خانه / مطالب متفرقه / ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده)

ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده)

در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده) را برای شما عزیزان قرار دادیم .

ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده)
ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده)

ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده),پنهان کردن احساسات,نگران بودن برای یکدیگر,فقر کلمات در بیان احساسات,دلواپسی برای همدیگر,دلتنگ بودن برای یکدیگر

ای کاش ما فقط نگران هم نبودیم (احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده)

پدرم دلواپس آینده برادرم است!

اما حتی یڪ بار هم اتفاق نیفتاده ڪه باهم به ڪافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بخندند.

برادرم نگران فشار ڪارے پدرم است!

اما حتی یڪبار هم نشده خواسته هایش را به تعویق بیندازد تا پدر براہ مدتی احساس راحتی ڪند.مادرم با فڪر خوشبختی من خوابش نمیبرد اما حتی یڪبار هم نشده ڪه با من در مورد خوشبختی ام صحبت ڪند و بپرسد: فرزندم چه چیزے تو را خوشحال میڪند؟

من با فڪر رنج و سختی مادرم از خواب بیدار میشوم، اما حتی یڪبار نشده ڪه دستش را بگیرم با او به سینما بروم، باهم تخمه بشڪنیم، فیلم ببینیم و ڪمی به او آرامش بدهم.

روانشناسان به این حالت ” آلڪسی تایمی” یعنی فقر ڪلمات در بیان احساسات می گویند.

در فرهنگ ما این مریضی یڪ رسم مرسوم است! احساساتت را پنهان ڪن و نشان نده …

از یڪ طرف در خلوت خود، دلمان براے این و آن تنگ می شود،از طرف دیگر وقتی به هم میرسیم،انگارڪه لال مانی میگیریم!

انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد ڪه دهانمان را بسته تا مبادا چیزے در مورد دلتنگی مان بگوییم!تڪلیفمان را با خودمان روشن نمیڪنیم . یڪدیگررا دوست میداریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوست داشتن مان را ابراز ڪنیم!

ما آدم هاے فقیرے هستیم !

البته فقیرے ڪه درڪلماتش احساسات را پنهان میڪند.آنقدر دربیان احساساتمان آلڪسیتایمیڪ(فقر ڪلمات) هستیم ڪه صبر میڪنیم تا وقتی عزیزے از دست رفت، آنوقت تا آخر عمر برایش شعر بگوییم.

از یڪ جا به بعد باید این سڪوت خطرناڪ راشڪست و راه افتاد.
از یڪ جا به بعد باید پدر به پسرش بگوید ڪه چقدر دوستش دارد.
از یڪ جا به بعد باید پسر دست پدر را بگیرد وبا هم قدم بزنند.
از یڪ جا به بعد باید مادر پسرش را به یڪ شام دونفره دعوت ڪند.
از یڪ جا به بعد باید پسر درگوش مادرش بگوید: چقدر خوب است ڪه تورا دارم.

و چه خوب است،از یڪجا به بعد،
همینجا باشد!
از همین جا ڪه این نوشته تمام شد …

بازنشر : سایت دعاگو

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *