در این پست از سایت antique-book-treasure.ir گزارشی از آتش سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو – تهران آمادگی برای مقابله با بحران را ندارد را برای شما عزیزان قرار دادیم . حادثه آتش سوزی و تخریب و فرو ریختن و مرگ و کشته شدن آتش نشانان در ساختمان پلاسکو درسهای زیادی را به ما آموخت . درس بزرگی که حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو یاد داد این بود که شهر تهران که پایتخت ایران به شمار میاید آمادگی برای مقابله با بحران را ندارد . در چنین شهر بزرگی انتظار میرفت تجهیزات و امکانات امداد و نجات و اطفای حریق آنقدر قوی باشد که در همان لحظات اولیه با آتش سوزی مقابله جدی شود . از زمین و آسمان باید به جنگ با آتش ساختمان پلاسکو میرفتند و آنرا خاموش میکردند .در ادامه مطلب گزارش کامل درباره آتش سوزی ساختمان پلاسکو و آمادگی نداشتن شهر تهران و زیر ساخت های آن برای مقابله با بحران را مشاهده خواهید کرد .
گزارشی از آتش سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو – تهران آمادگی برای مقابله با بحران را ندارد,گزارش خواندنی از آتش سوزی در ساختمان پلاسکو تهران,آمادگی بسیار پایین شهر تهران برای مقابله با بحران,سازمان مدیریت بحران شهر تهران,آتش سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو و مرگ آتش نشانان به علت آمادگی با بحران در تهران
گزارشی از آتش سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو – تهران آمادگی برای مقابله با بحران را ندارد
درس های حادثه پلاسکو؛ تهران آمادگی مقابله با بحران را ندارد
در جریان حادثه آتشسوزی و آوار شدن ساختمان پلاسکو، تاکنون خبر شهادت 20 آتشنشان، از سوی سازمان آتشنشانی تایید شده است و کماکان تعدادی از کسبه، کارکنان و مردم عادی در این ساختمان محبوس هستند، آواربرداری هنوز ادامه دارد و اطلاع دقیقی از سرنوشت کسانی که زیر آوار ماندهاند در دسترس نیست.
هرچه توضیح می دادم که وقتی توی ماشین سیگار می کشید و لباس هایتان بنزینی است این کار چقدرمی تواند خطرناک باشد، گوش نمی دادند. احتمالاً به نظرشان حرف های یک بچه سوسول دانشگاهی می آمد که فکر می کرد مهندس است! الکس ناظر پروژه اسکاتلندی بود. یک روز محموله بنزین قایم شده توی یک کامیون پیدا کردیم. عصبانی شد. سر کارگرها داد زد. یکی از آنها انگشتش را گرفت طرف آسمان و گفت: مستر فقط گاد! ( یعنی خون خودت رو کثیف نکن پیرمرد! خدا هوامونو داره)! فکر کنم آخرش از دست ما سکته کرد و مُرد.
یک – پلاسکو فروریخت. کام مان تلخ است اما یادمان می رود. درست مثل منا، مثل تصادف قطار سمنان، مثل کشته شدن سربازها، مثل فروریختن ساختمان سعادتآباد که هفده کارگر دفن شدند، مثل آتش سوزی خیابان جمهوری که دو زن کارگر یک تولیدی از طبقه پنجم پائین پریدند و مُردند. این آخری دقیقاً دی ماه دو سال پبش رخ داد! یادتان هست؟ این هم یادمان می رود، چون ما به زخم خو کرده ایم. مرگ کسب و کار ماست. یک اتفاق تازه رخ می دهد، می شورد می برد. فقط گاد!
دو – قالیباف؛ گرچه مورد علاقه نگارنده نیست اما کسی تضمین می دهد اگر او استعفا بدهد و نفر بعد شهردار تهران بشود دیگر هیچ ساختمانی آتش نمی گیرد؟ هیچ خیابانی نشست نمی کند؟ دبه آب جایش را به تجهیزات مدرن آتش نشانی می دهد؟
ما گرفتار بحران مدیریت در این کشوریم. تا دلتان بخواهد دکترا و مهندس و فلان و فلان داریم اما مدیر چطور؟ چرا مثل مربی فوتبال، مدیر وارد نمی کنیم؟ چند نفرمان کُشته بشود تا مدیران ما قبول کنند مدیریت بحران نمی دانند؟ یک باران، یک سیل کوچک، یک آتش سوزی در این کشور جنازه تولید می کند.
مسئله فقط پلاسکو نیست، صدها ساختمان مستعد سوختن و فروریختن مثل پلاسکو در همین شهر همین لحظه توسط سودجویانی از جنس خودمان دارد ساخته می شود. اگر در تهران زلزله بیاید چکار کنیم؟ فقط گاد؟
سه – بی اعتمادی در این کشور ترسناکتر از آتش سوزی است. مردم ما به اخبار تلویزیون اعتماد ندارند، به توصیه مسئولین که آقا نیایید برای تماشا اعتماد ندارند، به حرف آتشنشان ها که ساختمان را ترک کنید اعتماد ندارند، به آمبولانسی که توی خیابان پشت سرشان آژیر می کشد اعتماد ندارند. فقط گاد!
چهار- ما مردم شرم آوری هستیم مثل آنها که با فاجعه سلفی می گیرند، ما مردم بزرگی هستیم،مثل آتش نشان هایی که سوختند. ما دقیقاً چه هستیم؟ فقط گاد ما را می شناسند!
پنج- چند روزی بازی «کی بود کی بود من نبودم» و «تشکیل کمیته بررسی» و « غافلگیر شدیم و انشااله با خاطیان برخورد می شود» و «همدردی می کنیم با خانواده جانباختگان» و … ادامه دارد و بعد از یادها می رود. خلاص! ما عادت کرده ایم به این قصه ها و غصه ها. گاد چطور؟
شش- چندنفر از ما که فحش و تز می دهیم بلدیم با کپسول آتشنشانی کار کنیم؟ یک آتل بستن ساده را بلدیم؟ تنفس مصنوعی بلدیم؟می دانیم بچه مان پاک کن قورت داد نجاتش بدهیم؟ تقریباً هیچکدام مان! پس برای فاجعه بعدی آماده شویم. گاد مدیر بحران ما نیست.