در این پست از سایت تاریخی و باستان شناسی antique-book-treasure.ir تصاویر و عکسهای دیدنی از قبرستان و آرامگاه های تاریخی در ایران را برای شما عزیزان قرار دادیم . عکسهای شگفت انگیز و دیدنی از زیارتگاه و آرامگاه های تاریخی در کشور ایران که با معماری بسیار زیبا طراحی و ساخته شده اند .
تصاویر و عکسهای دیدنی از قبرستان و آرامگاه های تاریخی در ایران,آرامگاه های تاریخی در ایران,عکسهای دیدنی از آرامگاههای تاریخی در کشور ایران,معماری شگفت انگیز قبرستان و آرامگاه های تاریخی در ایران,قبرستان و گورستان های تاریخی با معماری زیبا و خیره کننده در ایران
تصاویر و عکسهای دیدنی از قبرستان و آرامگاه های تاریخی در ایران با معماری شگفت انگیز
از سرزمین پهناور و کهن دیار ایران، افراد بزرگ و نامداری برخاستهاند که نامشان نه فقط در تاریخ ایران بلکه در صحیفه تاریخ جهان ثبت و ضبط شده است. آرامگاههای بسیاری از آنان شناخته شده نیست یا در کمال گمنامیباقی مانده است.
بعضی آرامگاهها نیز مانند آرامگاه ابن سینا، خیام، عطار، باباطاهر و حافظ در دوران جدید ساخته شدهاند، زیرا این بزرگان تا حدود 70 سال پیش آرامگاههایی درخور شأن و مقام خود نداشتند و این وظیفه ایرانیان معاصر بود که با ساختن آرامگاههای باشکوه، به مقام بلند آنان در تاریخ و فرهنگ ایران زمین، ادای احترام کنند.
در کنار این دسته، آرامگاههای دیگری هستند که در زمان حیات یا اندکی پس از مرگ صاحبانشان ساخته شدهاند. این آرامگاههامعمولا به شاهان و مردان اهل دنیا تعلق دارند که خود یا اعقابشان گمان میبردند، خانه آخرتشان نیز باید همچون کاخهای دنیویشان زیبا و سترگ باشد.
برخلاف آرامگاههای اهل فضل و دانش که همواره زیارتگاه مردم بودهاند، این نوع آرامگاهها بیشتر به عنوان اماکن گردشگری مورد توجه قرار دارند و واقعیت هم این است که بعضی از آنها از نظر هنری و معماری جزو مهمترین مواریث فرهنگی ایران و جهان هستند.
در این مطلب سراغ شماری از آرامگاههای تاریخی ایران رفتهایم که بعضیشان بسیار معروف و تعدادیشان کمابیش گمنام هستند.
پاسارگاد
آرامگاه کورش کبیر
کورش و آرامگاه او در پاسارگاد معروفتر از آنی است که نیاز به معرفی داشته باشد اما میتوان درباره ویژگیهای معماری و پیشینه تاریخی آرامگاه او – که در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده است- به اجمال حرف زد.
پاسارگاد به معنای اردوگاه پارسیان است و خیلی از مورخان معتقدند، اینجا همان جایی است که کورش در نبردی سرنوشتساز، آخرین شاه دولت ماد را شکست داد و امپراتوری هخامنشی را بنیان نهاد. او این نقطه را به عنوان پایتخت خود برگزید و کاخهایش را در آن بنا کرد.
البته پس از درگذشت کورش و جانشینش(کمبوجیه)پایتخت هخامنشیان به شوش و همدان و تخت جمشید منتقل شد اما پاسارگاد که آرامگاه کورش را دربرگرفته بود، اهمیت آیینی پیدا کرد و همواره مورد احترام شاهان هخامنشی بود.
امروزه آرامگاه کورش میان زمینی وسیع و مسطح قرار گرفته اما در زمان خود، باغهای بزرگی آن را فراگرفته بودند. این آرامگاه که از تخته سنگهای بزرگ آهکی ساخته شده، بیش از 11 متر بلندا دارد و از دو قسمت تشکیل شده است.
قسمت اول مرکب از یک سکوی پلکانی با شش ردیف سنگ است و قسمت دوم اتاق مقبره کورش است که با سقفی سنگی و شیروانی مانند روی این سکوی پلکانی استوار شده است.
بنابراین، کورش قطعا درون خاک دفن نشده بود و چون پیکر او را چند متر بالاتر از سطح زمین قرار داده بودند، عدهای این طور نتیجه گرفتهاند که کورش همچون زرتشتیان به تقدس عناصر چهارگانه آب و باد و خاک و آتش اعتقاد داشته است و پیکرش را مانند زرتشتیان بیرون از خاک در معرض هوا قرار دادهاند تا در گذر زمان تجزیه شود.
البته بعدها یکی از سرداران اسکندر مقدونی که مامور فتح پاسارگاد و دسترسی به خزانههای آن شده بود، نقل کرده که تابوت طلایی و پیکر مومیایی شده کورش را به چشم خود دیده است.
در این زمان، 200 سال از مرگ کورش میگذشت و اتاق آرامگاه او مملو از جواهرات و دیگر اشیای گرانبها بود که گویا همگی توسط سپاهیان اسکندر به غارت رفتند. گفته میشود که اسکندر از این عمل آنان رنجید و دستور مرمت آرامگاه را صادر کرد؛ دستوری که البته هیچ گاه اجرا نشد.
نکته جالب اینکه بعدها در گذر زمان، مردم ایران و منطقه فارس ماهیت آرامگاه کورش را از یاد بردند و این بنای سنگی بزرگ را قبر مادر سلیمان نبی دانستند. این تصور تا دوره قاجار وجود داشت تا اینکه پژوهشهای جدید و رجوع به آثار مورخان یونانی نشان داد که اینجا آرامگاه کورش کبیر است.
اصفهان
آرامگاه خواجه نظامالملک طوسی و سلاطین سلجوقی
خواجه نظامالملک طوسی، بزرگترین دیوانسالار تاریخ ایران پس از اسلام و یکی از دانشمندان سده پنجم هجری قمری است.
هنگامیکه ترکان سلجوقی از آسیای مرکزی به ایران یورش آوردند و سراسر این سرزمین پهناور را تحت سلطه خود گرفتند، خواجه نظامالملک به دستگاه دیوانی آنان پیوست و وزارت «ملکشاه سلجوقی» را برعهده گرفت و دولت سلجوقیان را به اوج قدرت رساند.
خواجه نظامالملک نویسنده کتاب «سیاست نامه» و از آن مهمتر بنیانگذار مدارس معروف نظامیه است که بسیاری از بزرگان تاریخ ایران مانند امام احمد غزالی و سعدی شیرازی یا در آن درس میدادهاند یا درس میخواندهاند.
او در اواخر عمر با ملکشاه سلجوقی دچار اختلاف نظر شد و مدتی پس از آنکه به صورت غــیررسمی از وزارت برکنار شد، به وسیله فداییان اسماعیلی به قتل رسید و در شهر اصفهان ( پایتخت سلجوقیان ) به خاک سپرده شد.
اکنون در محله احمدآباد شهر اصفهان مقبره کوچکی متشکل از یک حیاط و ایوان وجود دارد که پیکر خواجه نظامالملک و ملکشاه سلجوقی و همسر او که رقیب سرسخت خواجه بود و جمعی دیگر از شاهان و شاهزادگان سلجوقی در آن به خاک سپرده شده اند.
اینجا بازمانده یک محوطه بسیار بزرگ بوده که فقط همین مقدارش باقی مانده و از زرق و برق ظاهری هم خالی است. با این حال، سنگ مزارهای موجود در مقبره بسیارگرانقیمت هستند. متاسفانه در سالیان نسبتا دور، سنگ قبر خواجه نظام الملک مورد سرقت قرار گرفت و سنگ کنونی، بدلی از سنگ اصلی است.
نقش رستم
آرامگاه داریوش و اعقاب او
روبهروی کوه مهر – که تخت جمشید در پای آن ساخته شده است – کوهی به نام «کوه حسین» قرار دارد که آرامگاه یا بهتر بگوییم گور دخمههای چهار تن از شاهان هخامنشی را در خود جای داده است. این چهار تن عبارتند از: داریوش اول، خشایارشاه، اردشیر اول و داریوش دوم. این چهار آرامگاه تحت تاثیر الگوهای هنری و معماری مصر و آسیای صغیر ساخته شده اند.
شکل بیرونی آنها که حدود21 متر از سطح زمین بالاتر است و در دل صخرههای کوه حسین کنده شده، به شکل یک صلیب بزرگ است. در محور عرضی این صلیب، ورودی آرامگاه قرار دارد که با چهار نیم ستون زیبا شبیه ستونهای تخت جمشید تزیین شده است.
در بالای محور طولی یا عمودی نیز، حجاریها و نقوش جالب توجهی خودنمایی میکنند. در اینجا پادشاهی را به حالت ایستاده میبینیم که در دست چپ کمان دارد و دست راست خود را به نشانه سوگند یا سپاسگزاری بالا برده است. او روی تختی ایستاده که 28ملت تحت فرمان هخامنشیان آن را روی سر و دستان خود حمل میکنند.
شاه روبهروی آتشدان مقدس ایستاده است که شعلههای آتش از آن زبانه میکشد و بالای سر او نماد فروهر که نماد فره ایزدی و اقبال شاهانه است به چشم میخورد. در دو سوی تختی که پادشاه بر آن ایستاده است، سربازان گارد جاویدان و درباریان ایستادهاند.
فضای پایین محور عمودی آرامگاهها خالی است و این سبک و سیاق و نقوش با اندکی تفاوت در هر چهار آرامگاه نقش رستم دیده میشوند.
درون آرامگاهها حفرهای قرار دارد که مکان قرار دادن تابوت پادشاه بوده است، این تابوت را از سنگ تراشیدهاند و نکته جالب توجه این است که آرامگاه داریوش اول برخلاف سه آرامگاه دیگر چندین تابوت دارد که دقیقا نمیدانیم به چه کسانی تعلق داشته است؟
نقش رستم آثار دیگری از قبیل نقش برجستههای ساسانی و ایلامیو بنایی موسوم به کعبه زرتشت دارد که شرح آنها بیرون از موضوع گفتار ماست اما وجود این نقش برجستهها موجب شده بود که در دوران اسلامیآنها را به رستم، پهلوان اسطورهای ایران نسبت دهند و این مجموعه را نقش رستم بنامند.
تخت جمشید
آرامگاه اردشیر دوم و سوم
آرامگاه دو تن از شاهان هخامنشی در کوه مهر (رحمت) و مشرف به مجموعه کاخهای تخت جمشید ساخته شده است. پژوهشگران این دو مقبره را که در ارتفاع 40 متری کوه مهر قرار دارند، متعلق به اردشیر دوم و اردشیر سوم میدانند اما نتوانستهاند تشخیص دهند که هر آرامگاه متعلق به کدام یک از این دو پادشاه است.
یک آرامگاه دیگر هم مشرف به تخت جمشید وجود دارد که چون نیمه کاره است احتمالا به داریوش سوم، آخرین شاه هخامنشی اختصاص داشته اما با سقوط دولت هخامنشی به حال خود رها شده است. از محوطه جلوی این آرامگاهها میتوان منظره کاملی از تمام مجموعه تخت جمشید و مجاور آن را نظاره کرد.
مشهد
آرامگاه بانی سی و سه پل
در مجموعه آستان حضرت علی بن موسیالرضا(ع) و میان رواقهای پیرامون حرم، بنای هشت گوش بسیار نفیسی با گنبدی کم خیز وجود دارد که از بالا تا پایین پوشیده از کاشیهای معرق صفوی است.
اینجا را رواق یا گنبد «اللهوردیخان» میخوانند؛ زیرا زیر آن اللهوردیخان گرجی، یکی از فرماندهان بزرگ سپاه ایران در دوره شاه عباس اول به خاک سپرده شده است.
او همان کسی است که پل معروف سی و سه پل اصفهان را ساخته و چنان که میدانیم نام اصلی این پل، «پل اللهوردیخان» است. پسر او نیز، امامقلی خان از پرافتخارترین سرداران سپاه صفوی و کسی است که موفق شد جزیره هرمز را از استعمارگران پرتغالی پس بگیرد.
اللهوردیخان زمانی که حاکم فارس بود، معماری را به مشهد فرستاد تا آرامگاهی را در جوار حرم امام هشتم(ع) برایش بسازد. او تنها یک سال پس از ساخت آرامگاه درگذشت و در آن به خاک سپرده شد.
متاسفانه متولیان آستان قدس رضوی در زمانی نامعلوم نشانههای مزار اللهوردیخان را محو کردهاند اما میتوان حدس زد که او درست در نقطه مرکزی زیر گنبد به خاک سپرده شده است.
سلطانیه
آرامگاه سلطان محمد خدابنده
این بنا را زمانی که سلطانیه به عنوان پایتخت سلسله ایلخانان مغول انتخاب شد به عنوان یک آرامگاه بنا كردند.
ابتدا سلطان محمد خدابنده، ایلخان تازه مسلمان مغول تصمیم داشت که پیکر مطهر حضرت علی(ع) امام اول شیعیان را از نجف به سلطانیه بیاورد و در این آرامگاه باشکوه دفن کند اما هنگامی که علمای شیعه به او گوشزد کردند که این کار خلاف احکام دینی است، از تصمیم خود منصرف شد و بنا را به آرامگاه خود اختصاص داد.
گنبد 700 ساله سلطانیه 48.5 متر بلندا دارد و قطر دهانه گنبد دو جداره آن به 25.5 متر میرسد. این بنا روی بستر طبیعی و فشردهای از مواد آهکی، خاک رس و خرده سنگ ساخته شده و به همین علت، زلزلههای پرشمار سدههای گذشته که تعدادشان را بیش از 300 مورد برآورد کردهاند، آن را ویران نساخته اند.
البته هشت ضلعی بودن نقشه ساختمان نیز به ایستایی بیشتر آن کمک کرده است. طول هریک از این اضلاع 17 متر است.
گنبد سلطانیه در سه طبقه بنا شده است؛ طبقه اول که با افزودن بناهای الحاقی در دورههای مختلف شکل منظم خود را از دست داده، چهار درگاه بزرگ و چهار درگاه کوچک برای دسترسی به فضای داخلی گنبد دارد.
علاوه بر فضای مرکزی که با چهار ایوان بزرگ و چهار ایوان کوچک احاطه شده، مهمترین بخش طبقه اول، تربت خانه در ضلع جنوبی بناست که یک بنای الحاقی به شمار میآید و به درستی نمیدانیم کی و چرا ساخته شده و علت خواندنش به این نام چیست؟
اکنون تعدادی از آثار کشف شده در محدوده گنبد سلطانیه را در این بخش به نمایش گذاشتهاند تا بازدیدکنندگان درک بهتری از وضعیت بنا در روزگار شکوه آن پیدا کنند. زیر تربتخانه سردابی قرار دارد که طبق یافتههای باستان شناسان پیش از سایر بخشهای گنبد ساخته شده است.
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر دانشمند ایلخانان مغول در کتاب جامعالتواریخ میگوید که اولجایتو را پس از مرگ با جواهرات بسیار در این سردابه گنبد دفن کردند اما تاکنون کوچکترین نشانی از گور او به دست نیامده است. طبقه دوم بنا متشکل از هشت ایوان تو در تو است.
این ایوانها سراسر بنا را دور میزنند و هرکدام از آنها سه دهانه قوسی شکل و کاشیکاری شده دارند. طبقه سوم نیز شامل گنبد و هشت مناره است که البته اغلب منارهها در طول زمان فروریختهاند و در سالهای اخیر در حال بازسازی هستند.
نمای بیرونی گنبد سلطانیه ساده و درونش پوشیده از تزیینات گوناگون است. در اینجا چند هزار متر مربع کاشیکاری، آجرکاری، حجاری، گچبری و تلفیق آجر و کاشی چشم هر بینندهای را به خود خیره میسازد.
آرامگاه احتمالی قابوس بن وشمگیر
شهرت او در تاریخ ایران از آن روست که سیاستمداری فرهنگ دوست و فرهنگ پرور و ادیبی توانا به شمار میرود. او به فارسی و عربی اشعار فصیح میگفت و دربارش همواره جایگاه شاعران و ادیبان و دانشمندان بود.
ابوریحان بیرونی از جمله کسانی بود که مدتی را در درگاه قابوس به سرآورد و کتاب «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» (آثار برجای مانده از سدههای گذشته) را به او پیشکش کرد. ابن سینا، فیلسوف شیعه مذهب هم که از تعقیب سلطان محمود غزنوی – دشمن فیلسوفان و شیعیان – میگریخت، رو به درگاه قابوس آورد اما زمانی به گرگان رسید که او درگذشته بود.
این ویژگی بعدها در نواده او کیکاووس بن اسکندر بن قابوس، ملقب به عنصرالمعالی نیز متبلور شد. او که همچون پدر بزرگ خود اهل فرهنگ و ادب بود، مجموعه پندهای خویش به فرزندش گیلانشاه را در کتابی به نام قابوسنامه گرد آورد.
این کتاب به عنوان یکی از نمونههای برجسته نثر فارسی در سده پنجم هجری قمری بازتابنده نگاه سیاستمداران ایرانی به شیوه مطلوب حکمرانی و تلقی آنان از مفهوم عدل و انصاف است.
بعضی چنین پنداشتهاند که برج قابوس، آرامگاه قابوس بن و شمگیر است یا دستکم برای چنین منظوری ساخته شده. اما کتیبه برج، آن را «قصر عالی» معرفی میکند و در کاوشهای باستان شناسی نیز هیچ قبری در آنجابه دست نیامده است. از این رو گمان میرود که این برج یک بنای یادمانی با کاربرد میل راهنما بوده است.
در عین حال، روشن نیست که اگر قابوس در این برج دفن نشده، در کجا به خاک سپرده شده است؟ برج قابوس با آجر و گچ به صورت یک استوانه مدور با 10 ترک ساخته شده و مقطع آن به صورت یک ستاره ۱۰ پر است.
بر فرازش نیزیک گنبد مخروطی شکل قرار دارد. ارتفاع برج از پی بنا تا نوک گنبد ۶۲.۶۶ متر است. این بنا به سبب ارزشهای تاریخی و معماری خود در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیده است.
آرامگاه شاه عباس اول
او کسی است که پایتخت ایران را از قزوین به اصفهان برد و میدان نقش جهان را به یاری مشاوران خردمندی چون شیخ بهایی بنا کرد. شاه عباس در زمستان سال 1038 هجری قمری در کاخهای عباس آباد بهشهر-که اکنون بقایای آن در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده است- درگذشت. پیکر او را به جای اینکه به اصفهان ببرند، به کاشان منتقل کردند و در بقعه باشکوه امامزاده حبیب بن موسی(ع) به خاک سپردند.
علت این بود که شاهان صفوی خود را از اعقاب این امامزاده جلیل القدر میدانستند و شاه عباس نیز در کتیبه بناهای تاریخی، خود را «شاه عباس الموسوی الحسینی الصفوی» معرفی کرده است.
اکنون در رواق جنوب غربی بقعه حبیب بن موسی(ع) سنگ سیاه رنگی به شکل مکعب مستطیل وجود دارد که روی آن هیچ نامیاز شاه عباس برده نشده و فقط آیهالکرسی را به خط ثلث نوشتهاند.
این سنگ بسیار گرانبهاست و به گفته اهل فن، نزدیکترین معدن آن به ایران در قفقاز قرار دارد. گویا خودداری از نوشتن نام شاه عباس بر مزار او به علت هراس از هتک حرمت آن توسط دشمنان بوده و اساسا در زمان صفویه، فقط خانواده صفویه و خواص آنها میدانستند که شاه عباس در اینجا به خاک سپرده شده است.
آرامگاه یعقوب لیث صفار
آرامگاه او در روستای شاهآباد در 10 کیلومتری دزفول و در مسیر جاده دزفول به شوشتر قرار دارد. در کنار این آرامگاه، بازماندههای شهر گندی شاپور دیده میشوند که از شهرهای مهم دوره ساسانی و جایگاه دانشگاه معروف گندی شاپور بود.
آرامگاه یعقوب مثل بسیاری دیگر از آرامگاههای تاریخی خوزستان– از جمله آرامگاه دانیال نبی در شوش-گنبدی مخروطی شکل دارد و تا دو دهه پیش دارای کتیبهای به زبان عربی متضمن نام او بود.
با این حال، بعضی از مردم منطقه، آرامگاه یعقوب را متعلق به یکی از امامزادگان میدانند که به هیچ وجه درست نیست و در این باره سند معتبری وجود ندارد. آرامگاه یعقوب لیث با وجود اهمیت تاریخی و معماری در وضع بسیار نامناسبی قرار دارد.
آرامگاه سلطان بخت آغا
او برادر زاده «شاه شیخ ابواسحاق اینجو» بود که در زمان حیات خواجه حافظ شیرازی بر بخشهایی از جنوب ایران و شهر شیراز فرمان میراند و چون شاهی نیکوکار و خوش کردار بود، حافظ برافتادن او را با اندوه با حسرت یاد میکند و میگوید: «راستی خاتم فیروزه بواسحاقی/ خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود» به هر روی، سلطان بخت آغا پس از شکست و قتل عمویش به دست «سلطان محمود آل مظفر» از روی اجبار به عقد او درآمد اما تصمیم گرفت که با دسیسه چینی و اختلاف افکنی، انتقام عمویش را از شاه آل مظفر بگیرد.
منتها در این راه موفق نشد، زیرا سلطان محمود به نقشه او پی برد و دستور قتلش را صادر کرد. آرامگاه زیبا و باشکوهی که اکنون در محله دردشت اصفهان قرار دارد، محل دفن همین بانوست که مدتی پس از مرگ او و با تصرف اصفهان به وسیله طرفدارانش، بر مزارش برپا شده است. این بنا یک گنبد کوچک و ظریف و دو مناره دارد که رأس یکی از آنها در طول زمان فروریخته است.
آرامگاه شمسالدوله هزاراسپ
بیرون از شهر ابرکوه – از توابع استان یزد – بر فراز کوهی نه چندان بلند، برج سنگی زیبایی به چشم میخورد که آن را گنبد عالی میخوانند و چنان که از نامش پیداست، یکی از عالیترین بناهای تاریخی موجود در شهر ابرکوه است.
معماری گنبد عالی که به صورت یک برج هشت گوش با گنبدی کم خیز ساخته شده، بیننده را به یاد برجهای شمال ایران مانند برج قابوس یا میل رادکان میاندازد و خلاصه شباهت چندانی با بناهای کویری ندارد.
علت هم این است که اینجا مزار یکی از امیران خاندان دیلمیبه نام «امیر شمسالدوله ابی علی هزار اسپ» است که خاستگاهشان سواحل شمالی ایران بود و این گنبد را نیز به سبک و سیاق همان حوالی بنا کردند.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند