خانه / مطالب متفرقه / فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع)

فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع)

در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع) را برای شما عزیزان قرار دادیم

فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع)
فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع)

فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع),ضررهای تراشیدن ریش از ته,روایاتی از امامان و پیامبران الهی درباره یرش گذاشتن,خواص و فضیلت ریش گذاشتن,آداب ریش گذاشتن در اسلام,چرا تراشیدن ریش از ته جایز نیست ؟,ریش گذاشتن و شانه کردن موجب زیادی شدن روزی می شود,افزایش نیروی جنسی با ریش گذاشتن,تقویت دندان و لثه و حفظ گلو و حلق با ریش گذاشتن,رفع تب و هضم بهتر غذا با یرش گذاشتن

فوائد فراوان گذاشتن ریش و آداب محاسن گذاشتن طبق روایات ائمه اطهار (ع)

« آداب محاسن گذاشتن »

زينت مردان

چرا تراشيدن ريش جايز نيست؟

جواب:

1. چون دوازده امام و يك صد و بيست و چهار هزار پيامبر ريش نتراشيدن.

                   ¤¤¤¤¤

2. چون خلاف سيره و سنت معصومين و اولياء خداست.

                   ¤¤¤¤¤

3. چون ضرر دارد.

                   ¤¤¤¤¤

4. چون شيوه و رويه دشمنان دين است.

                   ¤¤¤¤¤

5. تراشيدن صورت كمتر از  نمره چهار به خاطر ضررى كه دارد ، جايز نيست.

                   ¤¤¤¤¤

6. كسى كه صورتش را از ته ميتراشد ، مرتكب فسق علنى شده است و از عدالت ساقط ميشود و نميتواند امام جماعت بشود و نميشود در نماز پشت سر او اقتدا كرد.

                   ¤¤¤¤¤

در روايات وارده از ائمه معصومين عليهم السلام كه ميفرمايند:

گذاشتن ريش و شانه كردن آن موجب رزق و روزى و نيكو شدن مو و زياد شدن نيروى جنسى و تقويت دندان و لثه و حفظ حلق و گلو و رفع تب و هضم بهتر غذا ميشود.

                   ¤¤¤¤¤

رسول خدا صلى عليه و آله فرمودند:

گذاشتن ريش و شانه كردن آن موجب :

1. افزايش رزق و روزى

2. نيكو شدن مو

3. زياد شدن نيروى جنسى

4. تقويت دندان و لثه

5. هضم بهتر غذا

6. ترش نكردن بعد از غذا

7. محافظت از گلو و لوزه ها در برابر سرما و گرما

8. چين و چروك و پير نشدن پوست صورت

9. رفع تب ميشود.

*****************************

رسول خدا صلى عليه و آله فرمودند:

از ما نيست كسى كه با زبان خود كسى را بيازارد و اموال خود را اسراف كند و ريش خود را بتراشد.

و حضرت به شخصى كه ريش خود را تراشيده بود ، فرمودند:

و لاتتشبهوا بالكفار ، من تشبه بقوم فهو منهم.

خود را شبيه كفار نكنيد ، هر كه خود را شبيه مردمى كند ، از آنان به شمار مى آيد.

« عوالى اللئالى – نهج الفصاحه حديث 2828 »

                   ¤¤¤¤¤

علت حرمت تشبه به كفار:

مسئله:

علت حرمت تشبه به كفار و استفاده از كراوات و تقليد آرايش و لباس و مد از بيگانگان چيست؟

جواب:

1. آية الله العظمى مكارم شيرازى:

هر گونه ترويج فرهنگ بيگانه سبب قوت و قدرت آنها و ضعف مسلمين اسب.

                   ¤¤¤¤¤

2. آية الله العظمى صافى گلپايگانى:

تشبه به كفار خلاف استقلال اسلامى و حاكى از ضعف روحيه جامعه و بزرگ شمردن و كارساز شدن استضعاف آنهاست .

بسيار تأسف آور است كه مسلمانان گرايش به كفار داشته باشند ، در حالى كه كفار گرايش به اسلام مسلمانان و ترك عادات خود دارند و مثل همين كراوات را خلاف استقلال خود ميدانند.

« مسائل جديد ، جلد 114/5 »

بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه                          

متأسفانه در اين دوره از زمان ريش تراشي در حد زيادي بين مسلمانان شايع شده و اغلب فكر مي‎كنند كه اين عمل جايز است در صورتي كه ريش تراشي يكي از محرمات شديد است و بسياري از علماء و مراجع تقليد به حرمت آن فتوا داده‎اند ولي با اين حال مي‎بينيم كه اصلاً به فتاوي مراجع تقليد عمل نمي‎شود .

خيلي جاي غصه و تأسف است كه خيلي‎ها ادعاي مسلماني دارند ولي از ابتدائي‎ترين مسائل دين خود بي‎اطلاع هستند و بعضاً وقتي به آنها مي‎گوئي تراشيدن ريش حرام است ، قبول نكرده و از روي لجاجت مي‎گويد كجاي قرآن چنين چيزي آمده است و بعضي در جواب مي‎گويند النظافه من الايمان ، معصيت خدا را مي‎كند و حديث مي‎خواند ، الله اكبر كه شيطان با جسم   و روح بعضي‎ها چه‎ها كه نكرده است .

