خانه / آیات قرآنی / خواص آیه 38 سوره یس + معنی کلمات آیه و تفسیر آیه

خواص آیه 38 سوره یس + معنی کلمات آیه و تفسیر آیه

در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com خواص آیه 38 سوره یس + معنی کلمات آیه و تفسیر آیه را برای شما عزیزان قرار دادیم . آیه 38 سوره مبارکه یس دارای خواص و فضیلت زیادی می باشد . برای خوار و ذلیل شدن دشمن خواندن این آیه در مقابل او بسیار موثر است . در ادامه از سایت دعاگو همراه ما باشید معنی کلمات آیه و تفسیر و شرح آیه و نکات ادبی و پیام های آیه 38 سوره مبارکه یس …

خواص آیه 38 سوره یس + معنی کلمات آیه و تفسیر آیه
خواص آیه 38 سوره یس + معنی کلمات آیه و تفسیر آیه

خواص آیه 38 سوره یس + معنی کلمات آیه و تفسیر آیه,آیه 38 سوره یس,معنی کلمات آیه 38 سوره یس,خواص آیه های سوره یس,نکات ادبی آیه 38 سوره یس,پیام های آیه 38 سوره یس,تفسیر و شرح آیه 38 سوره یس,ترجمه فارسی آیه 38 سوره یس

جهت خواری خصم در برابر او به ترتیب بخواند

متن آیه با ترجمه فارسی :

وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ

و نیز خورشید تابان بر مدار معیّن خود دایم بی‌هیچ اختلاف به گردش است. این طرح و تدبیر خدای دانای مقتدر است (و برهان دیگر بر قدرت اوست).معانی کلمات آیه

«الشَّمْسُ تَجْرِی»:

خورشید در حرکت است. مراد حرکت خورشید با مجموعه منظومه شمسی در وسط کهکشان ما به سوی یک سمت معیّن و ستاره دوردستی به نام «وِگا» است با سرعت کیلومتر در ثانیه. البتّه خورشید حرکت وضعی به دور خود نیز دارد (نگا: تفسیر نمونه و تفسیر المنتخب، ذیل آیه، کتاب نجوم به زبان ساده، جلد دوم، صفحه تألیف مایردگانی، ترجمه محمّد رضا خواجه‌پور). «لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا»: به سوی قرارگاه خود. تا زمان استقرار نهائی خود که قیامت است. اگر مراد از جریان خورشید، گردش آن برگرد محور خود باشد، حرف (لام) به معنی (فی) بوده و معنی چنین می‌شود: در محلّ و مدار خود. «تَقْدِیرُ»: معیّن کردن. مقدّر نمودن. محاسبه و اندازه‌گیری (نگا: انعام / ، فرقان / .نکته های آیه :

«عرجون» به آن قسمت از خوشه‌ى خرما گفته مى‌شود كه به درخت وصل است و پس از گذشت زمان به شكل قوس در مى‌آيد.از آين آيات برهان نظم استفاده مى‌شود كه يكى از برهان‌هاى اثبات وجود خداوند است.جلد 7 – صفحه 540توجّه دادن مردم به حركت خورشيد و ماه و پيدايش شب و روز، تغييراتى كه در ماه ديده مى‌شود، شناور بودن كرات در آسمان، مدار كرات، عدم اصطكاك كرات و اندازه‌گيرى‌هاى دقيق، عالمانه و حكيمانه، نشانه‌ى توجّه اسلام به علم هيئت و ايجاد بسترى مناسب براى تحقيقات دانشمندان در طول تاريخ بوده است.پیام های آیه :

1- شب، از نشانه‌هاى قدرت و حكمت الهى است. «آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ»

2- يك برنامه ثابت در طول تاريخ، آن هم بدون خلل نشانه‌ى وجود حسابگرى حكيم و عليم است. «ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»
3- پيدايش شب و روز تصادفى نيست، كار خداست. «نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ»
4- مدار حركت خورشيد و ماه طورى طراحى شده كه هرگز به يكديگر برخورد نمى‌كنند و در ايجاد شب و روز خللى وارد نمى‌شود. «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ»
5- بر خلاف نظريه ثابت بودن خورشيد، قرآن خورشيد را داراى حركت مى‌داند، آن هم حركت جهت دار. «تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها»
6- در نظم حاكم بر هستى احدى نمى‌تواند اخلال كند. تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ
7- تشبيهات قرآن كهنه شدنى نيست. حركت ماه به حركت خوشه خرما تشبيه شده است. «عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ»
8- همه‌ى كرات در مدار خود در حركتند. «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»9
– حركت كرات در مدار خود با سرعت است. ( «يَسْبَحُونَ» يعنى شناى سريع)

نکات ادبی آیه :

«مُسْتَقَرّ»

از ماده «قرر» می‌باشد. برخی گفته‌اند این ماده بر دو معنای متفاوت دلالت می‌کند، یکی معنای «سردی» ، و معنای دوم «تمکن» (=جای گرفتن) است که «استقرار» از همین ماده می‌باشد و «اقرار» هم نقطه مقابل انکار و زیر بار حق نرفتن، را هم از این جهت اقرار گفته‌اند که کسی که به حقی اقرار می‌کند آن حق را در جای مناسب خود قرار داده است؛ اما برخی این دو معنا را به هم برگردانده و گفته‌اند اصل «قرر» به معنای این است که چیزی در جایی ثابت و مستقر شود و سرما را از این جهت «القُرّ» گفته‌اند که اقتضای سکون دارد، برخلاف گرما که اقتضای حرکت دارد؛ و اقرار هم به معنای اثبات (ثابت کردن) است؛ و معتقدند چه‌بسا تعبیر «قِرْنَ فِي بُيُوتِكُن‏: در خانه‌های خود بمانید» (احزاب/۳۳) که خطاب به زنان پیامبر بوده، اصلش «إقرِرن» و از همین ماده «قرر» است که یکی از «ر»های آن برای تخفیف در کلام افتاده است همانند  «فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ» (واقعه/ ۶۵) که اصلش «ظللتم‏» بوده است.

همچنین اشاره شد که «مُسْتَقَرّ» بر وزن اسم مفعول است که برخی آن را اسم مکان (محل استقرار) (مجمع البحرين، ج‏۳، ص۴۵۶) و برخی آن را در معنای مصدری (قرار و استقرار) (لسان العرب، ج‏۵، ص۸۴) دانسته‌اند .

تَقْديرُ

ماده «قدر» دست کم در دو معنای اصلی به کار می‌رود: یکی «اندازه» و مقدار (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸) و «مبلغ» (= حد بلوغ و غایت شیء) و کنه و نهایت ظرفیتی که یک شیء دارد، دلالت می‌کند و به همین جهت به قضای الهی که امور را به نهایت مقدر شده برایشان می‌رساند، قَدَر گویند (معجم المقاييس اللغة، ج‏۵، ص۶۲)و دیگری همان معنای رایج «قدرت» (= توانایی) است که وضعیتی است که شخص توانایی و تمکن بر انجام کاری دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۸)اما برخی معنای اول را اصل قرار داده، و بر این باورند که «قدرت» را از این جهت «قدرت» گفته‌اند که شخص را به آن غایتی که می‌خواهد می‌رساند و «رجلٌ ذو قُدرةٍ: شخص قدرتمند» یعنی کسی که توانایی‌هایش به گونه‌ای است که در کارهای مورد نظر، به آن حد و اندازه‌ای که دلش می‌خواهد، می‌رسد (معجم المقاييس اللغة، ج‏۵، ص۶۳).اما برخی معنای دوم را اصل قرار داده و گفته‌اند اصل این ماده «توانایی بر انجام یا ترک کار» است و «تقدیر» نیز دلالت بر اجرای قدرت در خارج می‌کند و «قَدَر» به معنای «قضاء» از این باب است که بعد از قدرت داشتن، اجرای آن کار قطعی می‌شود و  «قَدَر» به معنای اندازه و مقدار هم اسم مصدر است و به معنای آن چیزی است که حاصل تقدیر و اظهار قدرت می‌باشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۹، ص۲۰۶)از معانی خاص این کلمه وقتی است که با حرف «علی» متعدی شود؛ یک معنای «قَدَرَ علی» به معنای «تنگ گرفتن بر، در تنگنا قرار دادن» می‌باشد، یا از این جهت که «به «اندازه» کم به کسی چیزی داده شود (معجم المقاييس اللغة، ج‏۵، ص۶۳) ویا از این جهت که «اندازه چیزی که به شخص می‌خواهد برسد، محدود قرار داده شده، بر خلاف جایی که بی‌حساب به کسی چیزی ببخشند» که آیاتی مانند «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ‏: و کسی که روزی‌اش بر او تنگ گرفته شد» (طلاق/۷) ، «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ: روزی را برای هر که بخواهد بسط می‌دهد یا تنگ می‌گیرد» (روم/۳۷) ، و «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ‏: [حضرت یونس] گمان کرد که بر او تنگ نگیریم» (انبياء/۸۷) همگی در این معنا می‌باشند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۶۵۹) البته تعبیر «قَدَرَ علی» می‌تواند به معنای «توانایی داشتن بر انجام کاری» هم باشد؛ چنانکه در قرآن کریم گاهی در این معنا هم به کار رفته است؛ مانند: «لا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا: توانایی و قدرتی بر چیزی از آنچه به دست آورده‌اند، ندارند» (بقره/۲۶۴) «إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَة: خداوند تواناست بر این که آیه‌ای نازل کند که …» (انعام/۳۷) «عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ: برده مملوکی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۵) « أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى‏ شَيْ‏ء: شخص لالی که توانایی بر هیچ چیزی ندارد» (نحل/۷۶)

ماده «قدر»‌ و مشتقات آن جمعا ۱۳۲ بار در قرآن کریم به کار رفته است.

الْعَزيزِ

در آیه ۱۴ همین سوره درباره ماده «عزز» به تفصیل بحث شد و توضیح داده شد که «عزیز» یعنی کسی که همواره غالب است و هیچگاه مغلوب نمی‌شود.

 

**************************************************

بازنشر : سایت دعاگو (بزرگترین منبع ذکر و دعاهای قرآنی)

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *