در این فیلم بن گازارا نقش آل کاپون را بازی میکند.استالونه هم نقش فرانک نیتی,دست راست کاپون را دارد که برای تصاحب میز رئیس خودش او را می فروشد.

 

 

داستان فیلم در آمریکای خیالی میگذرد که تحت کنترل پلیس ایالتی فاشیست منشی است.در چنین دنیایی یکی از محبوبترین سرگرمی ها مسابقه سرعت 3 روزه ای در دور کشور است که در آن رانندگان با زیر گرفتن عابران امتیاز کسب میکنند!

 

 

راکی بالبوا هنوز هم مهمترین نقش دوران بازیگری استالونه است.با بازی ذر همین فیلم که استالونه یک شبه ره صد ساله را پیمود.فیلمنامه را هم خودش نوشته بود .در همین فیلم بود که این بوکسور بی چیز فرصت پیدا کرد برای کسب عنوان قهرمانی.فیلم نامزد کسب 10 جایزه اسکار شد و 3 جایزه از جمله بهترین فیلم و کارگردانی را به خانه برد.

 

 

مشت شباهت بسیاری به راکی داشت.استالونه در این فیلم نقش یک قهرمان طبقه کارگر را بازی می کند که برای بهبود بخشیدن به وضعیت کاری و زندگی اش تلاش میکند.تفاوت این فیلم با راکی در این است که در اینجا خبری از بکس نیست و بحث اتحادیه ها در میان است.

 

 

استالونه در این فیلم دوباره در قالب راکی بالبوا فرو رفت.فیلم به اثری پرفروش تبدیل شد.این بار راکی در مقابل آپولو کرید بد خلق قرار میگیرد و هدفش این است که بتواند مقداری پول جمع کند.راکی و آپولو کرید 15 راند با هم مسابقه میدهند و در نهایت راکی برنده مسابقه میشود و به این ترتیب روند تحول شخصیت راکی از یک بوکسور بی نام و نشان به قهرمانی تمام عیار کامل می شود.

 

 

استالونه در درام فوتبالی جان هیوستون که داستان آن در اردوگاه زندانیان جنگ جهانی دوم می گذرد,نقش دروازه بان را بازی می کند.فیلم با ترکیبی از ستارگان دنیای فوتبال نظیر پله و بابی مور و هنرپیشه های سینما به اثری دوست داشتنی و پر فروش تبدیل شد.

 

 

سیلوستر استالونه در ساخت سومین قسمت از فیلمهای راکی نقش مهمی ایفا کرد.او کارگردان و نویسنده فیلمنامه هم بود.در این فیلم است که میکی میمیرد,کلابر لانگ رقیب اصلی است و رقیب قدیمی راکی یعنی آپولو کرید به او آموزش می دهد.برای اولین بار در فیلمهای راکی ترانه چشم ببر از گروه سوروایور به عنوان موسیقی متن استفاده شد,که این ترانه بعد ها به نمادی از فیلمهای راکی تبدیل گشت.

 

 

این فیلم آغاز دومین سری از فیلمهای دنباله دار سیلسوتر استالونه با حضور یکی دیگر از شخصیتهای نامدار سینمایی اوست.استالونه در این فیلم نقش جان رمبو را بازی می کند.او کهنه سرباز جنگ ویتنام است و رفتار سادیستی نیروهای پلیس باعث می شود که رمبو به جنگل بزند و با استفاده از روشهای زنده ماندن در شرایط سخت,هم زنده بماند و هم اینکه به اهدافش برسد.پایان اصلی فیلم که در آن رمبو مغز خودش را متلاشی میکند تغییر یافت و ماجرا تلطیف شد تا در آینده شاهد اکران قسمتهای دیگر این فیلم باشیم.

RAMBO:FIRST BLOOD-PART 2-1985
رمبو:اولین خون-قسمت دوم

در قسمت دوم اولین خون دیگر از لایه های چند گانه فیلم که آن را به تریلری آبرومند در باب جنگ ویتنام تبدیل کرده بود,خبری نیست.رمبو در عوض به قهرمانی اکشن تبدیل شده که ویژگی های کارتونی دارد.استالونه در کنار جیمز کامرون یکی از نویسندگان فیلمنامه بود.داستان هم حکایت ماموریت رمبو برای نجات زندانی های باقی مانده از جنگ ویتنام و پیروزی در آن جنگ به صورت انفرادی است.

 

 

استالونه در ادامه مسیر به نابود کشاندن شخصیتهای محبوب خودش,چهارمین قسمت از فیلمهای راکی را نوشت و کارگردانی کرد.دالف لاندگرن در این فیلم نقش ایوان دراگو را بازی می کند که بیشتر متکی به مصرف مکمل های پیچیده و تمرین با تجهیزات مد روز است.در مقابل او راکی قرار دارد که همچنان به شیوه های قدیمی پایبند است.

 

 

استالونه دوباره در هیبت پلیسی کله شق ظاهر میشود.کبرا یکی از نمونه های مثال زدنی تریلرهای پلیسی دهه هشتاد است.کبرا کابرتی باید با دار و دسته خود بزرگ بینان که میخواهند به قشر ضعیف جامعه آسیب برسانند,مقابله کند.مهمترین خدمات شخصیت کبرا به سینما این یکی دو عبارت مشهور است((جنایت یک بیماری است.دنبال درمان آن باش))و((دست قدرتمند قانون))

 

 

شاید تنها فیلم تاریخ سینما که به دنیای دراماتیک مسابقات حرفه ای مچ اندازی می پردازد,همین فیلم باشد.استالونه نقش یک راننده کامیون را بازی می کند که به امید کسب جایزه به مسابقات مچ اندازی لاس وگاس می رود.پیروزی در این مسابقات برای او خیلی مفید است چون هم اوضاع درب و داغونی دارد و هم اینکه می خواهد پیش پسرش خودی نشان دهد.

 

 

رمبو این بار زندگی بی دغدغه اش در معبدی بودایی در تایلند را ترک می کند تا به استاد محوبش کمک کند.

 

 

فیلم همان سیلوستر استالونه آشنا را در موقعیت تازه ای نشان میدهد.در زندان.فرانک لئونه به ناحق به زندان افتاده اما بعد از خوش رفتاری هایی که در زندان از خود نشان می دهد او را به بندی جهنمی می فرستند که زندانبان خبیثی(دونالد ساترلند)مسئول آنجاست.

 

 

همکاری دو ستاره سینما در دهه هشتاد ایده خوبی بود.نتیجه هم فیلمی سراسر بانمک و اکشن دو نفره خوبی شد.استالونه و کرت راسل در این فیلم نقش دو کارآگاه را بازی می کنند که وقتی غول مواد مخدر برایشان پاپوش درست می کند به زندان می افتند.آنها به کمک هم فرار می کنند و خسارت زیادی بر جای می گذارند.

 

 

در این فیلم راکی دوباره آس و پاس شده است.به همین خاطر کار مربی گری بوکس را شروع می کند.در بین شاگردانش جوان با استعدادی به نام تامی گان را کشف میکند و دل به آینده او میبندد.اما تامی تو زرد از آب در می آید و به استادش پشت میکند تا اینکه در نبردی خیابانی درس خوبی از او میگیرد.

 

 

یک اکشن آبرومند مربوط به دنیای صخره نوردی که فیلمی پرفروش شد و برای استالونه اعتبار مجدد به ارمغان آورد.داستان فیلم هم از این قرار است که گیب واکر(استالونه)برای کمک به فردی که در منطقه تحت پوشش او دچار حادثه شده به دل کوه میزند اما خیلی زود مشخص می شود که او درگیر یک نقشه تروریستی شده است.

 

 

استالونه در این فیلم علمی-تخیلی پر زرق و برق نقش جان اسپارتان,یک پلیس قرن بیستمی را بازی میکند که در سال 1996 منجمد شده و در آینده از این حالت خارج می شود تا بتواند به دستگیری یک جنایتکار فراری کمک کند.

 

 

این فیلم یکی از واکنشهای استالونه به اوج گیری آرنولد در دنیای اکشن بود.استالونه در این فیلم نقش متخصص مواد منفجره را بازی می کند که با نیت خیر وارد پروژه هایش میشود.تا اینکه شارون استون سروقت اش می آید و او را استخدام می کند تا مردی که پدر و مادرش را کشته به همراه بقیه دار و دسته اش به هوا بفرستد.جنبه رمانتیک فیلم و دوز بالای اکشن آن باعث شد تا این فیلم به یکی از موفق ترین فیلمهای دهه نود تبدیل شود.

 

 

استالونه پس از اینکه مقداری اضافه وزن پیدا کرد در فیلم کاپ لند با موفقیت مقابل دوربین قرار گرفت.استالونه در این فیلم در برابر جمع بازیگران کارکشته فیلم(مثل هاروی کایتل و دنیرو و لیوتا)توانست گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.این فیلم باعث موفقیت کارگردانش جیمز منگولد هم شد.موضوع فیلم هم حول و حوش فساد افراد پلیس در شهریست که ساکنان آن تماما پلیس هستند.

 

 

استالونه بعد از چند سال دوری از سینما برای ششمین مرتبه در هیبت کارگردان و نویسنده فیلمنامه به سراغ راکی رفت.خوشبختانه این فیلم بیشتر از تمامی فیلمهای دیگر این مجموعه به قسمت اول و فیلم اصلی آن نزدیک است.راکی بعد از تماشای انیمیشن کامپیوتری خودش که قهرمان فعلی بوکس را شکست میدهد,هوس میکند که دوباره وارد رینگ شود.استالونه در این موفق شد مجموعه فیلمهای راکی را آبرومندانه پایان دهد.

 

 

متاسفانه سفر استالونه در جاده خاطرات چندان بی دردسر نبود و تجدید خاطره با شخصیت رمبو به اندازه دنیای راکی بالبوا جواب نداد.این فیلم به سند زنده ای از خشونت بی پروا در سینما بدل شد و تعداد افرادی که در این فیلم کشته میشوند(آن هم چه کشته شدنی!!)سر به فلک میکشد.

 

 

این نامه عاشقانه سیلوستر استالونه به سینمای اکشن است.استالونه برای جلوی دوربین بردن فیلمنامه ای که خودش نوشته,جمعی از بازیگران اکشن حال حاضر سینما(جت لی و جیسون استاتم)و اغلب اکشن کارهای با سابقه(مثل خودش و دالف لاندگرن,بروس ویلیس و آرنولد) را گرد هم آورده است.به همین خاطر فیلم به بزم تستوسترون تبدبل شده که در آن گروهی اجیر میشوند تا دیکتاتوری در آمریکای جنوبی را سرنگون کنند.