اهل بيت كه پاكيزه‎ترين افراد بودند در تمام عمر حتي يك بار هم ريش خود را نتراشيدند و ما بايد پيرو باشيم نه بدعت‎گذار در دين و اشتباهات خود را به  دلائل واهي توجيه نكنيم و از يوم الحسره بترسيم .

خيلي جاي تأسف است منكري به اين بزرگي و زشتي در جامعه صورت مي‎گيرد ، اما اهل منبر ، وعاظ  ذاكرين اهل بيت ، اطباء ، مطبوعات ، صدا و سيما ، يك كلمه در اين موضوع صحبت نمي‎كنند .

وقتي كسي نهي از منكر نكند ، مردم عوام و جاهل   و بي‎اطلاع اين عمل زشت را نا آگاهانه از روي چشم و هم چشمي و تقليد از يكديگر انجام مي‎دهند و گناه اين عمل زشت گردن همه است .
 
بي‎گناهان هم مجازات مي‎شوند

آقا امام صادق عليه السلام فرمودند : بي‎گناهان را به گناه مرتكبين مؤاخذه خواهند كرد ، زيرا با آنها مجالست مي‎كنند و آنها را منع نمي‎كنند .

« نصايح چاپ قديم ، ص 15 »

 
گناه نادانها به گردن داناها تحميل خواهد شد

آقا امام صادق عليه السلام فرمودند : گناه نادانها به گردن دانايان تحميل خواهد شد ، زيرا چه مانعي داشت كه قدمي بسوي گنهكاران برداشته آنها را ملامت كنند گفتاري عاقلانه و مؤثر بگويند و چنانچه قبول نكردند  از مجالستشان دوري جويند .

« نصايح چاپ قديم ، ص 15 »

با ديدن اين اوضاع آشفته جامعه و اين همه نابساماني در مسائل دين و كوتاهي در وظيفة شرعي ، ما را بر آن داشت تا اين موضوع را زير زره بين برده و بيشتر موشكافي كنيم ، تا هم تكليف از گردن ما ساقط شده باشد و هم حجت بر همه تمام شود و عذر و بهانه‎اي دست كسي نباشد و السلام علي من اتبع الهدي و سلام و درود خدا بر آنهائي كه راه هدايت و سعادت را در پيش گيرند .

« محبين قرآن و عترت »
 
تاريخچه ريش تراشي

بطوري كه از قرائن نوشته‌هاي تاريخي آشكار مي‌شود عمل تراش ريش از چهارده قرن پيش در ميان برخي از اقوام و ملل كم و بيش رواج داشته است ، از بعضي حكايات و تواريخ مذهبي نيز مشاهده شده كه تراش ريش حتي قبل از ميلاد مسيح عليه السلام در ميان گروهي رواج داشته است كه در اثر مداومت و اصرار در اين عمل بدردها و بلاهائي گرفتار گرديده‌اند .

ريش تراشي در ادوار تاريخي پيشين ، هر زمان لباس مخصوصي بخود مي‌گرفته است ، گاهي براي تقبيح و تنبيه افراد و گاهي به جاي تمجيد و تحسين و تكريم اشخاص به كار مي‎رفته است ، پادشاهان ايران و امپراطورهاي روم در زماني تراش ريش را يك نوع تنبيه براي مجرمين خود دانسته و هرگاه يكي از دربانان  عملي بر خلاف رضا و دستور آنها مرتكب مي‌شد ، حكم تراش ريش او را صادر و مقصر درباري را با اين عمل سياست و تنبيه مي‌نمودند ، در ميان برخي از اقوام و ملل نيز مدتها معمول بود ، هرگاه كسي مرتكب دزدي يا خيانت بزرگي مي‌شد و حكومتهاي وقت مي‌خواستند او را به سايرين معرفي نمايند ، ريش او را تراشيده و با اينحال او را در بازارها و رهگذرها مي‎گردانيدند در حقيقت تراش موي صورت هر فردي علامتي براي شناسائي او در دزدي و خيانت بزرگ بود .

در اثر حوادث تاريخي و روي كار آمدن دولتهاي قوي و تشكيل امپراطوريهاي بزرگ مانند برخي از پادشاهان ساساني و اختلاط نژادها ، زماني عمل تراش ريش ، لباس ديگري به خود گرفت ، بدين معني كه برخي سلاطين كه نهايت اقتدار را در خود ديده و ديگران را ذليل و عبد خود مي‌دانستند ، براي اينكه نشانة امتيازي در خود داشته باشند ، موي صورت خود را مي‌تراشيدند و اين عمل را نشانة امتياز ويژة خود قرار مي‌دادند ، كم‌كم گرفتن موي صورت علاوه بر پادشاهان و امپراطورها ، به درباريان و اطرافيان نزديك آنها سرايت نمود كه با تراشيدن ريش نسبت به ديگران اين امتياز را داشته باشند ، بديهي است كه تراش ريش با اينكه در زمانهاي پيش ، كم و زياد رواج بوده است ، ولي متأسفانه در هيچيك از قرون گذشته مانند عصر فعلي شيوع نداشته و در ادوار پيش با محدوديتهاي مخصوصي مشاهده مي‌گرديده است .

چيزي را كه نبايد از نظر دور داشت ، اين است كه در هيچ زمان ، علماء و دانشمندان درجه اول كشورهاي جهان و رجال و بزرگان هر ملت هيچگاه به اين عمل مبادرت نكرده بلكه خود مخالفت نيز مي‌نموده‌اند .

     تغيير قيافه و رنگ چهره و پيدايش برخي امراض گلو و دهان و سرماخوردگي سر و صورت و گلو و جوشهاي مخصوصي كه در اطراف گونه‌ها ، پس از تيغ زدن پيدا مي‌شود و گاهي دندان دردهاي بسيار سخت و ناگوار و بعضي زكامهاي سخت ، طبق كشفيات علم امروز بسياري از اوقات در اثر ريش تراشي پيدا مي‌شود .

تراشيدن ريش از نظر اسلام

كلية قوانين و دستورات اسلامي كه برنامة عموم مسلمين را نشان مي‌دهد ، بر روي پنج مادة كامل منظم و مرتب گرديده است : واجب ، مستحب ، حرام ، مكروه ، مباح ،واجب هر امري كه ترك آن نسبت به دين ، اجتماع ، اخلاق بهداشت ، اصلاحات عمومي ، امور زندگاني ، فرد يا جامعه ، بهر كدام از اين موارد لطمه‌اي بزند و عدم اجراي آن زيان كلي داشته باشد ، دين مقدس اسلام براي حفظ اصلاحات اجتماعي ترك آنرا قدغن كرده و اجراي آنرا بنام « واجب » دستور مؤكد فرموده است .

 

مستحب

اموري كه ترك آن نسبت به جامعه يا فرد زياني نداشته باشد ، ولي اجراي آن در راه اصلاحات عمومي ، حفظ  بهداشت ، بيداري اجتماع كمك به همنوع ، تسهيل امور زندگاني و غيره ، به تمام يا هر كدام از اين امور بستگي داشته و سودمند باشد و انجام آن بهتر است ، شارع آنرا بنام مستحب ناميده ، و عموم پيروان خود را در راه اجراي آن ، سفارش و تشويق نموده است .

 

حرام

هر عملي كه اجراي آن به يكي از امور اجتماعي ، اخلاقي اصلاحي ، بهداشتي و آنچه لازمة زندگاني جامعه است خطري متوجه كند و اعمال آن زيان فردي يا اجتماعي به همراه داشته باشد ، اسلام بنام « حرام » آنرا ناميده و دستور كلي در پرهيز و اجتناب از آن براي هميشه داده است .

 

مكروه

اموري كه بجا آوردن آن اندك زياني برآن مترتب شود در اين صورت اسلام پرهيز از آنرا نيكوتر دانسته و اجتناب از آنرا بنام « مكروه » ناميده است .

 

مباح

امور و اعمالي كه در راه مقصد زندگاني ، اجراي آن زياني به فرد يا اجتماع نرساند و نيز نفعي بر آن مترتب نباشد ، قانون گذار اسلام ، عمل كردن و نكردن آنرا يكسان دانسته و بنام « مباح » آنرا خوانده و ثواب و عقابي براي آن تعيين نفرموده است .

از مسائل مذهبي كه از نظر اسلام حرام است تراشيدن ريش مي‌باشد ، زيرا اين عمل از طرف شارع مقدس ، نهي شده و از گناهاني است كه مشمول عقاب و كيفر إلهي است .

تمام اوامر و نواهي إلهي ، از روي حكمت و بينش است ، آنچه كه شارع حرام كرده است ، حتماً در ارتكاب آن حرام ، مفسده و زياني هست كه شارع ، خواهان آنست كه با لفظ « حرام » آن زيان را از انسانهاي معتقد دور سازد ، اين مطلب « هر حكمي از شارع بي حكمت نيست » از عقايد شيعه است ، گر چه نيروي درك ما از درك تمام فلسفة احكام عاجز مي‌باشد ، موضوع ريش تراشي نيز از اين قانون مستثني نيست .

 

اتمام حجت إلهي

آقا امام صادق عليه السلام در تفسير اين آية شريفه « فَلِلّهِ الْحُجَّة الْبالِغَة »« براي خداوند حجت رسائي است » « سورة انعام ، آية 149 » فرمودند : روز قيامت خداوند سبحان به بنده‎اش خطاب مي‌كند ، آيا به وظيفة ديني خود دانا و آگاه بودي ؟ اگر بگويد  ؛ آري ، خداوند منان مي‌فرمايد : پس چرا به وظيفة خود عمل نكردي ؟! و اگر بگويد  ؛ آشنا به وظيفة ديني خود نبودم ، خداوند والا مرتبه مي‌فرمايد : چرا ياد نگرفتي ؟ بنابر اين در هر دو صورت حجت تمام است و اين است معني « براي خداوند بر مردم ، حجت كامل و رسائي است »

      « إذا كانَ يَوْم الْقيامَة قالَ الله تَعالي لِلْعَبْدِ اَكُنْتَ عالِماً ؟! فَإنْ قَالَ نَعَمْ ، قالَ لَهُ : اَفَلا عَمِلْتَ ؟ وَ إنْ قالَ :  كُنْت جاهِلاً ، قالَ لَهُ : اَفَلا تَعَلَّمْتَ ؟ حَتّي تَعْمل فَتَخصم تِلْكَ الْحُجَّة الْبالِغَة لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلي خَلْقِهِ »« امالي شيخ مفيد ، ص 172 »« بحار الانوار ، جلد 1 باب العلم و العقل »
 
مراجعه جاهل به عالم

كسي كه معتقد به آئين اسلام باشد ، ولي از ياد گرفتن احكام از واجبات و محرمات كوتاهي نمايد ، مسئول بوده و مشمول عذاب إلهي است ، روي اين اساس كسي كه جاهل به احكام است ، بايد در مسائل تكليفي مذهبي به كسي كه عالم به آن باشد ، مراجعه كند .

       اين مطلب از مسلمات است كه جاهل در هر رشته و مسئله‌اي به اهل فن آن مسئله رجوع مي‌كند ، مثلاً مريض به دكتر ، براي تعمير خانه به بنا ، براي تعمير ساعت به ساعت ساز و … رجوع مي‌شود .

      خداوند حكيم در سور نحل ، آية 42 مي‌فرمايد : « فَاسْئَلُوا اَهْل الذِّكْرِ إنْ كُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ » پس بپرسيد از اهل ذكر ( دانايان به احكام ) چيزهائي را كه نمي‌دانيد در مسائل احكام و تكليفي ، وظيفه همه است كه به كسي مراجعه شود كه علم به آنها دارد و آنچه او گفت بپذيرد و به همين مقدار حجت بر جاهل تمام است ، براي او  روا نيست كه از دليل و مدرك آن احكام بپرسد ، چرا ؟ چون اگر مدرك بخواهد ، بر اثر جهل و عدم معلومات اصطلاحات فقهي ، نمي‌تواند دليل و چگونگي استفاده از دليل را درك كند ، روي اين اساس ، بعضي از جاهلين به مسئله كه در رشته تخصصي فقه اسلامي هيچگونه اطلاعي ندارند ، بر اثر عدم توجه كه آنهم ناداني و غفلت است ، مي‌پرسند « در كجاي قرآن نوشته شده كه ريش تراشي حرام است ؟!! »  اين مطلب به آن مي‌ماند كه پزشكي به منجم ايراد بگيرد ، يا كشاورزي به فقيه اعتراض نمايد ، و براي عالم و فقيه ثابت شده كه فلان آيه دلالت بر حرمت ريش تراشي مي‌كند ، ولي اين عالم چگونه مي‌تواند كه به جاهل بفهماند كه استفاده از اين آيه چنين و چنان است ، مانند آنكه شخصي كه جاهل به مسائل طبي است از دكتر بپرسد ، فلان آمپول براي بيماري من به چه دليل است ؟ سؤال او صحيح و روا نيست دكتر اگر نارحت نشود و با حوصله و متين باشد به او مي‌گويد : وقتي كه در كنكور دانشگاه در رشته طب قبول شدي و دوره‌هاي طب را پيمودي ، آنوقت است كه روا است كا اين سؤال را بپرسي و جواب آنرا بفهمي نه حالا .

      بهمين دليل مي‌بينيم ، بسياري از احكام ، مانند اختلاف ركعتهاي نماز در نمازهاي پنجگانه و بلند خواندن حمد و سوره در نماز صبح و مغرب و عشاء براي مردان و چگونگي اخراج زكات و اداي اعمال حج و امثال آنها در ظواهر آيات قرآن نيست ، بلكه همه اين احكام به همراه  تفسير و احاديث ائمة اطهار عليهم السلام از قرآن استفاده مي‌شود .
 
تقليد از مجتهد عادل

وظيفه جاهلان به مسائل و عوام آن است كه از راه تقليد اين مسائل را  از مرجع تقليد خود بگيرند و براي آنها روا نيست كه در چگونگي دليل و استفاده از دليل احكام را بپرسند و يا اعتراضي در اين باره بنمايند ، چرا كه در مسائل احكام و عبادات بايد تقليد كرد ، ولي در مسائل اعتقادي بايد تحقيق كرد ، بنابر اين ، قول عالِم ( واجد الشرايط ) راه و حجت براي مردم عوام است پس بر عوام واجب است كه در تمام افعال خود در واجبات و محرمات و مستحبات و مكروهات ، حتي در مباحات بايد به قول مجتهد عادل عمل كنند و اين مسئله مورد اتفاق همة علماي اسلام است و گواه بر اين مطلب فرمايش حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه فرمودند :

      در زمان غيبت ، مسائلي كه پيش مي‌آيد ، در آن مسائل به راويان حديث ما ( مجتهدين جامع الشرايط ) مراجعه كنيد ، همانا آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها مي‌باشم .

      « وَ اَمَّا الْحَوادث الْواقِعَة فَارْجَعُوا فيها إلي رُواةِ حَديثُنا فَإنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيكُم وَ اَنَا حُجَّة الله عَلَيْهِم »

« غيبت شيخ طوسي ، ص 177 » « اكمال الدين صدوق ص 267 »

 

      آن بزرگوار در اين عصر حجت كامل خدا بر همگان است ، روي اين اصل مجاري امور در زمان غيبت كبري در دست علماء است ، تا زمان ظهور حضرت ، پس قول و فتواي مجتهد عادل ، واجب است اطاعت شود و به آن عمل گردد ، وقتي كه آن مجتهد عادل حكمي داد رد كردن آن حكم جايز نيست ، چون امام عليه السلام فرمود : وقتي كه مجتهد عادل حكمي داد ، ولي عوام از او قبول نكردند ، حكم خدا را سبك شمرده و ما را رد كرده است ، كسي كه ما را رد مي‌كند ، همانند آنست كه خدا را رد كرده است .

      « فَإذا حَكَمَ بِحُكْمٍ فَلَمْ يُقْبَل مِنْهُ فَإنَّما بِحُكْمِ اللهِ اسْتَخَفَّ وَ عَلَيْنا رَدَّ وَ الرّادُّ عَلَيْنا كَالرّادُّ عَلَي اللهِ »« احتجاج طبرسي »

       در حكم اين مسئله به مجتهد عادل ( و هر كه به مرجع تقليد خودش ) مراجعه بايد كرد او يا فتواي به جواز مي‌دهد و يا فتواي به حرمت ، ظاهراً با اين همه ادله و احاديث و روايات كسي از علماء و مراجع ، قائل  به جواز ريش تراشي نيست .

 

ادله فقهي حرمت تراشيدن ريش

براي مسئلة حرمت ريش تراشيدن به چند دليل از ادلة فقهي ، إستدلال مي‌شود :      

 

1ـ قرآن و مسئلة ريش تراشي

2ـ روايات وارده در حرمت ريش تراشي

3ـ دليل عقل و ريش تراشي

4ـ دليل اجماع و ريش تراشي

5ـ دليل سيرة قطعيه متدينين

 

(‌1) قرآن و مسئله ريش تراشي

هفت آيه دلالت بر حرمت تراشيدن ريش دارد :

1ـ خداوند والا مرتبه در قرآن مجيد از قول شيطان رجيم ، فرموده كه آن مطرود مي‌گويد ؛ كه برنامه او اين است :

      « وَ لاُضِلَّنَّـهُمْ وَلاُمْنِّيَنـَّهُمْ وَ لآمُرَنـَّهُمْ فَلْيُبَـتِّكُنَّ  آذانَ الأنـْعامِ وَلآمُرَنـَّهُمْ فَلْيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللهِ »« سورة نساء ، آية 119 »

      هرآينه گمراه مي‌كنم عده‌اي از مردم را و آنها را بطول أمل و آرزوهاي دور و دراز مي‌اندازم و امر مي‌كنم كه گوشهاي حيوانات را بِبُرند ( چنانچه مرسوم بين طايفة بت پرستان و مشركين بوده ) و آنان را امر مي‌كنم كه آفرينش و خلقت خدا را تغيير دهند .

 

        در اين آيه شيطان وعده داده است ،كه بوسائل مختلفي مردم را گمراه نمايد و از جمله گفته است كه آنها را اغوا نموده و به معصيتي راهنمائي كنم كه خلقت خدا را تغيير داده و به ميل خود در هيئت طبيعي تصرف نمايند و ترديدي نيست كه تراشيدن ريش تغييري است در آفرينش خدائي و طبق اين آيه اين فرمان و دستور شيطان است .

     استدلال به اين آيه براي حرمت ريش تراشي اين است كه تراشيدن ريش تغيير دادن خلقت خداست در نتيجه طبق آيه از اوامر شيطاني است و حرام است .

 

2ـ يكي ديگر از آياتي كه بر حرمت ريش تراشي دلالت دارد ، اين آيه است : « أنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إبْراهيمَ حَنيفاً » « سوة نحل ، آية 123 » پيروي از آئين ابراهيم خدا پرست كُن ، از اين آيه و مشابه آن استفاده مي‌شود كه پيروي از روش حضرت ابراهيم عليه السلام « سورة نساء ، آية 119 »  عليه السلام واجب است .

 

ده چيز مظهر پاكي و پاكيزگي

آقا امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند : خداوند بر ابراهيم ده چيز كه  مظهر پاكي و پاكيزگياست ، دستور داد كه پنج قسم آن در سر و پنج قسم آن در بدن مي‌باشد ، آن پنج چيز كه در سر است ، عبارتند از :

1ـ گرفتن شارب

2ـ گذاردن ريش

3ـ كوتاه كردن موي‎ سر

4ـ مسواك زدن

5ـ تميز كردن لاي‎ دندانها

 

و آن پنج چيز كه در بدن است عبارتند از :

1ـ ختنه

2ـ ناخن گرفتن

3ـ غسل جنابت

4ـ زدودن موهاي بدن .

5ـ تطهير با آب .

     

       اين دستورهائي كه بنام حنيفيه جزء آئين ابراهيمي است ، راه استدلال به اين آيه از اين‎رو است كه اين امور دهگانه از آئين ابراهيم است و تا روز قيامت استوار است ، نسخ نشده و نمي‌شود ، خاتم پيامبران مأمور است كه از آئين ابراهيمي پيروي كند و امت خود را به پيروي   از اين آئين دعوت نمايد از جملة ده دستور گرفتن شارب و گذاردن ريش است .

 

3ـ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ : « فَأقِمْ وَجْهَكَ لِلدّيْنِ حَنيْفَاً فِطْرَتَ اللهِ الّتَي فَطَرَ النّاسَ‎ عَلَيْها لا تَبْديْلَ لِخَلْقِ اللهِ ذالِكَ الدّينُ الْقَيِّمْ وَ لَكِنَّ أكْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ »« سورة روم ، آية 30 » خداوند عزيز و صاحب جلال مي‌فرمايد : پس تو اي رسول ( با همة پيروانت ) مستقيم روي به جانب آئين پاك اسلام آور و پيوسته از طريق دين خدا كه بر اساس فطرت و طبيعت است و فطرت خلق را بر آن آفريده است ، پيروي كُن‎ كه هيچ تبديل و تغييري در خلقت خداوند نبايد داد ، اين است آئين استوار حق و ليكن اكثر مردم از حقيقت آن آگاه نيستند .

      مُستفاد از اين آيه اينست كه ريش تراشي تغيير خلقت است و گذاشتن ريش از فطرت است .

 

4ـ آيات بي‎شماري در قرآن مجيد ديده مي‌شود كه مفاد آن دستور مؤكد بر فرمانبرداري از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و جانشينان بر حق آن حضرت است

مانند آية 59 در سورة نساء آنجا كه مي‌فرمايد :               

«  اَطيْعُوا اللهَ وَ اَطيْعُوا الرَّسُولَ وَ اُوليِ الأمْرِ مِنْكُمْ » خدا و رسول و جانشينان او را فرمان ببريد .

 

5ـ و در آية 7 سورة حشر خداوند سبحان مي‌فرمايد : « ما آتيكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهيكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » آنچه را پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله براي شما آورد پس آنرا بگيريد و از آنچه شما را نهي نمود دوري نمائيد .

 

6ـ قالَ الله عَزَّوَجَلَّ : « لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »« سورة احزاب ، آية 21 » به تحقيق لازم است براي شما تأسي نمودن به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و آيات بي‎شمار ديگري كه همه دلالت مي‌كند بر فرمان برداري از ايشان در جميع اوامر و نواهي .

 

      بديهي است وقتي‎كه دستورات نبي اكرم و جانشينان او راجع به نهي تراشيدن ريش بوسيلة پيشوايان و علماء به ما رسيده جاي شك و ترديدي نيست ، طبق همين آيات ،گفتار آنان را بايد محترم شمرده و در امر و نهي آنها كاملاً مطيع و فرمان‎بردار باشيم و چنانچه به فرمان و اوامر آنها سر اطاعت فرود نياوريم ، طبق آيات قرآن مورد نكوهش و غضب إلهي در آمده و بازگشت ما به جايگاه خطرناكي خواهد بود .

 

7ـ اينك به آية 115 سورة نساء كه ضمناً حقيقت ديگري نيز مي‎توان از آن استنباط نمود اشاره مي‌كنيم :

      « وَ مَنْ يُشاقِق الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدي وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيْلِ الْمُؤْمِنيْنَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّي وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ سائَتْ مَصيْراً » و هر كس پس از روشن شدن راه حق و راه راست بر او با رسول خدا به مخالفت برخيزد و پيروي‎ كند راهي به غير راه مؤمنان و راهي غير طريق اهل‎ ايمان پيش بگيرد او را به همان طريق باطل و راه ضلالت‎ كه برگزيده وامي‎گذاريم و او را به جهنم درافكنيم كه آن مكان براي او منزلگاه بسيار بدي است .

      اين آيه در مذمت كساني است‎ كه مخالفت امر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را مي‌كنند و در آن صريحاً گفته شده هر كه متابعت راه غير مؤمنين را بنمايد به عذاب اخروي گرفتار خواهد شد .

 

تمام پيشوايان اسلام حافظ ريش بودند

از اين‎ كلمه حقيقت ديگري مي‌توان درك نمود و آن  اين است كه تمام مؤمنين از پيشوايان اسلام از انبياء و اولياء و صلحاء و علماء و بزرگان دين و علماي اقليتهاي مذهبي ، هميشه موي صورت خود را حفظ مي‌نموده‌اند و فاعل تراش ريش به حكم اين آيه متابعت طريقة غير آنها را نموده است .

 

(‌ 2 ) روايات وارده در حرمت ريش تراشي

روايات متعددي از ائمة اطهار عليهم‎ السلام به ما رسيده‎ كه بر حرمت تراشيدن ريش دلالت دارند :

 

خود را شبيه كفار نكنيد

پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله مي‌فرمايند : خود را شبيه كفّار نسازيد ، سؤال شد مگر كفّار چگونه‌اند ؟ پيامبر اكرم فرمودند : كفّار ريش خود را از تَه مي‌تراشند و سبيل را بلند مي‌كنند .

      حضرت فرمودند : هر كه خود را شبيه قومي كند او از آنهاست و با آنها محشور خواهد شد.  « وَ لاتَتَشَبَّهوُا بِالْكُفّار ، مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ »                

       ( يك عمري نماز بخون روزه بگير آخرش خودت را در صف كفار ببين وا حسرتا ، ادعاي دوستي نسبت به اهل بيت عليهم السلام داريم ولي متأسفانه حاضر نيستيم از آنها اطاعت كنيم )

 

منفورترين شخص پيش خدا

آقا امام سجاد عليه السلام مي‌فرمايند : آگاه باشيد منفورترين مردم نزد پروردگار كسي است كه سيرة امامي را برگزيند ولي ازكارهاي او پيروي نكند .

      « ألا وَ إنَّ أبْغَضَ النّاس إلَي الله مَنْ يَقْتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ وَ لايَقْتَدي بِأعْمالِهِ »« كافي ، جلد 8/234 »

 

خود را مُثله نكنيد

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند : تراشيدن ريش از اقسام مُثله است و هر كه مُثله مي‌كند ، لعنت خدا بر او باد و اين لعنت شامل تراشنده و ريش تراش هر دو است.

      « حَلْق اللِّحْيه مِنَ‎ الْمُثلَة وَ مَنْ مَثُلَ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ الله »« جعفريات »

      ( مُثله : تغيير دادن خلقت اصلي را گويند ، مانند : قطع كردن بيني يا لب يا گوش و تراشيدن ريش و … )

 

از ما نيست كسي كه ريش خود را بتراشد

نبي اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند : از ما نيست كسي كه با زبان خود كسي را بيازارد و يا اموال خود را اسراف كند و يا ريش خود را بتراشد .

« عوالي اللئالي ، راوي جابر »

 

موي سر را مانند زنها بلند نكنيد

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند : خدا لعنت كند مرداني كه خود را شبيه به زنها مي‌كنند و موي سر خود را مثل زنها بلند مي‌كنند و صورت خود را مي‌تراشند ( با تيغ يا ماشينِ نمرة صفر و يا ماشين تراش ، فرقي نمي‎كند همه اشكال دارد )

 

عزّت و ابهت مردان

آقا امام صادق عليه السلام در بيان حكمت مُحاسن فرمودند : محاسن ( ريش ) ، مرد و زن را از همديگر تميز مي‌دهد و در صورت مردها مو روئيده مي‌شود و همين نشانة  مرد بودن و عزّت مرد است كه بوسيلة آن معلوم مي‌شود كه‌ كودك و زن نيست .

 

فطرت خدائي

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند : به تحقيق مجوس « آتش پرستان » ريشهاي خود را مي‌تراشيدند و سبيل‌ها را بلند مي‌گذاشتند ، ولي ما سبيل را كوتاه مي‌كنيم و ريش را بلند مي‌كنيم ، چون فطرت « خدائي » همين است‎ كه تغيير ناپذير است. « إنَّ الْمَجُوس‎جَزَّوُا لحاهُم وَ وَفَّرُوا شواربهم وَ اَمّا نَحْنَ نجزّ الشّوارِب وَ نعْفي‎ اللّحي وَ هِيَ‎ الْفِطْرَة »« من‌ لايحضر ، ص76 »

 

مسخ شدن به دليل ريش تراشي

حُبابه مي‌گويد : آقا اميرالمؤمنين علي عليه السلام را در نزديك ارتشي مشاهده كردم كه در دست او تازيانة دو سري بود و با آن فروشندگان مارماهي را مي‎زد و مي‌فرمود : اي فروشندگان مسخ شده‌هاي بني اسرائيل و جُند بني مروان ، پس مردي كه نام او فرات بن احنف بود برخاست و گفت : يا امير المؤمنين جند بني مروان چه كساني بودند ؟! پس حضرت فرمودند : طائفه‌اي بودند كه ريش خود را مي‌تراشيدند و شارب خود را مي‌گذاشتند بواسطة اين كردارشان مسخ شدند .

      محدث بحراني در حدائق فرموده ؛ كه اين خبر دليل بر حرام بودن ريش تراشي است ، زيرا كه مسخ واقع نمي‌شود ، مگر بر عمل قبيحي كه حرمتش خيلي شديد باشد. « صحيح اصول كافي مرحوم كليني »

 

لعنت خدا بر بعضی مردان

آقا امام باقر عليه السلام مي‎فرمايند : براي زن جايز نيست كه شبيه مردها شود ، زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند : خداوند لعنت كرده مرداني را كه خود را شبيه زنان در مي‌آورند .

      « لايَجُوز لِلْمَرْئَةِ أنْ تَتَشَبَّهَ بِالرِّجال لِأنَّ رَسوُلُ الله صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قال : لَعَنُ الله الْمُتَشَبِّهين مِنَ الرِّجالِ بِالنِّساءِ »« خصال‎ شيخ صدوق »

 

خود را شبيه دشمنان من نكنيد

آقا امام صادق عليه السلام كه فرمودند : خداوند بسوي پيغمبري از پيغمبران وحي فرستاد كه به مؤمنين بگو ؛ نپوشيد لباس دشمنان مرا و نخوريد غذاهاي دشمنان  مرا و نرويد بر مسلكهاي ( راه و روش و شيوة زندگي ) دشمنان من ، پس دشمن من خواهيد بود ، همچنان كه ايشان دشمنان منند و خود را به كفّار شبيه نگردانيد .

 

اي پيامبر ، از ابراهيم پيروي كن

حضرت ابراهيم عليه السلام از طرف خدا مأمور شد كه مردم را به ترك ريش تراشي دعوت‎ كند ، رسول اكرم صلي الله عليه و آله نيز مأمور شد كه از حضرت ابراهيم عليه السلام در اين موضوع پيروي نمايد .

      روي اين اساس مي‎گوئيم تراشيدن ريش از اموري است كه شارع مقدس ( خداوند كه مولاي واقعي است ) آنرا رخصت نداده است و تراشيدن آن جايز نيست و حرام است .

از ما نيست كسي كه ريش خود را بتراشد

پیامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند : از ما نيست كسي كه با زبان خود كسي را بيازارد و يا اموال خود را اسراف كند و يا ريش خود را بتراشد .

« عوالي اللئالي ، راوي جابر »

موي سر را مانند زنها بلند نكنيد

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند : خدا لعنت كند مرداني كه خود را شبيه به زنها مي‌كنند و موي سر خود را مثل زنها بلند مي‌كنند و صورت خود را مي‌تراشند ( با تيغ يا ماشينِ نمره صفر و يا ماشين تراش ، فرقي نمي‎كند همه اشكال دارد )

نُه چيز باعث عذاب قبر مي‎شود

پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله و سلام مي‌فرمايند :

عمده چيزهائي كه باعث عذاب قبر مي‌شود نُه چيز است :    

1ـ فساد كردن

2ـ فتنه انگيزي

3ـ تندي با مردم

4ـ بد خُلقي به خصوص با اهل خانه

5ـ مأنوس شدن با زينتهاي دنيا

6ـ نگرفتن شارب  

7ـ دروغ

8ـ غيبت

9ـ تهمت

« رسالة علامة شربياني »

كوتاه كردن شارب از جذام جلوگيري مي‎كند

آقا امام صادق عليه السلام فرمودند : گرفتن شارب در هر جمعه امان است از جذام ( خوره ) طبق كشفيات امروزه مرض جذام از دو راه ممكن است به افراد سرايت كند : يكي بوسيلة نيم خوردة مريض و ديگر بواسطة ميكرب آن  كه از هوا يا مستقيماً با خوردنيها مخلوط شود و يا غير مستقيم نزديك لب و دهان رسيده و با آلودگي به غذا به گلو وارد شده توليد مثل مي‎نمايد .

      بديهي است كه موي پشت لب هر قدر بلندتر باشد سرعت انتقال ميكرب بيشتر خواهد بود و اين خود يكي از معجزات پيشوايان اسلام است كه چهارده قرن پيش متوجه انتقال ميكربها بوده‌اند ، باز اين مطلب را واضح‎تر بگوئيم ،كه تمام ميكربهاي مضري كه در هوا موجود مي‌باشد ، وقتي كه موي سبيل بلند باشد ممكن است موهاي بلند سبيل را آلوده نموده و در هنگام خوردن غذا و نوشيدن آب مخلوط شده موجب توليد امراض و سرايت آن‎ مي‌شود .

      در موقع تنفس انسان هواي آزاد و لطيف را وارد ريه‎ها مي‌نمايد و در مقابل هواي مسموم و كثيفي را كه موسوم به « گازكربنيك » است از مجراي بيني خارج مي‌كند ، بديهي است موي پشت لب هر قدر بلندتر باشد .  تماس بيشتري با اين هواي كثيف و مسموم پيدا مي‌كند و از اين راه نيز هر اندازه موهاي سبيل كوتاهتر باشد   از نظر بهداشتي بهتر بوده و ضامن سلامتي انسان است .

 

دستورات‎ اسلام هميشه با دانش سازگار است

روي همين اصول بهداشتي ، اسلام دستور فرموده است كه موهاي پشت لب را بايد كوتاه نمود و بطوري دستور مؤكد در كوتاه كردن آن داده شده است و حتي در اين باره وارد شده كه رسول خدا فرمودند : « اَلشَّارِب مَعَ الشَّارِب كَالشّارِب »

يعني كسي كه با شارب بلند آب بنوشد ، مانند كسي است كه شراب نوشيده است ، مخصوصاً كساني كه معتاد به دخانيات هستند ، آزاد گذاشتن سبيل براي آنها ضرر و زيانش بيشتر خواهد بود ، زيرا مقداري از نيكوتين دخانيات كه مواد سمي آن است زودتر در موهاي بلند كه اطراف لبها را فرا گرفته است ، تمركز يافته و با همدستي ميكربهاي خارجي در موقع تناول غذا يا آشاميدن آب ، نقل مكان داده و اثر خود را از اين راه نيز به بدن وارد مي‌كند ، پس وقتي كه موهاي پشت لب كم و كوتاه باشد ، بديهي است ميكربهاي جمع شده از تنفس و ذرات كوچك هوا و هر گونه ميكربهاي خارجي خواه ناخواه از اطراف لب و دهان بدور مانده و تا حد زيادي از انتقال ميكربها در مواقع خوردن و آشاميدن جلوگيري مي‌نمايد ، در اينجاست كه عقل سليم و دانش مستقيم ، پس از بررسي با اينگونه مقررات اذعان مي‌كند كه دستورات‎ اسلام هميشه با دانش سازگار است .

بازنشر : سایت دعاگو

درباره ی admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *