خانه / داستان پندآموز / داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!

داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!

داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!

در این بخش از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد! را برای شما عزیزان قرار دادیم . داستان و حکایت بسیار زیبا و شنیدنی از پیرمرد ساده و مومن که با امام زمان (عج) در ارتباط بود . در ادامه از سایت دعاگو توصیه می کنم حتما این داستان زیبا را تا اخر بخوانید …

داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!
داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!

داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!,داستان شنیدنی,داستان زیبا و خواندنی,داستان بسیار زیبا,داستان حاج آقا فخر تهرانی,حکایت پیرمردی که جیب هایش پر از پول می شد,داستان پیرمرد پولدار,داستان پیرمرد ساده و مومن,داستان پنداموز و آموزنده,داستان درباره ارتباط با امام زمان

داستان شنیدنی پیرمردی که ناخودآگاه جیب هایش پر از پول می شد!

پیرمرد ساده و مؤمنی بود، شاید حدود چهل پنجاه سال پیش در همین قمِ خودمان زندگی می کرد، سیمش به امام زمانش وصل، می گفت امام زمان ارواحنافداه عَطر یاس می دهند، اما نه از این یاسهای خودمان، یاس بهشتی

یک سال یکی از علما به مکه مشرف می شوند و در مجلسی حضور می یابند که امام زمان ارواحنافداه هم حضور داشتند، نام افرادی که مولا از آنها رضایت دارند برده می شود، اسم آن پیرمرد هم میان آن نام ها به چشم می خورد. «آقا فخر تهرانی»

خادم آن عالم وقتی ماجرا را می فهمد دامنش را می گیرد که آی پیرمرد! چه کرده ای که مولایت لبخند رضایت از تو بر لبانشان دارند؟ گریه می کند و می گوید مادر پیر و بیمارِ علویه ای دارم که حسابی به او رسیدگی می کنم، گمان می کنم رضایت مولا از آن عمل باشد…

آیت الله مبشر کاشانی می فرمایند:

ایشان(حاج آقا فخر تهرانی) روزی بعد از ایام اعتکاف به منزل حقیر آمد . به آقا فخر عرض کردم چه خبر ؟، فرمود: امسال در ایام اعتکاف گفتم خدایا رزق من حیث لایحسب خود را به من نشان بده، در صحن مسجد امام ایستاده بودم، پیراهن بلندی پوشیده بودم که یک جیب خالی داشت، بعد از درخواست من از خدا ناگاه دیدم جیب پیراهنم پر از پول شد و حال این که هیچ کس در اطراف من نبود. این نوع رزق نیز خالی از محاسبات ذهنی است و علت آن شخص یا موجودی نامرئی است.

برداشتی آزاد از زندگی مرحوم آقا فخر تهرانی

الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج

**********************************************************

بازنشر : سایت دعاگو (مرجع کامل ذکر و دعاهای قرآنی و سریع الاجابه)

درباره ی admin

یک دیدگاه

  1. خیلی جالب بود . ولی فکر نکنم اینجوری به پوب رسیدن لذت بخش باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *