خانه / بیوگرافی و زندگینامه بزرگان / زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان

زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان

در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان  را برای شما عزیزان قرار دادیم .

زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان
زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان

زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان,زندگینامه کامل امام جواد (ع),بیوگرافی امام جواد,تصاویر و عکسهای امام جواد (ع),فضائل اخلاقی امام جواد,امام جواد امام نهم شیعیان

زندگینامه محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد (ع) امام نهم شیعیان

محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقیّ (۱۹۵-۲۲۰ق)، امام نهم شیعیان اثناعشری. کنیه او ابوجعفر ثانی است. او در سال ۱۹۵ قمری در مدینه به دنیا آمد، ۱۷ سال امامت کرد و در سال ۲۲۰ق در ۲۵ سالگی به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوان‌ترین امام در هنگام شهادت بوده است.

کودکی امام جواد در هنگام شهادت پدرش، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی، عبدالله بن موسی، را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.

ارتباط امام جواد با شیعیان بیشتر از طریق وکلاء و نامه‌نگاری انجام می‌گرفت.

در دوره امامت جوادالائمه، فرقه‌های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد شیعیان را از عقاید آنان آگاه می‌کرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن می‌نمود.

مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقه‌های اسلامی در مسائل کلامی همچون جایگاه شیخین(خلیفه اول و دوم) و مسئله‌های فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان معصوم است.

محتویات

  • ۱ نسب، کنیه و لقب‌ها
  • ۲ زندگی‌نامه
    • ۲.۱ ازدواج
    • ۲.۲ فرزندان
  • ۳ دوران امامت
    • ۳.۱ نصوص امامت
    • ۳.۲ امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
    • ۳.۳ پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام
    • ۳.۴ برخورد امام با فرقه‌های دیگر
  • ۴ سیره
  • ۵ روایات و مناظرات
    • ۵.۱ مناظره در مجلس مأمون
    • ۵.۲ مناظره درباره خلفا
    • ۵.۳ قطع دست دزد
  • ۶ فضائل و مناقب
  • ۷ اصحاب
    • ۷.۱ ارتباط با شیعیان
  • ۸ شهادت
  • ۹ جایگاه نزد اهل سنت
  • ۱۰ توسل به امام جواد
  • ۱۱ کتاب‌شناسی
  • ۱۲ مطالعه بیشتر
  • ۱۳ پانویس
  • ۱۴ منابع
  • ۱۵ پیوند به بیرون

نسب، کنیه و لقب‌ها

محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به امام جواد(ع) و جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به علی بن ابی‌طالب (ع) امام اول شیعیان، می‌رسد. پدرش امام رضا(ع)، امام هشتم شیعیان است.[۱] مادر او کنیز بود و سَبیکَه نوبیّه نام داشت.[۲] [یادداشت ۱]

کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است.[۳] در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می‌شود.[۴] تا با ابوجعفر اول (امام باقر) اشتباه نشود.[۵]

لقب وی جواد و ابن الرضا[۶] است. القاب تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل[۷] ،مرتضی و منتجب،[۸] را نیز برای او برشمرده‌اند.

زندگی‌نامه

گاهشمار زندگی امام جواد(ع)حرم کاظمین (تصویر قدیمی).jpg
 
۱۰رجب ۱۹۵ق. تولد امام جواد[۹]
۲۰۰ق سفر امام رضا(ع) به مرو
آخر صفر ۲۰۳ق. شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت جوادالائمه[۱۰]
۱۵ذی‌الحجه ۲۱۲ق تولد امام هادی(ع)[۱۱]
۲۱۴ق تولد موسی مبرقع[۱۲]
۲۱۵ق. ازدواج با ام الفضل[۱۳]
۱۸رجب ۲۱۸ق. مرگ مأمون و آغاز خلافت معتصم[۱۴]
۲۸محرم ۲۲۰ق. احضار امام جواد به بغداد توسط معتصم[۱۵]
آخر ذ‌ی‌القعده ۲۲۰ق. شهادت امام جواد(ع)[۱۶]
 

بر اساس گزارش مورخان، امام جواد(ع) در سال ۱۹۵ق در مدینه به دنیا آمد. اما درباره روز و ماه ولادت او اختلاف است. بیشتر منابع تولد او را در ماه رمضان دانسته‌اند.[۱۷] برخی روز آن را ۱۵ رمضان[۱۸] و برخی دیگر ۱۹ رمضان[۱۹] گفته‌اند.[۲۰]شیخ طوسی در مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، تاریخ ولادت او را ۱۰ رجب ذکر کرده است.[۲۱]

از برخی روایات بر می‌آید که قبل از تولد جواد الائمه، برخی از واقفیان می‌گفتند علی بن موسی نسلی از خود باقی نمی‌گذارد و با مرگ او سلسله امامت قطع می‌شود.[۲۲] از این‌رو وقتی که امام جواد به دنیا آمد امام رضا (ع) او را مولودی بابرکت برای شیعیان توصیف کرد.[۲۳] البته پس از تولد امام جواد نیز، برخی از واقفیان، انتساب او به امام رضا(ع) را منکر شدند. آنان می‌گفتند امام جواد از نظر چهره به امام رضا(ع) شباهت ندارد، تا اینکه قیافه‌شناسان را حاضر کردند و آنان نسبت بین امام جواد و امام رضا را تأیید نمودند.[۲۴]

درباره زندگی امام جواد، اطلاعات چندانی در منابع تاریخی نیامده است. دلیل آن را محدودیت‌های سیاسی حکومت عباسی، تقیه و عمر کوتاه او دانسته‌اند.[۲۵] امام جواد در مدینه زندگی می‌کرد. بنا بر گزارش ابن بیهق، یک بار برای دیدار پدر به خراسان سفر کرد.[۲۶] و پس از امامت نیز چندین بار از سوی خلفای عباسی به بغداد احضار شد.

ازدواج

مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق[۲۷] یا ۲۱۵ق[۲۸] دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد. برخی گفته‌اند: احتمالاً در دیداری که امام جواد با پدر در طوس داشت،[۲۹] مأمون، ام الفضل را به عقد او درآورد.[نیازمند منبع] ابن کثیر بر این باور است که خطبه عقد امام جواد با دختر مأمون در زمان حیات امام رضا(ع) خوانده شد، اما ازدواج آنها در سال ۲۱۵ق. در تکریت بوده است.[۳۰]

ازدواج امام جواد با ام الفضل، به درخواست مأمون صورت گرفت.[۳۱] مأمون هدف خود را این می‌دانست که پدر بزرگ کودکی از نسل پیامبر(ص) و امام علی(ع)باشد.[۳۲]شیخ مفید دلیل این ازدواج را شیفتگی مأمون به امام جواد دانسته،[۳۳] اما برخی از پژوهشگران بر این باورند که این ازدواج با انگیزه و اهداف سیاسی انجام شده است از جمله اینکه مأمون می‌خواست از این راه، امام جواد و ارتباط او با شیعیان را کنترل کند.[۳۴] یا خود را علاقمند به علویان نشان دهد و آنان را از قیام علیه خود باز دارد.[۳۵] این ازدواج اعتراض برخی اطرافیان مأمون را در پی داشت زیرا بیم آن داشتند که خلافت از عباسیان به علویان منتقل شود.[۳۶] امام جواد(ع) مهریه ام الفضل را معادل مهریه حضرت زهرا(س)(۵۰۰ درهم) تعیین کرد.[۳۷]

همسر دیگر امام جواد، سمانه مغربیه است.[۳۸] سمانه، کنیز بود و به دستور امام جواد خریداری شد.[۳۹] امام جواد، از ام فضل صاحب فرزندی نشد.[۴۰] و همه فرزندان او از سمانه بودند.[۴۱]

فرزندان

بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) ۴ فرزند به نام‌های علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۴۲] برخی دختران امام را ۳ تن به نام‌های حکیمه، خدیجه و ام کلثوم می‌دانند.[۴۳] در برخی از منابع متأخر از ام محمد و زینب نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است.[۴۴]

دوران امامت

محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ق به امامت رسید.[۴۵] دوران امامت او با خلافت دو تن از خلفای عباسی هم‌‌زمان بود. حدود ۱۵ سال از امامت او در خلافت مأمون(۱۹۳-۲۱۸ق) و ۲ سال در خلافت معتصم(۲۱۸-۲۲۷ق) سپری شد. [۴۶][یادداشت ۲] مدت امامت جوادالائمه ۱۷ سال بود[۴۷] و با شهادت او در سال ۲۲۰ق امامت به فرزندش، امام هادی(ع) منتقل شد.[۴۸]

حاکمان زمان امام جواد(ع)
معتصم عباسی ۱۹۳-۱۹۸ق
مأمون عباسی ۱۹۸-۲۱۸ق
امامت امام جواد (ع) ۲۰۳-۲۲۰ق
۲۰۳
۲۰۴
۲۰۵
۲۰۶
۲۰۷
۲۰۸
۲۰۹
۲۱۰
۲۱۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۲۱۶
۲۱۷
۲۱۸
۲۱۹
۲۲۰

نصوص امامت

از دیدگاه شیعه، امام فقط با نص امام قبلی تعیین می‌شود؛[۴۹] یعنی هر امامی باید با عبارت صریح، امام پس از خود را تعیین کند. امام رضا(ع) در موارد متعددی امامت محمد بن علی را به اصحاب خود اعلام کرده بود. در هر یک از کتاب‌های کافی،[۵۰] ارشاد،[۵۱] اعلام الوری[۵۲] و بحارالانوار،[۵۳] بابی درباره نصوص امامت محمد بن علی(ع) وجود دارد که به ترتیب ۱۴، ۱۱، ۹ و۲۶ روایت را در این باره نقل کرده‌اند. از جمله: یکی از اصحاب امام رضا(ع) از او درباره جانشینش سؤال کرد، حضرت رضا (ع) با دست خود به فرزندش محمدِ تقی اشاره کرد.[۵۴] یا در روایتی فرمود:

«این ابوجعفر است که به جای خود نشانده و مقام خود را به او واگذار کرده‌ام.»[۵۵]

راویانی همچون علی بن جعفر، صفوان بن یحیی، معمر بن خلاد، حسین بن یسار، ابن ابی‌نصر بزنطی، ابن قیاما واسطی، حسن بن جهم، ابویحیی صنعانی، خیرانی، یحیی بن حبیب زَیّات، نصوص بر امامت محمد بن علی(ع) را روایت کرده‌اند.[۵۶]

امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان

امام جواد در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید.[۵۷] به دلیل پایین بودن سن وی، شیعیان درباره امام پس از امام رضا اختلاف پیدا کردند و برخی به دنبال عبدالله بن موسی رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۵۸] برخی به احمد بن موسی گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.[۵۹] با این حال، بیشتر اصحاب امام رضا (ع) به امامت امام جواد معتقد شدند.[نیازمند منبع] منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانسته‌اند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت می‌دانستند.[۶۰] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی امام جواد را مطرح می‌کردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد می‌کرد و می‌فرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۶۱] اما این مسئله در زمان امامت جوادالائمه، به صورت جدی‌تر و به عنوان شبهه مطرح شد و سبب شد برخی از خواص اصحاب امام رضا مانند یونس بن عبدالرحمن نیز در امامت جواد الائمه تردید کنند. از این رو هنگامی که گروهی از بزرگان شیعیان مانند ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم و یونس بن عبدالرحمان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمدند تا درباره امام پس از امام رضا گفتگو کنند. یونس بن عبدالرحمن به آنان گفت تا زمانی که این کودک(امام جواد) بزرگ شود به چه کسی رجوع کنیم؟ و با واکنش تند ریان بن صلت مواجه شد. ریان گفت اگر این امامت این کودک از جانب خدا باشد اگر یک روز هم از عمر او گذشته باشد مانند کسی است که صد سال عمر کرده و اگر امامت او از جانب خدا نباشد اگر هزار سال هم داشته باشد مانند یکی از مردم عادی است.[۶۲]

همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد را مطرح می‌کردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی[۶۳] و سخن گفتن حضرت عیسی[۶۴] در گهواره استناد می‌شد.[۶۵] امام جواد خود نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح می‌کردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره می‌کرد و می‌گفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا می‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنی‌اسرائیل آن را انکار می‌کردند.[۶۶]

پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام

با اینکه امام رضا در موارد متعددی به امامت جوادالائمه تصریح کرده بود[۶۷] برخی از شیعیان برای اطمینان بیشتر، امام جواد را با پرسش‌هایی می‌آزمودند.[۶۸] این آزمایش در مورد ائمه دیگر نیز مطرح بود[۶۹] اما با توجه به سن کم امام جواد، درباره او ضرورت بیشتری داشت.[۷۰] برخی از پژوهشگران بر این باورند این کار از سوی شیعیان به این دلیل صورت می‌گرفت که گاهی به دلایلی همچون تقیه و حفظ جان امام، بر چندین نفر وصیت می‌شد.[۷۱][یادداشت ۳]

گزارش‌های مختلفی از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد در منابع روایی آمده است. پاسخ‌های امام سبب ترفیع جایگاه وی و پذیرش امامت او نزد شیعیان می‌شد.[نیازمند منبع] البته پرسش‌های شیعیان مختص امام جواد نبود. آنان افراد دیگر را به همین شیوه می‌آزمودند.[۷۲] بنابر برخی روایات، گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند برای دیدار امام جواد به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، پاسخ‌های عبدالله آنان را قانع نکرد، شیعیان متحیر و نگران بودند تا آینکه با امام جواد(ع) دیدار کردند و با پاسخ‌های او قانع شدند.[۷۳]

برخورد امام با فرقه‌های دیگر

از پرسش‌های شیعیان و پاسخ‌های امام جواد که در منابع شیعی نقل شده، به دست می‌آید که در دوره امامت جوادالائمه، فرقه‌های اهل حدیث، واقفیه، زیدیه و غلات فعالیت می‌کردند. اهل حدیث بر این باور بودند که خدا جسم است[نیازمند منبع] امام جواد شیعیان را از نماز خواندن پشت سر کسانی که خدا را جسم می‌دانستند و نیز از پرداخت زکات به آنان نهی می‌کرد.[۷۴] او در پاسخ به ابوهاشم جعفری که از تفسیر آیه «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصار»[۷۵]پرسیده بود، امکان دیدن خدا با چشم(عقیده مجسمه) را نفی کرد و فرمود: اوهام قلوب، دقیق‌تر از دید چشمان است. انسان می‌تواند چیزهایی را که ندیده‌ تصور کند اما نمی‌تواند آنها را ببیند. وقتی که اوهام قلوب نمی‌توانند خدا را درک کنند چگونه چشمان او را بینند و درک کنند؟[۷۶]

روایاتی از امام جواد در مذمت واقفیان نقل شده است[۷۷] امام نهم، زیدیه و واقفیان را در ردیف نواصب قرار می‌داد.[۷۸] و می‌گفت آیه «وجوهٌ یومئذٍ خاشعه، عاملهٌ ناصبه» درباره آنان نازل شده است.[۷۹] همچنین امام جواد اصحاب خود را، از نماز خواندن پشت سر واقفیان نهی می‌کرد.[۸۰]

امام جواد، غالیانی همچون ابوالخطاب و پیروان او را لعن می‌کرد. او همچنین کسانی که در لعن ابوالخطاب توقف یا تردید می‌کردند را نیز لعن می‌نمود.[۸۱]جوادالائمه، افرادی همچون ابوالغمر، جعفر بن واقد و هاشم بن ابی‌هاشم را پیرو ابوالخطاب معرفی می‌کرد و می‌گفت آنان با نام ما(اهل بیت) از مردم بهره‌کشی می‌کنند.[۸۲] بنابر روایتی که در رجال کشی آمده است امام جواد قتل دو تن از غلات به نام‌های ابوالمهری و ابن ابی‌رزقاء را جایز دانست و دلیل آن را نقش آنان در منحرف کردن شیعیان عنوان کرد.[۸۳] گفته شده است امام در نامه‌هایی که برای وکلای خود می‌فرستاد شیعیان را از رفت و آمد با غالیان منع می‌کرد.[نیازمند منبع]

همچنین امام جواد خطاب به محمد بن سنان، ادعای مفوضه مبنی بر واگذاری خلق و تدبیر جهان به پیامبر(ص) و امامان را رد کرد. البته تفویض احکام [یادداشت ۴] را به عنوان عقیده‌ای درست معرفی نمود و آن را هم به مشیت الهی منتسب کرد و فرمود: این عقیده‌ای است که هر کس از آن جلوتر برود از اسلام خارج است و هر کس آن را نپذیرد (دینش) نابود می‌شود و هر کس آن را بپذیرد به حق پیوسته است.[۸۴]

سیره

برخی از منابع، دلیل ملقب شدن امام نهم شیعیان به جواد را، کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند.[۸۵] بر پایه نامه‌ای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، جواد را از درب فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، حضرت رضا نامه‌ای به جواد فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. امام رضا در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. او همچنین سفارش بستگان نزدیک او مانند عموها، دایی‌ها، عمه‌ها و خاله‌ها را به صورت ویژه کرده بود.[۸۶]

قرشی امام جواد را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده است. او از کثرت نافله‌های امام جواد سخن گفته است. به گفته قرشی حضرت جواد نافله‌ای به جای می‌آورد که در هر رکعت آن هر یک از سوره‌های حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند.[۸۷] همچنین بر پایه روایتی که سید ابن طاووس نقل کرده است هنگامی که ماه قمری فرا می‌رسید محمد بن علی دو رکعت نماز می‌گذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را می‌خواند و سپس صدقه می‌داد.[۸۸]

امام جواد، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که الشریف کل الشریف من شرفه علمه[۸۹]؛‌ با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه عملش باشد از این رو به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می‌کرد. برخی از نویسندگان حدود ده تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده‌اند.[۹۰]

نقش انگشتری امام جواد حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي‏ بوده است.[۹۱]

روایات و مناظرات

حدود ۲۵۰ حدیث از امام جواد نقل شده است.[۹۲] این روایات در موضوعات فقهی، تفسیری و عقیدتی است. کم بودن روایات منقول از امام جواد در مقایسه با برخی دیگر از امامان معصوم را به جهت تحت کنترل بودن و همچنین سن کم وی در زمان شهادت دانسته‌اند.[نیازمند منبع] از معروف‌ترین سخنان وی، روایت «الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ‏ إِلَى‏ ثَلَاثِ‏ خِصَالٍ‏ تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.» [۹۳]است که در آن مؤمن را نیازمند توفیق الهی، واعظ درونی و پذیرش خیرخواهی، دانسته است.

همچنین امام جواد(ع) در دوران امامت خود چندین بار با برخی از فقیهان دربار عباسی مناظره کرد. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که برخی از این مناظره‌ها به درخواست درباریان مأمون و معتصم و با هدف آزمایش امام نهم شیعیان انجام می‌گرفته است و نتیجه آن باعث شگفتی و تحسین حاضران می‌شده است.[نیازمند منبع] منابع ۹ مناظره و گفتگو از امام جواد گزارش کرده‌اند که چهار مورد آنها با یحیی بن اکثم و یک مورد با احمد بن ابی‌داوود قاضی القضات‎های بغداد بوده است. همچنین گفتگوهایی از وی با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم نیز گزارش شده است. موضوع این گفتگوها مباحث فقهی مربوط به حج، طلاق، حد سرقت و مباحث کلامی همچون ویژگی یاران امام دوازدهم، فضایل شیخین و اسماء صفات خدا بوده است.[نیازمند منبع]

مناظره در مجلس مأمون

از مناظرات مهم امام که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت، مناظره با یحیی بن اکثم، فقیه دربار عباسی، بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، اعتراض سران عباسی به پیشنهاد ازدواج امام با ام الفضل از سوی مأمون بود. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا امام جواد(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظره‌ای ترتیب دادند.

یحیی در مناظره، نخست مسئله‌ای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام جواد، با مطرح کردن وجوه گوناگون برای مسئله،[یادداشت ۵] از یحیی بن اکثم پرسید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند. سپس خود امام جواد، مسئله را با صورت‌های مختلف آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب امام، بر تبحر او در فقه اعتراف کردند. گفته‌اند که مأمون پس از مناظره گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۹۴]

مناظره درباره خلفا

به نقل منابع روایی شیعه، امام جواد در مجلسی با حضور مأمون و شماری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل ابوبکر و عمر مناظره کرد. یحیی خطاب به امام گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت: از ابوبکر سؤال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضایل ابوبکر نیستم اما کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند وآن اینکه پیامبر فرمود: هنگامی که حدیثی از طرف من به شما می‌رسد آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آن بود بپذیرید و اگر نبود قبول نکنید زیرا دروغ‌گویان و جعل‌کنندگان حدیث زیاد خواهند شد، سپس امام فرمود: این حدیث با قرآن موافقت ندارد زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او می‌پرسد؟[۹۵]

پس از آن یحیی درباره این روایت سؤال کرد: “مَثَل ابوبکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است، امام در جواب فرمود: محتوای این روایت درست نیست زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را کرده و لحظه‌ای مرتکب گناه نشده‌اند در حالی که ابوبکر و عمر پیش از آنکه اسلام بیاورند، سال‌های طولانی مُشرک بوده‌اند.[۹۶]

قطع دست دزد

در زمان سکونت امام جواد در بغداد درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود بین فقهای درباری اختلافی پیش آمد؛ برخی می‌گفتند از مچ باید قطع گردد و برخی دیگر قطع آن را از آرنج می‌دانستند. معتصم از امام جواد خواست تا نظر خود را بیان کند. امام جواد از معتصم خواست او را از پاسخ معاف دارد اما خلیفه اصرار کرد و امام گفت: فقط انگشتان دزد قطع می‌شود و بقیه دست باقی می‌ماند. وی دلیل خود را آیه وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (ترجمه: و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید.)[ ۷۲–۱۸] عنوان کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۹۷] برخی بر این باورند این حادثه سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد.[نیازمند منبع]

فضائل و مناقب

در منابع، فضایل و مناقب متعددی برای حضرت جواد ذکر شده است. برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان در کودکی از جمله آنهاست. برخی از کراماتی نیز که برای آن حضرت نقل شده عبارتند از:

قطب راوندی از محمد بن میمون نقل می‌کند: حضرت جواد در ایامی که کودک بود و امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه نمود و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفق، حضرت محمد تقی را آورد در حالی که در مهد جای داشت من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بیمار شده و بینائی‌اش از دست رفته. سپس حضرت دست به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمانم شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.[۹۸]

همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت امام جواد(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، امام را تا بیرون شهر بدرقه کردند، هنگام مغرب امام جواد در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز با مردم خداحافظی کرد و رفت. فردای آن شب درخت به بار نشست و میوه داد و سبب شگفتی مردم شد. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۹۹]

اصحاب

شیخ طوسی از حدود ۱۱۵ تن به عنوان اصحاب امام جواد نام برده است.[۱۰۰]قرشی در کتاب حیاة الامام محمد الجواد(ع) ۱۳۲نفر [۱۰۱]و عبدالحسین شبستری در کتاب «سُبُلُ الرَّشاد إلی اَصحاب الاِمام الجَواد»، ۱۹۳ نفر[۱۰۲] را به عنوان اصحاب امام نهم، معرفی کرده‌اند. برخی نیز تعداد آنان را به ۲۵۷ تن رسانده‌‌اند.[نیازمند منبع] عطاردی در مسند الامام الجواد تعداد راویان از امام جواد را ۱۲۱ تن دانسته است.[۱۰۳] برخی از اصحاب امام جواد با امام رضا (ع)[۱۰۴] و امام هادی (ع) نیز مصاحبت داشته و از آن دو روایت کرده‌اند.[۱۰۵] در میان راویان از امام جواد، پیروانی از فرقه‌های دیگر از جمله اهل‌سنت نیز وجود داشته است.[۱۰۶] تعداد راویان غیر امامی از جوادالائمه را ۱۰ تن گفته‌اند.[۱۰۷]

عبدالعظیم حسنی، احمد بن ابی‌نصر بزنطی، حسن بن سعید اهوازی، احمد بن محمد برقی و ابراهیم بن هاشم از اصحاب مشهور امام بودند.

ارتباط با شیعیان

امام جواد از طریق سازمان وکالت با شیعیان در ارتباط بود. او در سرزمین‌های اسلامی از جمله بغداد، کوفه، اهواز، بصره، همدان، قم، ری، سیستان و بُست نمایندگانی داشت.[۱۰۸] تعداد وکیلان امام جواد را ۱۳ تن گفته‌اند.[۱۰۹] آنان وجوهات شرعی شیعیان را به امام جواد می‌رساندند.[نیازمند منبع] ابراهیم بن محمد همدانی در همدان [۱۱۰] و ابوعمرو حذّاء در نواحی بصره[۱۱۱] وکالت آن حضرت را بر عهده داشتند. صالح بن محمد بن سهل به موقوفات آن حضرت در قم رسیدگی می‌کرد.[۱۱۲] همچنین زکریا بن آدم قمی،[۱۱۳] عبدالعزیز بن مهتدی اشعری قمی،[۱۱۴] صفوان بن یحیی،[۱۱۵] علی بن مهزیار[۱۱۶] و یحیی بن ابی‌عمران[۱۱۷] از وکلای امام جواد بودند. برخی از نویسندگان با استناد به شواهدی محمد بن فرج رخجی و ابوهاشم جعفری را از وکیلان او به شمار آورده‌اند.[۱۱۸] البته احمد بن محمد سیاری نیز ادعای وکالت از سوی امام جواد را داشت ولی امام ضمن رد ادعای او، از شیعیان خواست تا وجوهات را تحویل وی ندهند.[۱۱۹]

گفته شده است که امام جواد به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده می‌کرد؛

  • تحت کنترل دستگاه حاکم بود.
  • برای دوره غیبت زمینه‌سازی می‌کرد.[۱۲۰]

امام نهم شیعیان در ایام حج نیز با شیعیان دیدار و گفتگو می‌کرد. برخی از محققان بر این باروند که سفر امام رضا(ع) به خراسان، سبب شده بود تا روابط شیعیان با امامان خود گسترش یابد.[۱۲۱] از این رو شیعیانی از خراسان، ری و بست و سجستان در ایام حج به دیدار امام می‌آمدند.[نیازمند منبع]

شیعیان با امام جواد، از طریق نامه‌نگاری نیز در ارتباط بودند. آنان در نامه‌هایشان سؤالاتی را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، مطرح می‌کردند و امام به آنها پاسخ می‌داد.[۱۲۲] در موسوعة الامام الجواد، به جز پدر و پسر امام، نام ۶۳ تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشته، گرد آمده است.[۱۲۳] البته برخی از نامه‌ها در پاسخ به گروهی از شیعیان نوشته شده است.[۱۲۴]

شهادت

 
تصویری قدیمی از حرم امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)

خلفای عباسی دو بار امام را به بغداد احضار کردند. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود.[۱۲۵] بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم وارد بغداد شد و در ذ‌ی‌القعده[۱۲۶] یا ذی‌الحجه[۱۲۷] همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذی‌القعده است؛[۱۲۸] اما در برخی منابع پنجم[۱۲۹] یا ششم ذی الحجه[۱۳۰] نیز آمده است. پیکر او را در کنار جدش امام کاظم(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند.[۱۳۱] سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفته‌اند[۱۳۲] از این رو جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.

برخی علت شهادت امام را سعایت ابن ابی‌داود (قاضی بغداد) در نزد معتصم عباسی دانسته‌اند. دلیل آن هم پذیرفته‌شدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن ابی‌دُواد و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.[۱۳۳]

درباره چگونگی شهادت امام نهم شیعیان اختلاف است؛ در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.[۱۳۴] برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل محمد بن علی را مسموم کرد.[۱۳۵] به گزارش مسعودی، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون امام جواد از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمی را در انگور نهادند و امام از آن خورد. ام الفضل پس از آن که امام جواد را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام او را نفرین کرد.[۱۳۶] درباره چگونگی شهادت او به دست ام الفضل سخنان دیگری نیز گفته شده است.[۱۳۷]

بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت كردند. او به عبدالملك زيّات والی مدينه نامه نوشت كه محمد بن علی(ع) را همراه با ام الفضل روانه بغداد كند. وقتی امام جواد وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام می‌کرد و تحفه‌هایی برای او و امّ الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسيله غلام خود به نام (اشناس) برای امام جواد فرستاد. اشناس به امام گفت: خلیفه، پيش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابی‌داود و سعيد بن خضيب نوشانده و امر كرده که شما هم از آن بنوشيد. امام فرمود:«آن را در شب می‌نوشم» اما اشناس اصرار می‌کرد که بايد خنك نوشيده شود و يخ آن آب می‌شود سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.[۱۳۸]

شیخ مفید در شهادت امام نهم تردید کرده و گفته است شهادت او برای من ثابت نشده است[۱۳۹] برخی از محققان شیعه با استناد به روایت «ما مِنَا الا مقتول شهید» و همچنین ذکر شواهدی که از شهادت امام جواد حکایت دارد، سخن شیخ مفید را رد کرده‌اند.[۱۴۰]

جایگاه نزد اهل سنت

عالمان اهل سنت، امام نهم شیعیان را به عنوان یک عالم دینی احترام می‌کنند. برخی از آنان شخصیت علمی امام جواد را ممتاز دانسته‌[۱۴۱] و شیفتگی مأمون به او را به دلیل شخصیت علمی و معنوی او در کودکی دانسته‌اند.[۱۴۲] حتی برخی از آنان بر این باروند که مأمون به دلیل شخصیت علمی محمد بن علی، دختر خود را به ازدواج او درآورد.[نیازمند منبع] آنان همچنین از برتری محمد بن علی(ع) در ویژگی‌ها دیگری همچون تقوا، زهد و سخاوت سخن گفته‌اند.[۱۴۳] به عنوان نمونه ابن تیمیه ملقب شدن او به جواد را، به دلیل شهرتش در سخاوت و بزرگواری می‌داند.[۱۴۴] جاحظ عثمان معتزلی نیز، محمد بن علی(ع) را عالم، زاهد، عبادت‌پیشه، شجاع، بخشنده و پاک معرفی کرده است.[۱۴۵]

توسل به امام جواد

 
ضریح حرم امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)

برخی از شیعیان با توجه به توصیه‌هایی که برخی از عالمان شیعی داشته‌اند، برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به امام جواد(ع) توسل می‌جویند و او را باب الحوائج می‌خوانند. نمونه‌ای از این توصیه نقل مجلسی دوم از ابوالوفاء شیرازی است که مدعی شده پیامبر (ص) در خواب او را به توسل به امام جواد(ع) در امور مادی توصیه کرده است.[۱۴۶] [یادداشت ۶]

بر پایه روایتی که داود صیرفی از امام هادی(ع) نقل کرده زیارت مرقد امام نهم پاداش و ثواب زیادی دارد.[۱۴۷]همچنین ابراهیم بن عقبه در نامه‌ای از امام هادی(ع) درباره زیارت امام حسین، امام کاظم و امام جواد(ع) پرسید امام زیارت امام حسین را برتر و مقدم دانست و فرمود زیارت هر سه کامل‌تر است و پاداش بیشتری دارد.[۱۴۸] آرامگاه امام جواد(ع) و امام کاظم(ع)، در بغداد زیارتگاه مسلمانان به‌ویژه شیعیان است. آنان مرقد آن حضرت را در حرم کاظمین زیارت می‌کنند و به او متوسل می‌شوند. شیعیان در سال‌روز شهادت امام جواد مجالس عزاداری، روضه‌خوانی و سینه‌زنی بر پا می‌کنند.

کتاب‌شناسی

درباره امام جواد آثار زیادی به زبان‌های مختلف به ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب(۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایان‌نامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و ۹ عنوان به زبان‌های دیگر است.[۱۴۹]

وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیه‌السلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد، حیاة‌ الامام محمد الجواد و سبل الرشاد از مهمترین کتاب‌هایی است که درباره امام جواد منتشر شده است.

لینک کانال دعا و اذکار : https://telegram.me/doagooo

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *