خانه / طلسم و سحر و جادو و افسون / سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم

سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم

در این پست از سایت antique-book-treasure.ir سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم را برای شما عزیزان قرار دادیم . در ادامه مطلب مقاله ای کامل و جامع در مورد انواع سحر جادو و طلسمات مشاهده خواهید کرد .

سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم
سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم

سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم,کاملترین مقاله درباره سحر جادو و طلسم,سحر و جادو و طلسمات چیست؟,مطالب کامل در مورد سحر و جادو و طلسم,اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم

سحر جادو طلسم چیست ؟ مطالب و اطلاعاتی کامل درباره سحر جادو و طلسم

 1) نظر اسلام در مورد سحر و جادو چیست؟
سحر در لغت به معناى کار لطیف، ظریف و عجیبى است که علّت آن مخفى است و درعرف شرع به کارى مى‏گویند که سبب و علّتش مخفى باشد و انسان خیال کند که واقعیت دارد، ولى خدعه و فریب‏کارى باشد. بحارالأنوار، ج 56، ص 277.

2) اقسام سحر:
الف) سحر اسباب مادى محسوس:
این سحر جزء علوم غریبه شمرده مى‏شود، مانند کسانى که به خوردن سم و مانند آن عادت کرده‏اند و سموم در آن‏ها اثر نمى‏گذارد و این کار غیر عادى در اثر تمرین صاحبان این حرفه انجام مى‏گیرد.
ب) سحر اسباب مادى غیر محسوس:
در این قسم ساحران کارهاى مادى خارق العاده انجام مى‏دهند. این امور مستند به یک سلسله علل و اسباب طبیعى و مادى است، ولى در اثر سرعت عمل، محسوس ما نیست، مانند کار شعبده بازان.
ج) سحر با اسباب معنوى:
این قسم در اثر قدرت اراده و روح است که مى‏تواند کار غیر عادى نظیر پیشگویى و ارائه غیب (خواه غیب مکانى و خواه غیب زمانى یعنى حادثه‏اى را را که اکنون در آن مکان غایب یا حادثه‏اى را که در زمان آینده اتفاق مى‏افتد) انجام دهد. البته این قسم گاهى مطابق با واقع و گاهى غیر مطابق با واقع است.
ارتباط با جنیان و یارى گرفتن از آن‏ها در امور سحرآمیز مى‏تواند از این قسم باشد.

3) در اسلام از یادگیرى سحر و انجام دادن اعمال سحر و جادوگرى به شدت منع شده و از نظر تمام فقهاى اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است.
 

4) امام على(ع) مى‏فرماید: »کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّى قطع مى‏شود. (وسائل الشیعه، ج 12، باب 25)

5) یادگیرى سحر به قصد ابطال آن اشکالى ندارد، بلکه گاهى به عنوان واجب کفایى مى‏بایست عدّه‏اى سحر را بیاموزند تا اگر مدّعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند، سحر و جادوى او را ابطال نماید و دروغ مدّعى را فاش سازند.

6) یکى از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد مى‏گرفت، خدمت امام صادق(ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد مى‏گرفتم. خرج زندگى من از همین راه تأمین مى‏شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‏ام، ولى اکنون آن را ترک نموده و توبه کرده‏ام. آیا براى من راه نجاتى هست؟ امام صادق(ع) فرمود: »عقده و گره سحر را باز کن، ولى گره جادوگرى مزن«.وسائل الشیعه حدیث 1، ص 105.
7) بنابراین از آیات و روایات استفاده مى‏شود که سحر واقعیت دارد و قرآن نوعى از سحر را قبول کرده و مى‏فرماید:
« ما هم بضارین به مِن أحد إلا بإذن اللَّه؛بقره (2) آیه 102 نمى‏توانند به واسطه سحر به کسى ضررى رسانند مگر به اذن خدا«.

8) پس معلوم مى‏شود که سحر واقعیت دارد و نمى‏توان وجود آن را انکار کرد یا به خرافات نسبت داد، چه در گذشته و چه در امروز.

9) این حکم اسلامى مانند بسیارى از احکام دیگر موارد استثنا دارد، از جمله فرا گرفتن سحر براى ابطال ادّعاى مدّعیان دروغین و یا براى از بین بردن اثر آن در مورد کسانى که آسیب دیده‏اند.

10) سحر و جادو و پیشگویی آینده و دعا هر کدام چه جایی در اسلام دارند؟
پاسخ:
چنان چه از قرآن استفاده می شود سحر و جادو قطعاً وجود دارد و در احکام اسلامی سحر از گناهان کبیره و بزرگ بوده و حکم ساحر سحر کننده اعدام است و تعلیم و تعلّم سحر نیز حرام می باشد، البته بجز موقعی که برای باطل نمودن سحر از آن استفاده گردد؛ به این معنی که تعلیم سحر برای باطل نمودن سحر حرام نیست.

11) و اما دعا، دریایی بیکران و گنجینه ای تمام نشدنی است که انسان را به خالق خود پیوند می دهد و هر کس به مقدار ظرفیت و بزرگی خود بهره ای از آن دارد. البته دعاها دارای مراتب و آثار مختلفی هستند و استفاده از دعاهایی که از معصومین علیهم السلام و از طرق صحیح به ما رسیده اند، ما را در رسیدن به مقصود یاری می دهد.

12) در تاریخ اسلامی پیشگویی برخی از بزرگان و مقربین درگاه الهی، از جمله شاگردان اهل بیت علیهم السلام، آمده است اما این که هر کسی که ادعای این مکارم را دارد راستگو است و دچار تخیلات بیمار گونه و یا الهامات شیطانی نیست، امر دیگریست.
منبع: پایگاه حوزه70547054

13) جادوی عام یا جادو در معنای کلّی، به معنای هر عمل عجیبی ست. اصطلاح انگلیسی فنون سحرآمیز(به انگلیسی(witchcraft  شامل قسمتی از این گونه پدیده هاست. و آنهم شامل جادوی خاص است.

14) جادو یا جادوی خاص یا جادو در معنای جزئی(به عربی سحر و به انگلیسی (Magic): فنّی است مرموز برای اثرگذاری بر عالم مادّه با دخالت ارادهٔ جادوگر؛ چه ابتدایی باشد و چه برای خنثی کردن جادوی دیگری؛ چه هدف متعالی داشته باشد و چه پست. چه ورد بخواند، چه حرکاتی انجام دهد و چه از وسایلی استفاده کند.

15) برای معرّفی جادو مطابق دانش شناسی کاربردی، واژهٔ جادو را باید از چند جنبه بررسی کنیم:
الف) واژه شناسی. یعنی معنای مورد استفادهٔ آن در بین مردم.
ب)   معرّفی «دانش نظری جادو» معروف به نظریه‌های جادو. یعنی دانشی که به «چیست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب می‌دهد. و آن علمیست به این نام که مرموز و حتّی رازورزانه یا سرّی است. یعنی توسّط علم شناخته نشده. زیرا هیچ گونه توضیح، توجیه، نظریه یا رابطهٔ علّت و معلول به روش علمی در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمی و روش‌های کهن در این زمینه وجود داشته، و فرضیه هایی نیز در این مورد ارائه شده، نمی‌توان جنبهٔ دانش آن را کنار گذاشت.
ج)  معرّفی «دانش کاربردی جادو». یعنی دانشی که از چگونه انجام دادن اعمال عجیب سخن می‌گوید. نه از «چیست؟» و «چرا؟»

16) معرّفی «فنّ جادوگری» یا «سحر» پر حجم‌ترین قسمت مبحث است.  زیرا جادو قبل از هر چیز یک فنّ است و از چگونه عمل کردن برای هدفی خاص صحبت می‌کند.

17) واژه‌شناسی : واژهٔ «جادو» در زبان پهلوی jâdug بوده‌است. لیکن در پهلوی و نوشته‌های کلاسیک فارسی از جمله شاهنامه کلمهٔ «جادو» به معنی شخص جادوگر است. عملی که این شخص انجام می‌دهد «جادوی» است که به معنی جادوگری است یعنی امروز به‌اشتباه «جادوی» را «جادو» می‌گویند و ناچار «جادو» را «جادوگر» می‌گویند. دو نمونه از کاربرد «جادو» در معنی اصیل آن ذکر می‌شود: در خوان چهارم رستم )زن جادو=جادوگر) در شاهنامه آمده‌است «چو آواز داد از خداوند مهر / دگرگونه گشت جادو (=جادوگر) به‌چهر».

18) در مثالی اخیرتر سعدی می‌گوید «همشیرهٔ جادوان (جادوگران) بابل / همسایهٔ لعبتان کشمیر»
واژهٔ «magic» معادل انگلیسی آن است، که از واژهٔ «Magus» گرفته شده که در فارسی قدیم نام یکی از موبدان ستاره شناس زردشتی نه نام «maguš» یا «مجوس» بوده که یعنی «مربوط به منطقه Medes». که Medes نیز خود به معنی «قلمرو ماد» است.

19) پس از فتح ایران، اعراب، زردشتیان را مجوس می خواندند. و این واژه همچنان به همین معنی به کار می رود.

20) واژهٔ «مجیک» با حروف فارسی در نوشته‌های کهن ایران به چشم می خورد. مثلاً اوستا کتاب مقدس رزتشتیان پنج قسمت می‌باشد که یک قسمت آن مربوط به جادوگری یا جادوی سفید می‌باشد و این بخش مجیک نامیده می‌شود که مغ‌ها (روحانیون زرتشتی) بعد از آموزش‌های مجیک به سطح ماگی یا مجیکن نایل می‌شدند.

21) به طور روشن مشخص نشده که واژه مجیک ایرانی می‌باشد یا نه. از طرفی شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار این کلمه در نوشته‌ها حکایت از ایرانی بودن آن دارد؛ و از طرف دیگر تا کنون کسی جواب روشنی به منشاء این کلمه در زبان اوستایی نداده است.
 معنای غیر اصطلاحی

22) در زبان فارسی و عربی
فنونی که از تاثیرات عجیب بحث می‌کنند را این طور نام برده اند و معنا و دسته بندی کرده اند:
(ترتیب موارد در دسته بندی زیر اصلاح شده است.)

23) علم و فنّ تنویم یا خواب مصنوعی یا خواب مغناطیسی یا هیبنوتیزم

24) جادو (در معنای خاص): ایجاد تغییری در عالم مادّه به روشی فراطبیعی به ارادهٔ جادوگر.

25) کیمیا: علمی که در مورد تبدیل مس، فلزّات، یا حتّی سنگ به طلا بحث می‌کند. تلاش در این زمینه منشاء به وجود آمدن علم شیمی شد.

26) هیمیا یا علم و فنّ طلسم‌ها: روش ترکیب قوای عالم بالا با موجودات عالم پایین

27) علم و فنّ اعداد و اوفاق: دربارهٔ ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکیل جداول خاصّی به صورت مثلّث یا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانه‌های آن برای رسیدن به مطالب مختلف به طرزی مخصوص

28) علم و فنّ خافیه: در مود چگونگی تغییر و تکثیر حروف و اسامی چیزی که مورد نظر است و استخراج نام‌های ملائکه و شیاطین موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردی که از آنها تشکیل شده.

29) علم و فنّ احضار ارواح (شبیه لیمیا)

30) لیمیا یا علم و فنّ تسخیرات: چگونگی ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبیه احضار ارواح) مانند تسخیر جن

31) سیمیا: دربارهٔ چگونگی ترکیب اراده و قوای فیزیکی خاص برای کارهای عجیب

32) از انواع آن علم و فنّ ریمیا یا تردستی یا چشم بندی در فارسی یا شعبده در عربی ست: روش استفاده از قوای فیزیکی و خصلتهای حواس انسان، برای وانمود کردن آثار خاصّی به چشم و گوش و حواس یا حتّی ذهن (یعنی به کمک قوهٔ خیال بیننده آثاری عجیب در نظرش مجسّم می‌کند که وجود ندارند.). چه با روش‌های فیزیکی، مادّی و طبیعی؛ و چه چه فراطبیعی

33) پیشگویی یا غیب‌گویی: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال یا آینده؛ که بر غیب‌گو پنهان است، با دخالت ارادهٔ غیب گو. اینن فن انواعی دارد:

34) عرّافی:عرّاف کسی ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پی به آیندهٔ او ببرد.

35) کهانت (در معنای خاص): کاهن کسی است که برای او صاحب رایی از طایفهٔ جن باشد و او را به آینده خبر دهد. یا به امور مخفی خبر دهد. مثلاً فلان مال دزدیده شده کجاست؟ چه کسی فلانی را کشت؟ …

36) کیمیا، سیمیا، لیمیا، هیمیا و ریمیا را علوم یا فنون پنج گانهٔ مخفی می‌خوانند. کهانت در معنای عام یعنی برقراری رابطه با یک جن. کاهن نه تنها می‌تواند از جن در مورد گذشته، حال، یا آینده بپرسد؛ بلکه می تواند از او بخواهد کاری عجیب انجام دهد.

37) در زبان انگلیسی و در جوامع اروپایی
در میان عوام در اروپا: تحت تاثیر قرار دادن وقایع، با استفاده از نیروی اسرار آمیز یا فراطبیعی

38) بر حسب دسته بندی ریچارد کیک هِفِر، مورخ دانشگاهی:
جادوی روان‌شناختی: اولی بر روی ذهن دیگری تأثیر می‌گذارد تا آنگونه که جادوگر می‌خواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسی به دیگری
39) جادوی خیالی یا توهمی: پدید آوردن عجایب گوناگون به چشم بیننده. مانند جادویی که ضیافت شامی را پدید آورد یا جادوگر را نامرئی کند،

40) در افسانه‌ها:
 جادوی واضح: جادویی است که به سرعت نتیجه‌اش ظاهر شود.
جادوی تدریجی و ظریف: جادویی است که اثرش به طور تدریجی و نامحسوس دنیا را تغییر می‌دهد.
 جادوی سرایتی: به کمک اجسام فیزیکی که زمانی با شخص یا چیزی که جادوگر می‌خواهد روی او تأثیر بگذارد، در تماس بوده‌است. جادوی همسانی با استفاده از تصاویر یا اشیای فیزیکی است که به نوعی با شخص یا چیزی که می‌خواهیم تحت تأثیر قرار دهیم، شباهت دارد. مانند عروسک‌های وودو

41) جادوی متعالی یا جادوی سفید: از یک نیروی الهی کمک می‌گیرد و هدف متعالی دارد

42) جادوی پست یا جادوی سیاه(Necromancy): جادویی که با نیروهای پست از قبیل مرگ سر و کار دارد یا هدف شخصی دارد. مثلاً    برای آسیب زدن به فردی استفاده شود    با اجساد و موادّ مرده (گاهی نفرت انگیز و کثیف) سروکار دارد

43) احضار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزیزی که مرده‌است یا برای گرفتن اطلاعات از روحهای مردگان به عنوان نوعی پیش گویی یا برای کمک گرفتن در انجام جادویی دیگر.

44)  غیب گویی: یک عمل جادوگری مشهود دیگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آینده (پیشگویی است. این کار اغلب با ابزاری انجام می‌شود. انواع غیب گویی عبارتند از:
طالع بینی، فال گیری و تفسیر فال یا طالع
فال ورق: غیب گویی به کمک ورق فال گیری
 غیب گویی به کمک رصد ستارگان
 غیب گویی به کمک رمل و اسطرلاب
 غیب گویی به کمک گوی‌بینی
عرّافی: غیب گویی با نگاه کردن به ظاهر فرد
 غیب گویی به کمک جادوی سیاه
 مشورت با فردی غیر قابل رویت.

45) کهانت: اگر با فردی از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گویند. این لغت معانی دیگری هم دارد. نوع خاصّی از آن را ئی چینگ می نامند.

46) در دین اسلام
منظور از سحر تمام فنون عجیب است. چه با عوامل طبیعی (شعبده بازی) و چه با عوامل غیر طبیعی. چه توسّط خود ساحر، چه توسّط نماینده‌ای از جن کافر (کهانت).  بنا به گفته قران در سوره بقره جادوگری توسط شیاطین از زمان حضرت سلیمان رواج یافت چنان که شیاطین برای اختلاف و جدایی انداختن و بروز انواع فتنه‌ها به مردم جادو را آموزش می دادند که خداوند دو ملک به نامهای هاروت و ماروت را مامور ساخت تا راه مقابله با جادو را به مردم یاد دهند خداوند درباره جادو می فرماید: این کار هیچ سودی ندارد و جادوگر کافر و مخلد در جهنم است.

47) تعریف اعمال مشابه دیگر در اینجا، کمک می‌کند تا متوجّه تفاوتشان با جادو شویم:
دعا و نیایش که یک عبادت است، اگرچه به ورد که نوعی جادو دانسته می‌شود، شبیه است.
عمل قربانی‌کردن برای یک موجود یا خدای مافوق طبیعی و سپس درخواست از این خدا یا موجود و میانجی گری آن خدا در اجابت آن عمل نیز در صورت اجابت به جادو شبیه است.

48) تفاوت دعا و جادو این است که:
الف: دعا و عبادت نیاز به خواست شخص و موافقت یک خدا دارد که می‌تواند درخواست را رد کند. اما شرایط موفّقیّت شخصی و ناشی از عملکرد معیوب جادوگر است.
ب) هنگامی که دعا منجر به نتیجه نمی‌شود، به این معناست که خدا اینگونه خواسته. اما هنگامی که جادویی موثر نمی‌افتد، به علت نقص در عملکرد جادوگر است.
ج) جادو بیشتر دارای یک دستورالعمل خاص است. امّا دعا بدون تفکر و دقّت قبلی نیز صورت می‌گیرد.
بعضی بر این باورند که چه در دعا و چه در جادو به کار بستن خود باور یا ایمان است که نتیجه مطلوب را به بار می‌آورد. امّا نیایش‌گر به تاثیر خدا یا واسطه باور دارد. در حالی که جادوگر به تاثیر ارادهٔ خود از راهی غیر طبیعی ایمان دارد. کسی هم که اعتماد به نفس دارد به تاثیر ارادهٔ خود از راهی طبیعی ایمان دارد.

49) عناصر شیمیایی توسط کیمیاگران با رمز نگاشته می‌شد:
کیمیاگران در قدیم، برای رسیدن به سنگ کیمیا که فلزّات، مخصوصاً مس را به طلا تبدیل می کرد به طور سرّی تلاش می کردند. نتیجهٔ تلاش‌های آنها کشف بعضی واکنش‌های شیمیایی و عناصر و … بود. آنها این اعمال را کیمیا می‌دانستند و علایم ستاره‌شناسی را برای نشان دادن عناصر به کار می بردند.

50)  نجوم، یا علم ستاره‌شناسی در قدیم نوعی جادو تلقّی می شده. امّا اکنون پیش گویی به کمک ستارگان، از ستاره‌شناسی جدا شده است.

51)  مخالفان پیامبران گاه معجزات آنها را سحر می خواندند، تا معجزه بودن آنها را انکار کنند.

52) افرادی نیز سحر یا اعمال عجیب خود را معجزه می خوانده اند تا بتوانند ادعای پیامبری کنند.

53) وجود جادو نیز به طور جهانی اثبات نشده. امّا اعتبار نسبتاً جهانی دارد.

54) در دین یهود حضرت سلیمان می‌توانست با پادشاهی با حیوانات ارتباط برقرار کند.

55) در دین اسلام: مطالب مربوط به حوادث عجیب در اسلام و خصوصاً قرآن چند دسته‌اند:
الف) نابودی ناگهانی تمدّن‌هایی که به پیامبرانشان ایمان نیاوردند با عذاب به ارادهٔ خدا و نه پیامبر. مانند:  عاد و  ثمود

56) خدا به حضرت آدم اسامی الهی را گفت، و او بر می‌شمرد. هنگامی که از فرشتگان خواسته می‌شود آنها را دوباره تکرار کنند، نمی‌توانند، اما حضرت آدم می‌تواند. این توانایی خارق العاده و “اکتسابی” است. زیرا خداوند این توانایی را به موسی آموزش داد.

57) معجزه: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه برای اثبات پیامبری فردی بدون دخالت ارادهٔ آن پیامبر. معجزه جزو فنون سحرآمیز نیست، زیرا ارادهٔ فرد در اثربخشی آنها تاثیری ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمی‌شوند. مثال هایی از معجزه:
الف) تبدیل شدن عصای حضرت موسی به ماری در صحرای سینا
ب) تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار بزرگی در مقابل فرعون
ج) تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود.
د) تسلّط حضرت سلیمان به حیوانات، جن، نیروهای طبیعی مانند باد، و گفتگو با آنها و فرمان دادن به آنها.
ه) کرامت: گذاشتن تاثیری عجیب بر عالم مادّه به ارادهٔ خدا و بدون دخالت ارادهٔ آن فرد توسّط فردی که پیامبر نیست. در راستای انجام آنچه آیین الهی اش به او دستور می دهد.

58) «آصف بن برخیا» با دانشی که در مورد کتاب (شاید یعنی نام‌های الهی) داشته، از جنّی بدعمل که اصلاح شده بود و نزد حضرت سلیمان بود نیز بهتر عمل می‌کرده.

59) جادو (در معنای اصطلاحی قرآن)
الف)  جادوگران در مسابقهٔ جادوگری که فرعون مصر ترتیب داده بود تکّه‌های کوچک مادّه را مانند مارهایی به حرکت در آوردند.

60)  ماجرای هاروت و ماروت، در آیه 102 سوره بقره، ماجرای هاروت و ماروت ذکر شده که ماحصل آن طبق روایات معتبر بدین قرار است:
در سرزمین بابل، سحر و جادوگری به اوج خود رسیده و موجب ناراحتی مردم گردیده بود. خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر کنار دارند. ولی این تعلیمات قابل سوء استفاده بود; چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز انجام آن را نیز تشریح کنند تا مردم بتوانند از این راه به پیش گیری بپردازند. این موضوع سبب شد که گروهی از مردم پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گرفتند.

61) واژه هاروت و ماروت
نام هاروت و ماروت به عقيده بعضي از نويسندگان، ايراني الاصل است او مي‏گويد در كتاب ارمني با نام هرروت به معني حاصلخيزي و مروت به معني بي‏مرگي برخورد كرده است، او معتقد است كه هاروت و ماروت ماخوذ از اين دو لفظ مي‏باشد. ولي اين استنباط دليل روشني ندارد.  در اوستا الفاظ هرودات كه همان خرداد باشد و همچنين امردات به معني بي مرگ كه همان مرداد است به چشم مي‏خورد.

62) چشم زخم: در سوره قلم، آیه آخر آمده: و بدرستی که نزدیک بود آنان که کافر شدند، هر آینه تو را توسّط چشمانشان (آسیب) بزنند هنگامی که شنیدند قرآن را. و می‌گویند که او دیوانه است. و (حال آنکه) آن (قرآن) جز پندی برای جهانیان نیست.

63) در آیین هندو:
همیشه عده بسیاری قبول داشته‌اند که آیین هندو و هند سرزمین جادو، هم مافوق طبیعی و هم از دیگر انواع آن بوده‌است. هندوئیسم یکی از معدود دین‌هایی است که متون مقدسی مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوی سیاه و سفید هر دو بحث می‌کند. ودا آتاروا آن نوع ودایی است که با مانتراها سرو کار دارد و هم برای جادوی خوب و هم بد به کار می‌رود. واژه مانتریک در هند، به معنای “جادوگر” است، زیرا مانتریک، مانتراها، طلسم‌ها و نفرین‌ها را می‌داند و می‌تواند برای یا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسیاری از زاهدان پس از دوره‌های توبه و مدیتیشن به مقامی می‌رسند که دارای نیروای ماورا الطبیعه می‌گردند. با این وجود، بسیاری این را انتخاب نمی‌کنند و در عوض از طریق ورود به عرصه روحانیت به نیروهای فراطبیعی دست پیدا می‌کنند. گفته می‌شود بسیاری از سیدهارها معجزاتی انجام داده‌اند که انجام آنها غیر ممکن است.

64) در قبایل غیر متمدّن:
از قبایل بومی در استرالیا و نیوزلند گرفته تا قبایل ساکن در جنگ‌های بارانی آمریکای جنوبی، قبایل آفریقایی و ملحدان الحاد باستان، گروههای قبیله‌ای در اروپا و جزایر بریتانیا، نوعی تماس با دنیای ارواح در رشد این جوامع بشری، به چشم می‌خورد. نقاشی‌هایی که در غارهای باستانی در فرانسه موجود است، فرمول‌های جادوگری هستند که برای دستیابی نه شکار موفق تولید شده بودند.

65) نفی جادو در میان ملل و ادیان :
یهودیت، مسیحیت به طور رسمی، جادو را منع می‌کنند و همیشه جادوگران را با درجات مختلفی از شدت تعقیب و تنبیه کرده‌اند. این ادیان جادو را یا پندار باطل می‌دانند. یا ناشی از دخالت موجودی (مانند فرشته یا جن) که با جادوگر پیمان بسته تا طبیعت را به خواست او دستکاری کند.

66) مسلمانان یا پیروان اسلام، به وجود «جادو» یا به عربی «سحر» به معنای خاصّی اعتقاد دارند و انجام آن «جادوگری» یا به عربی «سحر» را منع و نهی می‌کنند.

67) در روایات اسلامی پیش بینی شده که فردی به نام دجّال پیش از انقلاب مهدی موعود و استقرار حکومت جهانی او، با جادو و شعبده و فنّاوری زمان عدّهٔ زیادی را مخصوصاً از زنان و جوانان می فریبد و در کار حکومت خلل ایجاد می کند.
 
68) برخی فرضیه‌ها و نظریه‌های جادوشناسی
کسانی که به وجود جادو عقیده دارند، اثر بخشی آن را به چند علّت می خوانند:
به موجب عملی خاص، طبق دستورالعملی خاص؛
 یا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
 یا در صورتی که جادوگر عقیده داشته باشد می‌تواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به این کار وادارد؛

69) تاریخ جادوگری
جادو در آثار هنری
در ادبیات غنایی:عشق، عنصر اصلی ادبیات غنایی بارها سنگ کیمیایی نامیده شده که ناخالصی‌ها را با درد و رنج از مس وجود عاشق می‌زداید و سپس آن را به طلا تبدیل می‌کند.

در ادبیات حماسی: در شاهنامهٔ فردوسی:
رستم در خان چهارم با زن جادوگر روبرو می‌شود
پس از جنگ اوّل رستم و اسفندیار، که رستم از 8 تیری که به بدن او خورده بود، با درمان سیمرغ شفا یافت؛ در روز بعد به میدان آمد. اسفندیار شدیداً از زنده بودن او غافلگیر شد و گفت: «تو با جادوی زال چنین سالمی»

70) قرآن، سوره دوم، آیه ۱۰۲:
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خوانند پیروی کردند. سلیمان هرگز کافر نشد (یعنی مرتکب جادوگری نشد)؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پیروی کردند. و به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند «ما وسیله آزمایشیم، کافر نشو(یعنی مرتکب جادوگری نشو)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند بوسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند به انسانی زیان برسانند. آنها قسمت‌هایی را فرا می‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد. و مسلماً می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!

71) در خط هیروگلیف یعنی خطی که مصریان باستان از تصاویر برای نگارش استفاده می کردند نشان داده شده است که دین و جادو با هم رابطه ای نزدیک داشتند.الهه های مصر بر خلاف خدایان فرهنگهای دیگر خرد و دانش جادویی را به بشر سپردند.(برای مقایسه می نوانیم به اسطوره های یونان باستان اشاره کنیم.بر اساس این اسطوره ها قهرمانی به نام پرومتیوس مجبور شد خدایان را فریب دهد تا اسرار تولید آتش را که نماد ظهور حکمت و دانش است به وی بیاموزند(

72) طبق آیات قرآن کریم و دیگر کتابهای آسمانی و مذهبی اولین جادوگران تاریخ قوم حضرت سلیمان (ع) (حدود ۱۱ قرن قبل از میلاد)بوده اند که جادو را ابتدا از جنیان سپس روش مقابله با آن را از فرشتگان آموختند..

73) «سحر» در لغت، به هشت معنا آمده كه مهم ترين آن ها عبارت است از:
الف. خدعه و خيالاتِ بدون حقيقت و واقعيت; همانند شعبده و تردستى;
ب. جلب شيطان ها از راه هاى خاص و كمك گرفتن از آنان;
ج. معناى ديگرى است كه بعضى پنداشته اند اين كه ممكن است با وسايلى ماهيت و شكل اشخاص و موجودات را تغيير داد; مثلاً، انسان را به وسيله آن به صورت حيوانى درآورند ولى اين نوع خيال و پندارى بيش نيست و واقعيت ندارد.

74) مرحوم علاّمه حلّى در كتاب هاى قواعد، تحرير، منتهى و شهيد ثانى(رحمه الله) در مسالك درباره سحر مطالبى آورده اند. شهيد اول(رحمه الله) در كتاب دروس، علاوه بر شاخص هايى كه مرحوم علاّمه ارائه مى دهد، شاخص هاى بيش ترى را ذكر مى كند. شيخ انصارى در مكاسب به نقل از ايشان در اين باره آورده است:
الف) سحر كلامى است كه به زبان جارى كنند (اورادى كه مفهوم نباشد؛
ب) يا چيزى كه بنويسند؛
ج) يا نوشته اى كه به همراه دارند؛
د) يا اورادى كه بخوانند و بر ريسمانى بدمند و سپس گره بزنند؛
ه) قسم بدهند (به موجوداتى مثل جن يا شياطين يا ملك قسم كه فلان كار را بر ايشان انجام دهند؛
و) يا بخور دهند (دود بدهند)؛
ز) يا بدمند؛
ح) يا تصوير و مجسمه درست كنند (ساحر، تصوير يا مجسمه اى از شخص مسحور درست كند، سوزن در آن فرو برد يا با چاقو قسمتى از آن را ببرد كه با اين كار ضررى جسمى بر شخص مسحور وارد مى كند؛
ط) يا با تصفيه نفس (ساحر با رياضات غير شرعى مثل اعمالى كه مرتاض هاى هندى انجام مى دهند) بتواند به صرف اراده كارهايى انجام دهند؛
ی) يا با استخدام ملائكه يا اجنه يا شياطين به كشف اشياى گم شده يا مسروقه و علاج امراض بپردازند و به وسيله آن ها در بدن يا قلب يا عقل مسحور تأثير بگذارند.

75) تمايز سحر، كرامت و معجزه
مرحوم مجلسى(رحمه الله) به نقل از مازرى آورده است: فرق بين سحر و معجزه و كرامت در اين است كه سحر به كمك اقوال و افعالِ ساحر انجام مى شود، ولى كرامت غالباً به صورت غير منتظره انجام مى گيرد. معجزه هم در مقام تحدّى براى پيامبر صورت مى پذيرد.
امام الحرمين مى گويد: سحر از فرد فاسق ظاهر مى شود، ولى كرامت و معجزه هرگز از فاسق ظاهر نمى شود. شارح المقاصد گفته است: سحر اظهار امر خارق العاده از فرد خبيث و پليد در انجام اعمال مخصوصى است كه نيازمند يادگيرى مى باشد و از اين دو نظر، از معجزه و كرامت جدا مى شود و به زمان و مكان و شرايط خاصى اختصاص مى يابد و چه بسا ساحر فردى فاسق و فاجر باشد، در حالى كه معجزه و كرامت به زمان و مكان خاصى بستگى ندارد.

76) شهيد ثانى(رحمه الله) مى گويد: با سحر به شخص مسحور ضرر مى زنند و يا قصد ضرر او مى كنند. بنابراين، معالجه و امثال آن سحر محسوب نمى شود، هر چند از طريق عادى تجربى نباشد.

77) علاّمه مجلسى(رحمه الله) مى گويد: سحر عملى پنهانى است; چون عامل مؤثر در آن معلوم نيست و عملكردش به اين صورت است كه اشيا و افراد رادر جلوى چشم ديگران تغيير مى دهد، ولى حقيقت آن را نمى تواند تغيير دهد و موجب حبّ و بغض و مرض و امثال آن مى شود.

78) بيضاوى در تفسير خود مى نويسد: مراد از سحر آن چيزى است كه انسان با كمك شياطين عملى خارق العاده انجام دهد و تنها كسى مى تواند اين كار را بكند كه مثل شياطين خبيث باشد.

79) اقسام سحر
الف) سحر منجّمان كه از طريق نجوم درصدد پيش گويى حوادث عالم برمى آيند يا توسط علم نجوم طلسم مى كنند. (البته اطلاق نام «سحر» به پيش گويى مسامحه به نظر مى رسد).

ب) افرادى داراى نفوس قوى كه مى توانند ديگران را سحر كنند. بعضى با رياضت هاى غير شرعى چنان قدرت روحى پيدا مى كنند كه به صرف اراده خود مى توانند كارهاى خارق العاده انجام دهند; مثل بازداشتن قطار از حركت.

ج) سحر به كمك اجنه و با تسخير جن; (اجنّه موجودات لطيفى هستند كه روى كره زمين زندگى مى كنند. آنان روح مجرّد نيستند، بلكه چون از لطافت خاصى برخوردارند، مى توانند خود را به هر شكلى درآورند.) احضار اجنّه براى كسى مقدور است كه اوراد خاصى را كه شامل قسم دادن و صدا زدن آن ها با اسم است، بداند و آن ها را مكّرر بخواند تا مجبور شوند در محلى كه شخص احضار كننده مى خواهد حاضر شوند. برخى از كسانى كه مبادرت به احضار اجنّه مى كنند اذعان مى دارند كه اجنّه نيز مثل ما انسان ها زندگى اجتماعى دارند; مثلاً، پادشاه و فرمان دار و اشتغال و مانند آن. ولى از جاهايى كه انسان زندگى مى كند فاصله مى گيرند. احضار آن ها آسان و تسخيرشان همانند تسخير حيوانات مشكل است و احتياج به رياضت و چله نشينى دارد. آن ها قابل ديدن هستند و حتى مى توان از آن ها عكس گرفت، داراى اديان مختلفى هستند; مثلاً بعضى از آن ها شيعه اند. مؤمنان آن ها در انجام اعمال خلاف مثل جدايى انداختن بين زن و شوهر از مسخِّر خود اطاعت نمى كنند اما از اجنّه كفّار در هر امرى و لو خلاف شرع مى توان استفاده كرد. در سحر به كمك اجنه، از آن ها مى خواهند كه مثلاً به شخصى ضررى وارد كنند يا بلايى را بر سرش بياورد يا به واسطه اعمالى بين زن و شوهر جدايى بيندازند به واسطه دوستى با اجنّه همچنين مى توان به آن ها دستور داد تا به واسطه جلب نظر آن ها ديگر اجنه نيز از او اطاعت كنند.

80) در اين كه آيا سحر واقعيت دارد يا جزو خرافات مى باشد، بين علماى اسلام، به خصوص علماى شيعه و سنّى اختلاف نظر وجود دارد. بيش تر علماى شيعه سحر را صرف خرافات مى دانند و به اين آيه قرآن استدلال مى كنند كه «فاذا حِبالُهُم و عِصِّيُهُم يُخيّلُ اليهِ مِن سِحرهم اَنّها تَسعى» (طه: 66) يا آيه «فَلّما اَلقَوا سَحروا اَعينَ النّاسِ و استَرهبوهم و جاؤوا بسحر عظيم.» (اعراف: 116)

81) شيخ طوسى(رحمه الله) از بزرگان علماى شيعه، در كتاب خلاف مى گويد: نزد بيش تر علما و ابى حنيفه و اصحابش و مالك و شافعى، سحر حقيقت دارد و با جادو مى توان كسى را كشت يا مريض كرد يا دستش را فلج نمود يا بين زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق مى افتد كه فردى در عراق شخصى را در خراسان سحر كرده، او را مى كشد.

82) مرحوم مجلسى مى گويد: بيش تر علما بر اين عقيده اند كه سحر از خرافات است. اما اين كه چرا اثر مى كند و هيچكس منكر اثر سحر نيست، در مقام توجيه اثر سحر گفته اند: اگر مسحور بداند كه درباره او سحر كرده اند، توهّم مسحور شدن باعث مى شود كه اثر سحر در او ظاهر شود; مثل تلقين به مريض. اما اگر اصلاً نداند كه درباره او سحر كرده اند، در اين خصوص با آن كه هيچ يك از علما منكر اين نوع اثر نشده اند، ولى هيچ گونه توجيهى براى آن ندارند، مگر آن كه بگوييم اين اعمال بر اثر استخدام جن و شياطين عليه شخص مسحور انجام مى شود.

83) درباره جادو، حديث معتبرى از امام صادق(عليه السلام) در كتاب احتجاج طبرسى وارد شده كه بسيار جامع و نافع است. زنديق مصرى در بحثى طولانى كه با امام صادق(عليه السلام) داشت، از ايشان پرسيد: اصل جادو چيست و چگونه جادوگر مى تواند كارهايى عجيب و غريب انجام دهد؟ امام(عليه السلام) فرمود: سحر بر چند وجه است:
يك نوع آن به منزله پزشكى است; يعنى همان گونه كه پزشكان براى هر مريضى راه علاجى مى يابند جادوگران نيز براى هر صحتى، راهى براى از بين بردن آن مى يابند و براى هر عافيتى راهى براى رفع آن مى جويند.
نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است. نوع سوم آن كه شياطين را به خدمت مى گيرند.
زنديق گفت: شياطين جادو را از كجا آموخته اند؟
فرمود: از همان جا كه پزشكان پزشكى را مى آموزند; بعضى را به تجربه و بعضى را به علاج.
زنديق گفت: درباره ماجراى هاروت و ماروت… چه مى گويى؟
فرمود: آن ها براى امتحان انسان ها آمده بودند و تسبيحشان اين گونه بود كه اگر بنى آدم فلان كار و فلان كار را بكنند يا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روى مى دهد…. به اين طريق، مردم انواع سحر را از آن ها فرا گرفتند. پس آن ها به مردم مى گفتند كه ما براى امتحان شما آمده ايم. چيزى را كه ضرر مى رساند و فايده اى براى شما ندارد از ما فرا نگيريد.
زنديق پرسيد: آيا ساحر مى تواند با سحر خود، انسان را به صورت سگى يا الاغى يا مثل اين ها درآورد؟
امام(عليه السلام) فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است كه بتواند خلق خدا را تغيير دهد و… اگر مى توانست هر آينه از خودش پيرى و فقر و مريضى را دور مى كرد… پس بهترين سخن ها درباره سحر آن است كه بگوييم: سحر به منزله پزشكى است; ساحر كارى مى كند كه مرد نتواند با زن خود هم بستر شود. او نيز نزد پزشك مى رود و خود را معالجه مى كند و خوب مى شود.

84) ديگر احاديث نيز به نحوى مطالب اين حديث را در بردارند و چيزى اضافه بر آن ندارند، جز آن كه در بعضى روايات، رقيه نوشتن (نوشتن دعاهاى مأثور يا آيات و همراه كردن آن ها با خود) جايز دانسته شده، اما همراه كردن سنگ هاى مخصوص يا اوراد مخصوص شرك و حرام شمرده شده است.

85) مرحوم فخر المحققين در كتاب ايضاح ادعا كرده كه حرمت سحر و جادو از ضروريات دين اسلام است و هر كه جادو را حلال بداند كافر است.

86) شهيد اول و شهيد ثانى(رحمه الله) در كتاب هاى دروس و مسالك خود ادعا كرده اند كه هر كس سحر و جادو را حلال بداند بايد كشته شود.

87) شارح النخبه گفته است: هر چه موجب ضرر به ديگرى شود يا موجب اهانت به مقدسات شود حرام است، چه سحر باشد و چه غير آن.

88) صاحب دروس (شهيد اول) همچنين گفته است: طلسم نيز مانند سحر حرام است.
 
89) تا اين جا مسلّم شد كه سحر در اسلام حرام است. اما اين كه آيا به طور مطلق حرام است يا بعضى جاها استثنا شده، ظاهراً آن گونه سحر كه براى مقاصد درست به كار گرفته مى شود مثل پيدا كردن گم شده يا بقاى عمارت يا فتح سرزمين كفر جايز است، به خصوص باطل كردن سحر با سحر جايز مى باشد.
 
90) اما باید توجه داشت که برخی از ساحران که مدّعی سحر نوع سوّم اند، بازیگرانی بیش نیستند و در قوه خیال انسان تصرف می‏کنند و بر آدمی اثر خیالی می‏گذارند، یعنی گرچه سحر یک اثر واقعی بر آدمی می‏گذارد، ولی این اثر واقعی به صورت مستقیم نیست و دلیلی بر وقوع آن نداریم، بلکه کانال این اثر، قوّه تخیّل انسان‏ها است. این ساحران با کارهایی در خیال بیننده اثر می‏گذارند و بیننده سحر اگر انسان ضعیفی باشد، بازار ساحران بسیار گرم خواهد بود، اما اگر انسان قوی باشد، خیال او به آسانی در اختیار ساحران قرار نمی‏گیرد.

91) به همین جهت است که سر و کار ساحران دغل باز همیشه با خردسالان یا افراد ساده لوح است. ساحر در خیال بیننده اثر می‏گذارد و آن گاه خیال بیننده در خود او اثر می‏گذارد و احساس رفتار خاصی در او ایجاد می‏کند. هر چه خیال تلقین شده قوی‏تر باشد، اثرش روی فرد بیننده قوی‏تر است.
علت امر آن است که انسان از آن جا که کارهایش را با اراده انجام می‏دهد، اراده‏اش بر علم او متّکی است.

92) علی(ع) می‏فرماید:”کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع می‏شود”.

93) یادگیری سحر به قصد ابطال آن اشکالی ندارد، بلکه گاهی به عنوان واجب کفایی می‏بایست عدّه‏ای سحر را بیاموزند تا اگر مدّعی دروغگویی خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند، سحر و جادوی او را ابطال نماید و دروغ مدّعی را فاش سازند.

94)  سليمان و ساحران بابل: از احاديث چنين بر مي‏آيد كه در زمان سليمان پيامبر (ع) گروهي در كشور او به عمل سحر و جادوگري پرداختند، سليمان دستور داد تمام نوشته‏ها و اوراق آنها را جمع‏آوري كرده در محل مخصوصي نگه‏داري كنند (اين نگهداري شايد به خاطر آن بوده كه مطالب مفيدي براي دفع سحر ساحران در ميان آنها وجود داشته). پس از وفات سليمان گروهي آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر كردند، بعضي از اين موقعيت استفاده كرده و گفتند: سليمان اصلا پيامبر نبود بلكه به كمك همين سحر و جادوگريها بر كشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مي‏داد! گروهي از بني اسرائيل هم از آنها تبعيت كردند و سخت به جادوگري دل بستند، تا آنجا كه دست از تورات نيز برداشتند.

95) هنگامي كه پيامبر اسلام (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) ظهور كرد و ضمن آيات قرآن اعلام نمود سليمان از پيامبران خدا بوده است، بعضي از احبار و علماي يهود گفتند: از محمد تعجب نمي‏كنيد كه مي‏گويد سليمان پيامبر است در صورتي كه او ساحر بوده؟.
اين گفتار يهود علاوه بر اينكه تهمت و افتراي بزرگي نسبت به اين پيامبر الهي محسوب مي‏شد لازمه‏اش تكفير سليمان (عليه‏السلام‏) بود، زيرا طبق گفته آنان سليمان مرد ساحري بوده كه خود را به دروغ پيامبر خوانده و اين عمل موجب كفر است.

96) چگونه فرشته معلم انسان مي‏شود؟
در اينجا سؤالي باقي مي‏ماند و آن اينكه طبق ظاهر آيات فوق و روايات متعدد – چنانكه گفتيم – هاروت و ماروت دو فرشته الهي بودند كه براي مبارزه با اذيت و آزار ساحران به تعليم مردم پرداختند، آيا براستي فرشته مي‏تواند معلم انسان باشد؟ پاسخ اين سؤال در همان احاديث ذكر شده است و آن اينكه خداوند آنها را به صورت انسانهائي در آورد تا بتوانند اين رسالت خود را انجام دهند، اين حقيقت را مي‏توان از آيه 9 سوره انعام نيز دريافت آنجا كه مي‏گويد: و لو جعلناه ملكا لجعلناه رجلا: اگر او (پيامبر) را فرشته‏اي قرار مي‏داديم حتما او را به صورت مردي جلوه‏گر مي‏ساختيم.

97) هيچكس بدون اذن خدا قادر بر كاري نيست
در آيات فوق خوانديم كه ساحران نمي‏توانستند بدون اذن پروردگار به كسي زيان برسانند اين به آن معني نيست كه جبر و اجباري در كار باشد، بلكه اشاره به يكي از اصول اساسي توحيد است كه همه قدرتها در اين جهان از قدرت پروردگار سرچشمه مي‏گيرد، حتي سوزندگي آتش و برندگي شمشير بي اذن و فرمان او نمي‏باشد، چنان نيست كه ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرينش دخالت كند و چنين نيست كه خدا را در قلمرو حكومتش محدود نمايد بلكه اينها خواص و آثاري است كه او در موجودات مختلف قرار داده، بعضي از آن حسن استفاده مي‏كنند و بعضي سوء استفاده، و اين آزادي و اختيار كه خدا به انسانها داده نيز وسيله‏اي است براي آزمودن و تكامل آنها.

98) سحر چيست و از چه زماني پيدا شده؟
در اينكه سحر چيست، و از چه تاريخي به وجود آمده؟ بحث فراوان است اين قدر مي‏توان گفت كه سحر از زمانهاي خيلي قديم در ميان مردم رواج داشته است، ولي تاريخ دقيقي براي آن در دست نيست، و نيز نمي‏توان گفت چه كسي براي نخستين بار جادوگري را به وجود آورد؟

99) جادوگري از نظر تورات:
سحر و جادوگري از نظر كتب عهد قديم (تورات و كتب ملحق به آن) نيز ناروا و بسيار ناپسند است، زيرا در تورات مي‏خوانيم: با صاحبان اجنه توجه مكنيد و جادوگران را متفحص نشويد تا (مبادا) از آنها ناپاك شويد و خداوند خداي شما منم.

100) قاموس كتاب مقدس در اين باره مي‏نويسد: و پر واضح است كه سحر در شريعت موسي راه نداشت، بلكه شريعت، اشخاصي را كه از سحر مشورت‏طلبي مي‏نمودند به شديدترين قصاصها ممانعت مي‏نمود.
ولي جالب اينجا است كه نويسنده قاموس كتاب مقدس اعتراف مي‏كند كه با وجود اين يهود سحر و جادوگري را فرا گرفتند، و بر خلاف تورات به آن معتقد شدند، او به دنبال مطلب قبل مي‏گويد: لكن با وجود اينها اين ماده فاسده در ميان قوم يهود داخل گرديد، قوم به آن معتقد شدند و در وقت حاجت بدان پناه بردند. .

101) به همين دليل قرآن آنها را شديدا مورد نكوهش قرار داده، و آنها را سود گراني مي‏شمرد كه خود را به بدترين بهائي فروختند.

102) سحر در عصر ما : امروز يك سلسله علوم وجود دارد كه در گذشته ساحران با استفاده از آنها برنامه‏هاي خود را عملي مي‏ساختند:
الف) استفاده از خواص ناشناخته فيزيكي و شيميائي اجسام، همانطور كه در داستان ساحران زمان موسي (عليه‏السلام‏) آمده كه آنها با استفاده از خواص فيزيكي و شيميائي مانند جيوه و تركيبات آن توانستند چيزهائي به شكل مار بسازند و به حركت در آوردند.
ب) استفاده از خواب مغناطيسي، هيپنوتيزم، و مانيه‏تيزم، و تله‏پاتي، (انتقال افكار از فاصله دور).
البته اين علوم نيز از علوم مثبتي است كه مي‏تواند در بسياري از شئون زندگي مورد بهره‏برداري صحيح قرار گيرد، ولي ساحران از آن سوء استفاده مي‏كردند و براي اغفال و فريب مردم آنها را به كاري مي‏گرفتند.

103) اين نكته نيز به ثبوت رسيده كه نيروي اراده انسان، قدرت فراواني دارد و هنگامي كه در پرتو رياضتهاي نفساني قويتر شود كارش به جائي مي‏رسد كه در موجودات محيط خود تاثير مي‏گذارد، همانگونه كه مرتاضان بر اثر رياضت اقدام به كارهاي خارق العاده مي‏كنند.

104) اين نيز قابل توجه است كه رياضتها گاهي مشروع است و گاهي نامشروع، رياضتهاي مشروع در نفوس پاك نيروي سازنده ايجاد مي‏كند، و رياضتهاي نامشروع نيروي شيطاني، و هر دو ممكن است منشا خارق عادات گردد كه در اولي مثبت و سازنده و در دوم مخرب است.
گردآورنده مقالات : خانم ملاشاهی از استان گلستان

105) معنای “سحر” از نظر جامعه شناسان: در میان جامعه شناسان بیش تر از سوی انسان شناسانی که بر جوامع ابتدایی یا قبیله ای مطالعاتی داشته اند مثل نوتایلرها و منتقدانش، سحر بررسی شده است. معنای جادو و هدف از جادو و سحر نزد مردم شناسان و علمای دینی و متون دینی ما یکی نیست، هر چند بسیار به هم نزدیک است:  انسان شناسانی که تجربه مستقیم و دست اولی از جوامع ابتدایی داشتند، عملکردهایی از این قبایل مشاهده می کردند که برایشان بسیار بی خردانه می نمود. نخستین واکنش در برابر این باورداشت ها و عملکردهای به ظاهر بی خردانه این بود که آن ها را به عنوان محصول عقب ماندگی و توحش طرد می نمودند. لوی برول (1922) آن را خصلتی ماقبل منطقی و فریزر و تایلر آن را اندیشه ای ماقبل علمی می انگاشتند و این نوع رفتارها را «جادو و سحر» می نامیدند.
106) به دلیل آن که این گونه عملکردها رابطه نزدیکی با ادیان ابتدایی آن قبایل داشت و در بیش تر موارد، جزیی از مناسک مذهبی آن ها بود، تفکیک جادو از دین در هر مورد معین، همیشه امکان پذیر نبود، اگرچه برخی از دانشمندان سعی داشتند به طریقی میان دین و جادو تمایز قایل شوند; مانند مالینوفسکی که جادو را برای منظور مشخص یا نتیجه معین و دین را فاقد منظور مشخص و معین می دانست و می گفت: جادو یک فن عملی و در برگیرنده کنش هایی است که تنها به عنوان وسیله رسیدن به هدف های مشخص و مورد انتظار ساخته و پرداخته شده است و حال آن که دین مجموعه ای از کنش های فی نفسه است که مقصود از آن نفس انجام گرفتن همین کنش هاست.
107) به هر روی، این کوشش ها نشان می دهد که مردم شناسان تا چه حد سعی در توجیه و تبیین اعمال عجیب و غریب اقوام ابتدایی داشتند و گاهی نیز همچون فریزر، که جادو را منشا دین می دانست، این اعمال را سرمنشا دین معرفی می کنند.
108) ویلیام گود، یازده معیار را برای تمایز جنبه های جادویی از جنبه های مذهبی برمی شمارد:
1-  جادو ابزارمندتر است و هدفش رسیدن به نوعی نتیجه نهایی ملموس و مادی است.
2- شگردهای جادو با چشم بندی بیش تری همراه است.
3- هدف های جادو مشخص و محدود است.
4- جادو در جهت هدف های فردی است، نه گروهی.
5- جادو بیش تر یک کار فردی است تا یک فعالیت گروهی.
6- فنون جادویی را می توان جا به جا کرد – اگر یک فن کارایی نداشته باشد.
7- جادو از جنبه عاطفی اندکی برخوردار است.
8- عمل جادو کم تر جنبه اجباری دارد.
9- جادو به شرایط و زمان خاص بستگی ندارد.
10- احتمال ضد اجتماعی بودن جادو بیش تر است.
11- جادو به عنوان وسیله به کار برده می شود و فی نفسه یک هدف نیست.
109) نکته کلی تر دیگری که می توان درباره جادو گفت این است که مفهومی که ما از جادو داریم به سنت فرهنگی خاص ما تعلق دارد و فرهنگ های دیگر ممکن است در آن اشتراک نداشته باشند.
110) مفهوم جادو به فرهنگ خاص بیش تر بستگی دارد و چه بسا عملی را غربی ها جادویی تصور کنند، در حالی که آن عمل از نظر کنش گر یک عمل کاملا عادی محسوب می شود.
111) به اعتقاد جان بیتی نیز جادو اساسا یک پدیده نمایشی است و جنبه وسیله ای تنها بعد سطحی و ظاهری آن را تشکیل می دهد. جادو بیش تر به هنر شباهت دارد تا علم و برای شناخت آن باید تحلیلی را به کار برد که متفاوت از تحلیل وسیله ای رفتار باشد.
112) جادو به تحلیلی بر حسب معنای رفتار نیاز دارد. بنابراین، برای بیتی، معقول یا نامعقول بودن اعمال جادویی مطرح نیست، بلکه این ها ماهیتی نمادین دارد.
113) پس از بیتی، رابرت هورتون سعی داشت تحلیلی کامل از جادو ارائه دهد. البته، بحث های تفصیلی در این زمینه بسیار است و مجال مستقلی می طلبد، اما به عنوان نتیجه گیری می توان گفت: جادو نزد مردم شناسان غرب همان اعمال عجیب و غریبی است که اقوام ابتدایی برای دست یابی به اهدافی خاص انجام می دهند. بهترین شاخص های جادو شاخص های یازده گانه ویلیام گود می باشد.
114) اما این تعریف مردم شناسان از جادو تعریف عامی است که حتی بعضا با مناسک دینی اشتباه گرفته می شود. از این رو، آنان بحث جادو را در ضمن بحث دین مطرح می کنند و حتی بعضی جادو را جزیی از دین می انگارند. ولی موشکافی معنای جادو و این که دقیقا مراد جامعه شناسان از جادو چیست، مجال دیگری می طلبد; زیرا هر جامعه شناس صاحب نظر تعریفی منحصر به فرد ارائه می کند و شاخص هایی ارائه می دهد که با دیگری متفاوت است.
115) امام علی علیه‌السلام): چشم‌زخم ‌و طلسم ‌و جادو و فال ‌نیك ‌زدن ‌واقعیت ‌دارد، اما فال ‌بد زدن ‌و سرایت بدی واقعیت ‌ندارد.) میزان الحكم
116) امام علی (علیه‌السلام) : منجم‌مانند كاهن ‌است ‌و كاهن‌مانند جادوگر و جادوگر مانند كافر و كافر در آتش ‌است. میزان الحكمه،

117) زنی خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و عرض كرد:  ای‌رسول ‌خدا شوهری ‌دارم ‌كه ‌با من‌تند است ‌و من ‌كاری ‌كرده‌ام جادو و جنبل) كه‌ با من‌مهربان ‌شود؟ رسول ‌خدا) صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمودند:  وای ‌بر تو دینت‌ را تیره ‌كردی نفرین ‌فرشتگان ‌نیك ‌بر تو باد این‌جمله ‌را سه ‌بار فرمودند:« نفرین ‌فرشتگان ‌آسمان ‌بر تو باد! نفرین‌فرشتگان ‌زمین‌بر تو باد» میزان الحكمه»

118) امام علی (علیه‌السلام) : چشم‌زخم‌، دعا و افسون، جادو و فال ‌خوب ‌زدن ‌حقیقت ‌دارد، اما فال ‌بد و واگیری ‌حقیقت ‌ندارد. میزان الحكمه،،

119) پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه ‌و آله ‌و سلم):  فال ‌بد زدن‌، شرك ‌است.  از ما نیست ‌كسیكه ‌فال ‌بد زند یا برایش ‌فال ‌بد زده ‌شود به ‌فال ‌بد ‌دیگران ‌نسبت ‌به‌خود اعتقاد داشته ‌باشد، پیشگویی ‌كند یا برایش‌پیشگویی ‌شود، جادو كند یا برایش ‌جادو شود به ‌پیشگو و جادوگر مراجعه ‌كند. میزان الحكمه،،،
 
120) امام صادق(علیه‌السلام) : تأثیر فال ‌بد به‌خودت ‌بستگی ‌دارد: اگر آن ‌را آسان ‌بگیری‌آسان ‌می‌شود. اگر سخت‌بگیری ‌سخت‌میشود و اگر آن‌را به ‌چیزی‌نگیری ‌چیزی ‌نخواهد بود. میزان الحكمه،،
121)كساني كه عمل گشودن سحر راانجام مي دهند بايد متصف به اين صفات باشند :
الف)قولا وعملا موحد باشند
 ب) از محرمات و معاصي دوري كنند
ج) پايبند مستحبات باشند
د) علم ودانش ومهارت اين كاررا داشته باشند
ه) افرادي متقي و پرهيزگار باشند
و) جرات وشهامت داشته باشند
ز) فروتن امين ومتاهل باشند
ح) هدفشان جمع آوري مال از افراد ضعيف الايمان نباشد     
ط) توانا وقادر باشند كه خودرا از ضرر سحر حفظ نمايند           

122) راه درمان سحر چيست؟
كسي كه دچار سحر شده است، راه علاج آن سحر نيست زيرا شر و بدي را با بدي از بين نمي برند و كفر را با كفر نابود نمي كنند بلكه شر و بدي تنها با نيكي از بين مي رود بدين خاطر هنگامي كه از پيامبر (صلی الله علیه و سلم)  در باره النشرة سؤال شد فرمود: «آن از عمل شيطان است» و النشرة ذكر شده در حديث به معني از بين بردن سحر از شخص سحر زده شده با سحر است.

123) اما اگر با قرآن كريم و دعاهاي مباح، و رقيه شرعي باشد اشكالي ندارد ولي اگر با سحر باشد همان گونه كه بيان شد جايز نيست زيرا سحر عبادت كردن شياطين است. ساحر تنها بعد از عبادت كردن شياطين و خدمت كردن و تقرب جستن به آن ها مي تواند سحر كند و سحرش آشكار مي شود. لكن الحمدلله مانعي براي علاج شخص سحر زده با قرآن و ادعيه شرعيه و داروهاي مباح وجود ندارد همان گونه كه انواع بيماري ها به وسيله پزشكان معالجه مي‌شود.

124) از جمله درمان هاي شرعي، معالجه سحر با قرآن است. بر شخص سحر زده عظیم ترين سوره قرآن، سوره فاتحه را مي خواند و آن را بر او تكرار مي كند. اگر قرائت كننده اي نيكوكار مؤمن كه مي‌داند هر چيز به قضا و قدر خداوند است و تصرف امور در دست الله تعالي است و اوست كه اگر به چيزي بگويد باش، مي شود، بخواند و قرائتش از ايمان، تقوا و اخلاصش باشد و آن را تكرار كند سحر از بين مي رود و صاحبش به اذن خداوند شفا مي يابد.

125) تعدادي از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم بر صحرانشيناني عبور كردند كه رئيسشان را مار نيش زده بود و هركاري كرده بودند، خوب نشده بود به تعدادي از اصحاب گفتند: آيا شما درماني سراغ داريد؟ گفتند: بله. يكي از آن ها سوره فاتحه را بر او خواند. پس او بلند شد مثل اين كه بلافاصله از بند آزاد شده باشد خداوند او را از شر نيش مار عافيت داد.

126) هنگامي كه بر سحر زده شده فاتحه، آية الكرسي، سوره احد، معوذتين يا آيات ديگر خوانده شود همراه با دعاهاي وارده در احاديث از پيامبر صلی الله علیه و سلم مانند اين دعاي پيامبرصلی الله علیه و سلم كه به منظور رقيه براي بعضي از بيماري ها سه بار يا بيشتر تكرار مي كرد (اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِي لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُكَ شِفَاءً لَا يُغَادِرُ سَقَمًا) «اي پروردگارانسان ها! بيماري اش را برطرف ساز و چنان شفايي عنايت كن كه هيچ‌گونه بيماري اي باقي نماند. چرا كه تو شفا دهنده هستي و هيچ شفايي، بجز شفاي تو وجود ندارد».

127) جبريل علیه السلام بر پيامبرصلی الله علیه و سلم با تكرار سه بار اين دعا رقي نمود:( بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيكَ بِاسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ) «به نام خداوند تو را از هر چيزي كه باعث آزار توست، و از شر هر نفس و چشم حسود رقيه مي كنم؛ خداوند شفايت مي دهد و به وسيله نام الله تو را محفوظ مي دارم».
128) «قال رسول الله: من تعليم شيئا من السحر قليلا او كان آخر عهد ه من الله» : كسي كه به مقدار كم يا زياد از سحر تعليم گرفت پيماني كه با خدا بسته است به پايان رسيده است . البته بعضي ها مي گويند براي اينكه بتوانيم سحر را باطل كنيم تعليم آن جايز است . اما استدلالشان منطقي نيست چونكه در گشودن و باطل كردن سحر نيازي به تعليم و فراگيري خود سحر نيست زيرا گشودن سحر طريقه صحيح و درستي دارد كه پيامبردر ابطال سحر از خودش آن را مورد استفاده قرار داد بدون اينكه خود سحر را ياد بگيرند.

129) فرق معجزه و سحر :
معجزه از جانب خداوند براي تصديق ادعاي پيامبران به آنها اعطا مي شود . معجزات اموري  خارق العاده وداراي حقيقت هستند كه باطن و ظاهر آنها با هم هماهنگي دارد واسباب طبيعي در آنها هيچ گونه نقش ودخالتي ندارد واگر تمام مردم روي زمين به سعي وتلاش برخيزند تامانند معجزات را ارايه دهند عجز وناتوانيشان در اين مورد نمايانتر مي شود وهر چقدر در آن دقت كنند به صحتش بيشتر يقين مي كنند . اما سحر جادو از كسي سر مي¬زند كه با ارتكاب گناه ومصيبت وتوهين به مقدسات اسلامي ودوري از ايمان ونظافت، ‏‎شياطين را خشنود وآنها را مطيع و فرمانبردار خود سازد وجادوي اينها در نهاد خود هيچ حقيقي ندارد وقادر به شكستن قانون طبيعي جهان نيست  بلكه سحر آنها نوعي  خيال افكني , ظاهر آرايي, دروغ¬بافي و حيله هاي ظريفي  است وهر فردي با تلاش قادر به انجامآنها است ومي تواند به سطح آن جادوگر برسد وشايد بتواند بهتر از آنها خيال پرداز ي وشعبده بازي  كند .

130) ساحران افرادي فاسق , ماجراجو و فتنه انگيز هستند , و در ميان افراد جامعه جنگ و در گيري و عداوت و دشمني  ايجاد مي كنند وبراي جامعه مشكل ساز هستند .

131) اما اگر از فردي متقي و متمسك به سنت نبوي  امر خارق العاده اي صادر شود كرامت آن شخص پرهيزگار محسوب مي شود و صاحب كرامت كسي است كه هميشه متوجه خدا بوده و نيتش خوب باشد و زماني  كه كرامت از او ظاهر شود , شكر خدا را بجا مي آورد و كرامت خود را مخفي نگه مي دارد و با بيان  وتوضيح آن اظهار فضل و بزرگي نمي كند وبه تقوي و فروتنيش افزوده مي شود.

132) در كتاب الله و سنت رسول الله هيچ نوع مدرك و دليلي  كه دال بر احضار روح باشد نيست . همچنين در كتاب الله وسنت اشاره نشده كه با دعا , ورد ، سحر و جادو  و با آيات قرآن و يا به طريقه  ديگري مي توان روحي را احضار كرد يا آن را مطيع  و فرمانبدار نمود .چيزي كه شرعا ثابت است اين است كه بعد از مرگ  , روح وجود و بقاء دارد و از بين نمي رود . زماني كه از بدن جدا مي شود در عالمي ديگر غير از عالم دنيا كه با آن ما نوس مي گردد به نام عا لم برزخ داخل مي شود و تحت قوانيني جديد قرار مي گيرد و امكان باز گشت آن به دنيا وجود ندارد .

133) الله تبارك و تعالي مي فرمايند : «ومن وراء هم برزخ الي يوم يبعثون» در پيش روي ايشان جهان برزخ است تا روزي كه بر انگيخته مي شوند . برزخ به معني حايل و مانع است يعني در جلو ي آنها همچون حائل و مانعي است كه آنها را از رجوع به دنيا باز مي دارد.

منبع نوشته : http://antique-book-treasure.ir

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *