خانه / آیات قرآنی / خواص آیه 66 سوره یس + معنی و مفهوم آیه و تفسیر آیه 66 سوره یس

خواص آیه 66 سوره یس + معنی و مفهوم آیه و تفسیر آیه 66 سوره یس

در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com خواص آیه 66 سوره یس + معنی و مفهوم آیه و تفسیر آیه 66 سوره یس را برای شما عزیزان قرار دادیم . آیه 66 سوره مبارکه یس دارای خواص و فضیلت های زیادی می باشد . برای رفع و درمان درد سینه و پهلو نوشتن و به همراه داشتن این آیه بسیار موثر است . در ادامه از سایت دعاگو متن آیه با ترجمه و تفسیر و شرح آیه و نکات ادبی آیه قرار قرار دادیم .

خواص آیه 66 سوره یس + معنی و مفهوم آیه و تفسیر آیه 66 سوره یس

خواص آیه 66 سوره یس + معنی و مفهوم آیه و تفسیر آیه 66 سوره یس,معنی و ترجمه آیه 66 سوره یس,آیه برای رفع درد سینه و پهلو,معنی کلمات آیه 66 سوره یس,نکات ادبی آیه 66 سوره یس

جهت سینه پهلو بنویسد و بر پهلو بندد

متن آیه با ترجمه :

وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَىٰ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّىٰ يُبْصِرُونَ

و اگر ما بخواهیم، دیده‌هایشان را (به گمراهی) محو و نابینا کنیم تا چون به راه سبقت گیرند کجا (با کوری و گمراهی) بصیرت یابند؟

معانی کلمات آیه :

«لَطَمَسْنَا»: محو می‌کردیم. از بین می‌بردیم (نگا: نساء / ، یونس / ، مرسلات / . در اینجا مراد کور کردن و از میان بردن بینائی دیدگان است. «فَاسْتَبِقُوا»: (نگا: بقره / یوسف / و ). «فَأَنّی»: چگونه؟ «فَأَنّی یُبْصِرُونَ؟»: چگونه می‌توانند ببینند؟ یعنی به هیچ وجه نمی‌توانند مسیر خود را ببینند. «الصِّرَاطَ»: مفعول به، یا منصوب به نزع خافض است.

نکته های آیه :

اگر اين دو را ادامه آيات قبل در مورد عذاب كفّار در قيامت بدانيم، بيانگر ناتوانى كفّار در جستجوى راه بهشت و حيرت و سرگردانى آنها در صحراى محشر است. امّا اكثر مفسّران اين دو را مربوط به كيفر دنيوى كفّار دانسته و آن را نوعى تهديد در از دست دادن قوّه بينايى و يافتن راه خانه و كسب و كار دانسته‌اند.

پیام های آیه :

1- فكر نكنيد آن چه داريد بايد داشته باشيد يا جاودانه خواهيد داشت، از قهر و غضب الهى و تغيير نعمت‌ها غافل نباشيد. «لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا»

2- علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد. قبل از نزول عذاب بايد از لجاجت دست برداشت. لَوْ نَشاءُ … لَوْ نَشاءُ …

3- هر مكانى مى‌تواند ظرف قهر خدا باشد. «عَلى‌ مَكانَتِهِمْ»

4- قهر خدا كه آمد احدى توان تحمّل ندارد. فَمَا اسْتَطاعُوا …

5- سنّت خداوند، آزاد گذاشتن انسان‌ها است تا از راه ديدن و شنيدن حقايق ايمان بياورند، نه آنكه از طريق قهر و اجبار و فشار ايمان آورند. «لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ» (حرف‌ «لَوْ» نشانه آن است كه سنّت خداوند، مسخ و زمين‌گير كردن مردم نيست.)

نکات ادبی آیه :

لَطَمَسْنا

ماده «طمس»‌ (فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ؛ مرسلات/۸) در اصل بر دست کشیدن بر روی چیزی و محو کردن اثر آن (معجم المقاييس اللغة، ج‏۳، ص۴۲۴) و به تعبیر دیگر، از بین بردن اثر چیزی با محو کردن آن (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۲۴) دلالت دارد، یعنی چیزی را چنان محو کنیم که اثرش هم محو شود (مجمع البيان، ج‏۸، ص۶۷۴) چنانکه گویی اصلا چیزی در آنجا وجود نداشته است (البحر المحيط، ج‏۹، ص۷۸).

«طمس علی العین» (که عذابی است که در مورد قوم لوط هم بدان اشاره شده: فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُم؛ قمر/۳۷) مانند طمسِ نوشته یا طمسِ بر مال (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِمْ؛‏ يونس/۸۸) است، و به معنای آن است که چنان آن را از بین بردیم که دیگر ادراک به آن تعلق نمی‌گیرد و گفته‌اند نابینای مطموس، نابینایی است که گودیِ محل چشم‌هایش هم از بین رفته و پر شده باشد (مجمع البيان، ج‏۸، ص۶۷۴)

و در این آیه (لَطَمَسْنا عَلی‏ أَعْینِهِمْ؛ یس/۶۶) اگر مقصود خود چشم باشد که مراد آن مسخ شدن صورت و از بین رفتن حتی جای چشم در صورت است؛ و ممکن است مقصود، محو کردن اثر و کارکرد چشم (= بینایی) باشد، نه نابود شدن خود چشم‌ها و جای آنها در صورت؛ یعنی صرفاً همان نابینا شدن (البحر المحيط، ج‏۹، ص۷۸)

تعبیر «طمس وجه» (محو کردن صورت) هم در قرآن کریم به کار رفته است (أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها؛ نساء/۴۷) که احتمالات متعددی برای آن مطرح شده است، از جمله اینکه مقصود،

این است که صورت آنان چنان از مو پوشیده شود که مانند صورت میمون و سگ شود؛
اشاره به همان است که نامه عمل را از پشت سر می‌دهند (وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ؛ انشقاق/۱۰) یعنی صورتشان چنان به هم می‌ریزد که چشمشان در پشت سرشان قرار می‌گیرد!
انتقال آنان از وضعیت هدایت به وضعیت گمراهی است که فرمود «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» (جاثية/۲۳)
مقصود از «وجوه» بزرگان و روساء است؛ یعنی می‌خواهد بفرماید که بزرگی و ریاستِ ما آن بزرگان و روساء‌ را محو می‌کنیم و آنان را دنباله‌روی دیگران می‌گردانیم که این بدترین توهین و تحقیر برای آنان است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۲۴)

ماده «طمس» همین ۵ بار در قرآن کریم آمده است.

فَاسْتَبَقُوا

ماده «سبق» در اصل دلالت بر جلو افتادن (تقدّم) می‌کند (معجم المقاييس اللغة، ج‏۳، ص۱۲۹) که اصل آن هم جلو افتادن در حرکت است و البته به نحو مجازی درباره جلو افتادن در کارهای خیر و هرگونه پیشی گرفتنی به کار رفته است (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۹۵) و تفاوتش با «تقدم» در این است که «تقدم» نقطه مقابل «تأخّر» است و حتما اینکه در قبال جلو افتادن آن، چیزی هم عقب مانده باشد، مد نظر است؛ اما «سَبق» نقطه مقابل «لحوق» است و چنین نیست که حتما امر عقب‌مانده‌ای هم باید در کار باشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۵، ص۴۱)

از این ماده، باب مفاعله آن (مسابقه) (سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ، حدید/۲۱) در فارسی نیز رایج است؛ و باب افتعال آن (استباق) هم‌معنای باب تفاعل (تسابق) و به همان معنای مسابقه دادن با همدیگر (إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ‏؛ يوسف/۱۷) و تلاش طرفین است که در حرکت کردن و رسیدن به مقصدی از هم پیشی بگیرند (وَ اسْتَبَقَا الْبابَ‏، يوسف/۲۵؛ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات، بقره/۱۴۸ و مائده/۴۸)

این کلمه در قرآن کریم به صورت اسم فاعل (سابق: کسی که از دیگران پیش می‌گیرد) (وَ هُمْ لَها سابِقُونَ،‏ مؤمنون/۶۱؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ‏، واقعة/۱۰؛ فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً، نازعات/۴) و به صورت اسم مفعول (مسبوق: کسی که دیگران از او پیش افتاده‌اند) (وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ؛ واقعة/۶۰ و معارج/۴۱) نیز به کار رفته است.

ماده «سبق» و مشتقات آن ۳۷ بار در قرآن کریم به کار رفته است.

فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ

درباره جایگاه نحوی آن در این آیه سه تحلیل مطرح شده است:

منصوب به نزع خافض است (یعنی حرف «الی» در تقدیر بوده است و در اصل «فاستبقوا الی الصراط» بوده) (الکشاف، ج۴،‌ص۲۴؛ البحر المحيط، ج‏۹، ص۷۸)
مفعول به است،
یا بر اساس صنعت تضمین (تضمین معنای «ابتدروا» یا «تبادروا» در کلمه «فاستبقوا») یعنی کلمه «فاستبقوا» معنای «مبادرت کردن» را در ضمن خود القاء می‌کند و معنایش این است که مبادرت به پیمودن صراط کنید؛ آهنگ شتاب در صراط کنید. (الکشاف، ج۴،‌ص۲۴؛ البحر المحيط، ج‏۹، ص۷۸)
یا بر اساس اینکه «صراط «مسبوق»‌باشد نه «مسبوق الیه» (از صراط پیشی گیرید و از آن جلو بیفتید!) (الکشاف، ج۴،‌ص۲۴)
نصب آن بدین جهت است که ظرف مکان است (در صراط سبقت بگیرید) (الکشاف، ج۴،‌ص۲۴) که این تحلیل در صورتی صحیح است که «صراط» ‌را ظرف مکان عام بدانیم، نه ظرف مکان مختص، که حتما باید با حرف اضافه به فعل متصل شود [مانند «خانه» که در تعبیر فصیح نمی‌توان گفت «ذهبتُ الدارَ» حتما باید گفت «ذهبت الی الدار»]. (البحر المحيط، ج‏۹، ص۷۸)

یبْصِرُونَ

درباره ماده «بصر» در آیه ۹ همین سوره توضیح داده شد که برخی گفته‌اند به معنای «چشم» ویا «قوه بینایی» است؛ و برخی گفته‌اند به معنای «علم به چیزی» است؛ و برخی هم این گونه بین این سخنان جمع کرده‌اند که: به معنای «علمی است که با نظر کردن (خواه نظر کردن [ظاهری] چشم و خواه نظر کردن [باطنی] قلب) حاصل می‌شود»، علمی که مثل دیدن، کاملا آشکار است.

**************************************************

بازنشر : سایت دعاگو (بزرگترین منبع ذکر و دعاهای قرآنی)

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *