پاتیل . (اِ) ظرف بزرگ مسین و جز آن که دهانه ٔآن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ وفرنی و امثال آن پزند. پاتیله . تیان . طنجیر. لوید. و رجوع به پاتیله و پاتله شود. || (در حمام ) ظرف بزرگ مسین با دهانه ٔ فراخ که زیر خزانه گذارند و از بن آن آتش کنند تا آب خزانه گرم شود. تیان .
– پاتیل شدن ؛ در تداول عوام ، خفتن و بی خبری بعلت مستی و سکر.
محمد بن سیرین
پاتیله در خواب دیدن، کدبانوی خانه است.
اگر بیند که پاتیله نو بخرید یا کسی بدو داد، دلیل که کدبانوی خانه را آفت رسد.
ابراهیم کرمانی
اگر بیند که در پاتیله چیزی است از خوردنی، دلیل است که او را از کدبانوی خانه خیرو منفعت رسد.
اگر بیند که در پاتیله چیزی ناخوش است از طعام ها، دلیل است که او را از کدبانوی خانه ضرر رسد.