در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com راهکارهای قرآن برای درمان بیماری های روحی و روانی و افسردگی را برای شما عزیزان قرار دادیم .
راهکارهای قرآن برای درمان بیماری های روحی و روانی و افسردگی,درمان سریع و آسان افسردگی با راهکارهای قرآنی,قران برای درمان بیماری های روحی و روانی چه راهکاری دارد ؟,راهکارهای قرآن و اهل بیت برای مبتلا نشدن به بیماری افسردگی
راهکارهای قرآن برای درمان بیماری های روحی و روانی و افسردگی
افسردگى از جمله بیمارىهاى روانى است که در جوامع مختلف شیوع دارد. این اختلال روانى در قرن اخیر یکى از مشکلات مهم و نگرانکننده جوامع و از جمله عوامل تهدیدکننده وضعیت اقتصادى کشورها به شمار مىرود و از این رو مورد توجه بسیارى از صاحبنظران و سیاستگزاران امور بهداشتى کشورها و سازمان جهانى بهداشت قرار گرفته است.
قبل از پاسخ به این سؤال که قرآن در مورد افسردگى و مبتلا نشدن به آن چه راهکارهایى دارد لازم است به بررسى علتهاى بروز این حالت روانى بپردازیم.
عوامل ایجاد افسردگی چیست؟
بعضی از عوامل ابتلا به این بیماری عوامل زیستشناختى شامل آمادگىهاى ژنتیکى، پیام رسانىهاى عصبى، نور و آندوکرین و البته این عوامل ارتباطى با اعتقادات مذهبى ندارد و یا ارتباط آن ضعیف است.
عوامل روانشناختی
دوم عوامل روانشناختى شامل دیدگاههاى روان پویایى، شناختى، رفتارى هستند که در سببشناسى افسردگى نقش زیادى دارند.
دیدگاههاى روان پویایى میگویند از دست دادن فرد مورد علاقه و یا هر شىء دوست داشتنى، باعث ایجاد اضطراب و تنشهاى درونى مىشود که در صورت درونفکنى آن، باعث بروز افسردگى میشود.
مثلث شناخت منفی
آقاى کیب مثلث شناختى منفى را در سببشناسى افسردگى به صورت ذیل مطرح مىکند: اول نگرش منفى نسبت به خویشتن این نوع نگرش باعث «بروز احساس حقارت» در انسان مىشود. دوم نگرش منفى نسبت به تجربیات گذشته این نوع نگرش موجب بروز «احساس بدبینى» در انسان مىشود. سوم نگرش منفى نسبت به حوادث آینده که باعث «احساس ناامیدى» در انسان مىشود. بروز این گونه احساسات باعث ایجاد افسردگى در فرد مىشود.
رفتارگرایان نیز معتقدند که تجربه مستمر ناراحتى، ناکامى و درماندگى را به دنبال دارد که خود باعث ایجاد افسردگى مىشود.
عوامل جامعه شناختی
جامعهشناسان عوامل زیر را موجب بروز افسردگى مىدانند:. حوادث تنش زاى زندگى، تجرد و خانواده از هم گسسته؛ براساس بررسىهاى میدانى، افسردگى در افراد مجرد و به ویژه در افرادى که با طلاق از هم جدا شدهاند و خانوادههاى گسسته، شیوع بیشترى دارد، احساس تنهایى و انزوا از عوامل افسردگى به شمار مىرود و فقر اجتماعى.
آنچه گفته شد عواملى بود که صاحبنظران براى بروز افسردگى برشمردهاند، گرچه موارد دیگرى نیز در بروز این بیمارى وجود دارد که بیان تمامى موارد خارج از بحث است.
راههای درمان قرآن کریم برای جلوگیری از بروز افسردگی چیست؟
قرآن کریم به عنوان تنها منبع وحیانى مورد اعتماد؛ با نگاهى جامع به انسان و نیازهاى او و ظرفیت وجودیش، دستورالعملهایى را براى سالم ماندن از حملههاى عصبى، افسردگى و هر بیمارى دیگر بیان کرده است.
قرآن کریم مىفرماید: «مؤمنان کسانى هستند که هر گاه مصیبتى به آنان برسد متوجه خداوند شده و مىگویند: انا لله و انا الیه راجعون. در حقیقت ما از خداییم و به سوى او باز مىگردیم».
اعتقاد به نیروی فراماده
قرآن کریم با بیان این دستورالعمل، انسان مصیبتزده را از افتادن به ورطه اضطراب و افسردگى نجات مىدهد و در صورت بروز اضطراب با بیان «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ رعد/۲۸» او را به آرامش و دور شدن از اضطراب دعوت مىکند. شخصى که معتقد به نیرویى فراتر از ماده باشد هیچ گاه از دست دادن چیزى از امور دنیوى او را افسرده و غمگین نمىکند.
عزت نفس
همانطور که گذشت، طبق بیان دیدگاههاى شناختى نیز، سه نگرش منفى وجود دارد که باعث بروز افسردگى در انسان مىشود. ولى خداوند در مقابله با این عوامل مىفرماید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ؛ منافقون/۸». از این رو شخصى که خود را عزیز بداند و به این نسخه شفابخش توجه کند دچار احساس حقارت نمىشود.
نهی از سوء ظن
خداوند در جاى دیگر از احساس بدبینى نهى و آن را گناهى بزرگ شمرده و مىفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پارهاى از گمانها گناه است»(حجرات/۱۲).
آرى کسى که به آیات الهى مؤمن است تلاش مىکند نسبت به دیگران بدگمانى نداشته باشد یا بدگمانى خود را کنترل کند؛ در آن حال از افسردگى و افسرده شدن نجات یافته است.
نهی از ناامیدی
قرآن کریم در رابطه با عامل دیگر ایجاد افسردگى یعنى احساس نومیدى، مىفرماید: «وَلَا تَیْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ(؛ و از [گشایش و] رحمت خدا ناامید نشوید؛ [چرا] که جز گروه کافران، (کسى) از رحمت خدا ناامید نمىشود»(یوسف/۸۷).
و در جاى دیگر مىفرماید: «قُلْ یَا عِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ بگو: اى بندگان من که در مورد خودتان زیادهروى کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید، [چرا] که خدا تمام آثار (گناهان) را مى آمرزد؛ که تنها او بسیار آمرزنده [و] مهرورز است»(زمر/۵۳).
تغییر نگرش نسبت به وقایع زندگی
از جمله عوامل دیگر افسردگى، تجربه مستمر ناراحتى بود، قرآن کریم راه نفوذ برخى ناراحتىها را که ممکن است عواملى مانند: نوع نگاه شخص به وقایع اطراف باشد را مسدود کرده است و مىفرماید: «عَسَى أَن تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ و چه بسا از چیزى ناخشنودید، و آن براى شما خوب است؛ و چه بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است و خدا مىداند و شما نمىدانید»(بقره/۲۱۶).
در زندگى روزمره، حوادثى اتفاق مىافتد که ممکن است باعث ناراحتى انسان شود. خداوند مىفرماید: در رابطه با این امور، ناراحتى به خود راه ندهید. چه بسا همین امر که به ظاهر موجب ناراحتى شما شده است، مصلحت شما در آن باشد. از آن جا که این بیان عام است، فرد مؤمن باید نسبت به هر امر به ظاهر ناراحت کننده با دیدى مثبت نگریسته و از گرفتار شدن در کمند غمگینى شدید رهایى یابد.
عوامل جامعهشناختی عامل افسردگی از نگاه قرآن
عوامل جامعهشناختى مطرح شده نیز از نگاه قرآن مخفى نمانده و با بیاناتى شیوا، انسان را از وارد شدن به آن محدوده باز داشته است و مىفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ؛ و قطعاً [همه] شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهشى در ثروتها و جانها و محصولات، آزمایش مىکنیم؛ و به شکیبایان مژده ده»(بقره/۱۵۵).
خداوند در این آیه عوامل امتحان بشر را باز مىشمارد. عواملى که در صورت عدم ایمان شخص، باعث تنش در زندگى او مىشود و فرد را به کام افسردگى فرو مىبرد، اما خداوند با تذکر به این نکته که این موارد براى امتحان و آشکار شدن افراد صابر است و جامعهى اسلامى را از ورود به اضطراب و افسردگى نجات مىدهد.
از عوامل دیگر جامعهشناختى در بروز افسردگى، تجرد و خانوادههاى از هم گسسته است. در اسلام به موضوع ازدواج و تشویق به تشکیل خانواده اهتمام زیادى شده است و آن را عامل ثبات روانى و دور شدن از اضطراب مىداند و مىفرماید: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِى ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانههاى او این است که همسرانى از (جنس) خودتان براى شما آفرید، تا بدانها آرامش یابید، و در بین شما دوستى و رحمت قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانههایى است براى گروهى که تفکّر مىکنند»(روم/۲۱).
در آیه شریفه، آفرینش موجودى از جنس بشر که به عنوان همسر معرفى شده را مایه سکون و آرامش دانسته و با این فرایند، جامعه اسلامى را از ورود به وادى اضطراب و تشنج روانى دور نگه مىدارد.
اسلام رهبانیت و انزواطلبى و فرار از ازدواج را نهى و در مقابل ازدواج را دریچهاى براى ورود به وادى آرامش و سلامت روانى معرفى کرده است و از طرفى، طلاق تا زمانى که چارهاى جز آن نباشد امرى ناپسند معرفى شده است. گرچه آموزههاى قرآنى، طلاق را در صورت ضرورت، وسیلهاى براى رهایى و فرار از فشارهاى روانى ناشى از اختلافات خانواده مىداند. ولى براى آن شرایطى را قرارداده است که در آن صورت فشار روانى حاصل از این جدایى را به حداقل مىرساند: «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ؛ و هنگامى که زنان را طلاق دادید و به (روزهاى پایانى) سرآمدِ (عدّه) شان رسیدند، پس بهطور پسندیده نگاهشان دارید یا بطور پسندیده آزادشان سازید؛ و به خاطر زیان رساندن نگاهشان ندارید»(بقره/۲۳۱).
موضوع این آیه، طلاق و جدایى همسران است. ولى با ظرافتى که مخصوص قرآن است مىفرماید: در این هنگام که عده زن در حال تمام شدن است، یا به بهترین وجه رجوع کرده و زندگى را ادامه دهید و یا با بهترین وجه که هیچگونه آشفتگى روحى را به همراه نیاورد جدا شوید. پیشنهاد رجوع مجدد به زوج از طرف خداوند، نشان از اهمیت پیوند و استمرار زندگى در اجتماع دارد و تأکید به جدایى همراه با زیبایى و خوبى که هم شرع و هم عرف و عقل آن را تأیید کند نشان از احتمال بروز حملههاى روانى در این حالت دارد، که با این گونه برخورد زوج، این حملهها به حداقل مىرسد.
در آیه بعد، توصیه دارد که از ازدواج مجدد همسر جلوگیرى نشود. در گذشته مرسوم بود و ازدواج همراه با نیکى را مورد تأکید قرار مىدهد که خود دلیل دیگرى بر اهمیت دادن قرآن به ازدواج و اکراه از تجرد است.
به طور خلاصه، نظر قرآن در این باره چنین است:
۱. سفارش به ازدواج.
۲. نکوهش طلاق، هر چند آنرا دریچه خروج از بنبستهاى تفاهم مىداند.
۳. توصیه به تحکیم روابط عاطفى خانوادگى از دیگر آموزههاى قرآن است.
چنانچه گذشت، اسلام نه تنها از رهبانیت و انزواطلبى نهى کرده بلکه رجوع به جمع و همکارى جمعى را سفارش مىکند و مىفرماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلَا تَفَرَّقُوا؛ و همگى به ریسمان خدا تمسّک جویید و پراکنده نشوید».
و در آیه دیگر مىفرماید: «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى؛ و بر(اى) نیکوکارى و (خود نگهدارى و) پارسایى با یکدیگر همکارى کنید».
با این راهکار قرآنى و استفاده صحیح از آنها افسردگى در جامعه اسلامى به حداقل مىرسد.
افسردگى در آئینه روایات
عواملى که در پیدایش و یا تشدید افسردگى نقش دارند فراوانند. در احادیث اهل بیت(ع) که خود مفسر واقعى قرآنند عوامل شناختى، عاطفى و رفتارى متعددى براى این موضوع بیان شده که به بخشى از این روایات اشاره مىشود:
وابستگى
وابستگى از جمله عواملى است که در روایات متعدد از آن به عنوان عامل افسردگى نام برده شده است. از آن جا که انسان نمىتواند در زندگى به تمام تمایلات و خواستهاى خود برسد این ناکامى باعث غمگینى شدید و افسردگى فرد مىشود. از رسول اکرم(ص) حکایت شده است: «کسى که علاقه و وابستگى زیاد به دنیا داشته باشد به طور قطع سه چیز را درپىدارد: نیازمندى، که هیچگاه به بىنیازى نمىانجامد؛ گرفتارى که هرگز از آن خلاصى نیست؛ و افسردگى و غمگینى، که جزء وجودش مىشود و از او جدا نمىشود».
دورى از معنویت
از جمله عوامل افسردگى که در روایات اسلامى به آن اشاره شده، عامل دورى از معنویت و پیروى از هواهاى نفسانى، خشم و شهوترانى و امورى از این قبیل است. براى مثال از حضرت على(ع) نقل شده که مىفرمایند: «هر که به ناحق بر کسى خشم گیرد که توان آسیب رساندن به وى را ندارد، اندوهش دراز گردد و خود را عذاب دهد».
منفىنگرى
در روایات اسلامى موضوع منفىنگرى در محورهایى مانند تردید نسبت به الطاف خداوند، نارضایتى از خداوند و ناخشنودى از زندگى، نپذیرفتن واقعیت و خیالپردازى، برآورده نشدن انتظارات و نگرش منفى نسبت به اطرافیان و امورى این چنین تجلى پیدا کرده و عاملى براى پیدایش افسردگى معرفى شده است. امام صادق(ع) در این زمینه مىفرماید: «خداوند براساس عدالت و حکمت و علم خود، آرامش و شادابى را در معرفت یقینى و رضایت (از آنچه به او و به دیگر بندگان عطا کرده) قرارداده است و اندوهگینى و افسردگى را در شک و تردید و عدم رضایت قرار داده است».
ضعف انگیزه و اراده
در روایات اسلامى، ضعف انگیزه و اراده در موضوعاتى مانند کوتاهى در انجام فعالیت و عدم دستیابى به موفقیتها تجلى کرده و به عنوان عاملى براى افسردگى معرفى شده است. از این روى از حضرت على(ع) روایت شده که مىفرماید: «هر کس در انجام تکالیف و فعالیتهاى خود کوتاهى کند به غم و اندوه و افسردگى مبتلا مىشود».
آرزوهاى دور و دراز
در منابع اسلامى داشتن آرزوهاى طولانى و در قبال آنها خیالپردازى را مایه افسردگى مىداند و از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است «از اینکه آرزوهاى دور و دراز داشته باشى و فریب آنها را بخورى برحذر باش که تو را ناراحت و اندوهناک مىکند و به تدریج اندوهت بزرگ مىشود و فکر تو را مشغول مىکند و ناراحتىات را افزایش مىدهد».
بررسىهاى تجربى در رابطه بین اعتقادات مذهبى و افسردگى
طبق آمار میان میزان افسردگى و عقاید مذهبى همبستگى منفى وجود دارد. نتایج یک مطالعه با نمونهبردارى تصادفى در گروههاى مشابه نشان داد که همبستگى مثبتى بین خواندن نماز و بهبود افسردگى و اضطراب و افزایش اعتماد به نفس وجود دارد. در این زمینه «ازالى»، «هاسانچ»، «آمینا» و «سابرامانیام» در مطالعه میان ۱۳۰ بیمار مبتلا به اضطراب و ۱۰۰ بیمار مبتلا به افسردگى، در دو گروه متمایز با شرایط فرهنگى مذهبى قوى و ضعیف به این نتیجه رسیدند که «گروه داراى اعتقادات مذهبى، بعد از شش ماه روان درمانى، بهبود بیشترى یافتند».