشمنان ويا صرفه يافتن از حصول چيزي كه در آرزوي آن باشد .

 

* دربيني

جستن تمامي بيني دال است بر آنكه مال بسيار يابد وفايده عظيم به وي رسد به تعب بسيار وبه قول اسكندر نزد بعضي ملوك تقدم و پيشي يابد ونزد بعضي حكما نشان سعي است در تحصيل معاش.

 

* در دو طرف صورت

مراد گونه است وجستن آن از راست ، گفته شدن چيزي است در حق او نالايق ويا دفع سخنان است كه گفته باشند ويا دشمني ويا بيماري ويا مردن شخصي است كه متألم شود واز چپ شادماني ويا وقوع شركتي يا فايده رسيدن يا خوشحالي .

 

 

* دو طرف رو

دو طرف روست كه خط اول از آنجا مي رويد كه آن را عارض گويند وجستن آن از راست طلب دنيا ووفاي دين ورسيدن غايت وعارض شدن مرضي سبك وزود شفا يافتن واز چپ مال وتندرستي وشفا از مرض نجات از غم وآزار است.

 

* لب بالا

جستن لب بالا ، دال بر تعب وآزار ويا شٌر ونفرت است ويا چيزها در حق او گفته شود وجستن لب پايين دليل است بر دشمني ويا بيم وخوف ويا عارض شدن يا حاصل شدن گفت وشنيد وتشويق واضطراب بر دشمن فايق آيد .

 

* در زاويه شفه

از راست نشان خوشحالي است از تولد مولودي ويا روي دادن عمل تازه ويا مردن بعضي از خويشان ويا اداء دين وراحت خاطر واز چپ برطرف شدن خوف وبيم ويا شاد شدن از رسيدن چيزي به او كه چشمش بدان روشن گردد.

 

* در زبان

هر جايي كه زبان به جهدي باعث تعب ودشواري است ويا وقوع امر خطرناك وديدن چيزي است كه از آن غمگين شود وعاقبت به فرج انجامد ويا غايبي او رابرسد .

 

* در دهان

مراد مجموع دهان است دلالت كند بر معانقه كردن يا غايبي كه مطلوب او باشد ويا ديدن چيزي كه موجب خوشحالي باشد ونزد حكما دليل است برسفر نزديك ويا رسيدن به جاه ومنزلت عالي .

 

* در چانه

در فارسي آن را نخ و زنخداني گويند علامت بر طرف شدن علت وحاصل شدن عافيت است بعد از مرگ و به گفته اسكندر ، علامت شادماني است ونزد حكما تعب كشيدن است به فايده ويا مرض اندكي است.

 

* در سمت راست گردن

جستن طرف راست گردن پناه بر خدا از شٌر آنكه بسيار بد است امام عليه السلام مي فرمايد كه از خدا طلب مرحمت كنيد از براي آن وديگران گفته اند توكل بر خدا از بدي هاي آن كه دليل بر پستي وآزار است.

 

* در سمت چپ گردن

وجستن چپ گردن نيكي بسيار دارد و ضد طرف راست چه دليل بر خوشحالي از رسيدن خبر خوش است ويا توسعه رزق وشادي تازه يا بشارت كه خٌرمي دردل بيفزايد .

 

* درشانه راست

از راست علامت خوف وخطر وحزن وآزار وتنگي معيشت وبستگي كارها وواجب است محافظت ازشٌر آن كه موجب شٌر است ودانيال نبي عليه السلام پناه برده به خدا از وقوع آن.

 

* در شانه چپ

دليل است بر واقع شدن كارها كه آخرش پشيماني داشته باشد ، يا رسيدن به حكومت و سروري است كه به سبب آن مرتكب گناهان عظيمه شوند ويا پيدا كردن مالي كه خير نداشته باشد ونزد بعضي ملامت وسرزنش است .

 

* در كتف راست

پس دوش است يعني شانه اختلاج آن دليل بر تازه شدن ذكر خير است و يا پوشيدن جامه نو و اسكندرگويد : زيادتي در متاع او به هم رسيد وبعضي گفته اند كه با زني به زور اختلاط كند .

 

* در كتف چپ

دليل است بر خٌرمي وفرح ويا صرفه بردن از چيزي كه اميدوار برآن است و بعضي گويد: علامت تازه شدن خوشحالي است به وصول مطلب عظيم .

 

* در بازوي راست

مراد مجموع با دو دست از سر دوش تا مرفق، جستن هر جزوي از آن دليل بر بيماري وشفا وبه قولي رسيدن درد اندكي وعارض شدن علتي وبرطرف شدن آن ورسيدن درد اندك كه دوا نداشته باشد.

 

* در بازوي چپ

علامت خوشحالي وجمعيت است يا اختلاط است نافع و يا خٌرمي وصرفه است ويا ديدن نفعي است از كسي كه صاحب اوست ونزد حكماي روم ، وقوع شركتي است بر كسبي.

 

* در مرفق راست

مراد ، ملتفاي عظم است از عضد وساعد اختلاح آن دليل است بر بيماري وشفا از مرض اندك ويا نجات از مكروه ونزد بعضي سرزنش دشمنان است به نقل وسخنان قبيح وآخر بر دشمنان غالب گردد ودشمن خجل گردد.

 

 

* در مرفق چپ

دليل است بر تعجيل خير وبا رسيدن خرٌمي وچشم روشني ويا خوشحالي به سبب حصول مقصود از مردم نسبت وبه او و به قول حكماي روم رتبه اش بلند شود وبزرگ خلايق گردد.

 

* در ذراع راست

ساعد است از بند دست تا مرفق ، جستن هر چيزي از آن دليل است بر زياد كردن منكوحات وبه قولي خوشحالي است در فراش وجمع شدن با محبوب از روي خواهش .

* در ذراع چپ

علامت رزق بسيار است وبا خوشحالي هاي تازه ويا سعادت تازه ونزد حكما پيدا شدن سربلندي است ميان مردم وتفوق است ميان مردم وتفوق بر همگنان .

 

* وسط كف راست

مراد وسط است غير از انگشتان كه آن را راحت وهر دو را راحتين گويند . اختلاج است علامت ظفر يافتن بر دشمن است يا نزاعي به سبب چيز سهلي كه برگردد به او بعد از منازعه وشادي بعد از هم ويا صلح .

 

* كف چپ

موجب فراخي رزق است ويا صلاح وبه قولي موجب زياد شدن وجه معيشت است وبه او گفت وشنيده است وبه سبب دنيا وبه قول حكماي روم به هم رسيدن فايده بسيار است.

 

* در انگشت ابهام راست

در هر يك از دو بند انگشت مبهم دست راست كه نشانه عشرت يافتن است نزد صاحبان جاه ويافتن شفقت از سلطان و شرفي به او متوجه شود به زودي و قدر ومنزلت است.

 

* در انگشت چپ

نشانه روي كردن خرقي است وباعث بزرگي و جاه و كرامت وقدر است ويايافتن ونزد حكماء رسيدن به جاه ومنزلت است وروي كردن خلايق به اوست .

 

* در سبابه راست

در هر يك از انايب ثلثه اختلاج آن علامت گفته شدن سخنان بد است در حق او واسكندر گويد : در خللي خواهد افتاد به سبب جرمي كه از او صادر گردد.

 

* در سبابه چپ

علامت آن است كه در حق خود خواهد گفت سخناني كه مكروه وي باشد ويا فاش گردد سخناني كه در حق او گفته باشند وبعضي گويند نسبت داده شود به او افعالي كه بد باشد .

 

* در انگشت وسط دست راست

نشانه رسيدن رزق است به سعي بسيار ويا به ظاهر دشمني است وبه قول بعض حكما عزت است ميان خلق عالم وشهوت كردن بد نيكي .

 

* در انگشت وسط دست چپ

علامت ظفر يافتن است بر دشمن ديرينه وبنابر قول حكما غلبه صلح است بعد از جنگ وقهر وجنگ وشادي است بعد از غم .

 

* در انگشت چهارم هر دو دست

انگشت چهارم است از هر دست جستن آن اشاره است به هم رسيدن رزق وتوسعه اسباب معيشت ومذكور شدن به نيكي در السنه وافواه خلايق وحكام .

 

* در انگشت آخر هر دو دست

انگشت كوچكين آخر است از هر دو دست اختلاج آن دليل است برآمدن مهمان تازه و نعمت وفراخ وروي نمودن تازه و خوشحالي بي اندازه و از دست چپ تاثيرش بيشتر است.

 

* زير بغل

مراد زير بغل است جستن آن خواه از راست وخواه از چپ دلالت كند بر شادماني وخوشحالي وچون بسيار جهد ، مويي كه در آنجاست بكند تسكين يابد وكندن موي زير بغل وتراشيدن سنت موٌكد است.

 

* در دو پهلو

اگر در پهلوي راست باشد دليل است بر آنكه اندك همٌي به وي رسد وزود زايل گردد واگر در پهلوي چپ باشد ، از غم وبلا امنيت يابد ، به اذن الله تعالي .

 

* در خاصره

مفردش خاصره است يعني تهي گاه . جستن آن از هر طرف ، دليل بر شادماني و خرٌمي است وبهره يافتن از زر وسيم دنيا وكام يافتن از هر چه اراده كند .

 

* در قلب

خٌرم شدن از آمدن غايبي واز چپ كار مكروه است واز راست دال است بر اندك همٌي كه زود برطرف شود و در پستان ها از راست به دليل رسيدن مكروه باشد كه به سرپستان نرود واز چپ برسد وبه دولت عظيم كه دراز روي آن باشد .

 

* در ران راست

ران راست جستن آن علامت مذكور شدن به نيكي واعتقاد مردم به خوبي او به نهجي كه هر چه گويد راست دانند واز سخن وي بيرون نروند .

 

* درران چپ

دلالت كند بر اين كه اندك غمي او را عارض گردد ويا برطرف غم ودلگيري است وغايبي هم به وي رسد واز جايي كه گمان داشته باشد .

 

* در زانوي راست

دليل است بر خوشحال شدن به سبب آن چيزي كه اوراتعب دانسته باشد ويا فرح ومطلق صرفه وخرمي است به سبب رسيدن خيري وكفايت شر دشمن است.

 

* در زانوي چپ

نشان سروري يافتن به زر وسيم دنيا ومتاع آن ورسيده بهره بزرگ از مال وملك وحيوانات وغيره به اذن الله تعالي .

 

* در دو ساق پا

مراد ساق هاي پاست . جستن از راست دليل است بر آنكه غيبت او كنند واز چپ دشمنان او بميرند واز راست يافتن مال وخرٌمي است واز چپ دلالت مند كه از جود منعمي خوشحال گردد.

 

* در پاشنه پا

پاشنه پاي جستن آن از راست شادي وخرمي است واز چپ دليل است بر اندك همٌي كه به وي رو كند وزود برطرف شود .

 

* در كعبين

نزد بعضي برآمدگي روي پاست ونزد ديگران دو برآمدگي پهلو ست واصح بند پاست ، يعني موضع ايصال پا به استخوان ساق جستن آن از راست عزٌت ووبقاست واز چپ توانگري واز طرفين سفر است.

 

* در دو پشت پا

مراد ، مجموعه پشت است از راست علامت آن است كه مردمان از وي شاد شوند واز چپ ، سفر كردن ونكاح تازه است به زن صاحب جمال

 

* در دو كف پا

مراد ، مجموع بطن پاها است ، خواه اجزاي آنكه به زمين رسد در راه رفتن يا نرسد جستن آن از راست روي دادن اندكي نگراني واز چپ نشانه سعي وغنيمت است.

 

* در انگشتان پا

در انگشت مهين پاي راست آمدن غايب واز چپ رسيدن به دولت ودر سبابه از راست اندك تكسر واز چپ سعادت وبلندي در وسط راست خصومت كردن وچپ شادي ودر انگشت كوچك از راست خوشحالي واز چپ دولت است .

 

* در ناخن هاي پا

در هر يك از ناخن هاي پاي راست دست دادن آشوب وفتنه ودر ناخن هاي پاي چپ هر يك خرٌمي وخوشحالي ورسيدن به كام ودست دادن سعادت است والله تعالي يعلم.

 

* تتمه

عضوي كه اختلاجش خوب نباشد مخنلج گردد يا خواب پريشان يا چيزي ببيند كه به فال خوب نباشد بگويد : اَللهُمَّ لاطَيرَ اِلّا طَيرُك وَلا خَيرَ اِلّا خَيرُك وَلا اِلهَ غَيرُك

دعاي ديگر : ( اِعتَصَمتُ يا الله يا رب مِن شَرِّ ما اَجِدُ في نفسي فَاعصِمني مِن ذلِك )

( اقتباس از « دانش هاي عرشي درمان هاي بهشتي » ( چاپ جديد جنات الخلود ) /نشر فراگفت 1380)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فال نامه شيخ بهائی (ره)

(نقل از کتاب دو هزار دستورالعمل مجرب)

فالنامه منسوب به شيخ بهاءالدين عاملی از فالنامه هاي مشهور و داراي نسخ متعدد است . موضوعات اين فالنامه و كيفيت استخراج مطالب جواب هائي كه هر كدام تشكيل شده از 36 حرف و هر مصراعي داراي 18 حرف كه مجموعا 288 مصراع كه حدودا 5184 حرف را تشكيل مي دهد … تمامي نشانگر قوت علمي و ذوق سرشار آن مولف فرزانه در علوم اجتماعي و رياضي و شعر و ديگر علوم اسلامي است .

تطبيق دادن حروف داخل جدول با اشعاري كه در ذيل آنهاست توسط بعضي از محققين ؛ ساعت ها زمان برده و روي آن كار شده است بسیاری از بزرگان بعد از بررسي كلي؛ صحت آن را تائيد كرده و الحق والانصاف ؛ دستي غيبي در پس آن وجود دارد.

 

* طريق استفاده از جدول

طريق استفاده از جدول اين فالنامه به اينگونه است.

1- ابتداء موضوع مورد نظر را پيدا كنيد .

2- حمد و سوره اي به نيت هديه كردن ثواب آن به روح شيخ بهاءالدين بخوانيد.

3- دو بيت شعر بالاي جدول را بخوانيد .

4- چشم ها را بسته و بدون انتخاب ؛ انگشت يا مداد را بر روي يكي از خانه هاي جدول بگذاريد.

براي سهولت در بدست آوردن جواب چنانچه حرفي كه در ابتداء انتخاب كرده ايد به بالا ببريدبه شماره هايي خواهد رسيد كه در بالاي جدول نوشته ايم ( اين شماره ها در اصل نسخه موجود نبود )

اين شماره ها را با شماره پائين جدول كه در كنار اشعار گذاشته ايم تطبيق دهيد . جواب شما نيز همان شعر به دست مي آيد.

 

 

 

 

 

 

 

دانستني هايي پيرامون فرشتگان

به نقل از كتاب انوارالحكمه ملا محسن فيض كاشاني

فرشتگان برتر

از اصناف فرشتگان ، چهار فرشته بزرگ ومشهور هستند به نام هاي : جبرئيل وميكائيل ، كه نام آنها در قرآن مجيد مكٌرر آمده است و اسرافيل و عزرائيل كه نام آنها در احاديث فراوان مذكور شده است اما جبرئيل (ع) او صاحب وحي وروح القدس وروح الامين است. اوليا خدارا ياري مي كند ودشمنان خدا مقهور مي سازد خداوند عزٌ وجٌل در شان او مي فرمايد : قرآن كلام فرستاده بزرگواري است كه صاحب قدرت است ونزد خداوند صاحب عرش ، مقام والايي دارد در آسمانها مورد اطاعت فرشتگان وامين است . رسالت جبرئيل (ع) اين است كه فرستاده خداوند بسوي همه انبياء الهي است پس همه انبياء از امٌت جبرئيل (ع) محسوب مي شوند . بزرگواري او تا بدان حٌد است كه خداوند اورا واسطه بين خود واشرف بندگان خود قرار داده است وقوٌت او تا بدان حٌد است كه شهرها وآبادي هاي قوم لوط را به آسمان بلند كرد وآنها را زير ورو كرد وجايگاه او تا آنجاست كه خداوند اورا در رديف خود قرار داده و مي فرمايد : خداوند يار وياور اوست وهمچنين جبرئيل (سوره تحريم آيه 4)

اينكه خداوند جبرئيل (ع) را مطاع مي خواند به اين معني است كه او امام فرشتگان وپيشواي آنهاست. وامين بودن او نيز يعني آنكه خداوند او را براي رسالت و پيامبران او را برآنچه نازل ميكند امين دانسته اند . عمل ويژه واختصاص جبرئيل (ع) را وحي وتعليم واداي كلام خداوند سبحان به سوي بندگان است وديگر افعال او در سايه اين عمل وناشي از اين عمل وناشي از اين فعل خاص اند . جبرئيل (ع) با قٌوه نطقٌيه ارتباط ويژه دارد. چون در غير اين صورت احدي معاني اداء شده با قول وبيان را در نمي يافت و قلب هيچ كس راه به هزار توي الهام حقٌ والقائات روحاني او نمي برد.

واما ميكائيل (ع) او صاحب ارزاق و غذاهاست. فعل خاص ميكائيل (ع) اعطاء روزي استكه آن را از طريق تغذيه ورشد ونمٌو ، آن هم به ميزان لائق ومشخص هر فرد ، عطا مي كند . اين فرشته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرشتگان برتر

از اصناف فرشتگان ، چهار فرشته بزرگ ومشهور هستند به نام هاي : جبرئيل وميكائيل ، كه نام آنها در قرآن مجيد مكٌرر آمده است و اسرافيل و عزرائيل كه نام آنها در احاديث فراوان مذكور شده است اما جبرئيل (ع) او صاحب وحي وروح القدس وروح الامين است. اوليا خدارا ياري مي كند ودشمنان خدا مقهور مي سازد خداوند عزٌ وجٌل در شان او مي فرمايد : قرآن كلام فرستاده بزرگواري است كه صاحب قدرت است ونزد خداوند صاحب عرش ، مقام والايي دارد در آسمانها مورد اطاعت فرشتگان وامين است . رسالت جبرئيل (ع) اين است كه فرستاده خداوند بسوي همه انبياء الهي است پس همه انبياء از امٌت جبرئيل (ع) محسوب مي شوند . بزرگواري او تا بدان حٌد است كه خداوند اورا واسطه بين خود واشرف بندگان خود قرار داده است وقوٌت او تا بدان حٌد است كه شهرها وآبادي هاي قوم لوط را به آسمان بلند كرد وآنها را زير ورو كرد وجايگاه او تا آنجاست كه خداوند اورا در رديف خود قرار داده و مي فرمايد : خداوند يار وياور اوست وهمچنين جبرئيل (سوره تحريم آيه 4)

اينكه خداوند جبرئيل (ع) را مطاع مي خواند به اين معني است كه او امام فرشتگان وپيشواي آنهاست. وامين بودن او نيز يعني آنكه خداوند او را براي رسالت و پيامبران او را برآنچه نازل ميكند امين دانسته اند . عمل ويژه واختصاص جبرئيل (ع) را وحي وتعليم واداي كلام خداوند سبحان به سوي بندگان است وديگر افعال او در سايه اين عمل وناشي از اين عمل وناشي از اين فعل خاص اند . جبرئيل (ع) با قٌوه نطقٌيه ارتباط ويژه دارد. چون در غير اين صورت احدي معاني اداء شده با قول وبيان را در نمي يافت و قلب هيچ كس راه به هزار توي الهام حقٌ والقائات روحاني او نمي برد.

واما ميكائيل (ع) او صاحب ارزاق و غذاهاست. فعل خاص ميكائيل (ع) اعطاء روزي استكه آن را از طريق تغذيه ورشد ونمٌو ، آن هم به ميزان لائق ومشخص هر فرد ، عطا مي كند . اين فرشته با قوّه حفظ وامساك در رابطه است . زيرا در غير اينصورت نشو ونمايي در بدن ها و تحٌولي در گونه هاي ملكوت موجود در ارواح، وتغييري در ارزاق حسٌي خلق ، دگرگوني در علوم بسيار وفراوان نهفته در فطرت حاصل نمي شد.

و اما اسرافيل (ع) صاحب صُوَر است. خداوند متعال مي فرمايد : « و نفخ في الصّور » در صور دميده شد. (سوره كهف آيه 99)

در حديث آمده است « اسرافيل ، صاحب شاخ است »

فعل ويژه اسرافيل(ع) دميدن روح در كالبدها وجسدها واعطاء حيات ونيروي حس وحركت به آنهاست. تا شوق و طلب را در ايشان برانگيزد . اسرافيل با قوه مفكره ( قوه اي كه كار آن تركيب تجزيه امور ذخيره شده در خيال و وهم است )

و اما عزرائيل او فرشته مرگ است. خداوند عزوجل مي فرمايد: فرشته مرگي كه بر شما گمارده شده جانتان را مي ستاند. ( سوره سجده آيه 11 )

فعل ويژه عزرائيل (ع) بركندن صور (صورت ها، نفس وروح انسان ) از مواد و جداسازي ارواح از اجساد وخارج ساختن نفس ناطقه از بدن ها وانتقال آن از سراي دنيا به دار آخرت است . عزرائيل (ع) با قوّه مصوره در ارتباط است و اگر اين ارتباط نبود انقلاب ودگرگوني در اجسام پديد نمي آمد وكمال و انتقال فكري در جان ها حاصل نمي گشت و خروج از دنيا و صنف بندي ارواح در پيشگاه خداوند صورت نمي بست وبلكه مي توان گفت : همه اشياء در منزلي ومقام واحد متوقف بودند . هريك از اين چهار فرشته داراي لشگريان وياوراني هستند كه شمار آنها را جز خداوند نمي داند . همانطور كه خداوند مي فرمايد: « شماره سپاهيان پروردگارت را جز او نمي داند » (سوره مدثر آيه 31)

 

حاملان عرش

و از اصناف فرشتگان ، حاملان عرش وازدحام كنندگان پيرامون آن اند . خداوند عزوجل مي فرمايد: هشت تن از آنها عرش پروردگارت را برفراز سرشان حمل مي كنند.(سوره حاقه آيه 17) و مي فرمايد « فرشتگان را مي بيني كه پيرامون عرش اند . ( وتري الملائكة حاٌفين من حول العرش )

حاملان عرش در دنيا چهار فرشته اند ، چرا كه آنها مبادي وپيشگام در حمل براي چهار فرشته آسماني اند كه در تنوٌع عناصر به عناصر چهارگانه دخالت دارند وقوام وقيام همه خلائق يا همان عرش به ايشان وابسته است . همان گونه كه در حديث از عرش تعبير به همه خلائق شده وآمده عرش به يك معني ، همه خلقت اوست.»

( معاني الاخبار ص 29 )

وشايد علت چهار حامل بودن در دنيا وچهار ديگر در آخرت از آن جهت باشد كه هر آنچه در سلسله آغاز است ، نظير ومانندي در سلسله بازگشت دارد كه در حركت سعودي بازگشت به آن منتهي مي شود وتفصيل اين مطلب گذاشت.

از امام صادق (ع) نقل است كه فرمود: « همانا حاملين عرش هشت اند : يكي بصورت آدميزاد است كه از خداوند براي فرزندان آدم (ع) درخواست روزي مي كند ، دومي به شكل خروس است واز خداوند براي پرندگان روزي درخواست مي كند وسوٌمي مانند شير است كه براي درندگان از خدا روزي مي خواهد وچهارمي هم چون گاو است كه براي چهارپايان از خدا روزي مي طلبد . از روزي كه بني اسرائيل گوساله پرست شدند اين گاو سر بزير وخجل است وچون روز قيامت فرارسد حاملين عرش هشت مي شوند. »

( خصال ، ج 2 ، ص 407 )

و از طريق اهل سنت نقل شده : حاملان عرش ، هشت صف اند كه شماره آنها را جز خداوند نمي داند هر فرشته اي از آنها چهار چهره دارد . آنها شاخ هايي مانند شاخ هاي گوزن دارند كه از بيخشان تا نوكشان پانصد سال راه است وعرش برسر شاخ هاي آنهاست وپاهايشان در زمين پائين وسرهايشان آسمان بالاست وزير عرش هفتاد پرده از نور است .

( تفسير دٌر المنثور ج 6 ص 261 )

 

توصيف فرشتگان از بيان نوراني حضرت علي (ع)

در كتاب نهج البلاغه از مولايمان اميرالمومنين (ع) روايت است كه ايشان در برخي از خطبه هاي خود در وصف فرشتگان مي فرمايد : پس خداي سبحان براي جاي دادن در آسمان ها وعمارت كردن برترين آسمان از ملكوت اعلا فرشتگاني آفريد، آفريده هاي نو پديد، شكاف راه هاي گشاده آسمان ها را بدانها پر كرد ورخنه شكاف ها را به آنان آكنده ساخت وميان شكاف ها بانگ تسبيح خواناني است كه در فردوس بلند رفعت اند وپس پرده هاي حجاب و سراپرده هاي مجد و عظمت وپس اين لرزه وبانگي كه كر كننده گوش هاست ، انوار جلال كبرياست كه چشم ها نگريستن بدان نتوانند وناچار خيره برجاي مانند. اين فرشتگان را بصورت هاي گونه گون واندازه هايي نه چون يكديگر آفريد. فرشتگاني با پروبال، تسبيح گويان عزت ذوالجلال، نه آنچه را كه صنع اوست به خود نسبت دهند ونه آفرينش چيزي را كه خاصٌ اوست مدعي شوند، بلكه بندگاني بزرگوارند كه در گفتار بدو پيشي نمي گيرند فرمانش را كار بندند وبپذيرند.

آنان را در مقام ها كه دارند امين وحي خود ساخت ورساندن امر مخفيش را به پيامبران به گردن ايشان انداخت . از دودلي وناباوري نگاهشان داشت وگامي جز در آنچه رضاي اوست نتوانند گذاشت. آنان را به زيارت ياري مدد كرد ودل هايشان را در پوششي از تواضع ، خشوع وآرامش درآورده وآسان درهايي به روي شان گشود تا راه ستودن اورا به بزرگي دانند ونشانه هايي روشن گمارد تا خود را به سرمنزل توحيدش رسانند نه سنگين بار گناهانشان از پا نشاند ونه گذشت شبان وروزان آنان را دگرگون گرداند. نه تير ناباوري از كمان دودلي ، ايمان استوارشان را شانه ساخت ونه سپاه بدگماني براردوي ايمان آنان تاخت ، نه بيماري كينه ورشك در آنان رخنه نمود ونه دست سرگشتگي، نور معرفتي را كه دردل داشتند از ايشان ربود ونه هيبت وعظمت وبزرگي وي را از سينه هاشان زدود ، ديوبد انديشي طمع نسبت تا قرعه گمراهي به نام آنان زدند وپرده سياه گناه برروزنه فكرتهايشان تند.

گروهي ازآنان درون ابرهاي گرانباراند ودسته اي فراز كوه هاي تناور سركشيده وگروهي درتاريكي هاي خاموش شب به سرمي برند و از آنان دسته اي است كه گام هاشان حد فُرودين زمين را بريده وهمچون پرچم هاي سفيد از سوي درون هوارفته واز سوي ديگر به عمق زمين رسيده وزيرآنها بادي خوش وآرام وزان است كه آن پرچم ها رانگاه مي دارد وازحدٌي كه دارند آن سورفتن نگذارد.

اشتغال به عبارت پروردگار ،فرشتگان را ازديگركارهابازداشته وحقيقت ايمان ميان آنها ومعرفت حق پيوند لازم ايجاد كرد نعمت يقين آنها را شيداي حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه اي ندارند.شيريني معرفت خدا را چشيده واز جام محٌبت پروردگارسيراب شدند.ترس وخوف الهي در ژرفاي جان فرشتگان راه يافته وازفراواني عبارت ، قامتشان خميده وشوق ورغبت فراوان اززاري كردن وگريه شان نكاسته است . مقام والاي فرشتگان از خشوع وفروتني آنان كم نكرد وغرور وخودبيني دامنگيرشان نگرديد تا اعمال نيكوي گذشته را شماره كنند وسهمي از بزرگي وبزرگواري براي خود تصور نمايند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپي نرنجانده وازشوق ورغبتشان نكاسته تاازپروردگار خويش نااميد گردند.

ازمناجات هاي طولاني خسته نشده و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود درنياورده است و از فرياد استغاثه و زاري آنها نكاسته است و ايشان در مقام عبادت ونيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند. راحت طلبي آنها را به كوتاهي در انجام دستورانش وادار نساخته وكودني و غفلت و فراموشي و تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمي يابد و پيكان هاي فريب شهوت، همٌت هاي بلند شان را آماج خود نمي سازند. فرشتگان، ايمان به خدا صاحب عرش را ذخيره روزبي نوايي خودقرارداده وآن هنگام كه خلق به غير خدا روي مي آورد آنها تنها متٌوجه پروردگار خويش اند.

هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمي دهند وشوق وعلاقه خود را از انجام اوامر الهي واطاعت پروردگار است نمي كنند .آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبت است كه در دل مي پرورانند وهيچ گاه دل از بيم واميد او بر نمي دارند . عوامل ترس آنها را از مسئوليت باز نمي دارد تا در انجام وظيفه سستي ورزند طمع ها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بركارآخرت مقٌدم دارند . اعمال گذشته خود رابزرگ نمي شمارند واگر بزرگ بشمارند اميدوارند واميد فراوان نمي گذارد تا از پروردگار ترسي در دل داشته باشند.

فرشتگان درباره پروردگار خويش به جهت وسوسه هاي شيطاني اختلاف نكرده اند وبرخوردهاي بد با هم نداشته وراه جدايي نگيرند . كينه ها وحسادت ها در دلشان راه نداشته وعوامل شكٌ وترديد وخواهش هاي نفساني آنها را از هم جدا نساخته وافكار گوناگوني آنان را به تفرقه نكشانده است . فرشتگان بندگان ايمان اند وطوق بندگي به گردن افكنده وهيچ گاه با شك وترديد وسستي آن برزمين نمي گذارند.درتمام آسمان  ها جاي پوستيني خالي نمي توان يافت مگر آن كه فرشته اي به سجده افتاد يا در كار وتلاش است . اطاعت فراوان آنها بر يقين ومعرفتشان نسبت به پروردگار مي افزايد وعزتٌ خداوند عظمت اورا در قلبشان بيشتر مي نمايد.

 

فرشته اي به شكل خروس و فرشته اي از برف و آتش

در كتاب توحيد صدوق از ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل است كه حضرتش فرمود: خداوند متعال خروسی دارد كه پاهايش در انتهاي زمين هفتم وسرش نزد عرش است در حالي كه گردن خود را زير عرش خم كرده است.

ونيز فرشته اي از فرشتگان وجود دارد كه خداوند متعال آن را آفريده وپاهاي اين فرشته نيز در انتهاي زمين هفتم است . اين پاها در امتداد زمين بالا آمده تا آنكه از زمين خارج شده وبه افق آسمان كشيده شد وازآن هم فراتر رفته تاآنكه از زمين خارج شده وبه افق آسمان كشيده شد وازآن هم فراتر رفته تاآنكه سربه عرش ساييده است واين فرشته مي گويد: خداي من ، چه پاكي تو !

آن خروس دوبال دارد كه چون بگشايد از مشرق ومغرب فراتر رود وچون آخرشب واوائل صبح برسد بال وپر خود را برهم مي زند وبانگ تسبيح برمي كشد و مي گويد: پاك است خداوند ، شاهنشاه پاك. پاك است بزرگ بلند مرتبه پاك، خدايي جز اونيست ، خدايي زنده وپاينده.

و چون اين كار را بكند همه خروس های زمين نيز تسبيح مي گويند وبال وپر برهم مي زنند وبانگ بر مي كشند وچون آن خروس ساكت شود خروس هاي زمين نيز ساكت مي شوند و دربرخي از سحرها آن خروس بال هاي خود را به وسعتي فراتر از مشرق ومغرب مي گشايد وآنها را برهم مي زند وبه اين تسبيح بانگ بر مي دارد . پاك است خداوند بزرگ ، پاك است خداوند عزيز چيره گر پاك است خداوند صاحب عرش ستوده شده. پاك است خداوند پروردگار عرش بلند مرتبه.

و چون اين ذكررا بگويد خروس هاي زمين نيز همين تسبيح را مي گويند وچونان خروس به هيجان آيد خروس هاي زمين نيز هيجان زده مي گردند و با تسبيح وتقديس خداوند عزوجل پاسخ آن خروس را مي گويند .آن خروس ، پري در نهايت سفيدي دارد كه هيچگاه مانند آن را نديده ام وآن خروس خرده پرهايي در نهايت سبزي به زير پرهاي سفيد خود دارد كه هيچگاه مانند آن نديده ام وهمواره مشتاق آنم كه به پرهاي آن خروس بنگريم.

( توحيد صدوق ، ص 279 وتفسير قمي ج 2 ص 10 والميزان ، ج 13 ص 14 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گلچینی از کتاب «هدیه های معنوی»

اثر محمد رضا صادقی سوادکوهی

 

دعای شريف عهد، پيمان نامه شیعه با امام خود است که هر صبح بوسيله آن،آمادگی خودرا در محضراو اعلام می کند.

امام صادق(ع)فرمودند:«هرکس چهل صبح،خدا را با اين عهد، بخواند از انصار قائم (عج) خواهد بود و اگر قبل از ظهور او بميرد، خداوند او را از قبرش بيرون خواهد آورد تا در رکاب مولايش خدمت کند، و در برابر هرکلمه هزار حسنه بنويسد و هزار گناه از او محو نمايد…..»

(بحارالانوار،ج53،ص95)

 

***

عارف عامل مرحوم شيخ رجبعلی خياط فرمودند:که برای تشرف به محضر امام زمان(عج) در بيداری، آيه 80سوره اسراء را شبی 100مرتبه وتا40شب قرائت نمائيد:

«قُل رَبِّ أَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ أَخرِجنی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ سسلطاناً نصيراً»

(سلوک مهدوی،ص168)

از امام صادق(ع) نقل است که فرمودند: «هر کس  قبل از اينکه بخوابد سوره های مُسّبحات (حديد،حشر، صف، جمعه و تغابن) را قرائت کند نمي ميرد  مگر آنکه قائم(عج) را درک مي کند و اگر بميرد، در همسايگی محمد (ص) پيامبر خدا خواهد بود.

(کافی،ج2،ص630)

 

***

الا که راز خدائی خدا کند که بيائی          تو نورغيب نمائی، خدا کند که بيائی

شب فراق تو جانا، خدا کند که سرآيد        سرآيد وتو بيائی، خدا کند که بيائی

به هر دعا که توانم، تو را هميشه بخوانم     الا که روح دعائی، خدا کند که بيائی

دمی که بی تو برآيد، خدا کند که نباشد     الا که هستی مايی، خدا کند که بيائی

تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی       تو رمز آب بقائی، خدا کندکه بيائی

دل مدينه شکسته، حرم به راه نشسته        تو مروه ای تو صفايی،خدا کند که بيائی

قسم به عصمت زهرا، بيا ز غیبت کبری       دگر بس است جدائی، خدا کند که بيائی

از: سيدرضا مؤيد

 

***

 

امام صادق(ع) فرمودند: «هرکس پیش از طلوع و غروب آفتاب ده مرتبه بگوید:

 

لا اِله الّا اللهُ وَحدَهُ لا شریکَ لَهُ لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ یُحیی وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحیی وَ بِیَدِهِ الخَیرَ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قدیرٌ

 

کفاره گناهان آن روزش گردد.»

(اصول کافی،ج4،کتاب دعا،ص285)

 

***

 

مرسوم است پس از جلسات و مراسم ها که با پذیرایی همراه است و در پایان مهمانی ها، دعایی خوانده شده و فاتحه ای نثار می گردد: دعای زیر از جمله این دعاهاست که از علماء رسیده است:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم. اَلحَمدُ للهِ ربِّ العالمینَ، زادَ اللهُ النِعَم، دَفَعَ اللهُ النِّقَم بِحَقّ سَیّدِ العَرَبِ وَ العَجم، هَنیئاً لِلاکِلین، بَرَکَهً لِلباذِلین، مَغفِرَهً  لِلموُمنینِ، صِحَّهً لِلجالسین، اللَّهُمَّ وَ ابعَث وَ اَوصَل ثواب هذِهِ الاطعَمَهِ وَ الاَشرَبَهِ بَعدَ القَبول مِنّا اِلی اَرواحِ الاَنبیاءِ وَ الشِّهداءِ وَ الصُّلَحاءِ وَ الَامواتِ البأنینَ المُجالِسینَ الحاضِرینَ سِیَّها المنظورینَ بِحُرمَهِ سورهٍ المبارکه الفاتحهً وَ الاخلاص مَعَ الصَّلواتِ.»

 

***

برادرم! قدم اول در سير و سلوک، توبه و پاکی از گناه و دوری از گفتار ناپاک وکردار و انديشه های ناشايسته و خوی های نکوهيده است. در کلام خدای غفور و رحيم نیکو تدبرکن که فرمود:

«اِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوابينَ وَیحِبُّ المُتَطّهرينَ» (سوره بقره223)

خدا دوست دارد توبه کنندگان را، دوست دارد پاک شوندگان را، سعی کن تا محبوب کردگار شوی.

(دستورالعمل های اخلاقی و سير وسلوک علامه حسن زاده آملی ،ص65)

 

***

از مرحوم آيت الله بهجت (ره) نقل است که فرمودند: «ترک گناه مثل چشمه ای است که همه چيز را به دنبال دارد، شما گناه را ترک کنيد، دستورات بعدی و عبادات ديگرخود به خود به سمت شما می آيد»

نيز نقل است که ايشان در بسياری از موارد به افرادی که طلب موعظه می کردند می فرمود: «برويد و گناه نکنيد» واين (ترک گناه) را رمز سعادت می دانستند.

(فريادگرتوحيد،ص217)

 

***

بايد به الزامات هر ذکر، پای بند بود. مثلاٌ شرط گفتن ذکر« السبوح القدوس»، کم خوردن وکم خوابيدن و اجتناب از خلق است. شرط ذکر «الصبور» آن است که ذاکر در کارهای روزمره شتاب نکند و هر بلا و شدت و سختی که به وی رسيده را از خدا بداند. شرط ذکر «الستار» آن است که بر بندگان خدا رحم آورد و گناهان و عيوب آن ها را بپوشاند تا خداوند به او رحم کند و يا شرط ذکر «الغفور» اين است که فرد، خودش اشتباهات و ستم ديگران را نسبت به خود ببخشد تا خدا گناهانش را بيامرزد.

(بحرالغرائب)

 

***

  1. توبه از گناهان و به خصوص گناهان کبيره چون گناه، سد راه و مانع اجابت دعاست.
  2. ادای حق الناس و پرداخت حقوق ديگران و اگر در تنگناست و امکان پرداخت ندارد… اراده وعزم ونيت داشتن برای پرداخت وراضی نگه داشتن صاحبان ديون و نیز راضی نگه داشتن والدین.
  3. دقت در اوقات استجابت دعا وشناخت ساعات وماه ها وزمان های پرفضيلت.
  4. زاری وتضرع وخشوع داشتن در دعا.
  5. حضور دل وتوجه کامل به دعا وتمرکز در هنگامی که خواسته اش را از خدا مطرح می کند.
  6. پافشاری در دعا و مأيوس نشدن از انتظار و پيوسته مشغول بودن به نماز و دعا.
  7. ذره ای در لطف خداوند در اجابت دعای خود ترديد نکردن، چرا که رسول اکرم(ص)فرمود:«خدای را بخوانيد در حالی که باور داريد که پاسخ خواهدبود» (کيميای سعادت.ج1،ص261)
  8. قبل از دعا،تسبيح وتمجيد خداوند کردن وبسيار صلوات فرستادن.
  9. در وقت دعا،دست ها رابه آسمان بلند کردن.
  10. جمعيت در دعا واجابت آن،اثرفراوانی دارد در روايات براين امرتأکيد شده،سعی شود حاجات در جائی خواسته شود که تعداد دعاکنندگان حداقل4نفر برسد.

***

 

از حضرت عيسی (ع) سؤال شد که ای روح خدا! با چه کسی مجالست کنيم؟ فرمود: مجالست کنيد با کسی که:

1.ديدن او، شما را به ياد خدا آورد.

2.سخن او، بر دانش شما بيافزايد.

3.عمل او، شما را به ياد آخرت علاقمند کند.

(اصول کافی،ج1،ص49)

 

***

الهی! در شگفتم از کسی که غصه خودش را نمی خورد و غصه ی روزی اش را مي خورد.

***

الهی! تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد آن را که دل به سوی خداوند کعبه ندارد؟

***

الهی! شکرت که فهميدم که نفهميدم و رسيدم که نرسيدم.

از الهی نامه استادعلامه حسن زاده آملی

 

 

***

سعدی گويد:

« پارسايی را ديدم برکنار دريا که زخم پلنگ داشت و به هيچ دارو، خوب نمی شد. مدت ها در آن رنجور بود و شکر خدای عزوّجل علی الّدوام (دائم) گفتی!! پرسيدندش که چه شکر می گوئی؟ گفت: شکرآنکه به مصيبتی گرفتارم نه معصيتی! »

(گلستان،ص11)

 

***

عارفی گفت: «چون درون و بيرون انسان، برابر باشد انصاف است، چون درونش نيک تر از بيرون باشد فضل است، چون بيرونش نيکوتر از درون باشد،هلاک است.»

(هزارويک تحفه،ص98)

 

***

وقتی«فکر» گناه به ذهن انسان بيايد ابتدا يک «فکر» است اما به تدريج «فکر» به«شوق» تبديل مي شود. انسان در مرحله ی فکر، ممکن است به راحتی نجات يابد اما اگر فکرهای آلوده روی هم انباشته شوند و به شوق تبديل گردند، از آن پس، انسان بی طاقت می شود و ممکن است به گناه روآورد…

امام علی(ع) می فرمايد: «کسی که بسيار در فکرگناه باشد، به آن گناه کشيده مي شود.» (غررالحکم،ج5،ص321)

اهل معنا، چون به مراحل و خطرهای مذکور واقفند هيچگاه فکر گناه را به سر راه نمی دهند تا مبادا مرتکب آن شوند.

(روزنه ای به سوی اسرار الهی، استاد آیت الله رحیم توکل، ص 50=51)

 

***

پرخوری، قلب را می ميراند و به سرکشی نفس می انجامد و از بهترين خصوصيات مؤمن،گرسنگی است.

نه چندان بخور کز دهانت برآيد

نه چندان که از ضعف جانت برآيد

همان گونه که پرخوری قلب را می ميراند، پرگوئی هم از قلب قسی بر می خيزد (نيزقساوت قلب می آورد).از رسول خدا (ص)روايت است: «از زياد حرف زدن در غير از ذکر خدا، بپرهيزيد،که پرگوئی_درغير ذکرخدا_قساوت قلب می آورد و دورترين مردم از خداوند، سنگدل است.»

(وسائل الشيعه،ج12،ص194)

 

 

***

در کتاب شريف مصباح کفعمی آمده است که اگر کسی ذکر شريف «الودود» را هزار مرتبه بر غذا بخواند وبدمد به دو نفر که با هم قهر وبی علاقه اند بخوراند سبب ايجاد محبت و دوستی ميان آن دو خواهد شد.ان شاءالله.

 

 

 

در مصباح کفعمی آمده است که امام صادق(ع)فرمودند:»هرکس به مدت دوماه پی درپی،هرروز چهارصدبار اين ذکر را بگويد،گنجی ازعلم يا گنجی از مال به او داده مي شود:

 

«استَغفرُ اللهَ الَّذی لا اِله اِلّا هُوَ الحَیُّ القيومُ الرّحمنُ الرَّحيم بديعُ السمَّواتِ وَ الاَرضِ مِن جَميع ظُلمی وَ جُرمی وَ اسرافی عَلی نَفسی وَ اَتوبُ اِليه.»

(مصباح کفعی،ص63)

 

 

***

حسين بن عثمان گويد:امام رضا(ع)را ديدم که فرمود:

«جارو کردن جلوی درب منزل،روزی می آورد.»

محمدبن مروان گويد:امام صادق(ع)فرمود:«شستن ظرف ها وجاروکردن جلوی درب منزل،روزی می آورد.»

(محاسن برقعی،ج2،ص463)

 

***

رسول اکرم(ص) فرمودند: «هرکس آنچه غذای ريخته را بخورد،زندگی او با گشايش روزی همراه خواهد بود و فرزندان و نوه هايش از جذام در امان خواهند بود»

شيخ صدوق از سعيدبن علاقه از علی(ع) روايت کرده که فرمودند:

«خوردن غذاهای ريخته شده از سفره روزی را زياد مي کند.»

(مکارم اخلاق)

 

***

آيت الله کشميری قرائت اين دعا را برای ادای قرض،توصيه فرمودند:

«یا قاضِیَ الدُّیونِ مِن خزائنِکَ المَکنُونُ اللَّتی هِیَ الکافِ وَ النُّون اِقضِ دَینی وَدینَ کُلِّ مَدیون»

و نيز جناب ایشان، برای ادای قرض، نماز عبدالرحیم قصیر را که در مفاتیح الجنان نقل شده است دستور فرمودند.

(آفتاب خوبان،ص83)

***

برای محافظت در برابر چشم زخم ودرامان ماندن ازآسیب های آن توجه به نکات زیر توصیه می شود:

1.مداومت بر آیه الکرسی، چهار قُل (سوره های ناس، فلق، توحید، کافرون) وآیه «وان یکاد».

2.در صورت امکان، همراه داشتن آیات و سُوَر مذکور.

3.هر صبح به هنگام خارج شدن از منزل، معوّذتین (ناس وفلق) را بخوانید و برکف دست بدمید و با آن سر و صورت خود را دست بکشید.

4.دود دادن اسفند و کُندُر.

5.دادن صدقه، قربانی و عقیقه کردن.

6.پنهان کردن نعمت ها و علوم خود از چشم دیگران.

7.در دست کردن انگشترهای حرز دارونگین های عقیق و یاقوت.

 

 

***

مرحوم عارف کامل سيدعلی آقا شوشتری فرمودند:

«حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا «سلام الله عليها» اين ختم را تعليم فرمودند و بسيار مجرب است.چون به شدت و بلیه ای مبتلا شدی با حضور قلب1001(هزار ويک مرتبه) آيه کريمه:

«رَبِّ اِنّي مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَاَنتَ اَرحَمُ الرّاحمين» (انبيا/83)

را باخضوع و خشوع و تضرع بخوانی نجات خواهی يافت.»

(هزارويک ختم،ص405)

 

***

مرحوم آيت الله کوهستانی(ره) می فرمودند: «غذای حرام، دودمان انسان را برباد می دهد»

(برقله پارسائی،ص289)

 

***

 

انسان بايد روی لسان خودش مراقبت داشته باشد سخنی که به زبان می آورد،بايد حجت وسلطان مبين (يعنی برهان روشن) بر اين سخن داشته باشد که بتواند در قيامت ودر آن محشری که همه نهان ها آشکارمي شود پاسخ بدهد…قلم نيز مانند زبان است که نويسنده آن را به کار می اندازد(قلم سيال است،بعضی قلمدار و قلمزنند و در قلم قوی هستند و قلمشان، سحر مي کند) بايد يادش باشد اين قلم را که به حرکت در می آورد وجمله ای را که می نويسد،برهان روشن،حجت قاطع وحجت شرعی وعقلی برای پاسخگوئی در پيشگاه خدا داشته باشد.

(سفارش های اخلاقی فقيه صالح،ص160)

 

***

از جمله ی اذکار عاليقدر، «کلمات فرج» است.که توصيه شده در قنوت خوانده شود یا بر بالين محتضر در وقت جان کندن که موجب مي شود شيطان دست از سر محتضر بردارد، اين کلمات شريف، باعث تقويت ايمان و در امان ماندن از شک و ريب درباره خداوند مي گردد:

«لا اِلهَ اِلّا اللهُ العَليمُ الکريمُ،لَا اِلهَ اِلَّا اللهُ العَلیُّ العَظيمُ،سُبحانَ الله َ رَبِّ السموات السَّبع وَ رَبِّ الارضينَ السّبعَ وَما فيهنَّ وَما بينُهنَّ وَربِّ العَرشِ العَظيم وَ الحمدُ للهِ رَبِّ العالَمين.»

***

 

مرحوم آيت الله العظمی اراکی(ره) می فرمودند:«من هرگاه مشکلی پيدا می کنم،يک دور تسبيح صلوات می فرستم(صدتا)وثواب آن را نثار چهارده معصوم(ع) می کنم.آنگاه مشکل من به آسانی حل مي شود،البته اين کار را بيشتر در مورد مشکلات علمی انجام می دهم.»

(روزنه هايی ازعالم غيب،ص58)

 

***

مرحوم آيت الله کوهستانی(رض)فرمودند:

«فردای قيامت آنقدر علماء رحمهم الله شفاعت می کنند که نوبت به ائمه(ع)نمی رسد..آنقدر علی اکبر(ع)شفاعت می کند که نوبت به امام حسين(ع)نمی رسد…ما لنگ ها…!!آنجا باشيم،شيعه علی را به جهنم ببرند؟!!من که تحمل نمی کنم!!(وشفاعت می کنم).»

(برقله های پارسائی،ص292)

 

***

 

حضرت امام صادق(ع)فرمود:

«خواب بامدادان شوم است،رزق وروزی را بر می گرداند،رنگ چهره را زرد،زشت و دگرگون می سازد وآن خواب هر فرد شومی است.به راستی که خداوند رزق وروزی فرزندان آدم را در مابين طلوع فجرتا طلوع آفتاب تقسيم می کند پس مبادا در آن ساعت بخوابيد»ونيز فرمودند:«کسی که نماز صبح را بخواند آن گاه تا طلوع آفتاب بنشيند،موفق تر وپيروزمند تر از کسی است که در طلب رزق وروزی يک ماه روی زمين مسافرت می کند.

(عيون اخبارالرضا،ج1،ص194)

از حضرت رسول اکرم(ص) نيز نقل است که فرمودند:

«سحر خيزی مبارک است وهمه نعمت ها به ويژه روزی را می افزايد.»

همچنين می فرمايد:«صبحگاهان در پی نیازمندی هايتان برويد چرا که آسان به دست می آيند.»

(مفاتيح الحياه،ص92)

 

***

 

مرحوم آيت الله شيخ ابوالحسن ایازی (ره) فرمودند:

«برای توفيق در کارها وحل شدن مشکل ها توسل می يابيم(ودعامی کنيم)وشما اگر طالب پيشرفت معنوی هستيد،اين دو ذکر رامد نظرتان قرار دهيد:

1.اَستَغفِرُ اللهَ الذی لا الهِ الّا هُوَ الحَیُّ الَقّيومُ، ذوُالجَلالِ  وَ  الاِکرام وَ اتُوبُ اِليه.

2.يا اللهُ يا رحمانُ يا رحيمُ يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّت قَلبی عَلی دينک.

(فخرالعلماء علامه ايازی، ص30)

 

***

در آيات 10تا12سوره نوح می خوانيم:«به آنها گفتم:از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد که او بسيار آمرزنده است.تا باران های پربرکت آسمان را پی در پی برشما فرستد وشما را با اموال وفرزندان فروان کمک کند وباغ های سرسبز ونهرهای جاری در اختيارتان قرار دهد.»

از اين آيات و آيات ديگری از قرآن به روشنی فهمیده مي شود که بين استغفار و وفور نعمت و آبادیو خرمی و از بين رفتن مصائب و مشکلات، رابطه ی خاصی وجود دارد؛ همچنين بين ظلم وفساد واز بين رفتن نعمات و پديداری مشکلات نيز رابطه ی مستقيمی وجود دارد.

در روايات نيز روی اين معنا تکيه شده است.امام علی(ع)فرمودند:«زياد استغفار کن تا روزی را به سوی خود جلب کنی.»

(تفسيرنمونه،ج 25،ص71)

 

 

***

گفتن «اِن شاءَالله» درمورد اخبار آينده و هنگام بيان تصميم برای انجام کارها، امری ضروری است که از آيه 24 سوره کهف تفسيرمي شود. برای اين که ثابت کنيم خواست و قدرت ما وابسته به خواست و قدرت خداست، شايسته است جمله ی «ان شاءالله» را به سخنان خود اضافه کنيم. ازطرفی خبردادن قطعی برای انسانی که قدرتش محدوداست و احتمال پديدار شدن موانع مختلف در انجام کارهايشان را می دهد، صحيح و منطقی نيست مگر اينکه کارهايش را با جمله ی «ان شاءالله» همراه کند.از پاره ای روايات استفاده مي شود که اگر کسی سخنی را درمورد آينده بدون«ان شاءالله»بگويد،خدا اورا به خودش وا می گذارد و از زير چتر حمايت خود بيرون می برد. در احاديث مختلفی که درتفسير آيه24 سوره کهف از اهل بيت(ع) نقل شده، بر اين نکته تأکيد گرديده که حتی اگر پس از گذشتن يک سال به خاطرتان آمدکه «ان شاءَالله» نگفته ايد جبران کنيد و «ان شاءَالله» بگوييد.

(تفسير نمونه،ج12،ص389و390)

 

 

***

بنده ی مؤمن بايد به خداوند، گمان نيکو داشته باشد. در آيه 23 سوره فصلّت، خداوند به سرنوشت گروهی از کفار اشاره می فرمايد که به خاطر سؤظن به خداوند، شاهد خسران و هلاکت خود شدند:

«آری اين گمان بدی بود که درباره پروردگارتان داشتيد و همان موجب هلاکت شما گرديد و سرانجام از زيانکاران شديد.»

آری، مؤمن بايد به خدا، گمان نيکو داشته باشد چرا که خدواند نزد گمان او خواهد بود. امام صادق(ع)از رسول اکرم (ص) روايت کردند که آن حضرت فرمودند: «هيچ بنده ای نيست که به خداوند متعال گمان خير ببرد مگر اينکه خدا نزد گمان وی خواهد بود…»

و نيز امام صادق(ع)فر مودند: «سزواراست بنده ی مؤمن چنان از خدا بترسد که گويی در کنار دوزخ قرارگرفته و مشرف برآتش است و چنان به او اميدوار باشد که گويی اهل بهشت است.خداوند متعال

می فرمايد: این گمانی است که شما به خدا پيدا کرديد و سبب هلاکتتان شد. (بدانيد) خداوند نزد گمان بنده خويش است.اگر گمان نيک ببرد، نتيجه اش نيک و اگرگمان بد ببرد، نتيجه اش بد است.»

(تفسيرنمونه،ج20،ص253)

 

 

***

«قُل يا عِبادِی الّذينَ اَسرَفوا عَلی اَنفسُهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَهِ اللهِ اِنَّ اللهَ يَغفِرُ الذَّنوبَ جميعاً اِنَّهُ هُوَ الغفورُ الرَّحيم.زمر/آيه53»

«بگو ای بندگان من که برخود اسراف و ستم کرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد که خداوند همه گناهان را می آمرزد زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.»

دقت در تعبيرات اين آيه نشان می دهد که از اميد بخش ترين آيات قرآن برای گناهکاران است. شمول اين آيه به حدی است که در روايتی از اميرمؤمنان علی(ع) می خوانيم: «در تمام قرآن آيه ای فراگيرتر از يا عبادی الذين اسرفوا… نيست»، به طورکلی يکی از مشکلات مهمی که بر سر راه کار تربيتی وجود دارد، احساس گناهکاری بر اثر اعمال بد گذشته است به ويژه زمانی که گناهان سنگين باشد. اين فکر پيوسته نظر انسان مجسم مي شود که اگر بخواهد مسيرخود را تغیير دهد، چگونه مي تواند خود را از مسئوليت سنگين گذشته برهاند.

خداوند در اين آيه مجرمان و گناهکاران را به سوی خود دعوت می کند و به آنها قول مي دهد که مي توانند خود را از زندگی گذشته جدا سازند. در روايتی از پيامبراکرم (ص) می خوانيم:« کسی که از گناه توبه کند،همانند کسی است که گناه نکرده است.»

بر اين اساس خداوند راه را بر هرگونه بدگمانی و احتمال عدم آمرزش می بندد و شرايط را به گونه ای فراهم می آورد که اگر کسی واقعاٌ ازگذشته اش پشيمان باشد، خداوند گناهانش را هر چند هم بزرگ باشد بيامرزد و توبه او را بپذيرد زيرا که گناه بندگان هرچه بزرگ باشد، عفو وقدرت ورحمت ولطف خداوند بزرگتراست.

(تفسيرنمونه،ج19،ص499)

 

 

***

 

توکل از ماده ی وکالت به معنای انتخاب وکيل است.توکل برخدا به اين معنا نیست که انسان تنها در برابر مشکلات و حوادث زندگی و دشمنی ها و سرسختی های مخالفان و بن بست هايی که در زندگی دارد و نمی تواند آنها را برطرف کند بايد خدا را وکيل خود برگزيند و به او تکيه کند بلکه در آنجا که توانايی بر انجام کاری دارد هم باز بايد مؤثر اصلی را خدا بداند زيرا از دريچه چشم يک موحد، سرچشمه تمام قدرت ها و نيروها خداست. از پيامبر اکرم (ص) نقل شده است: «از پيک وحی خدا، جبرئيل پرسيدم: توکل چيست؟ گفت آگاهی از اين که مخلوقات زيان و سودی نمی رسانند و قدرت بخشيدن و مانع شدن ندارند و قطع اميد از مخلوقات، هنگامی که بنده ی خدا چنين شد، جز برای خدا کار نمی کند .و به غيراو اميد ندارد،حقيقت توکل اين است.»

(تفسيرنمونه،ج10،ص298)

 

 

***

 

آيات زير برای رفع مشکلات، آسان شدن امور دنيا، در امان ماندن از ستمگران و ادای قرض توصيه شده.نيز اهل حقيقت می گويند اسرار و معنای پوشيده ای در اين آيات است. درکتاب جواهرالقرآن از حضرت رضا (ع) نقل است: «هرکس که اين آيات را بخواند و ثواب آنها را به روح پدر و مادرخود هديه نمايد، ايشان را هيچ حقی درگردن آن فرزندان نماند.»

بسم الله الرّحمن الرّحيم

«فِللهِ اَلحمدُ رَبِّ السَّمواتِ وَ رَبِّ الارضِ َرَبِّ العالَمينَ وَ لَهُ الکبرياءُ فی السَّمواتِ وَالارضِ وَ هُوَ العَزیزُ الحَکیم. فَللّهُ الحَمدُ رَبِّ السَّمواتِ وَ رَبِّ الاَرضِ رَبِّ العالَمين وَ لَهُ العَظَمةُ فی السّمواتِ وَ الارضِ وَهُوَ العَزيزُ الحَکيم فَللّه الحمدُ رَبِّ السّموات وَ رَبِّ الارضِ رَبِّ العالَمين وَ لَهُ الفَضلُ فی السّموات والارض وَ هُوَ العَزيزُالحَکيم فَللّه الحمدُ رَبِّ السّموات وَ رَبِّ الارض رَبِّ العامين وَلَهُ المُلکُ في السّموات وَ الارضِ وَ هُوَ العزيزُالحَکيم.»

( بحر الغرائب، ص 195)

 

***

حضرت صادق(ع) فرمودند: «هرکس پس از نماز واجب تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س) ـ34مرتبه الله اکبر،33مرتبه الحمدُالله و33مرتبه سُبحانَ الله – را بخواند و بعد از اتمام تسبيح، فوراٌ يک مرتبه «لااله الا الله» بگويد، خداوند متعال او را بيامرزد.»

(حاشیه مفاتیح الجنان)

نيز آن امام همام(ع)، کسی را که اين تسبيح را پس از نماز و قبل از آنکه پاهای او از حالت نماز برگردد، بگوید نزد خود برتر از کسی می داند که هر روز هزار رکعت نماز می خواند و او را به آمرزش و واجب شدن بهشت، بشارت می دهد.

نيز در فضیلت تسبيح حضرت زهرا (س) قبل از خواب هم بسيار سخن گفته شده و در آداب آن هم سفارش شده اولاٌ تسبيح قبل از اينکه نمازگزار پاهای خود را ازحات نماز خارج کند و به اصطلاح بگويند که او ديگر در حال نماز نيست، گفته شود. ثانيا در تسبيح رعايت موالات و ترتيب ضروری است هم در ترتيب، ابتدا الله اکبر، سپس الحمدالله و بعد سبحان الله گفته شود و هم اينکه بين اذکار نبايد صحبت و کلامی ديگر بر زبان جاری شود.

(حاشيه مفاتيح الجنان)

 

***

 

از امام صادق(ع) نقل است که فرمودند:«لَيسَ مِن شيعَتنا مَن لَم يُصَلِّ صَلاهَ الليل»يعنی کسی که نماز شب به جا نياورد از شيعيان ما نيست و نيز فرمود: «مبغوض ترين مردم در نزد خداوند، آن کسی است که[درشب]همچون مرداری گنديده[بی حرکت افتاده]است و روز را به بطالت سپری می کند.»

از علامه ی بزرگ طباطبائی، صاحب تفسير عظيم الشأن الميزان نقل است که فرمودند:

«چون به نجف اشرف، برای تحصيلات مشرف شدم ،از نقطه نظر قرابت و خويشاوندی و رحميّت،گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی(ره) شرفياب می شدم، تا يک روز در مدرسه ای ايستاده بودم که مرحوم قاضی –رضوان الله تعالی عليه-از آنجا عبور می کردند، چون به من رسيدند، دست خود را روی شانه من گذاردند وگفتند: ای فرزندم، دنيا می خواهی نماز شب بخوان، و آخرت را می خواهی نماز شب بخوان.»

(اسرارالصلواه،ملکی تبريزی،ص289)

 

***

 

پيامبر اکرم (ص) به جبرئيل فرمود: من را موعظه کن، عرض کرد:» يا رسول الله، هرگونه می خواهی، زندگی کنی اما بدان که آخر کار مرگ است، به هر چيزی می خواهی، علاقمند باش ولی روزی می آيد که ميان تو و آنها جدائی می اندازند. هر کاری می خواهی انجام بده اما روزی تو را با کارهايت ملاقات می دهند. شرافت مؤمن به نمازشب و عزت او در آن است که از مردم اظهار بی نيازی کند.»

(من لایحضره الفقیه،ج1،ص470)

***

 

از اسرار بزرگ خلقت، قرار داده شدن شفاء در تربت مطهر حسينی(ع) است و علماء دينی و عرفا همواره برشفا بخش بودن اين تربت مقدسه تأکيد فرمودند.گفته شد برای رفع ناخوشی ها و امراض قدری تربت کربلا تهيه و بگوييد:

 

«بِسمِ اللهِ اللَّهُمَّ رَبَّ هذِهِ التُّربةِ المُبارَکَةِ الطّاهِرةِ وَ رَبَّ النُّور الّذی اُنزِلَ فيه وَ رَبَّ الجَسدِ الّذی سَکَنَ فيه وَ رَبَّ المَلائکَةِ المُوکّلينَ بِهِ اِجعَلهُ لي شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ  وَسُقم…» (به جای نقطه چين، آن بيماری رانام ببريد) و سپس به اندازه يک نخود از آن تربت بخوريد و آنگاه، آب نوشيده و بگوييد:«اللَّهُمَّ اجعَلهُ رِزقاً واسِعاً وَعِلماً نافِعاً وَشِفَاءً مِن کُلِّ داءٍ وَسُقمٍ» که ان شاءالله شفا خواهيد يافت.

(خزائن ملا احمدنراقی،ص368)

 

***

 

ازجمله سفارش های وارد شده برای زيادشدن نور ودرمان دردچشم،آن است که پس از نماز،آية الکرسی خوانده شود وپس ازآن صلوات فرستاده ودودست را روی چشم ها بگذاريد وچندمرتبه بگوييد:«اللَّهُمَّ احفِظ حَدَقَتیَّ بِحَقّ حَدَقَتَی اَميرالمؤمنين» (خداوندا به حق دو حدقه چشم امير المؤمنان علی(ع)دو حدقه ی چشم مرا حفظ فرما)،بعدهم صلوات بفرستيد.

(ورق های آسمانی،پرسش های شما،پاسخ های آيت الله العظمی بهجت(ره)،ص90)

 

 

 

***

عارف کامل مرحوم آيت الله العظمی بهجت (ره) برای شفا از بيماری، توصيه های زير را ارائه فرمودند:

1.مقدار کمی از خاک پاک مدفن سيدالشهدا (ع) را در آب زمزم مخلوط کرده و70 مرتبه سوره حمد بر آن بخوانيد و در نوبت های متعدد هر روز به بيمار بخوارانيد تا شفاء يابد.

2.به فقيران متعدد،صدقه بدهيد،گرچه صدقه ای که به هرکدام مي دهيد کم باشد.

  1. روزی هفت مرتبه سوره حمد را به نيت شفای او بخوانید.

4.هرکس نزد بيمارمی رود برای شفايش سوره حمد بخواند.

5.بيمار  را   به مشاهد مشرفه(مزارمعصومان،امامزادگان و…) ببريد.

  1. در حضور بيمار، مرثيه بخوانيد به طوری که او منقلب و متأثر شود.
  2. حديث کساء را (مکرراٌ) برای شفای او بخوانيد.

8.گوسفند نذر فقيران کنيد.

  1. بيمار پس از نماز صبح،2 رکعت نماز حاجت بخواند و پس از آن3 بار بگويد:

«اللهُ اِشفِنی بِشَفائِکَ وَ دَوانی بِدَوائِکَ وَ عافِنی بِعافِیَتِکَ مِن بَلائِکَ فَاِنّئ عَبدُکَ وَ ابنُ عَبدُک»

(خداوندا مرا با شفای خودت، شفا ده و با داروی خودت درمان کن و از گرفتاری ات، نجات و رهايی بخش چرا که من بنده تو و فرزند بنده توأم) و پس از آن، يک بار هم بگويد«بِحُرمهِ الامامِ الکاظم(ع)».[به حرمت و آبروی امام کاظم(ع)].

(ذکرهای آسمانی،90و91)

 

***

 

امام صادق(ع) می فرمايد: «در شگفتم از کسی که از چهار چيز بيم دارد، چگونه به چهار چيز پناه نمی برد، در شگفتم از کسی که ترسی بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر«حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَکيل»پناه نمی برد…و در شگفتم از کسی که اندوهگين است چگونه (برای نجات از اندوه) به ذکر«لااله الا انت سبحانکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالمين»پناه نمی برد…و درشگفتم از کسی که مورد مکر و حيله واقع شده چگونه به ذکر...اُفَوِّضُ امری الی الله اِن الله بصيرٌبالعباد، پناه نمی برد…و در شگفتم ازکسی که طالب دنیا و زیبایی های دنیاست چگونه به ذکر«ماشاءَاللهُ لا قُوَّهَ اِلا بالله» پناه نمی برد..

(ذکرهای شگفت انگيز معصومين،98و99)

 

 

***

از عارف واصل مرحوم آيت الله سيدعلی آقا قاضی (ره) نقل است که توصيه فرمودند در مواقع اضطرار و گرفتاری، چه در امور دنيوی و چه در امور اخروی و در بن بست کارها، پس از پنج بارصلوات و قرائت آيه الکرسی، در دل خود (بدون آوردن به زبان) بسيار بگوييد:

«اللَّهُمَّ اجعَلنی فی دِرعِکَ الحَصينَهِ اللَّتی تَجعَلُ فيها مَن تشاءُ» تا گشايش حاصل شود.

(ترجمه: بار پروردگارا، مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمی قرار بده که هرکس را بخواهی، در آن قرار می دهی.) (آب حيات،ص17)

نيز از امام صادق(ع) نقل است که هر که اين دعا را 3 مرتبه درصبح و 3 مرتبه در وقت شام بخواند هرگز محزون و غمگين نخواهد شد.

(کافی،ج2،ص534)

 

 

***

از جمله ذکرهای ولايت، ذکر نادعلی است که به صورت های مختلف کبير و صغير در کتاب ها آمده است. استاد مرحوم آيت الله سيد عبدالکريم کشميری اين نادعلی را توصيه می فرمودند:

«نادَعَليّاً مَظهَرَ العَجائِبِ تَجِدهُ عَوناً لَکَ فی النَّوائبِ کُلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَينجَلی بِولايَتِکَ يا عَلِیّ يا عَلِیّ يا عَلِیّ يا اَباً اَلغَوثِ اَغِثنی يا وَلیَّ اللهِ اَدرِکنی بِلُطفِکَ الخَفیِّ لا اِلهَ اِلّا أَنتَ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالمين»

می فرمودند اگر«يا علُّی»در اين ذکر100بار گفته شود خوب است ومی فرمودند که عددآن در قرآن110مرتبه است ولکن وقتی 1000بار نادعلی را در يک اربعين می خواندم،آثار عجيبی داشت.

(روح وريحان.ص82)

 

***

 

«اللَّهُمَّ اَخرِجنی مِن ظُلُماتِ الوَهم وَ اَکرِمنی بِنُورِ الفَهم،اللّهُمّ افتَح عَلَينا اَبوابَ رَحمَتِکَ وَ انشُر عَلَينا خَزائِنَ عُلومِکَ،بَرحمتِکَ يا اَرحَمَ الرّاحمين.»

(مفاتيح الجنان)

***

 

وقتی که انفاقی صورت می پذيرد، بهتر آن است که از سائل خواسته شود که در حق انفاق کننده دعا کند چرا که امام سجاد (ع) فرمودند: «دعای درخواست کننده ی تهيدست رد نمی شود.» از اين رو امام (ع) به خادمش فرمود: هرگاه به سائل چيزی دادی از او دعای خير بخواه. و نيز امام صادق(ع) فرمود:«مستحب است بيمار، با دست خود به سائل بدهد و از او بخواهد تا برايش دعاکند.»

(مفاتيح الحياه.آيت الله جوادی آملی،ص410و419)

***

 

امام صادق(ع) فرمود: «اگرسوره زخرف را بنويسند و با آب بشويند و آن آب را بر زن سليطه و بد زبان بدهند آن زن شيرين زبان و شيرين سخن می گردد.»

(خواص آيات.ص149)

 

***

 

در علل الشرائع شيخ صدوق(ج2.ص677)از فردی به نام حسن بن عطيه نقل شده که وی گفت:«محضر مبارک حضرت ابی عبدالله امام صادق(ع)عرض کردم:بفرماييد چرا خداوند عزوجل به ابليس فرمود:تواز مهلت داده شدگانی تاوقت معلوم؟حضرت فرمود:برای چيزی که خداوند خواست ازآن تشکر به جا آورد.عرض کردم:آن چه بود؟حضرت فرمود:دورکعت نماز بود که ابليس آن را درآسمان بجا آورد ودو ياچهارهزار سال طول کشيد.»

آری،خدايی که از ابليس هم بابت نمازش تشکر می کند با مؤمنان واقعی ومخلصان درگاه خود چه معامله ای خواهد کرد؟

 

***

 

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «خانه های خود را با تلاوت قرآن نورانی کنيد  و آنها را گورستان نسازيد همانگونه که يهوديان و مسيحيان چنين کردند (زيرا فقط در معابد نماز خوانده) و خانه هاي خويش را از عبادت تهی ساختند. هرخانه ای که در آن قرآن زياد تلاوت شود خير و برکت آن افزون گردد و اهل آن در وسعت قرار می گيرند و آن خانه برای اهل آسمان نور افشانی می کند، آن گونه که ستارگان آسمان بر اهل دنيا نور می دهند.

(اصول کافی.ج2ص446)

***

 

امام صادق(ع) فرمود:«هرکس قرآن را از روی آن بخواند از ديدگان خود بهره مند می شود و سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش اگر چه کافر باشند می شود.»

اسحاق گويد به امام صادق(ع) عرض کردم: قربانت گردم من قرآن را حفظ کردم آيا آنها را از حفظ بخوانم بهترم است يا از روی آن؟ فرمود: «قرآن را بخوان  و نگاه به آن کن، از روی بخوانی بهتر است، مگر نمی دانی نگاه کردن در قرآن،عبادت است؟»

(اصول کافی.ج4.ص417)

 

***

پيامبر(ص) فرمودند: «از بوته ی اسفند،درخت يا برگ يا ميوه ای نمی رويد مگر آنگه فرشته ای بر آن گماشته است تا آن را به آنکه شايسته است برساند ويا خشک شود و در ریشه و ساقه اش برای پراکندن شیاطین و شور چشم ها و در دانه آن داروی هفتاد ودو بيماری است.»

پيامبری از ترسی که امتش داشتند به خدا شکايت کرد خداوند به وی وحی کرد که به امتت بگو تا اسفند بخورند که شجاعت را زياد می کند.

نيز در کلام امام صادق(ع)آمده که «شيطان تا هفتاد خانه از خانه ای که در آن اسفند است، می گريزد و اسفند دوای هفتاد درد است که کمترين آنها جذام است.»

(مکارم الاخلاق.ج1،ص354)

***

 

اميرمؤمنان علی(ع) فرمود: «چون به سائل چيزی داديد دست خود را نزد دهان ببريد و آن را ببوسيد،چون خداوند گيرنده صدقات است.»

امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند می فرمايد: هيچ چيز نيست مگر ديگری را می گمارم که آن را بگيرد غير از صدقات که خودم به دستم می گيرم».

(جامع السعادات نراقی،ج2،ص133)

***

 

از سفارش های مکرر معصومين به پيروان خود، انگشتری در دست کردن و به خصوص استفاده از نگين «عقيق» بوده است. امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند دوست دارد دستی که انگشتر عقيق دارد و به طرف او بالا رود.»

(وسائل الشيعه،ج5،ص91)

نيز فرمودند: «عقيق» مرز و نگهدارنده از هر بلائی است و باز فرمود: «عقيق نمی گذارد صاحبش نيازمند شود»

(وسائل الشيعه.ج5،ص91)

نيز در کلام آن امام همام(ع)، به دست کردن عقيق (سرخ. زرد و سفيد) سبب نيکی، عاقبت به خيری، وسعت و زيادی مال، سلامتی و در امان ماندن از هر بلا و سلامتی از سلطان ستمگر و هر چيزی است که ترس از خطر در آن وجود دارد.

(وسائل الشيعه.ج5،ص88)

 

***

نخستين گام برای کسی که می خواهد قدم در مسير معرفت خداوند و سلوک بگذارد، توبه از گناهان است که سه شرط دارد: 1.پشيمانی از گناهان گذشته.2.تصميم به طاعت وبندگی در آينده.3.جبران واصلاح خراب کاری های گذشته تا هر مقدار ممکن باشد. پس از اين سه شرط، نماز توبه طبق اين دستور به جا آورده شود:

روز يکشنبه از هرماه که باشد غسل توبه کند، وضو گيرد و دو رکعت نماز توبه  نيت کند.در هررکعتی يک حمد وسه مرتبه توحيد ويک مرتبه سوره فلق ويک مرتبه سوره ناس را بخواند.پس از اتمام دورکعت اول،دورکعت ديگر به همان شکل نيت کند که جمعاٌ 4رکعت شود.سپس 70 مرتبه استغفار کند ودر انتهای استغفار بگويد:

«لا حَولَ ولا قوّةَ اِلا بِالله العلیّ العظِيم.»

سپس يک مرتبه اين دعا را بخواند:

«يا عَزيزُ يا غفّارُ اِغفِر لي ذُنوبی وَ ذُنوبَ جميع المؤمنينَ وَ المؤمناتِ فَاِنَّهُ لا يَغفِرُ الذُّنوبَ اِلّا اَنتَ.»

پيامبر اکرم (ص) فرمودند: هر که اين نماز را بخواند، توبه اش قبول می شود و گناهانش آمرزيده شود و طلب کاران از او راضی شوند.

(مفاتيح الجنان،اعمال ماه ذيقعده.نقل از غم عشق،ص 30و31)

 

 

***

 

حضرت آيت الحق سيد عبدالکريم کشميری از عرفای واصل می فرمودند:« سوره «والعاديات» روزی 110مرتبه خوانده شود،روزی حلال فراوانی به انسان خواهد رسيد»

(ذکرهای آسمانی.ص82)

 

***

 

مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی (ره) می فرمایند: « در حدیث آمده است زنان خود را سوره واقعه تعلیم کنید، زیرا که قرائت آن موجب غناء و بی نیازی می شود. »

(نشان از بی نشان ها، ص 366)

البته معمول است و توصیه شده که مومنین صبح ها پس از نماز، سوره ی یس و شب ها پس از نماز مغرب و عشاء سوره ی واقعه بخوانند تا از برکات بی شمار این دو سوره ی عظیم الشان بهره مند شوند.

 

 

 

اگرکسی از اهل بازار،سوره مبارکه«حجر»را با نیت خالص وتوجه به خدا ومعنی آن بنویسد ودرکیسه ی خود نهد نقد کیسه ومنافع اوبسیار شود و مردم معامله با اورا دوست بدارند.

(خواص آیات قران کریم،ص98)

 

 

***

یکی از کلیدهای نجات و رهائی از فقر و نیل به فتوحات و گشایش، آیه شریفه ی 3و4 سوره طلاق است که به آیه «وَمَن یَتّق الله» معروف است و از پیامبر(ص) نقل است که فرمود: من آیه ای را در قرآن سراغ ندارم که اگر مردم آن را فراگیرند و به کار بندند همه چیز آنها را کفایت کند بعد چند بار این آیه را  تلاوت فرمودند. به جهت مطالب و فتوحات و وسعت و جمیع اسباب و سامان دنیویه، مدت چهل روز جمعاً شش هزار و سیصد و هفتاد و نه مرتبه بخواند. از دوشنبه شروع نماید و به جمعه تمام کند. روز اول، قبل از قرائت غسل کند و وضو بسازد و دو رکعت نماز بخواند و پس از نماز، صدمرتبه سوره ی حمد، صدمرتبه سوره «الم نشرح» و صد مرتبه صلوات بفرستد و پس از آن ختم چهل روزه ی خود را شروع کند و تا روز چهلم، هرروز 180 مرتبه این آیه شریف را بخواند اگر در این مدت یک روز ترک شود باید از سرگیرد در روز چهلم پس از اتمام ختم، صدمرتبه حمد و صد مرتبه  الم نشرح بخواند و صد صلوات بفرستد و این دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ اَغنِنی بِحَلالِکَ عَن حَرامِکَ وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سواکَ اِنَّکَ عَلی کُلَّ شیءٍ قدیرً» وهفتاد مرتبه بگوید:«اللَّهُمَّ اجعَل لی مِن اَمری فَرَجاً وَمخرجاً»

در بین ختم انشاءالله اثر اجابت ظاهر شود وگشایش حاصل شود و اگر در چهل روز  اثر ظاهر نشود ختم را از سرگیرد که ان شاء الله در اربعین دوم، مطلب حاصل شود.

نیز نقل است برای رزق و روزی، مرحوم آیت الله نخودکی اصفهانی،3مرتبه خواندن این آیات را پس از هرنماز توصیه فرمودند.

(خزائن،ص347)

 

***

برای کفایت مهمات ورسیدن به حاجات ودفع فقر وصاحب ثروت شدن،این نماز از عجائب است وزیاد خواندن آن باعث خبرهای خوشحالی وسرور از عالم غیب می شود:

دو رکعت نماز،در رکعت اول پس از سوره حمد 70 مرتبه آیه ومن یتق الله بخوانید:

«وَ مَن یَتَقَ الله یَجعَلَ لَهُ مَخرَجاً وَ یَرزُقهَ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب.» ودر رکعت دوم پس از حمد، 70 مرتبه این آیه را بخوانید:وَمَن یَتَوَکَل عَلی الله فَهُوَ حسبُهُ اِنَّ الله بالِغُ اَمره قَد جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شیءٍ قدراً» پس از تمام شدن نماز 100 مرتبه استغفار،100 مرتبه الحمدالله رب العالمین خوانده و100 مرتبه صلوات فرستاده شود.بعد به سجده رفته 70 مرتبه بگویید«ایاکَ نَعبُدُ وَ ایّاکَ نستعین» این نماز بی نهایت مجرب است.

( چهل طلوع،ص92و93)

***

 

گویند در خبر است که هرگاه کسی از کم بودن غذایی، هراس داشته باشد، سوره مبارکه «یس» را بر آن غذا بخواند، انشاءالله که فراوان شود.

این روش توسط برخی از بزرگان معاصر نیز، عملی شده است و به تجربه رسیده و در کتاب ها، داستان های متعددی از  آن، موجود است.

(نیز گوهرشب چراغ،ج1،ص248)

 

***

حضرت امام موسی کاظم(ع)فرمود:هرگاه از گروهی طلب داشتی که گرفتنش برای تو سخت ومشکل باشد این دعا را بخوان:

«اللَّهُمَّ لَحظةَ مِن لَحظاتِکَ تُیَسِّرُ غُرَمائی بِهَا القَضاءُ وَ تُیَسّرُ لی بها مِنهُمُ الأِقتِضاءَ اِنّکَ علی کُلِّ شیءٍ قدیرٌ.»

(کافی،ج2،ص554)

 

***

مرحوم کوهستانی(ره) برای رفع مشکلات و گرفتارها به یکی از دوستان خویش فرموده بود این ذکر را هفتاد مرتبه و حداقل هفت مرتبه بخوان که مجرب است.:

«یا مُسَبِّب سَبِّب، یا مُفَرِّج فرِّج، یا مُفتِّح فَتِّح، یا مُدَبِّر دَبِّر، یا مُسَهِّل سَهِّل، یا مُیسِّر یَسِّر، یا مُتَمِّم تَمِّم، بِرَحمتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ وَ انتَ الجَوادُ الکریمُ.»

(برقله پارسائی،ص280)

 

***

 

برای این که کارها به آسانی صورت پذیرد و دشواری ها و مشکلات از پیش رو برداشته شود به توصیه حضرت امام صادق(ع) خواندن یکصد مرتبه این دعا وهمراه داشتن آن،مؤثر است بزرگان و عرفا این دعا را مؤثر و آزموده ومجرب دانسته اند:

« بسم الله الرحمن الرحیم، سَهلاً بِفَضلِکَ یا عَزیز،برَحمَتِکَ یا اَرحم الرّاحمین. »

(کشکول سیاح،ج2،ص397)

 

***

یکی از بزرگان می گوید: بسیار سوره یاسین را که قلب قران می باشد می خواندم و هر حاجتی که داشتم (از مشکلات مادی و معنوی) به تلاوت این سوره به این شکل مداومت می نمودم کار به جایی رسیدکه در اثر مداومت به این ختم، در بعضی از اشیاء، تصرف می کردم. اگر به آب روان می خواندم که بایست، می ایستاد. آن ختم مبارک این چنین است:

د رسوره یس، هفت مبین وجود دارد به هر مبین که رسیدی این دعا را 3 مرتبه بخوان:

 

بسم الله الرحمن الرحیم سُبحانَ المُنَفَّسِ عَن کُلّ مدیونِ سُبحانَ اللهُ المُفَرِّجَ عَن کُلّ محزونِ،سُبحانَ النّاصِرَ عَنّ کُلِّ مظلوم،سُبحانَ المُخَلِّصَِ عَن کُلّ مَسجونِ سُبحانَ مَن جَعَلَ خَزائنَهُ بَینِ الکافِ وَالنّونَ سُبحانَ اِنّما اَمرُهُ اِذا اَراذَ شیئاً اَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکوُنُ سُبحانَ الذی بِیَدِهِ مَلکوتُ کُلُّ شیءٍ وَالیه تُرجَعون.

(چهل طلوع ص79و80)

 

 

***

از بزرگان و مشایخ نقل است که هرکس در ورطه  و بلیه ای گرفتار شود وراه نجات، و خلاص شدن از هر طرف بر او بسته باشد، 19 مرتبه بگوید: «نجاهً مِنَکَ یا سَیِّدِ الکَریم،نَجِّنی وَ خَلِّصنی بِحَقِّ بِسم الله الرحمن الرحیم»، و اگر به عدد حروف «بسم الله الرحمن الرحیم» که همان 786 بار است بخواند، کامل تر و قوی تر خواهد بود. البته برخی از بزرگان قبل و پس از این ذکر، 3 صلوات را هم ذکر کرده اند که ان شاءالله مداومت بر این ذکر  مبارکه، باعث نجات از جمیع بلاها و آفات است و موجب ایمنی می گردد و به تجربه رسیده است.

(خواص القرآن،ص9)

 

 

***

مرحوم سید ابن طاووس در مهج الدعوات آورده است: هرکس حاجتی دارد این کلمات را 70 مرتبه بخواند که مجرب است به شرط آنکه با وضو و رو به قبله بوده وکلامش را قطع نکند:

«يا مُحَمّدُ یا عَلیُّ یا فاطمهُ یا صاحِبَ الزَّمان اَدرِکُونی و لا تُهلِکُونی»

بعضی از علما آثار کلی استجابت دعا را در موقع خواندن این اذکار دیده اند.

(منتخب الختوم، ص73)

 

***

گویند هرکس خداوند را به این نحو،3مرتبه قسم دهد «اُنشُدُکَ بِدَمِ المَظلوُم» بالقطع اجابت خواهد شد به تجربه(ان شاءالله).البته بهتر است این دعا را در مسجد بخوانند وبه خصوص پس از نماز ظهر.

(گوهرشب چراغ،ج1،ص187)

 

 

***

 

از مرحوم بهائی نقل شده است: هرکس این اذکار «یا حَمیدی الفِعال ذَالمَنِّ عَلی جَمیع خَلقِهِ بِلُطفهِ» را بخواند دعای او مستجاب می شود.اگر کسی این اسماء را بخواند، هرچقدر در نزد مردم بی قدر و ارزش باشد، محترم و مکرم می گردد و خدای تعالی چندان نعمت ظاهری و باطنی به او عنایت فرماید که از حساب آن عاجز ماند.

(چهل طلوع ص63و64نقل از مهج الدعوات سیدابن طاووس)

 

***

 

گفته شده است اگر کسی درکاری درمانده شده باشد که هیچ کس به فریاد اونرسد،یا کسی در دست ظالمی گرفتار باشد که به هیچ وجه راه نجاتی نداشته باشد،99مرتبه این دعارا بخواند نجات یابد ان شاءالله.

«یا غِیاثی عِندَ کُلِّ کُربَهٍ وَ مَعاذی عِندَ کُلِّ شِدَّةٍ وَمُجیبی عِندَ کُلِّ دَعوَهٍ أَسأَلُکَ اَن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمدٍ وَ الِ مُحّمدٍ وَ أَماناً مِن عُقُوباتِ الدُّنیا وَالاخِرهِ.»

(آب حیات،ص125)

***

 

از رسول گرامی اسلام نقل شده که فرمودند: «ابلیس گفت: هفت اسم را می دانم که هر وقت بخوانم به درجه خودم می رسم. اما چون می خواهد بخواند، خداوند از یاد او می برد. بعد حضرت فرمود: بله هرکس این کلمات را بگوید هر چه از خدا طلب کند خداوند به او عطا فرماید:

«بِسمِ الله الرّحمن الرحیم یا اِلهَ البَشَرِ وَیاعَظیمَ الخَطَرِ وَیامَعروفَ الاَثَر ویا سَریع الظّفَر ویا عَزیزَ المَنّ ویا واسِعَ المغفرهِ ویا مالِکَ یَومِ الدّین ایّاکََ نَعبُدُ وَایّاکَ نَستَعینُ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمینَ.»

(مفاتیح الجنان،ص257)

 

 

***

 

در بین خواص (عرفا) مشهور است که صلوات بر حضرت صدیقه طاهره (س) به این صورت «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ اَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها بَعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُکَ» به تعداد 550 مرتبه، باعث دفع بلایا و فتح ابواب حوائج است.

(آب حیات،ص226)

 

 

***

در روایات معتبر و احادیث متعدد وارد شده است که برای جمیع حوائج و مطالب، متوسل به حضرت سیدالشهدا (ع) بشوید و 128مرتبه این ذکر شریف را بگویید که عرفا و علمای بزرگوار آن را کیمیا و اکسیر اعظم می دانند:

بسم الله الرحمن الرحیم

«اِلهی بِحَقِّ الحُسینِ وَاَخیه وَجَدِّهِ وَ اَبیهِ و اُمّهِ وَ شیعَتِهِ وَ مَوالیهِ وَ قَبرِهِ وَ زائریهِ وَ سُکّانِهِ وَ مُجاوِریه صَلِّ علی مُحَمّدٍ وَ اَخرِجنی مِنَ الَهمِّ الّذی أَنَاَ فیهِ وَمِنَ الغَمِّ الّّذی اَنا فیهِ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمِن.»

انشاءالله حاجات برآورده وهمّ وغم ها برطرف می شود.

(نقل ازچهل طلوع،ص75و76)

 

***

حضرت امام رضا (ع) فرمودند:«پیامبر خدا (ص)فرمودند: هرکس خواهد که او را بیشتر از مجاهدین در ملأ  اعلی ثنا گویند پس هر روز این دعا را بخواند اگر حاجتی داشته باشد بر آورده شود و اگر دشمنی داشته باشد بر او غالب گردد و اگر قرض و دینی داشته باشد ادا شود و اگر غمی و همی داشته باشد زایل و برطرف گردد. این دعا از هفت آسمان بالا رود تا در لوح محفوظ برای او ثبت گردد:

«سُبحانَ اللهِ کَما یَنبَغی لِلهِ وَ الحَمدُ للهِ کَما یَنبَغی لِلّهِِ وَ لا اِلهَ اِلّا اللهُ کَما ینبغی لِلّهِِ وَ اللهُ اکبَرُ کَما یَنبَغی لِلّهِِ وَ لا حَولَ و لا قُوَّهَ اِلّا بِاللهِ وَ صَلَّی اللهََ عَلی مُحمدٍ النّبیِّ وَ عَلی اَهل بَیتهِ وَ جَمیعِ المُرسَلینَ وَ النّبیّینَ حَتّی یَرضَی الله»

(مفاتیح الجنان،ادعیه هرروز)

 

***

بزرگان فرموده اند:هرکه بعد ازنماز صبح ومغرب،هفت بار«بسم الله الرحمن الرحیم لا حَولَ وَلا قُوَّهَ اِلّا باللهِ العَلیّ العَظیم» و سی مرتبه «سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ للهِ وَ لا اِله اِلّا الله وَ اللهُ اکبر» بگوید از جمیع آفات وبلیات،در امان خدای تعالی است.

(نامه ها برنامه ها، استاد علامه حسن زاده آملی،ص62)

 

***

مفضل بن عمر گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: اگر بتوانی هیچ شب نخواب تا (زمانی که) به یازده کلمه خود را در پناه خداوند قرار بدهی، عرض کردم: مرا از آن یازده کلمه آگاه فرما. فرمود: بگو:

«اَعُوذُ بِعِزَّهِ اللهِ وَاَعُوذُ بِقُدرَهِ اللهِ وَ اَعُوذُ بِجَلالِ اللهِ وَ اَعُوذُ بِسُلطانِ اللهِ وَ اَعُوذُ بِجَمالِ اللهِ وَ اَعُوذُ بِدَفعِ اللهِ وَ اَعُوذُ بِمَنع اللهّ وَ اَعُوذُ بِجَمع اللهِ وَ اَعوذُ بِمُلکِ اللهِ وَ اَعوذُ بِوَجهِ اللهِ وَ اَعوذَ بِرَسُول اللهِ مِن شَرِّ ما خَلَقَ وَ بَرَأََ وَ ذَرَأَ.»

(اصول کافی،کتاب دعا باب الدعا عندالنوم والانتباه)

 

 

از رسول خدا نقل است که فرمود: هرکس این کلمات را هنگام صبح بخواند، تا شب به او بلائی نرسد و هر که در شب بخواند، تا صبح بلائی به او نرسد:

«اللَّهُمَّ اَنتَ رَبّی لا اِلهَ اِلّا أَنتَ عَلَیکَ تَوَکّلتُ وَ اَنتَ رَبَُّ العَرشِ العَظیم وَ لا حولَ وَ لا قَوَّهَ اِلّا بِاللهِ العَلَّی العَظیم ما شاءَ الله کانَ وَما لَم یَشأَ لَم یَکُن اِعَلم اَنَّ اللهَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قدیرٌ وَ اَنَّ اللهَ قد أَحاطَ بِکُلِّ شیءٍ عِلماً اللَّهُمَّ اِنّی اَعوذُبِکَ مِن شَرِّ نفسی وَ مِن شَرِّ کُلِّ دابَّهٍ اَنتَ اخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبَّی علی صِراطٍ مُستقیمٍ.»

(ختوم واذکار،ج2،ص276)

 

***

روایت است که مردی به خدمت امام موسی کاظم(ع)شکایت کرد که کار برمن بسته شده است وبه هرکاری که متوجه می شوم،سود نمی یابم وبه هرحاجت که رو می نهم برآورده نمی شود.حضرت فرمودند:پس ازنماز صبح، ده مرتبه بگو:

«سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ.»

(کافی،ج5،ص315)

***

 

به سند معتبر از امام صادق(ع)روایت شده است که فرمود:«هرکس صدمرتبه بعد ازنماز صبح بگوید:

«ما شاءَ اللهَ کانَ لا حَولَ وَ لاقُوَّهَ اِلا بِاللهِ العَلیّ العَظیم»

در آن روز امری که مکروه اوباشد نمی بیند.»

(اصول کافی،ج2،ص530 و531)

 

***

در بلدالامین از حضرت رسول اکرم(ص)روایت کرده:«هرکه هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند حق تعالی چهارهزار گناه کبیره اورا بیامرزد واورا ازسکرات مرگ وفشار قبر وصدهزار هول قیامت نجات دهد واز شر شیطان ولشگرهای او محفوظ گرداند وقرضش ادا شود وهمّ وغمش زایل گردد:

 

 

«اَعدَدتُ لِکُلِّ هَولٍ لا اِله الّا اللهُ وَ لِکُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَ اللهُ وَ لِکُلّ نِعمَهٍ الحَمدُ لِلّهِ وَ لِکُلِّ رَخاءٍَ الشُّکرُ لِلهَِ وَ لِکُلِّ اُعجُوبَهٍ سُبحانُ اللهِ وَ لِکُلِّ ذَنبٍ اَستَغفِرُ اللهِ وَلِکُلِّ مُصیبهِ اِنّا لِلّهَ وَ اِنّا اَلیهِ راجعونَ وَ لِکُلِّ ضیقٍ حَسبِیَ اللهُ وَ لِکُلِّ قَضاءٍ وَقَدَرٍ تَوَکّلتُ عَلَی اللهِ وَ لِکُلِّ عَدُوّ اِعتَصَمتُ بالله وَ لِکُلِّ طاعَهٍ وَ مَعصِیَهٍ لا حَولَ وَ لا قُوِّهَ اِلّا باللهِ العَلی العَظیم.»

(حاشیه مفاتیح،ص373)

 

***

 

هنگام قربانی کردن گوسفند،گاو یا شتر، رو به قبله بگوید:

«بسم الله الرحمن الرحیم.اِنّی وَجَّهتُ وَجهیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَ الارضَ حَنیفاً مُسلِماً وَ ما اَنا مِنَ المُشرکینَ اِنَّ صَلاتی وَنُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلهِ رَبِّ العالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ اُمِرتُ وَ اَنا مِنَ المُسلمین اللَّهُمَّ مِنکَ وَ لَکَ بسم الله وَ باللهِ وَ اللهَ اَکبرُ اللَّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمدٍ وَ آل مُحَمدٍ وَ تَقَبَّل مِن…(اسم قربانی کننده) »

 

***

 

روایت است که در وقت کشتن گوسفند عقیقه این دعا را بخواند:

«بسم الله وَ باللهِ اللَّهُمَّ عَقیقَهٌ عَن فُلانٍ(به جای فلان نام فرزند را بگوید)لَحمُها بِلَحمِهِ وَ دَمُها بَدمِهِ وَ عَظمُها بِعَظمِهِ اللَّهُمَّ اجعَلها وِقاءً لِالِ مُحَمَّدٍ علیه وآلِهِ السلام.»

 

***

 

برای برخاستن از خواب در ساعت مقرر، مشهور است و روایت شده که در هنگام خواب، آیه آخر سوره کهف تلاوت شده و هم زمان با تلاوت، ساعت مورد نظر، نیّت شود:

«قُل اِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم یُوحی اِلیَّ اَنَّما اِلهُکُم اِلهٌ واحِِدٌ فَمَن کانَ یَرجُو لِقاءَ رَبّه فَلیَعمَل عَمَلاً صالحاً وَ لا یُشرِک بِعِبادهِ رَبّهِ أَحَداً.»

(آب حیات،ص45)

 

 

 

* چون خواهی کاری را ابتدا(شروع)کنی بگو:

«رَبَّنا اتِنا مِن لَدُنکَ رَحمَهً وَ  هَیِّئ لَنا مِن اَمرِنا رَشَداً.»

 

* چون خواهی دشمن تورا نبیند بگو:

« وَجَعَلنا مِن بَینِ ابدیهِم سَدّاً وَ مِن خَلفِهِم سَدّاً فَاَغشَیناهُم فَهُم لا یُبصِرون»

 

* چون اندوهی رسد،بگو:

«لا اِله الّا اللهَ العَلی الحَکیم لا اِله اِلّا اللهُ رَبَُ العَرشِ العَظیم»

 

* چون خبر مرگ کسی را شنیدی بگو:

«سُبحانَ الحَیَّ الّذی لا یَموتُ اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلیه راجِعون»

 

* چون صدقه می دهی،بگو:

«رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا اِنَّکَ اَنتَ السَمیعُ العَلیم.»

 

* چون وارد بازارومحل کسب می شوی،بگو:

«لا اِله الّا اللهَُ وَحدَهُ لاشریکَ لَهُ،لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ،یُحیی وَ یُمیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الخَیرُ،وَ هَوَ عَلی کُلِّ شیءٍ قدیر»

 

* چون خواهی زبان کسی را که بدگوئی می کند ببندی،بگو:

«صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَعقِلونَ

صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعونَ

 

* چون خواهی از گناه توبه کنی بسیار در سجده بگو:

«لا اِله اِلّا اَنتَ سُبحانَِکَ اِنّی کُنتُ مِن الظّالمین»

 

* برای شوهردادن دختر بسیاربگو:

«یَرجُونَ تِجارهً لَن تَبُورَ»

 

* چون خواهی از مکر دشمنان در امان باشی وکارهایت را به خدا واگذارکنی بگو:

«اُفَوِّضُ اَمری اِلَی الله اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِبادِ»

 

* برای برآمدن حاجات و نیازها در شرایط سخت، بگو:

«اَمَّن یُجیبُ المُضطَّرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السّوء»

 

***

 

امام صادق(ع) فرمود:«هرکس سوره جن را زياد بخواند،هيچ گاه دچارچشم زخم ،سحر وجادو ومکر جن نخواهدشد.همراه با حضرت محمد(ص)خواهد بودوخواهد گفت:پروردگار من جزهمراهی با حضرت رسول اکرم(ص)چيزی ديگر نخواهم.هرکه اين سوره را بخواند،بشوِيد،وآن آب را بنوشد،هرچه بشنود فرا گيرد وبا هرکس مناظره کند غالب گردد.اگرقرض دارد اين سوره را به نيت ادای قرضش بخواند قرضش ادا شود.اگر صاحب حزن واندوه بخواند،اندوهش به شادی مبدل گردد،اگرمحبوسی اين سوره را بخواند،به زودی از حبس آزاد گردد و هر جا اين سوره خوانده شود اجنه از آنجا فرار می کنند.

(درمان با قرآن،ص129)

 

***

 

مرحوم آيت الله العظمی بهجت(ره) برای ابطال سحر و يا چشم زخم چند سفارش ويژه داشته اند:

1.هنگام اذان، درجائی که زندگی می کند،با صدای بلند و آشکار اذان بگوید.

2.پس از نماز صبح،50 آیه از قرآن را با صدای آشکار تلاوت کند.

3.دو سوره فلق و ناس را زیاد بخواند

4.پیش ازخواب، چهارقل (کافرون، توحید، فلق و ناس) را بخواند.

5.همراه خود قرآن داشته باشد.

6.آیه الکرسی را فراوان بخواند و آن را نوشته در خانه نصب نماید.

7.حرز امام جواد را همراه داشته باشد (به صورت بازوبند یا در انگشتر)

(ذکرهای آسمانی،ص91)

 

***

 

مشهور است که نگهداری برخی حیوانات مانند کبوتر، خروس سفید و اسب اصیل در محل زندگی (خصوصاً اگر کبوترها دو رنگ یا سفید باشند)، سبب دور شدن اجنه می شود. از امام صادق(ع) نقل است که فرمودند: «بال و پر زدن کبوتر باعث گریختن و دور شدن شیاطین  و اجنه است.»

(من لا یحضره الفقیه، ج3، ص350)

نیز مرغ وخروس،بره وبزغاله نیز اگردر خانه ای باشند،هروقت جن بیاید با آنها بازی می کند و دیگر، اطفال را اذیت نمی کند.

(کلیدهای اسرار،ص51)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مجموعه کامل ادعیه السّر

«31 دعای ویژه و اهدائی خداوند به  حضرت محمد(ص)»

از جمله ادعیه باشکوه و مستجاب که در نظر اهل فن،مستند ومجرب وبه واقع،فوق العاده وعظیم الشأن است،31 بند دعاست که حضرت رسول اکرم(ص)ازخداوند متعال نقل فرمودند:

قطعاتی از این ادعیه شریت رامرحوم سید ابن طاووس و کفعمی در کتب ادعیه خود ازجمله«بلدالامین»و«مصباح» ذکر کرده اند ومرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار خود بابی راتحت عنوان «ادعیه السّر» ذکر کرده وتمامی احادیث(31بند)راکه در موضوعات مختلف است،آورده است.نکته ای که باید در این بخش یاداوری شود این است که شما عزیزان از اینکه این چند دعا را در اختیار دیگران قرار دهید.بپرهیزید وصرفاً به افرادی بدهید که به ایمان و اعتقاد آنها یقین دارید زیرا امام باقر(ع)از حضرت علی(ع) نقل فرموده که فرمودند:»برای پیامبر اکرم(ص) سرّی بود که آن را به افراد اندکی تعلیم دادو فرمود:ومن (علی(ع))نیز می گویم- لعنت خدا و پیامبران وانبیاء وصالحان در گاهش برکسی باد که این یسرّ فرستاده شده از جانب خداوند متعال  رابه غیر از افراد راستگو و ثقه،افشا کند. سر او را کتمان کنید.من از رسول خدا (ص)  شنیدم که می فرمود:ای علی قسم به خدا هرانچه که می گویم (ادعیة السر)خود با دو گوش و قلبم شنیدم وبا چشمانم دیدم.اگر کلام خدا نبود،کلام فرستاده ی او یعنی جبرئیل بود،بپرهز از انکه سرّ من را ضایع کنی(وبه غیر اهلش تعلیم نمایی)من از خدا خواستم که هرکه سرّ من را ضایع کرد،عذاب جهنم را بر او بچشاند.آگاه وهوشیار باش،بسیاری از مردم اگرچه عبادتشان اندک است اما اگر بدانند من به تو چه آموخته ام (وبخوانند)از برترین عبادت کنندگان ومجتهدین خواهند بود،اگر نبود طغیان کنندگان این امت،این سر را (برای همه)نشر میدادم اما تو نمی دانی که دین در آن هنگام (طاغیان هستند) تغییع خواهد شد.دوستدارم فقط آنرا به راستگویان برسانی….

امیدواریم که عزیزانی که این مجموعه ادعیه مقدس را در اختیار گرفتند،حتی الامکان از افشای آن نزد دیگران که اعتماد به ایمان واعتقاد آنها برای استفاده از این کلمات نورانی ندارند،بپرهیزند.واما 31 بند از ادعیه السر:

 

 

یا محمد! بگو به کسی که یک گناه بزرگی از امتت کرده ازبین رفتن آن و پاکی از آن راخواهد،باید بدن وجامه اش را برای من طاهر کند وبه بیابان(نه غصبی)بیرون رود رو به قبله کسی اور نبیند دستها را به سویم بر دارد که بین من واو پرده ای نباشد و بگویید:

«با واسِعاً بِحُسنِ عائِدَتِه،ویا مُلبِساً فَضلَ رَحمَتِه،ویا مُهیباً لِشِدّةِ سُلطانِهِ،وَ یا راحِماً بِکُلِّ مَکانٍ ضریراً اَصابَهُ الضُرُّ فَخَرَجَ اِلَیکَ مُستغیثاً بِکَ آئِباً اِلیکَ هائِبِاً لَکَ یَقُولُ عَمِلتُ سُوءً وظَلَمتُ نَفسی وَ لِمغفِرَتِکَ خَرَجتُ اِلیکَ اَستَجیرُ بِکَ فی خُروجی مِنَ النَّارِ وَ بِعِزِّ جَلالِکَ تَجاوَزتُ فَتَجاوَز یا کریمُ.وَ بِاسمِکَ الّذی تَسمَّیتَ بِهِ وَ جَعَلتَهُ فی کُلِّ عَظَمَتِکَ وَ مَعَ کُلِّ قُدرَتِکَ وَ فی کُلِّ سُلطانِکَ وَ صَیَّرتَهُ فی قَبضَتِکَ وَ نَوَّرتَهُ بِکتابِکَ وَ اَلبَستَهُ وَ قاراً مِنکَ یا اللهُ یا اللهُ اَطلُبُ اِلَیکَ(اَن تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وَ)اَن تَمحُو عنّی ما اَتَیتُکَ بهِ(بیدی)وَ انزَع بَدَنی عَن مِثلِهِ فَاِنِّی بِکَ لا الِهَ الّا اَنتَ اَعتَصِمُ وَ بِاسمِکَ الذِّی فیه تَفصیلُ الاُمُورِ کُلُّها مُؤمِنُ هذا اِعتِرافی لَکَ فَلا تَخذُلنی وَهَب لی عافیةً وَ اَنجِنِی مِن الذَّنبِ العَظیمِ(الّذی)هَلکتُ(فیه)فَتَلافتی بِحقِّ حُقوقِکَ کُلِّها یا کریمُ».

پس حق این است که اگر به آنچه تو را به آن امر کردم غیر مرا نخواهد اورا از این کبیره اش خالص نمایم حتی آن را بیامرزم واو را همیشه از آن پاک کنم به جهت این که تورا اسمائی آموختم که با آنها خوانده را پاسخ دهم.

 

 

یا محمد!هرکس از امتت گناه غیر کبیره اش زیاد شد حتی به زیادی شهرت یافت وبر آوردن دوباره ناراحت بود پس هنگام طلوع فجر(اذان صبح)یا قبل از غروب باید با اعتماد رو به سوی من کند و بگوید:

«یا رَبّ یا رَبّ فلانُ بنِ فلان (نام خود وپدر را بگوید) عبدُکَ شدیدٌ حیائُهُ لِتعرُّضِهِ لِرَحمَتِکَ،لا صرارهِ عَلی ما نهَیتَ عَنهُ مِنَ الذَّنبِ العَظیمِ یا عظیمُ اِنَّ عَظیمَ ما اَتَیتُ بِهِ لا یعلمُهُ غیرُکَ قد شَمُتَ بی فیه القریبُ وَ البعیدُ وَ اَسلِمنی فیهِ العدُوّ وَ الحَبیبُ وَ اَلقَیتُ بِیَدی اِلَیکَ طمعاً لِاًمرٍ واحِدٍ وَ طَمَعی ذلِک فی رَحمَتِکَ فَارحَمنی یا ذالرَّحمةِ الواسعَةِ وتلافِنی بِالمَغفِرَةِ و العِصمَةِ مِنَ الذُّنُوبِ اِنّی اِلَیکَ مُتَضَرّعُ اَسئَلُکَ بِاسمکَ الّذی یُرسِلُ اَقدامَ حَمَلَةِ عَرشِکَ ذِکرُهُ و تَرعُدُ لِسُماعِهِ اَرکانُ العَرشِ اِلی اَسفَلِ النُّخُومِ انّی اَسئَلُکَ بِعِزِّ ذلِکَ الاسمِ الّذی مَلَاء کُلَّ شیءٍ دُونَکَ اِلّا رَحمَتنی(یا رَبّ)بِاستَجارَتی اِلیکَ بِاسمِکَ هذا یا عظیمُ اتیتُکَ بِکذا وکذا.(وآن گناهی که کرده نام برد)فَاغفِرلی تَبعتهُ وَ عافِنی مِن اِشاعَتِهِ(اتباعهِ)بَعدَ مَقامی هذا یا رحیمُ.»

پس زمانی که آن را گفت گناهانش را به نیکی بدل کنم ودعایش را مستجاب کنم وخواهش او را برآورم.

 

 

یا محمد!هرکس کافر باشد وقصد توبه وایمان نماید باید بدن وجامه اش را برای من پاک کند و رو به قبله نماید وپیشانیش را برایم به سجده نهد زیرا بین من واو پرده نیست آنگاه این دعا را بگوید:

«یا مَن تُغَشّی لباسَ النّور السّاطِعِ الّذِی استِضاءَ بهِ اَهلُ سماواتِهِ(وَاَرضِهِ) وَیا مَن خَزَنَ رُؤیتُهُ عَن کُلِّ مَن هُوَدُوَ نهُ وَ کذلِک ینبغی لِوَجهه الّذی عَنَت وُجُوهُ المَلائِکَةِ المُقَرَّبِینَ لَهُ اِنَّ الّذی کُنتُ لَکَ فیهِ مِن عَظَمَتِکَ جاهداً اَشَدُّ(اَشَرُّ)مِن کُلّ نِفاقٍ فَاغفِرلی جُحُودی فَاِنّی اَتَیتُکَ تائِباً وَها اَنَا ذا اَعتَرِفُ لکَ عَلی نَفسی بِالفریةِ علیکَ فَاذِا اَمهَلتَ لی فِی الکُفرِ ثُمَّ خَلَّصتَنی مِنهُ فَطَوّقنی حُبَّ الایمانِ الّذی اَطلبُهُ مِنکَ بحقِّ مالِکَ مِنَ الاَسماءِ الّتی مَنَعتَ مِن دونِکَ علمَها بِعَظم شأنِها وَ شِدَّةِ جَلالِها وَ بِالاِسمِ الواحِدِ الّذی لا یبلغُ اَحَدٌ صفةَ کُنهِهِ وَ بِحَقَّها کُلِّها اَجِرنی اَن اَعُوَدَ اَلیَ الکُفرِبکَ سبحانک لا الهَ اِلّا انت غُفرانَکَ اِنّی مِنَ الظّالمین.»

 

 

یا محمد!هرکس از امتت اندوهش زیاد شد پنهان باید مرا بخواند وبگوید:

«یا جالیَ الاَحزانَ ویا مُوسِعَ الضیقِ وَ یا اولی بِخلقِهِ من انفُسِهِم ویا فاطِرَ تِلک النُفوسِ ومُلهما فُجورها وتقویها نَزَلَ بی یا فارجَ الّمِ ضُقتُ بِهِ درعاً وَصدراً حتّی خشیتُ او اکُونَ غَرَضَ فتنةٍ یا اللهُ وَ بِذکرِ تطمئنَ القلوب یا مُقلب القُلوب(والابصار)قلب قلبی من الهُمُوم الی الّروحِ والدّعةِ ولا تشغلنی عَن ذِکرِکَ بترکلَ بی ما اللهمُومِ انّی الیکَ مُتضرعُ اسئلُکَ بِاسمِکَ الُّذی لا یوصَفُ اَلّا بالمعنی لکتمانِکَ هوَ فی غیوبِکَ ذاتِ النورِ اجلِ بحقِهِ احزانی واشرح صدری بکشوط ما بی الهمِ یا کریمُ.»

پس حق این است که چون آن را گوید متولی او میشوم اندوهایش رابردارم پس هرگز به آن بر نگردد.

 

 

یا محمد!هرکس از امتت قفر کوبنده در دنیا به او رسد واز آن عافیت خواهد به سوی من آید و بگوید:

«یا مَحلَّ کُنوزَ بالعائِدةِ اِلَیهم وَالنَّظُر لَهُم یا الله لا یمسی غیرکَ الها انّما الالهة کُلّها معبودة دوُنکَ بالفریة والکذب لا اله الّا انت یا سادَّ الفقر ویا جابر(الکسیر ویاکاشف)الضُر ویا عالِمَ السرائر(صل علی محمد وآله و)ارحم هربی الیک مِن فقری اسئلک باسمکَ الحالِ فی غناک الّذی لا یفتقرُ ذاکرهُ ابداً ان تعیذنی من لزوم فقر اَنسی بِهِ الدّین او بِسوءٍ غَنِی افتَُتَن بِهِ عَنِ الطاعَةِ بِحقّ نورِ اَسمائککُلِّها اَطلُبُ اَیکِ مِن رزقک کفا فاللدنیا تعصِمُ بِهِ الدین لا اَجدُلی غیرکَ مقادیرَ الارزاق عندکَ فانفعی مِن قدرتکَ فیها بما تنزعُ به ما نزل بی من الفقر یا غنیُّ(یا مجیب)».

زمانی که آن را بگوید فقر ازدلش کنده شود واو را به توانگری بپوشانم واو را از اهل قناعت گردانم.

 

 

یا محمد!به هرکس از امتت در نفس یا دینش یا دنیایش یا اهلش یا مالش مصیبت رسید پس فراخی آن را دوست دارد باید آن را به من فرود آورد وبگوید:

«یا مُمتنّاً علی اهلی الصبر بتطویقکم بالدّعةِ الّتی ادخلتها علیهم بطاعتکَ لا حولَ وَ لا قوة الّا بِکَ فد حتنی مصیبة فتنتی واعیتنی المسالِکُ للخروج منها و اضطرنی الیکَ الطمعُ فیها معَ حسن الرجاء لَکَ فیها فَهَرَبتُ الیکَ بنفسی وانقطعتُ الیکِ لِضّری ورجوتُکَ لدُعائی قد هَلَکتُ فاغثنی و اجبُر مصیبتی بجلاء کربها وادخالکَ الصبرَ علیَّ فیها فانکَ ان خلیتَ بینی وبین ما انا فیه هَلکتُ فلا صبر لی یا ذاالاِسمِ الجامع(الذی)فیه عظیمُ الشئونِ کُلّها بحقّکَ وَ اَغثنی بتفریج مُصیبتی عنّی یا کریمُ.»

پس زمانی که این ها را گفت صبر را به او الهام کنم وشکر را به گردن او اندازم واز مصیبت با جبران آن فرج دهم.

 

 

یا محمد!وکسی که از چیزی غیر من از مکر دشمنان ودزد بترسد باید در مکانی که می ترسد بگوید:

«یا اخذاً بِنواصی خَلقِه و السافِعَ بِها الی قََدرهِ و المُنفِذَ فیها حُکمهُ خالِقََها وَجاعِلَ قضائِهِ لَها غالِباً وکُلُّهم ضعیفُ عِندَ غَلَبَتِه وَثِقت بِکَ یا سیّدی عند قوِتِهِم انی مَکیودٌ لِضعفی لِقُوَّتِکَ علی من کادَنی تَعَرّضتُ لَکَ فَسَلّمنی منهُم الّلهمَّ فان حُلت بینَهم و بینی فَذلک ارجوهُ منکَ و ان اسلمتَنی اَلَیهم غیَّروا ما بی مِن نعمکَ یا خیر المُنعمینَ صَلُّ علی محمد و آل محمد ولا تَجعل تغییرَ نعمتکَ علی یَدِ اَحدٍ سواکَ ولا تغیرها انت بی فَقد تَری الذینَ یُرادُ بی فَحُل بینی و بَینَ شرّهِم بحق ما به تستجیبُ الدعا یا الّله یا رب العالمین»

پس چون اینها را گفت او را بر دشمنانش یاری کنم و او را حفظ نمایم.

 

 

یا محمد!وکسی که ترسد از چیزی از آن چه در زمین است از درنده یا گزنده باید در جایی که می ترسد بگوید:

«یا ذاری ما فی الارضِ کُلّها بِعِلمِهِ بِعِلمِکَ یکونَ ما نکونُ مما ذراتَ لکَ السلطانُ علی ما ذراتَ و لکَ السلطانُ القاهِرُ علی کُلّ شی(من) دونِکَ یا عزیزُ یا منیعُ انّی اعوذُ بقدرتکَ علیَ کلّ شی من کلّ شَئٍ بضرُ من سُبُع اوهامةٍ او عارضٍ من سائرِ الدّوابّ یا خالِقها بفطرتِهِ(صَلِّ علی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّدٍو)ادارأها غنّی و احجزها و لا تسلطها علی و عافنی من شرها و باسها یا الّله ذا العلمِ العظیم احفظنی بحففظِکَ من مخاوفی یا رحیم.»

پس چون این را بگوید اورا جنبندگان زمین که دیده شوند ودیده نشوند ضرر نمیزنند.

 

 

یا محمد!وهر کس از آن چه در زمین است بترسد از جن و شیطان هنگامی که ترس براوداخل شود بگوید:

«یا الّلهُ الا لهُ الاکبرُ القاهِر بقدرته جمیعَ عباده و المطاع لِعَظمته عِندَ کلّ خلیقتهِ وَالممضی مشیتهَ لِسابق قدرته انتَ تکلللاء ما خَلَقتَ باللیلِ وَ النهارِ ولا یمتنعُ من اردتُ به سوء بشی دونک من ذلک السوء ولا یحولُ اَحَدٌ  دونَکَ بینَ اَحدٍ وما تُزیدُ به من الخیرِ کُلّ ما یری وما یُری فی قبضتِکَ وجعلتَ قبائلَ  الجَنّ وَ الشیاطن یروننا و لا نراهُم وانا لکیدِهِم خائفٌ(صَلِّ علی مُحَمَّدوالِ مُحَمَّدٍ)فامنّی من شرهِم وبأسِهِمِ بحقِّ سُلطانِکَ العزیزِ یا عزیزُ»

پس چون این را بگوید به او از جن و شیاطین بدی هرگز نرسد.

 

 

یا محمد!هرکس از سلطلنی ترسد یابه سوی اوطلب حاجت خواهد هنگامی که براو وارد می شود بگوید:

«یاممکن هذا مما فی یدیه و مسلّطهُ علی کل مَن دونه ومعرضهُ فی ذلک لامتحانِ دینه علی کلی من دونه انّهُ یسطو بمرحِهِ فیما اتیته من الملک وَیجوز فینا یتجبرُ بافتخارهِ بالّذی ابتلیتهُ بهِ من التعظیمِ عند عبادکَ اسئلک ان تسلبه ما هُوَ فیه انتَ بقوة لا امتناع له منها عند ارادتکَ فیها انّی امتنعُ من شر هذا بخیرکَ واعوذ من قوته بقدرتک الّلهُمَّ(صَلِّ علی مُحَمَّدوالهِ و)ادفعهُ عنّی وآمنی من حذاری منهُ بحقّ وَجهکَ وعظمتک یاعظیمُ(یامُحَمَّدُ)»و زمانی که ازاو  بخواهد حاجت بطلبد بگوید:«یامن هوَ اَوّلی بِهذا من نفسهِ ویا اقربُ الیه من قبلهِ ویا اعلَمُ بهِ من غیره وَیا رازقَهُ مِمّا هُوَ فی یدیه مِّما احتاجُ الیه الیکَ اَطلبُ وبکَ اتشفعُ لنجاحٍ حاجَتی فخُذلی حینَ اکلمُهُ بِقََلبه فَاغلبه لی حَتی ابتز مِنه حَوائجی کُلّها عَن دری بلا قضاء الحاجَةِ واقض لی طَلبی فی الذی قَلبهُ وخذه لی فی ذلِک اخذ عزیزٍ مقتدرٍ بحقّ قدرتک الّتی غلبتَ بها العالمین»

پس چون این را گوید حاجتش رابر آورم و اگر چه در نفس کسی باشد که ازاو طلب کرده.

 

 

یا محمد! وکسی که بَدوِ کار همّت کند ودوست بدارد انچه راکه خوشنودی من درآن است پس اورا به آن ملزم کنم.هنگامی که قصد می کند این رابخواند:

«الّلهُمَّ اخترلی بعلمِکَ وَ وفقتی بعلمِکَ لرضاکَ ومَحَبّتِکَ الّلهُم اختری بقدرتکَ وجنینیبعزتکَ(وقدرتکَ من)مقتِکَ وَ سخطک الّهمَّ اختری فیما اریدُ من هذین الامرین (نام آن دورا بگوید)اُحبّما الیک و ارضا هُما لَکَ واقربَهُما منکَ الّهُمَّ انی اسئلُکَ بالقدرة الّتی زویتَ بها علم الاشیاء عن جمیعِ خلقِکَ ان تصلی علی محمدٍ وال محمدٍ واَغلب بالی و هوایَ وسریرتی وعلانیتی باَخذِکَ واسفع بناصیتی الی ما تراهُ لَکَ رضی ولی صلاحا فیما استخیرکَ فیهَ حَتّی تلزمنی من ذلک امراً ارضی فیه بحُکمِکَ واتّلُ فیهَ علی قضائکَ واکتفی فیه بقدرتِکَ ولا تقلبنی وَهو ایَ لِهواکَ مخالف وما اریدُ لما تریدُ لی مجانب اغلبُ بقدرتکَ التی تقضی بها ما احببتَ بهواکَ هوای و یسرنی للیسری الَّتی تَرضی بها عَن صاحِبها ولا تخذلنی بعد تقویضی الیکَ امری برحمتِکَ الّتی وَسعت کُل شی اللّهُمَّ اوقع خیرتک فی قلبی و افتح قلبی للزومها یا کریم آمین.»

 

 

یا محمد!به کسی که عارضه ای از بلا ومرض به او برسد باید به سوی من بیاید وبگوید:

«یا مُصَححَ ابدانِ مَلائَکتهِ ویا مفرغَ تِلکَ الابدانِ لِطاعَته ویا خالقَ الادمییّن صحیحاً وَ مُبتلی ویا معرضَ اهل السُقمِ واهل الصحة للاجرِ والبلّیة ویا مداوِیَ المرضی وشافیهُم(ویا مصحح اهل السقم بالباسِهِم عافیتهُ)بطّبهِ ویا مفرجَ عن اهلی البلاء بلایاهُم بتَحلیل رحمتهِ قد نزلَ بی من الامر ما رفضَنی فیه اقاربی وَ اهلی الصّدیقُ وَ البعیدُ وَما شمُتَ بی فیه اعدائی حَتی صرتُ مذکوراً ببلائی فی افواه المخلوقینَ واعیتنی اقاویلُ اهلِ الارض لقلة عِلمهم بداوء دائی وَ طِبّ دوائی فی علمکَ عندَکَ مثبتُ صَلِّ عَلی مُحمد وَ آلِ مُحمَّد وَ انفغنی بطلبِکَ فلا طَیبَ ارجی عندی مِنکَ ولا حمیمَ اَشدُّ تعطّفاً مِنکَ عَلیَّ قد غیّرت بلیتُکَ نعمَکَ علیَّ فَحول ذلک عَنّی اِلی الفَرج والرّخاء فانّکَ ان لَم تَفعَل لَم اَرجَهُ من غیرکَ ما نفعنی بطلبکَ وداونی بدوائک یا رحیمُ.»

پس زمانی که آنرا بگوید از اوزیانش را برگردانم وازآن عافیت بخشم.

 

 

یا محمد!هرگاه قحطی برای امتت فرود آید باید همگی به سویم نعره زنند وناله کنند وجور کننده ی آنها هم باید نعره کشد وبگوید:

«یا معیننا عَلی دیننا باحیائه انفُسَنا بالّذی نشرَ علینا من رزقه نزَل بنا امرٌ عظیمُ لا یقدِرُ علی تفریجه غنّا غیرُ مُنزله یا منزله عَجَزَ العبادُ عن فرجه فَقد اشرفتِ الابدانَُ علی الهلاکِ واذا هَلَکَ الابدانُ هلکَ الدینُ یا دبان العبادِ مُدبرَ امورهم بتقدیر  ارزاقهم لا تَحُولنَّ(بشی)بیننا وبینَ رزقکَ وهنئنا ما اصبحنا فیه من کرامتک لَکَ مُعترضین قد اصیبَ من لا ذنب لهُ من خَلقِکَ بِذُنوبنا(فصَلِّ علی مُحمَّد وَ الِ مُحمَّدٍ)وارحمَنا بِمن جعلتهُ اهلاً لِذلک حین تسئلُ بَهِ یا رحیمُ لا تَحبس عَن اَهلِ الارض ما فی السَماء وانشرُ علینا رحمتکَ وابسط عَلینا بقبولکَ وعافِنا من الفتنةِ فی الدین والدُّنیا وَ شَماتة القومِ الکافرینَ یا ذالنَفعِ و الضُّرِانِکَ اِن اَنجیتنا فَبلا تقدیم مِنّا لاَعمال حَسنة ولکن لا تمام ما بِنا من الرحمةِ(والنعمة)و ان رددتَنا فبلا ظلمٍ(منک)لَنا ولکنَّ بجنایتنا فاعفُ عنّا قبلَ انصرافِنا واقلبِنا بِاِنجاح الحاجةِ یا عظیمُ.»

پس حق آن است اگر(گوینده)کسی را غیراز من ازآن چه تورا امر کرده اراده نکرده باشد برای اهل آن شهر سختی را به آسایش تبدیل کنم وترس را به ایمنی وسختی را به توانگری واین برای آن است که تورا دعای بزرگی تعلیم کردم.

 

 

یا محمد!هرکس قصد خروج از اهلش برای حاجتی(مکه وکربلا وغیره)یا سفری دارد ودوست بدارد که اورا سالم با برآمدن حاجتش برگردانم باید هنگام خروج از خانه اش بگوید:

« بِسم الله مَخرجی وبِاذنِهِ خَرَجتُ وَ قد عَلِمَ قَبلَ اَن اَخرَجَ خُروجی وَ قَد اَحصی عِلمُهُ ما فی مَخرجی وَ مَرجَعی تَوکلت علی الا له الاکبرِ توکُل مُفوضٌ الیه امرهُ ومستعینُ بِهِ علی شونِهِ مُستزیدٌ مِن فَضله مُبری نَفسهُ من کل حَول ومن کُلّ قوة الا به خُروج ضَریر(ضَعیف)خَرَجَ بُضرهِ الی مَن یکشِفُهُ وخروج فقیر خَرج بِقَره الی مَن سده وخروجَ عائل خَرجَ بعَیلتِهِ الی من یُغنیها وخروج من ربه اکبرُ ثقته واعظمُ رَجائه وَ اَفضلُ اُمنیته الله ثِقتی فی جمیع اُمُوری کُلّها به فیها جمیعاً استعینُ ولا شی الّا ما شاء اللهُ فی عِلمه اسئلُ اللهَ خیرَ المُخرج والمُدخل لا الهَ الّاهُوِ الیهِ المصیرُ.»

پس زمانی که این را بگوید در هرجا داخل شود وبیرون آید با شادی به او روی می آورم واو را سالم برگردانم.

 

 

یا محمد!هرکس از امتت بخواهد که بین دعای او وبین من حائلی نباشد واو را برای هر امری که خواهد اجابت نمایم چه بزرگ ویا کوچک باشد در نهان وآشکار به سوی من یا به سوی غیرمن باید آخر دعایش بگوید:

«یا اللهُ بِقُدرتِهِ خَلقَهُ والمالِکُ بها سلطانَهُ والمُتسلِطُ بما فی یَدیهِ(والممسِکَ بها ما فی یدیه)کُلَّ مرجو دُونکَ یخیبُ رجاء راجیهَ وَ راجیکَ مَسرورٌ لا یخیبٌ  اسئلک بِکُلّ رضیَّ لَکَ من کلی شی انتَ فیه وَ بکلِّ شی تحِبُّ ان تُذکرَ بِه وَ بِکَ یا اللهُ فلیسَ یَعدلُکَ شی ان تصلّی علی محمدٍ وآله اَن تحُوطنی وَ والدی ووالدی واِخوانی وَاَخواتی ومالی بِحِفظک وَ تقضی حاجتی فی کَذا وکذا.»

(حاجت را بگوید پس زمانی که آن را گفت حاجتش را بر آورم پیش از برخواستن ازجایش)

 

 

یا محمد!وهرکس بخواهد طلب کند چیزی را که بندگان به سویم تقرب می جویند(مانند حج یا کارهای عام المنفعه)باید هنگامی که آن را قصد می کند بگوید:

«یا دالّنا  علی المنافِعُ لِاَنفسنا من لُزوم طاعته وبا هادِینا لِعبادته الّتی جَعَلها سَبیلاً اِلی دَرک رِضاهُ اِنّما یَفتحُ الخیرَ ولیّهُ یا ولّی الخیرَ قَدراتُ کذا وکذا( نام آن کار را ببرد)،وَلَم اَجد اِلیه بابَ سبیلٍمفتوحاً وَلانا هِجَ طریقٍ واضِح وَ لا تهیئةَ سَبب تیسّرٌ(یسیر)اعیتنی فیه جَمیعَ اموری کُلُّها فی المَوارد والمصادر وانتَ وَلیّ الفتحِ لی بذلکَ لِاَنّکَ دللتنی علیه فَلا تَحظُرُهُ عنّی ولا تجبَهُنی عنهُ بردٍ فَلیسَ یَقدرُ علیه اَحدٌ غیرُکَ و لیس عَندَ اَحَدٍ الّا عَندَکَ اسئلُکَ بِمفاتِح غیوبک کِلَّها و جَلالِ  عملکَ کُله وعظیم شئونکَ کلها اِقرارعین وافراحَ قلبی وتهنیتکَ ایّای(باسباغ)نعمکَ علّی بتسیر قضاء حوائجی ونسخُکها فی حوائج من یسخت حاجتهُ مقضیة لا تقبُلنی بحقِّکَ عن اعتمادی لَکَ اِلّا بها فانَّک انت الفتّاحُ بالخیراتِ وانتَ علی کلّشی قدیرٌ فیا فتاحُ یا مدبرُ(صَلِّ علی مُحمَّد و الِ مُحمَّدٍ)هیئی لی تیسیرَ سَببها وسهل علی باب طریقها وافتح لی من عناکَ بابَ مدخلها ولینفعنی جاری بِکَ فیها یا رحیمُ»

پس زمانی که این را گفت برایش باب خیر را با رضایت از او باز کنم واو را دوست خود گردانم.

 

 

یا محمد!وهرکس خواهد از امت توکه او را از اینکه وحسد وریاء وپرده دری عافیت بخشم باید هنگامی که اذان می شنود بگوید:

«یا مُطفی الانوار بِنورهِ ویا مانَِع الابصارِ من رؤیتهِ ویا محیّر القلوب فی شأنهِ اِنّکَ طاهرٌ مطهرٌ یطهر یطهرک مَن طهرته بها ولیسَ من  دونِکَ اَحَدٌ اَحوَجَ الی تطهیرکَ ایّاهُ منی لدینی وبَدَنی وقلبی فایّة حال کُنتُ فیها مجانباً لکَ فی الطاعة الهوی والهوی فالز منی واِن کرهتَ حَبّ طاعَتکَ بحقِ محل جلالِکَ مِنکَ حَتّی انالَ فضیلة الطهرة منک لِجمیع شئونی رب(صَلِّ علی مُحمَّد والِ مُحمَّدٍ)واجعل ما طَهر من طهرتک علی بدنی طهرة خیر حتّی تطهرَ به منّی واکن فی صدری واخفیه فی نفسی واجعلنی علی ذلک احببتُ ام کرهتُ و اجعل محبتی تابعة لمحبتک واشغلنی بِنَفسی عن کل مَن دونَکَ شُغلاً یدومُ فیه العمل بِطاعتِکَ و اشغل غیری عنّی للمعافاة  من نفسی ومن جمیع المخلوقینَ.»

پس زمانی که این را بگوید حب اولیائم را با بغض دشمنانم به او لازم نمایم و او را کفایت کنم آن چیزی که بندگان صالح را کفایت می کنم.

 

 

یا محمد!کسی که برایش راز درونی باشد در دل شب مرا تنها بخواند وبا طهارت بگوید:

«یا اللهُ ما اَجِدُ اَحَداَ اَلّا اَنتَ وَ اَنتَ رَجائَهُ وَ مِن اَرجی خَلقِکَ لَکَ اَنَا یا اللهُ وَ لَیسَ شی مِن خَلقِکَ الّا و هُوَ واثِقٌوَمِن اوثقِ خَلقِکَ بِکَ اَنا یا الله ولیس اَحدُ مَن خَلقَکَ اِلّا وَ هُوَ لَکَ فی حاجتِهِ مُعتَمِد وفی طَلِبَتِهِ سائل وَ مِن الحفِهِم سئوالا لَکَ اَنا ومن اشَدِّهِم اِعتماداً لَکَ اَنا لأنّی اَمسَیتُ شَدیداً اثقتی فی طَلَبتی اِلیکَ وهی کذا وکذا(وحاجت را بگو)فانک ان قضیتها قضیت وان لم تقضها لم تقض ابدا وقد لزمنی من الامر مالا بدلی و لذالک طَلب اِلیکَ یا مُنفذ اَحکامِهِ بِامضائِها(صَلِّ علی مُحمَّد والِ مُحَمَّد ٍو)اَمضِ قَضاء حاجَتی هذه باثِباتِکها فی غُیُوبِ الاجابَةِ حتی تَقَلِبُنی حتی تقلِبنی بها مُنجِجاً حیثٌ کانت تُغلبُ لی فیها اهواءَ جَمیعِ عِبادکَ و امنُن عَلی بِامضائِها وَ تَیسیرها(واکفنی مؤنَةَ تَردادها)وَ نَجاحِها فَیَسرِها لی فَانّی مُضطَرَّ الی قَضائها وقد عَلِمتَ ذالِکَ فَاکشِف ما بی مِن الضرِّ بِحَقِّکَ الّذی تَقضی بِهِ ما تُریدُ.»

زمانی که این را بگوید حاجتش را برآورم پیش از آنکه حرکت کند پس بلید به این کار خود را پاک سازد.

 

 

یا محمد!همانا علم من رساتر است به بنده از علم به رضای با طاعتم وبرای خواهش او را به سوی محبتم غالب می کنم هرکس خواهد محبت خدا را دریابد پس بگوید:

«یا مُزیلَ قُلُوبِ المخلوقینَ عَن هواهُم الی هواهٌ ویا قاصِراً افئدةِ العبادِ لِاِمضاء القضاء بنافذِ القدر(اثبت لی من قضلئک وقدرکَ وازالتکَ وقصرکُ عَمَلی وبدنی واَهلی)ثبّت قَلبی عَلی طاعتِکَ وَ معرفَتِکَ وربوبیتکَ واثبتِ فی قضائکَ وقدرکَ البرکة فی نفسی و اهلی ومالی فی لوح الحفظ المحفوظ بِحفظکَ یا حَفیظَ الحافظ حفظه احفظنی بالحفظ الّذی جعلتَ من حفظته بِهِ محفوظاً وصیر شُئونی کُلّها بمشیّتکَ فی الطاعةِ لکَ منی مواتیةً وحب الی حُب الی حُب ما تُحبُّ من محبتِکَ الیّ فی الدین والدنیا واحینی علی ذلک فی الدنیا وتوفنی علیهِ واجعلنی من اهلِهِ علی کلِّ حالٍ احببتُ ام کرهتُ یارحیمُ.»

پس زمانی که این را بگوید در دینش فتنه ای نبیند وطاعت من ورضایت من هرگز بر او ناگوار نیاید.

 

 

یا محمد!هرکس از امت تو رحمت وبرکات ورضوان تعطف وقبولی وولایت واجابت مرا دوست دارد باید هنگام زوال شمس(ظهر)یا زوال شب(نزدیک به اذان صبح)بگوید:

«اللَّهُمَّ رَبَّنا لَکَ الحمدُ کُلُّهُ جُملتهُ وتفصیلهُ کما استُحمدتَ به الی اهلِهِ الذین خلقتَهم لَهُ اللَّهُمَّ رَبّنا لَکَ الحَمدُ حمداً کما یَحمُدکَ مَن بالحَمدِ رضیتَ عَنهُ لِشکرِ ما به من نعمکَ اللَّهُمَّ ربنا لکَ الحَمدُ کما رضیتَ به لِنفسکَ و قضیتَ به علی عِبادکَ حمداً مرغُوباً فیه عند اهل الخوف منکَ لمهابتکَ ومرهُوباً عند اهل العزة بِکَ لِسطواتِکَ ومشهوداً(مشکوراً)عِندَ اهل الانعامِ مِنکَ لِلنعامِکَ سُبحانَکَ مَتکبراً فی منزلة تذبدبت ابصارُ الناظرینَ وتحیّرت عقولُهم عن بلوغِ علم جلالها تبارکتَ فی منازلکَ العلی کلها وتقدستَ فی الا لاءالّتی انتَ فیها اهلُ الکبریاء لا اله الّا انت الکبیر الاکبرُ للفتاءخلقتنا وانت الکائنُ للبقاء فلا تفنی ولا نبقی وانت العالِمُ بنا ونحنُ الهُ العِزة بِکَ والعظمة عن شأنکَ وانتَ الّذی لا تغفلُ بِسِنةٍ ولا نوم بحقکَ یا سیدی اجرنی من تحویلِ ما انعمتُ علّیَ به فی الدین والدنیا فی ایامِ الدنیا یا کریمُ.»

 پس این ها را گفت او را کفایت کنم از هرچیزی که بندگان صالح حمد کننده ی شاکرم را کفایت می کنم.

 

 

 

یا محمد!هرکس از امت تو حفاظت ونگهبانی وکمک هزینه ی مرا بخواند نزد بامداد وشبانگاه وخوابش بگوید:

«انتُ بربّی وهو اللهُ الذی لا اله الّا هُوَ اِلهُ کُلّ شی ومنتهی کُلّ علم ووارثهُ وربُّ کُلّشی واشهدُ الّلهَ علی نفسی بالعبودیه والذُلَّ والصغار واعترفٌ بحُسن صنائع الله الی وابوُء علی نفسی بقلّة الشکر واسئلُ اللهَ فی یومی هذا وفی لیلتی هذِهِ  بحقّ ما یَراهُ لَهُ حقّاً علی ما یراه منی له رضی وایماناً واخلاصاً ورزقاً واسعاً ویقیناً خالصاً بِلاشکٍ ولا ارتیاب حسبی الهی مِن کلشی من هو دونه والله وکیلی من کلّ من سواه آمنتُ بر علم الا له کله وعلانیته واعوذُ بما فی علم الله کله من کل سوء ومن کل شر سبحان العالم بما خلقَ اللصیفُ فیه المحصی له القادر علیه ما شاءالله لا قوة الّا بالله استتغفرُ والیه المصیرُ.»

پس زمانی که این را بگوید برایش در خلقم جهتی قرار دهم وبرای او دلهایشان مهربان کنم واورا در دینش محفوظ گردانم.

 

 

یا محمد!براستی که جادو همیشه از قدیم بوده وچنان نیست که به چیزی ضرر زند جز اجازه من پس هرکس دوست دارد از اهل عافیت از جادو باشد(باوضرر نزند)باید بخواند:

«اللَّهُمَ ربِّ موسی وخاصّهُ بکلامهِ وهازِم مَن کادهِ بِسحرهِ بِعَصاهُ ومُعیدها بهذا العودِ ثُعباناً ومُلقفِها افکَ اهل الافکَ ومُفسدَ عَمل السّاحِرینَ وَ مُبطِلَ کیدِ اهل الفِسادِ من کادنی بِسِحرٍ او بِضِرٍ عامِداً او غیرَ عامِدٍ اعلمُهُ اولا اَعلمُهُ واخافُهُ اولا اخاففُهُ فاقطَع من اسبابِ السَّمواتِ عَمَلهُ حَتی تُرجَعُهَ عنّی غَیرَ نافذٍ ولا ضارّلی ولا شامِتٍ بی اِنّی ادرَء بِعَظمَتِکَ فی نُحُور الاعداء فَکُن لی مِنهُم مُدافِعاً اَحسَنَ مُدافِعةِ وَ اتَمّهایا کریمُ»

پس زمانی که اواین ها را بگوید اورا سِحر جادوگر جِنّی وانسی هرگز زیان نزند.

 

 

یا محمد!هرکس از امت تو بخواهد فرائض ونوافل از اوقبول شود باید در پی هرنماز واجب ومستح بگوید:

«یا شارِعاً لِملائکةِ الدّینِ القَیّم دیناً راضیاً بِهِ مِنهم لِنفسهِ ویا خالِقاً مِن سِویَ المَلائکةِ مِن خِلقِهِ للابتداء بدینِهِ ویا مُستخصّاً مِن خَلقِهِ لِدینِهِ رُسُلاً اِلیَ من دُونَهُم ویا مُجازی اَهلِ الدین بِما عَمِلوا فی الدّین اجعَلنی بِحَقّ اِسمِکَ الّذی کُلشی مِنَ الخیراتِ منسُوبٌ اِلیهِ مِن اهلِ دینکَ المُوثر بِهِ بِاِلزَامکهُم حَقّهُ و تَفریغِکَ قُلوبِهِم لِلرغبةِ فی اداء حِقِکَ فیهِ اِلیکَ لا تَجعَل بِحَقّ اِسمکَ الّذی فیهِ تفصیلُ الاُمور کُلّها شَیئاً سِوی دینکَ عِندی اَبینُ فَضلاً ولا اِلیّ اَشَدُّ تَحَبُباً ولا بی لا صِقاً ولا اَنا اِلیهِ مُنقطِعاً وَ اَغلِب بالی و هَوایَ و سَریرَتی وعَلانیَتی واسفَع بنا صِیَتی الی کُلّ ماتَراهُ لکَ مِنبی رضیً مِن طاعَتِکَ فی الدّین»

پس زمانی که آن را بگوید نوافل وفرایض را از اوقبول نمایم واورا در آنها از عُجب نگهدارم وبه سوی او طاعت وذکر مرا دوست نمایم.

 

 

یا محمد! برای هرکس از امت تو اندوه بدهی فراگرفت باید به من فرود آید وبگوید:

«یا مُبتَلی الفریقَین اَهلِ الفِقر واَهلُ الغنی وجازیهِم بالصَّبرِ فی الّذی اِبتَلَیتهُم بِهِ یا مُزَیّنَ حُبّ المال عِندَ عِبادِهِ ومَلهِمَ الانفسِ الشَّحَ والسّخاءِ وبا فاطِرَ الخَلقِ علی الفَظاظةِ وَ اللَّین غَمَّنی دَینُ فلان بن فلان(نام بدهی وطلبکار راببرد) وفَضَحَنی بِمِنَّه علی بِهِ وَاعیانی بابُ طلبُتُه الّا مِنکَ یا خیر مَطلوبٍ اِلیه الحَوائجَ یا مُفَرّجَ الا هاویل فَرِجُ هَمّی واَهاویلی فی الّذی لزَمنی مِن دَین فلانٍ بِتَیسیرِکَهُ لی مِن رِزقِکَ فَاقِضِهِ یا قَدیرُ ولا تُهِنّی بِتاخیر اَدائِهِ ولا بَتَضییقِهِ عَلَیَّ و یَسّرلی اَدائهُ فَاِنّی بِهِ مُسترقّ فافکُک رِقّی من سَعَتِکَ الّتی لا تَبیدُ ولا تَغیضُ اَبَداً»

پس او زمانی که این را خواند ازاو طلبکار را برگردانم واز جانبش به سوی او دین را ادا کنم.

 

 

یا محمد!هرکس دوست دارد که براونعمت را تمام کنم وکرامت را گوارا نمایم و او را نزدم آبرومند گردانم باید بگوید:

«یا حاشِیَ العِزّ قُلوبِ اَهلِ التَّقوی ویا مُتَوَلَّیهَمُ بِحُسنِ سرائِرهِم ویا موُمِنهُم بِحُسنِ تَعَبُّدِهِمِ اَسئلُکَ بُکُلّ ما قَد اَبَرمته اِحصاءً مِن کُلّ شی قَد اَتَقَنتَه عِلماً اَن تَستجیبَ لی بِتَثبیتِ قَلبی عَلی الطّمانینةِ والایمانِ واَن تُولّیَنی مِن قَبولِکَ ما تُبَلِّغُنی بِهِ شدةَ الرَغبَةِ فی طاعَتِکَ حَتی لا ابالی اَحد اسواک ولا اَخاف شیئاً مِن دُونکَ یا رَحیم»

پس او زمانی که این را بگوید اورا از ترسهایی که در نفس ودینش ونعمتش حادث شده ایمن گردانم.

 

 

یا محمد! بگوبه کسانی که تقرب بسوی مرا می خواهند بعد از نمازهای واجب با این کلمات مرا بخوانند:

«اللّهُمَّ اِنَهُ لَم یمس اَحَدٌ مِن خَلقِکَ اَنتَ اَحسَنَ اِلَیهَ صَنیعاً مَنّی ولا لَهُ اَدوم کَرامَةً وَلا عَلیهِ اَبین فَضلاً ولا بِهِ اَشَدَّ تَرَّفُقاً ولا عَلیه اشد حیاطَةً ولا عَلیهِ اَشَدُّ تَعَطُّقاً مِنکَ عَلی واِن کانَ جَمیعُ المَخلوقینَ یُعِدُّونَ مِن ذلکَ مِثل تَعدیدی فَاشهَد یا کافی الشَهادَةِ بِانّی اشهدُکَ بِنیّة صدقٍ بِاَنَّ لَکَ الفَضلُ و الطّوُلُ فی اِنعامِکَ عَلَیَّ وَ قِلَّةِ شُکری لَکَ فیها یا فاعِلَ کُلِّ اِرادَتِهِ صَلِّ عَلیمُحمَّد وَ آلِهِ و طَوِّقنی اَماناً مِن حُلولِ السَّخطِ فیهِ لِقُلّةِ الشُّکرِ وَ اوجِب لی زیادَةً مِن اِتمامِ النِعمَةِ بِسَعَةِ(الرَّحمَةِ) انظِرنی خَیرَکَ وَ صَلِّ عَلی مُحَمدٍ وآلِهِ وَ لا تُقایِسنی بِسَریرَتی و امتَحِن قَلبی لِرضاکَ وَ اجعَل ما تَقَرَّبتُ بِهِ اِلَیکَ فی دینِکَ لَکَ خالِصاً وَ لا تَجعَلهُ للُزوم شُبهَةٍ اَو فَخرِ اَورِثاءٍ اَو کِبریا کَریمُ.»

پس او زمانی که این را بگوید اورا اهل آسمان هایم دوست بدارند واورا شکور بنامند.

 

 

یا محمد!اگر کسی از امت تو بخواهد که سلطانی برای او نباشد وشرّ او را ازاو کفایت کنم باید بگوید:

«یا قابضاً عَلی المُلکِ لِمادُونَه وَ مانِعاً مِن دُونِه نَیلَ شَی مِن مُلکِهِ یا مُغنی(مُعین) اَهل التَّقوی بِا ماطَتِهِ الاَذی فی جَمیع الاُمُور عنهُم لا تَجعَل وِلایَتی فی الدّین وَ الدُّنیا اِلی اَحَدٍ سِواک واسفَح بِنواصِیَ اَهلِ الخَیرِ کُلّهِم الی حَتّی اَنالَ مِن خَیرِهِم خَیرَهُ وَ کُن لی عَلیهِم فی ذلِک مُعیناً وَ خُذلی بِنواحی اَهلِ الشرّ کُلُّهِم(حَتَی اُعافی مِن شرّهِم کُلّهِم) وَکُن لی مِنهُم فی ذلک حافِظاً و عَنّی مُدافِعاً وَلّی مانِعاً حَتّی اَکُونَ امَنّاً بامانِکَ لی بِولایَتِکَ لی مِن شَرّ مَن لا یُومِنُ(شَرّه)اِلّا بِاَمانِکَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ.»

پس زمانی که آنرا بگوید هرگز نیرنگ زننده به او ضرر نزند.

 

 

یا محمد!کسی که ازامت تو بخواهد تجارتش پرسود باشد باید هنگام آغاز به کار بگوید:

«یا مُربّی نَفَقاتِ التَقوی و مُضاعِفِها ویا سائِقَ الارزاقِ سَحّاً اِلی المَخلوقین وَ یا مُفَضلَنا با لا رازقِ بَعضَنا عَلی بَعضٍ سُقنی و وَجَهنّی فی تِجارَتی هذِهِ اِلِی وَجهِ غَنّی عَاصِمٍ شِکورٍ آخذُهُ بِحُسنِ شُکرٍ لِتَفعنی بِهِ وتَنَفَعَ بِهِ مِنّی یا مُربِّحَ تِجارات العالِمین بِطاعَته(صَلّ عَلی محمد وآلِ مُحمَّد)سُق لی فی تِجارَتی رِزقاً تَرزُقَنی فیِهِ حُسنِ الصُّنع فیما ابتَلیتَنی بِهِ وَ تَمنَعُنی فیهِ(فی تِجارَتی هذِه)مِنَ الطّغیانِ و القُنُوطِ یا خَیرَنا شِر رِزقَهُ لا تَشُمِت(عَدُوّی)بِرَدّکَ عَلی دُعایی بالخُسرانِ عَدُوًّ الی وَ اسعِدنی بِطَلَبَتی مِنکَ و بِدُعایی اِیّاکَ یا اَرحَمَ الرّاحمین(و صَلّی اللهُ علی مُحَمَّد و آله طَیبین الطاهِرینَ) الاخیارِ و اسمَع دُعائی و استَجِب نِدائی اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعا»

پس زمانی که او این را گفت تجارتش را پرسود نمایم وآنرا برایش زیاد کنم.

 

 

یا محمد!کسی که از امت تو امان از بلاهایم را خواهد استجابت دعا برای دعایش باید هنگامی که اذان مغرب را می شنود بگوید:

«یا مُسَلِطَ نِقَمِهِ عَلی اَعدائِهِ بِالخذلان لَهُم فی الدُنیا والعَذابّ لَهُم فی الاخِرَة ویا مُوسِعاً فَضلَهُ عَلی اَولیاء بِعِصمَتِهِ اَیّاهُم فی الدُنیا و حُسن عائِدَتِهِ وَ یا شَدیدَ النّکالِ بِالانتقامِ ویا حَسَنَ المُجازاةِ بِالثّوابِ ویا باریء خَلِقِ الجَنّة والنّارِ و مُلزِم اَهلِهِما عَمَلُها والعالِمُ بِمَن یَصیرُ الی جَنّتِهِ و نارِهِ یا هادیَ یا مُضِلُ یا کافی یا مُعافی یا معاقِبُ صَلِّ عَلی مُحَمّد وآلِ محمد واهدِنی بِهُداکَ وعافِنی بِمُعافاتِکَ مِن سُکنی جَهَنَّم مع الشَیاطین وَ ارحَمنی  فَاِنَّکَ اَن لَم تَرحَمنی اَکُن من الخاسِرینَ و اعِذنی مِنَ الخُسرانِ بِذُخولِ النّارِ وحِرمانِ الجَنّةِ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ یا ذَالفَضلِ العَظیمِ.»

پس زمانی که آن را بگوید او در این مقام که می گفته برحمتم فراگیرم.

 

 

یا محمد!هرکس غائب(در سفر) باشد ودوست بدارد که اورا سالم با برآوردن حاجتش برگردانم باید در غربتش بگوید:

«یا جامِعاً بَینَ اَهلِ الجَنّةِ عَلی تألفُ مَن القُلُوبِ و شِدَةِ تَواجُدِ فی المُحَبّةِ ویا جامِعاً بَینَ طاعتِهِ وَبَینَ مَن خَلَقَهُ لَها وَ یا مُفَرِجاً عَن کُلِّ مَحزُونٍ ویا مُوئِلَ(مُنهِلَ)کُلِّ غَریبٍ ویا راحِمی فی غُربَتی بِحُسنِ الحِفظِ و الکلائَةِ والمَعُونَةِ ویا مُفَرِّجَ ما بی مِنَ الضّیق والحِزنِ بالجَمعِ بَینی  بَینَ اَحَبَّتی وَ یا مُولِفاً بَینَ الاَحِبّاء(صَلِّ عَلی مُحَمّد و آلِ محمد)لا تفَجَعنی بِانقطاعِ اَوبَته(رَوّیَةِ) اَهلی وَ وَلَدی عَنّی ولا تَفجَع اَهلی بِانقطاعِ اَوبَتی(رُویَتی)عَنهُم بکل مسائلکَ اَدعُوکَ فاستَجِب لی فَذلِکَ دعائی اِیّاکَ فَارحَمنی یا اَرحَمَ الرّاحمینَ»

پس زمانی که اواین را گفت اورادر غربتش انس دهم و او را در وابستگانش حفظ کنم واورا سالم با برآوردن حاجت برگردانم.

 

 

یا محمد!کسی که از امتت بخواهد نمازش را مضاعف نمایم باید در پی هرنمازی که بر او واجب کردم بگوید:

«یا مُبدی الاسرارِ ومُبینَ الکتمانِ وشارعَ الاحکامِ وداریءَ الانعامِ وخالِقِ الانامِ وفارضَ الطّاعةِ ومُلزمَ الدّین وموجب التعبُّد اسئلُکَ بحقِّ تزکیة کُلّ صلاة له وزکیتها وبحقِّ مَن زکیتها  به ان تجعلَ صلوتی هذهِ زاکیةً متقبلُکها و رفعکها وتُصیرکَ بها دینی زاکیاً والهامِکَ قلبی حسن المحافظة علیها حتی تجعلنی من اهلها الذین ذکر تَهُم بالخشوعَ فیها انتَ ولُّی المحمدِ کُلُّه فلا الِهَ اِلّا اَنتَ فَلَکَ الحمد کله بکلّ حمد انلت له ولیُّ وانت ولیّ التوحیدِ کُلُّه فلا اِلهَ اِلّا اَنت فَلَکَ التوحیدُ کلهُ بکل توحید انتَ له ولّی وانتَ  ولّی التهلیل کُلُّه فلا اِلهَ الّا اَنت فَلَکَ التهلیلُ بکلّ تهلیل انت له ولیُّ التسبیحُ کلُّه فلا اِلهَ الّا اَنت فَلَکَ التسبیحِ کلُّه بکلی تسنیج انت له ولی وانت ولی التکبیر کُلُّه فلا اِلهَ اِلّا انتَ فَلَکَ التَسبیحُ کله بکل تسنیج انت له ولی وانت ولی التکبیر کُلُّه فلا اِلهَ اِلّا اَنتَ فَلَکَ التکبیرُ کُلُّه بِکُلّ تکبیر انت لهُ ولی رب عد علی فی صلواتی هذِهِ یرفعها زاکیة متقلبلةً انّکَ انتَ السمیعُ العلیمُ.»

پس زمانی که او این را بگوید نمازش چند برابر در لوح محفوظ بالا می رود.

 

 

آشنایی با فوائد و فضیلت برخی ادعیه و زیارات دیگر

فضیلت زیارت عاشورا

سند زيارت

 

* امام باقر (ع) و زيارت عاشورا

علقمه بن محمد حضرمي مي گويد: به امام باقر (ع) گفتم : به من دعايي تعليم بده كه با آن دعا در روز (عاشورا) هنگامي كه امام حسين (ع) را زيارت مي كنم آن را بخوانم و دعايي تعليم بده كه با آن دعا؛ هنگامي كه او را از راه نزديك يا از راه دور اشاره مي كنم آن را بخوانم .

امام محمد باقر (ع) فرمود : اي علقمه ! پس از آن كه به امام حسين (ع) توجه كردي دو ركعت نماز بخوان و بعد از آن اين زيارت ( متن زيارت عاشورا ) را مي خواني .پس هنگامي كه اين زيارت را خواندي در حقيقت او را به زيارتي خوانده اي كه هر كدام از ملائكه كه مي خواهد آن حضرت را زيارت كند با آن زيارت مي كند و خداوند براي تو هزار هزار حسنه مي نويسد و از تو هزار هزار سيئه محو مي كند ؛ تو را هزار هزار درجه بالا مي برد ؛ جزء كساني مي باشي كه در ركاب آن حضرت به شهادت رسيده اند ؛ حتي در درجات آن ها هم شريك مي شوي و براي تو ثواب هر پيامبر و رسول و هر كس كه امام حسين (ع) را از زمان شهادتش تا به حال زيارت كرده را مي نويسد . مي گويي: السلام عليك يا ابا عبدالله …

پس از نقل زيارت عاشورا امام باقر (ع) مي فرمايد :

« يا علقمه ان استطعت ان تزوره في كل يوم بهذه الزيارة من دهرك فافعل فلك ثواب جميع ذلك ان شاءالله؛

اي علقمه ! اگر توانستي هر روز از عمرت آن حضرت را با اين زيارت ؛ زيارت كني ؛ اين كار را انجام بده ؛ پس براي تو ثواب تمام اين زيارت است »

( كامل الزيارات:ص74)

 

* زيارت عاشورا تضمين شده است

امام صادق (ع) به صفوان مي فرمايند : زيارت عاشورا و دعاي آن را بخوان و برآن مواظبت كن به درستي كه من چند چيز را براي خواننده آن تضمين مي كنم:

  1. زيارتش قبول شود .
  2. سعي و كوشش مشكور باشد .
  3. حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند متعال برآورده شود؛ و نااميد از درگاه خدا برنگردد.

اي صفوان ! اين زيارت را به اين ضمان از پدرم يافتم و پدرم از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از حسين (ع) و حسين (ع) از برادرش حسن (ع) و حسن (ع) از پدرش امير مومنان علي(ع) و امير مومنان (ع) از رسول خدا (ص) و رسول خدا (ص) از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال و هر كدام اين زيارت را به اين ضمان تضمين كرده و از خداوند متعال نقل فرموده اند و خداوند عز وجل به ذات اقدس خود قسم خورده كه هر كس زيارت كند امام حسين (ع) را به اين زيارت از نزديك يا دور و دعا كند به اين دعا ؛ زيارت و دعاي او را قبول مي كنم و خواسته اش هر چه باشد برآورده مي سازم و از درگاه من با نا اميدي باز نمي گردد و او را به برآمدن حاجاتش و رسيدن به بهشت و آزادي از دوزخ خرسند مي كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند بپذيرم.

(بحارالانوار:ج98ص300)

آري ! به سفارش بسياري از بزرگان ؛ هركس حاجت مهم و بزرگي داشته باشد بايد چهل روز بر خواندن زيارت عاشورا مداومت داشته باشد كه ان شاءالله حاجت او برآورده مي شود . البته اين مطلب بسيار تجربه شده است و حكاياتي كه بعدا نقل خواهد شد؛ نمونه هايي از اين تجربه ها را نشان مي دهد .

 

وسعت رزق و روزي

 

عالم جليل شيخ عبدالجواد حائري مازندراني فرموده كه روزي كسي خدمت شيخ زين العابدين مازندراني(ره) آمد و شكايت از تنگي معاش خود كرد. شيخ به او فرمود: برو حرم حضرت ابا عبدالله (ع) وزيارت عاشورا بخوان ؛ رزق و روزي به تو خواهد رسيد؛ اگر نرسيد بيا نزد من؛ من تو را تامين خواهم كرد.

آن شخص رفت ؛ بعد از مدتي او را ملاقات كردم؛ پس خودش گفت : در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم كه كسي آمد و وجهي به من داد؛ پس از آن پول در زندگي من گشايش عجيبي ايجاد شد.

( تذكرةالزائرين ص8)

امام زمان (ع) سفارش به زيارت عاشورا مي كنند

 

خاتم المحدئين مرحوم شيخ عباس قمي (ره) در كتاب ارزشمند « مفاتيح الجنان » از قول محدث بزرگوار مرحوم حاج ميرزا حسين نوري (ره) مي نويسد كه يكي از تجار معروف و مومن رشت عازم سفر حج تمتع بود كه در بين راه رفقاي هم سفر خود را گم مي كند ( ادامه نقل داستان از قول سيد احمد رشتي اين گونه است )… من تنها ماندم ؛ پس از اسب پياده شده ؛ در كنار راه نشستم و به غايت مضطرب بودم ؛ چون قريب ششصد تومان براي مخارج راه همراه داشتم .

بعد از تامل و تفكر بنا براين گذاشتم كه در همين موضع بمانم تا صبح شود و به آن منزل كه از آن جا بيرون آمديم مراجعت كنم و از آن جا چند نفر مستحفظ به همراه برداشته به قافله ملحق گردم .

در آن حال در مقابل خود باغي ديدم و در آن باغ باغباني بود كه در دست بيلي داشت و بر درختان مي زد تا برف از آن ها بريزد ؛ پس پيش من آمد و به مقدار فاصله اندكي ايستاد و فرمود : تو كيستي؟

عرض كردم : رفقا رفته اند و من ماندم راه را نمي دانم ؛ راه را گم كرده ام ؛ پس به زبان فارسي فرمود : نافله بخوان ؛ تا راه را پيدا كني .

من مشغول نافله شدم بعد از فراغ از تهجد ؛ باز آمد و فرمود : نرفتي ؟

گفتم : والله راه را نمي دانم .

فرمود : جامعه بخوان.

من جامعه را تا كنون حفظ نداشتم ؛ با آن كه مكرر به زيارت عتبات مشرف شده بودم ؛ پس از جاي برخاستم و جامعه را به طور كامل از حفظ خواندم .

دوباره آن شخص نمايان شد و فرمود : نرفتي ؟ پس بي اختيار گريه ام گرفت ؛ گفتم : راه را نمي دانم .

فرمود: عاشورا بخوان و عاشورا را نيز حفظ نداشتم و تا كنون حفظ ندارم ؛ پس برخاستم و مشغول زيارت عاشورا شدم از حفظ همه آن را با لعن و سلام و دعاي علقمه خواندم .

ديدم باز آمد و فرمود : نرفتي ؟ گفتم : نه ؛ هستم تا صبح فرمود : من اكنون تو را به قافله مي رسانم ؛ پس رفت و بر الاغي سوار شد و بيل خود را به دوش گرفت و آمد و به من فرمود : رديف من بر الاغ سوار شو ؛ سوار شدم ؛ پس عنان اسب خود را كشيدم و تمكين كرد و حركت ننمود .

فرمود : جلو اسب را به من بده ؛ پس دادم ؛ لذا بيل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را به دست راست گرفت و به راه افتاد . اسب در نهايت تمكين متابعت كرد .

پس دست خود را بر زانوي من گذاشت و فرمود :

« شما چرا نافله نمي خوانيد؟ نافله؛ نافله؛ نافله » بعد فرمود : « شما چرا عاشورا نمي خوانيد؟ عاشورا؛ عاشورا؛ عاشورا » و بعد فرمود: « شما چرا جامعه نمي خوانيد؟ جامعه؛ جامعه؛ جامعه »

مدت اندكي طي مسافت كرديم كه ناگهان برگشت و فرمود : آن ها رفقاي شما هستند ؛ كه در لب نهر آبي فرود آمده و مشغول وضو گرفتن براي نماز صبح هستند ؛ پس من از الاغ پايين آمدم كه سوار اسب خود شوم ؛ نتوانستم پس آن جناب پياده شد و بيل را در برف فرو كرد ؛ و مرا سوار نمود و سر اسب را به سمت رفقاء برگردانيد .

در آن حال ؛ من به اين خيال افتادم كه اين شخص كه بود كه به زبان فارسي حرف مي زد ؟ و حال آن كه زباني جز تركي و مذهبي غير از مسيحيت در آن منطقه نبود و چگونه به اين سرعت مرا به رفقاي خود رسانيد؟ پس به عقب برگشتم ولي ديگر كسي را نديدم و از آن شخص اثري هم پيدا نكردم ؛ پس به رفقاي خود ملحق شدم.

( نجم الثاقب: ص 342-344-مفاتيح الجنان ص 550 بعد از زيارت جامعه كبيره )

 

آيت الله بهجت و زيارت عاشورا

 

آيت الله العظمي بهجت (ره) مي فرمودند: متن زيارت عاشورا شاهد و گواه است بر عظمت آن خصوصا با ملاحظه آن چه در سند او رسيده است كه حضرت صادق (ع) به صفوان مي فرمايند.( متن روایت صفوان از نظرتان گذشت)، از سند آن استفاده مي شود كه زيارت عاشورا از احاديث قدسيه است و همين مطالب سبب شده كه علماي بزرگ و اساتيد ما – با آن مشاغل علمي و مراجعاتي كه براي آن ها بود – مفيد بودند به خواندن زيارت عاشورا تا جايي كه:

 

  1. آيت الله العظمي آقاي حاج شيخ محمد حسين اصفهاني ( كمپاني ) صاحب تاليفات و ديوان و استاد ما از خدا خواسته بودند كه آخر عمرشان زيارت عاشورا بخوانند و بعد قبض روحشان بشود و دعا ايشان مستجاب شد . بعد از اتمام زيارت عاشورا از اين عالم در گذشتند .
  2. آيت الله شيخ صدراي باد كوبه اي با تبحرش در علوم عقليه و نقليه آن چنان مقيد به زيارت عاشورا بود كه به هيچ عنوان ترك نكرد و كسي باورش نمي آمد كه ايشان اين چنين پاي بند به عبادت و زيارت عاشورا باشد.

( زيارت عاشورا وآثار شگفت آن ص 57)

 

مرحوم آيت الله سيد علي آقا قاضي و زيارت عاشورا 

 

منقول است كه كسي از نزديكان مرحوم عارف بزرگ حضرت آيت الله سيد علي آقاي قاضي؛ ايشان را بعد از رحلتشان در عالم رويا ديد و از ايشان سوال مي كند : چه عملي در آن جهان از همه مهم تر است؟ ايشان مي فرمايند: زيارت عاشورا؛ آنگاه اضافه مي كنند كه من پشيمانم كه چرا در دنيا روزي يك بار زيارت عاشورا خواندم و دو بار آن را نخواندم.

 

 

 

 

فضيلت حديث شريف كساء به نقل از رسول خدا

در قسمت پاياني حديث شريف كساء كه راوي آن حضرت فاطمه زهرا (ع) هستند آمده است كه حضرت علي (ع) از رسول خدا (ص) پرسيدند: چه فضيلتي براي اين واقعه از جانب خداوند قرار داده شده است؟ رسول خدا (ع) در پاسخ فرمودند: « قسم به آن كه به حق مرا به پيامبري مبعوث كرد ؛ اين حديث در مجلسي از مجالس اهل زمين كه جمعي از دوستان و شيعيان ما در آن باشند؛ نقل نمي شود؛ مگر اين كه از جانب پروردگار عالم برآنها رحمت نازل مي شود. ملائكه؛ آن جمع را احاطه نموده و براي آن ها طلب مغفرت مي كنند و اگر در بين آن ها اندوهناك و غمگيني باشد؛ اندوه و غمش برطرف مي شود؛ و اگر در بين آن ها حاجتمندي باشد حاجتش برآورده مي گردد » امير مومنان علي (ع) پس از شنيدن اين آثار و فضايل فرمودند : «به خدا سوگند ! ما و شيعيان مان در دنيا و آخرت رستگار و سعادتمند شديم ».

( قسمت پاياني حديث كساء)

 

نظر برخي از علما و مراجع درباره توسل به حديث شريف كساء

(نقل از کتاب «ذکرهای آسمانی»، حمزه کریمخانی)

يكي از راه هاي توسل به حضرت فاطمه (ع) و بهره گيري از خوان پرنعمت ايشان ؛ توسل به حديث شريف كساء است . لذا شايسته ديديم در اين قسمت نظر برخي علماومراجع در باره توسل به اين حديث شريف را بيان كنيم:

 

* سفارش آيت الله العظمي گلپايگاني (ره) به خواندن حديث كساء

به نقل از برخي نزديكان آية الله العظمي گلپايگاني (ره) وقتي مشكلي براي اين عالم بزرگوار پيش

مي آمد ؛ ايشان به حديث كساء متوسل مي شدند و در مواقعي هم كه كسي نزد ايشان مي آمد و صحبت از مشكلات خود مي كرد ؛ ايشان يك جزوه حديث كساء به او داده و مي فرمودند : « از طريق توسل به حديث كساء مشكل خود را برطرف كنيد ». حتي زماني كه جمعي از مسئولان مملكتي نزد ايشان رفتند و در باره مشكلات جنگ تحميلي با ايشان صحبت كردند ؛ ايشان در جواب فرمودند: « به حديث كساء متوسل شويد »

 

* آيت الله بهاءالديني (ره) و حديث كساء

يكي از شخصيت هاي مهم مملكتي نقل مي كرد : هنگامي كه رژيم بعثي صدام بمباران شهر قم را آغاز كرد و مردم اين شهر را نگران ساخت به منزل آيت الله بهاءالديني (ره) رفتم و از ايشان راهنمايي خواستم . ايشان در جواب درخواست من اين نكته را بيان داشتند كه : وقتي حمله هوايي به شهر دورود آغاز شد ؛ مردم بسيار مضطرب شدند و نزد من آمدند و راهنمايي خواستند . من هم توسلي به حضرات معصومين (ع) پيدا كردم و به آن ها عرضه داشتم كه مردم بيچاره اند و شما خودتان براي رفع اين نگراني ها ؛ آن ها را راهنمايي بفرماييد . اين توسل ادامه داشت تا اين كه از طرف حضرت زهرا (ع) اشاره شد كه به حديث كساء متوسل شويد .

من از مردم دورود خواستم كه در تمام مساجد ؛ مجلس حديث كساء برپا كنند و مردم هم اين برنامه را با توجه خاص اجرا كردند و در نتيجه بمباران اين شهر متوقف شد .

عجيب تر آن كه نقل مي كنند وقتي با يكي از خلبان هاي هواپيمايي كه در آن منظقه سقوط كرده بود مصاحبه كردند مي گفت : وقتي هواپيما به اين منطقه مي رسيد ؛ به نظر مي آمد كه همه جا را آب احاطه كرده و ما بمب ها را بي هدف در اطراف مي ريختيم .

 

* سفارش آيت الله قاضي (ره) به خواندن حديث كساء

يكي از مراجع بزرگوار نقل مي فرمودند: آيت الله آقا سيد علي قاضي (ره) استاد عرفان و اخلاق آيت الله بهجت؛ علامه طباطبايي (ره) و… به حديث كساء بسيار معتقد بودند و اگر كسي به ايشان مراجعه مي كرد و از مشكلات و گرفتاري هاي خود براي ايشان مي گفت؛ او را به خواندن حديث كساء سفارش مي كردند . همچنين آيت الله قاضي (ره) به رعايت آداب خاصي براي جلسات حديث كساء اشاره مي نمودند؛ براي مثال مي فرمودند: در جلسات حديث كساء چوب عود آتش بزنيد.

 

* سفارش آيت الله طبيب زاده (ره) به خواندن حديث كساء

آيت الله حاج ميرزا محمد طبيب زاده (ره) براي برآورده شدن حاجات ؛ به خواندن حديث كساء سفارش مي كردند. حتي افرادي كه با مشكلي بسيار بزرگ روبرو مي شدند؛ يا حاجت مهمي پيدا مي كردند؛ نزد ايشان مي رفتند وخواهش مي كردند كه ايشان حديث كساء را به نيابت از آنان بخوانند. تاثير حديث كساء خواندن ايشان در رفع مشكلات و برآورده شدن حاجات؛ زبانزد مردم اصفهان بود.

 

* آيت الله العظمي حاج سيد مهدي شيرازي (ره) و حديث كساء

آيت الله العظمي سيد مهدي شيرازي (ره) كه به سنٌديت حديث كساء اعتقادداشتند؛ هر روز اين حديث شريف را مي خواندند و اگر موفق به خواندن روزانه اين حديث نمي شدند ؛ در هفته ؛ دو يا سه مرتبه حتما آن را مي خواندند.

 

* التزام آيت الله فاضل (ره) به خواندن حديث كساء

حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني پيرامون تقيٌد پدر بزرگوارشان به حديث شريف كساء مي فرمودند: « پدرم خيلي به حديث كساء معتقد و هر روز ملتزم به خواندن آن بودند ».

 

* تقيٌد آيت الله موحد ابطحي (ره) به خواندن حديث كساء

آيت الله حاج سيد مرتضي موحد ابطحي (ره) از دوران جواني به خواندن زيارت عاشورا؛ دعاي عهد و حديث شريف كساء اهتمام داشتند. عنايت خاص ايشان به خواندن زيارت عاشورا؛ دعاي عهد و حديث كساء موجب شده بود كه در هر فرصتي؛ در بين راه و مواقع فراغت؛ آن را از حفظ بخوانند. اين توجه ويژه به حديث كساء حتي پس از رحلت ايشان نيز منشا اثر شد؛ به طوري كه ايشان به شخصي در خواب دستور مي دهند براي درمان لكنت زبان فرزندش؛ ده جلسه حديث كساء بخواند؛ آن شخص نيز با انجام اين دستور؛ شفاي فرزند خود را از خدا مي گيرد.

 

* نظر آيت الله قزويني در باره حديث كساء

آيت الله سيد محمد كاظم قزويني در ارتباط با آثار و بركات حديث شريف كساء مي نويسند :

خواندن حديث شريف كساء در محافل و مجالس به منظور طلب خير و بركت و با هدف به اجابت رسيدن دعاها و نزول رحمت خدا همواره در طول قرون و اعصار در ميان پيروان مذهب خاندان وحي و رسالت جريان داشته است ؛ تا آن جا كه جلب رحمت الهي به وسيله خواندن آن در ميان شيعه به صورت يك سيره شايسته درآمده وآثار شگفت انگيزي نيز چون شفا يافتن بيماران ؛ برآمدن خواسته ها و رفع سختي ها و ناگواري ها به بركت خواندن آن ظاهر شده است.

 

آداب مجلس حديث كساء

هر چند در روايات معصومان (ع) شرايط وآداب خاصي براي خواندن حديث شريف كساء بيان نشده؛ اما در نظر داشتن شرايط عام جلسات دعا و توسل كه همان حالت تضرع و خشوع وانقطاع از همه كس و همه چيز به سوي خداست ؛ مي تواند بر تاثير اين توسل بيفزايد . اگر به شرايطي كه برخي از علماوبزرگان براي خواندن اين حديث بيان كرده اند توجه كنيم در مي يابيم كه اين شرايط از جمله آداب عمومي خواندن دعاها وتوسلات است و اين احتمال دارد كه تجربيات آن عالم يا الهامات خاصي كه به برخي شده ؛ دليل سفارش به بعضي از آداب خواندن حديث كساء باشد .

براي مثال آيت الله بهاءالديني (رح) سفارش مي كردند براي خواندن حديث كساء چند نفر بعد از نماز مغرب و عشاء دور هم جمع شوند و چهارده هزار صلوات بفرستند و حديث كساء را بخوانند و حاضران در جلسه را اطعام كنند .

جناب محمد جواد يزدي شيباني نيز در مقدمه كتاب خود مي نويسد: چون ذكر حديث كساء جهت رفع بليات وقضاي حاجات و كسب مثوبات و فيوضات از جمله مجربات است و تمام اين آثار به بركت واسطه هاي فيض الهي براي حديث كساء وجود دارد ؛ سزاوار است كه افراد علاقه مند به شركت در جلسات حديث كساء به نحوي در اين مجالس شركت كنند كه گويا آن بزرگواران را در جلسه حاضر و ناظر مي بينند . رو به قبله نشستن و مودٌب به آداب اسلامي بودن و … از آدابي است كه مي توان به آن ها اهتمام داشت .

(تذكرة المصائب :ص1)

از ديگر آداب جلسات حديث كساء ؛ چنان كه پيشتر به آن اشاره شد ؛ سفارش آيت الله سيد علي قاضي (ره) به سوزاندن چوب عود در جلسه حديث كساء است.

( ر. ك حديث كساء و آثار شگفت آن : ص 65 )

 

***

 

 

این دعا را شیخ طوسی در«مصباح المتجهد» وکفعمی در«البلدالامین» وسید بن طاووس در «مهج الدعوات» وشیخ عباس قمی در«مفاتیح الجنان»نقل کرده اند.ما فواید وفضائل این دعا را که سید بن طاووس در مهج الدعوات آورده است.ذکر می کنیم:از امام صادق(ع) روایت شده که فرموند:نزد ما حرزهایی است که آن را پنهان نگه داشته ایم وبه دیگران نمی آموزیم.پدرم از پدرش واواز جدش امام حسین(ع)مرا آگاه ساخته است وفرمود:امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب به من فرمود:

  1. هرکه این دعا را درهر بامداد وشامگاه بخواند،هزار هزار فرشته برایش طلب مغفرت می نمایند.
  2. بهشت مزد خواننده این دعا است.
  3. در پل صراط لغزشی نخواهد داشت.
  4. عذاب جهنم از او برداشته می شود.
  5. موجب برآورده شدن حوائج دنیا وآخرت می گردد.

6 . به درجه شهادت می رسد.

  1. خوشبختی در زندگی را به ارمغان می آورد.
  2. هرگز به تهیدستی ودیوانگی وپریشانی مبتلا نخواهد شد.
  3. برای هر نفس هزار هزار حسنه نوشته می شود و هزار هزار بدی از او محو می گردد.
  4. آسمان وزمین برایش طلب مغفرت می کنند.

و ثواب دیگری نیز برای این دعای ارزشمند ذکر شده است.متن دعا را می توانید از مفاتیح الجنان بخوانید.

 

 

***

 

دعایی است گراسنگ وارزشمند که از رسول خدا(ص) روایت شده است.به روایتی این دعا را جبرئیل بر پیامبر(ص) که در مقام ابراهیم(ع) مشغول نماز بود،فرود آورد ودر فضیلت آنگفت:هرکس این دعا را در ایام البیض(روزهای سیزدهم وچهاردهم وپانزدهم)ماه رمضان بخواند،گناهانش اگر چه به تعداد دانه های باران وبرگ های درختان وریگ های بیابان باشند،آمرزیده شدند.با این دعا رحمت خداوند بر زمین فرود آید ونیکی های بندگان به آسمان بالا رود.این دعا برسنگ ها ودیوارهای خانه های بهشتی نوشته شده است،وهرکس برخواندن آن مداومت ورزد،از هر زیان وآسیبی در امان ماند.دعای مجیر در بهشت وهنگامه ی حشر،با رویی به زیبایی ماه تمام،باقر(پیامبر)همنشین گردد.هرکس سه روز روزه بدارد واین دعا را هفت مرتبه بخواند،آنگاه شب را پشت بخوابد،تو را در خواب خود مشاهده کند.هرکس آنرا ده مرتبه بخواند،خداوند اورا بر مرکبی از نور که روی آن تختی از یاقوت سبز قرار داده شده است،برنشاند وبه سوی خویش بالا برد.پس چون به درگاه خدا نزدیک شود،حاضران پندارند که وی از پیامبران بزرگ خداست،ثواب خواندن این دعا را جز خدای متعال شماره نتواند کرد.اگر دریاها مرکب ودرختان قلم گردند،وانسانها و جن ها وفرشتگان به نوشتن بپردازند،ثوابی را که برای خوانندۀ این دعا مقرّر گردیده،محاسبه نتواند کرد.این دعا،به اذن خداوند،بیماری را بهبود بخشد،سبب پرداختن وام شود،بینوا را توانگر سازد،بندگان را آزادی بخشد،اندوه را ببرد،و انسان را از ستم شاهان وحیلۀ شیطان در امان دارد.هرگاه کسی که چیزی را گم کرده یا آنرا از او دزدیده اند،چهاررکعت نماز بجای آورده ودرهر رکعت یکبار سورۀ حمد ویازده بار سورۀ توحید را بخواند،آنگاه این دعا را قرائت کند وهنگام خواب آن را زیر سر بگذارد،آنچه از دستش رفته است به او بازگردانده شود.جبرئیل(ع)پس از برشمردن این فضایل گفت:برعهده می گیرم که هرکس ده بار این دعا را بخواند،خداوند اورا به آتش نسوزاند،ونیازش برآورده شود،وچون این دعا را بر دشمنانش بخواند،دشمنی آنها از او برگردد.

اسم اعظم در این دعا است.پس ای محمد،آن را جز درستکاران مورد اعتماد،میاموز.تمام نام های خدا که پروردگار بد آنها آفریده ها را پدید آورد،در این دعا است.مؤمنین می توانند دعای مجیر را از مفاتیح الجنان بخوانند.

 

 

***

امام صادق(ع)فرمود:هرکس این کلمات را صبح وشام بخواند از شر جنیان محفوظ ودر امان خواهد بود:

«یا مَعشَرَ الجِنِّ وَ اإِنسِ إِنِ استَطَعتُم أَن تَنفُذُوا مِن أَقطارِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ فَانفُذُوا لا تَنفُذُونَ إِلّا بِسُلطانٍ لا سُلطانَ لَکُم عَلَیَّ وَ لا عَلی داری وَ لا عَلی اَهلی وَ لا عَلی وَلَدی یا سُکّانَ الهَواءِ وَ یا سُکّانَ الارضِ عَزَمتُ  عَلیکُم بَعَزیمةِ اللهِ الّتی عَزَمَ بِها اَمیرَالمؤمنینَ علِیُّ بنِ ابیطالِبٍ(علیه السّلامُ)عَلی جِنِّ وادِیِ البَصرةِ لا سَبیلَ َلَکُم عَلَیَّ وَ لا عَلی شَیءٍ مِن اَهلِ حُزانتی یا صالِحی الجِنِّ یا مُؤمنی الجِنِّ عَزَمتُ عَلَیکَم بِما اَخَذَ اللهُ عَلَیکُم مِنَ المیثاقِ بِالطّاعَةِ لِفلانِ بن فلان(مولا علی)حُجة اللهِ عَلی جمیعِ البَریّةِ وَ الخَلیفَةِ(نام همراه خود را هرکس هست بگو) اَن تَمنَعُوا عَنَّی شَرّ فَسَقَتِکُم حَتّی لا یَصلوا اِلیَّ بِسوءٍ اَخَذتُ بِسَمعِ اللهِ عَلی اَسماعِکُم وَ بَعینِ اللهِ علی اَعیُنِکُم وَ امتَنَعتُ بِحولِ اللهِ و قُوّتِهِ عَلی حَبائلِکُم وَ مکرِکُم اَن تَمکُروا یَمکُرُ الله بِکُم وَ هُوَ خیرُ الماکرینَ وَ جَعَلتُ نَفسی وَ اَهلی وَ وَلَدی وَ جَمیعَ حُزانتی فی کَنفِ الله وَ سِترِهِ وَ کَنَفِ مُحَمَّدِ بن عَبدِ الله رَسولِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ کَنَفِ امیرالمومنین عَلی بن ابیطالبٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ استَتَرتُ بِاللهِ و بِهما وَ امتنعتُ مِن شرِّ فسقَتِکُم وَ مِن شرّ فَسَقَةِ الانس وَ العَرَبِ وَ العَجم«فَإِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبیَ اللهُ لا إِلهَ إِلّا  هُوَ عَلیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِیمِ(سوره توبه.آیه 129)»لا سبیلَ لَکُم وَ لا سلطانَ قَهَرتُ سُلطانَکُم بِسُلطانِ اللهِ وَ بَطشَکُم بِبَطشِ اللهِ و قهُرت مَکرکُم وَ حبائلکُم وَ کیدَکُم وَ رَجَلَکُم وَ خَیلَکُم وَ سُلطانَکُم وَ بَطَشَکُم بِسُلطانِ اللهِ وَ عِزّهِ وَ مُلکِهِ و عَظَمتِهِ وَ عَزیمتِهِ الّتی عَزَمَ بِها اَمیرُالمومنینَ علیهِ السلامُ عَلی جِنِّ وادیِ البَصرةِ لَمّا طَغَوا وَ بَغَوا وَ تَمَرَّدُوا فَاَذعَنوا لَهُ صاغرینَ مِن بعدِ قُوَّتِهِم فَلا سُلطانَ لَکُم وَ لا سبیلَ وَ لا حولَ ولا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلی العَظیمِ.

(ختوم اذکار.ج2،ص287)

 

***

 

این دعا از امام سجاد(ع) واو از پدرش واو نیز از جدبزرگوارش حضرت رسول(ص)نقل نموده که آن حضرت فرمود:این دعا را جبرئیل در یکی از غزوات آورد در حالی که برتن آن حضرت جوشن گرانی بود که سنگینی آن بدن مبارکش را به درد آورده بود.جبرئیل عرض کرد:یا محمد!پروردگارت سلام می رساند ومی فرماید که این جوشن را بکن وبخوان این دعا را که آن،

1- از برای تو وامت تو امان است،

2- هرکس آن را هنگام خروج از منزلش(جهت سفر) بخواند یا آن را باخود دارد خداوند اورا حفظ کند،

3- وبر او بهشت را واجب کند،

4- واورا با عمال صالح موفق دارد.

5- وگویا کتب اربعه(تورات وانجیل وزبور وقران) را خوانده باشد.

6- وبه هر حرفی در بهشت دو زوجه بخشد وبا دوخانه از خانه های بهشت.

7- ومانند ثواب ابراهیم وموسی وعیسی وثواب خلق خدا در زمین بیضاء پشت مغرب که خدای تعالی را می پرستند واورا یک لحظه حتّی یک چشم به هم زدن گناه نمی کنند به حقیقت پوستهایشان را گریه از ترس از خدا متغیر کرد،وجز خدا عددآنها را کسی نداند وسیر شمس در بلاد آنان چهل روز است.

8- یا محمد!همانا بیت المعمور در آسمان هفتم است که روزی هفتاد هزار ملک داخل آن میشود واز آن بیرون شوند که تا روز قیامت به آن بر نمی گردند وهمانا خدای تعالی برای کسی که این دعا را بخواند ثواب این ملائکه را دارد.

9- وبه ثواب مؤمنین ومؤمنات بخشد از خلق خدا تا روز قیامت.

10- وهرکس آن را بنویسد ودر منزلش بنهد دزد نزند وآتش نگیرد.

11- وهرکس در پوست آهو یا کاغذ آن را بنویسد وبا خود دارد از هرچیزی ایمن باشد.

12- وهر کس آن را بخواند و بمیرد شهید می میرد وبرایش خداوند ثواب نهصد هزار شهید از شهیدان بدر نوشته شود.

13- وخداوند به او نظر دارد وبه او می بخشد هرچه بخواهد.

14- وهرکس هفتاد بار بخواند با نیت خالص بر هر مرضی باشد هر آینه برطرف شود از جنون یا جذام یا برص(در یک مجلس نشد در چند مجلس بخواند یا هفتاد نفر با هم بخوانند).

15- وهرکس در جامی با کافور یا مشک بنویسد بعد  آنرا بشوید وبر کفنی میت باشد خدای تعالی در قبراو هزاران نور نازل کند.

16- واو را ازهول منکر ونکیر ایمن کند.

17- وازاو عذاب قبر را بردارد.

18- وهفتاد هزار ملک به قبر او فرستد که اورا به بهشت بشارت دهند وبا او مانوس باشند.

19- وبرای او دری به سوی بهشت باز شود.

20- وقبر اوبه قدر مدبصرش فراخ میشود.

21- وهرکس آن را بر کفنش نویسد خداوند تعالی شرم فرماید که اورا به آتش عذاب کند.وهمانا خدای تعالی این دعا را پنجاه هزار سال پیش از آنکه دنیا را بیافریند بر قائمه های عرش نوشته.

22- وهرکس آن را با نیت اخلاص در اول ماه رمضان بخواند حقتعالی(مزد)شب قدر به او ببخشد.

23- وبرایش هفتادهزار فرشته آفریند تا تسبیح وتقدیس کنند وثواب آنها قرار دهد برای کسی که این دعا را بخواند.

24- یا محمد!هرکس آن را بخواند بین او وخداوند تعالی حجابی نباشد.

25- واز خدای تعالی چیزی نطلبد جز این که به او بخشد.

26- وهنگام خارج شدن از قبرش فرشته فرستد که دست هر فرشته مهار شتری نجیبی از نور باشد بطن آن از لوءلوء وظاهر آن از زبر جد وقوائم آن از یاقوت بر پشت هر نجیبی قبه از نور برای آن چهارصد در باشد برهر دری پرده از سندس ازآنها بوی مشک اذفر ساطعست همه اینها به او عطا شود بعد خداوند به سوی او هفتاد هزار ملک فرستد با هرملکی کاسه ای از لوءلوء درخشان در آنها شراب بهشتی است بر هر کاسه از آنها نوشته« لا اله الا الله وحده لا شریک له» هدیه است از باری عزوجل برای فلان بن فلان واو را خدای تعالی ندا کند« یا عبدی ادخُل الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسابٍ»بنده من بی حساب داخل بهشت شو.

27- یا محمد!هرکس آن را در ماه رمضان سه مرتبه بخواند خداوند جسد اورا از گناهان نگه دارد ودر طول حیات خود در امان خدا باشد.یا محمد آن را جز به مومن پرهیزکار نیاموز وآن را به مشرک نیاموز که با آن خواهش می کند وعطا می شود،

امام حسین(ع)فرمود:پدرم علیه السلام در حفظ وتعلیم این دعا مرا سفارش نمود واین که بر کفنش بنویسم واین که آن را به اهل خود آموزم وآنها را به آن هزار ویک اسم است.

 

***

جوشن کبیر صد فصل است هرفصلی ده اسم ودر اول هر فصلی از آن بسم الله می گویی ودرآخر آن می گویی«سُبحانَکَ یا لا اِله الّا اَنت الغَوث الغَوث الغَوث صِل علی محمد وَ آلِ مُحمد وَ خلِصنا مِنَ النّار یا رَبَّ» واگر وقت نداشتی بدون اینها بخوان.متن دعای جوشن کبیر در مفاتیح الجنان آمده است که مؤمنین به آنجا مراجعه کنند.

 

***

 

این دعا عظیم ازسوی رسول خدا(ص)نقل شده وخواننده خدا را به تمام اسماء حُسنی تسبیح می گوید.پس دعایش بی شک مستجاب است وخواننده باید با توجه باشد ودر پایان حوائج خود را در نظر گیرد.

«بِسم اللهُ الرَّحمن الرَّحیمِ سُبحانِکَ اَنتَ اللهُ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ،سُبحانِکَ اَنتَ اللهُ الرَّحمنُ الرَّحیمُ،سُبحانِکَ اَنتَ اللهُ السّلامُ المؤمنُ،سُبحانَکَ اَنت اللهُ العَزیزُ المُهیمنُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الجَبارُ المُتَکَبّر،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الخالِقُ الباریُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ المُصَوِّرُ الحکیمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ السّمیعُ العَلیمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ البَصیرُ الصّادقُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الحَیُّ القَیومُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الواسِعُ اللّطیفُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ البَدیعُ الاَحَدُ، سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ العَلیُّ الکَبیرُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الغفورُ الودودَُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الشَّکورُ الحلیمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ المُبدیُ المُعیدُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الواحِدُ الاَحَدُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ السّیِّدُ الصَّمَدُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الاوَّلُ وَالآخِرُ،سُبحانکَ اَنتَ اللهُ الظّاهِرُ الباطِنُ، سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الغفورُ الغفّارُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الوکیلُ الکافیُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ العَظیمُ الکریمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ المُغیثُ الدّائمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهِ المُتعالی الحَقُّ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الباعِثُ الوارِثُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الباقی الرؤفُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ العَزیزُ الحَمیدُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ القریبُ المُجیبُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ القابِضُ الباسِطُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الشهیدُ المنعِمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ القاهِرُ الرّزاقُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الحسیبُ الباریُ، سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الغَنّیُ الوَفیُّ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ القادِرُ المُقتَدر،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ التّوابُ الوهّابُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ المُحیی المُمیتُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الحَنّانُ المنّانُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ القَدیمُ الفَعّالُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ القَویُّ القائمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الرّؤفُ الرّحیمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الوَفیُّ الکریمُ، سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الفاطِرُ الخالِقُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ العَزیزُ الفتّاحُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الدّیانُ الشّکورُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ عَلّامُ الغُیوبُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الصّادقُ العَدلُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الطّاهرُ الطُّهر،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الرّفیع الباقی،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الوَترُ الهادی،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الولّی النّصیرُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الکَفیلُ المُستعانُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الغالِبُ المُعطی،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ العالِمُ المُعظَّمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ المُحسنُ المُجملُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ المُنعِمُ المُفضلُ، سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ الفاضِلُ الصّادقُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الحاکمینُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الفاصلینَ ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الوارثینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الناصِرینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الغافِرینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الفاطِرینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ خیرُ الرازِقینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ اَسرَعُ الحاسِبینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقینَ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ العَزیزُ الحَکیمُ،سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ اَرحَمَ الرّاحِمینَ، سُبحانَکَ اَنتَ اللهُ رَبُّ العَرشِ العَظیمِ، سُبحانِکَ اَنتَ اللهُ سُبحانَکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظالمینَ فاستجبنالَهُ و نَجیناهُ مِنَ الغَمّ وَ کَذلِکَ نُنجی المؤمنینَ وَ لا حولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلیّ العَظیمِ وَ الحَمدُللهِ رَبِّ العالمینَ وَصَلّی اللهُ عَلی سَیّدنا وَمُحمدٍوَآلِهِ الطَّیبینَ الطّاهرینَ.»

حاجات خود را هرچه خواهی از خداوند طلب کن انشاءالله برآورده می شود.

(مهج الدعوات،ص321-323)

 

***

هرکه این استغفار را بخواند خدای رئوف ازآن بنده بگذرد و از حق خود صرف فرماید:

«بّسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیمِ

اَستَغفِرُ اللهَ الّذی لا اِله اِلّا هُوَ الحَیُّ القَیَّومُ بدیعُ السَّمواتِ وَ الاَزضِ یا ذَالجلالِ وَ الاِکرامِ مِن کُلِّ ذَنبٍ اَذنبتُهُ عَمداً وَخَطَاءً سِّراً اَو عَلانَیِةً قَولاً اَو فِعلاً صَغیراً اَو کبیراً مِنَ الزّنا وَ اللَّواطِ وَ السِّرقَةِ وَ النَّمیمةَ وَ الغَیبَةِ وَ الکِذبِ وَ البُهتانِ وَ الرِّیا وَ الرِّبا وَ الخِیانَةِ وَ المَکرِ وَ النَّظَرِ اِلی غَیرَ مَحارِمِ وَ سایِرِ المُحَرَّماتِ وَ المَنهِیّاتِ ما اَعلَمُ مِنها وَ ما لا اَعلَمُ مِنها وَما لا  اَعَلَمُ وَ اُشهِدُ اللهَ وَ ملائِکَتَهُ وَ انبیائَهُ وَ رُسُلهُ وَ جَمیعِ خَلقِهِ بِاَنّی نادِمٌ عَلی ما سَلَفَ مِنّی مِنَ الذَّنُوبِ وَ عازِمٌ عَلی اَن لا اَعُودُ اِلیها کَما لا یَعُودُ الَّلبَنُ اِلَی الضَّرعِ اَستَغفِرُ الله مِن جمیعِ ما کَرِهَ اللهُ وَ اَستَغفِرُ اللهُ مِن جمیع ما اَسَخطَ اللهُ اَستَغفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتُوبُ اِلیهِ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ.»

ونیز در بحار ولئالی از رسول اکرم(ص)منقول است که فرمود:اگر بعداز نماز عصر یک مرتبه این استغفار را بگوید امر می شود وبه مُوکّل سیئات او که صحیفه عمل سوء اورا پاره کند.

«اَستَغفر الله الّذی لا اِله الّا هُوَ الحَیّ القَیوم بَدیعُ السّموات وَ الاَرضِ یا ذالجلالِ وَ الاِکرامِ وَ اَسئَلُهُ اَن یَتُوبُ عَلی عَبدٍ ذَلیلٍ خاضعٍ فقیرٍ یائسٍ مِسکینٍ مُستکینٍ مُستجیر لا یَملِکُ لِنَفسِهِ نَفعَاً و لا ضَرّاً و لا مَوتا ولا حیاةً ولا نُشُوراً.»

 

***

 

این دعا بسیار ممتاز ودارای خواص بسیار است وهفت بار خواندنش بدون فاصله آثار بیشتری دارد وبرای نورانیت قلب خوب است این دعا را محمد حنیفه از پدرش امیر المؤمنین(ع)وآن حضرت نیز از رسول خدا(ص)نقل کرده است.بخاطر فضائلی که پیامبر(ص)برای این دعا نقل نمودند،جناب سلمان به پیامبر عرضه داشت:این دعا را به مردم تعلیم دهم؟فرمود:این دعا را به همه کس تعلیممکن که مردم ترک نماز می کنند ومرتکب گناه می شوند،بخاطر آنکه خواننده این دعا آمرزیده می شود.تعلیم ده اهل بیت وهمسایه واهل مسجد وهمشهری ها را هرگاه از تو درخواست نمایند.

سیدبن طاووس می گوید:وقتی به من الهام شد که برای سلامتی هنگام بلائی بخوانم روز سه شنبه خداوند دعایم را مستجاب نمود،به مقصودم رسیدم واز شرّ حاسدان مرا حفظ نمود.

(مهج الدعوات.ص77به نقل از روح وریحان.ص96)

می فرمود:پدرم این دعا را می خواند،نقل شده آقا سید هاشم حداد در قنوت وموقع خوابیدن آن را می خواند.

(روح وریحان.ص96)

پیامبر اکرم(ص)در فضائل این دعا فرمودند:

1.هرکس خدارا به این اسماء بخواند خدا دعایش را مستجاب می کند.

2.هرگاه بر ورق آهن بخوانند به اذن خدا گداخته وذوب شود.

3.به خدائی که مرا پیغمبری فرستاد اگر مردی را گرسنگی وتشنگی رسد بعد از آنکه این دعا رابخواند،گرسنگی وتشنگی اوساکن شود.

4.اگر این دعا برکوهی که میان او وآن محل که قصد دارد برود بخواند،هرآینه آن کوه سوراخ شود وآن کس از آنجا بگذرد.

5.اگر نزد دیوانه ای بخوانند بهبود یابد.

6.اگر زنی زائیدن بر اودشوار شده باشد وآنرا بخواند زایمان آسان گردد.

7.اگر درشهری بخوانند که آن شهر در آتش می سوزد ومنزل اودرمیان آن شهر باشد منزل اواز آتش درامان خواهد ماند.

8.اگرکسی چهل شب جمعه بخواند خدای تعالی گناهان اورا بیامرزد اگرچه با مادرش گناه کند.

9.اگراورا غمی باشد خداوند غمش را در دنیا واخرت با رحمتش برطرف سازد.

10.اگر نزد پادشاه ظالم رود قبل از ملاقات بخواند خداوند تعالی،آن پادشاه را مطیع اوسازد.

آن دعا این است:

«اَللَّهُمَّ انّی أسئَلُکَ یا مَنِ احتَجَبَ بِشُعاعِ نُورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ،یا مَن تَسَربَلَ بِالجَلالِ وَ الکِبریاء وَ اشتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدسِهِ،یا مَن تَعالی بِالجلالِ وَ الکِبریاء فی تَفَرُّدِ مَجدِهِ،یا مَنِ انقادَتِ الاُمُورُ بِاَزِمَّتِها طَوعاً لِاَمرِهِ،یا مَن قامَتِ السَّمواتُ وَالاَرضُونَ مُجیباتٌ لِدَعوَتِهِ،یا مَن زَیَّنَ السَّماءَ بِالنُّجُومِ الطّالِعَةِ وَ جَعَلَها هادِیَةً لِخَلقِهِ،یا مَن اَنارَ القَمَرَ المُنیرَ فی سَوادِ اللَّیلِ المُظلِمِ بِلُطفِهِ،یا مَن اَنارَ الشَّمسَ المَنیرَةِ وَ جَعَلَها مَعاشا لِخَلقِهِ، وَجَعَلَها مُفَرِّقَةً بَینَ اللَّلِ وَ النَّهار لِعَظَمَتِهِ،یا مَنِ استَوجَبَ الشُّکرَ بِنَشرِ سَحائِبِ نِعَمِهِ أسئَلُکَ بِمَعاقِدِ العِزِّ مِن عَرشِکَ وَ مُنتَهَی الرَّحمَةِ مِن کِتابِکَ وَ بِکُلِّ اِسمٍ هُوَ لَکَ سَمَّیتَ بِهِ نَفسَکَ اَو استَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ وَ بِکُلِّ اِسمٍ هُوَ لَکَ انزَلتَهُ فی کِتابِکَ اَو اَثبَتَّهُ فی  قُلُوبِ الصّافّینِ الحافّینِ حَولَ عَرشِکَ فَتَراجَعَتِ القُلُوبُ اِلَی الصُّدورِ عَنِ البَیانِ بِاِخلاصِ الوَحدانِیَّةِ وَ تَحَقُّقِ الفَردانِیَّةِ مُقِرَّةً لَکَ بِالعُبودِیَِةِ وَ اِنَّکَ اَنتَ اللهُ اَنتَ اللهُ اَنتَ اللهُ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ لا الهَ الا اَنتَ وَ اَسئَلُکَ بِالاَسماءِ الَّتی تَجَلَّیتَ بِها لِلکَلیمِ عَلَی الجَبَلِ العَظیمِ فَلَمّا بَدا شُعاعَ نُورِ الحُجبِ مِن بَهاءِ العَظَمَةِ خَرَّتِ الجِبالُ مُتَدَکدِکَةً لِعَظَمَتِکَ وَ جِلالِکَ وَُ هَیبَتِکَ وَ خَوفاً مِن سَطوَتِکَ راهِبَةً مِنکَ،فَلا اِلهَ اِلّا اَنتَ فَلا الهَ اِلّا اَنتَ وَ اَسئَلُکَ بِالاسمِ الَّذی فَتَقتَ بِهِ رَتقُ عَظیمِ جُفُونِ عُیُونِ النّاظِرینَ الَّذی بِهِ تَدبیرُ حِکمَتِکَ  وَ شَواهِدُ حُجَجِ اَنبیائِکَ یَعرِفُونَکَ بِفِطَنِ القُلُوب وَ اَنتَ فی غَوامِضِ مَسِرّاتِ سَرائِرِ الغُیُوبِ اَسئَلُکَ بِعِزَّةِ ذلِکَ الاسمِ اَن تُصَلَّیَ عِلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحُمُّدٍ وَ اَن تَصرِفَ عَنّی وَعَن اَهلِ حُزانَتی وَ جَمیع المؤمِنین وَالمؤمناتِ جَمیع الآفاتِ وَ العاهاتِ وَالاعراضِ وَالامراضِ وَ الخَطایا وَالذَّنُوبِ وَ الشَّکِّ وَالشِّرکِ وَالکُفرِ وَالشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَالضَّلالَةِ وَ الجَهلِ وَ المَقتِ وَالغَضَبِ وَالعُسرِ وَالضیقِ وَفَسادِ الضَّمیرِ وَحُلُولِ النِّقمَةِ وَ شِماتَةِ الأعداءِ وَ غَلَبَةِ الرِّجالِ انَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ لَطیفٌ لِما تَشاءُ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ یا اَرحَمَ الرّاحمین وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم.»

***

 

از امام باقر(ع)روایت شده که فرمود:بنده ای که هنگام صبح قبل از طلوع آفتاب این کلمات را بگوید:«اللهُ اَکبَرُ،اللهُ اَکبَرُ کبیراً،وَسُبحانَ الله بَکرةً وَاَصیلاً،وَالحَمدُللهِ رَبَّ العالَمینَ کَثیراً،لا شریکَ لَهُ،وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحمَّدٍ وَآلِهِ.» فرشته ای آن کلمات را دریابد ودر درون بال خود قرار دهد وبه آسمان دنیا بالا میبرد،فرشتگان به اوگویند:چه چیزهمراه تواست؟گوید:بامن کلماتی است که یکی از مؤمنین گفته وآن ها چنین وچنانند،پس فرشتگان گویند:خدا رحمت کنند آن کس که این کلمات راگفته واورا بیامرزد.وبه هرآسمانی که بالا رود وبه اصل آن آسمان مانند ما حرف رابزند،وآنها نیز گویند:بامن کلماتی است که یکی از مومنین بدان تکلم کرده و آن کلمات این ها هستند،سپس آنها گویند:خدا رحمت کند این بنده را و او را بیامرزد،آن کلمات نزد نگهبانان گنج های گفتار مؤمنان می برند، زیرا اینها گنجینه های کلماتند تا آن ها را در دفتر گنج ها بنویسند.

(اصول کافی.ج4،کتاب الدعا،ح3278)

 

***

معاویه بن عمارگوید: امام صادق(ع)بدون سخن و پرسشی به من فرمود:ای معاویه!مردی خدمت امیرالمؤمنین(ع)آمد واز اینکه اجابت دعایش دیر شده بود وبه آن حضرت شکایت کرد،آن حضرت به اوفرمود:چرا دعای سریع الاجابة را نمی خوانی؟آن مرد عرض کرد:آن دعا کدام است؟فرمود:بگو:

«اَللَّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَمِ الاَجَلِّ الاَکرَمِ المَخزوُنِ المَکنُونِ النُّورِ الحَقِّ البُرهانِ المُبینِ الّذی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ،وَنُورُ مِن نُورٍ،وَنُورٌ فی نُورٍ،وَ نُورٌ عَلی نُورٍ،وَ نُورٍ، فَوقَ کُلِّ نُورٍ،وَنُورٌ یَضییءُ بِهِ کُلُّ ظُلمَةٍ،وَ یَکسِرُ بِهِ کُلُّ شِدَّةٍ وَ کُلَّ شَیطانٍ مَریدٍ وَ کُلَّ جَبّارٍ عَنیدٍ،لا تَقِرُّ بِهِ اَرضٌ وَلا تَُقُومُ بِهِ سَمآءُ،وَیَأمَنُ بِهِ کُلُّ خائفٍ،وَ یَبطُلُ بِهِ سِحرُ کُلِّ ساحِرٍ،وَ بَغیُ کُلِّ باغٍ،وَحَسَدُ کُلِّ حاسِدٍ،وَ یَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ البَرُّ وَالبَحرُ،وَ یَستَقِلُّ بِهِ الفُلکُ حینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ المَلَکُ،فَلا یَکُونُ لِلمَوجِ عَلَیهِ سَبیلَ،وَهُوَ اسمُکَ الاَعظَمُ الاَعظَمُ الاَجَلُّ الاَجَلُّ النُّورُ الاَکبَرُ الَّذی سَمَّیتَ بِهِ نَفسَکَ،وَ استَوَیتَ بِهِ عَلی عَرشِکَ،وَ اَتَوَجَّهُ الَیکَ بِمُحَمَّدٍ،وَ اَن تَفعَلَ بی کذا وَکذا.(بجای کذا وکذا حاجت خودرا ذکرکن).

(اصول کافی،ج4،کتاب الدعا،ح3440)

 

دعای قدح

جبرئیل فضیلت های زیادی برای این دعا روایت کرده که من به علت ضرورت،به اختصار آن را مثال می زنم،زمانی که نیّت خود دعاست وآن دعای قدح است.

«بِسم الله الرّحمن الرّحیم بِسم الله وَ بِالله وَ بِاسمِهِ المُبتَدِءِ رَبِّ الآخِرَةِ وَ الأُولی لا غایَةَ لَهُ ولا مُنتَهی رَبِّ الأَرضِ والسَّماواتِ العُلی الرَّحمنُ عَلی العَرشِ استَوی لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ مافی الأَرضِ وَ ما بَینَهُما وَما تَحتَ الثَّرَی وَإِن تَجهر بِالقَولِ فَإِنَّهُ یَعلَمُ السرَّ وَ أَخفی،الله عَظیم الآلاءِ دائِمُ النَّعَماءِ قاهِرُ الأَعداءِ[رَحیمٌ بِخَلقِهِ خ ل]عاطِفٌ بِرِزقِهِ مَعروفٌ بِلُطفِهِ عادِلٌ فی حُکمِهِ عالِمٌ فی مُلکِهِ الرَّحمنُ الرَّحیمُ رَحیمُ الرُّحَماءِ عالِمُ العُلماءِ صاحِبُ الأَنبِیاءِ غَفُورُ الغُفَرَاء قادِرٌ عَلی ما یَشاءُ سُبحانَ الله المَلِکِ الواحِدِ الحَمیدِ ذِی العَرشِ المَجیدِ الفَعّالِ لِما یُریدُ رَبِّ الأَربابِ وَ مُسَبَّبِ الأَسبابِ وَ سابِقِ الأَسباقِ وَرازِقِ الأَرزاقِ وَخالِق الأَخلاقِ قادِرٌ عَلی ما یَشاءُ مُقَدِّرُ المَقدُورِ وَ قاهِرُ القاهِرینَ وَ عادِلٌ فی یَومِ النُّشورِ إِلهُ الآلِهَةِ یَومَ الواقِعَةِ رَحیمٌ غَفُورٌ حَلیمٌ شَکُورٌ الحَمدُ الله الرَبِّ العَظیم وَ الحَمدُ لله المَلِکِ الرَّحیمِ الأَوّلِ القَدیم خَالِقِ العَرشِ وَ السَّماواتِ وَ الأَرَضِینَ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ قابِلُ التَّوبَةِ شَکُورٌ حَلیمٌ العَزیزُ الرَّحیمُ الأَوَّلُ الآخِرُ الظاهِرُ الباطِنُ الدائِمُ القائِمُ رازِقُ الوُحُوشِ وَ البَهائمِ صاحِبُ العَطایا وَ مانِعُ البَلایا یَشفی السَّقیمَ وَ یَغفِرُ للخاطِئینَ وَ یُعفُو عَنِ  النّادِمینَ وَ یُحِبُّ الّصالِحینَ وَ یُؤوی الهارِبینَ وَ یَستُرُ عَلَی المُذنبینَ وَیُؤمِنُ الخائِفینَ سُبحانَکَ لا إِلهَ إِلا أَنتَ الکَریمُ المَعبُودُ فی کُلِّ مَکانٍ تَغفِرُ الخَطایا وَ تَستُر العُیُوبَ شَکُورٌ حَلیمٌ عَالِمٌ بِالحُدُودِ مُنبِتُ الزروعِ وَ الأَشجارِ فالِقُ الحُبُوبِ صاحِبُ الجَبَرُوتِ غَنی عنِ الخَلقِ قاسِمُ الأَرزاقِ عَلاّمُ الغُیُوبِ أَنتَ الَّذی  لَیسَ کَمِثلِکَ شیءٌ وَ أَنتَ عَلی کُلِّ شَیءٍ شَهیدٌ أَنتَ الَّذی تَعفُو عَنِ العَاصِی بَعدَ أَن یَغرَقَ فی الذُّونُوبِ أَنتَ الَّذی کُلِّ شَیءٍ خَلَقتَهُ یَنصَرِفُ إِلَیکَ بِالمَنسُوبِ إغفِر لی خَطیئَتی کَما قُلتَ أَدعُونی أَستَجِب لَکُم وَ أَنتَ بِوَعدِکَ صَدُوقٌ نَجِّنی مِنَ الهُمُومِ وَ الغُمُومِ وَ الکُرُوبِ أَنتَ غِیاثُ کُلِّ مَکرُوبٍ وَ أَنتَ الَّذی قُلتَ لا تَقنَطُوا مِن رَحمَتی وَ أَنتَ بِقَولِکَ لَیسَ بَکَذُوبٍ إِحفَظنی مِن آفاتِ الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ هَولِ یَومِ اللّحُودِ وَ لا تَفضَحَنی سَیِّدی عَلی رُؤُوسِ الخلائِقِ فی الیَومِ المَوعُودِ أَلله أَکبَرُ أَلله أَکبَرُ أَلله أَکبَرُ لا ضِدَّ لَهُ وَ لا نِدَّلَهُ وَ لا صاحِبَةَ لَهُ وَلا وَالِدَ وَلا وَلَدَلَهُ وَلا حَدَّ لَهُ وَ لا حُدودَ لَهُ وَ لا مِثالَ لَهُ وَلا کُفُو لَهُ وَلا وَزیرَ لَهُ وَ لا شَریکَ لَهُ فی مُلکِهِ أَسأَلُکَ یا الله یا الله یاالله یا عَزیزُ یا عَزیزُ یاعَزیزُ أَن تُرِینی فی مَنامی ما رَجوتُ مِنکَ وَ أَن تُکرِمَنی بِمَغفِرَةِ خَطیئتی إنَّکَ عَلی ما تَشاءُ قَدیرٌ یا أَرحَمَ الرَّاحِمینَ وَ لاحَولَ وَلا قُوَّةَ إِلاَّ بِالله العَلِیّ العَظیمِ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا سُبحانُ یا غُفرانُ یا برهانُ یا سُلطانُ یا ذَاالجَلالِ وَ الإِکرامِ أَشهَدُ أَنَّ کُلَّ مَعبُودٍ مِن عَرشِکَ إِلی قَرارِ أَرضِکَ باطِلٌ غَیر وَجهِکَ[الدائِم خ ل]الکَریمِ المَعبُودِ[القَدیمِ خ ل] وَآمَنتُ بِکَ وَاستَعنتُ بِکَ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلا أَنتَ أَغثِنی یا أَرحَمَ الرّاحمینَ.»

 

فوائد و آثار شگفت حرز امام جواد(ع)

(به همراه داستان این حرز و نحوه استفاده از آن)

شیخ علی بن عبدالصّمد ازعموی پدرش،شیخ فقیه ابوجعفر محمد بن علی بن عبدالصّمدازابوعبدالله جعفربن محمد بن احمد بن عباس درویستی از پدرش ازشیخ فقیه ابوجعفرمحمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی وهمچنین(شیخ علی بن محمد بن علی)از نیایش( علی بن علی بن عبدالصّمد) از پدرش،فقیه ابوالحسن ازگروهی یارانش؛ازجمله سید بزرگوار ابوالبرکات وشیخ ابوالقاسم علی بن محمد معاذی وابوبکر محمد بن علی معمّدی وابوجعفر محمّد بن ابراهیم بن عبدالله مدائنی همگی ایشان گفتند از ابوجعفر محمّد بن علّی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی از پدرش نیز ازعلّی بن ابراهیم بن هاشم از نیایش ابونصر همدانی نقل کرده اند:

حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع)وعمه ی امام حسن عسگری(ع)برایم نقل کرد:زمانی که امام محمد تقی(ع)درگذشت،نزد همسرش امّ عیسی دختر مأمون آمدم وبه ایشان تسلیت گفتم.ایشان را بسیار اندوهناک وبی تاب بر مرگ حضرتش یافتم.ایشان با گریه وزاری شدید قصد نابودی خود داشت،برای او ترسیدم که ازاین رنج پریشان گردد.

ما در درمورد صفات وخوش اخلاقی وبخشش آن حضرت وآنچه را که خداوند از بزرگی،اخلاص وبخشش به ایشان عطا کرده،در گفتگو بودیم.در این هنگام امّ عیسی گفت: آیا می خواهی چیزی عجیب وامر بزرگ،بالای وصف وتعریف از او نقل کنم؟گفتم:چه چیزی؟گفت: من نزدیک اوبودم وهمیشه مواظب ایشان بودم،گاهی اوقات سخنی از او می شنیدم نزد پدرم از ایشان شکایت می کردم.پدرم می گفت:ای دخترم!صبرکن ایشان پاره تن رسول خدا(ص) است.روزی درآن مکان نشسته بودم.درآن هنگام زن جوانی(دوشیزه ی)برمن وارد شد.سلام کرد.گفتم:توکیستی؟گفت:من دختری از فرزندان عمار یاسرم وزن ابوجعفر جواد(ع)همسرش هستم!غیرت برمن وارد شد تا جائیکه قادر بر تحمّل آن نبودم.تصمیم گرفتم خارج شوم وبه  گردش وسیاحت در کشورها بپردازم.

نزدیک بود شیطان مرا به بی حرمتی نسبت به آن زن بکشاند،لیکن خشم خود را فرو نشاندم وبا خوش اخلاقی با وی رفتار نمودم.زمانی که زن از نزدم رفت،برخاستم وبا حالت خشم نزد پدرم رفتم وخبر را به او رساندم،درحالت مستی بود وفکر نمی کردم.غلامش را صدا زد وگفت:شمشیرم را بیاور،آورد.سوار شد وگفت:به خدا اورا می کشم! زمانی که اورا دیدم،گفتم:اِنا الله وانا إلیه راجعون!باخود وهمسرم چه کار کردم؟سیلی محکمی برصورتم زدم. پدرم براو وارد شد وچندان با شمشیر براو زد تا اینکه بدنش بریده شد.

آنگاه از کنارش به حالت گریزان از پشت سرش رفتم.درآن شب نخوابیدم،زمانی که خورشید طلوع کرد نزد پدرم رفتم وگفتم:می دانی که دیشب چه کاری کردی؟گفت:چه کاری کردم؟گفتم:ابن رضا(ع)را کشتی.چشمانش برقی زد وبی هوش شد.بعد از مدتی بیدار شد وگفت:وای برتو چه می گویی؟گفتم:آری به خدا قسم ای پدر،بر ایشان وارد شدی وآن قدر بر اوشمشیر زدی تا اینکه کشته شد.

نگران شد وسخت هولناک گردید وگفت:یاسر خادم را صدا کنید.یاسر آمد مأمون نگاهی به او کرد وگفت:وای بر تو یاسر!دخترم چه می گوید؟گفت:ای پیشوای مؤمنان راست می گوید!مأمون با دستانش بر سینه وصورتش زدوگفت:اِنا الله و اّنا الیه راجعون!به خدا قسم هلاک شدیم وتا پایانعمرخوار ورسوا شدیم.ای یاسر! عجله کن وببین از ایشان چه خبری داری؟نزدیک است نفسم از سینه خارج شود.

یاسر خارج شد در حالی که من برصورتم می زدم،پس از مدتی یاسر باشتاب زیاد بازگشت.

گفت:بشارت ده ای پیشوای مؤمنان!مأمون گفت:بشارت برتوباد!نزد تو چه خبریست؟یاسر گفت:بر او وارد شدم در حالی که نشسته بود وایشان پیراهن وعبایی بردوش انداخته ،درحال مسواک زدن بود.

برایشان سلام کردم وگفتم:ای فرزند رسول خدا!دوست دارم پیراهنتان را به من ببخشی تا به قصد تبرک با آن نماز بجا آورم.لیکن با این تصمیم می خواستم بدن ایشان را ببینم که آیا اثر ضربت شمشیر برآن هست یا نه؟به خدا قسم مانند عاج سپید که به رنگ زردی تمایل داشت اثری از هیچ شمشیر نبود.

مأمون گریه طولانی کرد وگفت:همراه این،چیزی باقی نمی ماند واین سرمشقی برای اوّلین وآخرین است.

گفت:ای یاسر!بر روی مرکب سوار شدی وشمشیرم را گرفتی وبراو وارد شدی،من آن را بیاد دارم،لیکن چیزی غیر از خارج شدن ازآنجا به یاد ندارم،همچنین دور شدن از خانه ام را به یاد ندارم.آن امر ورفتنم به سوی اوچگونه بود؟خداوند این دختر را نفرین سخت کند!به سوی او برو وبگو:پدرت به تو می گوید:

به خدا قسم!اگر بعد ازاین روز خواستی از شوهرت شکایتی کنی یا بدون اجازه او از خانه خارج شوی،کیفرت خواهم کرد.

سپس به سوی ابن رضا(ع)برگرد وسلام مرا به او برسان وبیست هزار دینار واسبی که شب گذشته بر آن سوار بودم به ایشان تقدیم کن.بعد از آن به سوی بنی هاشم حرکت کن،تا اینکه به سوی حضرتش رفته برایشان سلام ودرود بفرستند.

یاسر گوید:ایشان(هاشمیان)دستور دادم من هم نیز همراه ایشان رفتم،برایشان سلام کردم وسلام شمارا رساندم،پول واسب راتقدیمشان کردم.

ساعتی به سوی آن نگاه کرد تبسّمی زد وفرمود:ای یاسر!آیا پیمان بین من وبین او(خلیفه) چنین بود،تا اینکه با شمشیر برمن حمله کند؟آیا نمی داند که یاور ونگهبانی برایم هست که مرا حفظ می کند؟گفتم:آقای من،ای پسر رسول خدا!ازاین سرزنش وملامت بگذر.

به خداقسم وبه حق جدّ شما رسول خدا،به کارهایش فکر نکرده ونمی دانست کجاست؟

اوصادقانه نذر کرده وسوگند خورده بعد از آن هرگز مستی نکند که آن مکرشیطان است. ای پسر رسول خدا اگر زمانی نزد او رفتید به یادش نیاورید ازآنچه که گذشته،سرزنشش نکنید.

حضرت فرمود:به خدا قسم اراده وفکرم این چنین بوده است.جامه اش راخواست وپوشید وبرخاست.همراه ایشان جماعتی از مردم برخاستند،برمأمون وارد شوند.

زمانی که مأمون امام(ع)رادید،نزد ایشان برخاست ودر آغوش خویش جای داد وخوش آمد گفت واذن دخول به کسی را نداد.اومدام سخن می گفت ومنتظر دستور بود.پس از پایان رساندن ملاقات،حضرت جواد(ع)فرمود:ای پیشوای مؤمنان!گفت:بله،بفرمایید:فرمود« نزد من،برایت پندی هست،آن را پذیرا باش»

مأمون باشکر وسپاس گفت:ای پسر رسول خدا آن کدامست؟

فرمود:«دوست دارم در هنگام شب خارج نشوی که من برایت از شرّ این مردم نگون سار امنیتی نمی بینم.در نزدم نوشته ای است که خویشتن تورا از بلایا در امان نگه می دارم واز بدیها وبلاها ومکروهات(ناپسندها)وبیماری ها وآفتها دور نگه می دارد.چنانچه که خداوند مرا ازخطر تونجات داد،اگربه وسیله آن سربازان رومی وترک برخورد کنی وعلیه تو جمع شوند وهمه اهل زمین برتوغلبه کنند،با توکّل به خداوند توانا،از طرف آنها آسیبی به تو نمی رسد. اگر به آن علاقه داری برای شما بفرستم،تااز آنچه که ذکر شده برحذر دارم!»

گفت:بله،آن را باخط خود بنویسید وبه سوی من بفرستید.فرمود البته.

یاسر گوید:هنگام صبح ابوجعفر(ع)در پی من فرستاد،زمانی که به سوی اورفتم ونزدیک ایشان نشستم،پوست آهوی رااز سرزمین تهامه خواست سپس با خط خوداین دعارا نوشت.

فرمود:یاسر،این را نزد امیرالمؤمنین ببر و و به او بگو برای آن صندوقچه ای نقره ای نقش درست کند وبر روی آن آنچه را که بعداً ذکر میکنم بنگارد.(نقش ببندد)

اگر زمانی خواست بربازویش محکم ببندد،آنرا بربازوی راستش ببندد و وضوی نیکویی بگیرد وچهار رکعت نماز بجا آورد؛در هر رکعت یک مرتبه(حمد)و7بار(آیة الکرسی)و7بار(شهدالله)و7بارسوره(والشّمس وضحاها)و7بار(والیل إذا یغشی)و7بار(قل هوالله أحد)رابخواند.

بعداز خواندن نماز،در هنگام سختی ها وگرفتاری ها آن را بر بازوی راست محکم ببندد به اذن خداوند از هربیم وخطری در امان نگه داشته می شود،شایسته است طلوع ماه در برج عقرب نباشد.اگرچه با رومیان وپادشاه ایشان بجنگند،به اذن خداوند وبه برکت این دعا پیروز خواهد شد.

روایت شده زمانی مأمون از امام جواد(ع)درمورد اهمیت این دعا وخصوصیاتش شنید،با رومیان جنگید وخداوند اورابر رومیان پیروز ساخت وغنائم فراوان نصیب او ساخت.مأمون این دعا را درهر جنگ ازخود دور نمی ساخت وخداوند به فضل وکرمش اوراپیروز می ساخت ودرهای پیروزی را باقدرتش روزی اوقرار می داد وبا حول وقوّی خویش عهده دار آنهاست.

حرز این است:

«بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم الحَمدُ لله رَبِّ العالَمین إِلی آخرها أَلَم تَرَ أَنَّ الله سَخَّرَ لَکُم ما فِی الأَرضِ وَ الفُکَ تَجری فِی البَحرِ بِأَمرِهِ وَ یُمسِکُ السَّماءَ أَن تَقَعَ عَلَی الأَرضِ إِلَّا بِإِذنِهِ إِنَّ الله بِالَّناسِ لَرَؤفٌ رَحیمٌ أَنتَ الواحِدٌ المَلِکٌ الدَّیانٌ یَومَ الدّین تَفعَلُ ما تَشاءُ بِلا مغالَبَةٍ وَُ تُعطی مَن تَشاء ُبِلا مَنِّ تَفعَلُ ما تَشاءُ وَ تَحکُمُ ما تُریدُ وَتُداوِلُ الأَیّامَ بَینَ الناسِ وَ تُرَکِّبُهُم طَبَقاً عَن طَبِقٍ  أَسأَلُکَ بِاسمِکَ المَکتُوبِ عَلی سُرادِقِ المَجدِ وَ أَسأَلُکَ بِاسمِکَ المَکتوبِ عَلی سُرادِقِ السَّرائِرِ السَّابِقِ الفائِقِ الحَسَنِ الجَمیلِ النَّصیرِ رَبِّ المَلائِکةِ الثَّمانِیَةِ وَالعَرشِ الَّذی لا یَتَحَرکُ وَ أَسأَلُکَ بِالعَینِ الَّتی لا تَنامُ وَ بِالحیاةِ الَّتی لا تَمُوتُ وَبِنُور وَجهِکَ الَّذی لا یُطفَأُ وَبِالإسمِ الأَکبَرِ الأَکبَرِ وَ بِالإِسمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الإَعظَمِ  الَّذی هُوَ مُحیطُ بِمَلَکوت السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ بِالإّسمِ الَّذی أَشرَقَت بِهِ الشَّمسُ وَ أَضاءَ بِهِ القَمَرُ وَ سُجِّرَت بِهِ البُحوُرُ نُصِبَت بِهِ الجِبالُ وَ بِالإِسمِ الَّذی قامَ بِهِ العَرشُ وَ الکُرسیُّ وَ بِاسمِکَ المَکتُوبِ علی سُرادِقِ العَرشِ وَ بالإسمِ المَکتُوبِ عَلی سُرادِقِ العَظَمَةِ وَ بِاسمِکَ المَکتوبِ عَلی سُرادِقِ البَهاءِ وَ بِاسمِکَ المَکتُوبِ عَلی سُرادِقِ القُدرَةِ وَ بِاسمِکَ العَزیز وَ بِأَسمَاءِکَ المُقَدَّساتِ المُکرَّماتِ المَخزُناتِ فی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ وَ أَسأَلُکَ مِن خَیرِکَ خَیراً مِما أَرجُو وَ أَعوذُ بِعِزَّتِکَ وَ قُدرَتِکَ  مِن شَرِّ ما أَخافُ وَ أَحذَرُو وَما لا أُحذَرُ یا صاحِبَ مُحَمَّدٍ یَومَ حُنَینٍویا صاحِبَ عَلِیٍّ یَومَ صِفّینٍ أَنتَ یا رَبٍّ مَبیرُ الجَبّارینَ وَ قاصِمُ المُتَکَبِّرینَ أَسأَلُکَ بِحَقِّ طه ویاسینَ وَ القُرآنِ العَظیمِ وَ الفُرقانِ الحَکیمِ أَن تُصلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلّ مُحَمَّدٍ وَ أَن تَشُدَّ بِهِ عَضُدَ صاحِبِ هذا العَقدِ وَ أَدرأُبِکَ فی نَحرِ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَکُلِّ شَیطانٍ مَریدٍ وَ عَدُوٌ شَدیدٍ عَدُوٍّ مُنکَرِ الأَخلاقِ وَ اجعَلهُ ممن أَسلَمَ إِلَیکَ نَفسَهُ وَ فَوَّضَ إِلَیکَ أَمرَهُ وَأَلجَأَ إِلیکَ ظَهرَهُ أَللَّهُمَّ بِحَقِّ هذهِ الأَسماءِ الَّتی ذَکَرتُها وَ قَرَأتُها وَ أَنتَ أَعرَفُ بِحَقِّها مِنِّی وَ أَسأَلُکَ یا ذَا المَنِّ العَظیمِ وَ الجُودِ الکَریمِ وَلِیَّ الدَّعواتِ المُستَجاباتِ وَ الکَلِماتِ التامّات وَ الأَسماءِ النافِذاتِ وَ أَسأَلُکَ یا نُورَ النَّهارِ ویا نُورٍ اللّیلِ وَ یانُورَ السَّماءِ وَالأَرضِ وَ نُورَ النُّور ونوراً یُضیءُ بِهِ کُلُّ نُورٍ یا عالِمَ الخَفیّاتِ کُلِّها فی البَرِّ وَ البَحرِ وَ الأَرضِ وَ السَّماءِ وَ الجبالِ وَ أَسأَلُکَ یا مَن لا یَنفِی ولا یَبیدُ ولا یَزوُلُ وَ لا لَهُ  شَیءٌ مَوصُوفٌ وَ لا إِلیهِ حَدٌّ مَنسُوبٌ وَلا مَعَهُ  إلهُ وَلاأإله سِواهُ ولا لَه فِیّ مُلکِهِ شَریکٌ وَ لا تُضافُ العِزَّةُ إِلَّا إلیهِ لَم یَزَل بُالعُلومِ عالِماً وَعَلی العُلُوم واقِفاً وَ لِلأُمورِ ناظِماً وَ بِالکَینُونیَّةِ عالُماً وَ للتَّدبیرِ مُحَکِماً وَ بِالخَلقِ بصیراً وَ بالأُمورِ خَبیراً أَنتَ الَّذی خَشَعَت لَکَ الأَصواتُ وَ ضَلَّت فیکَ الأَحلامُ وَ ضاقَت دُونَکَ الأَسبابُ وَ مَلأَ کُلَّ شَیءٍ نوُرُکَ وَ وَجِلَ کُلُّ شَیءٍ مِنکَ وَ هَربَ کُلُّ شَیئٍ  إِلیکَ وَ تَوکَّلَ کُلُّ شَیءٍ عَلَیکَ وَ أَنتَ الرّفیعُ فی جَلالِکَ وَأَنتَ البَهِیُّ فی جَمالِکَ وَ أَنتَ العَظیمُ فی قُدرَتِکَ وَ أَنتَ أَلَّذی لا یُدرِکُکَ شَیءٍ وَ أَنتَ العَلِیُّ الکَبیرُ العَظیمُ مُجیبُ الدَعوات قاضِی الحاجاتِ مُفَرِّجُ الکُرُباتِ وَلِیُّ النَّعمّاتِ یا مَن هُوَ فی عُلُوِّهِ دانٍ وَ فی دُنُوِّهِ عالٍ وَفی إِشراقهِ مُنیرٌ وَفی سُلطانِهِ قَوِیٌّ وَفی مُلکه عَزیزٌ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احرُس صاحِبَ هذا العَقدِ وَ هذا الحِرزِ وَهذا الکِتابِ بَعَینِکَ الَّتی لا تنامُ وَاکنُفهُ بِرُکنِکَ الَّذی لایُرامُ وَارحَمهُ بِقُدرَتِکَ عَلیهِ فَإِنَّهُ مَرزُقُکَ بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم بِسم الله وَ بِالله لا صاحِبَةَ لَهُ وَلا وَلَدَ بِسم الله قَویِّ الشَّأنِ عَظیمِ البُرهانِ شَدیدِ السُلطانِ ما شاءَ الله کانَ وَ ما لَم یَشأ لَم یَکنَ أَشهَدُ أَنَّ نُوحاً رَسولُ الله وَ أَنَّ ابراهیمَ خَلیلُ الله وَ أَنَّ مُوسی کَلیم الله وَ نَجیُّهُ أَنَّ عیسی ابن مَریَمَ صَلواتُ الله عَلیه وَ عَلیهم أَجمَعینَ کَلِمَتُهُ وَ روحُهُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی الله عَلیه وَ آلِهِ خاتم النَّبییَّنَ لا نَبیَّ بَعده وَ أَسأَلُکَ بِحَقِّ الساعَةِ الَّتی یُؤتی فیها بِإبلِیسَ اللَّعینِ یَوم القیامة وَ یَقُولُ اللَّعین فی تِلکَ الساعَةِ وَ الله ما أَنا إلّا مُهَیِّجُ مَرَدَةٍ،الله نُورُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ القاهِرُ وَ هُوَ الغالِبُ لَهُ القُدرَةُ السابِقَةُ وَ هُوَ الحَکیمُ الخَبیرُ أَللََّهُمَّ وَ أَسأَلُکَ بِحِقِّ هذه الأَسماءِ کُلِّها وَ صِفاتِها وَ صُورِها وَ هِیَ»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«سُبحان الَّذی خَلَقَ العَرشَ وَ الکُرسِیَّ وَ استَوی عَلیهِ أَسأَلُکَ أَن تَصِرَفَ عِن صاحِبِ کِتابی هذا کُلَّ سُوءٍ وَ مَحذُورٍ فَهُوَ عَبدُکَ وَابنُ عَبدِکَ وَ ابنُ أمَتِکَ وَ أَنت مُولاهُ فَقِهِ اللَّهُمَّ یا رَبَّ الأَسواءَ کُلَّها وَاقمَع عَنهُ أَبصارَ الظالِمین وَ أَلسِنَة المُعانِدینَ وَ المُریدینَ لهُ السُّوءَِ وَ الضُّرَّ وَ ادفَع عَنهُ کُلَّ  مَحذُورٍ وَ مَخُوفٍ وَأَیُّ عَبدٍ مِن عَبیدِکَ أَو أَمَةٍ مِن إِماءِکَ أَو سُلطانِِ مارِدٍ أَو شَیطانِ أو شَیطانَةٍ أَو جِنّی أَو جِنِّیةٍ أَوغُول أَوغولَةٍ أَرادَ صاحِبَ کِتابی هذا بِظُلمٍ أَو ضُرٍّأَو مَکرٍ أَو مَکرُوهٍ أَوکیدٍ أَو خَدیعَةٍ أَو نِکایَةٍ أَو سِعایَةٍ أَو فِسادِ أَو غَرَقٍ أَو اصطِلام أَو عَطَبٍ أَو مُغالَبَةٍ أَو غَدرٍ أَو قَهرٍ أَو هَتکِ سِترٍ أَو اقتدارِ أَو آفَةٍ أَو عاهَةٍ أَو قَتلٍ أَو حَرقٍ أَو انتقامٍ أَو قَطعٍ أَو سِحرٍ أَو مَسَخٍ أَو مَرَضٍ أَو سُقمٍ أَو بَرَصٍ أَو جُذامٍ أَو بُؤسِ أَو آفةٍ أَو فاقَةٍ أَو سَغَبِ أَو عَطَشٍ أََو وَسوَسةٍ  وَ أَو نَقصٍ فِی دینٍ أَو مَعشیةٍ فَاکفنیهِ بِما شِئتَ وَ کَیَفَ شَئتَ وَ أَنَّی شِئتَ إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ وَ صَلِّی الله عَلی سَیِّدنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً ولا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلَّا بِالله العَلَّی العَظیم وَ الحَمدُ الله رَبَّ العالمین.»

آنچه را که شایسته است را بر روی صندوقچه از نقره خالص-نوشته شود:

«یا مَشهوراً فی السَّماواتِ یا مَشهُوراً فی الأَرضینَ یا مَشهُوراً فِی الدُّنیا وَ الآخرةِ جَهَدَتِ الجَبابِرَةُ وَ المُلُوکُ عَلی اطفاءِ نُورِکَ وَ إِخمادِ ذِکرِکَ فَأَبَی الله ألّا أَن یُتِمَّ نُورَکَ یَبُوحَ بِذِکرِکَ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ.»

 

 

 

 

ابن عباس(که خداوند از اوخشنود باد)روایت کرد:خدمت رسول اکرم(ص)رسیدم ایشان را خندان وشاداب دیدم.گفتم:پدر ومادرم فدایتان،رسول خدا!چه خبر است؟فرمود:

ای فرزند عباس!جبرئیل(ع)برمن فرود آمد ودر دست های او صحیفه ای بود که در آن برای من به ویژه امتم کرامت وبزرگی داشتنی است.

برایم گفت:یامحمد!این را بگیر وآنچه در آن است بخوان وبزرگ دار.آن گنجی از گنج های آخرت است.این دعای است که خداوند به کرم وبزرگی به تو وامّتت هدیه داده است.گفتم:جبرئیلا،آن دعا چیست؟گفت:سلام ودرود خدا بر او و بر همه ملائکین درگاه او سبحان الله العظیم وبحمده وآن دعایی است که ذکر آن جلوتر فرستاده شده تا سبحان الله هو الله العظیم.گفتم:یا جبرئیل!ثواب کسی که این دعا را می خواند چیست؟پاسخ داد یا محمّد!از ثواب چیزی پرسیدی که جز خدا آگاه نیست.اگرچه دریاها دگرگون شوند ودرختان قلم وفرشتگان آسمانها کاتب وبه اندازه هزار برابر دنیا نویسند،مرکّب ها تمام می شوند وقلم ها می شکنند وده ویک دهم از آن نمی توان نوشت.ای محمّد قسم به خداوندی که تورا بحق به پیامبری فرستاد،هیچ بنده وکنیزی نیست که این دعا را بخواند مگر اینکه خداوند برای او چهار برابر پاداش انبیاء وچهار برابر پاداش ملائکه می نویسد!

پس از پاداش پیامبران یا رسول الله پاداش عیسی وموسی وابراهیم(ع).واز فرشتگان،اولاً پاداش من اسرافیل ومیکائیل وعزرائیل.

یامحمد!هرمرد وزنی این دعا رادر زندگیش بیست مرتبه بخواند،خداوند تبارک وتعالی اورا به آتش جهنم عذاب نمی کند اگر برای گناهانی مانند موجی از دریا قطره های باران وشمارستارگان به اندازه سنگینی آسمان وزمین،لوح،قلم،ریگ ها،درختان،موی ها،پشم ها وآفرینش بهشت وجهنم باشند خداوند به آن (سما)آنها را می آمرزد وبرای همه گناهان خداوند هزار حسنه برایش می نویسد.ای محمَّد!اگر برای اندوهی،ناراحتی،بیماری مرضی عارضه ی،تشنگی یا ترسی موجود می باشد،این دعا را سه مرتبه بخواند،خداوند بزرگ حاجتش را برآورده می کند.

اگر درمکانی باشدکه شیر وگرگ می ترسد وزمانی که خواست نزد فرمانروائی ستمگر رود،خداوند تبارک وتعالی همه بدیها وناخواسته ها وآفت ها را با قدرت ونیرویش از وی  دورنگه می دارد.

هرکسی درجنگ،یک بار این دعارا بخواند خداوند بلند مرتبه نیروی هفتاد نفر ازمردان جنگجورابه اومی دهد.وهرکسی آن دعا رابر درد سر،صورت،شکم،چشم زخم،نیش ماروعقرب بخواند خداوند تمای آنها راازاو دور می کند.یا محمّد!هرکه به این دعا ایمان نداشته باشد پس ازمن دوری جسته وهرکه آن را انکار کند،نیرو برکت از او می رود.

حسن بصری گفته است:پیامبر خدا(ص)بعداز کتاب خداوند بلند مرتبه چیزی برتر از این دعا برای امتش جانشین قرار نداد.سفیان گفته است:هرکسی که حرمت این دعا را نداند محققاً در خطر هلاکت است.

پیامبر(ص)فرمودند: « جبرئیلا برای چه این دعا بر سایر دعاها برتر شمرده شده است؟» جبرئیل پاسخ داد:«زیرا در آن اسم اعظم خداوند است وهرکه آن را بخواند حافظه او وذهنش،علمش،عمرش وسلامتی بدنش زیاد وچندین برابر می شود،وخداوند بلند مرتبه هفتاد بلا از آفت های دنیایی وهفتصد آفت اخروی را از او دور می کند.ابتدا این پاداش نخست دعاست،خداوند را زیاد دعاکنید.»

 

* ویژگی های پاداش این دعا

از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع)که از پیامبر(ص)نقل شده است که ایشان فرمود:زمانی که من پشت مقام ابراهیم نماز می خواندم،جبرئیل فرود آمد،زمانی که از نماز فارغ شدم از خداوند بلندمرتبه برای امّتم طلب آمرزش کردم.جبرئیل(ع)گفت:یا محمّد!تورا نگران امّت می بینم.به خدا قسم،خداوند بزرگ بر بندگانش مهربان ورئوف است.پیامبر(ص) به جبرئیل(ع)فرمود:برادرم،تودوست من ودوست امّتم هستی،دعایی به من بیاموز تا امّتم بعد از من به آن (دعا)مرا یاد کنند.

جبرئیل(ع)گفت:یا محمّد،به تو سفارش میکنم که به امّتت دستور بفرمایی،سه روز سیزدهم وچهاردهم وپانزدهم هرماه ایام البیض گفته می شود،روزه نگه دارند.

یا محمّد!تورا سفارش می کنم همانا به امّتت دستور دهی که این دعای شریف را بخوانند،که عرش پروردگاربه این دعا نگه داشته می شود.من نیز به برکت آن دعاست که برزمین فرود می آیم وبه سوی آسمان بالا می روم.این دعا بر درهای بهشت وحجره ها بر ایوانها وبر خانه های آن نوشته است.وبا این دعا درهای بهشت باز میشود وبا این دعا در روز رستاخیز به دستور خداوند بلند مرتبه آفریدگان محشور می شوند.

هرکه از امّتت این دعا را بخواند،خداوند فشار گور را از او دور می کند وبه برکت آن از هراس بزرگ وآفت های دنیوی واخروی درامان نگه می دارد.هرکسی این دعا را بخواند،خداوند اورا از عذاب جهنم نجات می دهد.

رسول خدا(ص)از جبرئیل(ع)،پاداش واجر این دعا سؤال کرد.جبرئیل(ص)پاسخ داد:یا محمّد!ازچیزی که قادر به شرح آن نیستم،سؤال کردی وکسی جز خداوند ارزش آن را نمی داند.یا محمّد!اگر درختان دنیا قلم ودریاها مرکّب وهمه آفریدگان نویسنده باشند،قادر نیست ثواب خواننده این دعا را بنویسند.

هیچ بنده ای نیست که این دعا را نخوانده وآزادی خویش را نخواسته باشد جز اینکه خداوند تبارک و تعالی او را از بندگی و غلامی آزاد کرده باشد. هر غم دیده ای آن را بخواند خداوند اندوه وناراحتی اورا باز خواهد کرد.وهرحاجتمندی آنرا بخواند،خداوند آنچه را که در دنیا وآخرت ان شاءالله خواستار بوده،برآورده خواهد کرد.وخداوند مرگ بی هنگام وترس در قبر ودنیا را ازاودور خواهد کرد.و خداوند تبارک وتعالی در روز قیامت به صورتی خندان به شفاعتش می بخشد.خداوند عزوجل به برکت این دعا،او را دربهشت داخل می کند ودر خانه های بهشتی ساکن می کند وخداوند بر تن او لباسهای بهشتی فرسوده نشدنی خواهد پوشاند.

وهرکه روزه دارد واین دعا را بخواند،خداوند عزوجل برای او پاداش جبرئیل،میکائیل، اسرافیل،عزرائیل،ابراهیم خلیل،موسی کلیم الله،عیسی وپیامبرخاتم(ص)خواهد  نوشت.رسول خدا(ص)فرمود:من از زیادی ثوابی که جبرئیل(ع)از خواننده این دعا ذکر نمود،در شگفت شدم.جبرئیل(ع)پاسخ داد:ای محمّد!از پیروان تو در زندگی خود تنها یکبار این دعا را بخواند،خداوند در روز قیامت صورت او را مانند ماه شب چهارده نورانی محشور خواهد کرد.

سپس سلام خواهند گفت: این کیست؟آیا پیامبر است؟ملائکه به ایشان خواهند گفت:او نه پیامبر ونه فرشته است،بلکه او بنده ای،از بندگان خدای متعال واز فرزندان آدم که در زندگی خود تنها یکبار این دعا را خوانده است.خداوند عزوجل این کرامت را به او بخشید.سپس جبرئیل(ع)به پیامبر(ص)گفت:یا محمّد!هرکه این دعا را پنج بار بخواند،در روز قیامت در حالی که من بر روی قبرش ایستاده ام وهمراهم اسبی از بهشت ایستاده خواهم بود تا زمانی که برآن اسب سوار شود وجز دربهشت دارالنعیم(جاوید جاویدان)فرود نخواهد آمد ودر کنار ابراهیم(ع) ومحمّد(ص)برای او حسابی نیست.

من برای خواننده این دعا از مرد وزن وکیل هستم خداوند تعالی اورا عذاب نمی کند اگر گناهانش بیشتر از کف های دریا وقطره های باران وبرگ درختان وتعداد آفریدگان از اهل بهشت ودوزخیان باشد.خداوند متعال فرمان می دهد کسی که این را بخواند پاداش حج نیکو ویک عمره پذیرفته شده بنویسند.

یا محمّد!کسی که این دعا را با طهارت در هنگام خواب پنج مرتبه بخواند،تورا در خوابش می بیند که بهشت وعده اش می دهی وهر که گرسنه یا تشنه باشد،چیزی برای خوردن وآشامیدن نیابد یا مریض باشد واین دعا را بخواند خداوند متعال به برکت این دعا مشکلش را آسان می سازد طعام وآب به او می دهد و حوائج دنیا وآخرتش را بر می آورد. وهرکه چیزی از اوسرقت رفته یا برده ای که گریخته،برخیزد وضو بسازد دویا چهار رکعت نماز بجا آورد،در هررکعت فاتحة الکتاب را یکبار وسوره اخلاص را دوبار بخواند وپس از سلام نماز،این دعا را بخواند ونوشته ی را بین دستها یا زیر سرش قرار بدهد،خداوند متعال به برکت این دعا ان شاءالله تعالی مشرق وغرب را به هم می پیوندد وبنده ی گریخته را باز می گرداند واگر از دشمن می ترسد،این دعا را برخویش بخواند خداوند متعال اورا در حصاری محکم قرار می دهد واحدی از دشمنانش قادر به دسترسی او نیستند.هر بنده ای که بر او قرضی ست این دعا را بخواند،خداوندعزوجل قرض اورا ادا می کند وپرداختن وام(قرض)برای او آسان خواهد شد ان شاءالله تعالی.اگر بنده باایمان خالص به خداوند بزرگ،این دعا برکوهی بخواند،به دستور خداوند متعال آن کوه به حرکت خواهد آمد وهرکه با نیّت پاک بر آب بخواند،آب منجمد خواهد شد.

ازاین همه فضل که برای این ذکر کردم،تعجبی نیست که اسم اعظم خداوند در آن وجود دارد وزمانی که خواننده ای این دعا را بخواند وفرشتگان از جن وانس آنرا بشنوند برای خواننده آن،دعا می کنند وخداوند متعال دعای ایشان را اجابت خواهد کرد وهمه اینها به برکت خداوند متعال وبه برکت این دعاست.هرکه به خدا ورسولش ایمان آورد،دعایش اجابت میشود وباید به آنچه در این دعا ذکر شده،قلبش را صاف کند.محققاً خداوند به هرکسی که بخواهد بی حدّوحساب روزی عطا می کند وهرکه آنرا بخواند یا حفظ یا بنویسد برهیچ مسلمانی دریغ نورزد.

رسول اکرم(ص)فرمود:در هرنبردی که این دعا را خواندم،مگر اینکه به برکت آن،بر دشمنانم پیروز شدم.نیز فرمود:هرکه این دعا را بخواند خداوند نور اولیاء را درصورتش خواهد بخشید،وهمه سختی ها را برایش آسان وآسان شدنی خواهد گردید.

حسن بصری گوید:من در نقل این دعا چیزهایی شنیده ام که قادر به شرح آن نیستم،اگر کسی آن را بخواند وپایش را برزمین کوبد،زمین حرکت خواهد کرد.سفیان ثوری گوید:وای برکسی که حرمت وارزش این دعا رانمی داند،هرکه ارزش واحترام این دعا را بداند به برکت این دعا خداوند عزوجل همه ناهمواری ها وسختی ها وآفت وبیماری واندوه از اوخواهد زدود.آن را بیاموزید وبه دیگران یاد دهید که به برکت وخیر زیاد دنیا و آخرت در آن است ان شاءالله تعالی

«سُبحانَ الله العَظیم وَبِحَمدِهِ (سه بارمی گوییم) سُبحانَهُ مِن إِلهٍ ما أَملَکَهُ وَ سُبحانَهُ مِن مَلِیکٍ ما أَقدَرَهُ وَ سُبحانَهُ مِن قَدیرٍ ما أَعظَمَهُ وَ سُبحانَهُ مِن عَظیمٍ ما أَجَلَّهُ وَ سُبحانَهُ مِن جَلیلٍ ما أَمجَده وَ سُبحانَهُ مِن ماجِدٍ ما أَرءَفَهُ وَ سُبحانَهُ مِن رَؤُفٍ ما أَعَزَّهُ وَ سُبحانَهُ مِن عَزیزٍ ما أَکبَرَهُ وَ سُبحانَهُ مِن کَبیرٍ ما أَقَدَمَهُ وَ سُبحانَهُ مِن قَدیمٍ ما أَعلاهُ وَ سُبحانَهُ مِن عالٍ  ما أَسناهُ وَ سُبحانَهُ مِن سَنِیٍّ ما أَبهاهُ وَ سُبحانَهُ مِن بَهِیٍّ ما أَنوَرَهُ وَ سُبحانهُ مِن مُنیرٍ ما أَظهَرَهُ وَ سُبیحانَهُ مِن ظاهِرٍ ما أَخفاهُ وَ سبحانَهُ مِن خَفِیٍّ ما أَعلَمَهُ وَ سُبحانهُ مِن عَلیمٍ ما أَخبرَهُ وَ سُبحانَهُ مِن خَبیرٍ ما أَکرمَهُ وَ سُبحانَهُ مِن کَریمٍ ما أَلطَفَهُ وَ سُبحانَهُ مِن لَطیفٍ ما أَبصَرَهُ وَ سُبحانهُ مِن بَصیرٍ ما أَسمَعَهُ وَ سُبحانَهُ مِن سَمیع ما أَحفَظَهُ وَ سُبحانهُ مِن حَفیظٍ ما أَملاهُ وَ سُبحانهُ مِن مَلِیٍّ ما أَوفاهُ وَ سُبحانَهُ مِن وَ فِیّ ما أَغناهُ وَسُبحانهُ مِن غَنِیٍّ ما أَعطاهُ وَ سُبحانهُ مِن مُعطٍ ما أَوسَعَهُ وَ سُبحانهُ مِن واسِعٍ ما أَجوَدَهُ وَ سُبحانَهُ مِن جَوادٍ ما أَفضَلَهُ وَ سُبحانهُ مِن مَفضِلٍ ما أَنعَمَهُ وَ سُبحانهُ مِن مُنعِمٍ ما أَسیدَهُ وَ سُبحانهُ مِن سَیِّدٍ ما أَرحمهُ وَ سُبحانهُ مِن رَحیمٍ ما أَشدَّهُ مِن شَدیدٍ ما أَقوَاهُ وَ سُبحانهُ مِن قَویٍّ ما أَحکَمَهُ وَ سُبحانهُ  مِن حَکیمٍ ما أَبطَشَهُ وَ سُبحانهُ من باطِشٍ ما أَقوَمَهُ وَ سُبحانَهُ مِن قَیُّومٍ ما أَحمَدَهُ وَ سُبحانهُ مِن حَمیدٍ ما أَدومَهُ وَ سُبحانهُ مِن دائمٍ ما أَبقاهُ وَ سُبحانهُ مِن باقٍ ما أَفرَدَهُ وَ سُبحانهُ مِن فَردٍ ما أَوحَدَهُ وَ سُبحانهُ مِن واحِدٍ ما أَصمَدَهُ وَ سُبحانهُ مِن صَمَدٍ ما أَملَکَهُ وَ سُبحانَهُ مِن کامِلٍ ما أَولاهُ وَ سُبحانَهُ مِن وَلِیٍّ ما أَعظَمَهُ وَ سُبحانهُ مِن عَظیم ما أَکمَلَهُ وَ سُبحانَهُ مِن کامِلٍ ما أَتمَّهُ وَ سُبحانهُ مِن تامٍ ما أَعجَبَهُ وَ سُبحانهُ مِن عَجیبٍ ما أَفخَرَهُ وَ سُبحانَهُ مِن فاخِرٍ ما أَبعَدَهُ وَ سُبحانَهُ مِن بَعَیدٍ ما أَقرَبهُ وَ سُبحانَهُ مِن قَریبٍ ما أَمنَعَهُ وَ سُبحانَهُ مِن مانعٍ ما أَغلَبَةُ وَ سُبحانَهُ مِن غالِبٍ ما أَعفاهُ وَ سُبحانَهُ مِن عَفُوٍّ ما أَحسَنَهُ وَ سُبحانَهُ مِن مُحسنٍ ما أَجمَلَهُ وَ سُبحانهُ مِن جَمیِلٍ ما أَقبَلَهُ وَ سُبحانهُ مِن قابِلٍ ما أَشکَرَهُ وَ سُبحانهُ مِن شَکُورٍ ما أَغفَرَهُ وَ سُبحانهُ مِن غَفُورٍ ما أَکبَرَهُ وَ سُبحانِهُ مِن کَبیرٍ ما أَجبَرَهُ وَسَبحانهُ مِن جَبّارٍ ما أَدیَنهُ وَ سُبحانهُ مِن دَیّانٍ ما أَقضاهُ وَ سُبحانهُ مِن قاضٍ ما أَمضاهُ وَ سُبحانهُ مِن ماضٍ ما أَنفذَهُ وَ سُبحانهُ مِن نافِذٍ ما أَرحَمَهُ وَ سُبحانهُ مِن رحیمٍ ما أَخلَقَهُ وَ سُبحانهُ مِن خالقٍ ما أَقهَرهُ وَ سُبحانهُ مِن قاهرِ ما أَملَکهُ وَسُبحانهُ مِن مَلیکٍ ما أَقدَرَهُ وَ سُبحانهُ مِن قادِرٍ ما أَرفَعَهُ وَ سُبحانهُ رفیعٍ ما أَشرَفَهُ وَ سُبحانهُ مِن شَریفٍ ما أَرزَقَهُ وَ سُبحانهُ مِن رازقٍ ما أَقبَضَهُ وَ سُبحانهُ مِن قابضٍ ما أَبسطَهُ وَ سُبحانهُ مِن باسطٍ ما أَهداهُ وَ سُبحانهُ مِن هادً ما أَصدَقهُ وَ سُبحانهُ مِن صادِقٍ ما أَبدَئَهُ وَ سُبحانهُ مِن بادِءٍ ما أَقدَسهُ وَ سُبحانهُ مِن قدوسٍ ما أَظهَرهُ[ما أَطهرَهُ خ ل] وَ سُبحانهُ مِن ظاهرٍ[مِن طاهرٍ خ ل]ما أَزَکاهُ وَ سُبحانَهُ مِن زَکِیٍّ ما أَبقاهُ وَ سُبحانهُ مِن باقٍ ما أَعودَهُ وَ سُبحانهُ مِن عَوّادٍ ما أَفطَرهُ وَ سُبحانهُ مِن فاطرٍ ما أَرعاهُ وَ سَبحانهُ مِن راعٍ ما أَعونهُ وَ سُبحانهُ مِن مُعینٍ ما أَوهَبَهُ وَ سُبحانهُ مِن وَهّابٍ ما أَتوبهُ وَ سَبحانهُ مِن تَوابٍ ما أَسخاهُ وَسُبحانهُ مِن سَخِیٍّ ما أَبصرَهُ وَ سُبحانهُ مِن بَصیرٍ ما أَسلَمَهُ وَسُبحانهُ مِن سَلیمٍ ما أَشفاهُ وَ سُبحانهُ مِن شافٍ ما أَنجاهُ وَ سُبحانهُ مِن مُنجٍ ما أَبرَّهُ وَ سُبحانهُ مِن بارٍّ ما أَطلَبهُ وَسُبحانهُ مِن طالِبٍ ما أَدرکَهُ وَ سُبحانهُ مُدرکٍ ما أَشدَّهُ وَ سُبحانهُ مِن شَدیدٍ ما أَعطَفَهُ وَ سُبحانهُ مِن مُتَعَطِّفٍ ما أَعدَلَهُ وَ سُبحانهُ مِن عادلٍ ما أَتقَنَهُ وَ سُبحانهُ مِن مُتِقنٍ ما أَحکَمَهُ وَ سُبحانهُ مِن حَکیمٍ ما أَکفَلَهُ وسُبحانهُ مِن کَفیل ما أَشهَدَهُ وَ سُبحانهُ مِن شَهیدٍ ما أَحمَدَهُ وَ سُبحانهُ هُوَ الله العَظیم وَ بِحَمدُه وَ الحَمدُ لله وَ لا إِلهَ إلّا الله وَ الله أَکبَرُ ولله الحَمدُ وَلا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِالله العَلیِّ العَظیمِ دافِعٍ کُلِّ بَلیّةٍ وَ هُوَ حَسبی وَ نِعمَ الوَکیلُ.»

 

***

أبوعبدالله أحمد بن محمد بن غالب از عبدالله بی أبی حبیبه از خلیل بن سالم از حارث بن عمیر از امام جعفر صادق(ع)از پدرش وآن حضرت از جدّش ازآن حضرت از امیرالمؤمنین(ع)

فرمود:رسول الله(ص)این دعا را به من واهل بیتش آموخت وبه من دستور داد در هر ساعتی برای هرسختی  وسستی آنرا حفظ کنم وبه جانشین بعد از خود آن را بیاموزم وتا پایان عمر خویش آن را از خود دور نسازم تا فردا روز خداوند بزرگ را با این دعا ملاقات کنم.همچنین گفت:این دعا را درهر بامداد وشامگاه بخوان،آن گنجی از گنجهای آسمانی است.گفتم:چه بگویم؟فرمود:این دعا را بگو،که من آنرا یاد می کنم بعد از اینکه ثواب آن تفسیر شد.زمانی که پیامبر(ص)از خواندن دعا فارغ شد،أبی بن کعب انصاری به ایشان گفت:

هرکسی که این دعا را می خواند،پادشی نیست؟رسول خدا(ص) فرمود:آرام  باش،ابی بن کعب انصاری!عالِمان زبان منطق صاحب دعا را نزد خداوند بزرگ از افزودنی وکرامت نمی دانند.گفت:پدر ومادرم فدای شما!از ثواب این دعا ما را خبر بده.

رسول خدا(ص)خندید وفرمود:فرزند آدم برآنچه منع شده،حریص است.شما را به بعضی از ثواب این دعا خبر می دهم.وقتی خواننده این دعا آن را در پیشگاه خداوند بزرگ می خواند، نیکی از کرانه های آسمانی تا زمین بر فرق سرش می ریزد؛خداوند بزرگ آرامش را برای او می فرستد وبا رحمتش اورا می پوشاند،این دعا انتهای جز عرش پروردگار جهانیان ندارد.

زمزمه ای چونان صدای زنبور عسل دارد.خداوند بزرگ به هرکسی که این دعا را بخواند نگاه می کند،هرکه سه بار آن را بخواند خداوند بزرگ چیزی از خیردنیاوآخرت بخواهد بنده خویش را به وسیله آن دعا از تنگی سینه(پس از مرگ)دور می کند.زمانی که روز رستاخیز شد صاحب این دعا سوار بر مرکبی از مروارید سفید در برابر پرودگار جهانیان می ایستد وخداوند بزرگ همه کرامتهارا برایش دستور می دهد.خداوند تبارک وتعالی می فرماید:ای بنده من!از بهشت هرآنچه وهمراه مال در نزد خداوند افزونی وکرامت می خواهی،انتخاب کن.نه چشم کسی آن را دیده نه گوشی آنرا شنیده،نه منزلتی برقلبهای آفرینده ها ونه برزبان توصیف کننده ای جاری است.

سلمان فارسی(ره)به ایشان عرض کرد که ازثواب این دعا بیشتر بگوییدوخداوند مرا خدای یتیمان قرار دهد.پیامبر فرمود:ابا عبدالله!سوگند به خداوندی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت،اگر این دعا را بر دیوانه خوانند،از دیوانگی در طی یک ساعت هوشیار خواهد شد.اگر برزنی که زائیدنش سخت است،خوانده شود،خداوند تولّد فرزندش را در یک چشم بستن سرعت بخشیده وآسان خواهد کرد.اگر والدین این دعا را بر فرزندش که نفرین(عاق) کرده اند،بخواند،خداوند در یک ساعت اورا اصلاح خواهد کرد.آری،سلمان؛سوگند به خدای که مرا به پیامبری برانگیخت،هر بنده ای خداوند بزرگ را با این دعا چهل شب،از شبهای جمعه بخواند جز این نیست که خداوند همه گناهان بین خویش وبین انسانها وبین بنده وپروردگارش را خواهد بخشید.

سوگند به خدایی که مرا به حق به پیامبری فرستاد،ای سلمان!هرکسی خداوند بزرگ را با این دعا بخواند،جز این نیست که خداوند قلبش را از تمام غمهای دنیا واندوه های بسیاری دور خواهد کرد. آری، ای سلمان!هرکس خداوند بزرگ را با این دعا درست یا نادرست خوانده باشد در بسترش به امید پاداشش بخوابد.خداوند بزرگ به حرفی از این دعا هزار فرشته خواهد فرستاد؛با چهره هایی که از خورشید نیکوتر وماه شب بدر روشن تر خواهد بود.

سلمان گفت:آیا خداوند بزرگ با این دعا این همه ثواب به بنده اش می بخشد؟فرمود:ای سلمان!به مردم خبر ندهید تا اینکه تورا به خبر بزرگتراز آن آگاه سازم.سلمان گفت:یا رسول الله!چرا به پنهان کردن آن فرمان می دهید؟رسول خدا(ص)فرمود:می ترسم بندگی را رها کرده وبه دعا مشغول شوند.سلمان گفت:ای رسول الله!مرا از آن آگاه ساز.فرمود:آری،ای سلمان!تو را از آن آگاه می سازم،هرکه این دعا را بخواند ودر زندگی خود مرتکب گناهان بزرگ باشد،در همان شب یا روز،خداوند بزرگ را با این دعا بخواند وبمیرد شهید مرده است.ای سلمان!اگر بدون توبه بمیرد،خداوند همه گناهانش را به بزرگی خود وبخشش می آمرزد.این دعا را می گوییم:

«بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم الحَمدُلله الَّذی لا إِلهَ إلا هُوَ المَلِکُ المُبینُ المُدَبَّرُ بِلا وَزیر وَ لا خَلقٍ مِن عِبادِهِ یَستَشیرُ الأَوَّلُ غَیرُ مَصرُوفٍ وَ الباقی بَعدَ فَناءِ الخَلقِ العَظیمُ الرُّبوبیَّةِ نُورُ السَّماواتِ وَ الأَرضینَ وَ فاطِرُ هما وَمُبدِ عُهُما بِغَیرٍ عَمَدٍ خَلَقُهما وَ فَتَقَهُما فَتقاٍ فًقامَتِ السَّماواتُ طائِعاتٍ بِأَمرِهِ وَ استَقَرَّتِ الأَرضُونَ بِأَوتادِها فَوقَ الماءِ ثُمَّ عَلا رَبُّنا فی السَّماواتِ العُلی الرَّحمنَُ عَلَی العَرشِ استَوی لَهُ ما فی السَّماواتِ وَما فِی الأَرضِ وَ ما بَینَهُما وَما تَحتَ  الثَّری فَأَنَا أَشهَدُ  بِأَنَّکَ أَنتَ الله لا رافِعَ لِما وَضَعتَ وَ لا مانِعَ لَما أَعطَََیتَ وَ لا مُعطِی لَما مَنَعتَ وَ أَنتَ الله لا إِلهَ إِلّا أَنتَ کُنتَ إِذلَم تَکُن سَماءٌ مَبنِیَّةٍ وَ لا أَرضٌ مَدحِیَّةٌ وَ لا شَمسٌ مُضیئَةٌ وَ لا لَیلٌ مُظلِمٌ وَ لا نَهارٌ مُضیءٌ وَ لا بَحرٌ لُجِیٌّ وَلا جَبَلٌ رَاسٍ وَلا نَجمٌ سارٍ وَلا قَمَرٌ مُنیرٌ وَلا ریحٌ تَهُبُّ وَلا سَحابٌ یَسکُبُ وَ لا بَرقٌ یَلمَعُ وَ لا رَعدٌ یُسُبِّحُ وَلا رُوحٌ تَنَفَّسُ ولا طائِرٌ یَطیرُ ولا نارٌ تَتَوَقّدُ ولا ماءٌ یَطّردُ کُنتَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وَکَوَّنتَ کُلَّ شَیءٍ وَ قَدَرتَ عَلی کُلَّ شَیءٍ وَ ابتَدَعتَ کُلَّ شَیءٍ وَأَغنَیتَ وَ أَفقَرتَ وَ أَمَتَّ وَ أَحیَیتَ وَ أَضحَکتَ وَ أَبکَیتَ وَ عَلی العَرشِ استَوَیتَ فَتَبارَکتَ یا الله وَ تعالَیتَ أَنتَ الله الَّذی لا إِلهَ إِلّا أَنتَ الخَلاقُ المُعینُ أَمرُکَ غالِبٌ وَ عِلمُکَ نافِذٌ وَ کَیدُکَ غَریبٌ وَ وَعدُکَ صادِقٌ وَ قَولُکَ حَقٌّ حُکمُکَ عَدلٌ وَ کَلامُکَ هُدیً وَ وَحیُکَ نُورٌ وَ رَحمَتُکَ واسِعَةٌ وَ عَفوُکَ عَظیمٌ وَ فَضلُکَ کَثیرٌ وَ عَطائُکَ جَزیلٌ وَ حَبلُکَ مَتینٌ وَ إِمکانُکَ عَتیدٌ وَ جارُکَ عَزیز وَ بَأسُکَ شَدیدٌ وَ مَکرُکَ مَکیدٌ أَنتَ یا رَبِّ مَوضِعُ کُلِّ شَکوی حاضِرُ کُلِّ مَلأ وَشاهِدُ کُلِّ نَجوی مُنتهی کُلِّ حاجَةٍ مُفَرِّجُ  کُلّ حُزنٍ غِنی کُلّ مِشکِینِ حِصنُ کُلّ هارِبٍ أَمانُ کُلِّ خائِفٍ حُرزُ الضُعِفاهُ کِنزُ الفُقَراءِ مُفَرِّجُ الغَمّاء مُعینُ الصّالِحینَ ذلِکَ الله رَبُّنا لا إلهَ إِلّا هُوَ تَکفی مِن عِبادِکَ مَن تَوَکلَ عَلیکَ وَ أَنتَ جارُ مَن لاذَ بِکَ وَ تَضَرعَ أِلیکَ عِصمَةُ مَن اعتَصَمَ بِکَ ناصِرُ مَنِ انتَصَر بِکَ تَغفِرُ الذُّنوبَ لِمَن اَستَغفَرَکَ جَبّارُ الجَبابرَةِ عَظیمُ العُظَماءِ کَبیرُ الکُبَراءِ سَیِّدُ الساداتِ مَولی المَوالی صَریخُ المُستَصرِخینَ مُنَفِّسٌ عَنِ المَکروبینَ مُجیبُ دَعوَةِ المُضطرینَ أَسمَعُ السّامِعینَ أَبصَرُ النّاضرینَ أَحکَمُ الحاکِمینَ أَسرَعُ الحاسِبینَ أَرحَمُ الراحمینَ خَیرُ الغافِرینَ قاضی حوائِج المؤمنینَ مُغیثُ الصّالِحینَ أَنتَ الله لا إِله إِلّا أَنتَ رَبُّ العالِمینَ أَنتَ الخالِقُ وَ أَنا المَخلُوقُ وَ أَنتَ المالِکَ وَ أَنا المملُوکُ وَ أَنتَ الرَّبُّ وَ أَنا العَبدُ وَ أَنتَ الرّازِقُ وَ أَنا المَرزُوقُ وَ أَنتَ المُعطی وَ أَنتَ المُعطی أَنا السّائِلِ وَ أَنتَ الجَوادُ وَ أَنا البِخیلُ وَ أَنتَ القَویُّ وَ أَنا الضَّعیفُ وَ أَنتَ العَزیزُ وَ أَنا الذََّلیلُ وَ أَنتَ الغَنِیُّ وَ أَنا الفَقیرُ وَ أَنتَ السّیّدُ وَ أَنا العَبدُ وَ أَنتَ الغافِرُ وَ أَنا المُسیءُ وَ أَنتَ العالِمُ وَ أَنا  وَ أَنا الجاهِلُ وَ أَنتَ الحَلیمُ وَ أَنا العَجُولُ وَ أَنتَ الرَّحمنُ وَأَنا المَرحُومُ وَ أَنتَ المُعافی وَ أَنا  المُبتلی وَ أَنتَ المُجیبُ وَ أَنا المَضطَرّ وَ أَنا أَشهَدُ بِأَنَّکَ أَنتَ الله لا إِلهَ إِلّا أَنتَ المُعطی عِبادَکَ بِلا سُؤالٍ وَ أَشهَدُ ِّأَنَّکَ أَنتَ الله الواحِدُ الأَحِدُ المُتَفَرِّدُِ الصَّمَدُ الفَردُ وَ إِلَیکَ إِلمَصیرُ وَ صَلَّی الله عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهلِ بَیتِه الطَّیَّبینَ الطَّاهرینَ وَ اغفِر لی ذُنُوبی وَ استُر عَلَیَّ عَیُوبی وَ افتَح لی مِن لَدُنکَ رَحمَةً وَ رِزقاً وَاسِعاً یا أَرحَمَ الرّاحمینَ وَالحَمدُ لله رَبِّ العالمینَ وَ حَسبُنا الله وَ نِعمَ الوَکیل وَ لا حَولَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِالله العَلِیّ العَظیم.»

 

***

طبق اسنادی ازشیخ ابوجعفر ابن بابویه در کتاب«عیون اخبار الرضا(ع)»روایت شده است:

مردی به سوی امام صادق(ع)آمد واز ستم مردی شکایت کرد.امام(ع)فرمود:چرا تو از آن دعای مظلومی که پیامبر(ع)به امیر المؤمنین(ع)تعلیم داده،نمی خوانی؟هیچ مظلومی بر ظالمی نخوانده مگر اینکه خداوند متعال اورا یاری کرده وشرّش را دور نگه می دارد.

دعا این است:

«أَللَّهُمَّ طُمَّهُ بِالبَلاءِ طَمّاً وَ غُمَّهُ بِالبَلاءِ غَمّاً وَ قُمَّهُ بِالأَذی قَماً وَارمِهِ بِیومٍ لا مَعادَ لَهُ وَ ساعَةٍ لا مَرَدَّلَهَا وَ أَبح حَریمَهُ وَ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ أَهلِ بَیتِهِ عَلیهِ وَ عَلیهمُ السَّلامُ وَ قِنی شَرَّهُ وَ اکفنی أَمرَهُ وَ اصرِف عَنّی کَیدَهُ وَ أَحرج قَلبَهُ وَ سُدَّ فاهُ عَنّی وَ خَشَعَتِ الأَصواتُ لِلرَّحمنِ فَلا تَسمَعُ إِلّا هَمساً وَ عَنَتِ الوَجوهُ لِلحیِّ القَیُّومِ وَ قَد حَمَلَ ظُلماً اخسَئُوا فیها وَ لا تُکَلِمُونِ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ صَهٍ.»

 

***

 

 

 

این دعا را جلوتر از دعای پیامبر(ص)در روز اُحد، روایت کردیم.روایت دیگری از دعای حضرت ابراهیم(ع)زمانی که در آتش گسترده شد دیدیم که خداوند اورا نجات بخشید.راویان این را از رازهای بزرگ که دارای ارزش بزرگ خداوند پاک ومنزه است،ذکر نموده اند.

دعا این است:

«بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم أَللَّهُمَّ إِنّی أَسأَلُکَ یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله أَنتَ المَرهُوبُ یَرهَبُ مِنکَ جَمیعُ خَلقِکَ یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله أَنتَ الرَّفیعُ عَرشُکَ مِن فَوقِ سَبعِ سَماواتِکَ وَ أَنتَ المُظِلُّ عَلی کُلِّ شَیءٍ لا یُظلُّ شیءٌ عَلَیکَ یاالله یا الله یا الله یا الله یا الله أَنتَ أَعظم مِن کُل شَیء فلا یَصل أَحد عظمَتَکَ یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا نُورَ النُّور قَدِ استَضاءَ بِنورِکَ أَهلُ سَماواتِکَ وَ أَرضِکَ یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله لا إِله إِلّا أَنتَ تَعالَیتَ أَن یَکُونَ لَکَ شَریکٌ وَ تَکَبَّرتَ أَن یَکونَ لَکَ ضِدٌّ یا نُورِ النُّورٍ یا نُورَ کُلِّ  نُورٍ لا خامِدَ لِنُورکَ یا مَلیکَ کُلِّ مَلیکٍ تَبقی وَ یَفنی غَیرُکَ یا نُورَ النَّورِ یا مَن مَلأَ أَرکَانَ السَّماواتَ وَ الأَرضِ بِعَظَمَتِةِ یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا هُوَ یا هُوَ یا مَن لَیسَ کَهُوَ إِلَّا هُوَ یا مَن لا هُوَ أَغِثنی السَّاعَةَ السَّاعَةَ یا مَن أَمرُهُ کَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ یا إِهیاً أَشرا إِهیاً آذُونی أَصباؤُثَ آلِ شَدایَ یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا رَبّاهُ یا رَبّاهُ یارَبّاهُ یا رَبَّاهُ یا رَبَّاهُ یا غایَةَ رَغبَتاهُ وَ مَنتَهاهُ.»

 

 

دعای شش قفل

روایت کرده اند که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله فرمودند:هرکس که  دعای شش قفل را بخواند و یا نزد خود نگهدارد خداوند او را در مورد رحمت خودقرار داده و از تمام آفات حفظ می نماید و دعایش همیشه مستجاب است ودر دنیا با عزت و احترام زندگی می نماید انشاءالله.

 

قفل اول

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«بِسمِ اللهِ السَّمیع البَصیرِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شَیءٌ وَهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمینَ وَ صَلَّی عَلی مُحَمّد وَالِه اَجمَعینَ.»

 

قفل دوم

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«بِسم الله الخالِقِ العَلیمِ الَّذی لَیسَ کَمثلِه شَیءٌ وَ هُوَ الفَتّاحُ العَلیمُ بِرَحمَتِکَ یا ارحَمَ الرَّاحمینَ.»

 

 

قفل سوم

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«بِسم الله السّمیعِ العَلیمِ الَّذی لَیسَ کَمثلِه شَیءٌ وَ هُوَ الغَنیُ القَدیرُ»

 

قفل چهارم

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«بِسم الله العَزیزِ الکَریمِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شیءٌ وَ هُوَ العَزیزُ الکَریمُ بِرَحمَتِکَ یا ارحمَ الرَّاحِمینَ.»

 

قفل پنجم

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«بِسمِ اللهِ السَّمیعِ العَلیمِ الِّذی لَیسَ کَمثله شَیءٌ وَ هُوَ العَلیمُ الخَبیرُ بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرَّاحمینَ.»

 

قفل ششم

بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«بِسم الله العَزیزِ الرَّحیمِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِه شیءٌ وَ هُوَ العَزیزُ الغَفوُرُ فَاللهُ خَیرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرحَمُ الرَّاحمین.»

 

 

دعای معراج

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«یا سَیِّدُ یا سَنَدُ یا صَمَد یا مَن لَهُ المَستَنَدُ اِجعَل لی فَرَجاً وَ مَخرَجاً مِمّا اَنَا فیه وَ اکفِنی فیه وَ اَعُوذُبِکَ بِسم اللهِ التّاماتِ یا اللهُ یا اللهُ یا الله یا رَحمنُ یا رَحمنُ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا خالِقُ یا رازقُ یا بارِیُ یا اَوَّلُ یا اخِرُ یا ظاهرُ یا باطِنُ یا مالِکُ یا قادرُ یا واهِبُ  وَهّابُ یا تَوابُ یا حَکیمُ یا سَمیعُ یا  بَصیرُ یا غَفُورُ یا رَحیمُ یا غافِّرُ یا شَکُورُ یا عالِمُ یا عادِلُ یا کَریمُ یا رَحیمُ یا وَدُودُ یا غفُورُ یا رَؤُفُ یا وِترُ یا مُغیثُ یا مُجیبُ یا حَبیبُ یا مُنیبُ یا رَقیبُ یا مُعیدُ یا حافِظُ یا قابِضُ یا حَیُّ یا مالِکُ یا باعِثُ یا وارِثُ یارَحیمُ یاراحُم یا فاتِّحُ یا فارِجُ یا فاخِرُ یا مُعزُّ یا مُذِلُّ یا مُعینُ یا مُبینُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا کَفیلُ یا وَکیلُ یا جَبّار ُیاغَفّارُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا دَیّانُ یا غُفرانُ یابرهانُ یا سُبحانُِ یا مُستعانُ یا سُلطانُ یا اَمینُ یا مؤمِنُ یا مُتَکَبِّرُ یا شَکورُ یا عَزیزُ یا عَلیُّ یا وَفیُّ یا زَکیُّ یا قَوِیُّ یا غَنیُّ یا  مُحِقُّ یا مُعطیُ یا اخِرُ یا اَحسَنَ الخالِقینَ یا خَیرَ الرّازقینَ یا خَیرَ الغافِرینَ یا خَیرَ المُحسنینَ یا خَیرَالنّاصِرینَ یا اَرحَمَ الرّاحِمینَ یا نُورَ السَّمواتِ وَ الاَرضِ یا هادِیَ المُضلّینَ یا دَلیلَ المَُتَحَیّرینَ یا خالِقَ کُلِّ شَئٍ یا فاطِرَ السَّمواتِ وَ الاَرضِ یا هادِیَ المُضِلّین یا مُفَتِّحَ الاَبوابِ یا مُسَبّبَ الَسبابِ یا رَفیعَ الدَرَجاتِ یا مُجیبَ الدَّعواتِ یا وَلیَّ الحَسَناتِ یا غافِرَ الخَطیئاتِ یا مُحییَ الاَمواتِ یا ضاعِفَ الحَسَناتِ یا دافَعِ الاَمواتِ یا ضاعِفَ الحَسناتِ یا دافَع البَلیّاتِ اللَّهُمَّ احفَظَ صاحِبَ هذا الدُّعاءِ مِنَ الطّاعُونِ وَ الزَّلزَلةِ وَ الفُجاةِ وَ الوَباءِ وَ مِن شرِّ السُّلطانِ الجابِرِ وَ شَرِّ العَینِ السُّوءِ وَمِن شرِّ الاَعداءِ وَمِن شَرِّ الجِنّ وَ الاِنس بِحَقّ لا اِلهَ اِلِّا هَوَ الحَیُّ القَیّومُ بِحَقّ کهیعص  وَ بِحَقّ حمعسق وَبَحَقِّ مُحمَّدِ المُصطفی وَ بِحَقّ عَلیّ المرُتَضی وَ الَائِمَّةِ الهُدی وَ بِحَقّ اللَّوحِ وَ القَلَمِ وَ الکُرسِیَّ وَ العَرشِ وَ بِحَقِّ فَسَیَکفیکَهُم اللهُ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ اللّهُمَّ احفَظ صاحِبَ هذا الدُّعاءِ مِن شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَمِن شَرِّ طارِقِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ مِن شَرِّ والِدٍ وَ ما وَلَد وَمِن شَرِّ ما یَلِجُ فِی الاَرضِِ وَما یَخرُجُ مِنها وَ هُوَ الغَفُورُ الرَّحیمُ اللَّهُمَّ احفَظ صاحِبَ هذا الدُّعاءِ مِن شَرّ الاَعدآءِ وَ مِن شَرِّ جَمیعِ المِحنَةِ وَالدّاءِ وَ مِن شَرِّ النَّفّاثاتِ فی العُقَدِ وَ مِن شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ یا رَبِّ بِعَّزِعزَّتِک وَ القَهرِ بِلُطفِکَ وَ الرَّحمةُ رَحمَتِکَ یا واهِبَ العَطایا یا دافِعَ البَلایا یا غافِرَ الخَطایا یا سَتّارَ العُیوبِ یا نُورَ الغُیُوبِ یا نُورَ القُلُوبِ یا حَبیبَ القُلُوبِ یا قاضِیَ الحاجاتِ یا رَحمنَ الدُّنیا وَ الاخَرَةِ یا اَرَحَمَ الرّاحمینَ بِحَقِّ اِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمُوُرُ اللَّهُمَّ اَستَودِعُکَ نَفسی وَ روحی وَمالی وَ اَولادی وَ جَمیعَ ما اَنعَمتَ عَلَیَّ فی الدّینِ وَ الدُّنیا وَ الاخَرةِ اِنَّهُ لا یُضعُ صانیکَ یَصُونُکَ وَ مَحفُوظَکَ وَ مامُولُکَ وَ لا یُجیرنی اَحَدٌ مِنکَ وَ لَن اَجِدُ مِن دُونه مُلتَحِداً اَللَّهُمَّ رَبَّنا اتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فی الاخَرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ وَ عَذابَ القَبر بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الرَّاحمینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الهِ اَجمَعینَ الطّاهِرینَ وَ الاَئمّةَ المَعصُومینَ وَ سَلّم تَسلیماَ کَثیراً کَثیراً»

 

دعای عَکّاشِه

 

به اسناد معتبره ازحضرت رسول مروریست که خواندن دعای عکاشه وداشتن آن همراه خود ازبرای وسعت رزق وروزی وزیادتی حافظه وفهم وایمنی از عذاب قبر وقضای حوائج وکفایت مهّمات وحفظ از جمیع بلیات ارضی وسمائی بسیار مجرب است.

بِسمِ الله الرَّحمن الرّحیمِ

«اللَّهُمَّ یا کَثیرَ النَّوالِ یا حَسَنَ الفِعالِ یا رازِقَ العِبادِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولَ اللهُ عَلیٌّ وَلیُّ اللهُ اللَّهُمَّ اِن دَخَلَ الشُّبهَةُ فی مَعرِفَتی اِیّاکَ وَ لَم اَعلَم به تُبتُ عَنهُ اَقُولُ لآاِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمّدُ رَسُولُ اللهِ وَ عَلیُّ وَلِیُّ اللهِ اللَّهُمَّ اِن دَخَلَ النِفاقُ فی قَلبی مِن ذُنوبَی الکَبایرُ وَ الصَّغایِرِ وَ لَم اَعلَم به تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآ اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ اِن جَرَی الکِذبُ وَ الغیبَةُ وَ النَّمیمَةُ عَلی لِسانی وَ لَم اَعلَم بِه تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآ اِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللهِ وَ عَلِیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ ما اَرَدتَ لی مِن خَیرٍ فَلَم اَشکُرهُ وَ لَم اَعلَمُ بِه تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآ اِلهَ الَّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللهِ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ ما اَو لَیتَنی مِن نَعمآئِکَ فَغَفَلتُ عَن شُکرِکَ وَ لَم اَعلَم به تُبتُ عَنهُ وَ اَقولُ لآ اِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللهِ وَ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ یا حَیُّ یا قَیومُ یا ذَالجَلالِ وَ الآِکرامِ یا لآاِلهَ اِلّا آنتَ سُبحانِکَ اِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ اللَّهُمَّ ما اَو لَیتَنی مِن الآئِکَ فَلَم اُو َدِّحَقَّهُ وَ لَم اَعلَم بِه تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآالهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولُ الله وَ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ ما مَنَنتَ بِه عَلیَّ مِنَ الحُسنی فَلَم اَحمَدکَ وَ لَم اَعلَم بِه تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآاِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللهِ وَ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ ما اَوجَبتَ  عَلَیَّ فَلَم اَعرَضهُ وَ لَم اَعلَم بِه تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآاِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ اللَّهُمَّ اِنِ اعتَمَدتُ مِن سؤالٍ فی الشَّدائِدِ وَ لَم اَعلَم بِه تُبتُ عَنهُ وَ اَقُولُ لآاِلهَ اِلّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُول اللهِ وَ عَلیُّ وَلیُّ اللهِ لآاِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللهَ وَ عَلِیٌّ وَلیُّ اللهِ وَ صَلّیَ اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الهِ اَجمَعینَ الطّیّبینَ.»

 

طریقه ختم نادعلی کبیر

 

طریقه ختم نادعلی کبیرآن است که اگر کسی را مهّمی عظیم پیش آمد نادعلی را هفت بار بخواند به نیّت آن مهم البته برآورده شود اگر به نیت فرزند بخوانی حقتعالی به تو فرزند کرامت کند اگر خواهی شخصی را مسخر خود گردانی در شب جمعه چهارده مرتبه به اسم او بخوان وصد مرتبه صلوات برمحمّد وآل اوبفرست البته مسخر تو گردد وهرچه گوئی از سخن وصلاح تو بیرون نشود واگربعد از نماز صبح به نیّت توانگری نه بار بخوانی غنی شوی واگر جهت ادای قرض پانزده روز،روزی بیست ودو مرتبه بخوانی ادا شود واگر کسی این دعا را با خود دارد از شر حیوانات وجّن وانس محفوظ باشد.

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«نادَعَلیاً مَظهَرَ العَجآئبِ تَجِدهُ عَوناً لَکَ فی النَّوآئِبِ لی الَی اللهِ حاجتَی وَ عَلیهِ مُعَوَّلی کُلّما اَمرتُهُ وَ رَمیتُ مَنقَضی فی ضِلِّ اللهِ وَ یُظلِلِ اللهُ لی  اَدعُوُکَ کُلَّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنبُوَّتِکَ یا مُحَمَّدُ بِوِلایَتِکَ یا عَلیُّ یا عَلیُّ یاعَلیُّ اَدرِکنی بِحَقّ لطفِکَ الخَفیِّ اللهُ اَکبَرُ اَنَا مِن شَرّ اَعدآئِکَ بَرئُ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَدی وَ عَلیکَ مُعتَمَدی بِحَقّ ایّاکَ نَعبُدُ وَ ایّاکَ نَستَعینُ یا اَبا الغَیثِ اَغثنی یا اَبَا الحَسَنَینِ اَدرِکنی یا سَیفَ اللهِ اَدرِکنی یا بابَ اللهِ اَدرِکنی یا حُجَّةَ اللهِ اَدرِکنی،یا وَلیَّ اللهِ اَدرِکنی بِحَقّ لُطفِکَ الخَفِیِّ یا قَهّارُ تَقَهَّرتَ باالقَهرِ وَ القَهرُ فی قَهرِکَ یا قَهّارُ یا قاهِرَ العَدُوِّ یا والِیَ الوَلِیِّ یا مَظهَرَ العَجآئبِ یا مُرتَضی عَلیُّ رَمَیتَ مَن بَغی عَلَیَّ بِسَهُم اللهِ وَ سَیفِ القاتِلِ اُفَوّضُ اَمری اِلی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعبادِ وَ الهُکُم اِلهُ واحِدُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الرَّحمنُ الرَُّحیمُ اَدرکنی یا غِیاثَ المُستَغیثینَ یا دَلیلَ المُتحَیّرینَ یا اَمانَ الخائفینَ یا مُعینَ المُتَوَکّلینَ یا راحِمَ المَساکینِ یا اِلهَ العالَمینَ بِرَحمَتِکَ وَ صَلّی اللهُ عَلی سَیّد ِنا محَمَّدٍ وَ الهِ اَجمَعینَ وَ الحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمینَ.»

 

دعای هفت هیکل

 

 

از جمله ادعیه شریفه ای است که هرکه آن را بخواند ویا نزد خود نگاهدارد خداوند تبارک وتعالی او را از غیبت وبدگوئی مردمان نگاه دارد و دشمنان او را مغلوب نماید. دعا این است:

 

هیکل اول:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُ نَفَسی بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ اللهُ لآاِلهَ الّا هُوَ الحَیُّ القَیوم لا تَأَخُذُهُ سِنَةُ وَ لا نَومُ لَهُ ما فی السَّمواتِ وما فی الاَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ اِلّا بِاِذنِهُ یَعلَمُ ما بَینَ اَیدیهم وَما خَلفَهُم وَ لا یُحیطوُنَ بِشئٍ مِن عِلمه اِلّا بِما شآءَ وَسَعَ کُرسیهُ السَّمواتِ وَ الاَرضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفظُهُما وَ هُوَ العَلیُ العَظیمُ.»

 

هیکل دوم:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُنَفَسی بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ اِذ قالَتِ امَراَتُ عِمرانَ رَبِّ نَذَرتُ لَکَ ما فی بَطنی مُحَرّراً فَتَقَبَل مِنّی اِنََّکَ اَنتَ السَّمیعُ العَلیمُ سُنَّةَ مَن قَد اَرسَلنا قَبلَکَ مِن رُسُلِنا وَلا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحویلاً اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلوُکِ الشَّمسِ اِلی غَسَقِ اللّیلِ وَ قُرانِ الفَجرِ اَنَّ قُرانَ الفَجرِ کانَ مَشهُوداً وَمِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّدِ بِه نافِلَةً لَکَ عَسی اَن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحموداً وَ قُل رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ سُلطاناً نَصیراً.»

 

هیکل سوم:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُ نَفسی بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ مَنَ الرَّسوُلُ بِمآ اُنزِلَ اِلیهِ مِن رَبّهِ وَ المُؤمِنُونَ کُلٌّ امَنَ بِاللهِ وَ مَلائِکَتِه وَکُتُبِه وَ رُسُلهِ لا نُفَرّقُ بَینَ اَحَدٍ مِن رُسُلِهِ وَ قالوُ سَمِعنا وَ اَطَعنا غُفرانِکَ رَبَّنا وَ اِلیکَ المَصیرُ لا یُکَلّفُ اللهُ نَفساً اِلا وُسعَها لَها ما کَسَبَت وَعَلیها مَا اکتَسَبَتَ رَبَّنا الا تُؤخِذنآ اِن نَسینآ اَو اَخطَانا رَبَّنا وَ لا تَحمِل عَلینآ اِصِراً کَما حَمَاتَهُ عَلی الَّذینَ مِن قَبلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه اعفُ عَنّا وَ اغفِرلَنا وَ ارحَمنآ اَنتَ مَولنا فَانصرنا عَلی القَومِ الکافِرینَ.»

 

هیکل جهارم:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُ نَفسی بِاللهِ العَلیَّ العَظیم وَ قُل جآءَ الحَقُّ وَ ذَهَقَ الباطِلُ اِنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرانِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةُ للمؤمنینَ وَ لا یَزیدُ الظّالمینَ اِلّا خَساراً وَ اِذا اَنعَمنا عَلی الاِنسانِ اَعَرَض وَ نابِجانِبهِ وَ اِذا مَسَّهُ الَشّرُّ کانَ یَؤُساً قُل کُلٌّ یَعمَلُ عَلی شاکِلَتهِ فَرَبُّکمُ اَعلَمُ بِمَن هُوَ اَهدی سَبیلاً وَ یَسئَلوُنَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن اَمرِ رَبّی وَ مآ اُوتیتم مِن العِلمِ اِلّا قَلیلاً.»

 

هیکل پنجم:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُ نَفسی بِاللهِ العَلِیَّ العَظیمِ قالَ رَبِّ اِنَّی وَ هَنَ العَظمُ مِنَّی وَ اشتَعَلَ الرَّاسُ شَیباً وَ لَم اَکُن بِدُعآئِکَ رَبِّ شَقیقّاً وَ اِنّی خفِتُ اَلموالِیَ مِن وَ رآئی وَ کانَتِ اِمراًتی عاقِراً فَهَب لی مِن لَدُنکَ وَلِیّاً یَرثُنی وَ یَرثُ مِن الِ یَعقُوبَ وَ اجعَلهُ رَبِّ رَضِیّاً لَقَد صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤیا بِالحَقِ لَتَدخُلَنَّ المَسجِدَ الحَرامَ انِشآءَ اللهُ امِنینَ مُحَلِقینَ رُؤُسَکُم وَ مُقَصِّرینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَم تَعَلَموُا فَجَعَلَ مِن دوُنِ ذلِکَ فَتحاً قَریباً.»

 

هیکل ششم:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُ نَفسی بِاللهِ العَلیِّ العَظیمِ قُل اُوحِیَ اِلَّیَ اَنَّهُ استَمَعَ نَفَرُمِنَ الجِنِّ فَقالوآ اِنَّا سَمعنا قُراناً عَجَبَاً یَهدی اِلیَ الرُّشدِ فَامَنّا بِه وَلَن نُشرِکِ بِرَبّنآ اَحَداً وَ اَنَّهُ تَعالی جَدُّ رَبّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ اَنَهُ کانَ یَقُولُ سَفیهُنا عَلی اللهِ شَطَطاً.»

 

هیکل هفتم:

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

«اُعیذُ نَفسی بِاللهِ العَلِیِ العَظیمِ وَ اِن یَکادُ الَّذینَ کَفَروُا لَیزُ لِقُونَکَ بِابصارِهِهم لَمّا سَمِعُوا الذّکرَ وَ یَقُولُونَ اِنَّهُ لَمجنُونٌ وَ ما هُوَ الِّا ذِکرٌ للعالَمینَ»

دعای اُمّ الصَّبیان در دفع جنیان از نوزادان و کودکان

 

 

این دعا را در یکی از روز های یکشنبه، پنج شنبه و یا جمعه در ساعات شمس، مشتری یا زهره نوشته و یا کپی کنید و آن را به نوزاد یا کودک آویخته یا زیر بالین آن ها قرار دهید. این دعای عظیم القدر بخصوص برای چهل روز نخست تولد نوزاد بسیار تاکید می شود.

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 بسم الله و بالله و من الله و الي الله و لاغالب الا الله و هذا کتاب من الله العلي العظيم ومن نقش خاتم سليمان بن داود و هو ملک الجن والانس والشياطين وکل بناء و عواص الي جميع ما في الارض باذنه کان او يکون لصاحب هذا الکتاب من الزلازل و التوابع والغيلان و ام الصبيان من الدهش والارمن و جميع الارواح المخبثه الخبيثه عزمت عليکم يا معشر الجن و يا معاشرالارواح ان کنتم من الارواح اليهوديين من معشر الجن بربکم و هو الواحد القهار الکبير المتعال و بنبيکم موسي عليه السلام بکتابکم التورايه وان کنتم من الارواح المجوسيين بربکم و هو الواحد القهار و بنبيکم داود صلوات الله عليه و بکتابکم الزبور فتبارک الله احسن الخالقين و ان کنتم من الارواح النصرانيين فاني عزمت عليکم بربکم و هو الله الحافظ الجبار و بنبيکم عيسي عليه السلام و بکتابکم الانجيل و انتم ان کنتم من الارواح المسلمين فاني عزمت عليکم بربکم و هو الرحمن الرحيم الملک القدوس السلام له الاسماء الحسني و بنبيکم محمد المصطفي صل الله عليه واله و بکتابکم الفرقان العظيم بايه و ايتين و حروف فاني عزمت عليکم بمعاشرالارواح فتبارک الله احفظ الحافظين وانتم ايها الجاهلون ان کنتم من الارواح المجوسيين فاني عزمت عليکم بايه وحرف و حروف الا تقربوا صاحب هذا الکتاب لا في الليل و لا في النهار ولا في سفر و لا في حضر واعيذه بحق التورايه والانجيل و الزبور و بايات القران و کتابتها لا اله الا الله وحده لا شريک له الها واحدا و مليکا وعزيزا نصيرا متفردا لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبناله و نجيناه من الغم و کذالک ننجي المومنين لا اله الا الله الغني المغني العلي العظيم الکبير المتعال الحي القيوم الحنان المنان الاحد الصمد الواحد الفرد المعز المذل الذي لم يلد و لم يولد ولم يکن له کفوا احد الله لا اله الا الله هو الحي القيوم لا تاخذه سنه و لا نوم له ما في السموات و ما في الارض من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم و لا يحيطون بشيء من علمه الا بما شاء وسع کرسيه السموات والارض و لا يوده حفظهما و هو العلي العظيم الجبار القديم الستار العليم القهار القوي شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولواالعلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحکيم ان الدين عندالله الاسلام ختمت هذا التعويذ بسم الله العظيم العالي تعالي عما يصفون وباسم محمد صل الله عليه و اله و سلم تسليما کثيرا لمن علق عليه صغيرا اوکبيرا ذکرا او انثي حرا اوعبدا و بحق الله تعالي و بخاتم سليمان بن داود عليه السلام و بخاتم اصف بن برخيا وبخاتم شعيب النبي و بخاتم يوشع بن نون و بخاتم يعقوب و يوسف و بخاتم يحيي وزکريا انا نبشرک بغلام اسمه يحيي لم نجعل له من قبل سميا و بخاتم عيسي بن مريم و بخاتم محمد صل الله عليه واله و سلم و بحق مائه واربع عشرة سورة و حروفها و کلامها وامر ونهي يا ذاالجلال و الاکرام و الجمال و البهاء احفظ عبدک الضعيف من هذه الافة الصعبة ام الصبيان و من کل ذي شر و من شر کل هامة و من شر افات الدنيا والاخرة عن جبلها و سهلها وخرابها و عمرانها يا غياث المستغيثين يا جارالمستجيرين يا جبارالمتجبرين يا ديان يوم الدين و شريعةالمسلمين و بحق انه من سليمان وانه بسم الله الرحمن الرحيم الا تعلوا علي واتوني مسلمين لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين لا اله الا انت الکريم الديان يا اله الاولين و الاخرين رب السموات السبع و الارضين السبع يا اله العالمين بحق طه و يس وکهيعص و حمعسق و بحق الواحد الاحد الصمد الفرد الذي لم يلد و لم يولد و لم يکن له کفوا احد بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الا هو الحي القيوم العلي العظيم سبحان الله تعالي عما يصفون رب العرش الکريم الحمدلله رب العالمين کانهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا الا ساعة من نهار بلاغ فهل يهلک الا القوم الفاسقون کانهم يوم يرونها لم يلبثوا الا عشية او ضحيها يا مخلص عيسي بن مريم خلص من علق عليه هذا بسم الله الرحمن الرحيم ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر و فجرنا الارض عيونا فالتقي الماء علي امر قد قدر ويوم تشقق السماء بالغمام ونزل الملائکة تنزيلا الملک يومئذ الحق للرحمن و کان يوما علي الکافرين عسيرا انا صببنا الماء صبا ثم شققنا الارض شقا فانبتنا فيها حبا و قضبا و زيتونا ونخلا و حدائق غلبا و فاکهة و ابا متاعا لکم و لانعامکم فاذا جائت الصاخة بسم الله الرحمن الرحيم انافتحنا لک فتحا مبينا ليغفرلک الله ماتقدم من ذنبک و ما تاخر و يتم نعمتة عليک و يهديک صراطا مستقيما و ينصرک الله نصرا عزيزا و لم يرالذين کفروا ان السموات والارض کانتا رتقا ففتقنا هما و جعلنا من الماء کل شيء حي افلايومنون اذا السماء انشقت واذنت لربها و حقت و اذا الارض مدت والقت ما فيها و تخلت وبالحق انزلناه وبالحق نزل و ما ارسلناک الامبشرا ونذيرا ان ولي الله الذي نزل الکتاب و هو يتولي الصالحين فان تولوا فقل حسبي الله لااله الاهوعليه توکلت وهو رب العرش العظيم بسم الله الرحمن الرحيم لااله الا الله رب ابراهيم واسمعيل و اسحق ويعقوب والاسباط و رب جبرئيل و ميکائيل واسرافيل واعيذ من علق عليه کتابي هذا باسمک الاکبر و بکلماتک التامات التي لايجاوزهن بر و لافاجر و بالاسماء الحسني و بعزة الله و جبروته وعظمته من شر ما خلق و ذرء و برء من شر الصامت والناطق و الظاهر والباطن و الشاهد والغائب والغادي والرايح و من شر کل دابة في البر و البحر و الشجر والنخيل و الهواء و الثري عربي او اعجمي او فصيح قائما او قاعدا او نائما او يقظانا او ساکن السهاب الظلة و اعيذ من شرعلق عليه کتابي هذا و هو حرز الله حيث ما کان معه و بحيث ما کان او کائن ما کان والله معزه و وليه وحافظه و حارثه وعافيته من عز اويعرض هما به من عين او نفث او لمس اولمس او مس بما شاء الله لاقوة الا بالله و باذن الله والله ختمت و بالله فتحت واعيذ بالله الاحد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يکن کفوا احد واعيذه بالله رب الفلق من شرما خلق و من شر غاسق اذا وقب و من شر النفاثات في العقد و من شر حاسد اذا حسد واعيذه بالله رب الناس ملک الناس من شر الوسواس الخناس الذي يوسوس في صدورالناس من الجنة والناس اللهم احفظ عبدک صاحب هذا التعويذ بحق محمد عبدک الکريم و اله وکلامک المجيد و صل الله علي محمد و اله اجمعين الطييبين الطاهرين والحمدلله رب العالمين

 

 

 

 

 

 

نقد و بررسی عرفان های کاذب و فرقه های نوظهور

(نقل از کتاب « پاسخ به پرسش های روز» نوشته محمد رضا صادقی سوادکوهی)

شیطان پرستی

یکی از دغدغه های جوامع دینی، ظهور و بروز گروه ها و فرقه های نوین مذهبی و فکری است که به ویژه در سده اخیر و دهه های منتهی به هزاره سوم میلادی نمایان شده اند.

این فرقه ها که پیروان خود را از بین افرادی با آرمان های والای فکری و جوانان جویای جذابیت عبادی و آرامش های درونی و مهارت ها و نیروهای طبیعی فوق العاده بر می گزینند، تحت تبلیغاتی چون «آموزش مدیتیشن و یوگاه، انرژی درمانی و … به جذب افراد می پردازند و مدعی هستند که می توانند مجموعه ای از پاسخ های مورد نیاز بشر به سوالات غایی و نهایی و رسیدن به خداوند و وصل به منبع حیات و انرژی را ارائه نمایند و با وعده هایی چون «تسکین آلام روحی، بهبود امراض مزمن یا صعب العلاج، قرار گرفتن در محیطی صمیمی، زندگی در کنار دوستانی همدل و همراه، حل مسائل شغلی و دغدغه های مادی، نیل به موفقیت مطلق و …» پیروان خود را شستشوی مغزی داده و فعالیت می نمایند.

در این بین، شیطان پرستی نوین نیز یکی از فرقه های نوپائی است که متأسفانه در کشور عزیزمان به سرعت در حال گسترش و توسعه بوده و ادعا دارد که می تواند مشکلات فردی و اجتماعی افراد را حل نماید و متأسفانه بسیاری از جوانان و نوجوانان ما را با استفاده از جذابیت هایی مثل موسیقی متالیکا، نمادهای رمزگونه، آموزه های جادوگری و … به طرف خود جذب می نماید.

 

 

* مفهوم شیطان پرستی

شیطان پرستی، یک حرکت مکتبی است به معنای «پرستش شیطان» به عنوان قدرتی بسیار قوی تر و موثرتر از نیروهای خیر همچون خدا». در شیطان پرستی، شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین و برترین قدرت در جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق، از نیروها، جنیان و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف استفاده می شود؛ در نهایت، معنای «شیطان پرستی» پرستش قدرت پلیدی است. در این فرقه، دنیایی ترسیم می شود که هیچ روزنه ی امیدی برای آن قابل تصور نیست. به همین جهت شیطان پرستی را « جهان تاریک » می گویند.

* سیر پیدایش شیطان پرستی

شیطان پرستی سه دوره تاریخی دارد:

شیطان پرستی بدوی، شیطان پرستی قرون وُسطی و شیطان پرستی مدرن.

در شیطان پرستی بدوی که به مدت ها قبل از مسیحیت و حتی زمان حضرت ابراهیم (ع) و حضرت موسی (ع) بر می گردد، شیطان به عنوان یک قدرت ماورائی بر سر زبان ها بوده و مردم از او وحشت و ترس داشتند و چون خود را قادر به مقابله با او نمی دانستند و از درکش عاجز بودند، تسلیم می شدند و سجده می کردند و در کنار رسوم مذهبی و آیینی، برخی رسوم شیطانی و خلاف اخلاق را نیز ترویج دادند. اما در قرون وسطی که کلیسا، رفتن به سمت علم و دانش را ضد دین و شیطانی می پنداشت، شیطان به صورت مظهر خرد و دانایی و راهنمایی بشر به سوی درخت معرفت درآمد و از این رو بود که مردم معتقد بودند از طریق شیطان (که نماد علم و خرد شده بود)، خیر و برکت زیادی به انسان رسیده است. گروهی از یهودیان در طول قرون وسطی، علوم و اندیشه های به جا مانده از یونان و متون اسلامی را به خوبی فرا گرفتند و این در حالی بود که کتاب مقدس و تحریف شده ی آن ها، پیگیری دانش را عصیان در برابر خدا معرفی کرد و همین منع را عده ای دلیل اصلی ماندگاری شیطان پرستی می دانند.

شیطان پرستی مدرن نیز از نیمه قرن شانزدهم شروع شد که به اعتقاد بعضی، از سوی اَشراف انگلستان و در قالب گروه های سری، رهبری می شد.

در قرن نوزدهم برای ترویج و ایجاد مقبولیت شیطان پرستی، کوشش هایی صورت پذیرفت و گروه ها و محافل شیطان پرست تلاش بی شائبه ای صورت دادند تا اصول اخلاقی و مقبول جامعه را براندازند. در آغاز قرن بیستم این فعالیت ها، شکل مدرن تری به خود گرفت و پایگاه های دائمی و مراسم و اعمال ویژه ای نیز ابداع گردید که از جمله آنها مراسم «شیطان پرستی مدرن» است که حول محور «اعمال جنسی» بوده و اعضاء را به لذت بردن کامل از این غریزه طبیعی فرا می خواند.

* اصول شیطان پرستی

اصول مشترک میان گروه ها و جریانات مختلف «شیطان پرست» عبارتند از:

ـ آته الیسم: یعنی خدایی وجود ندارد. (این عقیده را ترویج می کند چون اگر کسی معتقد به خدا باشد، به خود اجازه نمی دهد اعمال شنیع و زشت مد نظر این فرقه را انجام دهد).

ـ دوگانگی منفی: یعنی روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

ـ اُتودیسم (خودپستی): یعنی خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی، خود، یک خداست.

ـ ماتریالیسم: یا همان اعتقاد به اصالت ماده و اینکه تنها شیء موجود در عالم، ماده است و هیچ امر ماورایی وجود ندارد.

ـ آنتی رلیژن (ضد مذهب): خصومت با مذهب، خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ دارند از اصول این فرقه به شمار می رود و مبارزه با مذاهب الهی، زمینه ای مناسب برای پیدایش این فرقه فاسد می باشد.

هندونیسم (لذت گرایی): اعتقاد به استفاده از لذت در حد بالای آن زیرا تمام لذات در خوشی دنیایی است و این خوشی ها به ویژه لذات جنسی، انگیزه لازم را برای کارهای روزانه فراهم می کند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.

سیاه نمایی: شیطان پرستی، دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. در چنین دنیایی، افراد هیچ امید به سعادت ندارند و هیچ خیری را برای خود تصور نمی کنند. در نتیجه افراد تمایل به خودکشی، خودزنی و استفاده از مواد مخدر و … پیدا می کنند.

* برخی از قوانین و دستورهای حاکم بر گروه های شیطان پرست

ـ شیطان، بیانگر استفاده از حکمت و عقل است به جای ریاکاری و تزویر.

ـ اگر کسی ستم کرد، انتقام بگیر به جای این که صورت خود را برگردانی.

ـ ضربه را با ضربه و تمسخر را با تمسخر و بدرفتاری را با بدرفتاری فرو ریز و خود را برای کشتن و ترور مخالف، مهیا ساز.

ـ نباید اعتقادات خود را به دیگران بگویی مگر آن که از تو بپرسند.

ـ قدرت جادو را تصدیق کن، اگر آن را درست استفاده کنی به خواسته هایت دست خواهی یافت.

ـ از افسوس و ترحم بگریز زیرا اینانند که نیرومند را از پای در می آورند.

ـ شادی را در پیروزی بجوئید نه در صلح.

ـ یک دروگر باشید، بدین سان دانه خواهید کاشت.

ـ هرگز به چیزی آن مقدار عشق نورزید که نتوانید شاهد مرگش باشید.

ـ بمیرید به جای این که تسلیم شوید.

ـ هیچ چیز زیبا نیست در جهان به جز انسان ولی زن، زیباترین چیز در جهان است.

ـ اگر مهمانی با دروغ تو را اذیت می کند، بی رحمانه و بدون شفقت به او حمله کن.

* اسرائیل، محور شیطان پرستی

رژیم اشغالگر قدس، پشتوانه اصلی و اشاعه دهنده عمده شیطان پرستی در جامعه جهانی و به ویژه در کشورهای اسلامی و از جمله ایران اسلامی بوده و نقش ویژه ای در سازماندهی گروه های شیطان پرست ایفا می نماید. به عنوان نمونه بودجه، نظارت و پشتیبانی شیطان پرستی در ایران به طور مستقیم از سوی سازمان موساد تأمین شده و رژیم صهیونیستی از اعضای گروه ها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی نیز بهره می برد به گونه ای که انجام خشونت بارترین اعمال به این گروه ها واگذار می گردد.

* موسیقی متال و شیطان پرستی

شیطان پرستان با استفاده از موسیقی توانستند به نفوذ خود در افقی نقاط جهان بیفزایند که بیشتر این اقدامات در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است.

* ارزش های القایی متالیکا

متالیک در حقیقت ضد ارزش هایی را ارائه می کند که شامل بازگشت به تاریکی (محور اصلی تفکرات شیطان پرستان)، بی رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. خوانندگان این گروه، روی صحنه و در کلیپ های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه های فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار می زنند و از کثیف ترین گروه های موسیقی جهان به شمار می آیند. متالیکا از انحراف های جنسی مانند هم جنسی بازی هم دفاع می نماید.

* نمادهای شیطان پرستی چیست؟

اعضای فرقه ی ضاله شیطان پرستی، از نمادها و علائم مختلفی برای معرفی و تبلیغ مسلک و اهداف خود استفاده می کنند که مشاهده ی هر کدام از این نماد ها می تواند زنگ خطری باشد برای این که دریابیم این فرقه چقدر به ما نزدیک شده و عن قریب است که فرزندان ما به سوی آن دعوت شوند. پس باید به هوش بود و در دامان غفلت گرفتار نشد چرا که همین نمادهایی که از کنار آن ها رد می شویم از تاثیرگذارترین عوامل بر فرهنگ هاست و از نظر هنری دارای ظرفیت هایی است که قابلیت جذب بالای را در بین جوانان دارد.

معرفی برخی از عرفان های کاذب و نوظهور

 

 

همان گونه که گفته شد، عرفان های کاذب و نو ظهور، ابزار استعاری جدید و جبهه جدیدی است که فراماسونری جدید به رهبری اسرائیل و آمریکا گشوده است و می  خواهد از این طریق در کشورهای اسلامی و از جمله ایران نفوذ و اعتقادات مردم را از درون تهی کند. دشمن فهمیده است که تا اعتقادات و باورهای درخشان این مردم وجود دارد، هیچ راهی برای نفوذ وجود ندارد و لذا می کوشد تا از همین جبهه وارد شود و از طریق باورهای مردم وارد قلب هایشان شود و نیات پلید خود را عملی سازد. دشمن نیک می داند که مسلمان، در فکر ارتباط با خداست. می داند که مسلمان همواره دنبال مسیری است که اعتقادات و باورهای دینی خود را تقویت و به خدا نزدیک شود لذا با ساختن و پرداختن عرفان های دروغین و کاذب و رنگ و لعاب زیبا بخشیدن به آن، ابتدا تلاش می کند افراد و به ویژه جوانان را جذب و سپس کم کم از طریق اباحه گری و مباح شمردن برخی محرمات (حرام ها) ، لذت گناه و نافرمانی الهی را در ذائقه شان شیرین جلوه نماید و از آن ها به عنوان بازوان خود بهره ببرد.

عمده ترین فرقه ها، عرفان ها و تشکیلات معنوی که در سال های اخیر در کشورمان فعالیت نموده و همچنان مشغول هستند را در این بخش معرفی می کنیم البته نه از این جهت که به تبلیغ آن ها پرداخته باشیم بلکه از این بابت که خانواده ها با آگاهی از این جریان های نوظهور، مراقبت بیشتری نسبت به جوانان و نوجوانان خود به عمل آورده و از پیوستن آن ها به این فرقه ها جلوگیری به عمل آورند نکته اصلی که در این عرفان ها وجود دارد اعتقاد نداشتن به خداست در واقع این عرفان ها با توجه به نیاز اسنان خسته عصر حاضر، به سه شاخص اصلی «آرامش» «روحیه» و «شادی» توجه می کند بی آن که روح معنویت در آن جاری باشد.

 

رام الله

فرقه ضاله رام الله به هند بر می گردد و سعی دارد تفسیری مسیحی و هندی از اسلام ارائه دهد و به دنبال تجویز هر گونه ارتباط زن و مرد است مؤسس این فرقه «شیخ کبیر پانتیس» است که در سال 1440 متولد و در سال 1518 از دنیا رفت. وی ترکیبی از خدای اسلام و خدای ویشنو را فراهم کرد. خدای اسلام، «الله» و خدای ویشنو، «رام» است و از این جا، جریانی به نام «رام الله» پدید آمد. پیام این نامگذای این است که «رام» همان «الله» است و «الله» همان «رام».

این فرقه که عقایدش تا حدی شبیه به آیین «سیک» می باشد مدتی است که در ایران شروع به فعالیت کرده اما سر دسته آن به نام «پ.ف» در سال 1386 توسط مراجع قضایی، شناسایی و زندانی شد. ظهور این فرقه از سال 1377 و با چاپ کتاب «جریان هدایت الهی» شروع شد که به اندیشه ها و تعالیم« الیاس رام الله» می پردازد.

رام الله کاملاً به مباني آیین های هندی به خصوص یوگا پای بند است و به جریان انرژی در چاکراهای بدن اعتقاد دارد. این فرقه همه ادیان را برابر دانسته و هیچ دینی را بر دین دیگر ترجیح نمی دهد. رام الله انحصار حقانیت را از اسلام در آورده و آن را میان تمام ادیان از جمله آیین یهود و مسیحیت که قطعاً تحریف شده اند تقسیم کرد چنان که آئین هایی شبیه بودا را هم دین تلقی می کندو بر آن ها مهر تأیید می زند.

 

اکنکار (ا ک)

اکنکار یکی از عرفان های نو پدید است که در سال 1965 توسط شخصی به نام «پال تونیچل» ایجاد شد. با بررسی تعالیم این فرقه، می توان آن را معجونی از تمامی ادیان و عرفان ها بر شمرد كه مبتنی بر سفر روح و طریقتی معنوی، سری و انفرادی برای رسیدن به خداست و ابزار آن هم «رؤیا و سفر روح» است. نامی که «پال» برای شبه آیین خود انتخاب کرد، نامی بود که بسیاری از صوفیان و راهبان برای خود بر می گزینند. او با استفاده از زبان سانسکریت، نام اکنکار را بر شبه آیین خود نهاد. «ا ک» در زبان سانسکریت به معنای حق و خدا می باشد. اکنکار نیز درمعانی ای چون اهل حق، پیروان خدا و رهروان حقیقت به کار می رود. به همين خاطر، برخی از پیروان این شبه آیین در ایران خود را به نام «اهل حق» معرفی می کنند تا از آماج غربی بودن و آمریکایی بودن رهایی یابند. در بین سال های 1374 تا 1384 بیشتر کتاب های بنیانگذار این شبه آیین به زبان فارسی ترجمه و منتشر شد حداقل بیش از 30 عنوان کتاب از این فرقه منتشر شده است.

برخی از اعتقادات این شبه آیین عبارتند از:

1-تقسیم عالم به 12 طبقه و در نظر گرفتن یک خدا برای هر طبقه. در طبقه 12 که آخرین طبقه است سوگماد (خدای خدایان) قرار دارد. سوگماد در این آیین مانند دیگر خدایان، خطاپذیر بوده و می تواند گناه کند. او به خواب می رود و هنگامی که از خواب بر می خیزد، دنیایش را ویران می بیند و آن گاه تصمیم به عذاب مخلوقات می گیرد. او دوباره به خواب می رود و آن گاه از خواب برون می شود، هوس خلقتی دیگر کرده و بار دیگر … و این خواب و بیداری و نگرانی و غفلت و یادآوری سودگماد است که ادوار کنکار و دوره های بشری را رقم می زند.

2-تناسخ روح. در این باور، روح انسان بعد از جدایی از جسم، به جسم های دیگر راه یافته و به حیات زمینی خود ادامه می دهد در حالی که بطلان تناسخ از جمله اموری است که در علوم عقلی به اثبات رسیده است.

3-سفر روح از مهم ترین اهداف این فرقه است. آن ها برای آرامش درونی به سفر روح معقتدند تمامی روش هایی که در این شبه عرفان وجود دارد برای رسیدن به این هدف طراحی شده اند. ناگفته نماند تمامی روش هایی که ارائه شده نوعی تصور خیال انگیز بیش نیست.

پال توئیچل به صراحت اعلام می دارد که این فرقه نه یک سیستم مذهبی و نه یک نظام فلسفی است بلکه روشی برای کسب آرامش و سعادت است. اما در عمل اکنکار به صورت تلویحی و غیر آشکار مدعی دین بودن است.1

 

عرفان سرخپوستی

عرفان سرخپوستی از نوع عرفان های طبیعت گراست که وحدت روح طبیعت و فنای نهایی سالک در نیروی طبیعت، هدف است.

طبیعت گرایی از آن جا آغاز شد که انسان دعوت انبیاء را فراموش و به اندیشه منهای وحی و این جهانی خود تکیه کرد و کوشید تا نیاز خود را به قدسیت و پرستش ارضا کند. از این رو چون روزی،نعمت ونیز بلا و محنت زندگی خویش را در طبیعت دید، ایمان آورد و پنداشت که طبیعت دارای نیروی برتر، ناشناخته، رمز آلود و مستقل است که می توان با آن معنویت گرایی و خداخواهی قطری را پاسخ گفت.

در واقع عرفان طبیعت گرا یعنی عرفان و شناخت قدرت و اسرار طبیعت که با سپردن خود بر آن یا فانی شدن در آن می توان از آن نیروها برخوردار شد. اعتقاد به خدایان، پرستش ارواح نیاکان، مناسکی در مدد جویی از نیروهای طبیعی، عقیده به مانا Mana (اشیایی که منبع نیرو هستند) و جامندانگاری (Animism) مظاهر طبیعی از اصول عقاید آن هاست.2

بومیان آمریکا به طور سنتی به یک رشته قدرت های طبیعی و فوق طبیعی اعتقاد داشتند و این باور در فضا و محیطی وجود داشته است که پر از خدایان و ارواح گوناگون است.

وقتی اعتقاد به طبیعت و قدرت و شعور و سلطه آن مبنا قرار گیرد، با این که در اصل یک قدرت برتر است اما به جهت تکثر نمودهای طبیعی، الهه های متعدد به وجود می آیند وخدای آب و خاک و آسمان، متفاوت می شود، در صورتی که همه در اراده یک قدرت فراتر قرار دارند.

عرفان بومیان آمریکا با آثار «کارلوس کاستاندا» دانشجوی جوان رشته مردم شناسی به جهان معرفی شد. او در طی تحقیقاتی با پیر مردی سرخپوست که خود را «خوان» می نامید آشنا شد و به فراگیری عرفان او همت گمارد و یادداشت های دقیقی از لحظه لحظه زندگی با «دون خوان» و تعلیمات او جمع آوری کرد.

دون خوان عارف مشهور قبیله «یاکی» به عنوان نماینده عرفان بومیان آمریکا و اندیشه های «لائوتز» و بنیانگذار «تائوئیسم» است.

 

* مبانی اصلی عرفان سرخپوستی دو چیز است: بصیرت و اقتدار

بصیرت و دیدن حقایق پنهان دنیا و طبیعت، مرحله ای است که اگر کسی به آن دست یابد راه استفاده از نیروی طبیعت به رویش گشوده می شود. برای رسیدن به بصیرت نیز باید وضعيت عادی نگاه کردن را کنار گذاشت و مهارت یا آمادگی دیدن را به دست آورد. این دیدن که همانا «رؤیا» است طی مقدمات و روش هايی به دست می آید که برخی از آنها عبارتنداز: «خود را از هیچ چیز برتر ندیدن و تعرص به کسی را ننمودن، رفع وابستگی از همه تعلقات از نام و نسب گرفته تا نان و کار و اندوختن، تمرین رؤیا دیدن (زیرا از دیدگاه عرفان سرخپوستی واقعیت عبارت است از تصوری که ما از واقعیت داریم) و در انتها وقتی مقدمات شکستن قالب معمولی جهان فراهم شد، «مسکالیتویا» «پیوتل» (نوعی گیاه توهم زا و مخدر را که در آمریکا می روید) را استفاده کردن.

اقتدار، احساسي است که انسان نسبت به برخی چیزها دارد. اقتدار، شخصی است، اقتدار هر شخصی فقط متعلق به خود اوست اقتدار این گونه ای که به تو فرمان می دهد در حالی که از تو اطاعت می کند.

دقت در عرفان سرخپوستی (شامانیسم) به روشنی نشان می دهد که معرفت موردنظر آن ها چیزی بیش از وهم نیست که انسان را به حالتی از روان پریشی و توهم زدگی می رساند به همين علت شامان ها و جادوگران سرخ پوست معمولاً بیماران روانی هستند که بسیار دچار غش می شوند.

استفاده از داروهای توهم زا برای این است که شخص با دیدن توهمات و صورتهای وهمی به چهره عادی جهان تردید کرده بتواند از آن بگذرد تا به نیروی جهانی متصل شود و این نقص بزرگی است که این فرقه عرفانی دارد. زیرا در صورت وجود مرجع برتر از طبیعت و توجه به آن دیگرنیازی به این توهمات نبود.3

مطلب دیگر این که در عرفان طبیعت گرا که غایت آن پیوستن و ارتباط گرفتن از نیروهای طبیعت به منظور حفظ حیات است، جنایت و کشتار و شیطنت با فضیلت، رحمت و مروت تفاوتی ندارد چنان که «دون خوان» می گوید استادم خیلی ها را با نیروی خود کشته است.4

 

شعور کیهانی

شعور کیهانی از نظر کسانی که مدعی رسیدن به آن هستند، مقوله ای است که انسان می تواند با ارتباط مستقیم با خداوند، صاحب لایه محافظی شود که با استفاده از این لایه ها، افراد را درمان کند.

روش فرادرمانی، شعور درمانی و انرژی درمانی، یکی از روش های پر درآمدی است که در سال های اخیر بسیاری از کلاهبرداران وشیادان با جعل عناوینی چون «دکتر» و «مهندس» با استفاده از آن، افراد متعددی را به سمت خود جلب نموده و مرید خود ساخته اند و بعضاً حساب های بانکی خود را پر کرده اند.

پیروان این روش درمانی معتقدند انسان یک موجود پیچیده است و درمان او بسیار بسیار پیچیده تر که نیاز به یک نیروی فوق العاده و یک هوشمندی برتر دارد که نام این هوشمندی را «شبکه شعور کیهانی» گذاشتند.

مدعیان کشف شعور کیهانی معتقدند با فراگیری شیوه های فرادرمانی با تکیه بر شعور کیهانی، می توان حتی مرده ها را نیز زنده کرد و مدعی هستند که حضرت عیسی(ع) نیز با بهره گیری از شعور کیهانی، مرده ها را زنده می کرد.5پیروان این فرقه با عنوان «حلقه» در کنار هم گرد می آیند و در اینترنت حضوری فعال دارند نیز تعدادی از اعضای «حلقه» که بخشی از آن ها خانم ها و دختران بدحجاب هستند با حضور در سایت های دوست یابی، تلاش می کنند با نشان دادن رفتاری متفاوت از خود، طرف مقابل را جذب کرده و وارد بازی «حلقه» کنند. این طیف از اعضای فرقه، هیچ گاه به صورت مستقیم مخاطب خود را به عضویت در فرقه دعوت نمی کنند بلکه به بهانه دوستی و ارتباط، مخاطب را به دام حلقه می کشانند.

 

تصوف يهودي(كابالا)

کابالا یا همان تصوف یهودی، آیینی است که به نوع خاصی از ریاضت های شیطانی یهودیت دلالت دارد. طبق نظر کارشناسان ملل و نحل، این فرقه تحت تأثیر عرفان و تصوف اسلامی و بر اثر همنشیني مسلمان اندلس با برخی یهودیان تشکیل شده است. کابالا، بخش رمز آلود و بسیار سری دین یهود در 500 سال اخیر به شمار می آید6 و عمده تحولات جهان از سوی کابالیست ها دنبال می شود.

کابالا كه سر آغاز آن به اوائل قرن سیزدهم میلادی نمی رسد، عمیقاً بر برخی باورهای خرافی همچون جادوگری استوار است و رسماً آن را مقدس می داند.

هم اکنون اصل کابالا، وصف کننده تمرین آیین و دانش محرمانه یهود است و پیروان آیین کابالا یا کابالیست ها این مکتب را دانش سری خاخام های یهودی می دانند. این فرقه نقاط مشترک فراوانی با «شیطان پرستی» دارد که از جمله آن نقاط می توان به دیدگاه «جنسی» این دو فرقه اشاره نمود که در هر دو آن ها، لذت جنسی در اولویت قرار دارد. بنیانگذاران کابالا، همان افرادی هستند که نهضتی را به عنوان «پرستش زنان» تشکیل دادند که می توان به صراحت آن را یکجریان «شهوت محور» خطاب کرد.

این گروه رابطه جنسی را نه برای تداوم نسل که خود هدفی برای زندگی انسان می دانند آن ها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر جهان دستخوش تغییر و تحول کرده اند و به سمت توحش برده اند که تغییر جنسیت «مایکل جکسون» خواننده معروف آمریکایی از این جمله است.7

 

اُشو

اُشو OSHO که نام اصلی او «بهاگوان شری راجنیش» BhagwanshreeRajneesh است، عارفی هندی است که هم اکنون در هندوستان و بسیاری از کشورها،  آثار وی در دسترس می باشد. در ایران اسلامی نیز به ویژه در سال های 1376 تا 1384 نزدیک به یکصد عنوان از آثار او در قالب های مختلف سخنرانی، پرسش و پاسخ، مراقبه و نصایح و رهنمودها به چاپ رسیده است. اُشو به آزادی های جنسی و عدم تشکیل خانواده معتقد بود و تعالیم وی در امریکا باعث شد تا دولت آمریکا وی را از آن جا بیرون کند.  گفته می شود که وی به دلیل ابتلا به بیماری ایدز از دنیا رفته است.8 آنچه در کتاب ها و آثار اُشو به چشم می خورد، اهمیت و ارزش مراقبه است و او با مراقبه هایش سعی دارد طرفداران خود را به آرامش هدایت کند.

او همواره مخالفان خود را از سراسر جهان، به باد انتقاد می گرفت و خود نیز معترف بود که مخالفان فراوانی دارد و می گفت «بهاگوان، کشوری ندارد که هیچ، همه دولت ها علیه او هستند. تمام ادیان مخالف او می باشند و این مردمی که این جا جمع شده اند شهامت کافی برای مقابله با ادیان و دولت ها را ندارند. …»9

اُشو، عبادت را تنها از طریق مراقبه می پذیرد و معتقد است که کسانی که بدون مراقبه به عبادت خداوند پردازند مانند کسانی هستند که گل های پلاستیکی در دست دارند و آن ها را گل های واقعی می پندارند.10 وی می گوید: «من عبادت را آموزش نمی دهم. من خدمت به خلق را آموزش نمی دهم، زیرا می دانم مراقبه تنها چیز لازم است. آن گاه که مراقبه باشد تمام چیزهای دیگر در زمان مناسب خود از پی خواهند آمد.»11

اَشو مراقبه را برای رسیدن به «سكوت» تجویز می کند و می گوید: «عبادت پیامد حتمی سكوت و شکوفایی سکوت است. تو به برپایی سکوت اقدام می کنی و وقتی سکوت بر پا شود عبادت سر بر می آورد. چنان که گویی بهار از راه می رسد و درختان پر از شکوفه می شوند.»12

آری، اُشو، آرامش و شادی «رقص عرفانی» خود را در سکوت و مراقبه خلاصه می کند آیا تبلیغ مراقبه ها و عبادت های این چنینی، هیچ سنخیت و تعامل و نقطه اشتراکی با آن چه که خداوند در ادیان توحیدی از مخلوق خود خواسته است دارد؟

 

* چند نکته در نقد اُشو:

1- معنویت از منظر اسلام و ادیان الهی، فعلیت بخشیدن به استعدادهای انسان است تا کامل شود، اما انسان کامل از نظر اَشو یک انسانی است که آرامش دارد، البته آرامشی که از مسائل جنسی به دست آید. خُب این آرامش را حیوانات هم دارند و نهایتاً انسان به یک حیوان مبدل می شود.

2- انسان ها در سایر ادیان نیز به دنبال آرامش هستند و تمامی ادیان الهی، راه رسیدن به این آرامش را به او آموخته اند. آن چه در قران کریم، در متن آیه شریفه «الا بذکر الله تطمئن القلوب» آمده است، اشاره به همین رسالت ادیان الهی و اسلام است که با «یاد خدا» انسان را به آرامش برسانند. حال باید پرسید آرامش حاصل در عرفان اُشو چه ترجیحی بر آرامش معنوی حاصل از یاد خدا و آن چه در ادیان الهی به آن پرداخته شده دارد؟

3- در عرفان اسلامی، آن کس که با ایمان است همواره خدا را همراه خود می بیند و آرام و مطمئن است. بر او توکل دارد و برای هر مصیبتی که بر او وارد می شود، اجر و پاداش وجود دارد در حالی که در عرفان اُشویی، انسان مذهبی را انسانی سراسر ترسان و با دلهره و پر دغدغه می دانند. اَشو می گوید: «بر زندگی هر فرد مذهبی، پیوسته اضطراب حاکم است اما یک فرد لامذهب به دنیایش دل خوش است و مسرور، او به دنبال کلوپ شبانه، بازار و انواع سرگرمی ها می رود ولی یک فرد مذهبی خودش را از تمام این ها رها می کند.»

اُشو ابتدا مذهب را در ذهن مخاطبان خود، مساوی با دلهره و اضطراب و یأس و نگرانی معرفی می نماید تا به آن ها بگوید اگر دنبال آرامش هستید، بیایید از «اُشو» بگیرید. او هم چیزی ندارد جز سکوت و در خود فرو رفتن، از او می خواهد که بخندد، گریه نکند و پیوسته خوش باشد.13

4- در عرفان اُشویی کسی که می اندیشد و با ذهن سر و کار دارد به خدا نمی رسد زیرا فکر انسان نمی تواند خدا را بشناسد و هر چه درباره ی خدا گوید مجموعه ای از خلق افکار بشری است و تمامی عقاید و پیش فرض های انسان، ناشی از فکر اوست تنها می توان وقتی خدا را ملاقات کرد که فکر نباشددر حالی که عرفان اسلامی انسان دارای دو شناخت در مورد حقیقت عالم است. یکی عقلانی و ظاهری و دیگری شناخت عقلانی.

5- در عرفان اُشویی، انسان پیوسته سرگردان است. زيرا اُشو معتقد است شیطان قدرت گمراه کردن انسان را ندارد و خداوند هم قدرت هدایت انسان را ندارد.14 در حالی که در ادیان ابراهیمی، شیطان دشمن انسان است و اگر انسان از شیطان بگریزد بلافاصله می تواند به خدای قدرتمند پناه ببرد.

 

عرفان «پائولوکوئیلو»

پائولوکوئیلو که محققان، وی را مروج عرفان های سرخپوستی و صاحب تفکرات عمیق کفرآلود می دانند، نامی آشنا در میان جوانان ایرانی است که با آثار خود که در قالب مفاهیم عرفانی زیبا و جذاب به نگارش در آمده است، معروف شده است وی مدتی عضو انجمن های جادویی و شیطان پرستی به رهبری « اليستر کرولی» پدر «شیطان پرستی مدرن» و شدیداً مسحور وی بوده و او را انسانی فوق العاده می داند.

پائولوکوئیلو برای نفوذ در بین جوانان ایران، هم در مسافرتش به ایران و هم در بعضی از مصاحبه هایش به ویژه در ایران گفته است شاعرانی بالاتر از شاعران ایرانی نداریم و ادعا کرده مایه اصلی آثارم را از ادبیات کهن ایران زمین گرفته ام. این شعار باعث شده پاره اي از خواننده های آثار وی در ایران تصور کنند آثا او ترجمان ادبیات فارسی و نسخه به روز شده از متون کهن ادب فارسی است.

آثار «کوئیلو» که از بنیان گذاران معنویت های اومانیستی در جهان است، با رنگ و بوی عشق ورزی با تأکید بر شریعت گریزی و فرار از مذهب به صحنه آمده است. شعاری که تمامی مروجین جریان های معنویت گرا فعالیت خود را با آن (عشق) معرفی کرده اند در حالی که عشق مورد نظر آنان با عشق به خدا شروع می شود و در نهایت از عشق زمینی فراتر نمی رود و لذا ابزاری برای سست کردن پایه های «دین مداری» است.

«ساتیاسای بابا»

فرقه ای دیگر، تحت نام «ساتیاسای بابا» فعالیت می کنند.

پندها و نصایح «ساتیاسای بابا» که به اعتقاد ناشر آثار وی، معلم مشهور و بین المللی علوم معنوی است، تحت عنوان «تعالیم معنوی» (شامل چند جلد به چاپ رسیده است) تعالیم او نیز همانند بسیاری از عرفان های جدید، هر چند در کلام خود، نام و عناوین «خدا» و «عبادت» را به همراه دارند تا ضد دین تلقی نشوند، اما در حقیقت سرشار از مفاهیم الحادی و ضد دینی است. به عنوان نمونه او در جايی می گوید:

«بشر به تنهایی می تواند تا مرحله الوهیت تعالی یابد زیرا توانایی لازم را برای نیل به این مهم داراست.»15

این سخن، شاهدی بر انسان محور بودن این مکتب است، همانند اُشو که می گفت «اجباری است برای این که به سهم خود خدایی کوچک باشید. فقط با خلق یک چیز احساس تکامل می کنید.»16

یا در جایی وقتی صحبتی از عبادت می کند، از عبادت خدا به عبادت انسان می رسد چرا که انسان، تجسم زنده الوهیت است و شایسته عبادت است.

«عبادت نباید به چهار دیواری معابد یا به چند دقیقه تمرکز محدود شود. عبادت تلاش برای کسب معنویت در تمام لحظات است عبادت، پرستش انسان ها به منزله تجسم زنده الوهیت است. خداوند را در همگان ببينيد حتی در کسانی که دشمن خویش می پندارید. چنین عشق فراگیری را تجربه کنید.»17

هر چند در میان تعالیم و نصایح ساتیاساي بابا، به خاطر اقتباس بعضی از آن ها از کتب مقدس اسلام و هندوها سخنان زیبا و جذابی در خصوص معنویت و اخلاق و عبودیت آمده است اما چون در متن این سخنان، خط انحرافی ویژه ای وجود دارد که نهایتاً به «عشق مادی» و «دین گریزی» منجر می شود. هیچ کارشناس مذهبی و دینی مطالعه چنین آثاری را به جوانان مسلمان توصیه نخواهد کرد.

 

عرفان «دالایی لاما»

تبتی ها معتقدند پس از در گذشت یک دالایی لاما (به معنی اقیانوس خرد) دالایی لامای بعدی تجسم اوست و همه آن ها تجسم یافته و تناسخ های بودای مهر (بودای بزرگ) هستند. از این رو برای دالایی لاما قداست ویژه ای قائلند و درک حضور او را فیضی بزرگ می دانند. دالایی لامای چهاردهم (تنزین کیاتسو) در خانواده ای کشاورز در استان «آمدو» در شمال شرقی «تبت» متولد شد و از 4 سالگی شایسته مقام دالایی لامایی  شناخته شد تاکنون این منصب را داراست. هنگامی که در سال 1949 چین به تبت حمله کرد، دالایی لاما با صدها تن از مریدان خود به هند گریخت و دولت تبت را در تبعید تشکیل داد و بعداً توانست غیر از زعامت و رهبری دینی، رهبری سیاسی را هم به دست گیرد. او مسافرت های فراوانی به کشورهای دیگر داشته و بیش از 60 مسافرت رسمی در کارنامه وی ثبت شده و در همین مسافرت ها، دردانشگاه ها و مؤسسات بین المللی به سخنرانی پرداخته و بیش از 50 دکترای افتخاری هم گرفته است دالایی لاما در سال 1989 برنده صلح نوبل شد.

دالایی لاما، دین را نه یک مسیر واقعی و راهی حقیقی که یک سرگرمی شخصی آرامبخش می داند و معتقد است که به تعداد انسان ها، نیاز به دین هست که در اصطلاح از آن به کثرت گرایی دینی یا «پلورالیزم دینی» یاد می شود. دین از نظر او مسأله ای فردی قلمداد می شود و انسان برای فقط به آرامش نیاز به خدا ندارد. شاید کسی با پذیرش خدا آرامش یابد و دیگری با انکار خدا، هر کس باید دنبال داروي مناسب خود باشد.

دالایی لاما چون بشر را غرق در رنج می داند و رنج را نامطلوب می بیند. او را به چیزی دعوت می کند که ضد رنج است و به شادی دعوت می کند و می گوید از نظر من بالاترین شادی هنگامی است که انسان به مرحله آزادی و آزادگی برسد. در آن زمان هیچ رنج و عذابی وجود ندارد و آن شادی، ابدی است.

 

ریکی

ریکی یا انرژی کیهانی یک تکنیک ژاپنی برای کاهش استرس و آرامش است که ادعا می شود سب بهبود بیماران می شود. بر این اساس اگر «انرژی نیروی زندگی» در افراد کم باشد، انسان به مرض یا احساس استرس مبتلا می شود و اگر بالا باشد، قادر است شاد و سالم تر زندگی کند

ریکی یکی از مکتب های درمانی جایگزین است که در سال 1922 توسط «میکائواوسویی» ابداع شد. او بعد از سه هفته روزه داری و مدیتیشن در کوهستان کوراما ادعا کرد توانایی شفا بدون تخلیه انرژی را کسب کرده است . در بخشی از این روش ادعا می شود که در آن انرژی شفابخشی از طریق دست های فردی که انرژی اش با انرژی حیاتی کیهانی همسو شده است به بدن شخص گیرنده انرژی منتقل می شود. در واقع شفا دهنده تنها به عنوان یک کانال و واسطه برای انتقال انرژی کی Ki عمل می کند.

مدعیان ریكی معتقدند ریکی کمک می کند که خودتان را باور کنید. با آموزش صحیح، هر کس می تواند پیام های بدن خود را درک کند وعیوب خود را برطرف سازد.

هنوز هیچ یافته علمی مبنی بر وجود انرژی کی k و انرژی درمانی وجود ندارد و هیچ مرجع پزشکی و علمی تأثیر این نوع انرژی ها را بر درمان افراد تأیید ننمودند.

ریکی از جمله رشته هایی است که در ایران طرفداران زیادی داشته و کتاب های فراوان و جلسات و کارگاه های آموزشی زیادی در این رابطه برگزار شده و همچنان فعال می باشد. جلسات سخنرانی و کارگاه های آموزشی مدیتیشن، یوگا و ریکی، یکی از جلسات و همایش های پر درآمد محسوب می شود و استقبال جوانان و به ویژه بانوان از آن ها که ذاتاً در پی آرامش و کسب انرژی های لازم برای رسیدن به آن هستند چشمگیر می باشد. و این در حالی است که هنوز نظارت مؤثری بر این گونه فعالیت ها صورت نمی گیرد و هر از چند گاهی در صفحه حوادث روزنامه ها و مجلات اعمال وقیح خلاف عرف و اخلاق و بعضاً تجاوز و هتک حرمت از طرف مدعیان این رشته ها از سوی کسانی که اغفال شده اند، علنی و افشاء می گردد.

قبلاً هم گفته شد که آن چه در این فرقه ها و جریان ها و کلاس ها مورد نظر است، رسیدن به آرامش جسمی و دنیایی است و این عرفان های دنیوی، هیچ تعهدی نسبت به حفظ ارزش های اخلاقی ما ندارند و اغفال زنان و دختران و سوء استفاده از حیثیت آن ها امری عادی در آن ها محسوب می شود.

یوگا

یوگا Yoga از طرفی به عنوان ورزش و از طرفی به عنوان «راه حقیقت» معرفی می گردد و هر چند در کشور ما نوظهور است اما به اعتقاد هندوها سابقه ای دو هزار ساله دارد.

اساتید یوگا معتقدند «برای رسیدن به تعالی می بایست جسم و روح انسان یکی شود و در صورت یکی شدن است که شخص به کمالات انسانی، تهذیب اخلاق و سلامت جسم و ذهن نائل می شود.» در یوگا ادعا می شود که انسان به خود آگاهی رسیده و به خویشتن خویش پی می برد و قادر به شناخت و دیدن حقیقت مي شود.18

برخلاف آن چه مدعیان یوگا می گویند یوگا نه مکتبی روان محور و نه مکتبی روح گرا بلکه مسلکی است که اساساً «تن محور» است چرا که این مبنا را یوگا از آیین «تانترا» گرفته و بدنامی این آیین چنان شهره است که ضرب المثل گردیده که یکی از علل آن و علت اصلی ناشناخته ماندن و بی توجهی محققان هندی به این آیین، نگاه ویژه منحصر به فرد آن به جسم و تن انسان و مسائل جنسی و آیین و رسوم آن می باشد در نگاه «تانترا» چون انسان در عصر تاریکی، آلوده به گمراهی ها و پلیدی هاست و در لجن زار مادیات غوطه ور است. ناچار باید آزادی خود را در همين منجلاب جستجو کند.19

آن چه تحت عنوان «کندالینی» در یوگا مطرح است در حقیقت می خواهد این نیروی خفته انسان را از اولین چاکراهای انسان كه مركز آن، بین مقعد و اندام تناسلی اوست، بیدار سازد و این میسر نمی شود مگر به بی بند و باری و انواع روابط ناسالم.

در نگاه اسلام، هر چند به جسم توجه ویژه ای شده و نظافت و پاکی و سلامت و شادابي تن به صورت برجسته ای لحاظ گردیده است اما همه این ها بر این مبناست که بزرگان دین، جسم را مرکب روح معرفی کرده اند و اصالت را به روح انسان داده اند و جسم از این نظر که پایگاه روح و حامل آن است کرامت یافته است.

در یوگا از یک طرف عنوان گردیده که رسیدن به کمال و رستگاری فقط با بیداری کندالینی امکان پذیر است و از طرف دیگر اعتراف کرده اند که پیروان دیگر ادیان هم ممکن است با انجام مناسک

عبادی دین خود به بیداری کندالینی دست یابند و این رستگاری با انجام دستورات خالصانه ادیان دیگر هم محقق گردد.

در کتاب های یوگا از آن به عنوان عرفان یاد شده در حالی که ریاضت های آن اگر به کاهش استرس ها و تنش های روانی هم منتهی شود باز هم تضمینی ندارد که با رضایت خداوند همراه باشد در حالی که عرفان اصیل، آداب و ریاضیت هایی است در جهت و همسو با رضایت و قرب حق.

برخی گمان می برند شباهت برخی از تکنیک های یوگا با رکوع و سجده و تشهد و قیام نشانه یکی بودن عرفان اسلامی و معنویت یوگاست و آن را مرامی برآمده از متن اسلام و حتی عرفان اصیل اسلامی معرفی می نمایند در حالی که یوگا موضعی نسبت به «با خدا بودن» یا «کافر بودن» ندارد و همه کس را می پذیرد حتی کسانی را که منکر خدا باشند.

یکی از اصولی که یوگا تبلیغ می کند، تناسخ روح می باشد که در اسلام مردود است. تناسخ به معنی حلول روح انسان در جسم جدید در همین دنیا. یعنی پس از مرگ، روح انسان به عالم برزخ یا قیامت یا عوالم دیگر منتقل نمی شود بلکه در همین دنیا در قالب جسمی جدید وارد می شود و یک زندگی جدید را تجربه می کند وهمین طور روح در زندگی های مکرر و پی در پی به حیات خود ادامه می دهد. در کتاب کندالینی ترجمه خسرو شریف پور ص 49 می خوانیم:

« در بطن حالات، ممکن است فرد مشتاق به پیشرفت باشد که نتیجه تولدهای قبلی است اما اگر جسم ضعیف باشد و نتواند فشار کندالینی را تحمل کند لازم است كه شخص منتظر تولد دیگری باشد تا شاید دارای جسمی قابل انعطاف گردد.»

پس چگونه یک مسلمان می تواند هم زمان، یوگا را قبول داشته باشد که تناسخ روح جزء باورهای آن است و هم معتقد به معاد و جهان آخرت باشد؟

به هر حال به نظر می رسد یوگا نمی تواند انسان را برای رساندن به کمالی که مطلوب خالق هستی است کمک کند بلکه خدمت اصلی یوگا برای جهان بینی معاصر غرب بوده که توانست تنش ها و اضطراب های بشر را تا حدودی بکاهد و با فرو بردن آن ها در لاک لذت خواهی و رسیدن به تن و دلخوش ساختن آن ها به این که راهی برای درد خداجوئی آن ها پیدا شده، مرهمی برای او باشد.

یوگا تنها می تواند بخشی از استرس ها و نگرانی های بشر را بکاهد در حالی که آرامش واقعی در عرفان اسلامی یافت می شود.

 

* دلیل گرایش جوانان به عرفان های نوظهور و وارداتی چیست و راه حل واقعی حل بحران معنوی انسان چیست؟

به چند دلیل، جوانان، گرایش بیشتری به این عرفان ها دارند:

1- آسان بودن این عرفان ها به این معنا که چندان قید و بند ندارند و عارف شدن با این نوع عرفان ها، به مراتب راحت تر است مثلاً در عرفان اسلامی باید قیدهایی را بپذیرد و تکایفی را عمل کند و از گناه و معصیت دوری کند که شیطان این راه را برای او سخت می نمایاند ولی عرفان های نو ظهور، به مريدان خود آسان می گیرند.

2- برخورداری از لذت های متنوع

جوان وقتی حس می کند عرفانی پیدا شده که نیازهای جوانی و جاذبه های جنسی او را بها می دهد و کاری به او ندارد و عملاً برای این امور آزادش می گذارد و از سویی از سایر لذت های دنیا هم می تواند راحت تر استفاده کند بیشتر به آن گرایش پیدا مي نماید.

3- ادبیات جذاب و زیبا

عرفان های نو ظهور با سرانگشت هنرمندانه ي نويسندگان کتاب ها شکل و ظاهری زیبا و دلپذیر پیدا می کنند که هر کس را به خود جلب می نماید.

4- قائل نبودن به دین و مذهب خاص

 

* پاورقی ها

1-مقاله ی اکنکار در سراب دین/عبدالحسین مشکانی/محمد تقی فعالی

2- کژراهه، ص 343، مقاله ی حجت الاسلام مظاهری سیف

3- کژراهه، ص 363

4- سفر به دیگر سو

5- کژراهه، ص 99

6- کژراهه، ص 290

7- کژراهه، ص 294

8- کژراهه، ص 562

9- مزه ای از ملکوت، ص 44

10- مجموعه ی مراقبت های اُشو، ج 2، ص 73

11- همان، ص 69

12- بگو آری، ص 77

13- راز بزرگ از اُشو، ص 80

14- راز بزرگ، ص 187

15- تعلیمات معنوی 6، ص 180

16- مزه ای از ملکوت

17- تعلیمات معنوی 6، ص 44 و 45

18- یوگای پیشرفته، پی دی شادما، ص 14، ترجمه ی موحدی نایینی

19- ادیان و مکاتب فلسفی هند، داریوش شایگان، ج 2، ص 711

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *