در این پست از سایت ذکر و دعاهای قرآنی دعاگو 2agoo.com خواص آیه 36 سوره یس برای رفع فشار قبر + معنی و تفسیر آیه را برای شما عزیزان قرار دادیم . آیه 36 از سوره مبارکه یس دارای خواص و فضیلت های زیادی دارد . نوشتن این آیه و گذاشتن آن در لباس شخص مرده برای رفع فشار قبر بسیار موثر است . در ادامه همچنین خواص آیه 36 سوره یس + معنی و مفهوم و تفسیر و شرح آیه 36 سوره یاسین را قرار دادیم …
خواص آیه 36 سوره یس برای رفع فشار قبر + معنی و تفسیر آیه,آیه 36 سوره یس,آیه برای رفع فشار قبر,خواص و فضیلت آیه 36 سوره یس,خواص آیه های سوره یس,ترجمه فارسی و معنی آیه 36 سوره یس
جهت رفع فشار قبر در جامه ی میت نویسند
معنی آیه با ترجمه فارسی :
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ
پاک و منزه است خدایی که همه ممکنات عالم را جفت آفریده چه از نباتات (و حیوانات) و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات که اینان از آنها آگه نیستند.
معانی کلمات آیه :
«سُبْحَانَ الَّذِی»: (نگا: اسراء / . «الأزْوَاجَ»: زوجها. یعنی جنس نر و ماده. این آیه بیانگر زوجیّت در گیاهان و انسانها و همه موجودات دیگر است (نگا: رعد / ذاریات / ، طه / ).
نکته های آیه :
يكى از معجزات علمى قرآن، بيان قانون زوجيّت در همه چيز است، گياهان، انسانها و آن چه كه مردم در آن زمان نمىدانستند و امروز مىدانند. در عصر نزول قرآن، مردم با زوجيّت در نخل خرما آشنا بودند، امّا امروزه مشخّص شده كه مسألهى زوجيّت در عالم گياهان عموميّت دارد.
پیام های آیه :
1- تشكّر ما نشانهى رشد ما است، او نيازى به شكر و سژاس ما ندارد. «أَ فَلا يَشْكُرُونَ سُبْحانَ الَّذِي»
2- قانون زوجيّت در مخلوقات را به ذات الهى سرايت ندهيد، او يكتا و بى نظير است. «سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ»
3- آفريدنها و آفريدهها، نشانهى قدرت، اراده و حكمت اوست، نه نشانهى نياز و وابستگى او. «سُبْحانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ»
4- پيدايش دانه و ميوه، از طريق قانون زوجيّت است. مِنْ ثَمَرِهِ … خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها
5- انسان در مسائل جسمى و جنسى در رديف ديگر موجودات است. «مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
6- در هستى موجوداتى است كه نحوه زوجيّت آنها براى بشر ناشناخته است.
خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها … مِمَّا لا يَعْلَمُونَ
نکات ادبی آیه :
سُبْحانَ
قبلا بیان شد که در مورد ماده «سبح» برخی گفتهاند این ماده در اصل بر دو معنا دلالت میکند: یکی از جنس عبادت، چنانکه به نماز مستحبی «سُبحه» میگویند و تسبیح هم منزه دانستن خداوند است از هر بدیای؛ و دومی از جنس سعی و تلاش، چنانکه السَّبْح و السِّباحة به معنای غوطهور شدن و شنا کردن در آب است. (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۱۲۵)
در مقابل دیگران خواستهاند این دو معنا را بهم برگردانند:
برخی گفتهاند اصل معنای این ماده، حرکت سریع در آب یا هواست (شنا کردن و شناور شدن) و به همین جهت، به حرکت ستارگان در آسمان، «سَبَحَ» گفته شده است: «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (أنبياء/۳۳) و این تعبیر در مورد اسبانی که با سرعت و روان حرکت میکنند «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً» (نازعات/۳) نیز گفته میشود؛ و در آیه «إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً» (مزمل/۷) هم منظور حرکت سریع در انجام کارهاست. بر این اساس، تسبیح که به معنای تنزیه خداوند متعال است، در اصل به معنای حرکت سریع در عبادت خداوند متعال بوده، و بر مطلق عبادات قولی و فعلی به کار رفته است (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۹۳)
در طرف مقابل برخی گفتهاند اصل این معنا «حرکت در مسیر حق بدون هرگونه انحراف» یا «بر حق بودنی کاملا منزه از هر نقطه ضعف» بوده، و در آن دو مفهوم «در مسیر حق بودن» و «از ضعفی دور بودن» در آن لحاظ شده است؛ و اینکه در مورد شنا و غوطهور شدن یا حرکت اسبها یا کثرت اعمال انسان به کار میرود همگی مصادیقی از این باب است که متناسب با موضوع بحث بوده است؛ مثلا در معنای شنا کردن آن حرکتی است که نظم و سیر معنی دارد، و از انحراف و .. دور است، و …؛ و تفاوت «سَبْح» و «تَسْبِيح» در این است که اولی فعل لازم است و بر جریان و تنزه طبیعی شیء دلالت میکند؛ اما دومی متعدی است و بر اینکه چیزی را در جریان قرار دهیم و او را تنزیه کنیم، میباشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۵، ص۲۱-۲۳) پس تسبیح کردن خداوند به معنای انکار هرگونه عیب و نقص از خدا، و منزه دانستنی است که شخص را در مسیر حق پیش میبرد.
«سبحان»، مصدر از ریشه «سبح» است.
الْأَزْواجَ
ماده «زوج» در اصل بر مقارنت و اینکه چیزی قرین چیز دیگری شود به کار میرود و به همین مناسبت به هریک از زن و شوهر، وقتی در قبال همسرش در نظر گرفته شود «زوج» گفته میشود (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۳۵) و در واقع به هر یک از دو چیزی که قرین همدیگر شوند و همتا، شبیه ویا حتی ضد همدیگر باشند «زوج» گفته میشود، خواه دو جنس مذکر و مونث در قبال هم باشد؛ و خواه دو لنگه کفش و … (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۴)
نکته جالبی که اغلب اهل لغت تذکر دادهاند این است که «زوج» به «واحد» اطلاق میشود نه به «دوتا»؛ یعنی اگرچه در حساب، زوج در مقابل فرد و به معنای عددی است که قابل تقسیم بر دو باشد، اما در استعمالات رایج زبان عربی، به یکی از دو چیزی که قرین همدیگرند «زوج» گفته میشود (اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ؛ بقره/۳۵) و وقتی بخواهند به هر دو با هم اشاره کنند باید از تعبیر «زوجین» استفاده کنند (فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى؛ قيامت/۳۹)؛ مثلا وقتی گفته شود زوجِ کبوتری را دیدم، به معنای این نیست که دوتا کبوتر را دیدم، بلکه به معنای آن است که کبوتری را دیدم که میدانم کبوتر دیگری هست که همسرِ اوست؛ پس زوج نه به معنای «دو چیز» بلکه به معنای هر چیزی است که قرینی و همتا [یا مقابل] ای داشته باشد؛ از این رو وقتی که میفرماید «وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ»(لذاريات/۴۹) معنایش این نیست که هر چیزی دو چیز است یا هر چیزی مذکر و مونث دارد؛ بلکه بدین معناست که هر چیزی که آفریدیم زوج است از این جهت که ضد یا مشابه یا همتا و یا دست کم ترکیبی – مثلا ترکیب از ماده و صورت، یا جوهر و عرض یا … – دارد (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۵) در واقع، زوجیتِ زوج حکایت از آن دارد که در تحقق و سامان یافتنش نیازمند ترکیب و یک نحوه رابطه متقابل با قرین خویش است (المیزان، ج۱۷، ص۸۸) و شاید بدین معناست که خداوند همه چیز را زوج آفریده و تنها خودش است که زوج نیست و هیچ زوجی ندارد (همچنین به حدیث۱ توجه کنید)
نکته مهم دیگر اینکه اگرچه «زوجه» (جمع آن: زوجات) برای اشاره به زنی که شوهر دارد، در زبان عربی به کار رفته، اما بسیاری از اهل لغت تذکر دادهاند که این یک کاربرد غیرفصیح است و در کاربرد فصیح، همان گونه که برای مرد تعبیر زوج به کار میرود برای زن هم تعبیر زوج به کار میرود و شاید از این روست که در قرآن کریم کلمات «زوجة» و «زوجات» وجود ندارد؛ و این هم که در کلمات فقها رایج شده، برای این است که آنها میخواهند با این تعبیرمنظور دقیق خود را معین کنند که در مواردی که احکام و وظایف زن و مرد متفاوت است این احکام با هم خلط نشود (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۵؛ المصباح المنير، ج۲، ص۲۵۹) و جالب اینجاست که اگرچه غالبا کلمه «تزویج» به معنای «ازدواج برقرار کردن» و «زنی را به همسریِ مردی درآوردن» (زوّجتُهُ إمراةً) به نحوی است که اسم زن به عنوان مفعول دوم میآید (فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها؛احزاب/۳۲) اما در قرآن کریم در مورد حور العین هیچگاه تعبیر «زوّجناهم حوراً» نیامده، بلکه همواره با حرف «بـ» آمده (زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ؛ دخان/۵۴؛ طور/۲۰) و برخی این را نشانه آن دانستهاند که قرآن کریم با این تعبیر میخواهد نشان دهد که این زوجیت با حورالعین، نکاح مرسوم و متداول بین ما تفاوتی دارد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۵)
جمع کلمه «زوج» ، «أزواج» است که با توضیحات فوق معلوم میشود که به معنای «دوتا دوتا»ها نیست، بلکه یا به معنای «همسر»ها (رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا، فرقان/۷۴؛ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَديثاً، تحریم/۳) و یا به عنوان مطلقِ «قرین»ها میباشد؛ چنانکه در مورد آیه «احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ» (صافات/۲۲) گفتهاند به معنای «قرینها»ی [=همنشینانِ] آنهاست که در کارهایشان بدانها اقتدا میکردند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۵)
بدین ترتیب در مورد کاربردهای «زوج» در قرآن باید دقت ویژهای مبذول داشت، چنانکه برخی بر این باورند که در آیه «أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهيجٍ» (حج/۵) زوج به معنای «رنگ» است از این جهت که همواره قرین هر چیزی است (معجم المقاييس اللغة، ج۳، ص۳۵) و یا در آیه «أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى»([طه/۵۳) به معنای انواع متشابه و در آیه «مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ» (لقمان/۱۰) و آیه «ثَمانِيَةَ أَزْواجٍ» (أنعام/۱۴۳)به معنای اصناف (صنفهای گوناگون) است و یا در آیه «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ»(تكوير/۷) به معنای آن است که هر پیروی قرین و همنشنی بهشتی یا جهنمیِ آن کسی میشود که پیرویش را میکرده است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۸۵)
و این توضیح ایشان نشان میدهد که این واژه، ظرفیتهای معنایی فراوانی دارد و همان طور که ایشان به برخی از ظرفیتهایی معنایی این واژه در برخی آیات اشاره کردند، شخص میتواند با یافتن شواهد کافی، در همین آیات، برخی دیگر از ظرفیتهای معنایی این کلمه را پیاده کند.
ماده «زوج» جمعاً ۸۱ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
**************************************************
بازنشر : سایت دعاگو (بزرگترین منبع ذکر و دعاهای قرآنی)