در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com خواص آیه 30 سوره یس برای دفع مضرات + ترجمه و تفسیر آیه را برای شما عزیزان قرار دادیم . آیه 30 سوره مبارکه یس دارای خواص و فوائد زیادی می باشد . نوشتن این آیه و به همراه داشتن آن برای دفع مضرات بسیار موثر است . در ادامه از سایت دعاگو متن آیه 30 سوره یس با ترجمه فارسی و خواص آیه 30 سوره یس و شرح و تفسیر و نکات ادبی آیه 30 سوره یاسین را قرار دادیم …
خواص آیه 30 سوره یس برای دفع مضرات + ترجمه و تفسیر آیه,متن آیه 30 سوره یس,شرح و تفسیر آیه 30 سوره یس,ترجمه فارسی آیه 30 سوره یس,ختم آیه 30 سوره یس,معنی کلمات آیه 30 سوره یس,نکات ادبی آیه 30 سوره یاسین,ختم های مجرب سوره یس,آیه قرآنی برای دفع مضرات و بدی ها
جهت دفع مضرات اعداء به مشک و زعفران نویسد با خود دارد
متن آیه به همراه ترجمه فارسی :
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
وای بر حال این بندگان (گمراه لجوج) که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزا گرفتند.
معانی کلمات آیه :
«یَا حَسْرَةً»: دردا و فسوسا! این عبارت بیانگر تعجّب از کار بندگان است. آن بندگان تیرهروزی که نه تنها گوش هوش به ندای پیغمبران و رهبران آسمانی نمیدهند، بلکه ایشان را به تمسخر میگیرند.
پیام های آیه :
1- انسانى كه با موضعگيرى حقّ، مىتواند فريادگر حقّ باشد و با پيروى از انبيا سعادتمند شود، «جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ» چگونه با لجاجت خود را مورد قهر قرار مىدهد؟ يا حَسْرَةً …
2- لجاجت، كور كردن زمينههاى رشد و قرب و مقدّمهى حسرتهاست. «يا حَسْرَةً»
3- آگاهى از حوادث تلخ تاريخ، انسان را بيمه مىكند. يا حَسْرَةً … ما يَأْتِيهِمْ
4- استهزاى انبيا، شيوه دائمى كفّار در طول تاريخ بوده است. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»
5- تمام انبيا مورد استهزا قرار گرفتند. «مِنْ رَسُولٍ» (پس مبلّغان دينى در انتظار زخم زبان ديگران باشند.)
نکاتی ادبی آیه :
حَسْرَةً
قبلا بیان شد که ماده «حسر» در اصل به معنای «آشکار کردن» بوده، که ابتدا در مورد کسی که لباسش را کنار میزده و قسمتهایی از بدن که زیر لباس مخفی شده را نمایان میساخته به کار میرفته است و برخی بر این باورند که اصل این ماده به معنای «کنار زدن و عقب زدن» است و «آشکار شدن» از لوازم این معناست، نه اصل معنای آن.
در هر صورت از مشتقات بسیار پرکاربرد این واژه «حسرت» (جمعِ آن: «حَسَرات») است که به معنای افسوس خوردن بر چیزی است که از دست رفته و غالبا همراه با پشیمانی میباشد، و متناسب با اینکه اصل ماده آن چه معنایی داشته درباره وجه تسمیهاش هم اختلاف دارند.
در زبان عربی سه کلمه «غمّ» و «حسرت» و «أسف» (تأسّف) به لحاظ معنایی بسیار به هم نزدیکند که هریک از اینها به ترتیب، اعمّ از بعدی است: «غم» برای هرگونه ناراحتی به کار میرود؛ «حسرت» غمی است که به خاطر فایدهای که از دست رفته، مرتب در یاد انسان زنده میشود؛ و «أسف» حسرتی است که همراه با غیظ و غضب باشد؛ و بقدری همراهی با غیظ و غضب در آن پررنگ شده که گاه صرفا در معنای کسی که عصبانی است نیز به کار میرود.
به فرد عاجز و درمانده، هم «حاسر» و هم «محسور» گفته میشود؛ حاسر از این جهت که گویا خودش قوا و تواناییهای خود را پوشانده و کنار زده؛ و محسور از این جهت که گویی مشکلات او را از موقعیتش کنار زده است (فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛ اسراء/۲۹) و کلمه «حسیر» (يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ؛ ملک/۴) هم میتواند در معنای حاسر باشد و هم محسور.
و وقتی ماده «حسر» به باب استفعال میرود تعبیری بلیغتر برای «حسرت خوردن» میباشد: «لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ؛ انبیاء/۱۹)
«العباد»
«الـ» در کلمه «العباد» میتواند «الـ» عهد باشد (به معنای «این بندگانی که دربارهشان در آیات قبل صحبت میکردیم» و میتواند «الـ» استغراق باشد (به معنای «همه بندگان») و ظاهرا هر دو معنا با هم قابل جمع است؛ یعنی در آیات قبل درباره این رویه در عدهای از بندگان سخن گفته، سپس در این آیه برای این گونه بندگان، که متاسفانه عمومیت هم دارد، اظهار تاسف کرده است.
«کانوا …»
وقتی «کان» قبل از فعل مضارع بیاید دلالت بر استمرار و وجود یک وضعیت همیشگیای در آن فعل میکند که گویی قرار نیست فاعلش از آن وضعیت بیرون آید. در این گونه موارد غالبا به صورت فعل مضارع ترجمه میشود، اما چنین ترجمهای معنا را کامل منتقل نمیکند و ظاهرا در زبان فارسی معادل معینی برای چنین ترکیبی نداریم. مترجمان قدیمیتر از تعابیری مانند «همی … کردند» استفاده میکردند و به علت نامانوس بودن این تعبیر، برخی مترجمان در چنین مواردی با افزودن تعابیری مانند «پیوسته چنین است»، «روال بر این است»، «قرار بر این گذاشتند» «به جز … کاری نمی کردند» و … سعی میکنند بر این مشکل غلبه کنند.
«یستهزؤن»
چنانکه قبلا بیان شد برخی اصل ماده «هزأ» را به معنای «مسخره کردن» ویا «مزاح وشوخی مخفیانه» دانستهاند؛ اما دیگران تفاوت «استهزاء» با «مزاح» را در این دانستهاند که ماده «هزأ» برای مزاح و شوخیای است که ناشی از حقیر دانستن ویا همراه است با تحقیر کردن شخصی که مورد استهزاء قرار میگیرد تا حدی که برخی اصل معنای آن را هر سخن یا کاری که در آن تحقیر و اهانت نهفته باشد، قلمداد کردهاند و شاید بتوان آن را درست نقطه مقابل «جدی گرفتن» دانست.
اغلب اهل لغت بین «هزأ» و «استهزأ» تفاوت محسوسی را قائل نیستند؛ حداکثر این است که «استهزاء» را “در «هزؤ» وارد شدن” دانستهاند، یعنی میتوان گفت فرق «هزأ» با «استهزء» در این است که «هزء» آن وضعیت حقارتآمیزی است که حاصل شده؛ ولی «استهزاء» درصدد ایجاد آن وضعیت برآمدن است.
همچنین در تفاوت «استهزاء» با «سُخریه» (= مسخره کردن) دو وجه مطرح شده است. یکی اینکه در مسخره کردن حتما چیزی در شخص مورد نظر هست که به خاطر آن وی مسخره میشود؛ اما در استهزاء لزوما چنین نیست، و شاید واقعا هیچ نکتهای در شخصی نباشد اما او را مورد استهزاء قرار دهند. دوم اینکه «مسخره کردن» از آنجا که از ماده «سخر» گرفته شده، در آن نوعی سلطهجویی و به تسخیر درآوردن شخص مد نظر است.
**************************************************
بازنشر : سایت دعاگو (بزرگترین منبع ذکر و دعاهای قرآنی)