در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com توحید و خداشناسی در كلام حضرت موسى بن جعفر (ع) را قرار دادیم . حدیث عظیم الشان و گرانبها از حضرت موسی بن جعفر (ع) درباره خداشناسی و توحید را در ادامه مطلب برای شما عزیزان گردآوری کردیم . سایت ذکر و دعای دعاگو …
,توحید و خداشناسی,توحید و خداشناسی در نهج البلاغه,توحید و خداشناسی چیست,سخنرانی توحید و خداشناسی,مقاله در مورد توحید و خداشناسی,تحقیق راجع به توحید و خداشناسی,انشا در مورد توحید و خداشناسی,حدیث در مورد توحید و خداشناسی,خداشناسی توحید,خداشناسی و توحید,خداشناسی مراتب توحید,خداشناسی در توحید,توحید مفضل خداشناسی
توحید از دیدگاه امام موسی بن جعفر,خداشناسی در سخن حضرت موسی بن جعفر,توحید و خداشناسی حضررت موسی بن جعفر,کلات حضرت موسی بن جعفر درباره خداشناسی
توحید و خداشناسی در كلام حضرت موسى بن جعفر (ع)
خداشناسى در كلام امام موسى بن جعفر (عليه السلام)
در پايان شرح جمله «وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أوْهامُ الواصِفينَ»لازم است به حديثى ناب و پرقيمت از كتاب با عظمت «توحيد» اشاره شود:
محمّد بن أبى عُمَير كه از محدّثان بزرگ و راويان بنام است مىگويد:
بر حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) وارد شدم و عرضه داشتم: مرا توحيد بياموز،
آن حضرت فرمود:
اى ابا احمد، در مسأله توحيد از آنچه كه ذات مقدّس خود او در قرآن مجيد بيان فرموده، تجاوز مكن كه باعث هلاكتت خواهد شد. بدان كه: حضرت او واحد واحد و صمد است، نزاد تا ارث بگذارد و زاده نشد تا شريكش شوند، مصاحب و فرزند و شريك نگرفت، زندهاى است كه نمىميرد، قدرتمندى است كه عاجز نمىشود، قاهرى است كهمغلوب نمىگردد، بردبارى است كه عجله نمىكند، دائمى است كه پايان ندارد، برقرارى است كه فنا در او نمىآيد، ثابتى است كه زوال ندارد، بى نيازى است كه نيازمندنمىگردد، عزيزى است كه ذلّت ندارد، آگاهى است كه براى او جهل نيست، عادلى است كهظلم و جور ندارد، جوادى است كه از بخل پاك است؛ اوست آن وجودى كه عقول، قدرت دركشرا ندارند و اوهام از رسيدن به حضرتش عاجزند و جوانب هستى از فهم ذاتش زبونند،مكانى او را در خود جاى نمىدهد، ديدهها او را نمىبيند ولى او تماشاگر ديدهه است كه لطيف و آگاه است؛ چيزى مانند او نيست واو سميع و بصير است؛ در نجواى سه نفر او چهارمين آنهاست و در پنج نفر او ششمين،كنايه از اين كه همه جا حاضر است كمتر از اينها يا بيشتر فرقى نمىكند كه همه هستىمحضر اوست؛ او اوّلى است كه ما قبل ندارد و آخرى است كه بعدى براى او نيست، قديماست و غير او مخلوقِ به دوران رسيده، از تمام اوصاف مخلوقات پاك و مبرّاست. «30»
ما اگر او را به آنچهاز خود او و انبيا و ائمّه (عليهم السلام) در وصفش در دسترس است وصف كنيم باز وصفى ناتمام است كه ما حتّى با اين همه معارف و دستورى كه در شناختش داريم از وصفش عاجزيم؛
ما بايد بگوييم:
همانى كه در قرآن فرمودهاى و همانى كه در دعاهاى اصيل در وصفت آمده، ولى اين همه گوشهاى بسيار ناچيز از اوصاف بى نهايت در بى نهايت توست
و آنچه از آن معارف نصيب فهم ماست به اندازه فهم ماست نه در خور شأن و قدر تو كه مابا همه پيشرفتى كه از ابتداى حيات تاكنون در دانش و بينش و فهم معارف و حقايق الهيّه، آنهم با كمك تو داشتهايم، از بيان حقيقتى از حقايق ذاتت عاجزيم
كه هرآنچه تو دارى ما نداريم و هر آنچه تو هستى ما نيستيم، آن قدر هست كه بانگ جرسىمىآيد و ما از پى آن بانگ بايد كمال عبوديّت و بندگى وخضوع و خشوع در برابر آن ذات پاك نشان دهيم، تا هماى سعادت به دام افتد و ديو شقاوت و بدبختى براى ابد ازعرصه حيات ما رَجْم شود!
تا بدان طرّه «31»طرّار «32»گرفتار شديم
داخل حلقه نشينان شب تار شديم
تا پراكنده آن زلف پريشان گشتيم
هم دل آزرده آن چشم دل آزار شديم
سر بسر جمع شد اسباب پريشانى ما
تا سراسيمه آن طرّه طرّار شديم
آن قدر خون دل از ديده به دامان كرديم
كه خجالت زده ديده خونبار شديم
هيچ از آن كعبه مقصود نجستيم نشان
هر چه در راه طلب قافله سالار شديم
دو جهان سود ز بازار محبّت برديم
به همين مايه كه ناديده خريدار شديم
سر تسليم نهاديم به زانوى رضا
كه به تفسير قضا فاعل مختار شديم
دل بدان مهر فروزندهفروغىداديم
ما هم از پرتو آن مشرق انوار شديم
(فروغى بسطامى)
برگرفته از دعا سایت
**************************************************
بازنشر : سایت دعاگو (بزرگترین منبع ذکر و دعاهای قرآنی)